منو
X

تصویر
ندا مصدق
مشاور کودک
(4)
آمار این متخصص
(4) رای
0%

دقت

80%

مفید بودن

0%

دانش و مهارت

80%

رفتار بالینی

60%

وقت شناسی

40%

هزینه اقتصادی

توضیحات پروفایل
  

ندا مصدق هستم، فارغ التحصیل روانشناسی کودکان استثنایی در مقطع کارشناسی ارشد از دانشکده علوم اجتماعی و روان شناسی دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران مرکزی در سال ۱۳۹۰، پایان نامه ی اینجانب تحت عنوان “رابطه هوش معنوی با سلامت روانی مادران دانش آموزان کم توان ذهنی آموزش پذیر و عادی” می باشد که در ادامه بخشی از آن را مطالعه می کنید:

دانشگاه آزاد اسلامی

واحد تهران مرکزی

دانشکده روان شناسی و علوم اجتماعی

پایان نامه کارشناسی ارشد در رشته کودکان استثنایی

عنوان:

رابطه هوش معنوی با سلامت روانی مادران دانش آموزان کم توان ذهنی آموزش پذیر و عادی

استاد راهنما:

دکتر باقر غباری بناب

استاد مشاور:

دکتر مرجان جعفری روشن

پژوهشگر:

ندا مصدق

تابستان ۱۳۹۰

فهرست مطالب

عنوان

فصل اول: کلیات

ابیان مساله

اهمیت و ضرورت پژوهش

اهداف تحقق

فرضیه های تحقیق

متغیرهای تحقیق

تعریف مفاهیم و واژگان اختصاصی طرح

فصل دوم: پیشینه پژوهش

مقدمه

هوش

معنویت

مؤلفه های معنویت

تفاوت مذهب و معنویت

معنویت و مغز

نظریه روان تحلیل گری و معنویت

نظریه روان شناختی و بلیام جیمز

هوش معنوی

دیدگاه های مختلف درباره هوش معنوی و مؤلفه های آن

رشد هوش معنوی

مقایسه هوش های معنوی با هوش های دیگر

هوش معنوی در سلسله مراتب نیازها

اندازه گیری هوش معنوی

مفهوم سلامت روانی

الگوها و نظریه های سلامت روانی

الگوی پزشکی و روان پزشکی

الگوی روان کاوی ( فرویدی )

الگوی انسان گرایی

دیدگاه اسلام در باب بهداشت روانی

عقب ماندگی ذهنی

علل عقب ماندگی ذهنی

طبقه بندی و میزان شیوع عقب ماندگی ذهنی

ویژگی های دانش آموزان عقب مانده ذهنی خفیف یا آموزش پذیر

ویژگی تحولی کودک عقب مانده ذهنی آموزش پذیر

اهداف برنامه های آموزشی دانش آموزان عقب مانده ذهنی آموزش پذیر

عقب ماندگی کودک و واکنش های شایع و الدین

سلامت روانی والدین کودکان کم توان ذهنی

هوش معنوی و سلامت روانی

مقابله

تاب آوری

تحقیقات در مورد هوش معنوی

تحقیقات خارجی

نتیجه گیری

فصل سوم: روش اجرای پژوهش

طرح تحقیق

جامعه آماری

روش نمونه گیری و تعداد نمونه

فرآیند اجرای تحقیق

ابزار گردآوری داده ها

مقیاس سنجش هوش معنوی (۲۴-SISRT )

پرسشنامه سلامت روانی SCL- 90 – R ( فرم کوتاه )

روش تجزیه و تحلیل اطلاعات

فصل چهارم: تجزیه و تحلیل داده ها

آمار توصیفی

آمار استنباطی

فصل پنجم: بحث و نتیجه گیری

نتیجه گیری

محدودیت ها و پیشنهادها

محدودیت ها

پیشنهادها

پیشنهادات کاربردی

منابع و مأخذ

پیوست ها و ضمائم

چکیده انگلیسی

چکیده:

معنویت بعد فراموش شده ی بهداشت روانی تلقی شده است و عاملی است که آن را تحت تاثیر قرار میدهد، هوش معنوی نوعی از هوش است که این هوش معنوی انسان را توانمند میسازد که تجربه های معنوی خود را چونان ساز و کاری برای رویارویی و کشف معنا و راه حل برای مشکلات و سختی های زندگی به کار گیرد. هدف کلی این پژوهش تعیین رابطه هوش معنوی و سلامت روانی مادران کودکان کم توان ذهنی آموزش پذیر و عادی میباشد ، روش در این پژوهش همبستگی است و جامعه آماری این پژوهش را کلیه مادران دانش آموزان کم توان ذهنی آموزش پذیر و عادی در مقطع ابتدایی در سال تحصیلی ۹۰-۸۹ درشهر گرگان تشکیل میدادند ، نمونه ها شامل ۸۰ نفر از مادران کودکان کم توان ذهنی آموزش پذیر و ۵۰ نفر از مادران کودکان عادی بودند که به شیوه نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای انتخاب گردیدند. کوچک ۲۴-SISRI ابزار هایی که در این پژوهش به کار گرفته شد، مقیاس سنجش هوش معنوی کینگز میباشد . داده ها به وسیله روش همبستگی و تحلیل رگرسیون چند ۵۳-BSIلیست نشانگان رفتاری متغیره تجزیه و تحلیل شد. نتایج نشان داد که بین هوش معنوی و سلامت روانی مادران کودکان کم توان ذهنی آموزش پذیر و عدی رابطه معناداری وجود دارد. و هوش معنوی میتواند پیش بینی کننده سلامت روانی این مادران باشد.

کلید واژه: هوش معنوی، سلامت روان، مادران کودکان عقب مانده ذهنی آموزش پذیر، مادران کودکان عادی

