منو
X

تصویر
صبا شاهی حسن باروق
روانشناس بالینی و فردی
(3)
آمار این متخصص
(3) رای
0%

دقت

80%

مفید بودن

0%

دانش و مهارت

0%

رفتار بالینی

60%

وقت شناسی

60%

هزینه اقتصادی

توضیحات پروفایل
  

صبا شاهی حسن باروق هستم، فارغ التحصیل روانشناسی عمومی در مقطع کارشناسی ارشد از دانشکده علوم تربیتی و روانشناسی دانشگاه محقق اردبیلی در سال ۱۳۹۲، پایان نامه ی اینجانب تحت عنوان “اثر بخشی آموزش مدیریت استرس بر کیفیت زندگی مادران کودکان کم توان ذهنی” می باشد که در ادامه بخشی از آن را مطالعه می کنید:

دانشگاه محقق اردبیلی

دانشکده علوم تربیتی و روان شناسی

پایان نامه کارشناسی ارشد در رشته روان شناسی عمومی

عنوان

اثر بخشی آموزش مدیریت استرس بر کیفیت زندگی مادران کودکان کم توان ذهنی

استاد راهنما:

دکتر نادر حاجلو

استاد مشاور:

دکتر عباس ابوالقاسمی

پژوهشگر:

صبا شاهی حسن باروق

تابستان ۱۳۹۲

فهرست مطالب

عنوان

فصل اول: کلیات پژوهش

مقدمه

بیان مسئله

ضرورت و اهمیت موضوع

اهداف پژوهش

هدف کلی پژوهش

اهداف اختصاصی پژوهش

فرضیه های پژوهش

تعریف نظری و عملیاتی متغیرها

کم توانی ذهنی

عقب ماندگی ذهنی آموزش پذیر

کیفیت زندگی

مدیریت استرس شناختی – رفتاری

فصل دوم: مبانی نظری پژوهش

کودک کم توان ذهنی

کیفیت زندگی

رویکرد مدیریت استرس شناختی – رفتاری

چهار مولفه مدیریت استرس

پیشینه و منطق آرمیدگی عضلانی

تاثیرات استرس

تمرین بررسی ذهنی – بدنی

تمرین تصویر سازی: افکار، هیجانات و حس های بدنی

آگاهی تنفسی

تنفس دیافراگمی

ارتباط افکار و احساسات

فرایند ارزیابی

گام های فرایند ارزیابی

تنفس دیافراگمی همراه با تصویر سازی

رایج ترین انواع تفکر منفی یا تحریف شناختی

افکار منفی و رفتارها

آموزش خودزاد

تفاوت بین خود گوبی منطقی و غیر منطقی

گام های جایگزینی افکار منطقی

راهنمایی های سودمند برای ایجاد پاسخ های منطقی

مقابله

انواع مقابله کارآمد

انواع مقابله ناکارآمد

گام های یک برنامه مقابله کار آمد

گام هایی برای مقابله مسئله مالدار (برای مواجهه با استرس زا های قابل کنترل)

نمونه هایی از مقابله های هیجان – مدار (برای مواجهه با استرس زا های غیر قابل کنترل)

تکنیک نرم کردن برای استرس زاهای طاقت فرسا

آگاهی از نشانه های جسمی خشم

کند کردن فرایند خشم خودکار

ابراز خشم

مراقبه

انواع مرافیه

حالت مراقبه

مراقبه شمارش تنفس

ابراز گری

سبک های بین فردی

موانع رفتار ایر از گرانه

مؤلفه های ارتباط ابراز گرانه

استفاده از حل مسأله برای تعارض ها

موانع حل تعارض حمایت اجتماعی

انواع حمایت اجتماعی

گام هایی برای اصلاح شبکه اجتماعی

استرس

انواع نظریه ها در مورد استرس

نظریه روان تحلیل گری

نظریه پردازش اطلاعات

الگوی روان تنی

الگوی واکنش حفاظتی

الگوی بیوشیمی

طبقه بندی سبک های مقابله

ویژگی های شخصیت و راهبردهای مقابله

نظری هایی در زمینه استرس و توانایی های انسان برای مقابله با آنان

نظریه فرو پاشی هویت

نظریه تکامل و سازگاری

نظریه روان تحلیل گری

پیشینه تجربی پژوهش

مدیریت استرس شناختی – رفتاری

جمع بندی

فصل سوم: مواد و روش پژوهش

مواد و روش شناسی پژوهش

طرح پژوهش

جامعه آماری

نمونه آماری ابزار اندازه گیری

پرسشنامه جمعیت شناختی محقق ساخته

فرم کوتاه پرسشنامه کیفیت زندگی مرتبط با سلامت (۳۶-SF)

