منو
X

تصویر
راضیه دهقان زردینی
روانشناس بالینی و فردی
(4)
آمار این متخصص
(4) رای
0%

دقت

80%

مفید بودن

0%

دانش و مهارت

80%

رفتار بالینی

60%

وقت شناسی

40%

هزینه اقتصادی

توضیحات پروفایل
  

راضیه دهقان زردینی هستم، فارغ التحصیل روانشناسی تربیتی در مقطع کارشناسی ارشد از دانشکده علوم انسانی و اجتماعی دانشگاه یزد در سال ۱۳۹۲، پایان نامه ی اینجانب تحت عنوان “تاثیر آموزش مهارت حل مسئله در کاهش مشکلات رفتاری دانش آموزان ارجاعی به مرکز مشاوره ی آموزش و پرورش استان یزد” می باشد که در ادامه بخشی از آن را مطالعه می کنید:

دانشگاه یزد

پردیس علوم انسانی و اجتماعی

پایان نامه کارشناسی ارشد در رشته روان شناسی تربیتی

عنوان:

تاثیر آموزش مهارت حل مسئله در کاهش مشکلات رفتاری دانش آموزان ارجاعی به مرکز مشاوره ی آموزش و پرورش استان یزد

استاد راهنما:

دکتر علیرضا بخشایش

استاد مشاور:

دکتر مرتضی امیدیان

پژوهش و نگارش:

راضیه دهقان زردینی

دی ماه ۱۳۹۲

فهرست مطالب

عنوان

فصل اول کلیات پژوهش

مقدمه

تعریف و بیان موضوع پژوهش

اهمیت و ضرورت پژوهش

متغیرهای اساسی پژوهش

اهداف پژوهش

هدف کلی :

اهداف جزیی

فرضیات پژوهش

تعاریف عملیاتی و نظری متغیرها

تعریف نظری اختلال بیش فعالی

تعریف عملیاتی اختلال بیش فعالی

تعریف نظری اختلال نافرمانی مقابله ای

تعریف عملیاتی اختلال نافرمانی مقابله ای

تعریف نظری اختلال سلوک

تعریف عملیاتی اختلال سلوک

تعریف نظری حل مسأله

تعریف عملیاتی آموزش حل مسأله

فصل دوم

اختلال کمبود توجه بیش فعالی

تعریف بیش فعالی

تاریخچه ی اختلال کمبود توجه/ بیش فعالی

توصیف نشانه های اصلی ADHD

بیش فعالی

بی توجهی

-تکانشگری

ملاک های تشخیص کنونی (ADHD)

شیوع اختلال

ADHD

سبب شناسی

ژنتیک

مطالعات خانوادگی

مطالعات دوقلوها

مطالعات فرزندخواندگی

بررسیهای ساختار ژننیکی

عوامل نور وشیمیایی

آسیب مغزی

محیط، عوامل محیطی و آلرژیک – رژیم غذایی

عوامل روانی – اجتماعی

عوامل روانشناختی

مسمومیت با سرب

درمان

دارو درمانی

مداخله در سطح خانواده

– مداخله در سطح مدرسه

مداخله های رفتاری

مداخله های متمرکز بر کودک و آموزش مهارتهای اجتماعی

مداخلات روانشناختی- آموزشی

اختلال نافرمانی مقابله ای

تاریخچهی اختلال نافرمانی مقابله ای

تشخیص، ویژگیها و اختلالات همراه

شیوع اختلال نافرمانی مقابله ای

تشخیص افتراقی

طبقه بندی دلایل ایجاد کنندهی اختلال نافرمانی مقابلهای

عوامل ژنتیکی

ویژگی های محیطی

درمان اختلال نافرمانی مقابله ای

آموزش رفتاری والدین

درمان شناختی- رفتاری

اختلال سلوک

تاریخچه ی اختلال سلوک

ملاکهای تشخیص

شیوع اختلال سلوک

تشخیص و ویژگی های بالینی

تشخیص افتراقی و همایندی

سبب شناسی

عوامل فردی

ژنتیک و عوامل عصبی و زیستی

نقص های گفتاری و اختلا در عملکرد اجرایی

پردازش اطلاعات و شناخت اجتماعی

عوامل خانوادگی

عوامل محیطی و تأثیر همسالان

عوامل مدرسه ای

الگوهای درمانی اختلال سلوک

درمان دارویی اختلال سلوک

محرکزاهای روانی

ضد افسردگی

ضد اضطراب

ضد جنونها (آنتی سایکوتیک)

