منو
X

تصویر
الهام سادات ناجی
روانشناس بالینی و فردی
(3)
آمار این متخصص
(3) رای
80%

دقت

0%

مفید بودن

80%

دانش و مهارت

80%

رفتار بالینی

0%

وقت شناسی

0%

هزینه اقتصادی

توضیحات پروفایل
  

الهام سادات ناجی هستم، فارغ التحصیل روانشناسی تربیتی در مقطع کارشناسی ارشد از دانشکده علوم تربیتی و روانشناسی دانشگاه الزهرا در سال ۱۳۹۱، پایان نامه ی اینجانب تحت عنوان “بهبود بخشی مهارت داستان آفرینی کودکان پیش دبستانی در راستای کمک به افزایش آفرینندگی” می باشد که در ادامه بخشی از آن را مطالعه می کنید:

دانشگاه الزهرا

دانشکده علوم تربیتی و روانشناسی

پایان نامه کارشناسی ارشد در رشته روانشناسی تربیتی

عنوان:

بهبود بخشی مهارت داستان آفرینی کودکان پیش دبستانی در راستای کمک به افزایش آفرینندگی

استاد راهنما:

دکتر منصور علی حمیدی

استاد مشاور:

دکتر افضل السادات حسینی

پژوهشگر:

الهام سادات ناجی

اسفند ۱۳۹۱

فهرست مطالب

عنوان

پیش گفتار

گفتار ۱: زمینه پردازی برای مساله و پرسش پژوهش

پیش گفتار

بیان مساله

اهمیت و ضرورت پژوهش

هدف از انجام پژوهش

پرسش های پژوهش

گفتار ۲: بازنگری پیشینه ی پژوهش

پیش گفتار

پژوهش ها در زمینه ی پیش دبستانی

پژوهش ها در زمینه ی روش های آموزشی

پژوهش ها در زمینه ی آفرینندگی و تاثیر دوره پیش دبستانی و روش های آموزشی بر آن

پژوهش ها در زمینه ی آموزش آفرینندگی و روش های آن

گفتار ۳: روش های پژوهش

پیش گفتار

روش و چارچوب داده گیری

برنامه ی کاری نشست ها

روش شناسایی، گزینش، و گمارش داده یخشان

روش برگزیدن ساختن، و سنجش روایی و پایایی ابزار سنجش

روش پردازش داده ها

گفتار ۴: یافته های پژوهش

پیش گفتار

توصیف ویزگی هوش دو گروه

داده های برآمده از آزمون تصویری خلاقیت سنج تورنس

داده های برآمده از نگرش تامه کیفیت داستان های کودک آفریده

داده های برآمده از دیگر نگرش های پژوهشگر (از دیگر کنش های آزمودنی ها)

گفتار ۵ : برایند پژوهش، و کاستی ها و پیشنهادها

پیش گفتار

فشرده ای از پژوهش انجام شده

بررسی همسویی یافته های پژوهش با یافته های پژوهش های پیشین

کاستی های دیر دریافته در پژوهش

پیشنهاد های پژوهش

پیوست

پیوست ۱: خلاقیت (آفرینندگی)

تعریف خلاقیت

نظریه های خلاقیت

ویژگی های تفکر خلاق

بخش (پیش نیاز) های تشکیل دهنده ی خلاقیت

ویژگی های شخصیتی افراد خلاق

روش های آموزش خلاقیت

روش هایی ویژه برای آموزش خلاقیت

پیوست ۲: داستان

تعریف داستان

بخش (عنصر) های تشکیل دهنده ی داستان

نکته ای برجسته در مورد نگرش نامه ی داستان

پیوست ۳: ابزارهای سنجش

۱. نگرش نامه ی داستان های کودک آفریده

۲. آزمون تصویری خلاقیت سنج تورنس

پیوست ۴: نمونه داستان های کودکان

داستان های نخستین

داستان های پایانی

نام نامه

ABSTRACT

چکیده:

