منو
X

تصویر
نسرین رزم خواه
روانشناس بالینی و فردی
(4)
آمار این متخصص
(4) رای
0%

دقت

60%

مفید بودن

80%

دانش و مهارت

0%

رفتار بالینی

60%

وقت شناسی

40%

هزینه اقتصادی

توضیحات پروفایل
  

نسرین رزم خواه هستم، فارغ التحصیل روانشناسی عمومی در مقطع کارشناسی ارشد از موسسه آموزش عالی حکمت رضوی در سال ۱۳۹۷، پایان نامه ی اینجانب تحت عنوان “اثر بخشی آموزش رابطه مادر-کودک بر مشکلات رفتاری کودکان طیف اتیسم” می باشد که در ادامه بخشی از آن را مطالعه می کنید:

موسسه آموزش عالی حکمت رضوی

پایان نامه کارشناسی ارشد در رشته روان شناسی عمومی

عنوان:

اثر بخشی آموزش رابطه مادر- کودک بر مشکلات رفتاری کودکان طیف اتیسم

استاد راهنما:

دکتر محمد سعید عبدخدایی

استاد مشاور:

دکتر فاطمه میر دورقی

پژوهشگر:

نسرین رزم خواه

تابستان ۱۳۹۷

فهرست مطالب

عنوان

فصل اول: کلیات پژوهش

بیان مساله فرضیه تحقیق

تعریف عملیاتی واژه های تحقیق

فصل دوم: گستره ی نظری و پیشینه ی پژوهش

گستره نظری انیسم

تعریف اتیسم

تاریخچه اختلال طیف اتیسم

اختلال طیف اتیسم در ویرایش های مختلف

تشخیص اتیسم

شیوع آتیسم

سبب شناسی اختلال طیف اتیسم

فرضیه های مبتنی بر علل زیستی

زمینه های ژنتیکی

سن والدین

نابهنجاری های سیستم ایمنی

واکسیناسیون

عدم تعادل در دستگاه عصبی

نا بهنجاری های الکتروانسفالوگرافی

فرضیه های مبتنی بر علل روانشناختی

نظریه های روان تحلیل گری

نظریه های نقد شناختی

نظریه های تحلیل رفتاری

درمان

درمان های دارویی

رفتار درمانی

تحلیل رفتار کاربردی/ روش لواس

درمان و آموزش کودکان مبتلا به اتیسم و ناتوانی های ارتباطی (TEACCH)

نظام ارتباطی تبادل تصویر (PECS)

درمان یکپارچه سازی حسی

بازی درمانی کودک- محور

درمان روان پویشی

درمان هایی تحولی

مشکلات رفتاری

تعریف مشکلات رفتاری

جمع بندی

فصل سوم: روش پژوهش

روش تحقیق

جامعه، نمونه و روش نمونه گیری

ابزار های پژوهش

محتوای آموزشی

روش اجرا

فصل چهارم: یافته های پژوهش

شاخص های توصیفی

تحلیل استنباطی داده ها

نتیجه گیری

نتایج مربوط به فرضیه اصلی

نتایج مربوط به فرضیه فرعی اول

نتایج مربوط به فرضیه فرعی دوم

نتایج مربوط به فرضیه فرعی سوم

فصل پنجم: بحث و نتیجه گیری

فرضیه اصلی تحقیق

فرضیه فرعی اول

فرضیه فرعی دوم

فرضیه فرعی سوم

جمع بندی

محدودیت ها

پیشنهادهای کاربردی

منابع

پیوست

چکیده

مقدمه: اختلال اوتیسم از جمله اختلال های عصب – تحولی پیچیده است که با دشواری های خفیف تا شدید در تعامل و ارتباط اجتماعی و نیز الگو های تکراری رفتار، علایق، و فعالیت ها همراه می باشد. این ناتوانی ها با ماهیتی فراگیر در مراحل اولیه ی تحول، اشکار شده و زندگی فرد را در طول دوره ی حیاتش تحت تاثیر قرار می دهند. از آنجایی که مادر بالاترین نقش را در تربیت کودک دارد و بیشتر زمان کودک با مادر سپری می شود، ایجاد یک رابطهی مناسب با کودک می تواند به رشد بیشتر او کمک کند. از آن جهت که در حالت کلی مادران نسبت به سایر اعضای خانواده بیشتر با کودک تعامل دارند.

هدف: هدف از انجام پژوهش، تهیه یک برنامه آموزشی درمانی رابطه مادر – کودک» برای مادران و بررسی اثربخشی آن بر کاهش مشکلات رفتاری کودکان طیف اتیسم و بهبود رابطه مادر کودک بود.

روش: در این پژوهش، ۳۰ نفر از مادران دارای فرزند پسر اتیسم (۱۵ نفر آزمایش و ۱۵ نفر در حال انتظار) مورد مطالعه قرار گرفتند. گروه آزمایش در ۴ جلسه آموزشی ۴ ساعته شرکت کردند و گروه در حال انتظار هیچ آموزشی دریافت نکردند. اثربخشی این مداخله در دو زمان پیش آزمون و پس آزمون توسط مقیاس گیلیام آزمون شد.

یافته ها: این مداخله به طور معنی داری مشکلات رفتاری کودکان طیف اتیسم را که شامل روابط اجتماعی، مهارت های ارتباطی و رفتار های تکراری و وسواس گونه بود را بهبود بخشید.

نتیجه گیری: برنامه آموزشی «رابطه مادر – کودک» با افزایش آگاهی و ارائه روش های عملکرد برخورد صحیح با مشکلات رفتاری کودکان اتیستیک، به کاهش مشکلات رفتاری این کودکان و بهبود رابه مادر کودک منجر می شود.

واژه های کلیدی: آموزش رابطه مادر – کودک اتیسم – اتیسم، مشکلات رفتاری اتیسم

فصل اول: کلیات پژوهش

اختلالات فراگیر رشد، یکی از انواع اختلالاتی است که خانواده ها را با چالش های بسیاری روبه رو می کند(شیو ، بلامبرگ ، بلامبرگ، ریکی و بویل ، ۲۰۰۷). این اختلالات، گروهی از اختلالات روانی هستند که در آن ها نقص در مهارت های تعامل اجتماعی، رشد زبان و طیف گسترده ای از رفتار ها وجود دارند. انیسم، مشهورترین این اختلالات است که با رفتار های کلیشه ای، تحریک پذیری، رفتار های تخریبی و اشکال جدی در ارتباط اجتماعی کودک مشخص شده، معمولا قبل از سه سالگی بروز می کنند (سادوک و سادوک ، ۱۳۹۶)

