منو
X

تصویر
مسعود قضاوت پور
مشاور کودک
(3)
آمار این متخصص
(3) رای
60%

دقت

80%

مفید بودن

0%

دانش و مهارت

80%

رفتار بالینی

0%

وقت شناسی

0%

هزینه اقتصادی

توضیحات پروفایل
  

مسعود قضاوت پور هستم، فارغ التحصیل روانشناسی آموزش و پرورش کودکان دبستانی در مقطع کارشناسی ارشد از دانشکده علوم تربیتی و روانشناسی دانشگاه علامه طباطبائی، پایان نامه ی اینجانب تحت عنوان “بررسی تاثیر آموزش فلسفه بر رشد اخلاقی دانش آموزان پایه پنجم ابتدایی منطقه ۹ تهران در سال تحصیلی ۸۸-۸۹” می باشد که در ادامه بخشی از آن را مطالعه می کنید:

دانشگاه علامه طباطبایی

دانشکده روان شناسی و علوم تربیتی

پایان نامه کارشناسی ارشد در رشته روان شناسی آموزش و پرورش کودکان دبستانی

عنوان:

بررسی تاثیر آموزش فلسفه بر رشد اخلاقی دانش آموزان پایه پنجم ابتدایی منطقه ۹ تهران در سال تحصیلی ۸۸-۸۹

استاد راهنما:

دکتر ایراندخت فیاض

استاد مشاور:

دکتر صغری ابراهیمی قوام

پژوهشگر:

مسعود قضاوت پور

فهرست مطالب

عنوان

فصل اول

بیان مسئله

اهمیت و ضرورت

اهداف تحقیق

فرضیات تحقیق

تعاریف مفهومی

تعاریف عملیاتی

فصل دوم

فلسفه اخلاق

روانشناسی رشد اخلاقی در نوجوانی و جوانی

نگرش جدبد به رشد اخلاقی در نوجوانی و جوانی

رشد قضاوت اخلاقی در نوجوانی و جوانی

رشد احساس اخلاقی در نوجوانی و جوانی

رشد ارزش ها در نوجوانی و جوانی

آموزش فلسفه به کودکان

چالش بر سر مفهوم فلسفه

سه مولفه اصلی برنامه آموزش فلسفه به کودکان

حلقه کندوکاو

برنامه های درسی

معلمان تغییر نقش

داده

نحوه اجرای برنامه آموزش فلسفه به کودکان

مهارت های آموزش فلسفه به کودکان

پیشینه تحقیق

تحقیقات داخلی

تحقیقات خارجی

روش تجزیه و تحلیل داده ها

وسیله آموزش

نحوه اجرا

شیوه و ابزار سنجش

فصل چهارم تجزیه و تحلیل داده

بخش توصیفی

بخش استنباطی

فصل پنجم:

جمع بندی و نتیجه گیری

محدودیت های پژوهش

پیشنهادات پژوهش

منابع

چکیده

موضوع پژوهش حاضر بررسی تأثیر آموزش فلسفه بر رشد اخلاقی دانش آموزان پایه پنجم ابتدایی منطقه تهران بود. جامعه مورد مطالعه ، دانش آموزان منطقه ۹ شهر تهران می باشد که از نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای برای انتخاب نمونه استفاده شد. تحقیق فوق برای دستیابی به سوالات زیر بوده است: سوال اول آیا آموزش فلسفه به کودکان بر تراز کلی تحول اخلاقی دانش آموزان منطقه و تهران تأثیر دارد. آبا آموزش فلسفه به کودکان بر تسریع تحول اخلاقی از اخلاق عینی به اخلاق فاعلی دانش آموزان منطقه تهران تاثیر دارد؟ آیا آموزش فلسفه به کودکان بر تسریع تحول اخلاقی از اخلاق عینی به اخلاق فاعلی دانش آموزان منطقه تهران تاثیر دارد؟ آیا آموزش فلسفه به کودکان بر تسریع تحول اخلاقی از اخلاق دیگر پیر وی به خود پیروی دانش آموزان منطقه تهران تاثیر دارد؟ برای آموزش فلسفه به کودکان از کتاب داستان های فکری استفاده شد. برای تجزیه و تحلیل داده ها از آمار توصیفی برای محاسبه میانه و میانگین و از بخش آمار استنباطی ، آمستقل برای محاسبه میانگین دو گروه استفاده می شود . نرم افزار مورد استفاده برای تحلیلی داده ها نیز نرم افزار SPSSمی باشد. پس از تجزیه و تحلیل داده ها نتیجه زیر به دست آمد: آموزش فلسفه به کودکان پر تراز کلی تحول اخلاقی دانش آموزان تایید می شود – آموزش فلسفه به کودکان پر تسریع تحول اخلاقی از اخلاق عینی به اخلاق فاعلی دانش آموزان منطقه و تهران تاثیر دارد آیا آموزش فلسفه به کودکان بر تسریع تحول اخلاقی از اخلاق عینی به اخلاق فاعلی دانش آموزان آموزش فلسفه به کودکان بر تسریع تحول اخلاقی از اخلاق دیگر پیروی به خود پیروی دانش آموزان منطقه تهران تاثیر دارد آیا آموزش فلسفه به کودکان پر تسریع تحول اخلاقی از اخلاقی دیگر پیر وی به خود پیروی دانش آموزان.

