منو
X

تصویر
امیر گلبندی حقیقت
مشاور کودک
(4)
آمار این متخصص
(4) رای
0%

دقت

80%

مفید بودن

80%

دانش و مهارت

0%

رفتار بالینی

60%

وقت شناسی

40%

هزینه اقتصادی

توضیحات پروفایل
  

امیر گلبندی حقیقت هستم، فارغ التحصیل روانشناسی و آموزش کودکان استثنایی در مقطع کارشناسی ارشد از دانشکده علوم تربیتی و روانشناسی دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران مرکزی در سال ۱۳۹۰، پایان نامه ی اینجانب تحت عنوان “رابطه کیفیت دلبستگی با سبک های فرزندپروری در والدین کودکان عادی و تیزهوش شهرستان رشت” می باشد که در ادامه بخشی از آن را مطالعه می کنید:

دانشگاه آزاد اسلامی

واحد تهران مرکزی

دانشکده روان شناسی و علوم اجتماعی

پایان نامه کارشناسی ارشد در رشته روان شناسی و آموزش کودکان استثنایی

عنوان:

رابطه کیفیت دلبستگی با سبک های فرزندپروری در والدین کودکان عادی و تیزهوش شهرستان رشت

استاد راهنما:

دکتر باقر غباری بناب

استاد مشاور:

دکتر مهدیه صالحی

پژوهشگر:

امیر گلبندی حقیقت

تابستان ۱۳۹۰

فهرست مطالب

عنوان

فصل اول: طرح مسأله پژوهش

مقدمه

بیان مسئله

اهمیت و ضرورت پژوهش

اهداف پژوهش

سؤال های پژوهش

متغییرها

تعریف مفهومی متغییرها

تعریف عملیاتی متغییرها

خلاصه فصل

فصل دوم: پیشینه پژوهش ها

مقدمه

بخش اول: فرزند پروری

تعریف فرزندپروری

نظریه های مرتبط با فرزندپروری

الگوی فرزند پروری شیفر

الگوی وینتر باتوم

الگوی بامریند

عوامل تأثیر گذار بر سبک های فرزند پروری

پیامدهای روش های مختلف فرزند پروری

بخش دوم: دلبستگی

تعریف دلبستگی

نظریه های مرتبط با دلبستگی

نظریه های روان تحلیل گری

نظریه ی یادگیری

نظریه ی رفتار شناسی طبیعی

نظریه ی جان بالبی

مراحل تحول دلبستگی

تأثیر عامل فرهنگ بر الگوی دلبستگی

عوامل مؤثر بر تغییر الگوی دلبستگی

کیفیت دلبستگی

خلاصه فصل

فصل: فرایند روش شناختی

مقدمه

جامعه و نمونه تحقیق

روش نمونه گیری

ابزار اندازه گیری

روش نمره گذاری

روایی و پایایی

نحوه ی اجرای آزمون

روش تحلیل داده های پژوهش

خلاصه ی فصل

فصل چهارم: تحلیل یافته های پژوهش

مقدمه

الف – توصیف أماری

ب- تحلیل های مربوط به سوال های پژوهش ( استنباطی)

آیا سبک فرزندپروری مقتدرانه را می توان از کیفیت دلبستگی والدین کودکان عادی پیش بینی کرد؟

آیا سبک فرزندپروری مقتدرانه را می توان از کیفیت دلبستگی والدین کودکان تیزهوش پیش بینی کرد؟

آیا سبک فرزند پروری استبدادی را می توان از کیفیت دلبستگی والدین کودکانعادی پیش بینی کرد؟

آیا سبک فرزندپروری استبدادی را می توان از کیفیت دلبستگی والدین کودکان تیزهوش پیش بینی کرد

آیا سبک فرزند پروری سهل گیر را می توان از کیفیت دلبستگی والدین کودکان عادی پیش بینی کرد؟

آیا سبک فرزند پروری سهل گیر را می توان از کیفیت دلبستگی والدین کودکان تیزهوش پیش بینی کرد؟

