منو
X

تصویر
فیروزه مجدی
روانشناس بالینی و فردی
(4)
آمار این متخصص
(4) رای
0%

دقت

60%

مفید بودن

80%

دانش و مهارت

80%

رفتار بالینی

0%

وقت شناسی

40%

هزینه اقتصادی

توضیحات پروفایل
  

فیروزه مجدی هستم، فارغ التحصیل روانشناسی عمومی در مقطع کارشناسی ارشد از دانشکده علوم تربیتی و روانشناسی دانشگاه اصفهان در سال ۱۳۸۹، پایان نامه ی اینجانب تحت عنوان “بررسی رابطه معناداری زندگی و شیوه های فرزند پروری مادران و اختلالات رفتاری کودکان آن ها” می باشد که در ادامه بخشی از آن را مطالعه می کنید:

دانشگاه اصفهان

دانشکده علوم تربیتی و روانشناسی

پایان نامه ی کارشناسی ارشد رشته ی روانشناسی عمومی

عنوان:

بررسی رابطه معناداری زندگی و شیوه های فرزند پروری مادران و اختلالات رفتاری کودکان آن ها

استاد راهنما:

دکتر حسین مولوی

استاد مشاور:

دکتر مهرداد کلانتری

پژوهشگر:

فیروزه مجدی

تیر ماه ۱۳۸۹

فهرست مطالب

عنوان

فصل اول: کلیات پژوهش

مقدمه

بیان مسأله

اهمیت پژوهش

اهداف پژوهش

فرضیات پژوهش

متغیرهای پژوهش

تعریف اصطلاحات و مفاهیم

تعریف نظری

تعریف عملیاتی

فصل دوم: پیشینه پژوهش

مقدمه

معناداری زندگی

تعریف و ماهیت معناداری زندگی

چهار نیاز برای معنا

منابع معنای زندگی

فاصله بین ارزشها و خود

شادی و رنج و معناداریَ زندگی

معناسازی

معنا چگونه ساخته می شود؟

شیوه های فرزندپروری

تعریف و طبقه بندی شیوه های فرزندپروری

رویکردهای نظری به تعامل والد- کودک

نظریه صفات

نظریه رفتارگرایی

نظریه یادگیری اجتماعی

نظریه یادگیری اجتماعی

نظریه انسان گرایی

نظریه تعامل گرایی نمادین

نظریه منظومهای

نظریه پذیرش – طرد

اختلالات رفتاری کودکان

تعریف و طبقه بندی اختلالات رفتاری کودکان

رویکردهای نظری به اختلالات رفتاری کودکان

نظریه های زیست شناختی

نظریه های رفتاری و یادگیری

نظریه روانکاوی

نظریه دلبستگی

نظریه شناختی

مروری بر پژوهشهای پیشین

پژوهش های مربوط به معناداری زندگی

پژوهش های مربوط به شیوه های فرزندپروری و اختلالات رفتاری کودکان

پژوهش های مربوط به رابطه مذهبی بودن و شیوه های فرزندپروری

نتیجه گیری

سوم: روش پژوهش

مقدمه

طرح کلی پژوهش

متغیرهای پژوهش

جامعه آماری

حجم نمونه و روش نمونه گیری

ویژگی های جمعیت شناختی گروه نمونه

ابزار پژوهش

پرسش نامه فرزندپروری

پرسش نامه توانایی ها و مشکلات

پرسش نامه معناداری زندگی

پرسشنامه جمعیت شناختی

شیوه اجرای پژوهش

روش های آماری

دل چهارم: نتایج پژوهش

مقدمه

توزیع متغیرهای پژوهش

توزیع نمرات معناداری زندگی

توزیع نمرات شیوه های فرزند پروری

توزیع نمرات اختلالات رفتاری کودکان

بررسی فرضیات پژوهش

فرضیه اول

قرضیه دوم

فرضیه سوم

فرضیه چهارم

فرضیه پنجم

فرضیه ششم

فصل پنجم: بحث و نتیجه گیری

مقدمه

بحث دریافته های پژوهش

محدودیت ها

پیشنهاد ها

پیشنهاد های کاربردی

پیشنهاد های پژوهشی

منابع

پیوست

چکیده:

انسانها در جستجوی بمعنای زندگی هستند. آنها از طریق شرکت عملی بسوی تعالی خود میکوشند تا به معنا و مقصود دست یابند. محققان بسیاری نشان داده اند که وجود معنا در زندگی، عنصری اساسی در بهزیستی روانی-عاطفی است و بطور سیستماتیکی با ابعاد گوناگونی از شخصیت، سلامت ذهنی و جسمی، سازگاری و انطباق با استرسهاء مذهب و فعالیتهای مذهبی و سازگاری رفتاری ارتباط دارد. با توجه به این یافتهها، مشاهده میشود افرادی که در معنای زندگی سطح بالایی دارند، معمولا افرادی متعادل و از نظر روانی بهنجارند؛ که در نتیجه توانایی مدیریت موقعیتهای زندگی و مدارا با استرسها و سازگاری با محیط اجتماعی را دارند، بدین ترتیب انتظار میرود که این افراد در تعاملات اجتماعی و بین فردی نیز افرادی متعادل و توانمند بوده، در شروع و ادامه روابط مناسب و پایدار با دیگران کارآمدتر از کسانی باشند که فاقد معنا در زندگی هستند، تعاملات اجتماعی افراد بشر بسیار متنوع و گونا گونند اما تعاملی که بیش از همه حائز اهمیت است، تعامل والد کودک با شیوه های فرزندپروری میباشد شیوه فرزند پروری والدین در شکل گیری ویژگیهای شخصیتی و رفتاری کودکان مؤثر است، محققان بسیاری نشان دادهاند که شیوه های فرزندپروری والدین با اختلالات رفتاری کودکان رابطه دارد. به این ترتیب احتمالا معنای زندگی علاوه بر اینکه در تعاملات والد-کودک نقش دارد، بطور غیر مستقیم با اختلالات رفتاری کودکان نیز رابطه دارد. بعبارت دیگر انتظار میرود افرادی که از سطح بالایی در معنای زندگی برخوردارند، تعاملات مؤثر و مفیدی با فرزندان خود داشته و در نتیجه کودکانشان نیز رفتار های سالم و بهنجاری را دارا باشند، در این پژوهش، به بررسی رابطه معناداری زندگی مادران و شیوههای فرزندپروری آنها و نیز رابطه معناداری زندگی مادران و اختلالات رفتاری آنها پرداخته شده است.

واژه های کلیدی: معناداری زندگی، فرزندپروری مقتدرانه، فرزندپروری سهل انگارانه، فرزندپروری مستبدانه، اختلالات رفتاری کودکان

فصل اول

کلیات پژوهش

مقدمه

ویکتور فرانکل ، بنیانگذار معنا درمانی ، معتقد است انسانها در جستجوی معنای زندگی هستند. آنها از طریق حرکت عمدی بسوی تعالی خود می کوشند تا به معنا و مقصود دست پاپند أوولف ، ۱۳۸۹)، نشانه این جستجوی معنا در پرداختن انسان به فعالیتهای مورد علاقه اش، تماشای آثار ادبی و هنری و پناه بردن به دامان طبیعت است. هنگامی که انسان احساس می کند وجود و هستی اش به یک منبع لایزال پیوند خورده است و خود را مشکی به چار چوبها و تکیه گاههای گسترده و قابل انکایی مانند مذهب و فلسفه زندگی اش می بیند، معنا را در می یابد (فرانکل، ۱۹۸۴).معنا یابی در زندگی، افراد را قادر می کند تا تجربیاتشان را تعبیر کرده و سازمان دهند، نسبت به ارزش و جایگاه خود در زندگی اور اگی بدست آورند، چیزهایی را که برایشان اهمیت دارد شناسایی کنند و بطور مؤثری انرژیهایشان را هدایت نمایند (اسنجر ، ۲۰۰۹). به این ترتیب، معنای زندگی چارچوبی در زندگی فرد ایجاد می کند که باعث می شود وی به افکار، رفتار و روابط خود در زندگی معنا و هدف بدهد و بر اساس معنایی که در زندگی خود متصور شده برای این رفتار و روابط، جهت و تصمیم گیری نمایدطرح موضوع معنای زندگی در دهه های اخیر، موجب شده است که نظر پژوهشگران بسیاری به این حوزه جلب شده و پژوهشهای مختلفی در زمینه رابطه معنای زندگی و متغیرهای روانشناختی یا فلسفی دیگر انجام گیرد و یافته های جالب توجهی نیز بدست آید که اهمیت وجود معنا در زندگی را به طرق مختلف نشان می دهند