واژه های کلیدی : فلسفه، رشد اخلاقی، اخلاق عینی، اخلاق فاعلی، دگر پیروی، خود پیروی اخلاقی کودک

بیان مسئله

تربیت نیرو های دارای ارزش های شده و با وجدان یکی از عوامل اساسی پیشرفت و توسعه اجتماعی ، اقتصادی و فرهنگی هر جامعه است. تربیت نیروهای با ثباتی که تحت تاثیر موقعیت ها و شرایط قرار گیرند و بیشتر با توجه به معیارها و ارزش های درونی شده خود عمل کنند، به بیانی جامع تر می توان گفت که حیات مادی و معنوی هر جامعه به وجود چنین نیرو هایی وابسته است به نقل از رحمتی، ۱۳۸۹).به تعبیر بسیاری از مربیان و روانشناسان کلید حل مسائل اجتماعی در رشد اخلاقی است. با این اعتقاد اولین هدف هر نظام تربیتی ، تربیت افراد با وجدان و متعهد است که باید آن را نوعی سرمایه گذاری در جهت نیل به اهداف والای انسانی تلفی کند. به منظور دستیابی به این هدف برنامه ریزی دقیق در زمینه رشد اجتماعی به طور کلی و رشد اخلاقی به عنوان بخشی عمده از آن ضرورت دارد.در اینجا این سوال اساسی مطرح است که آیا این معلم از طریق تلاش های فعلی مدرسه یعنی سرعت بخشیدن به یادگیری با روش فعلی و یک سویه از جانب معلم با کتاب و ایجاد رقابت بین دانش آموزان همراه با انگیزش بیرونی تحقق می یاید ؟( کدیور، ۱۳۸۶).از نظر برخی مربیان رقابت جویی و روش های متکی بر انگیزش بیرونی مستلزم توعی اجبار در پیروز شده همراه با فقدان احساس هویت است. این انسانها به طور دائم در جستجوی اشکال جدیدی از هیجان و سرگرمی به سر می برند و هرگز ارزش هایی در آنها درونی تیم شود مگر در جهت امیال خودشان رحمتی ، ۱۳۸۹). یکی از برنامه هایی که می توان از طریق آن به رشد قوه قضاوت اخلاقی کودکان پرداخت برنامه فلسفه برای کودکان است که انقلاب بزرگی را که دیوئی، ویگوتسکی و دیگران در غرب شروع کردند، را به ثمر رساند و تحولاتی را که فلاسفه و روانشناسان مذکور خواستار آن بودند را به صورت عملیاتی پیاده کرد. این برنامه مولفه های اصلی نظام آموزش و پرورش رایج وستی را به چالش کشید و مولفه های جدیدی را در برنامه های درسی خود جایگزین ساختار به نقل از رحمتی، ۱۳۸۹) باز گرداندن تفکر آموزش و پرورش و احیای برنامه آموزش تفکر در مدارس یکی انقلابی ترین اقداماتی است که ابن برنامه به عنوان یکی از اهدافش دنبال می کنند. همچنین باز گرداندن آموزش و پرورش از حافظه محوری به نامل محوری و جایگزین کردن و تقویت قدرت قضاوت و داوری به عنوان هدف تعلیم و تربیت به جای تقویت صرف قدرت حافظه از انقلابی ترین اقداماتی است که این برنامه پدید آورده است (ناجی، ۱۳۷۸).با توجه به آنچه ذکر شد و از آنجا که یکی از اهداف اساسی نظام آموزش و پرورش کشورمان رشد تفکر انتقادی و پرورش انسان هایی با قدرت قضاوت و استدلال صحیح است، در این تحقیق به دنبال بررسی تاثیر آموزش فلسفه بر رشد اخلاقی دانش آموزان پسر منطقه ۹ تهران می باشیم. امیدواریم بتوان از نتایج این تحقیق استفاده مفید و لازم بشود. بشر کنونی در پایان هزاره دوم و آغاز هزاره سوم در اوج تکانه ها و جهش های پی در پی و تغیر وتحولات شناینده ای است که جامعه صنعتی را به فرا صنعتی سوق داده است و با رویکردی فراشناختی و بیرون از محدودیت های قرار دادی همراه با نوعی واگرایی در پی فرو ریختن رفتا و تفکر محور کنونی علم است (و رحمتی، ۱۳۸۹).