آیا تفاوتی میان کیفیت دلبستگی والدین کودکان عادی و تیزهوش وجود دارد؟

آیا تفاوتی میان سبک های فرزند پروری والدین کودکان عادی با تیزهوش وجود دارد؟

خلاصه فصل

فصل پنجم: بحث و نتیجه گیری

مقدمه

نتایج بررسی ارتباط بین متغیرهای پژوهش

تبیین

نتایج رگرسیون ها

محدودیت های پژوهش

پیشنهادها

پیشنهادات پژوهشی

پیشنهادات کاربردی

خلاصه فصل

منابع

چکیده:

پژوهش حاضر با هدف بررسی رابطهی کیفیت دلبستگی با سبک های فرزندپروری در والدین کودکان عادی و تیزهوش شهرستان رشت انجام شده است. جامعه آماری مورد مطالعه در این پژوهش را والدین کودکان عادی و تیزهوش شهرستان رشت تشکیل می دهند، که ۵۳۶ والد به عنوان نمونه و به صورت تصادفی خوشه ای انتخاب شده و به پرسشنامه های سبک های فرزند پروری بامریند و سبک های دلبستگی کولینز پاسخ داده اند. جهت تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از روش های آماری رگرسیون چند متغیری، تحلیل وار بانس چند متغیری (مانوا) و همبستگی پیرسون، سوال های پژوهشگر مورد آزمون قرار گرفتند. نتایج بدست آمده نشان دادند که میان کیفیت دلبستگی و سبک های فرزندپروری والدین کودکان عادی و تیزهوش رابطه معناداری وجود دارد، همچنین با شناخت کیفیت دلبستگی والدین می توان سبک های فرزندپروری آنها را پیش بینی کرد. ارتباط بین متغیرهای روان شناختی بسیار پیچیده تر از آن است که در وهله ی نخست تصور می شوند، در حقیقت سبک دلبستگی والدین رفتارهایی را فرامی خواند که این رفتارها در تعامل با کودکان، واکنش هایی را از سوی آن ها برمی انگیزد. همین کنش و واکنش های بین والدین و کودک است که علاوه بر سبک دلبستگی والدین، توانایی تاثیر گذاری بر شیوه فرزندپروری را دارد. این امکان وجود دارد که فرزندان با توجه به شخصیت و خلق و خویی که دارند رفتار ها و خلق و خوهایی را در والدین خود برانگیزانند که متناسب با شخصیت آن ها هستند.