فصل اول: کلیات تحقیق

مقدمه

تاثیر کودکان معلول بر نظام خانواده سال ها مساله مورد توجه متخصصان بوده است. مطالعات دهه ۱۹۵۰ تنها در زمینه تأثیر والدین بر این کودکان بوده است. این در حالی است که بررسی دهه ۱۹۹۰ در مورد اثرات منفی کودکان معلول بر والدین بوده است (بریستول و گالاگر ،۱۹۸۶ به نقل از احمدپناه.(۱۳۸۰ ).وجود کودک معلول می تواند ضایعات و اثرات جبران ناپذیری بر وضعیت بهداشت روانی خانواده داشته باشد ، مادر و پدر ممکن است از داشتن چنین فرزندی به شدت رنج ببرند و دچار حالاتی همچون افسردگی، اضطراب ، پرخاشگری ، ترس و خجالت شوند و آرزوی مرگ داشته باشند (به نقل از مهرابی نژاد و همکاران، ۱۳۸۰).وقتی والدین یک کودک کم توان ذهنی به دنیا می آورند کارکردهای روانشناختی خانواده بهم می خورد که در سطح کلان ، سلامت روان ، پویایی و هدفمندی خانواده را تحت الشعاع قرار می دهد و در سطح خرد نیز مهم ترین کارکرد روان شناختی خانواده همچون ابراز کردن ، حل تعارض ، استقلال ، پیشرفت ، تفریح و سرگرمی ، ارزش های اخلاقی و مذهبی ، ساختار و سازمان، رفت و آمد با اطرافیان ، اتحاد ، کنترل و حل مسأله تحت تأثیر خود قرار می دهد ( الیری و همکاران، ۲۰۰۱، به نقل از کیمیایی، ۱۳۸۷)کم توانی ذهنی یک وضعیت و حالت خاص ذهنی است که در اثر شرایط مختلف قبل از تولد و یا پس از تولد کودک پدید می آید (افروز ،۱۳۷۶).طبق بررسی های اولشانسکی (۱۹۶۲) اغلب والدینی که کودک کم توان ذهنی دارند از یک عکس العمل روانی به نام اندوه مزمن رنج می برند(احمدپناه ، ۱۳۸۰)، ولفنز برگر (۱۹۶۳) اشاره می کند، والدینی که دارای کودک کم توان ذهنی می باشند با کودک خویش همراه با احساس عمیق سردرگمی و شوک می شوند ، چرا که رؤیاهای آنان درباره آینده کودک فرو می باشد ، احساساتشان درباره کفایت کودک فرو می ریزد ، ازروی مرگ برای چنین کودکی، واکنش بیشتر والدین است و گاه امکان دارد والدین از اینکه امید خویش را برای داشتن یک کودک سالم از دست داده اند، سوگوار شوند. (احمدپناه ، ۱۳۸۰). آشکار شدن مشکل عقب ماندگی کودک افراد خانواده بخصوص مادر را در شرایط ویژه ای قرار خواهد داد و این مادر است که بیشترین بار مشکل را به دوش خواهد کشید (میلانی فر، ۱۳۸۶)، و سلامت روان مادر در مقایسه با پدر بیشتر به مخاطره می افتد (کیمیایی و همکاران ،۱۳۸۹).معنویت به مثابه آگاهی از هستی با نیرویی فراتر از جنبه های مادی زندگی است و احساس عمیقی از وحدت با پیوند با کائنات را به وجود می آورد، افکار مثبت و سخت روی هر دو مؤلفه های معنویت هستند و با سلامت و مقاومت در برابر استرس ارتباط دارند. تکیه گاه معنوی می تواند تاثیر ضربه گیری در برابر استرس داشته باشد و همچنین میان سلامت روانی ، سلامت جسمی ، رضایت از زندگی و سرزنده بودن رابطه مثبت و معنادار وجود دارد (اکستین و کرن ،۲۰۰۲).مفهوم معنویت در دهه های اخیر از چنان رشدی برخوردار بوده است که شمار روز افزونی از روانشناسان ، رهایی از بیماری عاطفی و جسمی را برای داشتن شخصیت سالم کافی ندانسته و بر روی کمال و دگرگونی شخصیت آدمی به واسطه معنویت تأکید دارند (به نقل از حسینی و اجاری ،۱۳۸۲)در پرتو توجه و علاقه جهانی روان شناسان به حوزه دین و معنویت و رشد تحقیقات گسترده در این زمینه ، پژوهشگران در صدد تعریف و شناخت مفاهیم جدید در ارتباط با دین و معنویت برآمدند. مفاهیم سلامت معنوی( مک دونالد ،۲۰۰۱) تحول معنوی (ریش ،۲۰۰۱)، بهزیستی معنوی (گومز ،۲۰۰۳) و هوش معنوی (استیونز ،۱۹۹۶) از جمله آنهاست (به نقل از حسینی و اجاری ،۱۳۸۲).سازه هوش معنوی در ادبیات آکادمیک روان شناسی برای اولین بار در سال ۱۹۹۶ توسط استیونز رواج یافت. آنچه که موجب شده است تا سازه معنویت به عنوان هوش مفهوم سازی شود، آن دسته از مشاهدات و یافته های علمی است که بیان کننده کاربست الگو های ویژه ای از افکار و هیجانات در زندگی روزمره ، برای افزایش سازگاری و بهزیستی و حل مسائل می باشد.در حالی که معنویت با جستجو و تجربه عناصر مقدس ، معنا و هوشیاری اوج بافته و متعالی در ارتباط است ، هوش معنوی مستلزم توانایی هایی است که از چنین موضوعات معنوی برای تطابق و کنش اثربخشی و تولید محصولات و پیامدهای با ارزش استفاده می کند امونز ،۱۹۹۹)هوش معنوی ، کاربرد انطباقی اطلاعات معنوی با هدف تسهیل حل مسائل روزمره و دستیابی به هدف می باشد. افراد زمانی هوش معنوی را به کار می گیرند که بخواهند از ظرفیت ها و منابع معنوی برای تصمیم گیری های مهم و اندیشه در موضوعات وجودی با تلاش در جهت حل مسائل روزانه استفاده کنند. امونز هوش معنوی را چارچوبی برای تشخیص و سازماندهی مهارت ها و قابلیت هایی که مستلزم کاربرد انطباقی معنویت است تعریف می نماید( امونز ،۲۰۰۰). این هوش به ما کمک می کند بفهمیم کدام اقدامات با کدام مسیر معنادارتر از دیگری است و فعالیت ها و زندگی ما را در زمینه ای وسیع تر ، غنی تر و معنادار قرار می دهد و برای نفس مرکزی فعال ، وحدت بخش و معنادهنده فراهم می کند(زوهرو مارشال ، ۲۰۰۰)هوش معنوی اصلی ترین و اساسی ترین هوش در بین هوش های عمومی و هیجانی است ، هوش معنوی هوشی است که در حل مسائل مربوط به معناها و ارزش ها مورد استفاده قرار می گیرد (چرین، ۲۰۰۴).به اعتقاد کینگ هوش معنوی ظرفیت انطباقی ذهن است که بر جنبه های معنوی استوار است ، بخصوص آنهایی که با حالت های متعالی و هوشیاری اوج گرفته شده مرتبط هستند (کینگ ،۲۰۰۷)

