منو
X

تصویر
هادی دادگر
روانشناس بالینی و فردی
(10)
آمار این متخصص
(10) رای
80%

دقت

60%

مفید بودن

100%

دانش و مهارت

60%

رفتار بالینی

20%

وقت شناسی

40%

هزینه اقتصادی

توضیحات پروفایل
  

من هادی دادگر هستم، فارغ التحصیل روانشناسی عمومی در مقطع کارشناسی ارشد از دانشکده علوم تربیتی و روانشناسی دانشگاه شهید بهشتی در سال ۱۳۹۰، پایان نامه ی اینجانب تحت عنوان “تحلیل و نقد آراءِ بابا افضلِ کاشانی در بابِ علم النفس” می باشد که در ادامه بخشی از کلیات پژوهشی آن را مطالعه می کنید:

تعریف وبیان مساله ی اصلی پژوهش: اگر روان شناسی را بررسیِ علمیِ پدیدهای بدانیم که حدِ فاصلِ فرهنگ و زیستشناسی است
۲۱۱۸ ( و اگر بپذیریم که سازمانِ روانیِ انسان تحتِ تاثیرِ این دو عامل شکل گرفته و ، )وستن و کوالسکی ۰
تحول مییابد، در جایگاهِ روانشناس، گریزی از بررسیِ این دو حوزهیِ دانشِ بشری نخواهیم داشت. از آنجا
که بُعدِ فرهنگیِ روانِ انسان تابعِ قوانینی است که )بر خلافِ قوانین زیستشناختی( جهانشمول نیستند و
بواسطهیِ ترجمهیِ متونِ غربی، بعنوانِ منابعِ اصلیِ علمِ روانشناسی، مکشوف نمیگردند، اِشرافِ روان-
شناسانِ کشورهایی که صرفاً مترجمِ علمِ روانشناسی بوده اند بر این زمینه، ضروری به نظر میرسد.
آثارِ فیلسوفان، عرفا و متکلمینِ متقدمِ تمدنِ اسلامی یکی از منابعِ اصلیِ شکل دهندهیِ فرهنگِ ایرانی
بوده است. تحلیل و نقدِ این آثار، نخستین قدم برای دستیابی به درکِ دقیقی از فرهنگِ این سرزمین خواهد
بود. بطورِ خاص آنچه که متفکرینِ ایرانی در ارتباط با موضوعاتِ علمِ روان شناسی -البته با روشِ فلسفی و
اهدافی غیر از نظریه پردازی- گفته اند، تاثیرِ گسترده ای بر روشِ تربیت و تا حدی شخصیتِ مسلمانان
داشته است. تصویری که این علما از نفس، نیازها و هیجانهایِ انسان، ارتباطِ انسان با خدا، مصداقِ انسانِ
کامل و امثالِ این ها ارائه دادهاند بر سازههایِ موثر در شکلگیری و رشدِ سازمانِ روانیِ مخاطبانِشان تاثیر
) گذار بوده و هست.)عمبر حق، ۲۱۱۴
اندیشمندانِ مسلمان -از فیلسوفان عقلگرا گرفته تا فقهای متشرّع- در پرتوِ تعالیمِ اسلام، به موضوعِ
انسان و کمال و سعادتِ او بسیار پرداختهاند و نظامهایی فکری را برایِ پاسخگویی به سوالاتِ مربوط به انسان و ویژگیهایِ روانشناختیِ او بنا گذاردهاند. آنها، در بنایِ این نظامها، علاوه آموزههایِ دینی، از
حاصلِ اندیشههای فیلسوفان نیز سود جستهاند. میزانِ بهرهمندیِ آنان از فلسفه و نیز رتبهیِ فلسفیِ تفکرِ
هریک از آنان، به نحوه یِ نگرشِ اینان به فلسفه بستگی داشته است. برخی مانند غزالی فیلسوفان را
معارضان و منکرانِ دین می دانستهاند و برخی دیگر همچون فارابی فلسفه را تیغِ آختهای بر سرِ منکران و
ملحدان می شناختند. از این دو منظرِ متفاوت است که دستهای به اندیشههایِ فلسفی خوشامد می گفتهاند
و گروهی دیگر به هر فکرِ فلسفی، روی ترش می کردهاند؛ و حتی آنجا که خود فیلسوفانه به اندیشهورزی
) می پرداختهاند، به مقابله و مخالفت با آراءِ فیلسوفان برمیآمده اند. )اعرافی و دیگران، ۰۹۷۷ ، ص ۸
با توجه به آنچه گذشت، آرایِ تربیتیِ متفکرانِ مسلمان را نیز میتوان در قالبهایی همچون
گرایش هایِ فلسفی، کلامی، فقهی و … دستهبندی نمود؛ و این یکی از شیوههایِ سودمندِ نگارشِ تاریخِ
تفکرات –بطورعام- وتاریخِ تفکراتِ روانشناختی -بطور خاص- است؛ اما بی شک یکی از مقدماتِ ضروری
برای دستیابی به چنین روایتی از تاریخِ تربیتیِ مسلمین، در دست داشتنِ گزارشی تفصیلی از دیدگاههایِ هر
یک از اندیشمندان در موضوعات روانشناختی و مبانی آن است.
پس از شناختِ آراءِ هر اندیشمند، می توان بنیانهایِ اصیلِ اندیشهیِ او را بازشناخت و چهرهیِ
اصلیِ نظامِ فکریِ او را شناسایی کرد. با تأمینِ چنین مقدمهای، پژوهشگر از پیشداوریهایِ ناشی از طبقه
بندیهایِ پیشساخته مصون می ماند و می تواند عناصرِ موثر در نظامِ فکریِ هر متفکر را از یکدیگر باز-
شناسد، آبشخورهایِ متنوعِ یک نظامِ فکری را در کنارِ هم به رسمیت بشناسد و از میزانِ انسجام یا عدمِ
انسجامِ نظام هایِ فکری خبر گیرد.
افضل الدینِ کاشانی، در مقایسه با دیگر متفکرینِ تمدنِ اسلامی، بیشترین نسبت از مجموعه یِ
آثاراش را به موضوعاتی مرتبط با موضوعِ علمِ روانشناسی اختصاص داده است. )ملکیان، ۰۹۸۳ ، ارتباط
شخصی( علتِ بی توجهیِ نویسنده هایِ کتبِ دانشگاهیِ مربوط به علم النفس )بخصوص فارسی زبان ها( به نوشته هایِ این فیلسوفِ سده یِ هفتمِ قمری روشن نیست، اما قطعا مسئولیتِ انجامِ چنین پژوهشی را
سنگینتر خواهد کرد.

