منو
X

تصویر
صدیقه مهری
مشاور خانواده
(13)
آمار این متخصص
(13) رای
100%

دقت

88%

مفید بودن

90%

دانش و مهارت

80%

رفتار بالینی

50%

وقت شناسی

50%

هزینه اقتصادی

توضیحات پروفایل
  

صدیقه مهری هستم، فارغ التحصیل راهنمایی و مشاوره گرایش توانبخشی در مقطع کارشناسی ارشد از دانشکده علوم تربیتی و روانشناسی دانشگاه محقق اردبیلی در سال ۱۳۹۳، پایان نامه ی اینجانب تحت عنوان “اثر بخشی پردازش حسی و یادگیری حرکتی در کودکان مبتلا به فلج مغزی و معلولیت جسمانی و بهنجار” می باشد که در ادامه بخشی از آن را مطالعه می کنید:

دانشگاه محقق اردبیلی

دانشکده علوم تربیتی و روان شناسی

گروه علوم تربیتی

پایان نامه کارشناسی ارشد در رشته راهنمایی و مشاوره گرایش توانبخشی

عنوان:

اثر بخشی پردازش حسی و یادگیری حرکتی در کودکان مبتلا به فلج مغزی و معلولیت جسمانی و بهنجار

استاد راهنما:

دکتر حسین قمری گیوی

استاد مشاور:

دکتر علی رضایی شریف

پژوهشگر:

صدیقه مهری

تابستان ۱۳۹۳

فهرست مطالب

عنوان

فصل اول: کلیات پژوهش

مقدمه

بیان مسأله

اهمیت و ضرورت مسأله

اهداف پژوهش

فرضیات پژوهش

سوالات پژوهش

متغیرهای پژوهش

تعاریف مفهومی و عملیاتی متغیرها

فصل دوم: ادبیات نظری و پیشینه پژوهشی

تعاریف معلولیت

پیشینه تاریخی

انواع معلولیت

علل معلولیت

مشکلات مربوط به معلولین جسمی

راه های پیشگیری از بروز معلولیت

تعاریف فلج مغزی

انواع فلج مغزی

علل فلج مغزی

مشکلات مربوط به فلج مغزی

درمان های فلج مغزی

تعاریف پردازش حسی

پیشینه تاریخی

طبقه بندی و مدل های پردازش حسی

اختلالات پردازش حسی

درمان اختلالات پردازش حسی

تعاریف یادگیری حرکتی

پیشینه تاریخی

نظریات یادگیری حرکتی

اصول یادگیری حرکتی

رابطه پردازش حسی و یادگیری حرکتی

پیشینه های پژوهشی

خلاصه و جمع بندی

فصل سوم: روش شناسی

روش پژوهشی

جامعه آماری، ویژگی های نمونه و روش نمونه گیری

ابزارهای پژوهش

روش های مداخله

شیوه گردآوری داده ها

تجزیه و تحلیل داده ها

فصل چهارم: نتایج و یافته های پژوهش

یافته های توصیفی پژوهش

یافته های استنباطی پژوهش

فصل پنجم: بحث و نتیجه گیری

تبیین فرضیات و سوالات پژوهش

محدودیت های پژوهش

پیشنهادهای پژوهشی

پیشنهادهای کاربردی

منابع

متابع فارسی

منابع لاتین

چکیده:

هدف از پژوهش حاضر اثربخشی پردازش حسی و یادگیری حرکتی در کودکان مبتلا به فلج مغزی و معلولیت جسمانی بود. روش پژوهش فعلی از نوع نیمه آزمایشی بود. جامعه آماری عبارت بود از کلیه ی کودکان مبتلا به فلج مغزی و کودکان دچار معلولیت جسمانی که در ۶ ماهه ی دوم سال ۱۳۹۲ به مراکز توانبخشی شهر اردبیل مراجعه کرده بودند. از بین مراجعین ۴۰ کودک (۲۰ فلج مغزی و ۲۰ معلول جسمی را که شرایط ورود به مطالعه داشتند به شیوه در دسترس انتخاب کرده و به روش تصادفی ساده به دو گروه ۱۰ نفره (کنترل و آزمایش) گمارده شدند. آزمودنی های دو گروه به آزمون ریبون رنگی، پرسشنامه سیستم طبقه بندی عملکرد حرکتی درشت قبل از ارائه مداخلات و پرسشنامه حسی پارهام و همکاران (۲۰۰۷) به منظور اندازگیری پردازش حسی و یادگیری حرکتی، قبل و بعد از مداخله (پیش آزمون و پس آزمون) پاسخ دادند. مداخلات به صورت تصرینات لأمهای، تحریکات حس عمقی (تشخیص حرکات و تشخیص موقعیت نهایی حرکات) و بازخورد به مدت ۱۰ جلسه (۳ روز در هفته و به مدت ۳۰ دقیقه روی گروه آزمایش به صورت انفرادی انجام شد و مداخله ای روی گروه کنترل صورت نگرفت. به منظور بررسی فرضیه های پژوهش از آزمون تحلیل کواریانس چند متغیره استفاده گردید. یافته های این پژوهش نشان داد که مداخلات لامسه ای و تحریکات حس عملی بر پردازش حسی و مداخله بازخوردی بر یادگیری حرکتی کودکان فلج مغزی اسپاستیک و معلولیت جسمانی تأثیر مثبت دارد

کلید واژه ها: پردازش حسی، فلج مغزی اسپاستیک. معلولیت جسمانی، یادگیری حرکتی

فصل اول:

مقدمه:

معلولیت پدیدهای ناخواسته و دشوار است که به ناگزیر تعدادی از انسانها در بخشی از زندگی و با در تمامی عمر خود به آن دچار می شوند. هر چند که تعدادی از نقص ها از هنگام تولد وجود دارند، اما سایر موارد در هر سنی ممکن است اتفاق بیفتد (داورمنش، ۲۰۰۷). طبق طبقه بندی های صورت گرفته، معلولیت ها را بر اساس امکانات ترمیمی و بازتوانی به چهار گروه عمده؛ ذهنی و روانی، احشایی، حرکتی و حسی تقسیم می کنند (کریمی درمنی، ۱۳۹۰). معلولیت جسمی به عنوان آسیبی است که یک با چندین فعالیت های عمده در زندگی فرد را محدود می کند (برون، ترنر، ۲۰۱۰). سازمان بهداشت جهانی تخمین زده است که در حال حاضر ۱۰٪ از جمعیت دنیا با یک معلولیت زندگی می کنند (حیدری پوره مشهدی، اصغری نکاح، ۱۳۹۲). معمولا ناتوانی های جسمانی بر سازگاری های اجتماعی فرد اثر می گذارند و منجر می گردند تا افراد مبتلا، فشار روانی بیشتری را نسبت به افراد عادی تجربه کنند (حیدری، مشاک، درویشی، ۱۳۸۹)، به همین علت در اکثر معلولین، عزت نفس و خود اثربخشی پایینی وجود دارد (نصری، شریفی در آمدی، میر مهدی، ۱۳۸۵). همچنین، فلج مغزی بعد از عقب ماندگی ذهنی و اوتیسم ، سومین تشخیص شایع در میان نارسایی های رشدی است (کریگر ، ۲۰۰۶). این بیماری شامل گروهی از