فصل اول: طرح مسئله پژوهش

بواسطه احساس عمیقی که کودکی بطور فطری و طبیعی نسبت به مادر دارد، مادران می توانند تأثیر شگرفی در تأمین رفاه و سلامت او داشته باشند و نیروی عظیمی برای این منظور به شمار می آیند، نیرویی که حتی اگر هم مایل باشند قادر نخواهند بود خود را از آن رها سازند. عشقی که میان کودک و مادر بوجود می آید می تواند دنیا را به حرکت وادار یا در سکون نگاه دارد (بالبی ،۱۹۶۹)در واقع دلبستگی بین مادر و کودک شالوده ی اجتماعی شدن کودک را در سال های بعدی پی ریزی می کند. این پیوند در رشد سالم کودک امری جدی بوده، و نقش عمیق و گسترده ای در رشد وی دارد. کودکی که به مادر دلبستگی ایمن پیدا کرده، تمایل پیدا می کند که پیوند عاطفی خود را با والد حفظ کند. در نتیجه توانایی پذیرش رفتارهایی را که با ارزش های والد محبوب مطابقت دارد، پیدا می کنند و در نهایت دلبستگی به والدین مجموعأ برای کودک سودمند است (ماسن و همکاران، ۱۹۷۴)دلبستگی ایمن کودک را به داشتن شخصیت قابل انطباق هدایت می نماید (اینث ورث ،۱۹۷۳). شواهد روز افزون نشان می دهند روشی که کودک در سال های بعدی زندگی برای مواجهه با تجارب جدید اتخاذ می کنند، متأثر از کیفیت دلبستگی او به مادر است. این مسئله در رشد شناختی، رفتار کاوشی و سبک حل مسئله قابل توجه است (ماین ،۱۹۹۶).والدین، تاریخچه طولانی تجربه های دلبستگی را به محیط خانواده می آورند که با کمک الگوهای واقعی درونی را می سازند و بعد این الگوها را در برقراری پیوند با فرزندانشان به کار می برند. پژوهشگران در پژوهشی برای پاسخ دادن به این سؤال، از والدین خواستند خاطرات کودکی دلبستگی خود را ارزیابی کنند که در نتیجه ی آن، الگوی واقعی درونی آنها را بررسی کردند (جرج ، کلاین و ماین ،۱۹۸۵، به نقل از برک ،۲۰۰۱). این پژوهش نشان داد، مادرانی که هنگام بحث کردن در باره ی کودکی خود، واقع بین هستند و تعادل نشان می دهند، صرف نظر از اینکه دوران کودکی خوشایند با نا خوشایندی داشته باشند، نوباوگان دلبسته ایمن دارند و صمیمانه تر و با عاطفه تر هم با آنها برخورد می کنند؛ اما در مقابل، مادرانی که اهمیت روابط اولیه را مهم نمی دانند با این روابط را به صورت خشمناک با گنگ شرح می دهند، معمولا نوباوگان دلبسته نا ایمن دارند و کمتر به حمایت و مراقبت با عاطفه از فرزندان خود می پردازند (ون ایز ندورن ،۱۹۹۵ ایزندورن ،۱۹۹۵ اسلید و همکاران، ۱۹۹۹) نحوهای که والدین، کودکی خود را در نظر می گیرند – توانایی آن ها در گنجاندن اطلاعات جدید در الگو های واقعی درونی شان، کنار آمدن با رویداد های ناگوار زندگی، و فکر کردن به والدینشان به صورت محبت آمیز و با گذشت – پر تحودای که فرزندان خود را بار می آورند، تأثیر بالایی دارد.والدین برای تربیت و پرورش فرزندان خود از روش های مختلف فرزند پروری سود می برند. دانیا بامربند بامریند با در نظر گرفتن تعاملات والد – فرزندی، اطلاعاتی را در مورد شیوهی فرزندپروری گردآوری کرده بر بر طبق مطالعات وی فرزند پروری دارای دو جنبه است؛ یکی، پرتوقع بودن، بدین معنا که برخی والدین، معیارهایی عالی برای فرزندانشان مقرر می کنند و توقع برآورده شدن این معیارها را از آنها دارند، و برخی دیگر، والدینی هستند که توقع خیلی کمی از فرزندانشان دارند و به ندرت سعی می کنند رفتار آن ها را تحت تأثیر قرار دهند. جنبه ی دیگر پاسخدهی است؛ بدین معنا که برخی والدین نسبت به فرزندان خود پذیرا بوده و به خواسته های آنها پاسخگو هستند، برخی دیگر طرد کننده و بی اعتنا هستند. از ترکیب این دو جنبه، چهار سبک فرزندپروری بوجود می آید که بامریتد بر سه سبک آن تأکید می کند، و آن سه سبک عبارتند از: مقتدرانه، مستبدانه و آسان گیر (سید محمدی، ۱۳۸۳) رولوفز و همکاران (۲۰۰۶) در پژوهش خود که به بررسی رابطهی سبک های دلبستگی، سبک های فرزندپروری و درونی سازی و پرون سازی مشکلات در کودکان غیر بالینی می پردازد، به این نتایج دست یافتند که سبک های فرزندپروری پدران و مادران، هر دو، سهم عمده ای در واریانس نشانگان درونی سازی و برونی سازی دارند. همچنین حضور عوامل منفی خانوادگی در پدران تأثیر بیشتری بر نشانه ها در پسران داشت، در صورتی که حضور چنین عواملی در مادران تأثیر بیشتری بر نشانه ها در دختران داشت. بروان و وایتساید (۲۰۰۸) نیز دریافتند سیکهای فرزندپروری که از سوی کودکان گزارش شده بود، به ویژه سبک طرد کننده، با نگرانی کودکان رابطه ای مستقیم دارد. کودکانی که خود را دوسو گرا در نظر می گرفتند، سطوح بالاتری از نگرانی را نسبت به کودکانی نشان می دادند که خود را دلبسته ایمن معرفی می کردند. پروان و وایساد درنهایت به این نتیجه رسیدند که سبک۔ های دلبستگی و فرزند پروری نقش هایی مستقل در نگرانی کودکان ایفا می نمایند.ارتباط کیفیت دلبستگی والدین و سبک های فرزند پروری آنان در ایران به روشنی مشخص نیست. پژوهشگر حاضر در صدد پر کردن خلاء موجود می باشد و در صدد است که ارتباط بین سبکهای فرزند پروری و کیفیث دلبستگی را در والدین کودکان عادی و تیز هوش مورد مطالعه قرار دهد.