او در پی بنا نمودن پایه های روش شناختی جدیدی در قلمرو شناخت از خود و جهان پیرامون است و در این میان چهره آموزش و پرورش جهانی به عنوان یکی از موثر ترین و فراگیر ترین ابزار توسعه اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی به سوی بازگشت به ارزش های تعلیم و تربیت و اخلاقیات در حال دگرگونی بنیادی است . برجستگان و صاحبنظران پیشرو تعلیم و تربیت امر تعیم و تربیت جهانی آموزش و پرورش آینده را با گرایش مسلط به به سوی تربیت اخلاقی قلمداد می کنند و این گرایش معقولاته را تنها راه رهایی بشر از بحران اخلاقی کنونی دانسته اند. این بازگشت در حالی است که در جهان کنونی انسان ، اخلاق انسانی ، و انسان اخلاقی در غایت فروپاشی به سر می برد. در شرایطی که انسان ها از خود تهی گشته اند و به ابزاری در خدمت ماشین در آمده اند، در زمانی که دیگر انسان ها معیار سنجش نیستند، بلکه این اشیا و ماشین ها هستند که معیار سنجش انسان ها شده اند بررسی های روانشناختی اخلاق نشان می دهد که کودکان می توانند نیاز جوامع و مراکز آموزش و پرورش را که خواهان احیای تربیت اخلاقی نسل آینده نیستند، مرتفع سازد کریمی، ۱۳۸۱).مطالعات اخیر بر روی رفتار کودکان نشان می دهد که تقریبا تمامی فرایند های شناختی ، عاطفی واجتماعی آنان از مراحل و دوره های مشخصی عبور می کند و بدیهی است که این مراحل در ابتدا شکل ساده و ابتدایی دارد و در مراحل بعدی شکل تکامل یافته ای به خود می گیرد و رواشناسان مختلف از جمله بروتر و ویگوتسکی دیدگاه خوش بینانه ای مبنی بر تاثیر آموزش بر رشد دارند (سیف، ۱۳۸۸). همانطور که ذکر شد یکی از اهداف عالیه آموزش و پرورش رشد قضاوت اخلاقی در کودکان است که از طریق برنامه های آموزش فلسفه به کودکان می توان به ارتقای رشد اخلاقی در آنها اقدام نمود و رشد آنها را در بعد اخلاقی تسریع نماید( لیپمن ،۲۰۰۳)انسان ها در زندگی خود با موقعیت هایی روبرو می شوند که باید در آن به استدلال اخلاقی بپردازند تا بتوانند گره موقعیت های مشکل زا را باز کنند و در مسیر اصلی خود به حرکت ادامه دهند و زندگی انسان به گونه ای است که مدام در موقعیت های مسئله دار و نیازمند استدلال مخصوص استلال قرار می گیرد. کریمی، ۱۳۸۵). در این راستا رشد اخلاقی می تواند به دانش آموزان به عنوان آینده سازان جامعه ما به فعالیت بپردازند. این پژوهش در صدد آن است تا مشخص کند که برنامه های آموزش فلسفه به کودکان در رشد اخلاقی آنان تاثیر گذار است؟

اهداف تحقیق

هدف کلی

بررسی تأثیر آموزش فلسفه بر رشد اخلاقی دانش آموزان مقطع ابتدایی منطقه ۹ تهران .

