کاظم غنی آبادی هستم، فارغ التحصیل روانشناسی و آموزش کودکان استثنایی در مقطع کارشناسی ارشد از دانشکده علوم تربیتی و روانشناسی دانشگاه شیراز در سال ۱۳۸۴، پایان نامه ی اینجانب تحت عنوان “بررسی رابطه ی بین تحول زبان، مهارت های اجتماعی و مشکلات رفتاری در گروهی از کودکان عقب مانده ذهنی پیش دبستانی” می باشد که در ادامه بخشی از آن را مطالعه می کنید:

دانشگاه شیراز

پایان نامه کارشناسی ارشد در رشته روان شناسی و آموزش کودکان استثنایی

عنوان:

بررسی رابطه ی بین تحول زبان، مهارت های اجتماعی و مشکلات رفتاری در گروهی از کودکان عقب مانده ذهنی پیش دبستانی

نگارش:

کاظم غنی آبادی

استاد راهنما:

دکتر سیما شهیم

اساتید مشاور:

دکتر لعیا بشاش

دکتر فریده یوسفی

آذر ماه ۱۳۸۴

فهرست مطالب

عنوان

فصل اول: مقدمه

تحول زبان

تعریف زبان

ابعاد زبان

اکتساب زبان

نظریات رشد زبان

مهارت های اجتماعی

تعریف کفایت اجتماعی

تعریف مهارت اجتماعی

مشکلات رفتاری

تعریف، علل و تقسیم بندی مشکلات رفتاری

بیان مسأله

اهمیت تحقیق

اهداف پژوهشی

تعاریف متغیرها

فصل دوم: پیشینه تحقیق

تحول زبان و عقب ماندگی ذهنی

مهارت های اجتماعی و عقب ماندگی ذهنی

مشکلات رفتاری و عقب ماندگی ذهنی

ارتباط تحول زبان و مهارتهای اجتماعی در کودکان عقب مانده ذهنی

ارتباط تحول زبان و مشکلات رفتاری در کودکان عقب مانده ذهنی

ارتباط مهارت های اجتماعی و مشکلات رفتاری در کودکان عقب مانده ذهنی

ارتباط تحول زبان، مهارتهای اجتماعی و مشکلات رفتاری در کودکان عقب مانده ذهنی

فرضیات پژوهشی

فصل سوم: روش تحقیق

جامعه آماری

نمونه

شیوه پژوهش

ابزار پژوهش

آزمون رشد زبان

مقیاس رفتاری راتر

مقیاس نظام درجه بندی مهارت های اجتماعی

روش اجرا و جمع آوری اطلاعات

روش آماری پژوهش

فصل چهارم: یافته های تحقیق

فصل پنجم: بحث و نتیجه گیری

محدودیت های تحقیق

پیشنهاد های تحقیق

کاربرد یافته های تحقیق

منابع و مآخذ

چکیده:

هدف از پژوهش حاضر، بررسی رابطه ی بین تحول، زبان، مهارتهای اجتماعی و مشکلات رفتاری در میان کودکان عقب مانده ذهنی پیش دبستانی بود. بدین منظور، ۸۵ کودک (۳۶ پسر و ۴۹ دختر) در دامنه سنی ۵ سال و ۶ ماه تا ۸ سال و ۶ ماه از مراکز پیش دبستانی عقب ماندگان دهنی آموزش پذیر شهر شیراز انتخاب و بوسیله آزمون رشد زبان (۳-TOLD) مورد ارزیابی قرار گرفتند. سپس، معلمین پرسشنامه مقیاس مشکلات رفتاری رانر را برای ۷۶ نفر و فرم معلم پرسشنامه مقیاس نظام درجه بندی مهارتهای اجتماعی (گرشام و الیوت، ۱۹۹۰) را برای ۶۹ نفر و والدین، پرسشنامه مقیاس نظام درجه بندی مهارتهای اجتماعی فرم والدین گرشام و البوت، ۱۹۹۰) را برای ۵۵ نفر تکمیل نمودند. نهایتا”، داده های حاصله, با استفاده از روشهای ضریب همبستگی پیرسون و تحلیل واریانس یکطرفه، مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج بدست آمده از این تحلیل، همبستگی مثبت و معنی دار ۵۸/۰ را بین تحول زبان و مهارت های اجتماعی (فرم معلم) نشان داد. ضرایب همبستگی بین تحول زبان و مهارتهای اجتماعی (قرم والدین، تحول زبان و مشکلات رفتاری رائز، و مهارت های اجتماعی فرم معلم و والدین و مشکلات رفتاری رانر، همگی غیر معنی دار بودند. همچنین نتایج مربومل به مقایسه میانگین نمرات دختران و پسران در تحول زبان، مهارت های اجتماعی فرم معلم و والدین، مشکلات رفتاری راتر، و مشکلات رفتاری فرم معلم و فرم والدین مقیاس نظام درجه بندی مهارتهای اجتماعی با استفاده از تحلیل واریانس، اختلاف معنی داری را بین دختران و پسران عقب مانده ذهنی پیش دبستانی، نشان نداد، تحلیل واریانس میانگین نمرات آزمونهای تحول زبان، مهارت های اجتماعی فرم معلم و والدین مشکلات رفتاری رانر و مشکلات رفتاری فرم معلم و فرم والدین مقیاس مهارت های اجتماعی بر اساس تحصیلات والدین و طبقه شغلی پدر نیز در بین عقب ماندگان ذهنی پیش دبستانی، معنی دار نبود.یافته های تحقیق حاضر، رابطه مثبت معنی داری را بین تحول زبان و مهارت های اجتماعی از دیدگاه معلم، آشکار ساخت. همچنین، همبستگی بین نظرات معلم و والدین در زمینه مهارتهای اجتماعی و مشکلات رفتاری کودکان عقب مانده ذهنی پیش دبستانی معنی دار نبود که بر این اساس باید به شرایط متفاوت، محیط خانه و مدرسه در امر تعلیم و تربیت مهارت اجتماعی به این کودکان توجه کرده و در این راستا سعی کرد که آموزشهای لازم را برای آنان فراهم نمود.

فصل اول:

مقدمه

زبان ، مهارت اجتماعی و رفتار سه مشخصه آدمی هستند که در این فصل، مطالب مربوط به حوزه های تحول زیان، مهارتهای اجتماعی و مشکلات رفتاری، به تفصیل بیان می گردد.

تحول زبان

یکی از مهمترین زمینه های تحولی در طی دوران رشد انسان، تحول زبان می باشد. در این بخش، به تعریف، ابعاد اکتساب و نظریات رشد زیان پرداخته می شود.

تعریف زبان

زبان، نظامی است یکپارچه که مدار مهم شخصیت به حساب آمده، مکانیزم ارتباط و بازتاب فرهنگ است (کلارک، ۲۰۰۴)، زبان، آشکارترین ابزار نظارت بر رفتار است (واتسون و شارپ ، ۱۹۹۷). زبان محور یادگیری است؛ مؤلفه اساسی روابط بین فردی است. دریچه ای است به ذهن (گلدشتاین ،۱۹۹۵) لایبوویتز (۱۹۷۴) معتقد است که زبان، وسیله کنترل اجتماعی و بخشی از هویت اجتماعی است (به نقل از مک کی و هورنبرگر ، ۱۹۹۷). زبان، یک رمز اجتماعی مشترک برای برقراری ارتباط است (یتر ، تلون و اینشتاین، ۲۰۰۲) زبان، واسطه ای است برای خلق بازنمایی های ذهنی (فالکنر ، لیتلتون و وودهد، ۱۹۹۸) طبق نظر مایکنبام (۱۹۷۳) زبان، نقش حیاتی در تحول و اصلاح رفتارهای خود کنترلی در کودکان ایفا می کند (به نقل از اسمیت ، نیسوورت و هانث ، ۱۹۸۳) وارن و آبدوتو (۱۹۹۲) بر این اعتقادند که زبان در ونداد بسیاری از فعالیتهای انسانی (همچون ریاضی)، واسطه بسیاری از پردازش های انتزاعی (همچون خواندن) و برونداد بسیاری از رفتارهای اجتماعی (همچون همانندسازی) می باشد.