بتابلوکرها

حل مسأله

تعریف و ویژگیهای حل مسأله

انواع مسائل

مسائل خوب ساختار

مسائل همریخت

مسائل بدساختار یا ناقص تعریف شده

مراحل حل مسأله

موانع حل مساله

اهداف و آموزش روش حل مساله

حل مسأله در کودکان و نوجوانان دارای اختلال سلوک

پیشینه پژوهش

پژوهش های داخلی

پژوهش های خارجی

روش پژوهش

جامعه ی آماریف نمونه و روش نمونه گیری

جامعه ی آماری و حجم نمونه

روش نمونه گیری

ابزار پژوهش

در این پژوهش برای جمع آوری اطلاعات از پرسشنامه علائم مرضی کودکان استفاده شد.

پرسشنامه ی علائم مرضی کودکان (۴-CSI)

هنجاریابی پرسشنامهی علائم مرضی کودکان

نمره گذاری پرسشنامه ی علائم مرضی کودکان

شیوه ی اجرای پژوهش

روش تجزیه و تحلیل آماری

فصل چهارم

تجزیه و تحلیل داده ها

بافته های توصیفی

تجزیه و تحلیل فرضیه های پژوهش

فصل پنجم: بحث و نتیجه گیری

یافته ها و بحث و تفسیر آنها

نتیجه گیری

پیشنهادات کاربردی

پیشنهادات پژوهشی

محدودیت های پژوهش

پیوست ها

منابع

چکیده

مقدمه: پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی آموزش مهارت حل مسأله بر کاهش مشکلات رفتاری دانش آموزان ارجاعی به مرکز مشاوره آموزش و پرورش شهر یزد انجام شد.

مواد و روش ها: روش پژوهش حاضر، نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری با گروه کنترل و پلاسیبو بود. جامعه مورد مطالعه دانش آموزان ارجاعی به کلینیک امام حسین (ع) یزد در سال تحصیلی ۹۱-۹۰ بودند. نمونه پژوهش تعداد ۸۵ نفر از دانش آموزان بودند که به کلینیک امام حسین (ع) یزد ارجاع شده و به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب و به طور تصادفی در سه گروه جایگزین شدند (۲۹ دانش آموز گروه آزمایش، ۲۸ دانش آموز گروه کنترل و ۲۸ دانش آموز گروه پلاسیبو). جهت سنجش آزمودنی ها از پرسشنامه علائم مرضی کودکان (۴-CSI استفاده شد. یافته های پژوهش: نتایج تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر با سطح معناداری ۰۰۱/ ۰ نشان داد که آموزش مهارت حل مسأله بر کاهش مشکلات رفتاری دانش آموزان تأثیر داشت. براساس یافته های این پژوهش، آموزش مهارت حل مسأله به نوجوانان مبتلا به این نوع اختلالات موجب پرورش مهارت های روانی، اجتماعی و رفتاری لازم در آنها می گردد، توانایی مؤثر بودن، غلبه بر مشکل، توانایی برنامه ریزی و رفتار هدفمند و متناسب با مشکل را در آنها افزایش می دهد.

بحث و نتیجه گیری: آموزش مهارت حل مسأله در کاهش ابتلای نوجوانان به انواع ناهنجاری – های رفتاری و اختلالات روانی و افزایش سطح سلامت روان آنان نقش مؤثری دارد.

واژه های کلیدی: مهارت حل مسأله، مشکلات رفتاری، دانش آموزان، مرکز مشاوره آموزش و پرورش.