اهداف جزئی

۱-تعیین تأثیر آموزش فلسفه به کودکان بر تراز کلی تحول اخلاقی دانش آموزان منطقه ۴ تهران

۲- تعیین تأثیر آموزش فلسفه به کودکان بر تسریع تحول اخلاقی از اخلاق عینی به اخلاق فاعلى دانش آموزان منطقه ۴ تهران

٣- تعیین تأثیر آموزش فلسفه به کودکان بر تسریع تحول اخلاقی از اخلاقی دیگر پیروی به خود پیروی دانش آموزان منطقه تهران

فرضیه های تحقیق

۱-آموزش فلسفه به کودکان بر تراز کلی تحول اخلاقی دانش آموزان منطقه ۹ تهران تاثیر دارد.

۲- آموزش فلسفه به کودکان پر تسریع تحول اخلاقی از اخلاق عینی به اخلاق فاعلی دانش آموزان منطقه و تهران تاثیر دارد

۳- آموزش فلسفه به کودکان بر تسریع تحول اخلاقی از اخلاقی دیگر پیر وی به خود پیروی دانش آموزان منطقه ۹ تهران تاثیر دارد.

تحقیق اهداف وغایات تعلیم و تربیت در گرو پرورش ذهن های خلاق ، تفکر فلسفی و فراگیری شیوه های صحیح استدلال ها می باشد تخقق تقش تولیدی مدارس و نهادهای آن در حیطه دانش و نیز پرورش روح تعهد و مسئولیت پذیری همه در گرو موفقیت در پرورش نسل فکور و خلاق است و علاوه بر این داشتن درک عمیق از ارزشهای هنری و لذت بردن از آن و حتی داشتن فهم صحیح از اخلاق و ارزشهای اخلاقی در گرو داشتن ذهن فلسفی می باشد با تکیه بر این که تعلیم و تربیت ، عمیقه فرآیندی اخلاقی و مبنی بر میراث فرهنگی می باشد و رفتارها و عملکردهای تجربی داری پار ارزشی هستند، ضمینه بازاندیشی و بازنگری در تعاریف و مفاهیم تعلیم و تربیت و برخی از پیامدهای آن یعنی طراحی و تدوین برنامه های درسی ، به نحوه ی مطلوب فراهم می آید از این منظور تعلیم و تربیت فرآیند باز سازی، باز اندیشی و اکتشاف ارزشهای اخلاقی و انسانی در پایه تجارب و دانش گذشتگان و توسعه اندیشه های اخلاقی برای نسل جوان می باشد .اگر این برداشت از تعلیم و تربیت درست باشد تعیلم و تربیت همیشه و در همه جا با ارزشها عجین خواهد شد و ارزش محور بودن رسالت اخلاقی آن را هویدا خواهد ساخت همانطوری که گفته شد آموزش مستقیم مضامین اخلاقی و ارزشی در پارادایم ستنی آموزش و پرورش غالبا نتیجه عکس داده و در هدف خود ناموفق بوده است (کریمی ۱۳۸۱).فلسفه برای کودکان و نوجوانان در واقع شیوه ای از آموزش است که با در نظر گرفتن مؤلفه ها و موازین پارادایم جدید آموزش و پرورش طراحی شده و به همین دلیل مورد توجه بیشتر کشورهای در حال توسعه قرار گرفته است، به طوری که حدود یک صد کشور در حال حاضر به انحای مختلف با این طرح سر و کار دارند (تاجی ۱۳۸۳). | داستانهای فکری و مبهم یکی از مؤلفه های اصلی روش فلسفه برای کودکان است (هاینزوموریس ۲۰۰۶). رویکرد داستان گویی یا روایت گویی برای درک رفتار انسان طی سالهای اخیر در حوزه های مختلف روانشناسی فراگیر شده است تغییر دادن افکار انسان به مثابه ی نمونه هایی از واکنش داستان تلویحات گسترده ای باری بسیاری از قلمروهای روانشناسی ، هم در سطح نظری و هم در سطح پژوهشی به ارمغان آورده است (هوارد به نقل از یوسف لوبه، ۱۳۸۵).روایت با داستان وجوه مختلفی دارد و همواره از آن برای درمان اختلالات کودکان و نوجوانان و حتی بزرگسالان و آموزش مفاهیم جدید به کودکان استفاده می شود . در روایت می توان راه و رسم در ست مواجهه با مسائل و دشواری های زندگی را به کودکان و نوجوانان آموخت. با داستان می توان مهارتهای استدلال کردن را به آنان آموخت با توجه به این امر هدف ما در این پژوهش بررسی تأثیر آموزش فلسفه به کودکان بر رشد استدلال اخلاقی دانش آموزان شهر تهران می باشد