روش اجرای پژوهش

روش تجزیه و تحلیل آماری

فصل چهارم: یافته های پژوهش

یافته های توصیفی

یافته های استنباطی

جمع بندی

فصل پنجم: بحث و نتیجه گیری

نتیجه گیری

محدودیت ها

پیشنهادها

فهرست منابع و مآخذ

پیوست ها و ضمائم

چکیده:

مداخلات روانشناختی می تواند به واسطه بهبود وضعیت جسمی، روانی، اجتماعی سهم بسزایی در ارتقای کیفیت زندگی والدین دارای کودک کم توان ذهنی داشته باشد. هدف این پژوهش تعیین اثر بخشی آموزش مدیریت استرس بر کیفیت زندگی مادران کودکان کم توان ذهنی است. این پژوهش به روش آزمایشی با پس آزمون با گروه شاهد انجام شده است. جامعه آماری شامل کلیه مادران کودکان کم توان ذهنی آموزش پذیر مدارس استثنائی شهر اردبیل در سال تحصیلی ۹۱-۹۲ است. نمونه شامل ۳۰ مادر دارای کودک کم توان ذهنی بود که به روش نمونه در دسترس انتخاب و بصورت تصادفی در ۲ گروه آزمایشی (۱۵نفر) و کنترل (۱۵نفر) قرار داده شدند. برای جمع آوری داده ها از فرم کوتاه پرسشنامه کیفیت زندگی مرتبط با سلامت (۳۶-SF استفاده شد که در پس آزمون و توسط افراد تکمیل گردید. درمان شناختی رفتاری مدیریت استرس طی ۱۰ جلسه روی گروه آزمایش انجام گرفت و داده ها با استفاده از آزمون مائوا مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج تحلیل نشان داد که تفاوت بین نمرات گروه آزمایش و گروه کنترل در تمامی مؤلفه های کیفیت زندگی معنی دار است ( ۰۵/ ۰>P). بنابراین تأثیر آموزش مدیریت استرس بر کیفیت زندگی مادران گروه آزمایش تحقیق تأیید شد. با توجه به نتایج بدست آمده، استفاده از آموزش مدیریت استرس برای بهبود کیفیت زندگی مادران کودکان کم توان ذهنی توصیه می شود.