بیان مساله

وجود کودک کم توان ذهنی اغلب ضایعات جبران ناپذیری را بر پیکر خانواده وارد می کند. میزان آسیب پذیری خانواده در مقابل این ضایعه گاه به حدی است که وضعیت سلامت روانی خانواده نجار آسیب شدیدی می شود. به طور کلی والدین کودک کم توان ذهنی، به لحاظ داشتن کودکی متفاوت با سایر کودکان، با مشکلات فراوانی در زمینه نگهداری، آموزش و تربیت أنها روبرو است. این مسائل همگی بر والدین فشار هایی وارد می کند که سبب برهم خوردن آرامش و یکپارچگی خانواده می شود و در نتیجه انطباق و سازگاری آنان را تحت تأثیر قرار می دهد. وجود یک فرزند کم توان ذهنی به شدت پر سلامت روانی والدین اثرگذار است و موجب افزایش فشار های جسمانی و روانی برو الدین مخصوصا مادر می شود و باعث کاهش مقاومت او در مقابل ابتلا به بیماری ها می گردد و به طور کلی سلامت روانی مادران بیش از پدران آسیب می بیند(مهرابی زاده و همکاران، ۱۳۸۰) و میزان افسردگی مادران دارای کودکان کم توان ذهنی آموزش پذیر به طور معناداری بیشتر از مادران دارای کودک عادی است ( لاجوردی ، ۱۳۷۱)، همچنین اضطراب ، استرس ، افسردگی و اتحاد خانوادگی کمتر ، فشار مالی و انزوای اجتماعی در خانواده های دارای فرزند کم توان ذهنی در مقایسه با خانواده های عادی بیشتر است( کارخام ، ۱۹۹۳، به نقل از کیمیایی و همکاران ۱۳۸۹). به علاوه پژوهش ها، پیرامون عواطف و استرس مربوط به داشتن فرزند کم توان ذهنی این فرض را تأیید می کند که نگرش والدین به دنیا مستقیم یا غیر مستقیم بر سلامت روان آنها ، اتحاد خانوادگی ، تعامل والد و فرزند و نهایتا بر رفتار و رشد کودک اثر می گذارد (جانوف وبالمن، ۱۹۹۲ به نقل از کیمیایی و همکاران ، ۱۳۸۹).معنویت جنبه ای از وجود انسان است که به آن « انسانیت » می بخشد. معنویت با ساختارهای با اهمیتی که به زندگی فرد معنا و جهت می دهند در ارتباط است و به فرد در رویارویی و مقابله با پستی و بلندی های زندگی کمک می کند. این اصطلاح به تنهایی شامل ابعاد اساسی ای چون جستجوی معنا ، هدف ، شناخت تعالی خویشتن ، روابط معنادار و هدفمند ، عشق و ایمان و نیز حس خداجویی است ( اسوینتون، پایتسون ، ۲۰۰۱) اهمیت معنویت و رشد معنوی در زندگی انسان در چند دهه گذشته به صورت روز افزون توجه روان شناسان و متخصصان بهداشت روانی را به خود جلب کرده است تا جایی که سازمان بهداشت جهانی در تعریف ابعاد وجودی انسان به ابعاد جسمانی ، روانی و اجتماعی و معنوی اشاره می کند و بعد چهارم یعنی معنویت را در رشد و تکامل انسان مطرح می کند (وست به نقل از شهیدی و شیر افکن ،۱۳۸۳)امونز تلاش کرد معنویت را بر اساس تعریف گاردتر از هوش در چارچوب هوش مطرح نماید ، وی معتقد است معنویت می تواند شکلی از هوش تلقی شود زیرا عملکرد و سازگاری فرد را پیش بینی می کند و قابلیت هایی را مطرح می کند که افراد را قادر می سازد به حل مسائل بپردازند و به اهدافشان دسترسی داشته باشد ( آمرام ، ۲۰۰۵).