بیان مسأله

در حوزه روانشناختی، پژوهشگران و نظریه پردازان متعدد، وجود رابطه بین معنای زندگی و متغیرهای روانشناختی همچون سلامت روان، شخصیت و فنون مدارا را نشان داده اند. فرانکل (۱۹۸۴) در مورد رابطه معنای زندگی و سلامت روان می نویسد: «سلامت روان یعنی از مرز توجه به خود فراتر رفتن و جذب معنا و منظوری شدن، آنگاه است که خود، بطور خودانگیختگی و طبیعی فعلیت و تحقق می یابد (شرفی، ۱۳۸۹). از نظر وی، وجود و احساس معلا در زندگی، مانند کلیدی است که می تواند قفل و گره مشکلات را باز نماید و باعث شود تا افراد کنشهای مثبتی داشته باشند (فرانکل، ۱۹۸۴).محققان بسیاری نشان داده اند که وجود معنا در زندگی، عنصری اساسی در بهزیستی روانی عاطفی است و بطور سیستماتیکی با ابعاد گوناگونی از شخصیت، سلامت ذهنی و جسمی، سازگاری و انطباق با استرها، مذهب و فعالیتهای مذهبی و سازگاری رفتاری ارتباط دارد (اسکنل و بکر، ۲۰۰۶).پژوهش های دیگر نشان داده اند که زندگی معنادار، ارتباط زیادی با توانایی حل مسأله (اسنایدر و دیگران، ۱۹۹۲)، سلامت روانشناختی (اسنایدر، ایروینگ و آندرسون، ۱۹۹۱)، پاسخهای انطباقی و سازگارانه به استرس های در حال افزایش (بارنام و راپوف ، ۱۹۹۸) و بهبود علائم ناشی از افسردگی (کلاوسنر و دیگران، ۱۹۹۸) دارد. به عنوان مثال، نصیری و جوکار (۱۳۸۷) نشان داده اند که بین معناداری زندگی و امید، شادی و رضایت از زندگی، همبستگی مثبت و معنادار و بین معناداری زندگی و افسردگی، همبستگی منفی و معنادار وجود دارد. لایتی و سوینی (۲۰۰۸)، دریافتند که استرس، معنای زندگی، مدارای هیجان مدار و همبستگی خانوادگی، ۳۱ درصد از واریانس رضایت خانوادگی را پیش بینی می کند. بعلاوه مادرانی که استرس پایین تری دارند، معنای زندگی بالاتری نشان می دهند.با توجه به این یافته ها، مشاهده می شود افرادی که در معنای زندگی سطح بالایی دارند، معمولا افرادی متعادل و از نظر روانی بهنجارند که در نتیجه توانایی مدیریت موقعیت های زندگی و مدارا با استرس ها و سازگاری با محیط اجتماعی را دارند، بدین ترتیب انتظار می رود که این افراد در تعاملات اجتماعی و بین فردی نیز افرادی متعادل و توانمند بوده، در شروع و ادامه روابط مناسب و پایدار با دیگران کارآمدتر از کسانی باشند که فاقد معنا در زندگی هستند.تعاملات اجتماعی افراد بشر بسیار متنوع و گوناگونند مانند تعامل اعضای خانواده، همکلاسیها، همکاران، گروه همسالان و غیره، اما تعاملی که بیش از همه حائز اهمیت است، تعامل والد کودک می باشد. در مورد تعامل والد کودک تحقیقات بسیاری صورت گرفته است. یکی از این تحقیقات مربوط به داپانا بامریند است که تحلیل عمیق و گسترده ای در این زمینه انجام داده است. وی بر این اساس، سه شیوه متمایز تعامل والد فرزند را بنام شیوه های فرزند پروری ، آشکار ساخته است: شیوه مقتدرانه ، مسهل انگارانه و مستبدانه (استافورد و به پر ، ۱۳۷۷).بامریند در تحقیقات خود به این نتیجه رسید که شیوه فرزند پروری والدین در شکل گیری ویژگی های شخصیتی و رفتاری کودکان مؤثر است. به طوری که شیوه مقتدرانه ویژگی های شخصیتی بهنجار همچون اعتماد به نفس، استقلال رأی، خشنودی و با کفایتی و متعاقب آن رفتارهای بهنجار را موجب می شود، در حالی که شیوه سهل انگارانه منجر به کمبود اتکاء به نفس، خودداری و استقلال رأی در کودکان شده و نیز اعمال نسنجیده و بی هدف را باعث می گردد و در شیوه مستبدانه، کودکان فاقد اتکاء به نفس و استقلال رأی بوده و در برقراری ارتباط با همتاها ناتوانند (بامریند، ۱۹۹۷؛ نقل از استافورد و به پر، ۱۳۷۷).علاوه بر بامریند، محققان بسیار دیگری نشان داده اند که نیروهای فرزندپروری والدین با اختلالات رفتاری کودکان رابطه دارد. مثلا ساندرز ، رالف ، تامپسون ، سافرونوف و گاردینر (۲۰۰۵) دریافتند که مشکلات سلوک، سوء مصرف مواد و رفتارهای ضد اجتماعی و بزهکارانه با شیوه تربیت فرزندان رابطه دارند (تهرانی دوست و همکاران، ۱۳۸۷). همچنین قطین حور (۱۳۷۵)، نشان داد که بین شیوه های فرزند پروری مادران کودکان بهنجار و مادران کودکان مبتلا به اختلالات رفتاری، تفاوت معناداری وجود دارد. بطوری که مادران کودکان بهنجار بیشتر از شیوه مقتدرانه و مادران کودکان مبتلا به اختلالات رفتاری بیشتر از شیوه مستبدانه فرزندپروری استفاده می نمایند.به این ترتیب احتمالا معنای زندگی علاوه بر اینکه در تعاملات و الد-کودک نقش دارد، بطور غیر مستقیم با اختلالات رفتاری کودکان نیز رابطه دارد. بعبارت دیگر انتظار می رود افرادی که از سطح بالایی در معنای زندگی برخوردارند، تعاملات مؤثر و مفیدی با فرزندان خود داشته و در نتیجه کودکانشان نیز رفتارهای سالم و بهنجاری را دارا باشند، با این حال، آنچه در پژوهشهای مربوط به معنای زندگی به چشم می خورد، این است که اغلب پژوهشها به بررسی رابطه معنای زندگی یا متغیرهای فردی پرداخته اند و متغیرهای بین فردی و اجتماعی مغفول واقع شده اند، و بخصوص در مورد بررسی رابطه معنای زندگی و شیوه فرزند پروری والدین و اختلالات رفتاری کودکانشان، پژوهشی در داخل یا خارج از کشور بافت نشده است.