فصل اول: کلیات پژوهش

مقدمه

دوران کودکی از مهم ترین مراحل زندگی است که در آن شخصیت فرد پایه ریزی می شود و شکل می گیرد. اغلب اختلالات و ناسازگاریهای رفتاری پس از دوران کودکی، ناشی از کمبود توجه به دوران حساس کودکی و عدم هدایت صحیح در روند رشد و تکامل است (خزاعی و همکاران، ۱۳۸۴). این بی توجهی منجر به عدم سازش و انطباق با محیط و بروز انحرافات گوناگون در ابعاد مختلف برای کودک می شود. محققان دریافته اند که اختلال های رفتاری معمولا نخستین بار در سالهای آغازین دوره ابتدایی مشاهده میشود. اختلال رفتاری به رفتار فردی اطلاق می شود که بدون پایین بودن بهره هوشی، تعادل روانی و رفتاری از اندازه عمومی اجتماع دور و دارای شدت تکرار و مداومت در زمانها و مکانهای متعدد باشد به طوری که در عملکردهای تحصیلی- رفتاری دچار درماندگی و یا کاهش میزان کارایی فرد گردد. اینگونه کودکان مرتب از سوی اطرافیان به طور مستقیم یا غیر مستقیم طرد می شوند (خزاعی و همکاران، ۱۳۸۴). از جمله اختلالهای رفتاری، اختلال کاستی توجه بیش فعالی ، اختلال نافرمانی مقابله ای و اختلال سلوک می باشد. شیوع این اختلالات در میان دانش آموزان از جمله مشکلاتی است که خانواده ها، مدارس و جامعه را تحت تأثیر فرار میدهد. این اختلالات نه تنها کودک و خانواده وی را در زمان حال در گیر می سازند، بلکه آینده ناخوشایندی را برای کودکان و اطرافیان آنها در پی دارند (نجفی و همکاران، ۱۳۸۸). اختلال کاستی توجه و بیش فعالی، از جمله شایع ترین اختلالات دوران کودکی محسوب میشود. کودکان مبتلا به این اختلال نشانه های زیر را از خود نشان میدهند. کمبود توجه، بیش فعالی و تکانشگری۔ این نشانه ها غالبا در بسیاری از حوزه های زندگی فرد مانند عملکرد تحصیلی، روابط اجتماعی با همسالان و همچنین بزرگسالان، ایجاد اختلال می کنند. علاوه بر این، چنین کودکانی در نوجوانی و بزرگسالی در معرض خطر ابتلا به رفتارهای ضداجتماعی، سوء مصرف مواد و الکل قرار دارند (بخشایش، ۱۳۸۹: ۱۷-۱۸). از دیگر اختلالات شایع روان پزشکی اختلال نافرمانی مقابله ای است. اختلال نافرمانی مقابله ای، اختلال نسبتا جدید در کودکانی است که ملاکهای کامل اختلال سلوک را ندارند. این اختلال، الگوی پایدار رفتار های منفی کارانه، خصومت آمیز و گستاخانه در غیاب نقص جدی موازین اجتماعی با حقوق دیگران است (گرین و همکاران، ۲۰۰۳). اختلال نافرمانی مقابله ای با درجات بالایی از آسیب در مهارتهای اجتماعی، تعاملات خانوادگی و عملکرد تحصیلی مرتبط است (هاشمی و همکاران، ۱۳۸۸). همچنین شروع زود هنگام نشانه های این اختلال به معنی پیش آگهی ضعیف آن بوده و احتمال پیشرفت و تبدیل آن به اختلال سلوک و در نهایت اختلال شخصیت ضداجتماعی و پرخاشگری در آینده بیشتر است (خیریه و همکاران، ۱۳۸۸).اختلال سلوک به الگویی از رفتارها اطلاق می شود که علیه قانون و حقوق اساسی دیگران اعمال شده و به طور قابل ملاحظه ای به کتش روانی و اجتماعی کودک و نوجوانان در منزل، مدرسه و جامعه آسیب می رساند. این الگوی رفتاری با آشفتگی های عاطفی و اجتماعی، رفتارهای پرخاشگرانه و زورمندانه نسبت به والدین و معلمان، ضعف در عملکرد تحصیلی، حرمت نفس پایین، نارسایی در مهارت های اجتماعی و غیر کلامی همراه گردیده و تصویر پیچیده ای از اختلال سلوک را نمایان می سازند (کمیجانی و ماهر، ۱۳۸۶) رفتارهای بزهکارانه نوجوانان مبتلا به اختلال سلوک معلول تجربه ناکافی یادگیری اجتماعی آنان است. یعنی محیط گذشته این نوجوانان آموزش ها، سرمشق ها و بازخوردهای لازم برای یادگیری رفتارهای مناسب را فراهم نکرده است. لذا کمبود رفتارهای مناسب، نوجوانان را مجبور می سازد تا به افراد منحرف همسال خود منگی شوند و این افراد نیز آموزش ها و سرمشق هایی را برای نوجوانان فراهم می آورند، که مشکلات رفتاری را در آنها توسعه می دهد (همتی علمدار لو و شجاعی، ۱۳۸۴). مهارتهای زندگی به مهارتهای شخصی و اجتماعی گفته می شود که به افراد در کنترل مشکلاتی نظیر افسردگی، اضطراب، تنهایی، ترس از طرد شدن، کمرویی، خشم و عصبانیت کمک می کند و کودکان و نوجوانان باید آنها را یاد بگیرند تا بتوانند در مورد خود، انسان – های دیگر و گل اجتماع به طور شایسته، مؤثر و مطمئن رفتار نمایند (صبحی قراملکی و رجبی ، ۲۰۱۰). از جمله مهارتهای زندگی مهارت حل مسأله می باشد. حل مسأله فرایندی شناختیرفتاری است که فرد بر مشکلات جهت دستیابی به هدف غلبه می کند (ازتان یولوسوی و همکاران، ۲۰۱۲). شیوه حل مسأله به عنوان وسیله ای مفید برای مقابله با بسیاری از مشکلات موقعیتی و در نتیجه حفظ و ارتقای انسجام شخصیتی فرد، مورد توجه بوده و از سال ۱۹۷۴، مطالعات مربوط به تأثیر آموزش این مهارت بر جنبه های مختلف روانشناختی، اجتماعی، فرهنگی، آموزشی و غیره روز به روز در حال افزایش است (شهبازی و همکاران، ۱۳۹۱) آموزش مهارت حل مسأله، ارایه منظم آموزش مهارتهای شناختی و رفتاری است که به فرد کمک می کند تا مؤثرترین راه حل مشکل را شناسایی کرده و به طریقی مؤثر با مشکلاتی که در آینده پیش می آید برخورد نماید (زراعت و غفوریان، ۱۳۸۸) از آنجا که دانش آموزانی که دارای مشکلات رفتاری هستند به خوبی نمی توانند مشکلات خود را حل نمایند و در مهارت حل مسأله مشکل جدی دارند، بنابر این پژوهشگر لازم دانست تا آموزش مهارت حل مسأله را برای این گونه دانش آموزان به اجرا در آورد تا بتوانند با به کار – گیری این مهارت، در کاهش مشکلات رفتاری خود کمک نمایند. در ادامه، به بیان موضوع پژوهش و اهمیت و ضرورت آن پرداخته می شود.