زوهر و مارشال (۲۰۰۰) اعتبار هوش را در نشان دادن و حل مسائلی دانسته اند که ماهیتی منطقی ، احساسی ، معنایی و ارزشی دارد ، در این راستا یکی از ابعاد هوش ، تحت عنوان « هوش معنوی » مطرح شد.زوهر و مارشال هوش معنوی را استعداد ذاتی می دانند که انسان در حل مسائل معنوی و ارزشی خود به کار می گیرد و زندگی را در حالتی گسترده از غنا و معنا قرار می دهد .امونز (۲۰۰۰) هوش معنوی را در چارچوبی برای تشخیص و سازماندهی مهارتها و قابلیت هایی که مستلزم کاربرد انطباقی معنویت است ، تعریف می نماید.هوش معنوی ، آگاهی از حقایق ، ارزش ها ، اعتبار و اصول اخلاقی فرد است (کینگ ،۲۰۰۸)ارتباطات زیادی بین معنویت و بهزیستی روانشناختی و سازگاری وجود دارد ولی به اعتقاد کینگ راهبردهای مقابله ای و تکنیک های حل مشکل با استفاده از معنویت در واقع کاربردهای سازگارانه هوش معنوی می باشند.وی معتقد است که این ارتباط غیر مستقیم است و هوش معنوی به عنوان یک میانجی در این ارتباطات نقش دارد. به عبارتی دیگر هوش معنوی میانجی تأثیرات معنویت و ترکیبی از معنویت و هوش است (کینگ، ۲۰۰۸)آمرام (۲۰۰۵) هوش معنوی را مجموعه ای از توانایی ها برای به کار گیری ارزش ها و ویژگی های معنوی در جهت افزایش کنش و بهزیستی در زندگی روزانه تعریف می کند. هوش معنوی برای حل مشکلات و مسائل مربوط به معنای زندگی و ارزش ها مورد استفاده قرار می گیرد و سئوال هایی همانند « آیا شغل من باعث تکامل من در زندگی می شود ؟ » و « آیا من در شادی و آرامش روانی مردم سهیم هستم » را در ذهن بیان می کند (ویگنزورث ،۲۰۰۶ به نقل از سهرابی ، ۱۳۸۵)پژوهش های مختلف نشان داده اند که میان هوش معنوی و هدف زندگی ، رضایت از زندگی و سلامت، همبستگی بالایی وجود دارد بعنوان مثال العز و همکارانش (۱۹۸۷) در بررسی تحقیقات انجام گرفته در مورد اثرات معنویت بر سلامت فرد، دریافتند که معنویت با بیماری کمتر و طول عمر بیشتر همراه است و افرادی که دارای جهت گیری معنوی هستند هنگام مواجهه با جراحت ، به درمان بهتر پاسخ می دهند و به شکل مناسب تری با آسیب دیدگی و نقص عضو کنار می آیند (امونز ،۲۰۰۰)ومعنویت شکلی از هوش است و افراد دارای هوش معنوی هنگام مواجهه با مسائل قادرند راهبردهایی را برای حل آن بیابند و در برابر ناملایمات زندگی با اعتماد و توکل بر وجود غایی آرامش درونی خود را حفظ نمایند و به منتهای درجه سلامت روان نائل شوند.با توجه به مطالبی که درباره معنویت ، هوش معنوی و سلامت روانی گفته شد، پژوهشگر به دنبال پاسخگویی به این سئوال اساسی است که آیا بین هوش معنوی و سلامت روانی مادران کودکان کم توان ذهنی آموزش پذیر و عادی رابطه ای وجود دارد و این رابطه چگونه است ؟