اختلالات تکامل حرکتی و وضعیت بدنی است که بر اثر آسیب مغزی که در دوران جنینی و با دوران نوزادی رخ می دهد، ایجاد می گردد. اختلالات حرکتی غالبا در کودکان مبتلا به فلج مغزی با مشکلات حسی، در کی، شناختی، ارتباطی، رفتاری و همچنین حملات صرعی همراه است. بر اساس تحقیقات انجام شده، شیوع این بیماری حدود ۲ در هر ۱۰۰۰ تولد است. در ۴۲٪ از کودکان مبتلا به فلج مغزی اختلال بینایی و در ۷ % اختلال شنوایی گزارش شده است (جیمز، ۲۰۰۶) چنین شرایطی نارسایی هایی را در پردازش اطلاعات، حافظه، تفکر، گفتار، زبان و توانایی های حسی و حرکتی منجر می گردد (تایلر، میرا ، ۱۹۹۹). با توجه به تظاهرات بالینی، کودکان مبتلا به فلج مغزی به یکی از چهار نوع زیر طبقه بندی می شوند؛ اسپاستیک ، آتاکسی ، آتنوئید و مختلط . نوع اسپاستیک با افزایش رفلکس شدید در تاندون، لرزش، ضعف عضلانی و اختلال در راه رفتن مشخص می شود (استراب، ابزوت، ۲۰۰۹) در نوع اسپاسنیک، سه زیر گروه وجود دارد که با توجه به منطقه آسیب دیده متمایز می شوند: کوادری ۔ پلژی اسپاستیک ، دیپلزی اسپاستیک ، همی پلژی اسپاستیک (سانکر، ماند کر ، ۲۰۰۵) آتا ژان آبرس در سال (۱۹۷۲) برای نخستین بار تئوری پردازش حسی را برای تبیین ارتباط بین رفتار و احساس، مطرح کرد. او پردازش حسی را به عنوان “فرآیندی که به سازماندهی احساس از بدن خویش و محبط می پردازد و امکان استفاده ی مؤثر از بدن در محیط را فراهم می کند” تعریف کرد. که وجود هرگونه نارسایی در پردازش حسی می تواند منجر به رفتارهای ناسازگارانه، دشواری در پرداختن به امور روزمره و فطع جریان عادی زندگی روزانه گردد (پارهام، مایلوکس ،۲۰۰۱). می توان گفت که تعامل میان جسم ما و محیط اطرافمان منجر به ادراک از جهان پیرامونمان می گردد. بنابر این هنگامی که موجودات زنده محیط خود را درک می کننده سیستم های حرکتی را بدست می آورند. چرا که با ادراک ما از محبط، واکنش های قبلی ثبت می گردد و از آن پس، ما محرکها را آموخته ایم (واکفیلد، جیمز ،۲۰۱۱، جیمز، سوین ، ۲۰۱۱). یادگیری و اجرای مهارت های حرکتی در طول زندگی شکل می گیرد. اگر بخواهیم تعریفی از یادگیری حرکتی ارائه دهیم آن را مجموعه ای از فرآیندهای مرتبط با تمرین و با تجربه در نظر می گیریم که منجر به تغییرات نسبتا دائمی در توانایی ها، به منظور جلبش می گردد (دایک ، ۲۰۰۶). بنابر این، معلولیت حقیقتی انکارناپذیر است و از آن جا که هم بر سرنوشت فرد و هم بر کل جامعه اثر می گذارد، به درستی پدیدهای اجتماعی با زمینه ها و ابعادی بسیار است و توانبخشی نیز در حکم یک پدیده، پاسخی است به نیاز فرد و جامعه و در بردارندهای مفهوم بازگشت فرد به جامعه است (کریمی۔ درمنی، ۱۳۹۰) با توجه به مباحث مطرح شده، هدف از پژوهش حاضر اثربخشی پردازش حسی و یادگیری حرکتی در کودکان مبتلا به فلج مغزی و معلولیت جسمانی است.

