منو
X

تصویر
دکتر سارا یداللهی
روانسجی و نوروفیدبک
(7)
آمار این متخصص
(7) رای
80%

دقت

100%

مفید بودن

100%

دانش و مهارت

90%

رفتار بالینی

100%

وقت شناسی

100%

هزینه اقتصادی

توضیحات پروفایل
  

دکتر سارا یداللهی هستم، فارغ التحصیل روانشناسی گرایش روانسنجی در مقطع دکترا از دانشکده روانشناسی و علوم تربیتی دانشگاه علامه طباطبائی در سال ۱۳۹۴، رساله ی اینجانب تحت عنوان “شناسایی نیمرخ های نوعی و تعیین ساختار زیربنایی مقیاس هوشی و کسلر-IV با استفاده از مقیاس بندی چند بعدی و تحلیل عاملی در دانش آموزان پسر مدارس ابتدایی دولتی منطقه ۶ ” می باشد که در ادامه بخشی از آن را مطالعه می کنید:

دانشگاه علامه طباطبایی

دانشکده روانشناسی و علوم تربیتی

رساله دکتری رشته روانشناسی گرایش سنجش و اندازه گیری (روانسنجی)

عنوان:

شناسایی نیمرخ های نوعی و تعیین ساختار زیربنایی مقیاس هوشی و کسلر-IV با استفاده از مقیاس بندی چند بعدی و تحلیل عاملی در دانش آموزان پسر مدارس ابتدایی دولتی منطقه ۶ تهران

استاد راهنما:

دکتر محمد رضا فلسفی نیاد

اساتید مشاور:

دکتر نور علی فرخی

دکتر احمد برجعلی

اساتید داور:

دکتر علی دلاور

دکتر ابوالقاسم مهری نژاد

پژوهشگر:

سارا یداللهی

اسفند۱۳۹۴

فهرست مطالب

عنوان

چکیده

فصل اول

کلیات پژوهش

مقدمه

بیان مسئله

اهمیت و ضرورت تحقیق

اهداف پژوهش

سوال های پژوهش

فرضیه های پژوهش

تعریف مفاهیم و واژگان اختصاصی

فصل دوم

ادبیات و پیشینه تحقیق

مقیاس بندی چند بعدی MDS

برتری مقیاس بندی چند بعدی و مزایای این رویکرد

خلاصه مولفه های مقیاس بندی چند بعدی

رویه مقیاس بندی چند بعدی

تفاوت بین مقیاس بندی چند بعدی و تحلیل عاملی

مدل های مقیاس بندی چند بعدی

ملاحظات اجرایی مقیاس بندی چند بعدی

تحلیل نیمرخ

استفاده از نمرات انحرافی در تحلیل نیمرخ

تحلیل خوشه ای

تحلیل هنجاری نیمرخ MPA

محدودیت های تحلیل خوشه ای و تحلیل هنجاری نیمرخ

تحلیل نیمرخ با استفاده از مقیاس بندی چند بعدی PSMS

مدل سازی نمرات آزمون در تحلیل نیمرخ با استفاده از مقیاس بندی چند بعدی

گام های اجرای رویه تحلیل نیمرخ با استفاده از مقیاس بندی چند بعدی

مقایسه تحلیل نیمرخ از طریق تحلیل خوشه ای با مقیاس بندی چند بعدی

تفاوت بین تحلیل نیمرخ با استفاده از مقیاس بندی چند بعدی و تحلیل عاملی

تفسیر نیمرخ مقیاس هوشی وکسلر کودکان (IV- (WISC

تاریخچه مختصر ارزیابی هوش

تفسیر مقیاس های هوشی وکسلر

ارتباط بین مقیاس هوش وکسلر

نظریه کتل اهورن اکارول CHC

ساختار پنج عاملی مقیاس هوش وکسلر-۴ (براساس نظریه کتل اهورن / کارول)

ساختار چهار عاملی مقیاس هوش وکسلر -۴ براساس تحلیل عاملی …….