اهمیت پژوهش

معنای زندگی، در عین حال که موضوع جدید و جالبی برای تحقیق است اما کمتر پژوهشگری آن را به بیرون از دامنه ویژگی های فردی و شخصی برده است. به همین دلیل بررسی رابطه معنای زندگی و متغیرهای مربوط به مسایل بین فردی و اجتماعی و روابط و تعاملات افراد، کمتر مورد توجه بوده و در نتیجه پژوهش در این زمینه با کمبود مواجه است. بنابراین، بررسی رابطه معنای زندگی با تعاملات والد-کودک (شیوه های فرزند پروری )، علاوه بر اینکه بر غنای ادبیات موجود می افزاید، چشم انداز جدیدی نیز در زمینه مطالعات مربوط به معنای زندگی پیش روی محققان قرار می دهد.از طرف دیگر، تعاملات والد کودک بعلت تاثیر عمیقی که در رشد و تحول کودک و شکل گیری شخصیت و ویژگیهای رفتاری وی دارد، بسیار حائز اهمیت و توجه است. بنابراین بررسی رابطه این تعاملات، با متغیر جدیدی چون معنای زندگی، می تواند راهگشای متولیان برنامه های آموزشی و پرورشی ویژه کودکان و نیز مشاوران کودکی باشد. بعلاوه این بررسی می تواند بر ادبیات موجود در زمینه تعاملات والد-کودک بیافزاید.