کلید واژه ها: مدیریت استرس، کیفیت زندگی، کودک کم توان ذهنی

مقدمه

زندگی موهبتی الهی است که انسان ها در سفری کوتاه در طول عمر خویش از آن بهره مند می گردند. داشتن زندگی با کیفیت مطلوب همواره آرزوی بشر بوده و هست در طول سالیان متمادی یافتن مفهوم حقیقت زندگی خوب و چگونگی دست یابی به آن افکار و مطالعات فلاسفه را به خود معطوف داشته است. بر همین اساس از آغاز تاکنون تعاریف گوناگونی از زندگی خوب و کیفیت زندگی از سوی اندیشمندان و محققین ارئه شده است (هانستد ، ۱۹۹۹). در دنیای امروز زندگی کردن تنها به معنای زنده بودن نیست بلکه چگونگی زندگی نیز اهمیت دارد. در چنین شرایطی، دیگر افزایش میانگین طول عمر و امید به زندگی هدف نیست بلکه هدف افزایش سال های زندگی سالم است؛ بدین معنی که چند سال از عمر افراد به سلامتی سپری شده است (جمالی، ۱۳۸۵).بنا به تعریف سازمان جهانی بهداشت کیفیت زندگی و درک افراد از موقعیت خود در زندگی از نظر فرهنگ، سیستم ارزشی که در آن زندگی می کنند، اهداف، انتظارات، استانداردها و اولویت هایست که کاملا فردی بوده و برای دیگران قابل مشاهده نیست و بر درک افراد از جنبه های مختلف زندگیشان استوار است (بونومی، پاتریک، پوشنل و مارتین ، ۲۰۰۰).خانواده چیزی بیشتر از مجموعه افرادی است که در یک فضای مادی و روانی خاص به سر می برند. خانواده یک نظام اجتماعی و طبیعی است که ویژگی های خاص خود را دارد. این نظام اجتماعی، مجموعه ای از قواعد و اصول را ابداع و برای اعضای خود نقش های متنوعی تعیین می کند (گلدنبرگ و گلدنبرگ، ۱۹۳۴؛ ترجمه ی حسین شاهی و نقشبندی، ۱۳۸۷). از آنجایی که تمامی اعضای خانواده با یکدیگر تعامل نزدیک دارند، تولد یک کودک دارای ناتوانی بر پویایی خانواده بویژه مادر تأثیر گذاشته و خانواده را دچار بحران می کند در چنین شرایطی والدین و سایر فرزندان باید برای انطباق با کودک جدید، تلاش کنند چرا که زندگی روزمره اغلب خانواده ها با تولد یک کودک با ناتوانی مختل می شود (هالاهان و کافمن ، ۲۰۰۳).عقب ماندگی ذهنی یا به اصطلاح دیگر نارسایی رشد قوای ذهنی موضوع تازه و جدیدی نیست بلکه در هر دوره و زمانی افرادی در اجتماع وجود داشته اند که از نظر فعالیت های ذهنی در حد طبیعی نبوده اند و نیاز به کمک های ویژه از سوی خانواده و یا نگهداری آنها در مدارس و یا مراکز خاص همواره وجود داشته است.نگرش مردم نسبت به کودکان ناتوان، محدودیت ها و نیازهای کودک، مشکلات حاصل از نقش های اضافی از تولد یک فرزند با ناتوانی ایجاد می شود، شرایطی فراهم می آورد که در آن استرس بسیاری به خانواده وارد می شود، شواهد پژوهشی نشان داده اند که والدین کودکان با ناتوانی، استرس بسیاری را | تحمل می کنند و کم توانی ذهنی از آسیب زاترین معلولیت هاست (بن سون، ۲۰۱۰ دویس، سامرز و سامرز، ۱۹۹۷؛ هاو سر – کرام و همکاران، ۲۰۰۱؛ مظاهری و صادقی، ۱۳۸۴).علاوه بر این ویژگی هایی نظیر ماهیت ناتوانی (ساندرس و مورگان ، ۱۹۹۷)، مشکلات رفتاری کودکان (زایدمن زایت ، ۲۰۰۷)، وضعیت اقتصادی، عدم وجود حمایت های اجتماعی، وجود معلولبث اضافی در کودک، منابع استرس زای هیجانی و اجتماعی مرتبط با ناتوانی کودکان می تواند با افزایش استرس در والدین بیانجامد (کاپلان، ۲۰۱۰؛ پیپ زیگل، سدی، یوشیناگا. ۲۰۰۲).از جمله متغیر هایی که با میزان استرس والدین رابطه قوی دارد، شدت آسیب است. کودکانی که با آسیب های شدید به دنیا می آیند معمولا استرس بیشتری را در خانواده ایجاد می کنند زیرا مسئولیت خانواده در قبال آنها بیشتر می شود (خرم آبادی، پور اعتماد، طهماسبان وچیمه،  ۱۳۸۸ ؛ دابراو سکا و پیسولا ، ۲۰۱۰)، تحقیق قاسمی زاد، آرنجیان، تبریزی و عابدی (۱۳۸۹) نشان داد که بین متغیرهای کیفیت زندگی و نگرانی رابطه معنی داری وجود دارد.پرند، افروز، منصور و شکوهی یکتا (۲۰۱۰) نشان دادند که آموزش خانواده برای تمامی خانواده ها به ویژه کودکان با نیازهای ویژه امری ضروری است. در این راستا طراحی و تدوین برنامه های آموزشی خانواده حائز اهمیت است. در برنامه های آموزش خانواده، علاوه بر دانش افزایی و مهارت آموزی زمینه ای برای ارتباط و تعامل والدین با مشکلات مشترک فراهم می شود، والدین با تبادل تجارب خود به یکدیگر کمک می کنند تا بتوانند مسائل کودکان را بهتر بشناسند و به حل آن مبادرت ورزند.در همین رابطه مدیریت استرس شناختی – رفتاری مجموعه ای از تکنیک های روانشناختی است که افراد را برای افزایش آگاهی از ارتباط بین شیوه های فکر کردن در مورد وقایع، آگاهی از شیوه های مقابله با چالش ها، آگاهی از منابع اجتماعی و تکنیک های مدیریت خشم آماده می کند (آنتونی، ایرنسون و اشنایدر من، ۲۰۰۷؛ ترجمه ى آل محمد، جوکار و نشاط دوست، ۱۳۸۸). با توجه به مطالب ذکر شده هدف پژوهش حاضر تعیین اثربخشی آموزش مدیریت استرس شناختی – رفتاری بر کیفیت زندگی مادران کودکان کم توان ذهنی است.

