منو
X

تصویر
کوروش محمدی
روانشناس بالینی و فردی
(4)
آمار این متخصص
(4) رای
60%

دقت

0%

مفید بودن

80%

دانش و مهارت

80%

رفتار بالینی

40%

وقت شناسی

0%

هزینه اقتصادی

توضیحات پروفایل
  

کوروش محمدی هستم، فارغ التحصیل روانشناسی تربیتی در مقطع کارشناسی ارشد از دانشگاه شیراز واحد بین الملل در سال ۱۳۹۱، پایان نامه ی اینجانب تحت عنوان “بررسی رابطه بد رفتاری والدین با خودکار آمدی و پیشرفت تحصیلی فرزندان” می باشد که در ادامه بخشی از آن را مطالعه می کنید:

دانشگاه شیراز

ولحد بین الملل

پایان نامه کارشناسی ارشد در رشته روان شناسی تربیتی

عنوان:

بررسی رابطه بد رفتاری والدین با خودکار آمدی و پیشرفت تحصیلی فرزندان

نگارش:

کوروش محمدی

استاد راهنما:

دکتر فریده یوسفی

اساتید مشاور:

دکتر محبوبه فولاد چنگ

دکتر راضیه شیخ الاسلامی

شهریور ۱۳۹۱

فهرست مطالب

عنوان

فصل اول: کلیات

مقدمه

بیان مسأله

ضرورت و اهمیت تحقیق

اهداف تحقیق

هدف کلی

اهداف فرعی

سؤالات تحقیق

تعریف مفهومی و عملیاتی متغیرها

تعاریف مفهومی

بدرفتاری با سوء رفتار با کودکان

خودکارآمدی

پیشرفت تحصیلی

تعاریف عملیاتی

بدرفتاری با سوء رفتار با کودکان

خودکارآمدی پیشرفت تحصیلی

فصل دوم: مبانی نظری و تحقیقات پیشین

مبانی نظری

بدرفتاری با کودکان

شیوه های فرزند پروری

تاثیر بدرفتاری والدین بر خودکارآمدی فرزندان

تاثیر بدرفتاری والدین بر پیشرفت تحصیلی فرزندان

خودکارآمدی

ویژگی های افراد خود کار آمد

اهمیت باورهای خودکارآمدی

پیشرفت تحصیلی

تحقیقات پیشین

تحقیقات پیرامون بدرفتاری و ابعاد آن

تحقیقات پیرامون رابطه بدرفتاری با خودکارآمدی

تحقیقات پیرامون رابطه بدرفتاری با پیشرفت تحصیلی

تحقیقات پیرامون خودکارآمدی تحصیلی و تفاوت های جنسیتی

تحقیقات پیرامون پیشرفت تحصیلی و تفاوت های جنسیتی

فصل سوم: روش تحقیق

طرح تحقیق

جامعه آماری

نمونه و روش نمونه گیری

ابزار پژوهش

پرسشنامه خودکارآمدی دانش آموزان مورگان- جینگز (۱۹۹۹)

پرسشنامه سنجش بدرفتاری والدین دیمیر (۱۹۹۵)

سنجش پیشرفت تحصیلی

روش اجرا

روش تجزیه و تحلیل اطلاعات

فصل چهارم: یافته های تحقیق

یافته های توصیفی متغیرهای پژوهش

یافته های مربوط به تحلیل سوالات تحقیق

آیا بین بدرفتاری والدین با خودکارآمدی فرزندان رابطه وجود دارد؟

آیا بین بدرفتاری والدین با پیشرفت تحصیلی فرزندان رابطه وجود دارد؟

کدامیک از ابعاد بد رفتاری والدین می تواند خود کارآمدی و ابعاد آن را در فرزندان پیش بینی کند؟

کدام یک از ابعاد بد رفتاری والدین می تواند پیشرفت تحصیلی فرزندان را پیش بینی کند؟

آیا بین میانگین نمرات دختران و پسران پایه های مختلف تحصیلی، از لحاظ خودکارآمدی آنان تفاوت معنا داری وجود دارد؟

آیا بین میانگین نمرات دختران و پسران پایه های مختلف تحصیلی، از لحاظ | پیشرفت تحصیلی آنان تفاوت معناداری وجود دارد؟

فصل پنجم: بحث و نتیجه گیری

بحث و بررسی یافته های تحقیق

بحث از رابطه بین بدرفتاری والدین با خودکارآمدی و پیشرفت تحصیلی فرزندان

بحث از پیش بینی خودکارآمدی فرزندان و ابعاد آن توسط بدرفتاری والدین

بحث از پیش بینی پیشرفت تحصیلی فرزندان توسط ابعاد بدرفتاری والدین

بحث از تفاوت های عملکرد دو جنس در متغیر های پژوهش

کاربرد های نظری و عملی پژوهش

محدودیت های پژوهش

پیشنهادهای پژوهشی

منابع و مأخذ

منابع فارسی

منابع انگلیسی

پیوست ها

پیوست ۱

پیوست ۲

فصل اول: کلیات پژوهش

مقدمه:

پدیده بدرفتاری با کودکان یا به عبارتی کودک آزاری ، از جمله شایع ترین و پیچیده ترین مسائل روانی، اجتماعی جامعه امروزی است که در بسیاری از خانواده ها بوقوع می پیوندد.منظور از بدرفتاری با کودکان صرفا تنبیه بدنی یا پرخاشگری نیست بلکه ممکن است در اشکال مختلفی در دامنه سنی زیر ۱۸ سال بروز پیدا کند (آلبرز، ری ایلی و ایتنر ، ۱۹۹۳) برخی از این اشکال عباتند از: کودک آزاری جسمی ، که آسیب ها و صدمات جسمی به کودک را شامل می شود، کودک آزاری عاطفی با احساسی ، که به مواردی همچون طرد، محرومیت عاطفی و برخورد خشونت آمیز خانواده همراه با تحقیر کودک اشاره دارد، کودک آزاری جنسی ، که سوء استفاده جنسی از کودک را مطرح می کند و غفلت یا بی توجهی که به حذف یا نادیده گرفتن کودک مربوط می شود (کینگستون و پنهیل ،۱۹۹۵).تجربه های ناگوار ناشی از این پدیده در دوران کودکی، آثار و پیامدهای دراز مدت و ناخوشایندی در زمینه تحول و سازگاری شخصیت فرد در بزرگسالی به دنبال دارد (آندا ، ۲۰۰۶).تحقیقات بسیاری نشان داده اند که سابقه هر نوع بدرفتاری دوران کودکی با پیامدهای منفی بزرگسالی رابطه دارد و کودک آزاری به هر شکلی که انجام شود با توجه به نوع، شدت، مدت و فراوانی می تواند به اختلالات و آسیب های روانی منجر شود (لانسفورد و همکاران، ۲۰۰۲).همچنین مطالعات تجربی و بالینی متعددی نشان می دهند که بدرفتاری با فرزندان، اثرات مخرب زیادی بر روی فعالیت های مختلف آنان دارد و عواقب جبران ناپذیری، از فعالیت های محل اجتماع گرفته تا خشونت در جامعه بدنبال دارد (تیزنگ، جکسون و کارلسون ، ۱۹۹۱). بدرفتاری با کودک تاثیرات بلند مدت نیز دارد. از جمله این تاثیرات عبارتند از معلولیت های ذهنی و هوشی، کاهش خود شایستگی، کاهش واقعیت آزمایی، و ضعف روابط بین فردی (الفارو، ۱۹۸۱). به همین نحو، اغلب تغییرات ایجاد شده در رفتار کودکان، با بدرفتاری با آن ها مرتبط می باشند (تیزنگ و همکاران، ۱۹۹۱) این تغییرات عبارتند از قشقرق های شدید، انزوای مفرط، خصومت سرکش و متمردانه، و خشونت آشکار. کودکانی که مورد سوء رفتار قرار می گیرند بیشتر از کودکانی که در جمعیت های عمومی قرار دارند، به گذراندن دوره های موسسات اصلاحی ویژه بزرگسالان با نوجوانان تمایل دارند («آلفارو، ۱۹۸۱).در چند دهه اخیر، از سوی بسیاری از محققان و صاحب نظران حوزه تعلیم و تربیت توجه بیشتری نسبت به پدیده کودک آزاری و بدرفتاری والدین با فرزندان شده است. مطالعات بسیاری به بررسی پیامد ها و تاثیرات این پدیده بر ساز و کارها و عملکرد رفتاری، عاطفی و اجتماعی دانش آموزان تمرکز یافته اند و در اغلب این مطالعات تلاش شده است تا از نتایج حاصله راهبرد هایی برای ارتقاء سطح عملکرد دانش آموزان استخراج گردد. بر این اساس یکی از مولفه های مورد بررسی در این پژوهش نیز خودکارآمدی است که به عنوان یکی از متغیرهای ملاک در ارتباط با بدرفتاری والدین مورد ارزیابی قرار می گیرد.بندورا با این فکر که در نظر به شناختی- اجتماعی او یک عنصر کلیدی کم است مفهوم خودکارآمدی را در ۱۹۷۷ مطرح نمود و بدین ترتیب موفق به شناسایی قطعه مهمی از آن عنصر گمشده شد (میرزایی کندری، ۱۳۸۶). به نظر بندورا، خود کار آمدی به باورها با قضاوت های فرد نسبت به توانایی های خود در انجام وظایف و مسئولیت ها اشاره دارد و در واقع توان سازنده ای است که به وسیله آن، مهارتهای شناختی، اجتماعی، عاطفی و رفتاری انسان برای تحقق اهداف مختلف، به گونه ای اثربخش ساماندهی می شود (بندوراء ۱۹۹۷).براساس تبیین بندوراء خودکار آمدی فرد حاصل تعامل سه جزء شخص، محیط و رفتار است. این سه مولفه با هم به طور تعاملی عمل می کنند تا رفتارهای بعدی فرد را تعیین نمایند. به سخن دیگر، هیچ یک از این سه جزء را نمی توان جدا از اجزای دیگر به عنوان تعیین کننده رفتار انسان به حساب آورد. بندورا (۱۹۸۶) این تعامل سه جانبه را به صورت شکل ۱-۱ نشان داده است:بندورا این موقعیت را جبر متقابل نامیده است بدین معنی که فرد به محیط و رفتار به صورت تعاملی عمل می کنند و تعامل بین آنها علت رفتار است که همان مفهوم جبر متقابل است. بنابر این مفهوم، چه بگوییم رفتار پر شخص و محیط اثر می گذارد چه بگوییم محبط با شخص رفتار را تحت تاثیر قرار می دهد، درست گفته ایم. با استفاده از همین نکته می توان احتمال تاثیر بدرفتاری والدین را بر خود کار آمدی فرزندان مورد بررسی قرار داد. بندورا معنقد است که رفتار آدمی به طور عمده یک رفتار خود تنظیم داده شده است و معیارهای عملکرد درونی شده و خودکارآمدی نیز نقش مهمی در رفتار خودنظم دهی ایفا می کند (بندوراء(۱۹۸۶).