در نگره های سازایی گر آموختن ساختن ساختارهای دانشی، ارزشی، و کنشی و آموزنده سازنده یا آفریننده ی آن ها است. آفرینندگی یک توانایی همه گانی است که برخی آن را بالاترین توانایی شناختی دانسته اند و کمک به بهبود آن را هدف اصلی سامانه های آموزشی دانسته اند ولی برای رسیدن به این هدف برنامه ها و روش های به کار رفته در آنها باید به گونه ای باشند که به پرورش آفرینندگی کمک کنند. در نبود چنین برنامه هایی سامانه ی آموزشی از کارایی بایسته برخوردار نخواهد بود و فراورده های آن انسان هایی توانا و توآقرین نخواهند بود. نگاهی گذرا به برنامه های آموزشی دوره های گوناگون در کشور، کم مهری به زمینه ی آفرینندگی را آشکار می کند، این که مهری به ویژه در برنامه های آموزشی دورهی پیش دبستانی که کار کردی بنیادی دارد. بیشتر دیده می شود. با هدف کمک به حل این مساله و بهبود برنامه ی آموزشی پیش دبستانی و افزایش توان آفرینندگی در کودکان، یک دوره ی آموزشی کوتاه در زمینه ی داستان آفرینی برنامه ریزی و آزمایش شد. این آزمایش به کمک دو گروه همسان از آموزنده گان پیش دبستانی که در دسترس بودند و یکی تنها از برنامه ی آموزشی پیش دبستان پیروی کرد و دیگری افزون بر آن دوره ی آزمایشی را نیز گذراند. انجام شد. گروه آزمایشی ۲۰ نشست ۴۵ دقیقه ای را در هشت هفته گذراندن دو گروه روی هم پنج بار سنجش شدند. کارایی برنامه از دو راه برآورد شد. یکی با سنجش میزان افزایش در توان آفرینندگی کودکان، با کاربرد آزمون تورنس، و دیگری با برآورد میزان بهبود در کیفیت داستان های کودک آفریده، یا کاربرد نگرش نامه ای که برای تحلیل ساختار و محتوای این داستان ها ساخته شده بود. سنجش پنجم تنها از گروه آزمایشی و در راستای برآورد پایداری دگرگونی های پدید آمده، یک ماه پس از برگزاری دوره انجام شد. یافته های پژوهش نشان دهنده ی آن هستند که کاربرد برنامه ی آموزشی ساخته شده در زمینه ی داستان آفرینی نه تنها به افزایش پایدار توان آفرینندگی در کودکان کمک چشم گیری کرد. بلکه ساختار و محتوای داستان هایی که آنها آفریدند را نیز بهبود بخشید.

کلید واژه ها: آفرینندگی (خلاقیت). داستان آفرینی، پیش دبستانی

پیش گفتار:

هدف از آموزش رشد همه جانبه ی شناختی، عاطفی رفتاری آموزنده گان است. از سویی در دسته بندی توانایی های شناختی، توانایی آفریدن در بالاترین دسته جای دارد «تندرسون، کراتول. و همکاران، ۲۰۰۱) و از سوی دیگر هدف سامانه های آموزشی بار آوردن انسان هایی توانا برای انجام کارهای نو است. انسان هایی که نوآفرین، نقد کننده، و پژوهشگر باشند (جوادی، ۱۳۷۶). از این رو کمک به بهبود توان آقرینندگی را می توان هدف اصلی سامانه های آموزشی دانست، چنانکه حقیقی و شرقی (۱۳۷۱) هم هدف سامانه های آموزشی را تولید انسان هایی می داند که آفریننده (خلاق) هستند.رسیدن به هر هدفی نیازمند داشتن برنامه (روش ها، ابزارها. فعالیت ها، و های ویژه برای آن است، از این رو برای رسیدن به چنینی هدفی ارشد آفرینندگی در سامانه های آموزشی نیز باید برنامه های آموزشی به گونه ای باشند که به رشد آفرینندگی را در پی داشته باشند. دوره ی آموزشی پیش دبستانی به این سبب که پایه ی تمامی آموزش های برنامه ریزی شده ی همگانی است دارای ارزندگی اهمیت بسیاری است و نخستین جایگاهی است که سامانه های آموزشی برای رسیدن به هدفهای خود و در آن میان رشد آفرینندگی، باید در آن بکوشند. از آنجا که آموزش تنها در هماهنگی با رشد شتاخنی) و پرورش (جسمانی) شدنی است برنامه های آموزشی در هر دورهایی باید هم خوان یا ویژگی های رشدی و پرورشی آن دوره باشند. بنابراین برای کمک به رشد آفرینندگی در کودکان پیش دبستانی نیز باید برنامه ای همخوان با ویژگی های آموزنده ها در آن دوره داشت. برنامه ی آموزشی این پژوهش با هدف افزایش آفرینندگی تیز بر همین بابه، ساخنه و آزموده شد. به این امید که یافته های برخاسته از آن گامی باشند در جهت حل مساله ی کمبود توجه به توانایی آفرینندگی در برنامه های آموزشی و کمک به بهبود این توانایی در آموزنده گان.از این رو در این نوشتار در گفتار تخت به بیان سالهای پرداخته می شود که پژوهش در پی آن شکل گرفت، در گفتار دوم پیشینهای پژوهش بازگو می شود، در گفتار سوم روش های پژوهش بیان می شوند، در گفتار چهارم یافته های پژوهش آشکار می شوند. و در گفتار پنجه یافته ها گزارش و برایندیابی می شوند.