تعاریف مفهومی فلسفه : نوعی فعالیت یا عمل است که طرز نگرش و نوع برخورد و شیوه تفکر فرد را در رابطه با جهان خارجی جلوه گر می سازد (بهشتی، ۱۳۸۷). | رشد اخلاقی؛ شامل تغییر شکل اساسی ساخت های شناختی است که فرایندی کند و نظر های فرد پر روی یک مسئله خاصی نیست بلکه تغییر شکل راه استقلال فرد و توسعه بخشیدن دید فرد برای مشمول ساختن ملاک هایی برای قضاوت کردن می باشد که قبلا در نظر گرفته نمی شود به نقل از مومنی فرد، ۱۳۸۶).

اخلاق فاعلی :subjective اخلاق سوزه ای است و اخلاقی است که ذهنیت با قصد در آن مطرح باشد.

اخلاق عینی: اخلاقی که تمود بیرونی دارد و در بر گیرنده رفتارهای افراد می باشد.

اخلاق دگر پیرو: پیاژه سه نظام اخلاقی را برای انسانها در نظر می گیرد که این اخلاق دگر پیر و نظام با مرحله دوم است که در آن فرد معیار اخلاقی در نظر می گیرد اما این معیار در بیرون از فرد قرار دارد و معمولا والدین، معلم و همسن های خود می باشند و معمولا از ۶ تا اوایل تو جوانی وجود دارد.

اخلاق خود پیرو: کودک در این مرحله مرجع اخلاقی را در درون خود می جوید و معمولا واجد معیار های اخلاقی می شود و معمولا از نوجوانی تا سنین بزرگسالی در فرد به وجود می آید کودک: افراد زیر دوازده سال که مشخصه تفکر آنان مرحله عملیات عینی می باشد (مفیدی ۱۳۸۵).

تعاریف عملیاتی

کودک : در این پژوهش کودکان افراد زیر ۱۲سال منطقه ۹ تهران می باشند

رشد الخلافی: شامل تغییرات اساسی است که بر اثر آموزش فلسفه در ساخت های شناختی دانش آموزان پسر متعلقه ۹ تهران به وجود می آید.

فلسفه : فلسفه به کودکان مجموعه داستان های فکری (کم، ترجمه فکری ،۱۳۸۴) است که این کتاب شامل هشت داستان است که برای ایجاد کند و کاو فلسفی در کو کان نوشته شده است

موجود در داستان های مرتبط با رشد اخلاق

اخلاق فاعلی؛ نمره ای که دانش آموزان از مقیاس های فاعلی به دست می آورند.

اخلاق دگر پیرو: نمره ای که دانش آموزان از مقیاس های موجود در داستان های مرتبط با رشد اخلاق دگر پیر و به دست می آورند اخلاق خود پیرو: نمره ای که دانش آموزان از مقیاس های موجود در داستان های مرتبط با رشد اخلاق خود پیرو به دست می آورند.