خودکارآمدی یک سازه محوری در نظریه شناختی- اجتماعی بندوراست. باورهای خودکارآمدی دانش آموزان، توانایی آنها در انجام موفقیت آمیز یک تکلیف خاص را توصیف می کند. نتایج حاصل از مطالعات نشان می دهد که خودکارآمدی دانش آموزان اثر مهمی در خلال موقعیت های حساس دارد. به طور نمونه، دانش آموزان با سطوح بالاتر خودکارآمدی تمایل بیشتری برای درگیر شدن در تکالیف تحصیلی دارند، از راهبردهای عمیق و منظم تری استفاده می کنند، بیشتر از خود استقامت نشان می دهند و تمرات بالاتری نسبت به دانش آموزانی که کم تر نسبت به توانایی هایشان اطمینان دارند، به دست می آورند (بندوراء ۱۹۹۷). افراد با باور کافی به کارآمدی خود، قادر به سازگاری بیشتر با نیازهای موقعیت خاص می باشند، در حالی که افرادی که از خود کار آمدی کافی برخودار نیستند، در ارائه فعالیت های خاص با مشکل روبرو می شوند (بندوراء ۱۹۸۹).خانواده به عنوان امن ترین پایگاه اجتماعی بشری، مؤثرترین نقش را در فرآیند شکل گیری شخصیت و ایجاد باورهای خود کارآمدی در فرزندان دارد. به نظر می رسد در خانواده ای که صمیمیت، محبت و مهربانی وجود داشته باشد کودک خواهد توانست اعتماد لازم را نسبت به توانائی و ارزشهای فردی کسب نماید و مسیر تغییرات مطلوب در شخصیت خویش را در پیش گیرد.خانواده ها با والدینی که بطور مستمر کودکان خود را مورد حمایت قرار می دهند، با آن ها گرم و صمیمی اند و کنترل منطقی و متعادل را اعمال می کنند، در فرزندان خود اشتیاق ابراز رفتارهای اجتماعی قابل قبول را ایجاد و زمینه را برای بروز استعدادها و توانائی ها و نیز زمینه های تقویت خودکارآمدی در آنان فراهم می آورند. برعکس والدین آسان گیر که از کنترل کودکان خود پرهیز می کنند و نیز والدین بسیار سخت گیر که در کنترل و تربیت فرزندان خود دچار افراط و رفتارهای شکننده می شوند، کودکان آن ها اشتیاقی ندارند که از رفتارهای قابل قبول و معیارهای تعریف شده گروههای مختلف جامعه اطاعت کنند و به تبع از چنین فرزندانی نمی توان انتظار موفقیت و پیشرفت در عملکردهایشان را داشت (کارگر شولی و پاک نژاد (۱۳۸۲).بنابراین در خانواده ای گرم و حمایت گر، از یک سو کودک می تواند با اطمینان به شخصیت خود با مشکلات روبرو شود و از سوی دیگر، بدون داشتن اضطراب و تشویش، رفتارهای نامناسب خود را مورد تردید قرار داده و سعی می کند آن ها را به نحو مطلوب تغییر دهد. براین اساس فرزندانی که از خود اطمینانی و خودکارآمدی بالاتی برخوردارند در عملکردهای اجتماعی خود بهتر و موفق تر هستند (زینلی پور و زندی نیا، ۱۳۸۸).تاثیر خانواده در رشد همه جانبه کودک از لحظه تولد آغاز شده و با قدرت و فراگیری خاصی آشکار می شود و در سراسر زندگی باقی می ماند. روابط صحیح و متعادل والدین و فرزندان یکی از عوامل موثر در سلامت و بهداشت روانی آنان است. تحقیقات نشان می دهند که در بین عوامل مختلفی که در پرورش شخصیت سالم در کودکان و نوجوانان موثرند، تاثیر متقابل کودک و والدین و نحوه برخورد و ارتباط والدین و کودک در زمره مهمترین و بنیادی ترین عوامل محسوب می شوند (نوابی نژاد، ۱۳۷۰) در این میان، پیشرفت تحصیلی موضوعی است که بخصوص در حال حاضر مورد توجه تمامی کشورهای جهان است و هر ساله مقدار زیادی از بودجه جوامع صرف تحصیل کودکان و نوجوانان می شود (ویسی، ۱۳۸۳). برخی تحقیقات انجام شده نشان داده اند که اتخاذ شیوه های تربیتی توسط خانواده ها در فرآیند کاهش یا ارتقای پیشرفت تحصیلی فرزندان از اهمیت خاصی برخوردار است (رابینسون ، ۱۹۹۸). به عبارت دیگر، والدین با هر یک از شیوه های فرزند پروری، نوع تعامل خود را با فرزندان ترسیم می نمایند که دامنه این تعامل بسته به نوع و سبک فرزند پروری موجود می تواند از رفتار گرم و پذیرنده با صدور بدرفتاری نسبت به فرزندان بروز نماید. با این وجود، حضور والدینی حمایت گر، می تواند فرزندان را در حصول شرایط بهتر، کارآمدی و ارتقاء پیشرفت تحصیلی شان ترغیب نماید (ویسی، ۱۳۸۳)پژوهش حاضر در همین راستا و به منظور بررسی رابطه بین پدیده بدرفتاری والدین در خانواده با متغیرهای خودکارآمدی و پیشرفت تحصیلی فرزندان شکل گرفته است