پیش گفتار :

هر پژوهشی به دنبال یک مساله و به هدف پاسخدهی به آن مساله آغاز می شود. از این رو در این گفتار نخست با بیان چارچوب شگرهای پژوهش، زمینه برای بیان مساله فراهم می شود. سپس برخی از واقعیتهای بومی که برجستگی مساله را نشان می دهند و در پی آنها اهمیت و ضرورت ساله بازگو می شوند. در پایان هدف و پرسش پژوهش آشکار می شوند.

بیان مساله:

در نظریه های سازایی گر آموختن کششی است که آموزندگان با آن دانش ها، ارزش ها و کنش های خود را می سازند. به سخنی دیگر، از دیدگاه ساز ایی گری آموختن، ساختن است و ساختن هم آفریدن است. آفریدن ساختارهای شناختی، عاطفی و رفتاری که در این آموختن، ساختن، و آفریدن آموزنده کانون و کننده ی کار است، ولی با یاری دیگران، هر چند که آفریدن (خلق کردن را به گونه های دیگری هم تعریف کرده اند، چرا که مرادشان از آن أفرینندگی (خلاقیت) بوده است.آفرینندگی (خلاقیت) بالاترین سطح از توانایی های شناختی است (اندرسون، کرانول، ابر اسبان، کراکشانک، مایر، پینتریج، راس، و ویتراک، ۲۰۰۱) و مراد از آن توان اندیشه ورزی به شیوه و گونهای نو است که پاسخ های تازه و ویژه ای برای پرسش های تو و دیرینه بیافریند (حمیدی، ۱۳۸۷؛ سانتراک، ۲۰۰۴). گاردنر افراد آفریننده (خلاق) را کسانی می دانند که در گره گشایی چیره دست هستند، آفرینش هنری دارنده پرسش های نویی مطرح می کنند، و اندیشه های تازه و متفاوتی دارند (سیف. ۱۳۸۶). گیلفورد خلاقیت را مجموعه ای از توانایی ها و ویژگی هایی می داند که به تفکر آفریننده می انجامد (حسینی، ۱۳۸۸). او در الگوی ساختار ذهن خود، آفرینندگی را دارای ۸ جز اساسی میداند حساسیت به مسایل سیالی، ایده های نوین، انعطاف پذیری، هو نهادی، تحلیل گری، پیچیدگی و ارزشیابی۔ تورتس نیز همانند گیلفورد آفرینندگی را ترکیبی از ویژگی ها می داند. او چهار ویژگی اساسی آفرینندگی (روانی، ترمش، تازگی، و گسترش) را به گونه – کا زیر تعریف می کند (تورس و گاف، ۱۹۸۹) :