تعریف و بیان موضوع پژوهش

اصطلاح اختلال رفتاری که نتیجه بارز آشفتگی است معمولا بیشتر برای کودکانی که دچار تضاد هستند، به کار می رود. روانشناسان اجتماعی، اختلالات رفتاری را ناشی از فشارهای اجتماعی و کمبود راههای مناسب برای تخلیه این فشارها میدانند. لذا آنان اختلالات رفتاری را در واکنش طبیعی نسبت به فشارها و مشکلات زندگی اجتماعی می پندارند. تشخیص ناراحتیهای رفتاری بر چندین معیار استوار است از جمله معیارهای اجتماعی، فرهنگی و معیارهای رشد. از جمله این اختلالات اختلال کاستی توجه و بیش فعالی است (اردلان و همکاران، ۱۳۸۰)، اختلال کاستی توجه و بیش فعالی در زمره بحث انگیز ترین اختلالات روانی دوران کودکی به شمار می رود و بیش از هر اختلال منفرد دیگری سبب ارجاع کودکان به روانپزشک و مشاور اطفال می شود. این اختلال که تأثیر عمیقی بر زندگی هزاران کودک و خانواده آنها می گذارد، دارای علائم تحولی نامناسب مانند کاستی توجه، بیش فعالی و تکانشگری می باشد (صالحی و همکاران، ۱۳۹۱). این اختلال با مشکلاتی در زمینه های مختلف آموزشی از جمله عملکرد ضعیف تحصیلی، تکرار پایه، ترک مدرسه، روابطخانوادگی و دوستانه ضعیف، اضطراب، افسردگی، پرخاشگری، تخلف، سوء مصرف مواد مخدر در سنین پایین و قانون شکنی زیاد همراه است و احتمال همراه شدن با سایر اختلالها را در بر دارد. اختلال کاستی توجه و بیش فعالی دارای سه نوع کاستی توجه، بیش فعالی، تکانشگری و ترکیبی است (نجفی و همکاران، ۱۳۸۸). بارکلی (۱۹۹۷) اختلال کاستی توجه و بیش فعالی را مجموعه ای از نشانه های مرضی مانند: عدم توجه، اشکال در به تأخیر انداختن خواسته ها، بیش فعالی، تکانشگری و دامنه توجه کوتاه معرفی کرده است. در برخی موارد رشد نایافتگی هیجانی، پرخاشگری، انواع اختلال های سلوک و افت تحصیلی نیز با این اختلال همراه می شود. شیوع ADHD در ایران و جهان ۱۸-۲ درصد تخمین زده می شود. با وجود اینکه فراوانی این اختلال در پسران بیشتر از دختران و دامنه آن از ۳ به ۱ تا ۱۰ به ۱ می باشد، ولیکن یک علت مهم ناتوانی روانپزشکی در دخترها محسوب می شود، در حالی که شیوع واقعی این اختلال در دخترها دقیق نیست ولی احتمالا اندک نیز نیست (صالحی و همکاران، ۱۳۹۱). از دیگر اختلالات شابع روان پزشکی اختلال نافرمانی مقابله ای است. اختلال نافرمانی مقابله ای، اختلال نسبتا جدید در کودکانی است که ملاکهای کامل اختلال سلوک را ندارند. این اختلال، الگوی پایدار رفتارهای متقی کاراته، خصومت آمیز و گستاخانه در غیاب نقص جدی موازین اجتماعی با حقوق دیگران است ( گرین و همکاران، ۲۰۰۳). که دست کم به مدت شش ماه تداوم دارد و با بروز پی در پی دست کم چهار مورد از رفتار های زیر مشخص میشود: از دست دادن کنترل، مشاجره با بزرگترها، مخالفت با خودداری از سازگاری با خواسته ها با مقررات وضع شده از سوی بزرگترها، انجام کارهایی که موجب نگرانی دیگران می شود، سرزنش کردن دیگران به علت اشتباهات با بدرفتاری های خود، زودرنجی و ناراحت شدن سریع از دیگران، خشمگینی و زودرنجی، کینه توزی با انتقام جویی (یوسفی و همکاران، ۱۳۷۹)، اختلال نافرمانی مقابله ای با درجات بالایی از آسیب در مهارتهای اجتماعی، تعاملات خانوادگی و عملکرد تحصیلی مرتبط است (هاشمی و همکاران، ۱۳۸۸). این کودکان اغلب دوست و رفیقی ندارند و روابط انسانی برای آنها رضایت بخش نیست. آنها علی رغم هوش کافی، به دلیل عدم مشارکت و مقاومت در برابر توقعات خارجی و اصرار پر حل مشکلات به کمک دیگران، در مدرسه پیشرفتی ندارند. مشکلات یاد شده موجب کاهش اعتماد به نفس، عمل کم برای ناکامی، خلق افسرده و حملات کج خلقی می شود (جلالی و همکاران، ۱۳۸۸). همچنین شروع زود هنگام نشانه های این اختلال به معنی پیش آگهی ضعیف آن بوده و احتمال پیشرفت و تبدیل آن به اختلال سلوک و در نهایت اختلال شخصیت ضداجتماعی و پرخاشگری در آینده بیشتر است (خیریه و همکاران، ۱۳۸۸). اختلال سلوک با نشانه هایی مانند رفتار پرخاشگرانه همراه بوده و برخی از این گونه رفتارها شرایط طرد شدن فرد از سوی همسالان و جامعه را فراهم می گرداند. همچنین ضعف در رفتارهای اجتماعی، عدم استقرار و سازمان یافتگی در روابط بین فردی از یک سو بروز رفتارهای اغتشاشی و مخرب را تشدید می کند، و از سوی دیگر باعث تنزل فرد از جایگاه اجتماعی خود می گردد (همتی علمدارلو و شجاعی، ۱۳۸۴). اختلال سلوک درIV – TR- -DSM به الگویی از رفتارها اطلاق گردیده که علبه قانون و حقوق اساسی دیگران اعمال شده و به طور قابل ملاحظه ای به کنش روانی و اجتماعی کودک و نوجوانان در منزل، مدرسه و جامعه آسیب می رساند. این الگوی رفتاری با آشفتگی های عاطفی و اجتماعی، رفتارهای پرخاشگرانه و زورمندانه نسبت به والدین و معلمان، ضعف در عملکرد تحصیلی، حرمت نفس پایین، نارسایی در مهارتهای اجتماعی و غیر کلامی همراه گردیده و تصویر پیچیده ای از اختلال سلوک نمایان می سازند (همنی علمدارلو و شجاعی، ۱۳۸۴). افراد مبتلا به اختلال سلوک در مهارت های حل مسأله که زیر بنای تعاملات اجتماعی است کمبود دارند، از طرفی نقایصی در توانایی تفکر برای برداشتن گام های لازم در رسیدن به یک هدف دارند. ناتوانی در درک عقاید و نظرات، افکار و احساسات و عواطف دیگران، سوگیری هایی در توجه انتخابی و یادآوری و خشم تکانشی از دیگر نقص های مطرح در حوزه شناختی این افراد است. به طوری که باعث می شود آنها به جای توجه و یادآوری نشانه های اجتماعی مثبت در تعامل های بین شخصی به علائم اجتماعی خصومت آمیز توجه کنند (هاشمی و همکاران، ۱۳۸۸). مهارت های زندگی به مهارت های شخصی و اجتماعی گفته می شود که کودکان و نوجوانان باید آنها را یاد بگیرند تا بتوانند در مورد خود، انسان های دیگر و کل اجتماع به طور شایسته، موثر و مطمئن رفتار نمایند (هاشمی و همکاران، ۱۳۸۸). از جمله مهارتهای زندگی مهارت حل مسأله می باشد. حل مسأله به فرایند شناختی- رفتاری ابتکاری فرد اطلاق می شود که به وسیله آن فرد می خواهد راهبرد های مؤثر و ساز گار انه مقابله ای برای مشکلات روزمره را تعیین، کشف و پا ابداع کند. به عبارت دیگر حل مسأله یک راهبرد مقابله ای مهمی است که توانایی و پیشرفت شخصی