بیان مسئله

انسان موجودی اجتماعی است با شبکه های پیچیده ای از ارتباطات عاطفی که برای سازگاری با محیط نیازمند آموزش و تربیت می باشد. کودکان برای بهینه شدن، موفقیت و سازگاری در زندگی با چالش های گوناگونی روبرو می شوند که غلبه بر این چالشها از عوامل مختلف تأثیر می پذیرد. در این میان کیفیت دلبستگی والدین و شیوهی فرزند پروری والدین به عنوان عوامل مهم و تأثیر گذار اولیه، نظر بسیاری از محققان و روانشناسان را به خود اختصاص داده است.دلبستگی، پیوندهای هیجانی پایدار بین دو فرد است (بالبی، ۱۹۶۹)، بطوری که یکی از طرفین با هر دو کوشش می کنند نزدیکی با مجاورت را حفظ نمایند. بالبی معتقد است پیوندهای هیجانی متقابل که موجب نزدیکی مادر – کودک می گردد، نخستین تجلی های دلبستگی محسوب می شود (بالبی، ۱۹۶۹). حالتهای دلبستگی از رابطه کودک – والد به وجود می آید که رشد هیجانی و اجتماعی تمام دوران زندگی فرد را تحت الشعاع قرار می دهد. پیوندهای دلبستگی اولیه، الگوهای فعال درونی، با یک رشته انتظارات در باره مظاهر دلبستگی را به وجود می آورند که به عنوان راهنمایی برای روابط فرد در طول زندگی عمل می کنند. در تأیید نظریه بالبی تحقیقاتی انجام گرفته که از جملهى آن، خاطرات بزرگسالان در مورد حالتهای دلبستگی کودکی و تعبیر این خاطرات است، که پیش بین خوبی برای الگوهای فعال درونی فعلی و تجربیات رابطهای آنها بود. پیش بینی های بالایی در مورد پیامدهای دراز مدت دلبستگی اولیه نه تنها در گزارش های شخصی بزرگسالان، بلکه در گزارش های آشنایان آنها و رفتار اجتماعی شان منعکس بود. همسالان در توصیف جوانانی که تاریخچه دلبستگی ایمن را به خاطر می آورند، آنها را افرادی شایسته، مهربان، گشاده رو و دوست داشتنی تر از همتایان تایمن شان توصیف می کنند کوباک و اسکپری ، ۱۹۸۸). از طرفی تاریخچه دلبستگی نایمن با انواع رفتارهای اجتماعی تاساز گاراته ماتف: کار افراطی، سوء مصرف مواد و ابراز نامناسب خشم ارتباط دارد (به نقل از برک، ۲۰۰۱مترجمه سید محمدی، ۱۳۸۳). در طول رشد کودک یکی از متغیرهایی که در جهت تکامل وی تأثیر بسزایی دارد، روش فرزندپروری است که والدین برای آنان اعمال می کننده سبک فرزندپروری، ساختاری روانشناختی است دارای راهبردهایی استاندارد که روش ها و چگونگی فرزندپروری والدین را طبقه بندی می کند. بامریند طی تحقیقاتی با زیر نظر گرفتن والدین، اطلاعاتی را در مورد شیوه های فرزندپروری گردآوری کرده که معلوم شد فرزند پروری دو جنبه گسترده دارد. جنبه اول، پر توقع بودن؛ جنبه دوم پاسخگو بودن است. ترکیبات گوناگون پرتوقعی و پاسخگویی ، چهار سبک فرزندپروری را به بار می آورد، که پژوهش بامریند روی سه مورد تاکید کرد: مقتدر، مستبد و آسان گیر( سید محمدی، ۱۳۸۳) تغییر کیفیت “والدگری ممکن است تحت تاثیر مجموعه مختلفی از علل و عوامل ایجاد شود، من تغییر وضعیت شغلی مادر، بد رفتاری همسر، مشکلات زناشویی، طلاق و مانند آن. عامل دیگر، حوادث “آسیب زای زندگی مانند: “جدایی های مستمر” و محروم کننده از یک تصویر دلبستگی با از دست دادن دائمی آن تصویر در اثر مرگ با ترک شدن (اینث ورث، ۱۹۹۰ به نقل از مظاهری، ۱۳۷۸).والدین، تاریخچه طولانی تجربه های دلبستگی را به محیط خانواده می آورند که با کمک آن، الگوهای واقعی درونی را می سازند و بعد این الگوها را در برقراری پیوند با فرزندانشان به کار می برند. پژوهشگران در پژوهشی برای پاسخ دادن به این سؤال، از والدین خواستند خاطرات کودکی دلبستگی خود را ارزیابی کنند، که در نتیجه ی آن، الگوهای واقعی درونی آنها را بررسی کردند(جورج، کاپلان و مین، ۱۹۸۵، به نقل از برک، ۲۰۰۱)، این پژوهش نشان داد، مادرانی که هنگام بحث کردن درباره کودکی خود، واقع بینی و تعادل نشان می دهند، صرف نظر از اینکه دوران کودکی خوشایند یا ناخوشایندی داشته باشند، نوباوگان دلبسته ایمن دارند و صمیمانه تر و با عاطفه تر هم با آنها برخورد می کنند اما در مقابل، مادرانی که اهمیت روابط اولیه را مهم نمی دانند با این روابط را به صورت خشمناک و گنگ شرح می دهند، معمولا نوباوگان دلبسته ناایمن دارند و کمتر به حمایت و مراقبت با عاطفه از فرزندان خود می پردازند(ون ایزندرون، ۱۹۹۵، اسلید و همکاران، ۱۹۹۹). نحوهای که والدین، کودکی خود را در نظر می گیرند – توانایی آنها در گنجاندن اطلاعات جدید در الگوهای واقعی درونی شان، کنار آمدن با رویدادهای ناگوار زندگی، و فکر کردن به والدینشان به صورت محبت آمیز و با گذشت – بر نحوهای که فرزندان خود را بار می آورند، تأثیر بسزایی دارد. پژوهش های فوق در بافت فرهنگ اروپایی انجام گرفته است و نیاز به تکرار آنان در فرهنگ ایرانی می باشند تا با اطمینان به یافته ها اعتماد کنیم. با توجه به این که افراد نا ایمن از لحاظ دلبستگی نسبت به خودشان مشغول و درگیر می باشند و نمی توانند از مشکلات خود رها شده و به تربیت فرزند بپردازند، پژوهشگر در صدد آن است که کشف کند که چه رابطه ای میان کیفیت دلبستگی و سبک های مختلف فرزندپروری وجود دارد. علاوه براین، پژوهشگر در صدد است که تفاوت پدران و مادران را در سبک های فرزندپروری مورد شناسایی و بررسی قرار دهد.