بیان مسأله

پدیده بدرفتاری با فرزندان و عوارض ناشی از آن بخش وسیعی از مطالعات و تحقیقات علمی در کشورهای مختلف را به خود اختصاص داده است. این موضوع شاید از آن جهت بیشتر مورد توجه پژوهشگران علوم رفتاری است که تاثیر آن به صورت مستقیم و غیر مستقیم بر بسیاری از شاخص های رفتاری و تربیتی جوامع شناخته شده است. امروزه یکی از شاخص های ارزیابی دانش آموزان در محافل آموزشی، میزان پیشرفت تحصیلی آنان است که به نظر می رسد همین شاخص خود تحت تاثیر سوء رفتار والدین قرار داشته باشد.یکی از ویژگی های اساسی که برای انسان به مثابه سرمایه ای ارزشمند و به عنوان عاملی مهم در شکوفایی استعدادها و خلاقیت او محسوب می گردد، خودکارآمدی است. بسیاری از موفقیت های انسان به ویژه در دوران تحصیلی و رشد اولیه، به نوعی تحت تاثیر همین ویژگی هستند، بنابراین به نظر می رسد توفیق فرزندان در پیشرفت های تحصیلی و مانند آن نیز تحت تاثیر و متأثر از همین ویژگی حاصل شود. در حالیکه احتمال دارد این ویژگی مهم به دلیل کاربرد روش های تربیتی علط توسط بسیاری از والدین مورد غفلت واقع شده باشد نقش والدین در احساس توانمندی و اعتماد به نفس فرزندان حائز اهمیت است. اگر والدین به گونه ای رفتار کنند که کودک دچار احساس عجز و بی اعتمادی نسبت به توانایی های خود به طور کلی پژوهش ها نشان می دهند که روش های تربیتی والدین اثرات طولانی بر رفتار، عملکرد، انتظارات و در نهایت بر شخصیت افراد در آینده دارند. مثلا والدین سخت گیر و مستبد مانع پیشرفت و خودکارآمدی کودک می شوند. والدینی که اجازه نمی دهند کودک ابراز وجود کند مانع بروز استعدادهای بالقوه او می شوند و در نتیجه این کودکان در آینده افرادی روان آزرده، فاقد خودکارآمدی و پرخاشگر خواهند شد (مهرابی زاده هنرمنده نجاریان و بحرینی (۱۳۷۹)افزون بر این مطالعات، برداشت عمومی جامعه نیز بیانگر این است که بدرفتاری با خوش رفتاری والدین با فرزندان در احساس توانمندی و باورهای آنان از توانایی ها و نیز در عملکرد تحصیلی شان تأثیرگذار خواهد بود. مساله اصلی در این پژوهش نیز یافتن پاسخی برای این سوالات است که یک دانش آموز برای حصول حس شایستگی و توانمندی با به عبارتی خودکارآمد شدن، تا چه اندازه تحت تاثیر رفتار والدینش قرار دارد؟ آیا بدرفتاری والدین با فرزندان می تواند در پیشرفت تحصیلی آنان تاثیر گذار باشد؟ و اینکه کدام نوع بدرفتاری والدین بر خودکارآمدی و پیشرفت تحصیلی فرزندان تاثیر دارد؟ در نگاه اول این گونه به نظر می رسد، دانش آموزی که در محیط خانواده به اندازه کافی مورد احترام و پذیرش واقع شود و احساس خودکارآمدی و توانمندی در او تقویت شود، روحیه ای مطمئن و قابل انکار خواهد داشت، و اگر از طرف والدینش مورد بی حرمتی و بدرفتاری قرار گیرد (چه بدرفتاری از نوع جسمی باشد یا از نوع احساسی و یا حتی بی توجهی) خودکارآمدی او در سطح پایینی شکل می گیرد و به دلیل احساس ناتوانی و حقارت ناشی از آن، در بسیاری از عملکردهای خود، شکست خواهد خورد، اما برای بررسی این مساله و روابط بین متغیرهای این مطالعه لازم است با بهره گیری از روش های علمی، زوایای پنهان و آشکار این روابط مورد کنکاش قرار گیرد که در این تحقیق نیز بر همین منوال عمل شده است.موضوع تأثیر عواملی همچون خانواده بر عملکرد تحصیلی فرزندان طی سالهای اخیر بیش از پیش مورد توجه متخصصان تعلیم و تربیت قرار گرفته است. یافته های تحقیقاتی متعددی نشان داده است که عملکرد تحصیلی هم از ساختارهای دانش و فرایندهای پردازش اطلاعات تأثیر می پذیرد، هم از عوامل محیطی از جمله عوامل خانوادگی (باتلر و واین، ۱۹۹۵). در خصوص تاثیر پذیری خودکارآمدی و پیشرفت تحصیلی فرزندان از سبک های فرزند پروری و شیوه های رفتاری والدین، مطالعات متعددی صورت گرفته است (لایننبریک و پینتریج ، ۲۰۰۳، لین و لین ، ۲۰۰۱، والترز و پینتریج، ۱۹۹۸: لین و لین و کیپرانو، ۱۹۹۸ نیوبای، فراسر و شلبوش ، ۱۹۹۸؛ کاروی، تاکر، رینکه و هال، ۲۰۰۳، به نقل از حجازی فارسی نژاد و عسکری، ۱۳۸۶). اما در مورد تاثیر روش های تربیتی خانواده ها و بخصوص بدرفتاری والدین بر این دو متغیر، کار تحقیقی چندانی صورت نگرفته یا لااقل براساس منابع داخلی، در سطح مطالعات دانشگاهی، تحقیقات چشمگیری در جهت کشف رابطه بین این دو متغیر با بد رفتاری والدین انجام نشده است.اگرچه منابع اولیه تامین خودکارآمدی در خانواده شکل می گیرند، اما نمی توان از نقش مدرسه و تحصیل هم بر خودکارآمدی فرزندان غافل شد. عوامل مختلفی همچون رقابت های وسیع در مدرسه، توجه کمتر معلم به پیشرفت دانش آموزان و فشارهای روانی مرتبط با فعالیت در مدرسه، می توانند کاهش خودکارآمدی تحصیلی دانش آموزان را توجیه نمایند (بندورا ۱۹۹۷). لذا مساله اصلی در پژوهش حاضر بررسی رابطه بین خودکارآمدی و پیشرفت تحصیلی دانش آموزان با بدرفتاری والدین آنان است. یعنی این پژوهش بدنبال یافتن پاسخی برای این سوال است که آیا رابطه ای بین این سه متغیر وجود دارد یا نه. به عبارت دیگر، آیا بدرفتاری والدین می تواند به طور مستقیم، خودکارآمدی و پیشرفت تحصیلی فرزندان را تحت تاثیر قرار دهد؟