و اجتماعی را افزایش و تنیدگی و نشانه شناسی روانی را کاهش می دهد (دزوریلا و گلدفرید، ۲۰۰۱). حل مسأله به عنوان یک فرایند شناختی یعنی یافتن راه حل مناسب برای رسیدن به اهداف است (بیابانگرد، ۱۳۸۶: ۶۵). همچنین به عنوان یک فرایند عالی ذهن توعی یادگیری است که به کسب دانش و مهارتهای تازه می انجامد (سیف، ۱۳۸۰: ۵۵۶) حل مسأله نوعی تفکر است و از ویژگی های عمومی تفکر برخوردار است. تفکر از جمله فرآیندهایی است که در زنجیره تنهایی پردازش اطلاعات روی میدهد و تا حد قابل توجهی بر فرایندهای اولیه نظیر احساس، ادراک و حافظه متکی است. هر تفکری حل مسأله نیست، اما هر حل مسأله ای نوعی تفکر است. ویژگی ممتاز حل مسأله نسبت به سایر انواع تفکر در این است که حل مسأله نوعی تفکر معطوف به هدف است (پرکان، ۱۳۸۶). در روش حل مسأله هدف این است که فرد روش کلی رویارویی با مسائل و مشکلات را فرا گیرد. از بسیاری جهات می توان آموزش راهبردهای حل مسأله را کمک به فرد برای ایجاد یک آمایه یادگیری تلقی کرد و به این ترتیب احتمال مقابله مؤثر فرد با طیف گسترده ای از موقعیت ها را افزایش داد. در این عرصه می۔ توان شیوه حل مسأله را شکلی از کنترل خود یا استقلال دانست (سیف، ۱۳۸۰: ۵۵۷)می توان گفت که رویکرد حل مسأله در پی ایجاد نظام اعتقادی و پژهای در کودک با نوجوان نیست، بلکه در صدد آموزش روش استدلال، استفاده از اعتقادات و ارزش ها و تصمیم گیری در برخورد با مشکلات موجود است (زراعت و غفوریان، ۱۳۸۸). آموزش مهارت حل مسأله، ارایه منظم آموزش مهارت های شناختی و رفتاری است که به فرد کمک می کند تا مؤثرترین راه حل مشکل را شناسایی کرده و به طریقی مؤثر با مشکلاتی که در آینده پیش می آید برخورد نماید (زراعت و غفوریان، ۱۳۸۸). کاربرد آموزش حل مسأله در اواخر دهه ۱۹۶۰ و اوایل ۱۹۷۰ به عنوان بخشی از جنبش شناختی- رفتاری برای اصلاح رفتار آغاز گشت. دزوریلا و گلد فربد (۲۰۰۱)، پایه گذاران این شیوه طی مقاله ای به لزوم آموزش مهارت حل مسأله در برنامه های آموزش مهارترهای فردی تأکید نموده اند. از آن هنگام تاکنون این شیوه در طیف وسیعی از موقعیت های بالینی، مشاوره و روان درمانی به کار رفته است و نتایج مثبتی از آن گزارش شده است. مراجعان از طریق درمان آموزش مهارت حل مسأله می آموزند چگونه با مشکلات فعلی که آنها را احاطه کرده است، مقابله کنند. آنها می توانند با ارائه راه حل های جانشین برای مشکلات به ظاهر غیر قابل حلشان به آن نوع امیدواری برسند که لازمه درمان و بهبودی است (شفیع آبادی و شمس، ۱۳۷۹). به همین دلیل می توان با توجه به نکات بالا، به دانش آموزان دارای مشکلات رفتاری مهارت حل مسأله را آموزش داد تا آنها بتوانند با به کار گیری این مهارت به مشکلات به ظاهر غیر قابل حلشان کمک نمایند. بنابراین پژوهش حاضر به بررسی اثربخشی آموزش مهارت حل مسأله اهتمام دارد. به این منظور با آموزش حل مسأله، تأثیر آن را بر مشکلات رفتاری دانش آموزان از جمله اختلال کمبود توجه بیش فعالی، اختلال نافرمانی مقابله ای و سلو ک مورد بررسی قرار می دهد.