بیان مساله

اختلال ASD از جمله اختلال های عصب – تحولی پیچیده است که با دشواری های خفیف تا شدید در تعامل و ارتباط اجتماعی و نیز الگو های تکراری رفتار، علایق، و فعالیت ها همراه می باشد (بلامبرگ، براملت کاگان، شیو و جونز ، ۲۰۱۳). این ناتوانی ها با ماهیتی فراگیر در مراحل اولیه ی تحول، اشکار شده و زندگی فرد را در طول دوره ی حیاتش تحت تأثیر قرار می دهند. اختلال های شناختی، مشکلات رفتاری، خلق و خوی آشفته و تحریک پذیر، کار کرد انطبافی پایین، فقدان توانایی خود مراقبتی، مشکلات زبان، ناتوانی یادگیری و نیاز به مراقبت برای تمام عمر نه تنها بر فرد مبتلا بلکه همچنین بر مراقبین او، خانواده، معلمان و جامعه تاثیر می گذارند (مرکز کنترل و پیشگیری از بیماری ها، ۲۰۱۲، به نقل از لیو و همکاران، ۲۰۱۴). شیوع جهانی اختلال ASD از اولین مطالعه های همه گیر شناسی در دهه ی ۱۹۶۰ و اوایل ۱۹۷۰ تا به امروز افزایش چشمگیری داشته است (بلامبرک و همکاران، کیم و همکاران ، ۲۰۱۱) گانز (۲۰۰۷) هزینه ی سراته اتیسم را ۳۲۰۰۰۰۰ دلار گزارش کرده است به نقل از کاکاوانیس، هالاس و فارلی ، ۲۰۱۲) شماری از درمانگران گزارش نموده اند که این کودکان پس از دریافت مداخله های درمانی می توانند وارد آموزش پروش عادی شوند و ۲۵ درصد نیز در موارد خفیف احتلال بهبودی کامل می یابند (کوهن، آمریت – دیکتس و اسمیت ،۲۰۰۶)

از نظر الگوی تشخیص سه اختلال رفتاری را ذکر می کنند:

۱-­اختلال در رشد ارتباطات بین فردی و عدم پاسخ دهی در برخورد های اجتماعی

۲- اختلال در ارتباط و مهارت های کلامی گفتار و ادراک

۳- محدودیت در جنبش حرکتی و استروتاییی (میلانی فر، )۱۳۹۴

۱-­اختلال در رشد ارتباطات بین فردی و عدم پاسخ دهی در برخورد های اجتماعی بسیاری از مشکلات مربوط به تعامل اجتماعی که افراد با اختلال طیف اتیسم نشان میدهند، به مشکل در پاسخ به درخواست های اجتماعی مربوط می شود. بیشتر والدین کودکان با اختلال طیف اتیسم بیان می کنند که نوزادان با کودکان نوپای.

آن ها نسبت به در آغوش گرفتن و نوازش کردن، به طور طبیعی پاسخ نمی دهند. این کودکان با چشم هایشان به طرز قابل توجهی، متفاوت از دیگران خیره می شوند؛ گاهی اوقات از ارتباط چشمی با دیگران اجتناب کرده یا با گوشه های چشم هایشان نگاه می کنند(جلیل آبکنار، رضوی، عاشوری، ۱۳۹۵).

۲- اختلال در ارتباط و مهارت های کلامی گفتار و ادراک:

بسیاری از کودکان با اختلال طیف اتیسم فاقد قصد ارتباطی هستند با تمایلی به ارتباط با دیگران ندارند. برخی از آنها دارای آسیب های زبانی شدید بوده و برخی دیگر خموش با بی صدا هستند. آن ها از زبان استفاده نکرده با تقریبا استفاده برای این کودکان، استفاده از زبان به عنوان ابزاری برای تعامل اجتماعی به نحو خاصی دشوار است، حتی اگر آن ها زیان را یاد بگیرند، به خاطر کاربرد آن در تعامل اجتماعی با دشواری قابل توجهی مواجه هستند، چون از واکنش های مخاطبان خود آگاهی ندارند (جلیل آبکنار، رضوی، عاشوری،(۱۳۹۵)

۳- محدودیت در جنین حرکتی و استروتایپی:

نقص سوه، خشکی رفتاری کودکان اتیسم است که شامل الگو های تکراری و محدود رفتار مانند: تکان دادن دست ها، بال زدن، دندان قروچه و با حرکات تکراری کل بدن مثل چرخیدن، سرگرم کردن خود با یک شی، از جمله تکهای تخ و با اسباب بازی چرخ دار می باشد. این رفتار ها فعالیت های خود انگیزه و با خود آرام ساز» نامیده می شوند. متاسفانه بازی های خیالی با این رفتار های تکراری بسیار محدود می شوند( کاکاوایس و همکاران، ۲۰۱۲).