ابعاد زبان

اکثر صاحبنظران علم زبان شناسی، معتقدند که زبان، دارای ۴ بعد می باشد: ۱- آواشناسی (مؤلفه ای که راجع به اصوات زیان صحبت می کند) ۲- ریخت شناسی نحو (مؤلفه ای که در مورد شکل کلمه و قواعد دستوری زبان سخن می گوید) ۳- معنا شناسی (مؤلفه ای که در زمینه معانی لغات و عبارات زبان بحث می کشد و ۴- کاربرد شناسی (مؤلقه ای که اشاره به استفاده از زبان در موقعیت های عملی دارد) (هالاهان و کافمن ، ۱۹۸۹: هانت و مارشال ۲۰۰۲). _

اکتساب زبان

بررسی اکتساب زبان، از سال ۱۷۰۰ میلادی آغاز گشته است و ایتارد ، پیشگام مطالعه تأخیر رشد زبان در کودکان عقب مانده ذهنی است (اسیت و دیگران، ۱۹۸۳).در اکتساب زبان، عوامل روانشناختی شامل مهارت در بازنمایی و مهارت در دریافت و سازماندهی حسی (شنیداری- کلامی و بینایی- حرکتی) نقش بسیار دارند.در زمینه اکتساب زبان، نظریات مختلفی بیان شده است از جمله هانت و مارشال (۲۰۰۲) دو رویکرد را در این خصوص معرفی می کنند: ۱- رویکرد روانی- زبانی که می گوید کودک یک کاوشگر است و ۲- رویکرد تعامل اجتماعی که می گوید کودک یک تعاملتر است. طبق نظر هارلی (۲۰۰۱) نیز دو دیدگاه در زمینه اکتسابی زبان وجود دارد: ۱- دیدگاه عقل گرایان، که می گوید پادگیری زبانی ذائی است. طبق این دیدگاه، طبیعت، مهمتر از تربیت است. از طرفداران این دیدگاه می توان به افلاطون و دکارت اشاره کرد و ۲- دیدگاه تجربه گرایانه که می گوید یادگیری زبان، اکتسابی است.طبق این دیدگاه، طبیعت، مهمتر از طبیعت است. از طرفداران این دیدگاه می توان به لاک و هیوم اشاره کرد. نظریه دیگر در مورد اکتسابه زبان، نظریه اجتماعی می باشد. محور این نظریه، این عقیده است که بین کودک و محیط، رابطه دوجانبه وجود دارد (ویگوتسکی ، ۱۱۹۷۸ برونر ، ۱۹۸۳ به نقل از رابرتسون و ویسمر، ۱۹۹۹)مدل تعاملی (پودر و ولون، ۱۹۹۳) چشم انداز دیگری در زمینه اکتاب زبان به حساب می آید. در این مدل، فرایند اکتساب زبان، شامل تعاملات دو جانبه پیش رونده بین رفتارهای کودک و والدین می باشد که تأخیر تحولی زبان، بویایی این تعاملات و تجربیات سازنده اجتماعی را کاهش می دهد (به نقل از رابرتسون و ویسمر، ۱۹۹۹ شر اینجا باید گفت که بین زنان خانه و زبان مدرسه، اختلاف وجود دارده زبان خانه، نماینده سطح تعاملی خانه است و زبان مدرسه، نماینده مقاصد آموزشی مدرسه.