ضرورت و اهمیت تحقیق

یکی از الزامات مهم نظام های تعلیم و تربیت در جوامع در حال توسعه، توجه جدی به شاخص های پیشرفت از طریق توسعه قلمروهای علم و دانش در میان جمعیت فعال این جامعه است. در این راستا، توجه و اهمیت سیاست گزاران و برنامه ریزان نظام تعلیم و تربیت به پیشرفت تحصیلی و علمی دانش آموزان در سنین پایه و مقاطع پائین تر، می تواند در سرعت بخشیدن به آهنگ توسعه و پیشرفت جامعه موثر واقع گردد. اما شواهد موجود و برخی مطالعات انجام شده در کشور ما، حکایت از وجود کاستی هانی در حوزه تعلیم و تربیت فرزندان و به طور خاص در روش های تربیتی خانواده ها دارد. بسیاری از والدین به واسطه عدم آگاهی و برخی نیز به دلیل فقدان مهارت های فرزند پروری، گاهی روش هایی را در برنامه تربیتی خود با فرزندان به کار می بندند که نتیجه آن چیزی جز شکست و سنگ اندازی در مسیر پیشرفت فرزندان از جمله در حوزه تحصیل نمی باشد. یکی از مصادیق روش های نادرست والدین، بدرفتاری با فرزندان است که در اشکال مختلفی از قبیل بدرفتاری های جسمی، عاطفی و در بسیاری موارد نیز به صورت غفلت از فرزندان به وقوع می پیوندد. فرزندانی که در فضایخانوادگی خود، مورد بی توجهی و بدرفتاری واقع می شوند، در محافل اجتماعی خارج از فضای خانه نیز شرایط دشواری را تجربه خواهند کرد، چرا که به واسطه بدرفتاری والدین علاوه بر اینکه بخشی از باورهای خود کار آمدی خود را از دست می دهند، در محیط مدرسه نیز قادر به تطبیق شرایط خویش با برنامه ها و انتظارات آموزشی و درسی نخواهند بود. بنابراین دچار افت تحصیلی و عواقبی از این دست می شوند.با وجود جاری بودن چنین شرایط مخربی در میان برخی خانواده ها، عزم جدی مبتنی بر اصلاح روش های تربیتی والدین، چه در برنامه ریزی های متولیان امر و چه در نزد والدین به صورت گسترده جاری نیست. از این رو شناخت متغیر های موثر پر پیشرفت تحصیلی دانش آموزان در فضای خانه و مدرسه، می تواند به بهبود عملکرد والدین، مربیان و اولیای مدرسه، در انجام وظایف تربیتی و پرورشی خود نسبت به دانش آموزان بیانجامد. بسیاری از رفتارها و روش های تربیتی غیر اصولی که امروزه در خانواده ها اتخاذ می شود، بدون دانش و آگاهی لازم از عواقب و تبعات تربیتی این رفتار ها از سوی والدین یا اعضای خانواده صادر می شوند، در حالیکه نمی توان احتمال تاثیر مخرب این نوع رفتارها را بر بسیاری از ویژگیهای مهم شخصیتی فرزندان مانند خودکارآمدی و باورهای آنان نسبت به توانایی هایشان، نادیده انگاشت.با این وجود به کار گیری روش های موثر تربیتی می تواند علاوه بر تربیت فرزندانی کارآمد با توانایی بالا در اعمال قضاوت های موثر، زمینه های پیشرفت تحصیلی آنان را نیز تسهیل نماید. از این رو لزوم توجه به افزایش خودکارآمدی فرزندان نیز به خوبی احساس می شود، چرا که پایین بودن بودن سطح خودکار امدی فرزندان، موجب قضاوت های نادرست آنان در مورد قابلیت عملکرد و انجام تکالیف می شود (دورمن و آدامز، ۲۰۰۴). والدین به عنوان مهم ترین و موثرترین افراد در زندگی اجتماعی فرزندان، علاوه بر تامین نیازهای