۱)روانی (سیالی): توانایی تولید ایده های فراوان

۲) نرمش (انعطاف)، توانایی تولید ایده های گوناگون

۳) تازگی (ابتکار): توانایی تولید ایده های نو و غیر رایج

۴) گسترش(بسط)، توانایی تولید، توجه به جزییات

تعریف های ارایه شده از آفرینندگی نشان از آن دارند که آفرینندگی یک توانایی همگانی (درونی) است بنابراین در دیدگاه ساز ایی گری، رشددهندهی این توانایی همچون دیگر توانایی ها خود فرد است. هر چند که دیگران می توانند در این امر او را یاری دهند.در میان سارایی گرایان که فرد را سازنده و آفریننده ی دانش خود می دانند می توان از پیاژه و ویگوتسکی باد کرد. نظریه ی سازایی گر پیاژه که بر ساختن دانش توسط فرد تاکید دارد و نظریه ی ساز ہی گر ویگوتسکی که بر ساختن دانش در نتیجه ی تعامل فرد با گروه تاکید دارد، مکمل یکدیگرند و از ترکیب این دو نظریه بسیاری از رخدادهای بالندگی بهتر فهمیده می شوند (حمیدی، ۱۳۹۱).در سازایی گری پیاژه ای آموختن نیازمند پدید آیی زیرساخت های بایسته ای پرورشی (بالندگی نیا جسمی) است. پدیدآیی و کاربرد این زیرساخت ها است که زمینه ساز آموختن می شود. از این روی، آموختن تنها با هم خوانی و هماهنگی با پرورش شدنی است. پیاژه در نظریه ی خود رشد شتاختی را از تولد تا بزرگسالی به چهار گام گاه تقسیم کرده که هر گام گاه با بهبود توانمندی های مرحلهی پیشین و همچنین پدید آبی توانمندی های تازهای همراه است (سعیدی، عراقچی، دانش قر، ۱۳۸۷) یکی از توانمندی هایی که در گام گاه پیش کارکردی (گام گاه دوم در نظریه ی پیاژه) پدید می آید توان بازنمایی و بازنمایی نمادین است. به گفته ى پیاژه کودک در این مرحله از رشد شناختی اندیشیدن به کمک تصادها را آغاز می کنند (حمیدی، ۱۳۸۷). توانایی استفاده از نمادها و اندیشیدن به کمک آنها توانی شناختی است.اندیشه ی نمادین به کودک در سازماندهی و سازگاری کمک می کنند. از نمودهای توان نمادپردازی در کودک پدیدآیی بازی های نمادین، نقاشی، و زبان است (حمیدی، ۱۳۸۷) به سختی دیگر، پدیدآیی مهارتهای زبانی در نگرهی پیازه وابسته به بالندگی شناختی است و این، برایند گرداگرد درون و برون أزینده و زیستگاه است. بنابراین تجربه های کودک در رشد و شکل گیری آن موثر است. زبان می تواند گفتاری، نوشتاری با جنبشی (دستی) باشد (همان) از آنجا که بدیدآیی توان بازنمایی در سال های پیش دبستانی (دورهای پیش کار کردیا زمینه ساز آموختن مهارت های زبانی در کودک می شود، می توان از بازنمایی های زبانی و فعالیت های که بر این گونه بازنمایی ها استوار هستند، بهره برد. یکی از این فعالیتها داستان سازی داستان آفرینی است، فروبل برپا کننده ی تنخستین کودکستان، اساس تربیت کودکان را در کودکستان بر داستان و داستان گویی می داند (طالب زاده نوبریان. ۱۳۸۵).داستان گویی یکی از روش های مورد استفاده در مهدهای کودک و مراکز پیش دبستانی است که می توان در پرورش و آموزش کودکان از آن استفاده کرد (همایی، کجباف، سیادت، ۱۳۸۸). هر چند داستان گویی فعالیتی است که بزرگترها برای کودکان انجام می دهند ولی وقتی کودکان داستانی را می شنود در رابطه ای دوسویه اجزای داستان را در ذهن خود می آفرینند (آقاعباسی، ۱۳۸۵) و رویدادها و افراد داستان را با تجربه های واقعی و خاطره های خود پیوند می دهند (یزدانی و عمادی، ۱۳۸۵). بنابراین نقش شنونده ی داستان شرکت فعال در آفرینش تصویرهای زنده احساس های چندگانه. کارهای افراد، و رویدادهای داستان در ذهن بر اساس داستان شنیده شده است (آقاعباسی، ۱۳۸۵) به سخن دیگر کاری که کودک در هنگام شنیدن داستان می کنند بازسازی و تصویر سازی افراد و رخدادهای داستان است. پس داستان آفرینی گامی فراتر از داستان گویی است و می تواند توانمندی کودک در آفرینندگی را بهبود بخشد. پس به جا و بخردانه می نماید که از کودکان در این دوره خواست که در کنار شنیدن داستان به ساختن و آفریدن داستان نیز بپردازند. چنان که راس (۲۰۰۵) بیان کرده آفرینندگی یک بخش اساسی داستان سرایی است و این داستان سرایی به نوبه ی خود می تواند به آفرینندگی بیشتر بیانجامد. پس می توان انتظار داشت که تلاش کودک برای آفریدن داستان به ویژه در کنار تلاش های آموزشیار برای یاری رساندن به کودکان در جهت داستان آفرینی به آفرینندگی بیشتر در آنها بیانجامد و بر توان آفرینندگی کودکان اثر مثبت داشته باشد و آنها را آفریننده تر کند.