منو
X

تصویر
حمیده سلیمانی
مشاور کودک
(3)
آمار این متخصص
(3) رای
100%

دقت

80%

مفید بودن

0%

دانش و مهارت

80%

رفتار بالینی

0%

وقت شناسی

0%

هزینه اقتصادی

توضیحات پروفایل
  

حمیده سلیمانی هستم، فارغ التحصیل روانشناسی و آموزش کودکان استثنایی در مقطع کارشناسی ارشد از دانشکده علوم تربیتی و روانشناسی دانشگاه شیراز در سال ۱۳۸۸، پایان نامه ی اینجانب تحت عنوان “الگوی پیش بینی کنندگی سبک های دلبستگی کودک توسط هیجانات مادر در دو گروه دانش آموزان عادی و کم توان ذهنی آموزش پذیر دبستانی با توجه به جنسیت و وضعیت اقتصادی-اجتماعی خانواده” می باشد که در ادامه بخشی از آن را مطالعه می کنید:

دانشگاه شیراز

دانشکده علوم تربیتی و روانشناسی

پایان نامه جهت اخذ مدرک کارشناسی ارشد رشته روانشناسی و آموزش کودکان استثنایی

عنوان:

الگوی پیش بینی کنندگی سبک های دلبستگی کودک توسط هیجانات مادر در دو گروه دانش آموزان عادی و کم توان ذهنی آموزش پذیر دبستانی با توجه به جنسیت و وضعیت اقتصادی-اجتماعی خانواده

به کوشش:

حمیده سلیمانی

استاد راهنما:

دکتر لعیا بشاش

اسفند ماه ۱۳۸۸

فهرست مطالب

عنوان

فصل اول: کلیات

مقدمه

بیان مسأله

اهمیت و ضرورت مسأله

اهداف پژوهش

فصل دوم: مبانی نظری و تحقیقات پیشین

مقدمه

مبانی نظری

مبانی و تعریف هیجان

الگوهای هیجان

هیجانات همخوان با هدف: هیجانات مثبت

شادی

خوش بینی و امید

علاقه

هیجانات ناهمخوان با هدف: هیجانات منفی

احساس گناه و شرمساری

استرس

نظریه های هیجان در بافت خانواده

نظریه ی سالیوان

نظریه مالانستا

نظریه دیکس

نظریه دونسموری و هالبرستادت

نظریه ی دلبستگی

فرایند شکل گیری دلبستگی

الگوی فعال درونی

طبقه بندی بار تلمو و هوریتز

سبک های دلبستگی

دلبستگی ایمن

دلبستگی ناایمن – اجتنایی

دلبستگی ناایمن دوسوگرا – مقاوم

دلبستگی ناایمن سازمان نیافته (غیر متجانس)

تحقیقات پیشین

رابطه ی هیجانات مادر با دلبستگی

دلبستگی در کودکان عادی و استثنایی

جنسیت و دلبستگی

وضعیت اقتصادی – اجتماعی خانوده و دلبستگی

هیجانات مادران کودکان عادی و استثنایی

خلاصه و نتیجه گیری از تحقیقات انجام شده

سوالات پژوهش

تعاریف عملیاتی متغیرها

هیجانات مادر

سبک های دلبستگی

مادران دانش آموزان عادی

مادران دانش آموزان کم توان ذهنی آموزش پذیر

دانش آموزان عادی

دانش آموزان کم توان ذهنی آموزش پذیر

وضعیت اقتصادی – اجتماعی خانواده

فصل سوم: روش پژوهش

جامعه آماری

نمونه آماری

روش اجرا

ابزار پژوهش

مقیاس افتراقی هیجان

پایایی مقیاس اقتراقی هیجان

روایی مقیاس افتراقی هیجان

پرسشنامه ی سبک های دلبستگی برای کودکان

پایایی پرسشنامه ی سبک های دلبستگی

روایی پرسشنامه ی سبک های دلبستگی

رتبه بندی منزلت مشاغل

روش های آماری تجزیه و تحلیل اطلاعات

فصل چهارم: نتایج پژوهش

مقدمه

یافته های توصیفی

یافته های استنباطی

نتایج رگرسیون سلسله مراتبی برای سبک های دلبستگی پر اساس نمره کل هیجانات مثبت و منفی و متغیرهای تعدیل کننده