اهداف پژوهش

در این پژوهش، اهداف زیر دنبال شده است:

۱-تعیین میزان رابطه معناداری زندگی و شیوه فرزند پروری مقتدرانه

۲- تعیین میزان رابطه معناداری زندگی و شیوه فرزند پروری سهل انگارانه

۳-تعیین میزان رابطه معناداری زندگی و شیوه فرزند پروری مستبدانه

۴- تعیین میزان رابطه معناداری زندگی مادران و اختلالات رفتاری کودکان آنها

۵- تعیین میزان رابطه معناداری زندگی و متغیرهای جمعیت شناختی

۶- تعیین میزان رابطه شیوه های فرزند پروری و متغییر های جمعیت شناختی

فرضیات پژوهش

فرضیات پژوهش به شرح زیر می باشد:

۱-بین نمرات معناداری زندگی و شیوه فرزند پروری مقتدرانه رابطه وجود دارد.

۲-بین نمرات معناداری زندگی و شیوه فرزند پروری سهل انگارانه رابطه وجود دارد.

۳- بین نمرات معناداری زندگی و شیوه فرزند پروری مستبدانه رابطه وجود دارد

۴- بین نمرات معناداری زندگی مادران و اختلالات رفتاری کودکان آنها رابطه وجود دارد.

۵- بین نمرات معناداری زندگی و متغیرهای جمعیت شناختی رابطه وجود دارد.

۶ – بین نمرات شیوه های فرزند پروری و متغیرهای جمعیت شناختی رابطه وجود دارد.

متغیر های پژوهش:

الف- متغیر مستقل: متغیر مستقل در این پزوهش، معنا داری زندگی و پنج عامل آن شامل عامل های معنویت- مادیت، درویشی- مادیت، ایمان- بی ایمانی، آزادی اراده- جبر و نوع دوستی – نفس پرستی می باشد.

ب- متغیر وابسته: متغیر وابسته در این پژوهش عبارتست از شیوه های فرزند پروری مادران شامل شیوههای فرزند پروری مقتدرانه، سهل انگارانه و مستبدانه و اختلالات رفتاری کودکان.

تعریف اصطلاحات و مفاهیم

این بخش شامل دو قسمت تعریف نظری و عملیاتی می باشد که در زیر ذکر می شوند:

تعریف نظری الف – معناداری زندگی: معنای زندگی به باور افراد در مورد اینکه زندگیشان پرمعنا و با اهمیت است و اینکه آنها حال زود گذر خود را نعالی می بخشند، اطلاق میگردد. فهم معنای زندگی بدین ترتیب موجب میشود که افراد بتوانند تجربهانشان را تعبیر کرده و سازمان دهند، نسبت به ارزش و جایگاه خود در زندگی ادراکی بدست آورند، چیزهایی را که برایشان مهم است، شناسایی کنند و انرژیهایشان را بطور مؤثری هدایت نمایند (اسنجر،۲۰۰۹).

ب- شیوه فرزند پروری شیوه فرزند پروری، عبارتست از شیوه تعامل والد با کودک خود که طبق طبقه – بندی بام بند (۱۹۹۷) به سه دسته تقسیم می شود:

١- شیوه فرزند پروری مقتدرانه که در این شیوه تعامل و الد با کودک با استدلال و توضیح بوده و کودک نیز به استفاده از استدلال نشویق میشود، کنترل والدین بر کودک، دقیق و ملایم و حمایت و مهرورزی آنها، بجا و به موقع می باشد.

۲- شیوه فرزند پروری سهل انگارانه: شیوه ای که در آن کمتر از استدلال استفاده شده و روابط کلامی با کودک، محدود است، کنترل والدین بر کودک اندک و حمایت و مهرورزی آنها نیز تا کافی و نابجاست.

۳- شیوه فرزند پروری مستبداله: در این شیوه، والدین کنترل قوی و خشک بر کودک داشته، در حالی که حمایت و مهرورزیشان اندک و ناچیز است. بعلاوه روابط کلامی با کودک محدود است.