کیفیت رابطه مادر – کودک با ارتباطات بعدی کودک، سازگاری، تنظیم هیجانی و پاسخ های تعارضی کودک با سایر همسالان و هم شیر هایش رابطه دارد (هررا، دان، اینگولدسبی، شاو و کارکیا ، ۲۰۰۱، به نقل از هانگ، ۲۰۰۷)، ماهیت مثبت یا منفی بودن ارتباطات مادر – کودک از طریق نظریات رشد کودک مورد تایید قرار می گیرد (گرولاینگ، دساورین ، ۲۰۰۷).از آنجایی که مادر بالاترین نقش را در تربیت کودک دارد و بیشتر زمان کودک با مادر سپری می شود، ایجاد یک رابطه ی مناسب با کودک می تواند به رشد بیشتر او کمک کند. از آن جهت که در حالت کلی مادران نسبت به سایر اعضای خانواده بیشتر با کودک تعامل دارند در مقایسه با سایر اعضای خانواده مشکلات و استرس بیشتری را تجربه می کنند هنگامی که مادر مؤلفه های سلامت روان را داشته باشد، می تواند محیطی غنی و سالم برای کودک دارای اختلال های طیف اوتیسم خود فراهم کنند تا بتواند به پیشرفت او کمک کند (انست و همکاران ، ۲۰۱۳). بنابراین، بهزیستی این افراد باید در کنار درمان و آموزش به فرزندانشان مورد توجه قرار گیرد. در حالت کلی اضطراب والدین و خانواده ها اغلب موجب تشدید مشکلات کودک دارای اختلال های طیف اوتیسم می شود و در نتیجه اثرات مثبت درمان را کاهش می دهد (عالی، یزدی، عنایی، عبد خدایی و محرری، ۱۳۹۴). بنابراین بهتر است به جای تأکید صرف روی آموزش کودک دارای اختلال های طیف اوتیسم، به خانواده ی وی نیز توجه شود، زیرا نارسایی تحولی یک عضو، کل نظام خانواده را با چالش مواجه می کند (کارست و ون هک، ۲۰۱۲). آگاه ساختن مادران از نیاز کودک اتیستیک به امنیت محیط خانواده، روش های ابراز عاطفه و توضیح اثرات منفی رویکرد های پرخاشگرانه در تربیت کودک، به تقویت رابطه گرم مادر فرزندی کمک کرده و به نوبه خود کاهش رفتار های تکراری را در پی دارد (اسمیت، گرینبرگ شلتور و هونگ ،۲۰۰۸). یکی از بخش های مهم برنامه «زندگی سازگار با انیسم» آگاه کردن مادران نسبت به اوتیسم و عوامل برانگیزاننده رفتار های منفی کودک، ارتقاء درک آن ها از علل رفتارهای کودک و در مجموع افزایش حساسیت مادران به کودک مبتلا به اتیسم است. از نظر هریس حساسیت روان شناختی مادر به کودک، موتور اصلی فهم وضعیت روانی کودک است. مداخلاتی که حساسیت مادرانه را در رابطه با کودکان مبتلا به اتبسم تفویت می کنند، ممکن است پاسخ دهی و ارتباط آن ها را با دیگران افزایش دهند (ادولف و همکاران ،۲۰۰۹).از آنجایی که سلامت روان مادر و اضطراب او تأثیر مستقیمی بر مشکلات رفتاری کودک دارای اختلال های طیف اوتیسم دارد و عواملی از جمله سطح تحصیلات مادر، مشکلات رفتاری، سطح شناختی و شدت نشانه های کودک دارای اختلال های طیف اوتیسم به طور منفی با استرس مادر رابطه دارد (ایسنهاور، باکر و بلاچر ، ۲۰۰۵)، در نتیجه توجه به عوامل مؤثر در افزایش سلامت روان برای این مادران می تواند تأثیر بسزایی در کاهش رفتار مخرب او و مشکلات رفتاری این کودکان داشته باشد. این توانایی ها به مادر و خانواده کمک می کند تا از راهکار های مؤثر و بهتری برای آموزش و پیشرفت کودک دارای اختلال های طیف اوتیسم بهره ببرند و با پیشرفت و کاهش مشکلات رفتاری این کودک، خانواده احتمالا می تواند به آرامش و تعادل بیشتری نزدیک شود (حسین زاده و کاکاوند احمدی، ۱۳۹۵ مادران کودکان اتیستیک از روان آزردگی بیشتری نسبت به مادران کودکان عادی رنج می برند(غیاری بناب و استیری، ۱۳۸۵) از آنجا که علایم استرس و افسردگی مادران می تواند بر کودک اثر بگذارد (میرشات و همکاران، ۲۰۱۰).مشکلات رفتاری و ارتباطی کودک، موجب نگرانی مادران درباره دوام و ثبات شرایط کودک می شود. پذیرش کم جامعه و حتی سایر اعضای خانواده نسبت به رفتار های کودک، حمایت های کم اجتماعی، مشکلات مالی، انزوا و کمبود آگاهی والدین درباره تحول و پیشرفت کودک، از مهمترین عوامل موثر بر افزایش استرس مادران و مشکلات کودکان است (ایستس و همکاران، ۲۰۰۹ء یندریکس ، ۲۰۰۶). سطوح بالای این استرس و مشکلات باعث می شود که والدین گرایش بیشتری به استفاده از شیوه های انعطاف ناپذیر، تهدید آمیز و پرخاشگرانه والدگری داشته باشند و کمتر از برنامه های درمانی برای کودک و آموزش های برای والدین و خدمات ارائه شده برای کودکشان بهره ببرند. بنابراین در تصمیم گیری درباره مناسبترین راهبرد های درمانی شکست بخورند. این امر تاثیرات منفی بر رشد کودک گذاشته و رفتار های مخرب کودک را بیشتر می کنداکین، کارزه موسیرات و راجرز)، برنامه های آموزش والدین با فراهم کردن اطلاعات مناسب درباره شرایط کودک و نحوه رفتار با او، موجب ساز گاری والدین و کاهش رفتار های مشکل آفرین در این کودکان می شود (وانگ، لی، ۲۰۰۶). آموزش مدیریت والد (PMT) که بر اساس الگو های یادگیری اجتماعی طراحی شده است راهکار های موثر و قابل استفاده کودکان دچار رفتار های ناسازگارانه می باشد. در این برنامه آموزشی به والدین آموزش داده می شود که چگونه تعاملات مثبت با کودکشان را افزایش و از تعارضات بکاهند. مطالعات متعددی نتایج مثبت این روش درمانی را در اختلالات ناسازگاری مانند ADHD (اختلال بیش فعالی و کمبود توجه به خصوص در سنین پیش دبستانی نشان داده اند، آموزش (PMT) به والدین با کاهش مشکلات رفتاری، کاهش مشخص در شدت رفتار های ناسازگارانه، بهبود میزان خود باوری والدین و بهبود مدیریت رفتار های کودک همراه بوده است.با توجه به اثرات مفید مشارکت والدین به خصوص مادران در برنامه های آموزشی در روند بهبود این کودکان به نظر می رسد که وجود آموزش روابط مادر – کودک بتواند کمک شایان توجهی به گسترش مداخلات بنماید. کمبود آگاهی خانواده ها و نبود آموزش های لازم به والدین سرعت حل مشکلات این کودکان را طولانی تر کرده است در صورتی که خانواده نقش کلیدی و اساسی در روند درمان دارد و تاکید صرف بر روش های درمانی برای کودکان نتیجه ی مطلوب حاصل نمی شود. این پژوهش با درک این نیاز بر آن است که بتواند اثربخشی این مهارت ها را بررسی کند. بر این اساس هدف پژوهش این است که اثر بخشی آموزش روابط مادر – کودک به مادران کودکان اتستیک را بر کاهش مشکلات رفتاری این کودکان مورد بررسی قرار دهد. _

فرضیه تحقیق

فرضیه اصلی تحقیق

مشکلات رفتاری گروه دریافت کننده ی آموزش رایطه مادر کودک نسبت به گروهی که این آموزش را دریافت نمی کنند کمتر است

فرضیات فرعی تحقیق

۱: روابط اجتماعی کودکان گروه دریافت کننده ی آموزش رابطه مادر کودک نسبت به گروهی که این آموزش را دریافت نمی کنند بیشتر است

۲؛ رفتار های تکراری و وسواس گونه کودکان گروه دریافت کنندهی آموزش رابطه مادر کودک نسبت به گروهی که این آموزش را در یافت نمی کنند کمتر است.

۳: مهارت های ارتباطی کودکان گروه دریافت کنندهی آموزش رابطه مادر کودک نسبت به گروهی که این آموزش را در یافت نمی کنند بیشتر است.