زیستی و فیزیولوژیک، در قبال شرایط تربیتی و مسائل روانی آنان نیز وظایف مهمی بر عهده دارند. صرف بزرگ کردن و روانه مدرسه و اجتماع کردن فرزندان، بیانگر انجام وظیفه والدین به طور تمام و کمال در قبال فرزندان شان نیست، بلکه بخش مهم ایفای نقش والدین نسبت به فرزندان، معطوف به اهتمام جدی آنان در رابطه با تأمین نیازهای روانی، اجتماعی و ارتباطی است که به نظر می رسد در بسیاری موارد این موضوع مورد غفلت و بی توجهی خانواده ها قرار می گیرد. از جمله مسائل مهم و تاثیر گذار در شکل گیری شخصیت فرزندان نوع رابطه عاطفی والدین با آن هاست که به طور خاص شامل انواع رفتارهای مثبت و برانگیزاننده و یا بر عکس سوء رفتار با فرزندان می شود.همانطور که قبلا نیز گفته شد، منظور از بد رفتاری والدین تنها تنبیه بدنی با پرخاشگری نیست، بلکه بدرفتاری می تواند در اشکال مختلفی نسبت به فرزندان بروز نماید. لذا در این پژوهش تلاش می شود تا در راستای شفاف سازی موضوع بدرفتاری، بررسی های لازم بعمل موضوع مورد مطالعه در پژوهش حاضر، بررسی ساختارهای رفتاری والدین نسبت به فرزندان و به طور خاص کشف رابطه بد رفتاری آنان با خودکارآمدی و پیشرفت تحصیلی فرزندان می باشد. بدون تردید کودکانی که در معرض بدرفتاری والدین باشند، دچار آسیب های جدی در حیطه روان و شخصیت خواهند شد و هرگز از چنین کودکانی انتظار نمی رود که در مواجهه با رویدادهای اجتماعی از کارآمدی و عملکرد مناسبی برخوردار باشند.لزوم انجام این پژوهش، از آن جهت ضرورت محسوب می شود که می تواند به کشف برخی کاستی های مغفول مانده در روابط والدین با فرزندان و ترسیم یک مسیر راهبردی برای ترمیم بخشی از از این کاستی ها در فضای خانه و مدرسه کمک نماید. از این رو انتظار می رود با کاربست راهکارهای برگرفته از نتایج این پژوهش، توسط خانواده ها، سیاست گزاران عرصه تعلیم و تربیت در وزارت آموزش و پرورش، معلمان و اولیای مدارس و دانش آموزان به عنوان ذینفعان اصلی این قبیل مطالعات، شاهد افزایش دانش والدین نسبت به مسایل تربیتی و کاهش بدرفتاری آنان نسبت به فرزندان، برنامه ریزی و استراتژی های موثر در حوزه تعلیم و تربیت جامعه و نیز تربیت دانش آموزانی خود کارآمد و موفق در عرصه تحصیلی کشور باشیم.بنابراین امروز ضرورت انجام تحقیقات گسترده و کاربردی پیرامون بدرفتاری والدین در همه ابعاد آن و بررسی رابطه این معضل تربیتی با خودکارآمدی و پیشرفت تحصیلی فرزندان احساس می شود، درک این ضرورت در واقع مطالعه و بررسی همان شرایطی است که نشان می دهد به انحاء مختلف، بد رفتاری والدین با فرزندان، عواقب جبران ناپذیری را برای آنان رقم می زند که به واسطه آن، بعضا شاهد فرزندانی با خودکارآمدی پائین و ناموفق در عملکرد تحصیلی هستیم. در پژوهش حاضر تلاش شده تا به بررسی روابط بین پدرفتاری والدین با فرزندان در همه ابعاد آن پرداخته شود و رابطه این معضل تربیتی با خودکارآمدی و پیشرفت تحصیلی دانش آموزان بررسی و مشخص گردد و این همان ضرورتی است که انجام آن می تواند در تحقق اهداف نظام تعلیم و تربیت کشور مثمر ثمر واقع شود.