اهمیت و ضرورت پژوهش

واقعیت های ادبیات تحقیقی بیان گر استعداد فزاینده ی والدین دارای فرزند کم توان ذهنی به شماری از مشکلات سلامتی همچون مشکلات سلامت روان است. یافته ها نشان می دهد که تمام والدین دارای کودک کم توان ذهنی دارای مشکلات روان پزشکی هستند که این خود به درک و توانایی آنها برای حمایت از فرزند کم توانشان مربوط است والدین این کودکان پیامدهای منفی گسترده مشکلات سلامت روانی را از ابتدای تولد فرزندشان توصیف و گزارش نموده اند. بسیاری از آنها در احساس شدید غم و اندوه عود کننده و احساس یأس و ناامیدی از گذشته دور درگیر بوده اند. همچنین والدین این کودکان سردرگمی ، فقدان و مشقت زیادی را تجربه می کنند ( فاست و سیور ،۲۰۰۸ به نقل از کیمیایی و همکاران، ۱۳۸۹).پژوهش های البرزی و بشاش (۱۳۷۵) در مورد تأثیر تولد کودک کم توان ذهنی بر خانواده بیانگر این است که والدین آنها احساس خجالت داشته و با شدت عقب ماندگی این احساس شدیدتر شد مشکلات زناشویی ، طلاق و افسردگی و الذین هم شدت می یابد . پدران و مادران کودکان کم توان ذهنی واکنش های متفاوتی به این موضوع دارند، مادران در مقایسه با پدران دچار اختلالات روانی و احساسات منفی همچون احساس گناه و افسردگی بیشتری شده و تمایل به طرد کودک دارند و با افزایش کم توانی ، سلامت مادر لطمه بیشتری می بیند (به نقل از کیمیایی و همکاران ۱۳۸۹) زیرا این مادر است که نقش مراقبتی بیشتری بر عهده دارد.هوش معنوی به یک ظرفیت و توانایی انسان برای فهم عمیقی از سوالات مربوط به هستی ، وجود معنای زندگی و بینش و بصیرت در سطوح چند گانه ای از هشیاری دلالت دارد. هوش معنوی می تواند کمک کند به فرد که به یک منبع پنهانی از زندگی پی برد و تحت شرایط استرس آور و آشفتگی های روزانه از زندگی لذت ببرد. این هوش به عنوان یک خودآگاهی است که آگاهی عمیقی از طبیعت ، زندگی ، جسم ، روان و معنویت را در بر می گیرد ( واگن، ۲۰۰۳). بشر زندگی خانوادگی ، شغل ، روابط دوستانه و همه مادیات زندگی را دوست دارد و برای رسیدن به آن تلاش می کند ولی این مادیات به اندازه کافی او را ارضاء نمی کند و همیشه در وجود آن یک حس بی معنایی و بی ارزشی وجود دارد در واقع بشر ذات معنوی است و همیشه به دنبال پیدا کردن جواب سوال هایی مانند این که « معنای زندگی چیست ؟ » « من چرا پا به این دنیا گذاشته ام » « چرا من خوشحال نیستم» همگی این سوال ها یک مکاشفه درونی است برای اینکه انسان از تصویر درونی خودش آگاه شود و به معنا برسد زمانی که خانواده و جامعه دید معنویت را برای فرد در زندگی فراهم می کند باعث رشد هوش معنوی می شود که این هوش سطح جدیدی از آگاهی برای رسیدن به آرامش درونی و احساس معنا و شادمانی و رضایت در زندگی را به انسان خواهد داد (جان رادر ،۲۰۰۴)بنابراین برای تعریف هوش معنوی نیز موارد بالا و به ویژه قابلیت حل مساله باید در نظر گرفته شود در واقع هوش معنوی که می توان آن را یکی از جنبه های کاربردی مفهوم معنویت دانست استفاده از توانایی ها و منابع معنوی می باشد طوری که افراد بتوانند تصمیمات معنادار اتخاذ کنند درباره موضوعات وجودی تعمق کنند و نیز برای حل مشکلات روزمره خود تلاش کنند بنابراین هوش معنوی جنبه های ذهنی و ناملموس معنویت را با اقدامات و مسائل افراد در دنهای عینی و ملموس ترکیب می کند (ناسل ، ۲۰۰۴)با توجه به نتایج تحقیقات انجام شده توسط امونز(۲۰۰۰)، نوبل (۲۰۰۱) ،ناسل (۲۰۰۹) وآمرام (۲۰۰۷) در اهمیت هوش معنوی در زندگی و نقشی که متخصصان سلامت روان به معنویت می دهند پژوهشگر بر آن است تا به بررسی رابطه هوش معنوی و سلامت روانی مادران کودکان کم توان ذهنی آموزش پذیر و عادی بپردازد تا شاید بدین صورت بتوان با استفاده از برخی ابعاد هوش معنوی در آینده بر سلامت روان والدین کودکان کم توان ذهنی تاثیرگذار باشد.