تعریف عملیاتی واژه های تحقیق

اختلال طیف اتیسم: اختلال طیف اتیسم در این پژوهش بر اساس ملاک های راهنمای تشخیصی اختلال های روانی DSM5 می باشد.

مشکلات رفتاری روابط اجتماعی، مهارت های ارتباطی، رفتار های تکراری و وسواس گونه): میزان نمره دریافتی کودک است طبق ازمون گیلیام.

فصل دوم: گسترهی نظری و پیشینه ی پژوهش

گستره نظری آتیسم

تعریف اتیسم

انیسم ناتوانی رشدی شدیدی است که در سه سال اول زندگی بروز می کند و نشانه های رفتاری آن در ده هزار تولد حدود ۲ تا ۴ برابر مورد رخ می دهد. اتیسم در پسران ۴ برابر دختران دیده می شود (قهرمانی، ۱۳۹۵).انیسم نوعی اختلال رشدی است که با رفتار های ارتباطی و کلامی و غیر طبیعی مشخص می شود. علت اصلی اختلال ناشناخته است وضعیت اقتصادی، اجتماعی، سبک زندگی و تحصیلات والدین نقشی در بروز اتیسم ندارد. این اختلال بر رشد طبیعی مغز در حیطه تعاملات اجتماعی و مهارت های ارتباطی تاثیر می گذارد. کودکان و بزرگسالان مبتلا به اتیسم در ارتباط کلامی و غیر کلامی، تعاملات اجتماعی و فعالیت های مربوط به بازی مشکل دارند. این اختلال ارتباط با دیگران و دنیای خارج را برای آنان دشوار می سازد (قهرمانی، ۱۳۹۵).در بعضی موارد رفتار های خودآزارانه و پرخاشگری وجود دارد. در این افراد حرکت های تکرای (دست زدن، پریدن) و یا مقاومت در مقابل تغییر دیده می شود و ممکن است در حواس بینایی، شنوایی، لامسه، بو بابی و چشایی نیز حساسیت های غیر معمول نشان دهند. هسته مرکزی مشکل در اتیسم، اختلال در ارتباط است. پنجاه در صد کودکان اتیستیک قادر نسیتند از زبان خود به عنوان وسیله اصلی برقراری ارتباط با سایرین استفاده نمایند. عدم بکار بردن ضمیر من از ویژگی های کلامی این کودکان است. از مسایل دیگر تکلمی تکرار کلمات و جملات اطرافیان است (قهرمانی، ۱۳۹۵)این کلمه از اصطلاح یونانی اتوس و به معنی خود ریشه گرفته است. در سال ۱۹۴۳ دکتر کانر این اختلال را شناسایی نمود و آن را اتیسم زودرس دوران کودکی امید در زبان فارسی، اتیسم را (در خود ماندگی) ترجمه کرده اند این اختلال یک عارضه رشدی پیچیده است و بر تمامی ویژگی های رشدی کودک اثر می گذارد قهرمانی، ۱۳۹۵).

تاریخچه اختلال طیف اتیسم

اگر چه اختلال اتیسم تا قرن بیستم توصیف نشده بود، اما این اختلال همواره وجود داشته و تعدادی از محققان معتقدند، مورد ویکتور که توسط ایتارد – پزشک فرانسوی – توصیف شده است، ممکن است مبتلا به اختلال طیف اتیسم بوده باشد (ویدر ، ۲۰۱۲) این اختلال از زمانی که لئو کار آن را به عنوان اختلال اتبسم دارای هویتی متمایز توصیف نمود تا به امروز که به عنوان اختلال طیف اتیسم» شناخته می شود، تغییر های بسیاری داشته است. نظریه های تبیینی، شیوه های مداخله ای، آگاهی های عمومی و نیز خدمات تخصصی به طور قابل ملاحظه ای در طول ۷۰ سال از ۱۹۴۳ تا کنون تغییر یافته اند (ورهوف ، ۲۰۱۳).

مرحله اول: تنهایی شدید و اصرار بر یکنواختی (لئو کانر، ۱۹۶۵-۱۹۴۳)

اصطلاح اتیسم برای اولین بار توسط بوگن بلوار در سال ۱۹۱۱ برای توصیف رفتار های کناره جویانه و در خود فرو رفته ی بیماران روان پریش وضع شد (ماسکوویتس و هیم، ۲۰۱۱). بلولر در شرح دمانس پیش رس، اتیسم را یکی از علائم اصلی این بیماری دانست. ولی منظور بلولر از ائیسم به طور خلاصه عبارت بود از شکل خاصی از تفکر که در این، تفکر جنبه کاملا شخصی پیدا می کند و ارتباط خود را با دنیای واقعی از دست می دهد (گلز رمان ، ۲۰۱۲). از منظر فریث (۱۹۹۱) واژه ی تفکر اتیستیک مورد نظر بلوار مشابه آنچه ما از آنهسم می شناسیم، نمی باشد (فینستین، ۲۰۱۰). اما علت اینکه کانر از این اصطلاح استفاده نموده بنا به نداسان (۲۰۰۵) کاربرد گسترده و رایج این اصطلاح در روانپزشکی آلمان بوده است. بلولر آن را برای توصیف نوعی تفکر شخصی و جدا از واقعیت و کار برای توصیف کودکانی که در انزوای شدید بودند، به کاربرد (به نقل از ماسکوویتس و هیم ، ۲۰۱۲).در بعضی منابع عنوان شده است که هنری موزلی اولین فردی بود که توجه جدی به کودکان بسیار خردسالی که اختلال شدید روانی همراه با تاخیر و انحراف در فرایند های تحول نشان می دادند، مبذول نمود. با این حال لو کانر در ادبیات مربوط به اتیسم بیشتر از سایر افراد شناخته شده و آثاروی بیشتر از سایرین در پژوهش های مربوط به اتیسم مورد استناد قرار گرفته است (مک کانگی ترجمهی صمدی، ۱۳۹۰). کانر در ۱۹۴۳ هنگام مشاهده ی گروهی کودکان که تصور میشته عقب مانده ذهنی هستند، دریافت این کودکان با همسالان خود ارتباط اجتماعی ندارند. همچنین متوجه شد که آن ها جذب رفتار های تکراری می شوند و تغییر در برنامه روزانه ی خود را دوست ندارند، شماری از آنان نیز در طول زمان پسرفت نموده و بسیاری از مهارت ها را که از قبل کسب نموده اند از دست می دهند (کاهن و کن، ۲۰۰۴). کان در مقاله خود با عنوان «اختلال عاطفی اتیستیک» ویژگی دیگر این کودکان را علاوه بر انزوای شدید، میل وسواس گونه به حفظ یکنواختی معرفی کرده او معتقد بوده این کودکان دوست دارند در دنیایی ایستا و یکنواخت زندگی کنند و تحمل تغییر را ندارند و هر گونه تغییر در محیط، احساس امنیت آن ها را تهدید می کند(چامبیر ، ۱۹۶۹) وی «اتیسم کودکی» را ابداع نمود و آن را به عنوان یک تشخیص مستقل و نه به عنوان بخشی از عقب ماندگی ذهنی یا اسکیزوفرنی مطرح کرد زور هوف، ۲۰۱۳). کانر مشخصه اتیسم کودکی را ناتوانی در برقراری ارتباط با دیگران به عنوان جنبه ای از تحول می دانست (ولکمار و لرد ، ۱۹۹۸ به نقل از ویتر، ۲۰۱۳). در حالی که لورتا بندر(۱۹۴۷) و متخصصین دیگره اصطلاح «اسکیزوفرنی کودکی» را به کار بردند و بر این باور بودند که این اختلال، شروع «اسکیزوفرنی بزرگسالی» است (ورستمن و بریاچ ، ۲۰۱۴).رابینسون و ویتال (۱۹۵۴) ضمن معرفی سه مورد از کودکان که روابط محدود، میل شدید به تنهایی و در عین حال هوش بهر متوسط با بالاتر از متوسط و مهارت های زبانی خوب داشتند را بدون آگاهی از پژوهش های آسپرگر، اتیستیک نامیدند (ورهوف، ۲۰۱۳).