مبانی نظری و پیشینه ی پژوهش: علم النفس را می توان دانشی دانست معطوف به بررسیِ نفسِ انسان )پدیده ای عام تر از آنچه
روانشناسان روان یا ذهن می نامند( و آثار و تاثراتِ پدیده هایِ مختلف بر این عنصر. ابو علیِ مسکویه
نخستین فیلسوفِ مسلمانی است که به بحثِ عقلی در ارتباط با نفس پرداخته و راه را برای استکمالِ علم
النفس توسطِ ابن سینا و فارابی هموار کرده است. پس از آن و در قرنِ ششم و هفتم هجری امام محمدِ
غزالی و خواجه نصیرالدین طوسی به تدوینِ نظاممندِ این علم همت گماشتند؛ و نهایتا در قرن یازدهمِ
هجریِ قمری، فیِض کاشانی با استفاده از آراءِ صدرایی در خصوصِ نفسِ انسان، مکتبی را بنیان گذاشت که
می توان با اغماض آنرا روانشناسیِ اسلام یا به عبارتِ دیگر روانشناسیِ مبتنی بر وحی نام گذارد )نجاتی،
.)۰۹۸۵
درتفکر فلسفىِ باباافضل، شناختِ نفس و به تعبیرِ او خودِ انسانى ازاهمیتِ یگانه ای برخوردار است.
خود دردیدگاهِ او آیینه ای است که سراسرِ عالمِ حقیقت رابرکسى که به شناختِ خود دست یابد، آشکار مى
سازد. جایگاهِ محوریِ خودشناسى نزد او به گونه ای است که بر اغلبِ مباحثِ فلسفى در آثار او تاثیر نهاده
است، و از همین رو، در نوشتههای اوکمتر سخنى در ابواب متداولِ خداشناسى و وجودشناسى آمده است که به نوعى به خودشناسى ارتباط نداشته باشد.