اهداف تحقیق

هدف کلی

هدف کلی از این تحقیق بررسی رابطه بین بدرفتاری والدین با خودکارآمدی و پیشرفت تحصیلی دانش آموزان دوره راهنمایی شهرستان اصفهان می باشد. در این راستا اهداف اصلی تحقیق عبارتند از:

۱-­بررسی رابطه بین بدرفتاری والدین با خودکارآمدی و پیشرفت تحصیلی فرزندان

۲- پیش بینی خودکار آمدی دانش آموزان توسط ابعاد بدرفتاری والدین

٣- پیش بینی پیشرفت تحصیلی دانش آموزان توسط ابعاد بدرفتاری والدین

اهداف فرعی:

١- بررسی تفاوت بین دختران و پسران پایه های مختلف تحصیلی از نظر ابعاد بدرفتاری والدین

۲- بررسی تفاوت بین دختران و پسران پایه های مختلف از نظر پیشرفت تحصیلی

۳- بررسی تفاوت بین دختران و پسران پایه های مختلف از نظر خود کار آمد و ابعاد آن _

سؤالات تحقیق

سؤالات اصلی

۱-­آیا بین ابعاد بدرفتاری والدین با خودکارآمدی و پیشرفت تحصیلی فرزندان رابطه وجود دارد؟

۲- کدامیک از ابعاد بد رفتاری والدین می تواند خود کارآمدی و ابعاد آن را در فرزندان پیش بینی کند؟