داکرل ومسر (۱۹۹۹) دو تبیین کلی در مورد کتاب زبان مطرح می کنند:

۱-زبان، تولید جملاتی را میسر می سازد که یک کودک، هرگز آنها را نشنیده است. پی، ثقلید همواره نقش عمده ای در اکتساب زبان ایفا نمی کند.

٣- از راه شنیدن گفتار، زبان فرا گرفته می شود زیرا اولا”، کودکان بطور دانی دارای توانایی بکار گیری قواعد گرامری هستند (چامسکی ، ۱۹۶۷) و ثانیا” دارای ظرفیت کلی پردازش اطلاعات پیچیده می باشند (پادلی ، ۱۹۹۳).

نظریات رشد زبان

اولین گام در رشد ژیان، اکتساب معانی واژه هاست که از راه شنیدن حاصل می گردد (داکرل و مسر، ۱۹۹۹)، رشد زبان، با کیفیت تعاملات پیش از یادگیری زبان، رابطه دارد (یوپینگ و جونز  ۲۰۰۳ از اینرو رفتار های پیش از یادگیری زبان پیش بینی کننده اکتاب زبان در دوره های بعد و نشان دهنده تأخیر ژیانی می باشد (پریزانت ، آدت ، برک . هامل ، ماهر و تیادور ۱۹۹۰).پیاژه (۱۹۶۵) معتقد است که رشد زبان، تحت هدایت رشد شناختی بوده و بازتابی از آن است. بنابراین، رشد زبان، بستگی به رشد تفکر دارد. وی در تایید گفته خود، اشاره می کند که در کودکان، قبل از آغاز زبان، هوش حسی- حرکتی نمایان می شود (ماسن و کیگان ، هوستون و کانجر ، ۱۳۸۰). بنابراین، هر اندازه معلولیت عقلی بارزتر باشد، رشد زبان، کمتر خواهد بود (دادستان، ۱۳۷۹)، اما ویگوتسکی (۱۹۷۴)، بر این اعتقاد بود که زبان، مقدم بر شناخت است؛ یعنی قبل از اینکه فعالیتهای شناختی، آغاز گردد، فرایندهای زبانی، تشکیل شده است. بنابراین، پیش از آنکه کودک آغاز به تفکر کند، شروع به زبان آموزی می کند. پس، قبل از هر اندیشه ای، زبانی وجود داره (هالاهان و کافمن، ۱۳۷۹).در طی سال ها، ۲ دیدگاه نظری در خصوص رشد زبان، ظهور پیدا کرده اند (اوهاینس و شالمن ، ۱۹۹۸) که عبارتند از:- دیدگاه رفتاری رفتارگرایان از جمله اسکینر و از گود) زبان را مجموعه ای از رفتارهای کلامی می دانند که از طریق تجربه و تداعی ہین محرک و پاسخ (بین معنا و لغت، لغت و آواء جمله و پاسخ) یاد گرفته می شود و تقلید و شکل دهی، نقش عمده ای در رشد آن ایفا می کنند.

۲- دیدگاه روانی- زبانی – نحوی : طبق این دیدگاه، زبان، پدیده ای دانی، فیزیولوژیکی و ژنتیکی است. پیشگام این دیدگاه، نوام چامسکی می باشد که در دهه های ۱۹۵۰ و ۱۹۶۰ میلادی به نقش نحو و فرایندهای زیربنایی زبان (با مدار چرخشی و اشاره کرد. بر اساس عقیده وی، کودک با یک ابزار اکتساب زبان( LAD) به دنیا می آید که این مکانیزم از طریق محرکهای زبانی، فعال سازی شده و دارای دو بخش می باشد: ۱- مجموعه ای از قوانین و اصول کلی جمله سازی و ۲- روش های کشف شیوه کاربرد این محصول در زبان کودک. تمرکز اصلی این دیدگاه، بر رشد دستوری استوار است.