اهمیت و ضرورت پژوهش

رفتارهای بزهکارانه کودکان و نوجوانان مبتلا به اختلالات رفتاری معلول تجربه ناکافی بادگیری اجتماعی آنان است. یعنی محیط گذشته آنان آموزش ها، سرمشقها و بازخوردهای لازم برای یادگیری رفتارهای مناسب را فراهم نکرده است. لذا کمبود رفتارهای مناسب، نوجوانان را مجبور می سازد تا به افراد منحرف همسال خود متکی شوند و این افراد نیز آموزش ها و سرمشق هایی را برای نوجوانان فراهم می آورند، که مشکلات رفتاری را در آن ها توسعه می دهد (همتی علمدارلو و شجاعی، ۱۳۸۴). یکی از راههای پیشگیری از بروز مشکلات روانی و رفتاری ارتقای ظرفیت روان – شناختی (توانایی شخص در مواجهه با انتظارات و دشواری های زندگی روزمره افراد است که از طریق آموزش مهارت حل مسأله جامه عمل می پوشد (گنجی و امیربان، ۱۳۹۰). آموزش مهارت حل مسأله، ارایه منظم آموزش مهارت های شناختی و رفتاری است که به فرد کمک می کند تا مؤثر ترین راه حل مشکل را شناسایی کرده و به طریقی مؤثر با مشکلاتی که در آینده پیش می آید برخورد نماید (زراعت و غفوریان، ۱۳۸۸). شیوه حل مسأله به عنوان وسیلهای مفید برای مقابله با بسیاری از مشکلات موفعینی می باشد و آموزش مهارت حل مسأله نیز، رویکردی منطقی و منظم است که به منظور کمک به فرد برای مقابله با شرایط و حالات استرس زا و سایر موقعیت ها آموزش داده می شود (شهبازی و همکاران، ۱۳۹۰). از آنجا که دانش آموزانی که در مقاطع مختلف مشغول به تحصیل بوده و دارای اختلالات رفتاری می باشند از فعالترین، پرتحرک ترین و آسیب پذیرترین قشر هر جامعه محسوب می شوند، بنابر این برنامه ریزی آموزش مهارت حل مسأله برای این دانش آموزان از اولویت خاصی برخوردار است. در نتیجه هدف عمده پژوهش بررسی تأثیر آموزش مهارت حل مسأله در کاهش مشکلات رفتاری می باشند.