بیان مسئله

در عصر حاضر مشکل بیماری ها و معلولیت ها بخصوص کم توانی ذهنی” از حادترین مسائل جوامع بشری است (ادیب سرشکی، ۱۳۸۰) و عبارت است از رشد ناقص ذهن که شخص را در تطابق با سازش با محیط خود ناتوان می کند بطوری که بدون نظارت و کمک دیگری قادر به زندگی نیست (ترد گلد، ۲۰۰۰).از نقطه نظر آسیب شناسی باید گفت عوامل ژنتیکی و عوامل عفونی و عوامل محیطی در ایجاد عقب ماندگی ذهنی دخیل هستند (هالاهان و کافمن، ۲۰۰۳). علی رغم پیشرفت فن آوری و تلاش های اصولی در جهت کاهش میزان تولد این کودکان متأسفانه با تعداد قابل توجهی از آنان روبرو هستیم. این کودکان از بدو تولد و در خلال رشد و تحول تا زمان مرگ نیازمند مراقبت های ویژه از جانب خانواده و نهادهای ذی ربط در جامعه هستند (حسینی و رضازاده، ۲۰۰۳) بنابر این تعداد قابل توجهی از خانواده ها در جامعه ی ایرانی، از اثرات ناخوشایند داشتن یک کودک معلول و همچنین از بار مراقبتی بسیار زیاد و فشار های روانی و اجتماعی و مالی ناشی از داشتن چنین کودکی رنج می برند که این عوامل می توانند تأثیرات نامطلوبی را بر ساختار و عملکرد خانواده داشته و باعث می شود که پدر و مادر تحت تنش های جسمی، روانی، اجتماعی و اقتصادی قرار گیرند تا حدی که روند طبیعی زندگی خود را از دست داده و منجر به فرو پاشی خانواده شود (امرسون ، ۲۰۰۳)/مهمترین مسائل و مشکلات این والدین عبارتند از: مشکل پذیرش فرزند، ناتوانی فرزند، خستگی ناشی از پرستاری و مراقبت، مسائل مربوط به اوقات فراغت، مشکلات مالی، مسائل پزشکی، آموزش و توان بخشی (چن و تانگ، ۱۹۹۷؛ وایتر، ۲۰۰۳)نتایج تحقیقات شیو، بلوم برگ، ریس و ویسر وبویل (۲۰۰۷) نشان داده است که استرس در والدینی که از کودکان با نیازهای ویژه مراقبت می کنند، ۴۴ درصد در مقایسه با ۱۱ درصد برای والدین با کودکان طبیعی است. شرایط مذکور می توانند موجبات مشکلات و ناراحتی های روانی و افت عملکرد (لپس لی، ۱۹۸۹) را فراهم کرده و سلامت روانی آنها را تحت تأثیر قرار دهد (ساکی، ۱۳۸۱). در این بین بیشترین فشار روانی گریبان گیر مادران است (سالاری، کاشانی، دواچی، زولادی، ۲۰۰۶) در همین باره تروستره (۲۰۰۱) اظهار می دارد که خشم به خود، خشم به همسر، و خشم ناشی از بد شانس بودن در مادران کودکان عقب مانده ذهنی امری شایع است. پسران داری ناتوانی بیشتر از دختران بر روابط زن و شوهر اثر می گذارند؛ مادران بیشتر بر حسب مسائل هیجانی خاطفی نسبت به روابط درون خانوادگی و برون خانوادگی واکنش نشان می دهند و پادران بیشتر بر حسب مسائل عملی واکنش نشان می دهد (فاربر وجنی، ۱۹۶۳، به نقل از یعقوبی، ۱۳۷۲). در چنین شرایطی واکنش هایی که این والدین نشان می دهند به صورت احساس گناه، حس بی ارزشی و عملکرد جسمی مختل می باشد و از جمله مسائل دیگری که این خانواده ها با آن مواجه هستند این است که وقتی فرزند خود را معلول می یابند، هویت خویش را در معرض خطر احساس می کنند و احساس نارضایتی می کنند (هاریس و مک هال، ۱۹۸۹).