٣- دیدگاه معنایی- شناختی: در این نظریه، زبان، از طریق درک معانی تولیدات کلامی که مبتنی بر دانش شناختی پیشین می باشد، فراگرفته و رشد می پاید. از پیشگامان برجسته این نظر په، می توان په ختم لویس بلوم در دهه های ۱۹۶۰ و ۱۹۷۰ اشاره کرد. .

۴- دیدگاه اجتماعی- عملی، در این چشم اندازه زیان، چیزی نیست جز ارتباط که گفتار، اصلی ترین واحد آن است. مطابق این نظریه، نقطه آغازین رشد زبان، تعاملات بین کودک و مادر است. از جمله پیشگامان این دیدگاه می توان آلبرت باندورا در دهه ۱۹۸۰ را نام برد.

نظریه دیگری که در سالهای اخیر مطرح گردیده است. نظریه شبکه های عصبی، شبکه های پیوندی و فرایند های توزیع موازی می باشد که از پیشگامان آن می توان به پلانکت اشاره کرد که در سال ۱۹۹۷ آن را بیان کرد. طبق این دیدگاه، زبان همچون شبکه ای عصبی است که لایه های آن، به صورت موازی با هم در پیوندند (مانند پیوند توجه و گفتار زبان در لایه دروتدادی پردازش می شود و لابه نهفته ، توان بین لایه های دروندادی و بروندادی را تحت تأثیر قرار می دهد (به نقل از داکرل و مسر، ۱۹۹۹).مطابق نظر هارلی (۲۰۰۱) رشد زبان، از یک فرایند ۹ مرحله ای عبور می کند: ۱- صداهای بی معنی تولد تا ۶ هفتگی) ۲- غان و غون (۶ هفتگی ۳- خنده (۱۶ هفتگی) ۴- بازی صوتی (۱۶ هفتگی تا ۶ ماهگی) ۵- ور ور (۶ تا ۱۰ ماهگی) ۶- عبارات یک کلمه ای (۱۰ تا ۱۸ ماهگی) ۷عبارات دو کلمه ای (۱۸ ماهگی) ۸- گفتار تلگرافی (۲ سالگی) و ۹- جمله کامل (۲ سال و ۶ ماهگی). کرتیس و دانلون (۱۹۸۵) نیز سلسله مراتب رست زبان را در هر سطح بیان می کنند: ۱سطح اول: پاسخ به محیط ۲- سطح دوم: پاسخ به افراد و اشیا ۳- سطح سوم: پاسخ به ارتباطات ۴سطح چهارم پاسخ به نظام های زبان و الا سطح پنجم پاسخ به نظام های گفتار و خواندن و هانت و مارشال (۲۰۰۲) نیز رشد زبان را در مرحله ارائه داده اند ۱- مرحله اول: تولد تا ۱ ماهگی: در این مرحله، کودک، امتحانگر است ۲- مرحله دوم: ۷ تا ۱۲ ماهگی: در این مرحله، کودک، آزمابشگر است -۳۰- مرحله سوم: ۱۲ تا ۲۴ ماهگی: در این مرحله، کودک، کاوشگر است ۴- مرحله چهارم: ۳ تا ۵ سالگی، در این مرحله، کودک، نظاره گر است و به مرحله پنجم ۶ تا ۱۲ سالگی: در این مرحله کودک، خیره گر است.