ساختار هشت عاملی (فلانگان و کافمن)

مقیاس هوشی وکسلر کودکان – ۵((WISC-V

پیشینه پژوهش

فصل سوم

روش پژوهش

جامعه آماری

نمونه و روش نمونه گیری

شیوه اجرا

ابزار پژوهش

مقیاس هوش وکسلر-۴

روش های آماری تحلیل داده ها

فصل چهارم

تجزیه و تحلیل داده ها

تحلیل های توصیفی

پاسخ گویی به سوالات تحقیق

فصل پنجم

بحث و نتیجه گیری

سوال اول

سوال دوم

محدودیت ها

پیشنهاد های پژوهشی:

پیشنهاد های کاربردی

منابع فارسی

منابع انگلیسی

چکیده:

آزمون هوشی وکسلر کودکان-۴ در موقعیت های بالینی و پژوهشی محبوبیت و کاربرد گسترده ای دارد. با این حال در ابعاد، ساختار زیربنایی و تفسیر معتبر نتایج این ابزار ابهاماتی وجود دارد. تفسیر نمرات و درک عمیق تفاوت های درون فردی آزمودنیها مستلزم تحلیل نیمرخ میباشد که خود از چالش های جدی مطالعات حوزه روان سنجی است. هدف پژوهش حاضر بررسی تحلیل نیمرخ با استفاده از مقیاس بندی چند بعدی (PAMS) و کاربست آن در استخراج نیمرخ های زیربنایی آزمون هوشی وکسلر کودکان -۴، تعیین ساختار زیربنایی این آزمون با استفاده از دو روش مقیاس بندی چندبعدی (MD5) و تحلیل عاملی تأثیدی و بررسی تفسیرپذیری نتایج حاصل از این روش ها در مقایسه با ساختار چهار عاملی مفروض آزمون بود. جامعه آماری تحقیق عبارت از کلیه دانش آموزان دوره ابتدایی در منطقه شش تهران بود. تعداد ۲۰۰ دانش آموز به روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای از جامعه مورد نظر انتخاب شدند و تمام خرده مقیاس های آزمون وکسلر کودکان-۴ را تکمیل کردند. داده های جمع آوری شده با استفاده از نرم افزار های ۲۱-SPSS و ۱۸-AMOS تحلیل شدند، تحلیل نتایج با استفاده از مقیاس بندی چند بعدی به سه بعد انجامید و رویه PAMS به استخراج سه نیمرخ تراکمی منجر شد که از معناداری برخوردار بودند و با توجه به کرانه های ابعادی آنها نیمرخ سرعت پردازش در مقابل حافظه فعال، نیمرخ دانش واژگانی در مقابل هشیاری دیداری و نیمرخ استدلال ادراکی در مقابل درک و فهم کلامی نام گذاری شدند، تحلیل عاملی تأئیدی مرتبه دوم روی مدل چهار عاملی مفروض از پرازش مطلوب برخوردار نبود. لذا تعیین مجدد مدل ساختار سه عاملی را با اعمال برخی تغییرات تأئید نمود. نتایج پژوهش حاضر نشان می دهد استفاده از راهکار سه گانه در مقایسه با راه حل چهار عاملی پیشنهاد شده به بهبود در تفسیر و درک بیشتر ساختار هوشی منجر خواهد شد. تلویحات کاربردی و بالینی با تکیه بر پارامترهای فردی مورد بحث قرار گرفت

کلید واژگان: ساختار زیربنایی آزمون وکسلر کودکان ویرایش چهارم، مقیاس بندی چند بعدی، هوش

مقدمه:

بررسی دقیق و معتبر تفاوت های فردی از نظر ویژگی های شناختی یکی از مهم ترین دغدغه های روان شناسان و متخصصان اندازه گیری روانی را شکل می دهد. هوش یکی از مهم ترین سازه های روان شناختی محسوب می شود و مطالعه تفاوتهای درون فردی در ارزیابی آن یکی از کاربردی ترین و در عین حال چالش برانگیز ترین حوزه های سنجش سازه های روان شناختی می باشد، روان شناسان می کوشند بوسیله سنجیدن هوش کودکان و نوجوانان و تعیین تفاوت های فردی آنها در ابعاد گوناگون شناختی، به آنها یاری رسانند در حیطه هایی فعالیت داشته باشند که به بهترین شکل با توانایی های ذهنی شان همخوانی داشته باشد. متخصصان همچنین با شناسایی زیربنای ساختار ذهنی افراد روش های مناسبی را برای تقویت و بهبود این ابعاد ارائه می دهند.نظریات گوناگونی به تعریف سازه هوش پرداخته اند، بر اساس تعریف سنتی هوش این عامل مدتها به عنوان اصلی ترین مؤلفه موفقیت و پیشرفت تحصیلی در نظر گرفته می شد (بهرامی، ۱۳۹۱). در حالی که قبلا محققان هوش را یک عامل عمومی یا خصیصهای میدانستند که در قالب طیف وسیعی از رفتارها نمایان می شود، امروزه روان شناسان بیشتر هوش را به صورت مجموعه ای از توانایی های نسبتا مستقل مفهوم سازی می کنند و هوش را بر واقعیت بسیار پیچیدهای منطبق می دانند که تحت جنبه های بسیار متفاوتی تجلی پیدا می کند (تاد و بوهارت + ترجمه فیروزبخت، ۱۳۹۲). |به دلیل پیچیدگی و چند بعدی بودن سازه هوش آزمون های سنجش آن از خرده آزمونها و خرده مقیاس های مختلفی تشکیل شده اند؛ به طوری که منعکس کننده جنبه های مختلف و متنوع آن باشند (کلونینجر، پریبک و سورا کیک ، ۱۹۹۱)، گزارش اجرای این آزمون های چندگانه نیز در قالب نمرات چندین خرده مقیاس و غالبا در چارچوب یک نیمرخ روانی صورت می گیرد. منظور از نیمرخ روانی نمودار یا تصویری برای بررسی تفاوتهای درون فردی است که نمره های آزمودنی در آزمون های مختلف و یا در آزمون های فرعی یک آزمون را براساس نرم نمایش می دهد، تفسیر همزمان نمره های یک آزمودنی در آزمون های متعدد تحلیل نیمرخ به نام دارد، تحلیل نیمرخ اطلاعات بالینی کاربردی زیادی به دست می دهد (شریفی و ربیعی، ۱۳۹۱).به طوری که شناسایی ساختار شکنی در قالب نیمرخ سودمند تر از تفسیر یک یا دو بعد مجزا تشخیص داده شده است (کیم و کیم، ۲۰۱۵). دستیابی به الگوهای مشترک بین تیم های روانی با هدف استخراج مفهوم زیربنایی با استفاده از روش های آماری گوناگونی صورت می گیرد و چگونگی گزارش و ارزیابی تیمرخ های روانی از جمله موضوعاتی است که نظر روان سنجان را در سال های اخیر به خود معطوف داشته است.بیان مسأله علی رغم اهمیت بسیار سازه هوش در روان شناسی و تعلیم و تربیت، همچنان مناقشات مربوط به تعریف دقیق این سازه و ابعاد تشکیل دهنده آن وجود دارد. یکی از تعاریف ارائه شده از هوش آن را توانایی ذهنی بسیار گسترده ای می داند که شامل توانایی استدلال، برنامه ریزی، حل مسئله، تفکر انتزاعی، درک مطالب پیچیده، یادگیری سریع و نیز یادگیری از راه تجربه است. این تعریف شامل یادگیری در سی صرف، مهارتهای تحصیلی محدود با توانش های آزمون دهی نمی شود و بیش از آن منعکس کننده توانایی های گسترده تر و عمیق تر برای درک و فهم دنیای پیرامونی است. به عبارت دیگر، هوش توانایی بصیرت و تشخیص معنای رویدادها یا بافتن شیوه ای برای