اهمیت و ضرورت پژوهش

امروزه در پهنه ی دیدگاه هایی که کوشش می کنند به فهم و درک بهتر زندگی روانی، تحول عاطفی، چگونگی پدیدآیی اختلال های کودکان دست یابند، باید برای نظریه هایی که محور اصلی را روابط مادر و کودک می دانند جایگاه وسیع و خاصی قایل شد. چه این نظریه ها عناصری را یافته و عرضه کردهاند که در درک نحول کودک، مشکلات و اختلال های او نقش بنیادی ایفا کرده و می کنند. اهمیتی که نظریه پردازان روابط موضوعی برای ارتباط مادر- کودک و نقش کلیدی مادر در تحول کودک قائل هستند، تا اندازه ای است که برخی از آن ها مانند وینی کات معتقدند که در آغاز زندگی اصلا نوزاد بدون مادر وجود ندارد (دادستان، ۱۳۷۰) خانه و خانواده نخستین محیط اجتماعی است که کودک را تحت سر پرستی و مراقبت قرار می دهد. از این رو بیش از تمام محیط های اجتماعی دیگر در رشد و تکامل فرد تأثیر دارد. کودک پیش از این که از اوضاع اجتماعی خارج متأثر شود، تحت تأثیر خانواده قرار می گیرد. پیدایش بیشتر عادات و عقاید کودک از خانه آغاز می گردد. به عبارت دیگر کودک وقتی چشم به دنیا می گشاید با محیط نامرئی که از افکار و احساسات، نظرها، آرزوها، امیدها و انتظارات اعضای خانواده تشکیل یافته است، احاطه میشود خانه جایی است که کودکان چگونگی زندگی کردن را یاد می گیرند و جایی است که شیوه های فرهنگ را عموما و فرهنگ خانواده و والدین را خصوصا کسب می کنند (اشعاری نژاد، ۱۳۷۲) اهمیت سبک فرزندپروری و تأثیر آن بر پایه های اصلی شخصیت کودک مورد توجه اغلب روان شناسان بوده و هست. می توان گفت فرایند تحولی کودک در سراسر دوران رشد تحت تأتیر یاقت و زمینه ایست که در آن پرورش یافته است. انتظار می رود والدین با سبک دلبستگی ایمن شیوه فرزند پروری مقتدرانه داشته باشند. تحقیقات گوناگونی در زمینه ی شیوه های فرزند پروری صورت گرفته که هر یک همبستگی این متغیر را با سایر متغیرهای روان شناختی سنجیده است اما در خصوص رابطه کیفیت دلبستگی با سبک های فرزندپروری تحقیقات اندکی صورت گرفته است، لذا در این پژوهش موضوع از دو بعد مورد بررسی قرار خواهیم داد.