نتایج رگرسیون سلسله مراتبی برای سبک های دلبستگی پر اساس ابعاد هیجانات مثبت و منفی و متغیرهای تعدیل کننده

فصل پنجم: بحث و نتیجه گیری

مقدمه

تحلیل سوالات پژوهش

نتیجه گیری و کاربرد نتایج

موانع و محدودیتها

فهرست منابع

پیشنهادات پژوهش

پیشنهادات کاربردی

پیشنهادات جهت پژوهش های آتی

الف۹ منابع فارسی

ب) منابع انگلیسی

چکیده:

هدف از پژوهش حاضر بررسی الگوی پیش بینی کنندگی سبک های دلبستگی کودک توسط هیجانات مادر در دو گروه دانش آموزان عادی و کم توان ذهنی آموزش پذیر دبستانی بود. ۱۴۰ از نفر دانش آموزان عادی و کم توان ذهنی آموزش پذیر دبستانی( از هر گروه ۷۰ نفر) در پایه دوم دبستان نمونه ی مورد نظر این پژوهش را تشکیل دادند. مادران در هر دو گروه نمونه، پرسشنامه های مقیاس اقتراقی هیجانات (ایزارد و همکاران، ۱۹۹۳)، پرسشنامهی سبک های دلبستگی برای کودکان (ون اودنهون و هافسترا ۲۰۰۵) را تکمیل کردند. روایی این دو مقیاس با روش همسانی درونی و پایایی آن از دو روش بازآزمایی و ضریب آلفای کرونباخ، به صورت مطلوب احراز گردید. نتایج ضریب همبستگی پیرسون نشان داد؛ بین هیجانات مثبت با سبک دلبستگی ایمن رابطه ای مثبت و معنادار و با سبک های دلبستگی ناایمن رابطه ای منفی و معنادار وجود دارد. همچنین هیجانات منفی با سبک دلبستگی ایمن رابطهای منفی و معنادار و با سبک های دلبستگی ناایمن رابطه ای مثبت و معنادار دارند. با استفاده از تحلیل رگرسیون سلسله مراتبی سهم پیش بینی هر یک از سبک های دلبستگی توسط هیجانات مادر با توجه به جنسیت و وضعیت اقتصادی – اجتماعی خانواده مورد بررسی قرار گفت، نتایج پژوهش به شرح ذیل می باشد: ۱) نتایج برای گروه عادی نشان می دهد که هیجانات مثبت پیش بینی کننده ی مثبت و معنادرا برای سبک دلبستگی ایمن بودند و هیجانات منفی قدرت پیش بینی سبک های دلبستگی را نداشتند .۲) نتایج برای گروه کم توان ذهنی نشان می دهد که هیجانات منفی پیش بینی کننده ی مثبت و معنادرا برای سبک های دلبستگی تایمن بودند و هیجانات مثبت قدرت پیش بینی سبک دلبستگی ایمن را نداشتند. ۳) دانش آموزان عادی نمره ی بیشتری در سبک دلبستگی ایمن از دانش آموزان کم توان ذهنی کسب کردند و برعکس، ۴) جنسیت و وضعیت اقتصادی – اجتماعی قدرت پیش بینی سبک های دلبستگی را نداشتند. در پایان نتایج مورد بحث و بررسی قرار گرفت و پیشنهادات کاربردی و پژوهشی ارائه گردید.