پ – اختلالات رفتاری کودکان: اختلالات رفتاری، عبارتند از رفتارهای گوناگون افراطی، مزمن و انحرافی که گستره آن شامل اعمال تهاجمی با برانگیختگی ناگهانی تا اعمال افسرده گونه و گوشه گیرانه میباشد و بروز آنها به دور از انتظار مشاهده کننده است، بطوری که وی آرزوی توقف اینگونه رفتارها را دارد (گرابارد، ۱۹۷۳؛ نقل از سیف نراقی و نادری، ۱۳۷۰).

ت- ویژگی های جمعیت شناختی: این متغییر ویژگیهای فردی مادر و فرزند را شامل مین، وضعیت تحصیلی و شغل مادر ، سن، جنس و پایه تحصیلی فرزند و وضعیت اجتماعی اقتصادی و تعداد اعضای خانواده، نشان می دهد.

تعریف عملیاتی

الف – معنای زندگی: در این پژوهش، معنای زندگی، فرایند باورهای فردی است که با استفاده از پرسشنامه پنج عاملی محقق ساخته معنای زندگی، اندازه گیری می شود.

ب- شهره فرزند پروری؛ شیوه فرزند پروری سه گونه تعامل والد (مادر) با کودکی است که از طریق پرسشنامه فرزند پروری بامریند سنجیده می شود.

پ- اختلالات رفتاری، اختلالات رفتاری کودکان با استفاده از پرسشنامه تواناپها و مشکلات گودمن (۱۹۹۷) مورد اندازه گیری قرار می گیرد.

ث – ویژگی های جمعیت شناختی: ویژگیهای فردی مادر و فرزند است که با استفاده از پرسشنامه جمعیت شناختی اندازه گیری می شود.

فصل دوم: پیشینه پژوهش

مقدمه

این فصل، شامل پنج بخش می باشد. در سه بخش اول، متغیرهای معناداری زندگی، شیوه های فرزندپروری و اختلالات رفتاری کودکان، تعریف شده، نظریه های مربوط به آنها بیان می گردد. و سپس در دو بخش بعدی به مرور پژوهشهای پیشین پرداخته و در پایان، نتیجه گیری صورت خواهد گرفت.

معنا داری زندگی

در این بخش به تعریف و ماهیت معناداری زندگی، چهار نیاز برای معتا، منابع معناداری زندگی، فاصله بین ارزشها و خود، شادی و رنج و معناداری زندگی، معناسازی و چگونگی ساخت معنا پرداخته خواهد شد.

تعریف و ماهیت معناداری زندگی

معناداری زندگی، موضوعی است که نظریه ها و برداشت های زیادی درباره آن ارائه شده است. اما در میان این تحقیقات و نوشته های گوناگون، کمتر به یک تعریف روشن و واضح از این مفهوم انتزاعی برمی خوریم. با این وجود، برخی تعاریف محدودی که در مورد مفهوم معناداری زندگی ارائه شده اند، در زیر، ذکر می شود:اسنجر (۲۰۰۹)، این تعریف را در مورد معناداری زندگی بکار می برد: معنای زندگی به اعتقاد افراد در مورد اینکه زندگیشان معنادار است و اینکه آنها حال زودگذر خود را تعالی می بخشند، اطلاق می گردد. از نظر استجر،

مشخصات
  • جنسیت زن
  • وابسته به کلینیک
  • تجارب / مهارت ها
  • دانشگاه دانشگاه اصفهان
  • رشته تحصیلی روانشناسی عمومی
  • گواهینامه ها
  • پست های مدیریتی
  • مقطع تحصیلی کارشناسی ارشد
  • کلمات کلیدی فیروزه مجدی روانشناس، فیروزه مجدی مشاور، فیروزه مجدی روان درمانگر، فیروزه مجدی روانپزشک، فیروزه مجدی متخصص اعصاب و روان، فیروزه مجدی روانسنج
تخصص ها
  • روانشناسی عمومی
تصویر
فیروزه مجدی
روانشناس بالینی و فردی
(4)

E-Teb.com © Copyright 2016 روانشناس یا روانپزشک. تمامی حقوق محفوظ است.

دکتر - مشاوره خانواده - پزشک - مشاوره آنلاین - شماره دکتر