بیان مسأله:

معلولیت، به عنوان یک بیماری جسمی، ذهنی و یا روانشناختی است که فعالیت های فرد را در زندگی محدود می کند (مونت ، ۲۰۰۷)، افراد ناتوان به صورت کامل و پا تا حدودی، نمی توانند از خود مراقبت های لازم را انجام دهند. نقص آنها می تواند به صورت مادرزادی و یا اکتسابی باشد (والکر ،۲۰۱۳). در واقع در افراد دچار معلولیت، به دلیل مشکلات فیزیکی و اجتماعی، شرکت در زندگی عادی همانند دیگران، آنها را با محدودیت هایی روبه رو می کند (انجمن سلامت روان سرپرست و مراجع ،۲۰۱۱). علاوه بر مشکلات ظاهری و فیزیکی، معلولین محدودیت های حسی را هم تجربه می کنند (مسیونا، پولاک، ۱۹۹۱) آنها مشکلاتی را با ساختار و با عملکرد بدن خود دارند (آلن بکن، ۲۰۱۴). همچنین عدم تحرک، ارتباطات محدود، اختلال در پاسخ های حسی و مشکلات ادراکی ممکن است کودکان با معلولیت را با مشکلات بسیاری روبه رو کند (لوایت ، ۱۹۷۵؛ راسل ، ۱۹۷۸). در همین راستا نتایج تحقیقات نشان دهنده آن است که کودکان معلول جسمی – حرکتی و کودکان عادی در زمینه های شناختی و عاطفی مربوط به عزت نفس و خود اثربخشی، با یکدیگر تفاوت هایی دارند که در بیشتر معلولین شواهدی از عزت نفس و خود اثربخشی پایین وجود دارد (حیدری، مشاک، درویشی، ۱۳۸۹) فلج مغزی یک اختلال عضلانی و حرکتی است که بر کودکان تاخیر می گذارد و نتیجه ی اسیب اولیه بر مغز است. علل و ماهیت اسیب، ممکن است به طور قابل ملاحظه ای متفاوت باشد که ناهنجاری و یا آسیب اولیه کودکان، ایستا باقی می ماند. با این وجود، با توجه به رشد سیستم اعصاب مرکزی، ظاهر بالینی ممکن است تغییر کند (استراب، ابزوت، ۲۰۰۹). همچنین، اگرچه در گذشته فلج مغزی را به صورت عمده، به عنوان یک اختلال ناتوانی حرکتی توصیف کرده اند، اما معمولا با اختلالاتی مثل حملات ناگهانی صرع، اختلالات رشدی، تقص شناختی و ضعف حسی نیز همراه است (رایکلم، مونتویا ، ۲۰۱۰)، اسپاستیک ها اغلب، مشکلات حرکتی بسیار شدیدی نسبت به سایر انواع فلج مغزی دارند (مارتین، کاسر ، ۱۹۹۹). از طرفی اسپاستیستی موجب محدودیت های حرکتی و مقاومت عضله در برابر نیروی خارجی می شود که به نوبه خود باعث کندی و ناموزونی الگوی فعالیت با کم تحرکی بیمار می گردد. این عوامل به تدریج سبب افت دستگاه انتقال اکسیژن و کاهش کارایی قلب و عوامل فیزیولوژیکی از قبیل جذب اکسیژن کافی، دفع دی اکسید کرین و سایر مواد زاید شده و حمل مواد سوختی به بافتها خصوصا عضلات اسکلنی را محدود می کند (ایزدی، ناظم، تقدیری، خورشیدی، ثمری خلج، ۱۳۸۴). دان (۲۰۰۷) اشاره می کند منون پژوهشی بسیاری وجود دارند که پردازش حسی را در کودکان توصیف می کنند و اهمیت این دانش را برای درک ویژگی های آسیب پذیر کودکان پیشنهاد می کند. فرآیندهای پیچیده پردازش حسی از بدن و محیط، تقریبا برای استفاده از هر فعالیت انسانی ضروری است و در ارتباط موثر با مردم، اشیاء و تجربیات، مهم است. این فرآیند عنتی از یکپارچگی حسی، شامل: مغز انتخابی، مقایسه و ارتباط اطلاعات حسی است که برنامه ریزی و تولید رفتار سازمان یافته را امکان پذیر می کند (کرپی­ا هایسون ، ۲۰۰۹) به عقیده اسچاف و میلر (۲۰۰۵) پردازش حسی به دریافت، تنظیم و انسجام اطلاعات حسی به صورت متوالی و تولید “پاسخ سازشی” اشاره دارد. در واقع توانایی کودکان برای تنظیم فرآیند حسی از سازماندهی توجه و یکپارچه سازی اطلاعات از محیط و بدن شان و سپس پردازش و واکنش اختصاصی دادن، تا حد زیادی با کمک خود تنظیمی صورت می گیرد. دشواری در تنظیم اطلاعات حسی، مثل لامسه، بویایی، مژه، صدا، حرکات بدنی و یا وضعیت بدن می تواند به ایجاد الگویی از حساسیت زیاد به تحریک حسی یا اجتناب حسی بیانجامد (گارلی ، وایند، هنینگر، چینایتیز، ۲۰۱۲) هر چند که اختلالات حسی در افراد مبتلا به معلولیت جسمانی و به خصوص فلج مغزی بسیار دیده می شود، اما بسیار کم مورد توجه قرار گرفته است (وینگرت، بارتن، سینکلیر، برانسترم، دامیانو ، ۲۰۰۸). اخیرا “مطالعات تصویر برداری عصبی، شواهدی از تغییرات قابل توجهی در فیبرهای ماده سفید متصل به قشر حسی دارند که نشان می دهد که صدمات فلج مغزی ممکن است منعکس کننده اختلال حسی و حرکتی باشد (هون و همکاران، ۲۰۰۲، تامز و همکاران ، ۲۰۰۵؛ هون و همکاران، ۲۰۰۹: رایکام و مونتویا، ۲۰۱۰). همچنین، نتایج تحقیقات رایکلم و مونتویا (۲۰۱۰) نشان داد که کودکان فلج مغزی ضعف تمییز لمسی برجسته و تحریکات حس عمقی را در مقایسه با کودکان سالم نشان می دهند. در واقع می توان گفت که اهمیت یکپارچگی حسی از این جهت است که یک فرد برای کار کرد مناسب در محیط و شرکت در فعالیتهای روزانه زندگی باید توانایی پردازش حسی مناسب را داشته باشد (نسائیان، کاظمی، پیشیاره، هاشمی آذر، فرخی، ۱۳۹۲) بنابراین ارزیابی حسی بالینی، باید بخش جداناپذیری از سنجش کودکان مبتلا به معلولیت و به خصوص فلج مغزی باشد (کوپر، مجمر، رزنبالت، بایرنیوم ، ۱۹۹۵). اهمیت این موضوع، از این جهت است که با توجه به تحقیقات صورت گرفته رابطه دقیق و تنگاتنگی بین یکپارچگی حسی و هماهنگی حرکتی وجود دارد (هلم و همکاران ، ۱۹۸۲ء اسچافر ، ۱۹۸۴؛ گابی ، ۱۹۸۷) شمس الدینی و مالی ساز (۲۰۰۹) پژوهش خود را با هدف “اثربخشی درمان های پردازش حسی پر عملکرد حرکتی کودکان مبتلا به فلج مغزی انجام دادند که نتایج نشان داد عملکرد حرکتی درشت در گروه آزمایش که مداخله در آنها صورت گرفته بود نسبت به گروه کنترل، در موقعیت های نشستن، ایستادن و خزیدن به طور قابل توجهی بهبود یافت. هماهنگی حرکتی در کودکان اهمیت بسزایی دارد و رشد مهارت های حرکتی اساسی در دوران کودکی، یک جزء حیاتی در رشد یک فرد می باشد. یک کودک با مهارت های حرکتی بنیادین به احتمال زیاد در فعالیتهای فیزیکی بیشتری شرکت خواهد کرد (واگنر، هابیچ، لیبرمن ،۲۰۱۳) یادگیری حرکتی اصطلاحی است که به عنوان کسب مهارت های جدید با استفاده از تصرین توصیف شده است (هایم و همکاران .۲۰۰۹) و اساس زندگی و فعالیت انسان را تشکیل می دهد (اسمیت، تیموتی، ۱۹۸۸) پژوهشی که توسط آرتیز و همکاران (۲۰۱۳) با استفاده از اثربخشی روش های مداخلهای بازخوردی بر روی کودکان مبتلا به فلج مغزی صورت گرفت، نشان داد که مهارت های حرکتی اصلی در کودکان مبتلا به فلج مغزی با بازخورد می۔ تواند افزایش یابد. در اکثر موارد، نشانه های فلج مغزی به شدت می توانند مانع فعالیت های عادی زندگی روزمره شوند (استراب، ایزوت، ۲۰۰۹). اما مداخلات زود هنگام و رشد مهارت های حرکتی می تواند اثرات طولانی مدت بر مشارکت فعالیت های فیزیکی، سطح تناسب اندام و سلامت عمومی و رفاه داشته باشد (بلین هافت، گوردن ، ۲۰۱۳). باید توجه داشت که اولا، فرد معلول با فرد عادی تفاوت هایی دارد و برای رفع نیاز های روزمره زندگی اش نیازمند کمک های ویژه می باشد و چنانچه کمک رسانی به موقع صورت نگیرد با مشکلات متعددی مواجه خواهد شد. ثانیا، معلولیت ممکن است حادث از عوامل ارثی، سوانح و با بیماری ها باشد که فرد را با مجموعه ای از اختلالات جسمانی روانی و اجتماعی مواجه می سازد که مانع ادامه زندگی مستقل می گردد. ثالثا، معلولیت به صورت ناتوانی موقت یا دائم، کلی یا جزئی، ثابت یا متغیر در هر جامعه و با هر وضع فرهنگی اجتماعی کم و بیش وجود دارد و زندگی اطرافیان را نیز متأثر می سازد (حیدری، مشاک، درویشی، ۱۳۸۹). با توجه به اهمیت موضوع و کمبود مطالعات پژوهشی در این زمینه، پژوهشگر در نظر دارد تا به اثربخشی پردازش حسی و پادگیری حرکتی در کودکان مبتلا به فلج مغزی و معلولیت جسمانی بپردازد. مسأله اصلی در پژوهش حاضر، این است که آیا تکالیف لامسه ای و تحریکات حس عمقی، می تواند بر پردازش حسی کودکان مبتلا به فلج مغزی و معلولیت جسمانی تأثیر بگذارد؟ آیا روش مداخلهای بازخوردی، می تواند بر یادگیری حرکتی کودکان مبتلا به فلج مغزی و معلولیت جسمانی تأثیر بگذارد؟