از جمله جلوههای آفرینندگی در داستان گویی این است که داستان هرگز شکل قطعی و نهایی به خود نمی گیرد، داستان ها هر چند ممکن است ریشه ی مشترکی داشته باشند. اما بسته به مکان و زمان شکل های گوناگونی به خود می گیرند و این توانایی و ظرفیت داستان است که هرجاء کسانی آن را مناسب نیاز خود شکل داده و به کار بستهاند (آقاعباسی، ۱۳۸۵) از این رو هیچ داستان گویی یک داستان را دوبار به یک شکل نگفته است. ویژگی های داستان گو و شنونده، مکان و زمان، و عامل های بسیار دیگر، طول داستان و شیوهی بیان آن را تعیین می کند. بنابراین هنگام داستان گویی، داستان گو هنرمندی آفریننده است که دست به آفرینش تصویرهای مفهوم ها، احساس هاء و موقعیت های داستان می زند (همان).سازایی گر دیگری که می توان از او نام برد ویگوتسکی است. ویگوتسکی بدبد آبی زبان را مهم ترین جنبه ی بالندگی کودک می داند که در رشد مهارت ها و پدیدآیی دانش تازه نقش مهمی دارد، به سختی دیگر او رشد زبان را دارای نقشی اساسی در بالندگی شناختی می داند (یراهنی، ۱۳۸۲). در ابتدای کودکی رشد سریع زبان، توانایی کودکان پیش دبستانی را برای مشارکت در گفتگوی گروهی (اجتماعی)، افزایش می دهد. پس از آن کودکان گفتار درونی را آغاز می کنند که پیچیدگی تفکر و توانایی کنترل کردن رفتارشان را بیشتر می کند (سیدمحمدی، ۱۳۸۹) ویگوتسکی زبان را زمینه ساز همهی فرایندهای شناختی والا از جمله برهان پردازی بخردانه، توجه انتخابی، حافظه ی سنجیده برنامه ریزی، و گره گشایی میداند (سیدمحمدی ۱۳۸۹؛ سعیدی، عراقجی، دانش قر، ۱۳۸۷). و گفتار درونی را اساس بازنمایی کنش های بیرونی (شناختی، عاطفی، و رفتاری) می داند (قاسم زاده، ۱۳۸۱). وی همچنین بازی وانمد کردن را بستر اجتماعی مناسبی برای بالندگی شناختی در کودکی می داند. که زمینه ساز مهارت های تازهای برای کودک می شود (همان). در دید ویگوتسکی زبان و اندیشه هر دو با هم پدید می آیند. به پذیتایی پکدیگر کمک می کنند، و سرانجام به هم می پیوندد. پدیدآیی و بالندگی این توانمندی ها بستری گروهی دارد، چنانکه تمام جنبه های بالندگی شناختی نیز یک سویه ی گروهی دارند. در این میان می توان به کار کردهای شناختی والا (گره گشایی، تفکر و ) اشاره کرد که در گذر از بستری گروهی و فرهنگی پدید می آیند (سیف. ۱۳۸۶).به سخن دیگری در ساز ابی گری گروهی ویگوتسکی آموختن در گروه رخ می دهد و سرچشمه ی فرایندهای شناختی، در تعامل های فرد با دیگران است. ویگوتسکی تعامل های اجتماعی کودکان با افراد کاردان را منجر به افزایش توانمندی های آنان می داند و در اثر این تعامل کودک به تنهایی می تواند مشکلی را حل کند که پیش از دستیابی به این توانمندی برای حل آن نیاز به کمک و یاری فرد تواناتری داشته است. ویگوتسکی این روش را داربست سازی مینامد (سانتراک، ۲۰۰۴). او می گوید به کمک بازی، آموزش رسمی و حتی کار می توان کودکان را به سطح رشد مناسب رساند (جوادی، ۱۳۷۶). از داربست سازی می توان در آموزش های پیش دبستانی هم بهره برد و به پرورش و آموزش بهتر کودکان کمک کرد. پیش دبستانی ها جایگاه ویژه ای در فرایند بالندگی دارند و زمینه ساز بالندگی شناختی، عاطفی و رفتاری امورندگان می شوند (حمیدی، ۱۳۸۷) و از آنجا که بالندگی شناختی زیرساخت بالندگی عاطلقی و رفتاری است، اهمیت آن برجسته تر است. پیاژه هدف اصلی سامانه های آموزشی را آفرینش می داند، آفرینش انسان هایی توانا برای انجام کارهای توه ته انسان هایی که تنها به تکرار آنچه پیشینیان انجام داده اند. بسنده کنند. انسان هایی که توافرین، نقد کننده، و پژوهشگرند (جوادی، ۱۳۷۶)، به بیان دیگر پیاژه هدف از آموزش را تولید انسان هایی می داند که آفریننده هستند و دید انتقادی دارند (حقیقی و شریفی، ۱۳۷۱). بنابراین می توان گفت پیاژه نیز بر اینکه سامانه های آموزشی باید به توانایی آفرینندگی (خلاقیت آموزنده ها توجه کنند، اشاره دارد. در رویکرد پیاژه آفرینندگی امری نسبی است. چرا که تو بودن، نسبت به فرد سنجیده می شود. از این رو تمامی کودکان از زمان تولد تا نوجوانی در گذر از گاه گاه های چهارگانه (حسی جنبشی، پیش کار کردی، کارکردهای دیده بنیاد، و کارکردهای گمان بنیاد). به طور مرتب چیزهای جدید می آموزنده می بایدند، و می آفرینند (امیر حسینی،۱۳۸۹).