ابتکار عمل است (مایر، رابرتز و بارسید ۲، ۲۰۰۸)اگر بر اساس دیدگاه اسپیرمن برای هوش یک عامل عمومی یا فرض کنیم، می توانیم سلسله مراتبی از اعمال هوشمندانه را متصور شویم که بسیاری از توانایی های اختصاصی تر را در بر می گیرد. یکی از متداول ترین مقوله بندی های صورت گرفته در سازه هوش، عامل عمومی هوش را به دو طبقه هوش سیاله و متبلور تقسیم می کند. در این تقسیم بندی که توسط کتل مطرح شد، هوش سیال منعکس کننده تواناییهایی است که ذاتی تلقی می شوند، به سطح تحصیلات با آموزش بستگی ندارند و در نتیجه نسبت به آسیب مغزی حساس هستند؛ حال آن که هوش متبلور معرف دانش عمومی فرد و مهارت هایی است که او از راه تجربه می آموزد. شواهد بررسیهای تحلیل عاملی اخیر نیز نشان می دهند تغییر پذیری توانایی های تفاوت های فردی را می توان در قالب چارچوب بندی هوش کلامی و عملی بهتر تبیین کرد تا هوش سیال و متبلور. و از آن جایی که ابزار اندازه گیری هوش سیال و متبلور عمدتا به ترتیب آزمون های عملی در مقابل کلامی هستند، می توان چارچوب کلامی عملی را به جای سیال متبلور مورد استفاده قرار داد. البته چون در تعریف هر دو هوش کلامی و عملی از آنها به عنوان توانایی های ذاتی و دانش آموخته شده یاد می شود، نمی توان آنها را به طور کامل مترادف با دو اصطلاح کتل دانست (باربی و همکاران، ۲۰۱۴). از سوی دیگر، برخی هوش را قدرت تفکر انتزاعی و افرادی را باهوش تر می داند که به لحاظ ساخت شناختی انتزاعی ترند. تفکر انتزاعی همبستگی بالایی با استعدادهای کلامی، قدرت حل مسئله و باهم نگری پدیده ها دارد (کورنولدی و همکاران،۲۰۱۳).و وکسلر -که آزمون های هوشی وی امروزه جزو ده آزمون پرکاربرد در حیطه روان شناسی بالینی استهوش را یک مفهوم کلی تلقی کرد که شامل توانایی فرد برای اقدام هدفمندانه، تفکر منطقی، و برخورد مؤثر با محیط است. او هوش را جلوه ای آشکار از ویژگی های شخصیتی می داند و در بررسی هوش و تفسیر خرده آزمونهای مقیاس خود به چارچوب شخصیت آزمودنی توجه می کند (به نقل از گراث-مارنات؛ ترجمه پاشاشریفی و نیکخو، ۱۳۹۴). از آنجایی که هوش اشاره به توانمندی در جنبه واحدی ندارد آزمون های آن عموما از بخش ها یا خرده مقیاس های مختلفی تشکیل شده اند که ابعاد گوناگون این سازه را در بر می گیرند. نتیجه آزمون های هوشی بیشتر اوقات در قالب نمرات چندین خرده مقیاس و به صورت تصویری به شکل یک نیمرخ گزارش می شوند. منظور از نیمرخ روانی نمودار یا تصویری برای بررسی تفاوتهای درون فردی است که نمرات آزمودنی در آزمون های مختلف و یا در آزمون های فرعی یک آزمون را براساس نرم یا مقیاس واحد به نمایش می گذارد (پاشا شریفی و شریفی، ۱۳۹۳). محققان اشاره کرده اند بررسی و تفسیر توانمندی های شناختی صورت بندی شده در نیمرخ سودمندتر از تفسیر خرده آزمون های منفرد و جداگانه است و تحلیل نیمرخ می تواند به لحاظ بالینی کارآمدی قابل ملاحظه ای داشته باشد (شریفی و ربیعی، ۱۳۹۱)در حالی که تفسیر کیفی نیمرخ به شکل کلاسیک از طریق برداشت شهودی متخصص بالینی نمرات را به صورت جداگانه در نظر می گیرد، در تحلیل کمی نیمرخ مقایسه نمرات خرده مقیاس ها از طریق محاسبه پایایی نمرات اختلافی انجام می شود. در این تحلیل برای سهولت تفسیر نیمرخ نتایج آزمونها خطی که حد متوسط یا بهنجار را نشان می دهد ترسیم می شود تا تمرات بالاتر و یا پایین تر از حد بهنجار مشخص شوند آلن و بن و ترجمه دلاور، ۱۳۹۲) چنین تحلیلی از اعتبار و دقت کافی و کاربرد تشخیصی برخوردار نیست و به لحاظ روان سنجی نیز ضعیف محسوب میشود (واتکینز، ۲۰۰۰) به علاوه، این روش از تمامی اطلاعاتی که می توان از یک نیمرخ استخراج کرد بهره نمی برد.