مهارت های اجتماعی

مهارت یعنی کاربرد مجموعه ای از رفتارها به منظور انجام یک تکلیف لازمه پکه زندگی جمعی، همانا داشتن مهارت های اجتماعی است، مفهوم مهارت های اجتماعی از یک چشم انداز اجتماعی، بر این فرض استوار است که مهارت های خاص، اساس کفایت اجتماعی را در رفتار شکل می دهند و مشکلات بین فردی، می تواند در نتیجه گنجینه ناکافی و غلط رفتار اجتماعی بروز کنید.(مارگالیت ، ۱۹۹۳) این مهارت های با کارامدتر شدن فرد در تعاملات حاصل می آید. مهارت های اجتماعی، یک مؤلفه مهم از رفتار فرد می باشند که در ارانه مؤثر برنامه های تغییر رفتار، حبانی هستند. از جمله این مهارت ها می توان به دادن بازخورد و تقویت، ایجاد حس اشتیاق و خوش بینی توجه به نظرات منطقی دیگران و درگیر نگین انتن افراد در کسب اطلاعات اشاره کرد (اوبراین ، دیکینسون و روسو ، ۱۹۸۲). در این بخش، به تعریف مهارت اجتماعی پرداخته می شود. در آغازه تعریف کفایت اجتماعی ارئه می گردد.

تعریف کفایت اجتماعی

کفایت اجتماعی ، سازه ای بزرگ است که مهارت اجتماعی، جزء کوچک مهمی از آن به حساب می آید.دال (۱۹۵۳) به عنوان پیشگام این زمینه، آن را اینگونه تعریف کرده است. یک ترکیب کار کردی از صفات انسانی که به دنبال سودمندی اجتماعی بوده و بازتاب آن، در خودکفایتی و خدمت به دیگران است (به نقل از برونینگ ، ماتسون و بارت , ۱۹۸۲a) الیوت و گرشام (۱۹۹۳) در این خصوص معتقدند که کفایت اجتماعی، نشانگر قضاوت اجتماع در باره کیفیت کلی عملکرد یک فرد در موقعیت های معین می باشد. مک فال (۱۹۸۲) بیان می کند که کفایت اجتماعی، یک ویژگی است که به ارزشیابی مهارتهای اجتماعی می پردازد و مهارتهای اجتماعی، رفتارهای خاص می باشند (به نقل از الیوت و گرشام، ۱۹۹۳).سیپرشتاین (۱۹۹۲) در مقاله خود، محور اصلی را کفایت اجتماعی قرار داده و آنرا به عنوان مهمترین سازه در عقب ماندگی ذهنی قلمداد می کند. وی به تعریف تردگولد (۱۹۳۷) اشاره کرده که: « کمبود کفایت اجتماعی، منطقی ترین و علمی ترین مفهوم و تصور از عقب ماندگی و نقص ذهنی است و می گوید با تمام این احوال، اندازه گیری این سازه، یک موضوع مسأله ساز می باشد. این محقق در ادامه بیان می دارد که باید به عوامل زیر بنایی کفایت اجتماعی در این افراد یعنی دانش و شناخت اجتماعی و رفتار و عمل اجتماعی کودکان عقب مانده ذهنی توجه خاصی مبذول داشت. نباید فراموش کنیم که رفتار اجتماعی کودکان عقب مانده ذهنی باید با توجه به رفتارهای تعاملی آنان مورد سنجش واقع شود. گرینسیان و گرنفیلد (۱۹۹۲) در طی بررسی خود در مورد عقب ماندگی ذهنی، اذعان داشته اند که باید تلقی دیگری از عقب ماندگی ذهنی داشته باشیم که در آن، کفایت اجتماعی محور تعریف عقب ماندگی ذهنی قرار گیرد. آنان به این تعریف شود تردگولد (۱۹۲۲) از کفایت اجتماعی اشاره می کنند که: کفایت اجتماعی، کیفیتی بنیادی از وجود آدمی و وسیله ای اساسی است که افراد از طریق آن، خود را با تقاضا های محیطی سازش می دهند. در این بررسی آنها به ارائه مدلی پرداخته اند که در آن، کفایت اجتماعی شامل دو جنبه ایسته جنبه عقلانی که در بر گیرنده هوش عملی و اجتماعی و جنبه غیر عقلانی که در پر گیرنده منش و خلق و خو می باشد.داج (۱۹۹۳) سه مؤلفه از کفایت اجتماعی را ارائه داده است که عبارتند از: ۱- رمزگردانی و تفسیر علائم اجتماعی ۴» انتخاب واکنش اجتماعی مناسب و ۳- ابراز مطلوب این واکنش (به نقل از اسمیت و تراویس ، ۲۰۰۱ ) وان و مک اینتاش (۱۹۹۰) نیز چهار مؤلفه از کفایت اجتماعی را عنوان کرده اند؛ ۱- رابعله مثبت با دیگران ۲- شناخت اجتماعی صحیح و متناسب با سن ۳- نبود رفتارهای ناسازگارانه و ۴- رفتارهای اجتماعی مؤثر (به نقل از اسمیت و تراویس، ۲۰۰۱) دیتر و یئونگ (۲۰۰۴) سه بعد رفتاری مهم کفایت اجتماعی کودکان را عبارت از: ۱- رفتار جامعه پسند، که رابطه با همسالان را تسهیل می سازد ۲- رفتار برونگرا و ۳- کناره گیری اجتماعی می دانند که دو بعد آخر، رابطه با همسالان را مختل می سازد. راحیل و تگلاسی (۲۰۰۳) این سازه را به عنوان مجموعه فرایندهای ذهنی هماهنگ کننده مهارت های رفتاری شناختی و عاطفی برای ارضای خواسته های انطباقی تعریف می کشند اسپیواک و شور (۱۹۷۴) کفایت اجتماعی را به عنوان مساله گشایی اجتماعی و تمرکز روی توانش هایی از قبیل خلق راه حل های مختلف، تفکر وسیله هدف و تفکر پیلیدی تلقی می کنند (به نقل از اسمیت و تراویس، ۲۰۰۱).