ضرورت و اهمیت مسأله

میزان بالای شیوع معلولیت در سطح جهان انکار ناپذیر است. بر اساس تخمین سازمان ملل متحد میزان شیوع معلولیت متوسط و شدید برابر با ۲/۵ % در جهان برآورد شده است. بدین معنی که از حدود ۷ میلیارد نفر جمعیت جهان در سال ۲۰۱۱، تعداد ۳۶۴ میلیون نفر دچار معلولیت متوسط و شدیدند. به بیان دیگر تقریبا از هر ۲۰ کودکی که متولد می شود یک نفر دچار نقص جسمی، ذهنی با حسی است و یا بعد ها در طول زندگی به آن دچار می شود (کریمی درمنی، ۱۳۹۰). با توجه به آماری که دانشگاه علوم بهزیستی ارائه داده است، حدود ۱۰٪ از کل جمعیت ایران را معلولین تشکیل می دهند که حدود ۲۰ آنها معلولیت جسمی دارند که این درصد در کل جمعیت کشور رقم محسوسی است و مشکلات این فشر، جامعه را نیز درگیر می کند. اگر برای مشکل موجود، راه حلی اندیشیده نشود، امکان بروز انواع اختلالات، بیماری های روانی و ارتباطی برای این افراد وجود دارد که هزینه های هنگفتی را برای درمان به خانواده و جامعه تحمیل می کند (یوسف پور، گروسی، ۱۳۸۸). طبق آمارهای بدست آمده ابتلا به فلج مغزی اسپاستیک غالب اکثر موارد، با میزان شیوع حدود ۷۰-۷۷ است (استراب، ابزورت، ۲۰۰۹). با توجه به این که، فلج مغزی آنسفالوپاتی استاتیک است و ضایعه مغزی پیشرونده نیست ولی تسریع در مداخلات باعث کاهش عوارض ناشی از ضایعه مغزی می شود. بنابراین، ارائه راهکارهای مناسب در این زمینه، از اهمیت بسزایی برخوردار است (دالوند، دهقان، فیضی، امیرسالاری، ۱۳۸۷) از طرفی کودکان معلولی که مبتلا به اختلالات یکپارچگی حسی هستند، معمولا دچار سرخوردگی، بی کفایتی و همچنین غالبا دارای مشکلات رفتاری، ارتباطات اجتماعی ضعیف و عزت نفس پایین هستند (ابراهیمی، ۱۳۸۹) برآورد شده که در میان کودکان بدون معلولیت، شیوع اختلالات پردازش حسی از ۵% تا ۱۰% متغیر بوده است (آیرس، ۱۹۸۹: آن، میلر، میلبرگر، مک اینتاش ، ۲۰۰۴ )این اختلال برای کودکانی که مبتلا به معلولیت های مختلفی از جمله جسمی، فلج مغزی، اتیسم و هستند، حدود ۴۰ % تا ۸۸ % تخمین زده شده است (ادرین و همکاران ، ۱۹۹۳؛ دالگرن و گیلبرگ ، ۱۹۸۹ء کاینتزه دان ، ۱۹۹۷؛ انگان و چوب ، ۲۰۰۰ ؛ آن، میلر، میلبرگر، مک اینتاش، ۲۰۰۴). لازم به ذکر است که یکی از وظایف اصلی تیم توانبخشی در درمان این کودکان، ارتقای توانایی های عملکردی و به حداکثر رساندن استقلال آن ها می باشد و بیشترین تمرکز بر پیشرفت مهارت های لازم در انجام فعالیت های روزمره زندگی است (دالوند، دهقان، فیضی، امیرسالاری، ۱۳۸۷). از آنجایی که با شتاب گرفتن رشد جمعیت، پیشرفت جوامع به سوی صنعتی شدن و وقوع سوانح و تصادفات هر روز بر تعداد معلولان در جهان افزوده می شود و به دلیل آن که توانایی های پردازش حسی و یادگیری حرکتی در کودکان مبتلا به فلج مغزی و دچار معلولیت جسمانی به منظور پاسخدهی اثربخش به موقعیت ها، تسهیل رفتار اجتماعی و کار کردهایشان مهم می باشد. لذا پژوهش حاضر برای ارگان ها، مؤسسات و سازمان هایی که به نوعی با کودکان دچار معلولیت جسمانی و به منظور پاسخ دهی اثر بخش به موقعیت ها، تسهیل رفتار اجتماعی و کارکردهایشان مهم می باشد. لذا کودکان مبتلا به فلج مغزی سرو کار دارند، می تواند موثر واقع شود زیرا که رسیدگی به مشکلات این قشر در سال های اولیه ی زندگی از نظر زمانی؛ حائز اهمیت و از نظر هزینه؛ مقرون به صرفه می باشد.