به طور کلی می توان سه دسته اطلاعات از یک نیمرخ روانی استخراج کرد. اولین دسته اطلاعات به سطح نیمرخ با میانگین غیر وزنی نمرات در یک نیمرخ مربوط هستند که به یک ارزیابی کلی از فرد می انجامد. دومین ویژگی نیمرخ پراکندگی آن است. منظور از پراکندگی نیمرخ (پراکندگی روانی که از آن به عنوان شاخص عدم تجانس نیز یاد می شود، میزان انحراف هر نمره از میانگین و به عبارت دیگر پراکندگی نتایج فرد | در مجموعه ای از آزمون هاست، در اجرای آزمونی که دارای چند خرده مقیاس است ممکن است دو نفر به نتیجه کلی یکسانی برسند اما از نظر نتایج جزئی کاملا با یکدیگر تفاوت داشته باشند. کاربرد پراکندگی روانی در روان شناسی به این صورت است که از طریق آنها توزیع ویژگیهای ابعاد هوشی با شخصیتی مشخص می شود (گنجی، ۱۳۹۳)، یکی از شاخص های مورد استفاده برای محاسبه پراکندگی انحراف استاندارد نمرات برای یک فرد با گروه است، هر چند تفسیر پراکندگی به صورت مستقیم امکان پذیر است، اما راه حل منطقی تر این است که پراکندگی نمرات دو فرد یا دو گروه با یکدیگر مورد مقایسه قرار گیرند (دینگه، ۲۰۰۱)سومین اطلاعاتی که توسط نیمرخ فراهم می شود به شکل با الگوی نیمرخ مربوط است که منظور از آن برفراشتگی ها و فرورفتگیها یا قلهها و دره هاست و با رتبه بندی نمرات قابل نمایش است. نقاط برافراشته و فرورفته در یک نیمرخ نشان می دهند ویژگی های برجسته فرد به چه فرد یا گروهی شباهت دارد. بر این اساس می توان تحلیل نیمرخ را اصطلاحی کلی دانست که به تمامی روش هایی اشاره دارد که به گروه بندی افراد مربوط هستند (مک کی و همکاران، ۲۰۱۴). _در بین راهکارهایی که برای تحلیل نیمرخ به صورت کمی و اکتشافی مطرح شده اند می توان به دو رویکرد اصلی تحلیل خوشه ای و تحلیل نیمرخ با استفاده از مقیاس بندی چند بعدی (PAMS) ۲ اشاره کرد. استفاده از رویکرد اول در تحلیل نیمرخ قدمت بیشتری دارد و رویکرد دوم جدیدتر محسوب می شود.تحلیل خوشه ای روشی است که می توان از آن برای تعیین نیمرخ های مکنون در یک مجموعه داده استفاده نمود. زیربنای تحلیل خوشهای طبقه بندی کردن اشیا یا اقلام در خوشه ها یا گروههای معنادار به طریقی است که اقلام موجود در هر خوشه در مقایسه با اقلام سایر خوشه ها تشابه بیشتری با یکدیگر داشته باشند و هر خوشه نیز نسبتا مستقل باشد. از میانگین نمره تمام افراد هر خوشه در هر یک از خرده آزمونها برای توصیف ویژگیها یا مشخصه های نیمرخ تراکمی (نوعی) مختص آن استفاده می شود (بیلی ۳، ۱۹۹۴). |استفاده از تحلیل خوشه ای در تحلیل نیمرخ دارای محدودیت و مشکلاتی است. اولین محدودیت این روش آن است که با حجم نمونه بزرگ از کفایت ۴ برخوردار نیست و به علاوه از آنجایی که ماتریس مورد تحلیل فرد فرد است، با حجم نمونه زیاد تحلیل این ماتریس بیش از حد پیچیده خواهد شد. ثانیا این روش الزاما اطلاعات نیمرخ را بر حسب هم سطح و هم الگوی آن فراهم نمی کند. همچنین هر فرد تنها در یک خوشه گروه بندی می شود (کیم، فریزبی و