در کنار سازایی گرانی چون پیازه و ویگوتسکی، دین گناه (نظریه های دیگری نیز هستند که رگه هایی از سازایی گری دارند. در این میان می توان به دیدگاه اریکسون اشاره کرد. چرا که او در نظریه ی خود به یافت گروهی (اجتماعی)، یاری رسائی دیگران، و گشایش دوگانگی ها توسط خود فرد در تعامل با دیگران اشاره دارد، بنابراین آموزنده را سازنده می داند.اریکسون روانشناسی است که در مورد بالندگی عاطفی و اجتماعی سخن رانده است. او هشت گام گاه را در بالندگی روانی مطرح می کند که فرد در هر گام گاه با یک دوگانگی روبه روست و چگونگی مواجهه با آن می تواند پیامدهای سازنده یا نابود کننده در پی داشته باشد (سعیدی، عراقجی، دانش فر، ۱۳۸۷). اریکسون سومین گام گاه را که همزمان با سال های پیش دبستانی است، زمینه ساز نوآوری می داند که در صورت شکست به احساس گناه و ناتوانی در نوآوری می انجامد. او این گام گاه را سن بازی نامیده و بازی را وسیله ای می داند که کودک از راه آن، خود و دنیای اجتماعی اش را می شناسد زیراهنی، شهر آرای، و همکاران، ۱۳۸۲). در این دوره کودکان آمادهی شرکت در فعالیتهای گروهی هستند، چگونگی پرداختن به کارهای نوه اثربخشی بر دنیای خود و رسیدن به هدفهایشان را می آموزند. و از پیشرفت های خوبش لذت می برند(سیدمحمدی، ۱۳۸۹). چنین آزادی در پرداختن به فعالیت های گروهی و فردی، کسب شناختهای تازه، و پیشرفت در توانایی های زبانی می تواند زمینه ساز تو آوری و آفرینندگی در آنها بشود. در میان فعالیتهای مورد علاقه ی کودک در این دوره که با تمایل او برای ابتکار و نوآوری نیز همخوان است، می توان به داستان پردازی اشاره کرد. از آنجا که سازایی گری آموزشگاه را جایی برای بالندگی شناختی، عاطفی و رفتاری می داند، پس پیش دبستانی ها می توانند از علاقه ی کودک به داستان آفرینی. په ویژه برای کمک به بالندگی عاطفی او بهره ببرند. برای داستان گویی کارکردهای دیگری هم برشمرده اند. از جمله پرورش توانایی شنیدن، گفتن، و خواندنی گسترش گنجینه ی واژگان، و برقراری ارتباط سازنده با داستان گو و دیگر شنوندهها همچنین از راه داستان کودک می تواند با واقعیت ها و ارزش ها آشنا شود. توانایی شناخت زیبایی در او تقویت شود، تجربه های دیگران را از آن خود کند و به جای دستکاری مستقیم آن ها را به طور ذهنی بیازماید و این گونه آمادهی آفرینشگری شود (آقاعباسی، ۱۳۸۵).از دید سازایی گری، آفرینندگی توانایی همگانی است که بروز آن نیازمند پرورش (بالندگی بدنی) است. در این میان آموزش های پیش دبستانی می توانند از سویی با استفاده از برنامه هایی متناسب با سطح رشدی کودکان (پیاژه) از جمله داستان گویی و از سویی دیگر با فراهم کردن جاو گاهی برای داربست سازی ویگوتسکی از راه داستان آفرینی در گروه، و از سوی دیگر با فراهم کردن فضایی برای توجه به توانایی نوآوری کود گان اریکسون) با تشویق داستان آفرینی، به کودکان برای آموختن، ساختن و آفریدن دانش باری برسانند و از این راه زمینه ساز آفرینندگی بیشتر آنها شوند.