فصل دوم:

فلسفه اخلاق

فلسفه اخلاق با اخلاقیات شاخه ای از فلسفه است که غالبا با مفاهیم ارزشی چون تیکی واشر سر و کار داشته است تا با کوشش های فلسفی به بررسی زمینه های عقلانی این مفاهیم بپردازد( تکسر ۱۹۸۲)، به عبارتی دیگر فلسفه اخلاق می کوشد تا با مسائلی چون اعتباری با واقعی بودن تیکی یا شر، ملاک های آنان و جنبه های وجود شناختی تیکی و شر بپردازد. فلسفه اخلاقی به عنوان عرصه ای متمایز و مشخص از اوایل قرن بیستم پا به عرصه ظهور تهاد و تاریخ تولد آن را می توان با انتشار کتاب مبانی اخلاق توشنه جورج مور ‘منقارن دانست (سروش، ۱۳۷۹).

تحول اخلاقی

تحول شوالیه تغییرات در تمامی فراخنای زندگی یک ارگانیزم است ( ربر ،۱۹۹۹). واژه تحول را به سبب ماهیت ساختاری و زیر بنای آن از واژه مصطلح رشد متمایز کرده اند. همچنین تغییرات مد نظر در تحول می تواند باعث کاهش یا افزایش کیفیت عملکرد ارگانیزم شود. از این رو این واژه را از واژه تکامل تعبیر می دهند تحول همچنین از یک سو با جنبه های ژنتیک و از سوی دیگر با جنبه های محلی کنترل می شود؛ این مسئله نیز وجه ممیز این مفهوم و واژه نمو یافتگی درونی و زیستی ارگانیزم است (کریمی، ۱۳۸۵).تحول اخلاقی را می توان فرایندی دانست که از ورای آن افراد و به ویژه کودکان به درونی کردن استانداردهای درست و غلط در جامعه می پردازند. موضوع کلاسیک این عرصه به چگونگی در ک رمز های اخلاقی جامعه توسط کودکان ، چگونگی یادگیری مقاومت در برابر وسوسه های اعمال متجاوزانه و همچنین بروز رفتار تجاوز کاراته و خطا در کودکان می پردازد. (ربر ۱۹۹۹).تحول اخلاقی و ارزشی و دینی در نوجوانی و جوانی بیش از هر دوره دیگری است. رشد سریع شناختی در نوجوانی و جوانی باعث می شود که فرد بهتر بتواند درباره مسائل اخلاقی و ارزشی و دینی قضاوت کند و در برخورد با این مسائل واکنش دقیق تر و پیچیده تری نشان دهد. همچنین تحولات وسبع عاطفی و اجتماعی و مواجهه نوجوانان و جوانان با مقتضیات زندگی و انتظارات و الدین و دوستان و اطرافیان و تجارب تازه ای که در مناسبات اجتماعی و فرهنگی خود کسب می کنند درگیری آنان را با مسائل اخلاقی و ارزشی بیشتر میکند و زمینه های رشد آنان در این امور را گسترش می دهد. (لطف آبادی، ۱۳۸۰).نتیجه این وضع آن است که نوجوانان و جوانان با مجموعه وسیعی از تغییرات درونی و بیرونی و تعارض های ناشی از ارزش های گوناگون اجتماعی و فرهنگی و دینی رو به رو می شوند و باید جایگاه مطمتی برای دوام و رشد خود دست و پا کنند. وظیفه انتخاب ارزشها و هنجارهای مناسب برای زندگی با مشکل پیچیدگی این امور نیز همراه است. بعتی، از یک سو نوجوانان و جوانان به ظرفیت های تازه ای در فهم ارزشهای اخلاقی و دینی دست می یابند و از سوی دیگر از تجربه کافی برای برخورد صحیح با مسائل پیچیده اخلاقی و ارزشی و دینی که در زندگی روزمره آنان پیش می آید برخوردار نیستند. با این حال آنان باید در هر روز و هر لحظه تصمیمی بگیرند و از بین راه حل های مختلف اخلاقی و ارزشی راه مناسب تری را انتخاب کنند. (همان منبع) شناخت و تعریف نوجوان و جوان از هویت خویش مستلزم استاد ویژگی های دینی و ارزشی و اخلاقی به خود نیز هست. او باید به خود بگوید که خصوصیات اخلاقی و ارزشی و دینی وی کدام است تا احساس کند که از یک هویت محکم برخوردار است. مثلا، یک نوجوان با جوان ممکن است درخلوت خویش به خود بگوید: من یک فرد با صداقت و مهربان هستم یا امن آدمی دیندار و انسان دوست هستم، با ، من فقط به مصالح خودم اهمیت می دهم و مسائل دیگران به من مربوط نیست. این گونه ارزشهای مثبت و منفی که پایه چگونگی هویت اخلاقی فرد است، پر تصمیم گیری و رفتار او تاثیر غیر قابل انکاری دارد.