الف) شناخت تئوریکی نسبت به رابطه ی بین کیفیت دلبستگی والدین و به کارگیری شیوه های فرزندپروری، ب) در صورت کشف ارتباط بین کیفیت دالبستگی و سبک های فرزندپروری، درمانگران می توانند با تعدیل دلبستگی ایمن اضطرابی و اجتنابی) والدین را به سوی استفاده موثر از سبک های مقتدرانه سوق دهند.

اهداف پژوهش:

عوامل زیادی دست به دست هم می دهند تا کودکان به رشد بهنجار اجتماعی، رشد شناختی و تیز شکوفایی شخصیت بهنجار دست یابند. در این میان، تعاملات میان والدین و فرزندان یکی از مهمترین عوامل به شمار می رود. و برای پاسخ دادن به این سؤال که چه تعاملاتی در رابطه میان والدین و فرزندان برای کودکان مؤثرترند، نیاز به داده هایی در زمینه ی کیفیت دلبستگی و سبک های فرزندپروری والدین داریم، تا با شناسایی نقاط قوت و ضعف این تعاملات، به والدین در داشتن کودکانی بهنجار کمک کنیم.هدف کلی در این پژوهش بررسی رابطه ی کیفیت دلبستگی با سبک های فرزندپروری در والدین کودکان عادی و تیزهوش شهرستان رشت می باشد.

اهداف جزئی در این پژوهش عبارتند از :

-بررسی رابطهی سبک های فرزندپروری با کیفیت دلبستگی در والدین کودکان عادی

-بررسی رابطهی سبک های فرزند پروری با کیفیت دلبستگی در والدین کودکان تیزهوش

– مقایسه ی کیفیت دلیستگی پدران و مادران کودکان عادی

– مقایسه ی کیفیت دلیستگی پدران و مادران کودکان تیزهوش

– مقایسه کیفیت دلبستگی والدین کودکان عادی با تیزهوش

– مقایسه ی سبک های فرزندپروری پدران و مادران کودکان عادی

– مقایسه ی سبک های فرزندپروری پدران و مادران کودکان تیزهوش

– مقایسه ی سبک های فرزندپروری پدران و مادران کودکان عادی با تیزهوش

مشخصات
  • جنسیت مرد
  • وابسته به کلینیک
  • تجارب / مهارت ها
  • دانشگاه دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران مرکزی
  • رشته تحصیلی روانشناسی کودکان استثنایی
  • گواهینامه ها
  • پست های مدیریتی
  • مقطع تحصیلی کارشناسی ارشد
  • کلمات کلیدی امیر گلبندی حقیقت روانشناس، امیر گلبندی حقیقت مشاور، امیر گلبندی حقیقت روان درمانگر، امیر گلبندی حقیقت روانپزشک، امیر گلبندی حقیقت متخصص اعصاب و روان، امیر گلبندی حقیقت روانسنج
تخصص ها
  • روان‌شناسی کودکان استثنایی
تصویر
امیر گلبندی حقیقت
مشاور کودک
(4)

E-Teb.com © Copyright 2016 روانشناس یا روانپزشک. تمامی حقوق محفوظ است.

دکتر - مشاوره خانواده - پزشک - مشاوره آنلاین - شماره دکتر