اهداف پژوهش:

هدف کلی

اثر بخشی پردازش حسی و یادگیری حرکتی در کودکان مبتلا به فلج مغزی و معلولیت جسمانی

اهداف جزئی

تعیین پردازش حسی در بین کودکان مبتلا به فلج مغزی

تعیین پردازش حسی در بین کودکان دچار معلولیت جسمانی

تعیین یادگیری حرکتی در بین کودکان مبتلا به فلج مغزی

تعیین یادگیری حرکتی در بین کودکان دچار معلولیت جسمانی.

تعیین اثر بخشی تکالیف لامسه ای در کودکان مبتلا به فلج مغزی و کودکان دچار معلولیت جسمانی

تعیین اثر بخشی تکالیف حس عمقی (تشخیص حرکات و تشخیص موقعیت نهایی حرکات) در کودکان مبتلا به فلج مغزی و کودکان دچار معلولیت جسمانی تعیین اثربخشی روش بازخوردی در کودکان مبتلا به فلج مغزی و کودکان دچار معلولیت جسمانی،

فرضیات پژوهشی

۱-اثر بخشی تکالیف لامسهای بر پردازش حسی کودکان مبتلا به فلج مغزی، معنی دار است.

۲- اثر بخشی تکالیف لامسه ای بر پردازش حسی کودکان دچار معلولیت جسمانی، معنی دار است.

٣- اثر بخشی تکالیف تحریکات حس عمقی (تشخیص حرکات و تشخیص موقعیت نهایی حرکات) بر پردازش حسی کودکان مبتلا به فلج مغزی، معنی دار است.

۴- اثربخشی تکالیف تحریکات حس عمقی (تشخیص حرکات و تشخیص موقعیت نهایی حرکات) بر پردازش حسی کودکان دچار معلولیت جسمانی معنی دار است.

مشخصات
  • جنسیت زن
  • وابسته به کلینیک
  • تجارب / مهارت ها
  • دانشگاه دانشگاه محقق اردبیلی
  • رشته تحصیلی راهنمایی و مشاوره گرایش توانبخشی
  • گواهینامه ها
  • پست های مدیریتی
  • مقطع تحصیلی کارشناسی ارشد
  • کلمات کلیدی صدیقه مهری روانشناس، صدیقه مهری مشاور، صدیقه مهری روان درمانگر، صدیقه مهری روانپزشک، صدیقه مهری متخصص اعصاب و روان، صدیقه مهری روانسنج
تخصص ها
  • مشاوره و راهنمایی
تصویر
صدیقه مهری
مشاور خانواده
(13)

E-Teb.com © Copyright 2016 روانشناس یا روانپزشک. تمامی حقوق محفوظ است.

دکتر - مشاوره خانواده - پزشک - مشاوره آنلاین - شماره دکتر