۳- کدامیک از ابعاد بد رفتاری والدین می تواند پیشرفت تحصیلی فرزندان را پیش بینی

سؤالات فرعی

۴- آیا بین میانگین نمرات دختران و پسران پایه های مختلف تحصیلی، از لحاظ بدرفتاری والدین تفاوت معناداری وجود دارد؟

۵. آیا بین میانگین نمرات دختران و پسران پایه های مختلف تحصیلی، از لحاظ خود کار آمدی آنان تفاوت معناداری وجود دارد؟

۶- آیا بین میانگین نمرات دختران و پسران پایه های مختلف تحصیلی، از لحاظ پیشرفت تحصیلی آنان تفاوت معناداری وجود دارد؟

تعریف مفهومی و عملیاتی متغیرها

تعاریف مفهومی

بدرفتاری با کودکان:

آسیب جسمی یا روحی، سوء استفاده جسمی، سوء رفتار احساسی و روحی، و یا رفتار مسامحه وار با کودک زیر ۱۸ سال توسط فردی که مسئول تأمین رفاه و آسایش کودک است که از آن راه کودک مورد اذیت یا تهدید قرار گرفته است (مک گی و والف ، ۱۹۹۱). متناسب با متغیر های این پژوهش اشکال مختلف بدرفتاری تعریف می شوند:

بدرفتاری جسمی:

کودک آزاری جسمی: به طور کلی کودک آزاری جسمی آسیبی است که مواردی چون ضربه زدن، داغ کردن، آسیب رساندن به سر، شکستگی، آسیبهای درونی، زخمی کردن با هر شیوه دیگر از آسیب جسمانی را شامل می شود (آلبرز و همکاران، ۱۹۹۳).

بدرفتاری احساسی یا عاطفی

بدرفتاری احساسی با عاطفی آسیبی اساسی و قابل توجه است که کارکردهای روانشناختی رفتار و رشد کودک را به شدت تحت تأثیر قرار می دهد وطرد، محرومیت عاطفی، برخورد خشونت آمیز خانواده (بی ثبائی خانوادگی)، انتقاد، نادیده گرفتن احساسات، تحقیر و انتظارات نامناسب از کودک، کودک آزاری عاطفی تلقی می شود. بدرفتاری عاطفی معمولا با بدرفتاری جسمی و کلامی همراه است (کینگستون و پنهیل، ۱۹۹۵).

بی توجهی یا غفلت

عبارت است از حذف یا نادیده گرفتن کودک که ممکن است با آزار بدنی همراه باشد. غفلت به منزله الگوی پایداری است که بیانگر رابطه متقابل و اندک والدین و مراقبان با کودک، حذف و عدم تأمین نیازهای اولیه جسمی یا فیزیولوژی کودک مثل تغذیه، بهداشت، پوشاک، نظافت تربیت، مراقبت های پزشکی، محبت و ابراز عشق و علاقه می باشد (آلبرز و همکاران، ۱۹۹۳).

بد رفتاری، یکی از الگوهای رفتاری والدین یا سرپرستان را تعریف می کند که می تواند به طور جدی مانع رشد شناختی، احساسی و هیجانی، روانشناختی یا اجتماعی کودک شود (انجمن بشردوستانه آمریکا ، ۲۰۰۱، به نقل از کریم زاده و محسنی، ۱۳۸۵)

خودکارآمدی:

خودکارآمدی عبارتست از باور یک شخص در مورد توانایی خوش برای سازگاری با موقعیت های خاص خودکارآمدی به معنای توانایی ادراک شده فرد در انطباق با موقعیت های مشخص است و به قضاوت افراد درباره توانایی آن ها در انجام دادن یک کار یا انطباق با یک موقعیت خاص مربوط است. خودکارآمدی به احساس عزت نفس، ارزش خود، احساس کفایت و کارایی در برخورد با زندگی اطلاق می شود (بندورا، ۱۹۹۷).

مشخصات
  • جنسیت مرد
  • وابسته به کلینیک
  • تجارب / مهارت ها
  • دانشگاه دانشگاه شیراز واحد بین الملل
  • رشته تحصیلی روانشناسی تربیتی
  • گواهینامه ها
  • پست های مدیریتی
  • مقطع تحصیلی کارشناسی ارشد
  • کلمات کلیدی کوروش محمدی روانشناس، کوروش محمدی مشاور، کوروش محمدی روان درمانگر، کوروش محمدی روانپزشک، کوروش محمدی متخصص اعصاب و روان، کوروش محمدی روانسنج
تخصص ها
  • روان‌شناسی تربیتی
تصویر
کوروش محمدی
روانشناس بالینی و فردی
(4)

E-Teb.com © Copyright 2016 روانشناس یا روانپزشک. تمامی حقوق محفوظ است.

دکتر - مشاوره خانواده - پزشک - مشاوره آنلاین - شماره دکتر