در این میان مادران کودکان مشکل دار نسبت به پدران استرس بیشتری را گزارش کرده اند، مادران با توجه به ساختار شخصیت خود بیشتر احساس مسئولیت و یا گاهی گناه می کنند که این موضوع باعث کسب اطلاعات بیشتر در زمینه ناتوانی و معلولیت فرزند و حمایت افراطی از کودک معلول می شود. از طرفی چون مادران بیشتر وقت و انرژی خود را صرف کودک می کنند، بیشتر از پدران با همسایگان ،اطرافیان و فامیل ارتباط داشته و در معرض توضیح دادن وضعیت کودک قرار می گیرند و بیشتر بر حسب مسائل هیجانی، روابط خانوادگی و خارج از خانواده واکنش نشان میدهند (حسینی و رضازاده، ۲۰۰۳). در چنین شرایطی مادران استرس ها را چندین برابر احساس کرده و شرایط زندگی برایشان تا گوار می شود (اسچیو، بلوم برگ، رایس و ویسر، ۲۰۰۷). فشار روانی وارد بر این مادران به دلیل استمرار، علاوه بر سلامت جسمی و روحی آنها، سلامت و آسایش همسران، فرزندان سالم و فرزند ناتوان شان و در سطحی وسیع تر سلامت و بهداشت روانی کل جامعه را متأثر خواهد کرد (ملک پور و همکاران، ۲۰۰۶).نیاز های مادران دارای کودک عقب مانده ذهنی برخاسته از مشکلاتی است که از لحظه تولد کودک و با تشخیص عقب ماندگی ذهنی با آنها روبرو می شوند. آنها ممکن است حالات مختلفی چون افسردگی، اضطراب، استرس را تجربه کرده باشند و به دنبال آن واکنش های نامطلوبی از خود نشان دهند. مادران کودکان کم شنوا و کم توان ذهنی میزان استرس بالایی نسبت به مادران کودکان عادی دارند (نریمانی محمدیان، رجبی، کوهسالی، ۲۰۰۷) علت این که مادران کودکان کم شنوا و کم توان ذهنی استرس بیشتری را تجربه می کنند طبق نظریه فولکمن (۱۹۸۴) به نحوه ارزیابی آنها از استرس های موجود مربوط می باشد (فولکمن، ۱۹۸۶). اگر چه بروز این حالات دلایل متعددی دارد و لکن بسیاری از محققین ہر این باورند که کمبود دانش و اطلاعات کافی راجع به عقب ماندگی ذهنی یکی از عوامل مهم در بروز واکنش های نامطلوب است (هبودی، میرزمانی، بهرامی و صالحی، ۲۰۰۸) تولد یک کودک با عقب ماندگی ذهنی تأثیر عمیقی بر کیفیت زندگی والدین بویژه مادران دارد. سلامتی، زندگی خانوادگی، فعالیت های گروهی و اجتماعی، پیشرفت اقتصادی و تکامل فردی از جمله عواملی هستند که کیفیت زندگی خانواده را تحت تأثیر قرار می دهند (برون و برامسون، ۱۹۹۶). افت سطح کیفیت زندگی این خانواده ها می شود لوگر و گروگسون، ۲۰۰۳، ترجمه رضایی، ۱۳۸۵).شاخه ای از کیفیت زندگی به نام کیفیت زندگی مرتبط با سلامت در سال های اخیر توجه و علاقه پژوهشی وسیعی را به خود معطوف کرده است (دروسمن و همکاران، ۲۰۰۰). کیفیت زندگی، همان زندگی تجربه شده نیست، بلکه ادراک فاعلی زندگی تجربه شده از سوی فرد در طول زمان است. کیفیت زندگی تنها به احساس خوشایند و یا نا خوشایند فرد از زندگی بر نمی گردد، بلکه دیدگاه و داوری خود در رابطه با یک موقعیت، مجموعه ای