مرحله دوم: زبان و نا بهنجاری های شناختی و ادراکی (۱۹۸۰- ۱۹۶۰)

از سال ۱۹۶۰ پژوهش های سازمان یافته و مطالعه های موردی بسیاری در مورد این اختلال آغاز شد و واژه ی اتیسم به طور معنا داری تغییر یافت. معیار های تشخیصی این اختلال تحت تاثیر روش های جدید تحقیق علمی از تمرکز بر کناره گیری عاطفی شدید به عنوان تقص اساسی اتیسم به اختلال در عملکرد شناختی و زبانی تغییر یافت. با این حال کانر و ایزنبرگ (۱۹۵۹). ناهنجاری های زبانی را ناشی از ناتوانی کودک در برقراری تماس عاطفی می دانستند (به نقل از پری – جونز، ۱۹۸۹). در سال های بین ۱۹۶۰ و ۱۹۷۰ پژوهشگران بسیاری ضعف عمده ی کودکان اتیستیک را ناتوانی آن ها در کاربرد و فهم بهنجار زبان در ترکیب با ناتوانی فردی در یکپارچه سازی حسی ناشی از کناره گیری عاطفی با شکست انگیزشی نیست، بلکه در عوض ناشی از فهم ضعیف معانی واژگان است (رجوع کنید به فریت ۱۹۷۰ء هرملین و اوکوتر ، ۱۹۷۰، بیلی، ۲۰۱۳) مولفه هایی نظیر کدگذاری، پردازش و تعدیل حسی یا تحول علوم شناختی و کامپیوتر در پژوهش در حیطه انیسم رایج شد و پژوهش های تجربی نظیر پژوهش راتر و بارتاک (۱۹۷۱). نشان دادند؛ کودکان اتیستیک در انتقال اطلاعات از یک مسیر حسی به یک مسیر دیگر و پردازش و تعدیل حسی دچار مشکل می باشند(به نقل از ورهوف، ۲۰۱۳). در همین راستا وینگ (۱۹۷۹). مقاومت در برابر تغییر و اصرار بر یکنواختی رانشانه های تاتوی اختلال می دانست که به وسیله نقص در پردازش و یکپارچه سازی اطلاعات حسی توضیح داده می شوند. راتر (۱۹۶۸) بر این باور بود که نقایص شناختی و زبانی محور اختلال انیسم هستند و سایر نشانه های اتیسم پیامد های نانو به آن می باشند (به نقل از الکساندرویکس و الکساندرویکس، ۲۰۱۱).

مرحله سوم: نقص در شناخت اجتماعی از (۱۹۸۰ تاکنون)

در همان زمان که کانر علائم اتیسم را شناسایی می کرد، هانس آسپرگر (پزشک متخصص اطفال) مشغول مطالعه ی گروهی دیگر از کودکان بود (وینگ و گولد، ۱۹۷۹) کودکان مورد مطالعه آسپرگر نیز در تعامل اجتماعی با همسالان شان دچار مشکل بودند و معمولا اختلال های رفتاری همتایان اتیسم خود را بروز می دادند اما این گروه، نقایص زبان و گفتار نداشتند و از همان اوائل زندگی قادر به سخن گفتن نبودند (ولف، ۲۰۰۴ به نقل از ویدر ، ۲۰۱۲). این کودکان در رفتار های غذا خوردن، لباس پوشیدن و مراقبت شخصی، مستقل بوده و عملکرد انطباقی داشتند. توانایی های شناختی آن ها بر خلاف کودکان مورد مشاهده کانر فاقد آسیب و اغلب باهوش بودند. این تشخیص بعد ها «سندرم آسپرگر» نامیده شد. کانر و آسپرگر از پژوهش های یکدیگر آگاه نبودند اما توصیف بالینی آن ها بسیار شبیه هم بود. هر دو نفص در تعامل و مبادله ی اجتماعی و عاطفی را به عنوان مشخصه ی اختلال معرفی کردند( کلین و همکاران، ۲۰۰۵). آسپرگر معتقد بود؛ اتیسم کودکی مورد نظر کانر شباهت نزدیکی به روان پریشی دارد در حالی کودکان مبتلا به آسپرگر بهره ی هوشی بالایی دارند، اما پاسخ آن ها به در خواست های محیط نا متناسب است. این کودکان ساختار زبان را رعایت می کنند و در حالی که کودکان کانر از تعامل، اجتناب می کنند و فاقد کلام هستند و مواردی هم که توانایی کلامی دارند، کلام آن ها همراه با تاخیر است (ولکمار و مک پاتلند ، ۲۰۱۴).پژوهش های اسپرگر تا سه دهه بعد مورد توجه قرار نگرفت و دوباره در اوایل ۱۹۸۰ زمانی که پژوهشگران به اختلال انیسم علاقمند شدند و پرسش هایی را در مورد معیار های تشخیصی آنیسم مطرح نمودند جریان یافت و از همین زمان تغییر عمده در تفکر درباره ی اتیسم با پژوهش های وینگ آغاز شد. وینگ (۱۹۷۹) معتقد بود؛ نقائص اجتماعی، زبانی و شناختی در اغلب موارد همزمان باهم رخ می دهند (وینگ و گولد، ۱۹۷۹) و نمی توان بین اتیسم مورد نظر کاتر و سایر نقص های اجتماعی، تمایز واضحی قائل شد. وینگ در مقاله ی خود درباره کودکانی نوشت که مبتلا به اتیسم هستند، اما عملکرد های شناختی مشابه افراد عادی دارند، البته ویژگی های و علائم اتیسم را دارا می باشند(مک کانکی ترجمه ی صمدی، ۱۳۹۰). بنابراین از نظر وینگ موارد کانر وأسپرگر بسیار شبیه هم بودند و فقط شدت اختلال متفاوت بود. وی پیشنهاد کرد که ماهیت اتیسم فقط در بافت گسترده ای متشکل ار نقص های سه گانه ی زبانی، شناختی و اجتماعی قابل درک است. به اعتقاد وی اتیسم را باید به صورت پیوستار در نظر گرفت، پیوستاری که دارای تجلی های گوناگونی است و همگی بخشی از طیف اختلال های مرتبط را تشکیل می دهند. این یافته منجر به تغییر چشمگیری در فهم اختلال اتیسم آغاز شده از آن زمان به بعد متخصصان، استفاده از اختلال طیف اتیسم را به عنوان یک طبقه تشخیصی آغاز کردند (ورهوف ۲۰۱۳).