متغیرهای اساسی پژوهش

متغیرهای مورد بررسی در این پژوهش را می توان به صورت زیر دسته بندی کرد:

متغیر مستقل: مهارت حل مسأله

متغیرهای وابسته: اختلال کمبود توجه بیش فعالی، اختلال نافرمانی مقابله ای و اختلال سلوک

متغیر کنترل: شهر محل سکونت

متغیرهای مزاحم احتمالی اثرگذار: طبقه اجتماعی – اقتصادی و فرهنگ و

اهداف پژوهش

هدف کلی

تأثیر آموزش مهارت حل مساله بر کاهش مشکلات رفتاری دانش آموزان ارجاعی به مرکز مشاوره آموزش و پرورش استان یزد

اهداف جزیی

١- تأثیر آموزش مهارت حل مسأله بر کاهش علائم اختلال کاستی توجه و بیش فعالی در دانش آموزان دختر

۲- تأثیر آموزش مهارت حل مسأله بر کاهش علائم اختلال کاستی توجه و بیش فعالی در دانش آموزان

٣- تأثیر آموزش مهارت حل مسأله بر کاهش علائم اختلال نافرمانی مقابله ای در دانش آموزان دختر

۴- تأثیر آموزش مهارت حل مسأله بر کشاهش علائم اختلال نافرمانی مقابله ای در دانش آموزان

۵- تأثیر آموزش مهارت حل مسأله بر کاهش علائم اختلال سلوک در دانش آموزان دختر. ۶- تأثیر آموزش مهارت حل مسأله بر کاهش علائم اختلال سلوک در دانش آموزان پسر.

فرضیات پژوهش

۱- آموزش مهارت حل مسأله بر کاهش علائم اختلال کاستی توجه و بیش فعالی در دانش آموزان دختر و پسر تأثیر مثبت دارد.

۲- آموزش مهارت حل مسأله بر کاهش علائم اختلال نافرمانی مقابله ای در دانش آموزان دختر و پسر تأثیر مثبت دارد.

۳- آموزش مهارت حل مسأله بر کاهش علائم اختلال سلوک در دانش آموزان دختر و پسر تأثیر مثبت دارد

تعاریف عملیاتی و نظری متغیرها

تعریف نظری اختلال بیش فعالی: عبارتست از اختلال رشدی فراخنای توجه تکانشگری و یا بیش فعالی که در آن، این کمبودها به طور قابل ملاحظه ای نامتناسب با سن عقلی کودک است (بار کلی، ۲۰۰۶).

تعریف عملیاتی اختلال بیش فعالی: نمره ای که آزمودنی از پرسشنامۀ علائم مرضی کودکان (قسمت A) به دست می آورد.

مشخصات
  • جنسیت زن
  • وابسته به کلینیک
  • تجارب / مهارت ها
  • دانشگاه دانشگاه یزد
  • رشته تحصیلی روانشناسی تربیتی
  • گواهینامه ها
  • پست های مدیریتی
  • مقطع تحصیلی کارشناسی ارشد
  • کلمات کلیدی راضیه دهقان زردینی روانشناس، راضیه دهقان زردینی مشاور، راضیه دهقان زردینی روان درمانگر، راضیه دهقان زردینی روانپزشک، راضیه دهقان زردینی متخصص اعصاب و روان، راضیه دهقان زردینی روانسنج
تخصص ها
  • روان‌شناسی تربیتی
تصویر
راضیه دهقان زردینی
روانشناس بالینی و فردی
(4)

E-Teb.com © Copyright 2016 روانشناس یا روانپزشک. تمامی حقوق محفوظ است.

دکتر - مشاوره خانواده - پزشک - مشاوره آنلاین - شماره دکتر