از حوادث و یا زندگی جاری فرد در درون جامعه، در طی یک دوره ی زمانی است و فرایند منطقی و معنوی استوار بر پایه فرهنگ و خلاصه ای از ارزشها، باورها و تجارب شکل گرفته آن فرهنگ است و راهی برای شناخت و فهم شرایط و تجارب انسان در زندگی فراهم می کند؛ بنابراین کیفیت زندگی نیروی قادر تمتادی در زمینه ی راهنمایی و نگه داری بیشتر سلامتی و تندرستی در جوامع و فرهنگ های مختلف است. کیفیت زندگی با بیماری و شرایطی که سلامت را بخطر می اندازد در ارتباط است میزان آسیب کیفیت زندگی در خانواده کودکان با آسیب مزمن شدید به عوامل محیطی و متعبر هایی مانند وضعیت اقتصادی، اجتماعی، حمایت اجتماعی، مشخصات کودک و والدین و راهبردهای کنار آمدن با مشکل، بستگی دارد (ربنا وهمکاران، ۲۰۰۴ء ویتالیانو و همکاران، ۲۰۰۳) وجود کودک مشکل دار باعث ایجاد استرس جسمی و روحی بر خانواده و بویژه مادر شده و کیفیت زندگی آنها را پایین می آورد (شرى ، ۲۰۰۷). پژوهش هایی که در خارج از ایران صورت گرفته نیز نشان دادند که ثمره کیفیت زندگی والدین کودکان کم توان ذهنی در حوزه های جسمانی، روانی، و ارتباطات اجتماعی پائین است (مگنو، روتا، جنیتوریو مزون ، ۲۰۰۷).کیفیت زندگی پائین در مادران کودکان کم توان یک عامل پیش بینی کننده برای ابتلا به اختلالات روانشناختی مانند افسردگی و اضطراب است (لاجوردی، ۱۳۷۱). همچنین افت کیفیت زندگی در این مادران باعث افزایش فرسودگی، خستگی، آمادگی بیشتر برای جذب مشکلات رفتاری و محدودیت در فعالیت ها می شود، به تبع این افسردگی این مادران اغلب از یک عکس العمل روائی بنام آندره مزمن رنج می برند، به خصوص اگر کودک دارای ناتوانی عمیق باشد (اولشانسگی ، ۱۹۶۲) با تداوم استرس، میل جنسی و لذت بخش روابط زناشویی کاهش می یابان در نتیجه باعث افزایش تعارضات زناشویی و کاهش رضایت جنسی می گردد و عزت نفس مادران را نیز کاهش می دهد (تربوسی و فچینتی، ۲۰۰۴ء تربوسی وولف، ۲۰۰۴). عزت نفس ضعیف می تواند باعث تشدید استرس شود و بطور چشمگیر با نشانه های مرضی همراه است (صالحی به نقل از اینفلد، ۲۰۰۸). استرس روی تاب آوری مادران این کودکان نیز تأثیر گذار است و از آنجایی که بین تاب آوری و مؤلفه های کیفیت زندگی همبستگی مثبت و معنادار وجود دارد تای آوری کاهش می یابد، در نتیجه کیفیت زندگی آن ها نیز دچار افت می شود (فرخ حق رنجبر، کاکاوند، برجعلی و برماس، ۱۳۹۰). از این رو با بهبود کیفیت زندگی مادران، استرس آنها نیز کاهش می یابد. چنانچه نتایج تحقیقات نیز نشان می دهند که هر چقدر افراد از کیفیت زندگی بالاتری برخوردار باشند میزان استرس در آنان کمتر می شود و برعکس. به طور مثال توین من و همکاران (۲۰۰۴) نشان دادند که افزایش نگرانی کیفیت زندگی را کاهش می دهد.