اختلال طیف اتیسم در ویرایش های مختلف

همگام و موازی با فرایند تحول در توصیف اختلالات اتیسم در راهنمای تشخیصی و آماری اختلال های روانی (DSM نیز تغییر هایی صورت گرفت. اولین نسخه این راهنما (۱-DSM) در سال ۱۹۵۲ انتشار یافت، با آنکه اختلال اتیسم در ۱۹۴۳ توسط کانر مطرح شده بود، اما انجمن روانپزشکی آمریکا و سازمان جهانی بهداشت، انیسم را به عنوان طبقه ی تشخیصی متمایز نمی شناختند و کودکانی که علائم مشابه انیسم نشان می دادند در نسخه ی اول DSM در طبقه ی تشخیصی واکنش های مرتبط با اسکیزوفرنی قرار می گرفتند (اوسلی و کرماک ، ۲۰۱۴)، در نسخه ی دوم ( DSM – II ) که در سال ۱۹۶۸ منتشر شد مانند نسخه ی اول، اتیسم به عنوان یک طبقه ی تشخیصی مجزا مطرح نشده بود. فقط در این نسخه ذکر شده بود؛ کودکانی که رفتار اتیستیک و کناره جویانه بروز می دهند، تشخیص اسکیزوفرنی نوع کودکی در یافت می کنند (راپاپورت، چاوز، گرینسپین آدینگتون و گاگتی ،۲۰۰۹).سومین نسخه ( DSM – III ) در ۱۹۸۰ منتشر شد و برای اولین بار اختلال اتیسم به عنوان طبقه ی تشخیصی جداگانه به رسمیت شناخته شد. در این زمان فقط اتیسم کودکی از انواع اختلال های طیف اتیسم شناخته شده بود. همان طور که ذکر شد با پژوهش های بسیاری که از سال ۱۹۶۰ در خصوص انیسم آغاز شد، ملاک های تشخیصی این اختلال تغییر کرد و نقائص شناختی و زبانی، جایگزین کناره گیری عاطفی شدید شد. این تغییر عمده در تفکر درباره ی آنیسم در معیارهای رسمی اتیسم در سومین نسخه DSM انعکاس یافت. قندان فراگیر پاسخگویی به دیگران، نقص در تحول زبان و پاسخ غیر معمول به جنبه های مختلف محیط، مقاومت در مقابل تغییر و وابستگی غیر معمول به پدیده های بی جان به عنوان نشانه های محوری اتیسم مطرح شدند. طی ۷ سال از ۱۹۸۰ تا ۱۹۸۷ تغییر قابل ملاحظه ای در معیار های تشخیصی انیسم اتفاق افتاد و نقص در تحول زبان به عنوان نشانه ی محوری در تشخیص اتیسم از بین رفت و ادامه یافت و اختلال کیفی در مبادلهی و غیر کلامی جایگزین شد. علاوه براین به سبب چالش های پیرامون توصیف کودکان مبتلا به این اختلال این طبقه در سال ۱۹۸۷ به اختلال اتیسم داد و صفت کودکی از نام اختلال حذف شد. بحث در مورد این که آیا اختلال آسپرگر هویت متمایز از اتیسم دارد با نوعی اتیسم عملکرد بالاست پس از انتشار مقاله وینگ (۱۹۸۱) آغاز شد(بانگ و ردی ، ۲۰۱۴). در آستانه انتشار( DSM – IV )راتر و اسکاپر استدلال کردند که جهت تسهیل در امر پژوهش آسپرگر باید در یک طبقه ی تشخیص مجزا مطرح شود (سزاتماری ، ۱۹۹۵)، آن ها سعی کردند على رغم تشابه این دو اختلال در پیش آگهی، نیم رخ عصب – روان شناختی و مشخصه های عصبی – زیستی اختلال آسپرگر را به گونه ای تعریف کنند که هیچ همپوشانی با اتیسم نداشته باشد. نسخه ی چهارم راهنمای تشخیصی و آماری اختلال های روانی ( DSA – IV ) در سال ۱۹۹۴ منتشر شد و طیقهی اختلال های فراگیر تحولی» برای اولین بار مطرح شدند. این طبقه علاوه بر اختلال انیسم شامل اختلال های آسپرگر، رت، اختلال از هم گسستگی دوران کودکی و اختلال فراگیر تحولی نا مشخص ( PDD – NOS ) نیز بودند. این اختلال ها در برقراری تعامل اجتماعی ناتوانی های مشترکی را با شدت متفاوت بروز می دهند و تشخیص افتراقی آن ها به ویژه تمایز دو اختلال اتیسم و آسپرگر دشوار بود. هر دو اختلال یا نقص کیفی در تعامل اجتماعی، الگو های رفتاری، علایق و فعالیت های تکراری محدود و کلیشه ای مشخص می شدند. با این تصایر که برای تشخیص آسپرگر تاخیر در توانایی های زبانی مهم نبود در حالی که برای تشخیص اختلال اتیسم تقصی کیفی در زبان محاوره مورد نیاز بود. اما همانطور که گفته شده نقص در توانایی های زبانی مدت زیادی به عنوان نقش محوری در تشخیص اتیسم مطرح نشد و اغلب کودکان آسپرگر نیز در توانایی شروع و حفظ مکالمه دچار نقص بودند، نقائصی که ملاک های اتیسم بود (ورهوف، ۲۰۱۳).پژوهش های بسیاری نشان دادند؛ بین دو اختلال تمایز آشکاری وجود ندارد (رجوع کنید به: مکینتاش ۲۰۰۴ء لکاوالیر، لئون و ویلتز، ۲۰۰۶) همپوشی قابل توجه بین دو اختلال در ترکیب با این قاعده که تشخیص اختلال آسپرگر را تنها در صورتی می توان گذاشت که که معیار های اختلال اتیسم برآورده نشده باشد، موجب شد محفنان بسیاری به این نتیجه برسند که تشخیص اختلال آسپرگر بر اساس معیار های DSA – IV غیر ممکن است )مایز، کالهون و کریتز، ۲۰۰۱، ستزارماری و همکاران، ۱۹۹۵). بنا به گفته ی هاپ (۲۰۱۱). قرار دادن آسپرگر در طبقه ی تشخیصی مجزا از اتبسم پژوهش ها و فعالیت های درمانی را در خصوص اختلال انیسم دشوار می سازد به نقل از (ورهوف، ۲۰۱۳)، هاپ معتقد بود؛ شواهد اندکی از تمایز اختلال آسپرگر و انیسم با عملکرد بالا حمایت می کنند و هیچ شواهدی از پاسخ درمانی یا سیب شناسی متفاوت این دو اختلال تا به امروز ذکر نشده است. دشواری های تشخیصی موجب شد از DSM – IV تا ۵-DSAM در حوزهی اتیسم و سایر اختلال های فراگیر تحولی تغییر های زیادی رخ دهد. از زمان انتشار پنجمین نسخه ی راهنمای تشخیصی و آماری اختلال های روانی در ماه می ۲۰۱۳ به طور کلی همه ی این اختلال ها را تحت عنوان اختلال طیف اتیسم معرفی نموده اند و اختلال های انیسم، آسپرگر، اختلال از هم گسستگی کودکی و اختلال فراگیر تحولی نامشخص با اختلال طیف اتیسم جایگزین شدند، البته به استثنای اختلال رت که به عنوان اختلال ژنتیک مطرح است (انجمن روانپزشکی آمریکا، ۲۰۱۳). بر اساس ۵-DSM بسیاری از افرادی که قبلا مبتلا به آسپرگر تشخیص گذاشته می شدند، اکنون تشخیص «اختلال طیف اتیسم بدون نقص کلامی یا معلولیت ذهنی» را دریافت خواهند کرد (لرد و جونز، ۲۰۱۲؛ گرزاد سنیکس، هرتا و لرد، ۲۰۱۳). در نسخه ی چهارم راهنمای تشخیصی و آماری اختلال های روانی، اختلال اتیسم با دشواری در سه حوزه ی اجتماعی شدن، تعامل و رفتار های کلید های شناخته می شد. اما اکنون در نسخه ی پنجم نشانه ها به دو زمینه تقلیل یافته اند: ۱) نقص در مبادله و تعامل اجتماعی و ۲) الگویی از رفتار ها، علایق و فعالیت های محدود و تکراری (سیپس و مانسون ، ۲۰۱۴) منطق این تغییر و تحول این است که در بین عموم مردم، بین نقص در مهارت های اجتماعی و نقص در مهارت های مبادله ای همبستگی وجود دارد در حالی که در نمونه های آماری کودکان و بزرگسالان مبتلا به ASD، بین مهارت های اجتماعی و مهارت های مبادله، همبستگی بسیار بالایی وجود دارد (گنجی، ۱۳۹۳) و پژوهش های بسیاری از همپوشی نزدیک حوزه های مبادله ی اجتماعی و تعامل اجتماعی حمایت نموده اند (کارپنتر و همکاران ، ۱۹۹۸). به طور خلاصه، تغییر های DSM شامل قرار دادن تشخیص ها در یک طبقه ی تشخیصی با یک نام مشخص، افزایش دقت و تشخیص گذاری و توصیف سطح شدت اختلال بوده است (انجمن روانپزشکی آمریکا، ۲۰۱۳ به نقل از کاگیل و همکاران، ۲۰۱۵).