سوالات، فرضیه ها ۱ و اهداف: سوالاتی که این پژوهش به دنبالِ پاسخگویی به آنهاست را می توان به صورتِ زیر بیان نمود: ۰٫ آیا
بابا افضل کاشانی در مبحثِ علم النفس یافته ای اصیل و مبدعانه، در مقایسه با دیگر متفکرانِ مسلمان،
داشته است؟ ۲٫ رویکردِ بابا افضل به موضوعِ نفس، چه دستاوردی برای روانشناسی در ایران دارد؟ ۹٫ آیا
میتوان در رویکرد بابا افضل به موضوع علم النفس یا تعاریف وی از مفاهیم مربوطه، شباهتی به رویکرد یا
مفاهیم روانشناسی علمی مشاهده کرد؟
فرضیهیِ نهاییِ پژوهشِ گستردهای،که این بررسی بخشِ کوچکی از آن را تشکیل میدهد، در
ارتباط باکیفیتِ رابطه ای است که بینِ آثارِ بزرگانِ فلسفه، عرفان و دین در زمینه یِ روانشناسی از یک سو و
سازههایِ روانشناختیِ مردمِ ایران )و شاید سایرِ ممالکِ تمدنِ اسلامی( از سویِ دیگر برقرار است. این
ارتباط از دو جهت قابلِ بررسی است: یکی تاثیرِ این عامل فرهنگیِ بر رویکردِ ایرانیان به علمِ روانشناسی و
درکی که از این علم در میانِ ما شکل گرفته و دیگری جایگاهِ این عامل در شکل دهیِ ویژگیهایِ روان-
شناختیِ مردمِ ایران )بعنوان موضوعِ علمِ روانشناسی(. روشن است که با انجامِ طرحِ پژوهشی ای که با این
رویکرد، مجموعهای از آثار برجسته ی فرهنگی را مورد تحلیل و نقد قرار دهد، یکی از عواملِ موثر در
کژفهمیِ ایرانیان از روانشناسی )حتی در میانِ متخصصینِ این رشته( برجسته و امکانِ اصلاحِ آن فراهم
خواهد شد؛ همچنین با دستیابی به شناختی از مشخصاتِ سازمانِ روانیای که تحتِ تاثیرِ این مولفههایِ
فرهنگی بوده، یکی از عللِ عدمِ موفقیتِ روانشناسانِ ایرانی در بومی سازیِ علمِ روانشناسی رفع شده و
راهی برایِ کاربردِ موثر ترِ اصولِ روانشناختی در حوزه هایِ مختلفِ زندگیِ روزمرهیِ ایرانیان هموار می
گردد.هدفِ دیگرِ این پژوهش، )علاوه بر اهدافِ بلند مدتِ ذکر شده( احیایِ تفکرِ روانشناختیِ اندیشمندی
است که، به هر دلیل، در میانِ ادبیاتِ موضوع مغفول مانده است.

مشخصات
  • جنسیت مرد
  • وابسته به کلینیک
  • تجارب / مهارت ها
  • دانشگاه دانشگاه شهید بهشتی
  • رشته تحصیلی روانشناسی عمومی
  • گواهینامه ها
  • پست های مدیریتی
  • مقطع تحصیلی کارشناسی ارشد
  • کلمات کلیدی هادی دادگر روانشناس، هادی دادگر مشاور، هادی دادگر روان درمانگر، هادی دادگر متخصص اعصاب و روان، هادی دادگر روانپزشک
تخصص ها
  • روانشناسی عمومی
تصویر
هادی دادگر
روانشناس بالینی و فردی
(10)

E-Teb.com © Copyright 2016 روانشناس یا روانپزشک. تمامی حقوق محفوظ است.

دکتر - مشاوره خانواده - پزشک - مشاوره آنلاین - شماره دکتر