امروزه آموزش در سرتاسر دنیا جایگاه ویژه ای دارد و مردم در پی یافتن راه هایی برای پرورش و آموزش کارآمدتر و همه سویه (شناختی، عاطفی و رفتاری هستند. در این میان یکی از دشواری های نظام آموزشی ها، در پایه مانی (تکرار پایه) است. میزان در پایه مانی از ۲۰٪ در دهه ی شصت به ۳۰٪ در دهه ی هشتاد رسیده است (میرلوحی، ۱۳۷۱)، همچنین گزارش ملی ارزیابی و تحلیل عملکرد ده ساله ی آموزش و پرورش عمومی ( ۱۳۷۰ – ۸۰ )، نشان داد که در سال تحصیلی ۸۰-۷۹. در میان آموزندگان پایه های اول تا چهارم دبستان ۱۴ % تکرار پایه و ۶ %  ترک تحصیل داشته اند و در میان آموزندگان پایه ی پنجم ۲۳٪ آنها نتوانسته اند یک راست قبول شوند و بین ۱ تا ۳ سال تکرار پایه داشته اند (معاونت آموزش عمومی و امور تربیتی، ۱۳۸۲). با بررسی چنین روندی می توان کارایی یا ناکارایی برنامه های آموزشی را حدس زد. به بیان دیگر، می توان آن را نشان دهنده عدم کارایی با وجود کاستی هایی در برنامه های آموزشی دانست. از سوی دیگر به گزارش یونیسف (۲۰۰۴) امکانات آموزشی آموزش و پرورش ایران در سه دهه ی اخیر افزایش داشته است در حالی که کار گرد آموزشی در آموزنده های ایرانی کاهش یافته است. این مساله نیز توجه را به برنامه های آموزشی جلب می کند. در برنامه های رایج کار اصلی با آموزشیار است و آموزنده در ساختن دانش و آموختن منفعل است در حالی که باید سازندهی دانش خود باشد. این تکرار پایه و کار کرد آموزشی می توانند نشان دهنده ی کمبودها و کاستی هایی در برنامه آموزشی موجود باشند. چنان که تورتس از پیشگامان زمینهى أفریشندگی، تیز علت اساسی افقت آفرینندگی و ابتکار در کودکان را پس از ورود به آموزشگاه، نامناسب بودن روش های آموزش می داند (حسینی، ۱۳۸۷: شهر آرای، ۱۳۷۰). از آنجا که روش آموزشی جزیی از برنامه ی آموزشی است، بنابراین می توان علت اصلی افت آفرینندگی را وجود کاستی هایی در برنامه های آموزشی و در آن میان ناهمخوانی روش های آموزشی با توانمندی های آموزنده ها دانست. تورنس مناسب ترین روش ها برای رشد آفرینندگی را روش هایی می داند که همزمان به بالندگی شناختی و عاطفی از راه فراهم کردن فرصت های آموزش فعال و ایجاد انگیزه توجه دارند( حسینی، ۱۳۸۵). از این گفتهی نورنس می توان تاکید او را بر هم خوانی برنامه های آموزشی با توانمندی های آموزندهها، برای کمک به رشد آفرینندگی آنها، دریافت.مجموعه یافته های تیز و پرلز نشان داده است که برنامه های آموزشی مناسب، از مهم ترین عامل های موفقیت کشورها محسوب می شوند (کریمی، ۱۳۸۸). یافته های پژوهش های تیمز در سال های ۱۹۹۵، ۱۹۹۹، ۲۰۰۳ و ۲۰۰۷ و پرلز در سال های ۲۰۰۱ و ۲۰۰۶ نشان داده که جایگاه کشور ایران همواره از میانگین عملکرد بین المللی به طور معناداری پایین تر بوده است. و این مساله بیشتر از برنامه های نامناسب آموزش ناشی می شود که آموزنده ها را به سمت یادگیری های حافظه ای و تافعال سوق می دهند (همان) مساله ی کار کرد آموزشی پایین (ضعیف) در آموزش و پرورش از مهم ترین مسایل سامانه های آموزشی است، از این رو پرداختن به آن ضروری است.آموزش و پرورش پیش دبستانی نخستین مرحله ی آموزش رسمی است که برنامه ی آموزشی و در درون آن برنامه، محتوا، هدف ها، روش ها، و ابزارهای خود را دارد و پایه ی ارزنده ای برای سایر دوره های آموزش همگانی است. در این دوره کودکان برای ورود به مدرسه آماده می شوند (انگجی و مجیب، ۱۳۸۰). مفیدی (۱۳۸۰) آموزش و پرورش پیش از دبستان را برای رشد همه سویه ی کودک دارای ارزندگی بسیار می داند. بسیاری از کشورهای پیشرفته و در حال پیشرفت آموزش پیش دبستانی را بخشی از آموزش و پرورش همگانی قرار دادهاند (صافی، ۱۳۸۴). با این وجود در کشور ما همچنان به آموزش پیش دبستانی اهمیت چندانی داده نمی شود به گونه ای که در برنامه های آموزش و پرورش برنامه ی سازمان دارد. هدف داره و مشخصی که پشتوانه ی اجرایی داشته باشد و تمامی توانایی های آموزنده را مورد توجه قرار داده باشد، در دورهی پیش دبستانی به چشم نمی خورد. چنان که در جدیدترین راهنمای اجرایی دوره ی پیش دبستانی (۱۳۸۷)، پرورش توانایی آفرینندگی (که یک توانایی همگانی و باهمیت در نظریه های سازابی گری است)، در زیر مجموعه ی پرورش مهارتهای ذهنی آورده شده است ولی در بخش روش اجرای فعالیت ها، به ارایه ی برنامه ی ویژه ای برای این هدف پرداخته نشده است. هر چند که در میان فعالیتهای موجود در این سند، می توان فعالیت های فصه و نمایش خلاق را در ارتباط با توانایی آفرینندگی دانست، ولی با یک نگاه دقیق تر می توان فهمید که در بخش قصه، تاکید بر قصه گویی از سوی مربی (آموزشیار) است و