دیویدسونه، ۲۰۰۴). بنابراین تحلیل نیمرخ به روش های ساده و سنتی آن توان کمی دارد. و در این روش ها ملاک یا مرجعی برای ارزیابی نیمرخ وجود ندارد. راه حل مشکلات تحلیل خوشه ای در تحلیل نیمرخ استفاده از روش های جدید تری مثل مقیاس بندی چند بعدی یا MDS است. مقیاس بندی چند بعدی قادر به بازنمایی ارتباط بین متغیرها در قالب نقشهای گرافیکی است (کروسکال و ویش”، ۱۹۷۸)، و هم در تشخیص ساختار زیربنایی سازه مورد نظر و هم برای شناسایی نیمرخ های تراکمی شخصیتی و شناختی اهمیت دارد. مقیاس بندی چند بعدی شامل مجموعه راهکارهایی برای تحلیل داده هایی است که ساختار داده های فاصله ای شکل را به صورت تصویری هندسی به نمایش می گذارد. این راهکارها به کاهش ابعادی و بازنمایی ترسیمی با گرافیکی دادهها مربوط می شود (دیویدسون، دینگ و کیم، ۲۰۱۰). با آن که مقیاس بندی چند بعدی تکنیک جدیدی محسوب نمی شود، اما کاربرد آن در تحلیل نیمرخ -که تحلیل نیمرخ با استفاده از مقیاس بندی چند بعدی یا PAMS نام دارد -رویکرد جدیدی محسوب می شود. این روش با هدف رفع محدودیت های روش های خوشه بندی توسط دیویدسون (۱۹۹۶) معرفی شده است که کیم (۲۰۱۰) گام های جدیدی را به آن اضافه کرد.رویه PAMS به منظور تعیین نیمرخ های اساسی، اصلی ، مکنون ۳، تجمعی یا اصطلاحا افراد نوعی یا اولیه و تعیین معناداری نیمرخ ها در آزمون های متشکل از چندین خرده مقیاس از روش ها و تکنیک های مقیاس بندی چند بعدی و نیز بوت استرپ بهره می برد (کیم، ۲۰۱۳). در این رویه از بوت استرپ که عمدتا برای تعیین شاخص های دقت (برحسب سو گیری، واریانس، فواصل اطمینان و پیش بینی خطا) در برآوردهای نمونه به کار می رود (واریان ، ۲۰۰۵)، برای تشخیص معناداری نیمرخ ها استفاده میشود. مدل تحلیل نیمرخ با استفاده از مقیاس بندی چند بعدی تفاوت های بین نمرات خرده مقیاس ها را در قالب یک الگو مرتب می کند. این الگو مشخصه های اصلی آزمون را از طریق روابط بین پاسخ های شرکت کنندگان نشان می دهد و تفاوت های بین الگوی زیربنایی و افراد براساس نیمرخ های مشاهده شده شرکت کنندگان را ارزیابی می کند. به این ترتیب که با برآورد پارامترهای فردی میزان مطابقت هر فرد با نیمرخ های استخراج شده مورد بررسی قرار می گیرد (کیم و کیم، ۲۰۱۵). نیمرخ مکنون معرف منبع مهمی از تغییر پذیری در مجموعه اطلاعات بدست آمده از یک مجموعه آزمون چندگانه تلقی می شود. زمانی که نیمرخ های نهفته از تحلیل نیمرخ با استفاده از مقیاس بندی چند بعدی استخراج شدند، می توان هر نیمرخ مشاهده شده را به عنوان ترکیب خطی این نیمرخهای نهفته تفسیر کرد. به علاوه، تفسیر نتایج تحلیل نیمرخ با استفاده از مقیاس بندی چند بعدی در قالب جفت سازه های متضاد (به عنوان مثال پردازش دیداری سریع در مقابل حافظه کوتاه مدت پایین) صورت می گیرد. به عبارت دیگر، در تحلیل نیمرخ با استفاده از مقیاس بندی چند بعدی از فواصل بین خرده مقیاس ها به جای افراد در استخراج نیمرخ استفاده میشود. بنابراین این رویه با برآورد الگوهای زیربنایی براساس روابط بین نمرات خرده مقیاس های هر فرد آغاز می شود و در وهله نخست به این سؤال پاسخ می دهد که یک فرد نوعی چگونه است و سپس میزان شباهت آزمودنی به این الگو را ارزیابی می کند (کیم، دیویدسون و فریزبی، ۲۰۰۷).