تشخیص اتیسم

تشخیص انیسم بسیار دشوار است و آنچه این تشخیص را پیچیده تر می کند این است که: ۱) با تغییر سن، رفتار های این افراد نیز تغییر می کند، ۲ نشانه های این اختلال ممکن است با درجه های مختلفی از معلولیت ذهنی بروز یابند، ۳) اختلال طیف اتیسم معمولا با سایر اختلال ها نظیر نارسایی توجه فزون کنشی، صرع و همراه هستند (گنجی، ۱۳۹۳)

در جدول ذیل معیار های ۵-DSM برای اختلال طیف اتیسم به تفصیل آمده است:

الف: اختلال مداوم در ارتباط و تعامل اجتماعی در زمینه های گوناگون که با معیار های زیر نشان داده می شود:

۱٫پیوستاری از نقص در تقابل اجتماعی – هیجانی که از نزدیک شدن غیر معمول و شکست در بده و پستان های تعاملی با دیگران را تا به علاقه ی اندک در به اشتراک گذاشتن علایق، هیجان ها و عواطف و شکست در پاسخ به تعامل اجتماعی با دیگران تشکیل می دهد.

۲. پیوستاری از تقص در رفتار های ارتباطی غیر کلامی که برای تعامل اجتماعی ضرورت دارند. این پیوستار از ضعف در تعامل کلامی و غیر کلامی یکپارچه شروع می شود و تا تابهنجاری در تماس چشمی، زبان بدن یا تقتص در فهم و کاربرد اشارات غیر کلامی تا فقدان کامل تظاهرات چهره ای و ژست های بدنی ادامه دارد.

  1. پیوستاری از نقص در ایجاد و حفظ روابط میان فردی که از دشواری در تنظیم رفتار برای مطابقت با موقعیت های اجتماعی مختلف شروع می شود و به دشواری در بازی های تخیلی با دیگران، ناتوانی در برقراری روابط دوستانه و فقدان علاقه به رابطه با دیگران خاتمه می یاید.

ب: الگوی تکراری و محدود رفتار ها، علایق و فعالیت ها که با حداقل دو مورد از موارد زیر مشخص می شود:

.۱٫کاربرد اشیاء، رفتار ها و حرکت های فرد، تکراری و کلیشه ای است مانند (پژواک کلام، حرکت های کلیشه ای ساده و استفاده تکراری از اشیاء)

۲.اصرار بر همانخواهی، یکنواختی در زندگی روزانه یا نظم و ترتیب در رفتار های کلامی و غیر کلامی (مانند ناراحتی شدید در مقابل تغییر های کوچک، تاکید بر الگوی رفتاری خاص و پافشاری بریک غذای همیشگی.