تعریف مهارت اجتماعی

تعریف مهارت های اجتماعی به صورت نظری یا عسلی، به دلیل تنوع رفتار های تحت این عنوان، دشوار الیوت و گرشام (۱۹۹۳) به عنوان دو نظریه پرداز و محقق برجسته در زمینه مهارت های اجتماعی، این مهارت ها را اینگونه تعریف می کنند. رفتار های اکتسابی جامعه پسندی که فرد را قادر می سازند تا آن گونه با دیگران در تعامل باشد که واکنش های مثبت آنان را فراخوانده و از واکنشهای منفی آنها اجتناب ورزد، آنان معتقدند که پنج عامل این تعاملات را تسهیل می کند همکاری قاطعیت، خویشتنداری، مسؤولیت پذیری و همدلی، کارولی و کافر (۱۹۸۲) معتقدند که مهارت اجتماعی، یعنی توانایی عمل مؤثر در محیط که مستلزم تو جنبه مهم می باشد: ۱- انطباق با شرایط و ۲- خود تنظیمی، ماتسون، لوک و مایویل (۲۰۰۴) می گویند مهارتهای اجتماعی، مجموعه ای پیچیده از مهارتها می باشند که برای سازگاری و کنار آمدن با موقعیت های فشارزا، حیاتی بوده، روابط سالم را پرورش داده و عملکرد کلی را تحت تأثیر قرار می دهد، میسرا (۱۹۹۲) بیان می دارد که مهارتهای اجتماعی، راهبردهای رفتاری ویژه ای هستند که به فرد اجازه می دهند تا با دیگران به صورت مثبتی در تعامل بوده، دوستی ها و شبکه حمایت اجتماعی را گسترش داده و با محیط اجتماعی بطور موتور کنار این این مهارتها: از آنچنان اهمیتی برخوردارند که بدون آن ها، کارکرد ارتباطی دچار اختلال می گردد. این مهارت های دامنه ای گسترده از پاسخ های غیر کلامی نظیر تماس های چشمی و حالات چهره و مهارت های پیچیده همچون پرسیدن، ابزار احساسات و برقراری مکالمه را شامل می …