برای کاهش فشار روانی این مادران روش ها و شیوه های گوناگونی وجود دارد. دانست، تریوت و کراس ‘ (۱۹۸۶) دریافتند که رضایت مادر از شبکه حمایت اجتماعی، ارتباط منبتی با مسائل عاطفی و جسمانی وی دارد. حمایت همسر نیز عامل تعیین کننده ای در تأثیر استرس بر روی مادران است. فردریچ و فردریچ” (۱۹۸۱) در یافت که بهترین پیش بینی کننده کلی رفتار مقابله مادر با استرس، رضایت زناشویی است. منابع مذهبی نیز از طریق حمایت اجتماعی و باوردهی احتمال پذیرش معلولیت را در خانواده کودک ناتوان در موقعیت های استرس را افزایش می دها۔ (ترن بال و ترن بال، ۱۹۹۰). مشاوران و روان درمانگران بنا به موقعیت موجود و نوع و علت مشکل از یکی از روش های موجود استفاده می کنند یکی از رویکردهای درمانی که برای مقابله با فشار روانی بکار می رود، رویکرد رفتار درمانی است. در این رویکرد بر سنجش و درمان رفتار قابل مشاهده تأکید می شود (سیف، ۱۳۸۷)السن بری و ره فلت (۲۰۰۴) تأکید می کنند افراد متخصص که برای کودکان با ناتوانی های رشدی خدماتی را فراهم می سازند باید از یک طرف، به طور دقیق میزان فشار روانی را که والدین تجربه می کنند ارزیابی کنند و از طرف دیگر راهکارهایی را برای مقابله با فشار روانی به والدین آموزش دهند. یکی از روش های موثر و کارآمد در میان رویکردهای درمانی برای مقابله با فشار روانی آموزش مدیریت استرس است. (آنتونی، آیرونسون و اشنایدر من، ۲۰۰۷؛ ترجمه آل محمد، ۱۳۸۸).مدیریت استرس به شیوه شناختی رفتاری شامل انواع گوناگون آرمینگی (برنشتاین و پرک، ۱۹۷۳)، تصویر سازی و دیگر تکنیک های کاهش اضطراب با رویکرد شناختی رفتاری معمول، مانند باز سازی شناختی (بک وامرى”، ۱۹۷۹)، آموزش مقابله مؤثر (فولکمن، ۱۹۸۹ ) آموزش ابراز گری و مدیریت خشم (ایرونسون، ۱۹۸۹) است (به نقل از آنتونی و همکاران، ۲۰۰۷؛ ترجمه آل محمد، ۱۳۸۸) در مورد اثربخشی با تأثیر آموزش مدیریت استرس” مطالعاتی انجام شده است برای مثال همه موارد ذکر شده فوق ناراحتی ها و فشار روانی مضاعف و مستمری را بر خانواده های کودکان عقب مانده ذهنی و به ویژه مادران آنها وارد می آورد و این امری است که توجه جدی متخصصان و مسئولان مربوط را می طلبد از این رو انجام پژوهش های مداخله ای و تجربی با هدف گنجاندن برنامه های آموزش روانی شدیدا احساس می شود. تحقیقات زیادی در زمینه کیفیت زندگی در گروه بیماران مختلف در ایران انجام شده است اما اطلاعات کمی درباره کیفیت زندگی والدین کودکان با اختلال رشدی وجود دارد. بعطوری که در ایران در زمینه کیفیت زندگی مادران کودکان مبتلا به آسم و دیابت تحقیق شده است (خبر آبادی و همکاران، ۱۳۸۹) و همچنین کیفیت زندگی مادران کودکان مبتلا به تالاسمی ماژور مورد بررسی قرار گرفته است (علوی و همکاران، ۱۳۸۵؛ شرقی و همکاران، ۲۰۰۶). و با توجه به اینکه اکثر درمان های روانشناختی کمتر به بهبود کیفیت زندگی به عنوان یک مفهوم وسیع و پیچیده به عنوان مهمترین هدف درمانی پرداخته اند، این سوال مطرح می شود آیا آموزش مدیریت استرس می تواند کیفیت زندگی مادران کودکان کم توان ذهنی را ارتقاء دهد؟