۳ علایق بسیار محدود و ثابت چه از نظر شدت و تمرکز غیر عادی باشند (مانند دلبستگی شدید و اشتغال ذهنی به اشیاء غیر معمول، محدود بودن دایره علایق)

۴. پاسخ بیش از حد یا کمتر از حد معمول به درونداد های حسی و علاقه نا متعارف به بعضی جنبه های حسی محیط (مانند بی تفاوتی به درد، گرما و سرما، واکنش خصمانه به بعضی صدا ها با موضوعات، بوییدن با لمس اشیاء علاقه شدیدی به بعضی نور ها و اشبا چرخان).

ج: نشانه ها باید در سال های اولیه تحول حضور داشته باشند (هرچند ممکن است. فقط زمانی که آشکار شوند که الزام های اجتماعی از توانمندی های محدود فرد فراتر روند با فرد با راهبرد هایی که در دوره های بعدی زندگی یاد گرفته است بتواند، آن ها را پنهان کند).

د؛ نشانه ها موجب اختلال اختلال قابل ملاحظه در عملکرد اجتماعی، شغلی با سایر زمینه های عملکردی

شوند.

ه: ناتوانی های ذهنی و تأخیر های تحولی نمی توانند علت بهتری برای نشانه ها باشند. توجه افرادی که طبق معیار های DSM – IV تشخیص اختلال اتیسم، آسپر گره اختلال فراگیر تحولی نا مشخص دریافت نموده اند، اکنون مبتلا به اختلال طیف اتیسم تشخیص گذاشته می شوند. افردی که دچار نقص های شدید در ارتباط اجتماعی می باشد، اما نشانه ها، معیار های لازم برای اختلال طیف اتیسم را برآورده نمی کنند، باید برای اختلال ارتباط اجتماعی ارزیابی شوند.

به اعتقاد دونا ویلیامز (۱۹۹۶) اختلال طیف اتیسم بسیار پیش از آنکه مورد شناسایی قرار گیرند، وجود داشته است. بسیار پیش از آنکه انجمن های خیریه، یا سازمان ها و موسسات مربوط به اتیسم شکل بگیرد، بسیار پیش از آنکه لئو کانتر آن را شناسایی کند و البته شواهد، پیوسته در کنار ما بوده و با ما زیسته است، اما الگوی رفتاری آن ها مورد توجه قرار گیرد. اکنون با توجه به توانمندی در شناسایی و تشخیص این گروه می توانیم افردی که در این طیف قرار می گیرند را شناسایی کنیم» (به نقل از مک کانکی ترجمه ی صمدی، ۱۳۹۰).

شدت اختلال طیف اتیسم براساس میزان آسیب در ارتباط و تعامل اجتماعی و همچنین رفتار های تکراری و محدود به ۳ سطح تقسیم می شود:

سطح ۳۲ نیاز به حمایت و بسیار زیاد و قابل توجه

ارتباط اجتماعی: وجود ناتوانی و آسیب شدید در مهارت ارتباط اجتماعی کلامی و غیر کلامی که باعث ایجاد اختلال شدید در عملکرد های ارتباطی، آخرگری بسیار محدود تعامل اجتماعی و حداقل پاسخ دهی به پیشنهاد برقراری ارتباط اجتماعی از سوی دیگران می شود به عنوان مثال، فردی با توانایی بیان چند کلمه قابل فهم که به ندرت آغازگر تعامل با دیگران است، در صورت انجام این کار از روش های غیر معمول برای رفع نیاز هایش استفاده می کند و تنها به در خواست های بسیار صریح و مشخص اجتماعی پاسخ می دهد.

رفتار های تکراری و محدود: انعطاف ناپذیری در رفتار، مقابله شدید یا تغییر رفتار های تکراری و محدود که به طور قابل توجهی با عملکرد های فرد در همه حوزه ها تداخل دارد. در زمان درخواست برای تغییر عملکرد با تمرکز دچار آشفتگی همه جانبه و قابل توجه می شود.

سطح ۲ نیاز به نظارت و حمایت قابل توجه:

ارتباط اجتماعی: وجود آسیبی آشکار در مهارت ارتباط اجتماعی کلامی و غیر کلامی، اختلال های اجتماعی آشکار حتی با وجود حمایت هنگام تعامل، محدودیت در آغاز گری تعاملات اجتماعی، پاسخ ناکافی با غیر طبیعی به پیشنهاد برقراری ارتباطات اجتماعی، پاسخ ناکافی با غیر طبیعی به پیشنهاد برقراری ارتباطات اجتماعی از جانب دیگران، برای مثال، فردی که در حد استفاده از جملات ساده سخن می گوید، تعامل اجتماعی محدودی دارد، در حد منافع خاص و محدود خود صحبت می کند و دارای رفتار های غیر کلامی عجیب و غریب است.

رفتار های تکراری و محدود، انعطاف ناپذیری در رفتار، مقابله با تغییر، رفتار های تکراری و محدود که برای مشاهده گران عادی عجیب و غریب به نظر می رسند و در زمینه های مختلفی با عملکرد فرد تداخل دارد. در زمان درخواست برای تغییر عملکرد با تمرکز دچار آشفتگی می شود.

سطح ۱ نیاز به نظارت و حمایت

ارتباط اجتماعی: در صورت نبود حمایت در زمان برقراری ارتباط اجتماعی با ناتوانی و اختلال شدیدی مواجه می شود، در آغارگری تعامل اجتماعی ناتوان است، نمونه های بی شماری از پاسخ های غیر معمول با ناموفق به پیشنهاد برقراری ارتباط اجتماعی از سوی دیگران دارد، به نظر می رسد که علاقه ای به برقراری تعامل اجتماعی …

مشخصات
  • جنسیت زن
  • وابسته به کلینیک
  • تجارب / مهارت ها
  • دانشگاه موسسه آموزش عالی حکمت رضوی
  • رشته تحصیلی روانشناسی عمومی
  • گواهینامه ها
  • پست های مدیریتی
  • مقطع تحصیلی کارشناسی ارشد
  • کلمات کلیدی نسرین رزم خواه روانشناس، نسرین رزم خواه مشاور، نسرین رزم خواه روان درمانگر، نسرین رزم خواه روانپزشک، نسرین رزم خواه متخصص اعصاب و روان، نسرین رزم خواه روانسنج
تخصص ها
  • روانشناسی عمومی
تصویر
نسرین رزم خواه
روانشناس بالینی و فردی
(4)

E-Teb.com © Copyright 2016 روانشناس یا روانپزشک. تمامی حقوق محفوظ است.

دکتر - مشاوره خانواده - پزشک - مشاوره آنلاین - شماره دکتر