لذا به نظر می رسد می توان با استفاده از تحلیل نیمرخ مبتنی بر مقیاس بندی چند بعدی با مشاهده نیمرخ نمرات هر آزمودنی و مقایسه آن با نیمرخ های زیربنایی بدست آمده از ارتباطات بین تمامی نیمرخ ها به دیدگاهی کلی درباره فرد دست یافت و تفسیر منطقی تری از نتیجه آزمون به عمل آورد. این راهکار به مرور سریعی بر میزان همخوانی بین نیمرخ مشاهده شده فرد و مشخصه های زیربنایی پاسخ های آزمون نیز می انجامد. در ضمن، از نیمرخ های حاصله می توان استفاده تشخیصی برد چون تحلیل نیمرخ با استفاده از مقیاس بندی چند بعدی قابل استفاده برای تعیین عضویت گروهی افراد در موقعیت هایی است که پیش از تحلیل عضویت نامعلوم دارند. کاربرد تحلیل نیمرخ با استفاده از مقیاس بندی چند بعدی بر تحلیل خوشهای برتری دارد. برخلاف تحلیل خوشه ای در این تحلیل از ماتریس مجاورت آزمون به آزمون به جای فرد به فرد استفاده می شود. از این رو ماتریس مورد تحلیل با افزایش حجم نمونه بزرگ و پیچیده نمی شود و این تحلیل را می توان در نمونه هایی با حجم های مختلف انجام داد. مزیت دیگر تحلیل نیمرخ با استفاده از مقیاس بندی چند بعدی این است که در این رویکرد با ارائه دو مجموعه پارامتر تفاوت های فردی در سطح نیمرخ از تفاوت های فردی در الگوی نیمرخ (شکل در ترکیب با پراکندگی) جدا می شود. بنابراین نسبت به تحلیل خوشه ای اطلاعات کامل تری از نیمرخ استخراج می شود. به طور کلی روش مطلوب در تحلیل نیمرخ روشی است که هم اطلاعات مربوط به سطح (که شاخصی از عملکرد کلی است و هم الگوی نیمرخ (برای تشخیص های افتراقی) را فراهم کند، برای نمونه های بزرگ قابل اجرا باشد و نیمرخهایی فراهم کند که خلاصه نمرات افراد را در یک مجموعه داده به نمایش بگذارد (کیم، فریزبی و دیویدسون، ۲۰۰۴). به دلیل قابلیت های تحلیل نیمرخ با استفاده از مقیاس بندی چند بعدی در برآورده کردن اهداف فوق و مزیت های آن در تعیین نیمرخ های شناختی، در تحقیق حاضر از این تکنیک برای شناسایی نیمرخ های تراکمی هوشی استفاده شده HSJ.مطالعه حاضر برای نشان دادن کارآیی و کاربرد تکنیک تحلیل نیمرخ با استفاده از مقیاس بندی چند بعدی در شناسایی نیمرخ های شناختی مقیاس هوشی وکسلر کودکان ویرایش چهارم IV – WISC را به عنوان مصداقی مطلوب و مناسب مورد بررسی قرار میدهد. این آزمون یکی از ابزارهای معتبر سنجش هوش محسوب می شود و در فهرست ده آزمون پرکاربرد توسط روان شناسان بالینی قرار دارد و به دلیل چند بعدی بودن هوش آن را در قالب چندین خرده مقیاس مورد ارزیابی قرار داده و نتیجه را در قالب یک نیمرخ روانی گزارش می کند (پاشا شریفی و شریفی، ۱۳۹۳). در ساخت نسخه اولیه این ابزار خرده آزمون هایی از آزمون های مختلف.

مشخصات
  • جنسیت زن
  • وابسته به کلینیک
  • تجارب / مهارت ها
  • دانشگاه دانشگاه علامه طباطبائی
  • رشته تحصیلی روانشناسی (گرایش روانسنجی)
  • گواهینامه ها
  • پست های مدیریتی
  • مقطع تحصیلی دکترا
  • کلمات کلیدی دکتر سارا یداللهی روانشناس، دکتر سارا یداللهی مشاور، دکتر سارا یداللهی روان درمانگر، دکتر سارا یداللهی روانپزشک، دکتر سارا یداللهی متخصص اعصاب و روان، دکتر سارا یداللهی روانسنج
تخصص ها
  • روانسنجی
تصویر
دکتر سارا یداللهی
روانسجی و نوروفیدبک
(7)

E-Teb.com © Copyright 2016 روانشناس یا روانپزشک. تمامی حقوق محفوظ است.

دکتر - مشاوره خانواده - پزشک - مشاوره آنلاین - شماره دکتر