اهداف تحقیق

هدف کلی : تعیین رابطه هوش معنوی با سلامت روانی مادران دانش آموزان کم توان ذهنی آموزش پذیر و عادی.

فرضیه های تحقیق

فرضیه اصلی: بین هوش معنوی و سلامت روانی مادران کودکان کم توان ذهنی آموزش پذیر و عادی رابطه وجود دارد.

فرضیه های فرعی:

بین ابعاد هوش معنوی و نمره کلی آن و ابعاد سلامت روانی مادران کودکان عادی رابطه وجود دارد. سلامت روانی مادران کودکان عادی را می توان از میزان هوش معنوی آنان پیش بینی کرد.

بین ابعاد هوش معنوی و نمره کلی آن و أبعاد سلامت روانی مادران کودکان کم توان ذهنی آموزش پذیر رابطه وجود دارد.

سلامت روانی مادران کودکان آموزش پذیر را می توان از میزان هوش معنوى آنان پیش بینی کرد.

متغیرهای تحقیق :

متغیر پیش بین : هوش معنوی

متغیر ملاک : سلامت روانی

تعریف مفاهیم و واژگان اختصاصی طرح

تعاریف نظری

هوش معنوی : مجموعه ای از توانایی ها، ظرفیت ها و منابع معنوی می باشد که کاربرد آنها در زندگی روزانه می تواند موجب افزایش انطباق پذیری فرد شود. به ویژه نقش آن در حل مسائل وجودی و بافتن معنا و هدف در اعمال و رویدادهای زندگی روزمره تأکید شده است (زوهر و مارشال ۲۰۰۰، به نقل از سهرابی ، ۱۳۸۷)

سلامت روانی : سازمان بهداشت جهانی (۱۹۴۶) سلامت روانی را حالتی کامل از رفاه جسمانی ، ذهنی و اجتماعی و فقدان بیماری و ناراحتی تعریف کرده است کرتیس ۲۰۰۰، به نقل از حبی ۱۳۸۳ ).

دانش آموزان کم توان ذهنی آموزش پذیر : در حوزه ی آموزش و پژه به دانش آموزانی اطلاق می شود که بهره هوشی آنها بین ۷۰-۵۰ دهه است و می توانند به لحاظ تحصیلی تا سطح ابتدایی پیشرفت نمایند(سیف نراقی و نادری ، ۱۳۸۵).

تعاریف عملیاتی :

هوش معنوی : منظور از هوش معنوی در پژوهش حاضر هوشی است که با مقیاس سنجش هوش معنوی (۲۴-SISRI ) کینگ سجیده شود.

سلامت روانی : سلامت روان در این پژوهش با چک لیست نشانگان رفتاری (۰۳ ,BSI) سنجیده می شود.

مشخصات
  • جنسیت زن
  • وابسته به کلینیک
  • تجارب / مهارت ها
  • دانشگاه دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران مرکزی
  • رشته تحصیلی روانشناسی کودکان استثنایی
  • گواهینامه ها
  • پست های مدیریتی
  • مقطع تحصیلی کارشناسی ارشد
  • کلمات کلیدی ندا مصدق روانشناس، ندا مصدق مشاور، ندا مصدق روان درمانگر، ندا مصدق روانپزشک، ندا مصدق متخصص اعصاب و روان، ندا مصدق روانسنج
تخصص ها
  • روان‌شناسی کودکان استثنایی
تصویر
ندا مصدق
مشاور کودک
(4)

E-Teb.com © Copyright 2016 روانشناس یا روانپزشک. تمامی حقوق محفوظ است.

دکتر - مشاوره خانواده - پزشک - مشاوره آنلاین - شماره دکتر