ضرورت و اهمیت موضوع

نیاز های زندگی امروز، دگر گوشی های سریع اجتماعی، تغییر ساختار خانواده، شبکه ی گسترده و پیچیده ی ارتباطات انسانی و گونا گوتی، گستردگی و هجوم منابع اطلاعاتی، انسانها را با چالش هاء استرس ها، و فشار های پرشمار روبرو کرده است؛ از سویی دیگر نبود مهارت ها و توانایی های عاطفی، روانی و اجتماعی، با آسیب پذیر کردن افراد در رویارویی با مسائل و مشکلات، آنها را در معرض اختلال های روانی، اجتماعی و رفتاری قرار می دهد، که پایداری در برابر آنها نیازمند توان مندی های روانی و اجتماعی است (نظامی، ۱۳۸۹).از این رو در سال های اخیر توجه بسیاری از پژوهشگران به سوی توانمند سازی خانواده ها معطوف شده است (هیتر مایر ، ۲۰۰۶) زیرا خانواده اساس پرورش انسان، سازنده ی آینده نسل هاست و زندگی اجتماعی اغلب انسان ها با آن آغاز می شود (گلدان برگ و گلدان برگ، ۲۰۰۰). عقب ماندگی ذهنی معلولیتی است که با استرس های فراوان برای خانواده ها همراه است این استرس در تمام طول زندگی ادامه دارد و در هر مقطع که کودک وارد مرحله جد بندی می شود استرس های والدین بار دیگر افزایش می یابد. علت اصلی این استرس، ناتوانی کودک در مراقبت از خود در عقب ماندگی های ذهنی شدید) مشکلات ذهنی و ادراکی ناشی از ناتوانی ها و در درک و بهره گیری از آموزش مفاهیم است در بدو تولد در صورت عقب ماندگی خفیف کودک از نظر ظاهری تفاوتی با دیگر کودکان ندارد و در تشخیص داده می شود و هنگام وارد شدن به مدرسه که با مشکلات آموزشی مواجه می شود والدین را با استرس های زیادی روبرو می سازد، از سوی دیگر عقب ماندگی ذهنی از معلولیت های هزینه بر می باشد هزینه جلسات گفتار درمانی و پرستاری و بار سنگینی را بر خانواده ها تحمیل می کند به ویژه که غالب این خانواده ها از نظر اقتصادی ضعیف هستند از این رو هنگامی که برای کودکان با خانواده های آنها خدماتی ارائه می شود باید استرس والدین به عنوان یک متغیر مهم در نظر گرفته شود (اسمیت، الیورو اینوسنت ، ۲۰۰۱) از طرفی، با اتخاذ تدابیری می توان استرس خانواده، به خصوص مادر را کاهش داد در پرتو آرامش روانی مادر میزان موفقیت او در برخورد با مشکلات کودک ناتوان افزایش می یابد این امر از یک طرف سازگاری مادر با وضع موجود را بیشتر می کند که خود موجب تامین بهداشت روانی مادر شده و از طرفی توان مادر را در رویارویی با مسائل مختلف کودک ناتوان افزایش می دهد که به نوبه ی خود موجب رشد توانایی های بیشتر کودک خواهد شد. در این راستا طراحی و تدوین برنامه های آموزش خانواده محور حائز اهمیت است. هر چه میزان معلولیت کودک بیشتر باشد، نیاز های او افزایش یافته و به خدمات بیشتری احتیاج پیدا می کنند . نقش های اضافی که در اثر تولد کودک دارای ناتوانی بر خانواده بویژه تحمیل می شود، استرس های زیادی را در آنان ایجاد می کند، این والدین علاوه بر مسئولیت فرزند پروری مجبورند در آموزش فرزندان خود نیز نقش بسیاری داشته باشند (پارتی و بروتوسون، ۱۹۹۶) . این قبیل مشکلات نه تنها باعث فشار روانی والدین می شود، بلکه از سوی دیگر فشار روانی شادیا۔ والدین نیز مانع از مقابله مؤثر با مشکلات مذکور می شود (گرامی، ۱۳۸۳). از این رو آنها باید با روش های مدیریت رفتار آشنایی داشته باشند و بتوانند مشکلات هیجانی و رفتاری فرزندان خود را حل کنند؛ چرا که فراوانی و شدت رفتار های چالش برانگیز در کودکان با نیازهای ویژه بیشتر از کودکان عادی است (دانلپ، روبینس و دارو ، ۱۹۹۴؛ موللی و

مشخصات
  • جنسیت زن
  • وابسته به کلینیک
  • تجارب / مهارت ها
  • دانشگاه دانشگاه محقق اردبیلی
  • رشته تحصیلی روانشناسی عمومی
  • گواهینامه ها
  • پست های مدیریتی
  • مقطع تحصیلی کارشناسی ارشد
  • کلمات کلیدی صبا شاهی حسن باروق روانشناس، صبا شاهی حسن باروق مشاور، صبا شاهی حسن باروق روان درمانگر، صبا شاهی حسن باروق روانپزشک، صبا شاهی حسن باروق متخصص اعصاب و روان، صبا شاهی حسن باروق روانسنج
تخصص ها
  • روانشناسی عمومی
تصویر
صبا شاهی حسن باروق
روانشناس بالینی و فردی
(3)

E-Teb.com © Copyright 2016 روانشناس یا روانپزشک. تمامی حقوق محفوظ است.

دکتر - مشاوره خانواده - پزشک - مشاوره آنلاین - شماره دکتر