در نمایش خلاق تاکید بر جنبه ی هنری آن است. این مساله در حالی است که به گزارش ملی ارزیابی و تحلیل عملکرد ده ساله ی آموزش و پرورش عمومی در دهه ی ۷۰ تا ۸۰ (۱۳۸۲)، امکان افزایش و بهبود آموزش های پیش از دبستان هم اکنون شدنی است. در کنار برنامه ی آموزش پیش دبستانی در میان برنامه های کلان (مربوط به تمام دوره های آموزشی آموزش و پرورش نیز کاستی های بسیاری دیده می شود. چنان که در سند تحول بنیادین آموزش و پرورش (۱۳۹۰) درمیان ۲۳ هدف بیان شده در بخش هدفهای کاربردی و راهکارهای آن، تنها در یکی از هدفها به خرده هدف آفرینندگی اشاره شده است. در این خرده هدف به پرورش تربیت یافتگانی اشاره شده است که با درک مفاهیم فرهنگی و بهره گیری از قدرت تخیل، توانمندی های لازم در خلق آثار فرهنگی و هنری را به دست آورند. همچنین در این سند. در میان راهکار های بیان شده برای این هدف، هیچ راهکاری برای کمک به رشد آفرینندگی آموزنده ها دیده نمی شود. با نگاهی به این سند به آسانی می توان فهمید که نه تنها توانایی آفرینندگی را نادیده گرفته و تنها به قدرت تخیل آن هم بدون ارایه ی هیچ راهکاری برای رشد آن) پرداخته است، بلکه به طور کلی به آموزنده ها با یک دید قدیمی نگریسته است و آنها را به چشم تربیت پذیرائی دیده که قرار است در این سامانه ی آموزشی پرورش بایستند. با چنین دیدی به آموزنده، بی توجهی به توانایی همگانی آفرینندگی در این برنامه، امری بدیهی به نظر می رسد. براساس واقعیت های موجود و با نگاهی به برنامه های آموزشی تدوین شده از سوی آموزش و پرورش کشوره می توان به وجود این مساله پی برد که سامانه ی آموزشی کشور ما به رشد آفرینندگی کمکی نمی کنند. هر چند که دلایل بسیاری را برای وجود این مساله می توان مد نظر داشت ولی یکی از مهم ترین آنها کاستی در برنامه های آموزشی است. بنابراین مساله ی این پژوهش کاستی در برنامه های آموزشی و در آن میان بی توجهی به توانایی آفرینندگی، به ویژه در برنامه های آموزشی پیش دبستانی استاین کاستی در برنامه های آموزشی هم در دورهای پیش دبستانی دیده می شود و هم در دوره های آموزشی دیگر. از آنجایی که دور هی آموزشی پیش دبستانی زیربنای تمامی دوره های آموزش همگانی است، بهبود در آموزش های این دوره می تواند به بهبود در سایر دوره ها بیانجامد. گام نخست برای رسیدن به چنینی بهبودی، بهبود در برنامه های آموزشی است. همان گونه که اشاره شد یکی از کاستی های برنامه های آموزشی پیش دبستانی کم توجهی به توانایی آفرینندگی است. کاستی که می توان آن را با گنجاندن برنامه ی آموزشی هم خوان با ویژگی های رشدی و پرورشی کودکانه از بین برد و به افزایش توانایی آفرینندگی آنها باری رساند. آمابیل أفرینندگی (خلاقیت) را وابسته به سه پیش نیاز (جز) اندیشه ی آفریننده (تفکر خلاق)، مهارت در زمینه ی آفرینندگی (مهارتهای مربوط به موضوع)، و انگیزه می داند که در جایگاه همپوشانی (برخورد) این سه جزء عمل أفرینش از فرد آفریننده سر می زند (قاسم زاده حسن و عظیمی، پروین، ۱۳۸۱).در میان برنامه های مناسب برای رشد آفرینندگی کودکان می توان به برنامه ی داستان آفرینی اشاره کرد. چرا که این برنامه از یک سو همخوان با ویژگی های رشدی کودکان است و از سوی دیگر هر سه پیش نیاز آفرینندگی را در بر دارد. به این گونه که هر مهارت های اندیشه ی آفریننده در آن گنجانده شده است و هم

مشخصات
  • جنسیت زن
  • وابسته به کلینیک
  • تجارب / مهارت ها
  • دانشگاه دانشگاه الزهرا
  • رشته تحصیلی روانشناسی تربیتی
  • گواهینامه ها
  • پست های مدیریتی
  • مقطع تحصیلی کارشناسی ارشد
  • کلمات کلیدی الهام سادات ناجی روانشناس، الهام سادات ناجی مشاور، الهام سادات ناجی روان درمانگر، الهام سادات ناجی روانپزشک، الهام سادات ناجی متخصص اعصاب و روان، الهام سادات ناجی روانسنج
تخصص ها
  • روان‌شناسی تربیتی
تصویر
الهام سادات ناجی
روانشناس بالینی و فردی
(3)

E-Teb.com © Copyright 2016 روانشناس یا روانپزشک. تمامی حقوق محفوظ است.

دکتر - مشاوره خانواده - پزشک - مشاوره آنلاین - شماره دکتر