روان شناسی رشد اخلاقی در نوجوانی و جوانی

ژان پیاژه (۱۹۳۲)، روان شناس فقید سویسی، برای اولین بار به تفصیل درباره تفکر کودکان و نوجوانان در قضاوت های اخلاقی آنان تحقیق کرده و تئوری رشد تفکر اخلاقی خود را به جهان عرضه کرده است. او ضمن مشاهده رفتارهای کودکان در جریان بازی هایشان و با سئوالاتی که درباره امور اخلاقی عدالت، مکافات یا تنبیه، دزدی، دروغگویی، و امثال اینها از کودکان و نوجوانان پرسیده به این نتیجه رسیده بود که آنان به دو طریق متمایز، بر حسب این که در چه مرحله از رشد تفکر هستند، درباره مسائل اخلاقی استدلال می کنند.به نظر پیاژه، استدلال اخلاقی دارای دو مرحله اساسی است: مرحله اخلاق نشأت گرفته از خارج (که در فاصله سالهای ۴ تا ۷ سالگی بروز می کند و کودک در این مرحله فکر می کند که عدالت و قوانین جامعه اموری غیر قابل تغییر و خارج از کنترل انسان است) و مرحله اخلاق کنترل شده از درون ” (که از ده سالگی به بعد بروز می کند و فرد می فهمد که قوانین توسط مردم ایجاد شده و قضاوت درباره عمل اشخاص باید هم ثبت و هم نتیجه کارشان را مورد توجه قرار دهد). پیاژه فاصله سنی ۷ تا ۱۰ سالگی را دوره انتقال از قضاوت اخلاقی مرحله اول به مرحله دوم می داند.در مرحله قضاوت اخلاقی نشأت گرفته از خارج، داوری درباره درستی یا نادرستی کارها بر حسب نتیجه آنها صورت می گیرد. مثلا وقتی از یک کودک ۵ ساله در باره رفتار دو نفر (که اولی عمدأ و در جریان پذیرایی از مهمانها، دوازده فنجان را شکسته است. مسئوال می شود پاسخ وی این است که فردی که دوازده فنجان را شکسته کار بسیار بد تری کرده است. نوع قضاوت اخلاقی افراد بالاتر از ۱۰ سال به کلی برعکس است چون آنان تیت رفتار را در درجه اول اهمیت قرار می دهند. مرحله اخلاق نشأت گرفته از بیرون با این تصور همراه است که خطا و تنبیه (جرم و مکافات) به یکدیگر مرتبط اند و به محض آن که خطایی از فرد سر زده باید مورد تنبیه قرار گیرد. به همین جهت وقتی کودکان خردسال خطایی مرتکب می شوند فورا و با نگرانی به اطراف خویش نگاه می کنند و در انتظار تنبیه هستند. از این دیدگاه، وقتی کسی خطایی می کند به صورت خود به خودی مورد مکافات …

مشخصات
  • جنسیت مرد
  • وابسته به کلینیک
  • تجارب / مهارت ها
  • دانشگاه دانشگاه علامه طباطبائی
  • رشته تحصیلی روانشناسی آموزش و پرورش کودکان دبستانی
  • گواهینامه ها
  • پست های مدیریتی
  • مقطع تحصیلی کارشناسی ارشد
  • کلمات کلیدی مسعود قضاوت پور روانشناس، مسعود قضاوت پور مشاور، مسعود قضاوت پور روان درمانگر، مسعود قضاوت پور روانپزشک، مسعود قضاوت پور متخصص اعصاب و روان، مسعود قضاوت پور روانسنج
تخصص ها
  • روانشناسی کودک
تصویر
مسعود قضاوت پور
مشاور کودک
(3)

E-Teb.com © Copyright 2016 روانشناس یا روانپزشک. تمامی حقوق محفوظ است.

دکتر - مشاوره خانواده - پزشک - مشاوره آنلاین - شماره دکتر