کلیات

مقدمه

امروزه در عرصه ی دیدگاههایی که کوشش می کنند به فهم بهتر زندگی روانی، تحول هیجانی و چگونگی پدیدآیی اختلالات کودکان دست یابند، نظریه هایی که محور اصلی را رابطه ی مادر کودک می دانند جایگاه وسیع و خاصی دارند، زیرا این نظریه ها عناصری را بافته و عرضه کرده اند که در درک وضعیت هیجانی و مشکلات کودک نقش بنیادی ایفاء می کنند. اهمیتی که نظر به پردازان روابط موضوعی، برای نقش کلیدی مادر در تحول کودک قائلند تا حدی است که برخی از آنها مانند وینی کات (۱۹۵۸) معتقدند که در آغاز زندگی اصلا نوزاد بدون مادر وجود ندارد( به نقل از بالبی، ۱۹۶۱)در میان پیشرفت های روز افزونی که روان پزشکی در طول یک ربع قرن گذشته داشته است این حقیقت روز به روز روشن تر شده که کیفیت مراقبت والدین در اولین سال های زندگی در سلامت روحی آینده کودک اهمیت حیاتی دارد (بالبی، ۱۹۴۵). چنانچه از همان آغاز تولد خانواده نقشی بسیار مهم در تحول کودکان بازی می کند و ظرفیتهای ویژه ای را در کودک به وجود می آورد، که این ظرفیت ها او را در سازگاری هر چه بیشتر با خود و محیط پیرامون پاری میدهد( کاسیدی و شاور ۱۹۹۹)بیشتر ادبیات پژوهشی دلبستگی، بیانگر اهمیت پیوند بین مادر – کودک و تأکید بر این نکته است که تجارب اولیه کودک متأثر از چنین پیوندی است. مطالعات بسیاری (برومویچ ۲۰۰۱) بیانگر این امر است که فرایند دلبستگی تعاملی دو سویه است. یک سوی آن رفتار و ویژگیهای کودک و سوی دیگر رفتارها و هیجانات مادر است (پاپوسک،۱۹۹۱). اما کاسیدی و شاور (۲۰۰۳) تأکید دارد از آنجا که توانایی ها و هیجانات مادر در کنترل خود و محیط بسیار بیشتر و قابل ملاحظهتر از توانایی های نوزاد است، بنابراین تأثیر هیجانات مادر بر رشد و تحول کودک بسیار چشمگیرتر می باشد. بر این اساس وقتی عوامل مؤثر بر دلبستگی کودک در تظر گرفته می شود هیجانات، دانسته ها و مهارت های مادر امری بسیار اساسی و مهم تلقی می شود.در خلال دهه های گذشته محققان سعی در شناخت عواملی داشته اند که بر پیوند مادر کودک مؤثر بوده و آن را هدایت و راهنمایی می کند. در این میان آنچه خودنمایی می کند هیجانات و و بازخوردهای مادر به عنوان مراقبت کننده ی اصلی است. چنانچه مطالعات بسیاری بر سهم قابل توجه اشکال ارتباطی اعمال شده از سوی مادر بر مسیر رشد و تحول کودک تاکید داشته اند، که شامل پیوستگی مادر از یکسو و دلبستگی کودک از سوی دیگر است (بالبی، ۱۹۶۱، آینزورث ۱۹۷۸).از نظر بالبی (۱۹۶۹) بین تجارب دوران کودکی فرد از والدین خود و رفتار والدینی بعدی او رابطه و پیوستگی وجود دارد. روابط اولیه، احتمالا هماهنگ با دیگر عوامل خطرزا در اکولوژی یک کودک منجر به الگوهایی از رفتارهای مرتبط می شوند که می توانند تشخیص یک اختلال تکوینی و نیازمند درمان را مطرح کنند. در این روابط اولیه رابطه مادر کودک مهم ترین نقش را در تحول کودک ابقاء می کنند. بالطبع این رابطه متأثر از ویژگی های شخصیتی و خلفی مادر و خلق و مزاج کودک است و بر این اساس کیفیت رابطه مادر – کودک رقم می خورد.هر تفاوتی در کیفیت دلبستگی قویا به تعامل مادر کودک در مراحل نخستین تحول بستگی دارد حساسیت مادر، پذیرش یا طرد صادراته، همکاری با دخالت مادر و در دسترس بودن او نیز اهمیت خاصی دارد. زیرا نظریه ی دلبستگی یک نظریه ی تحول اجتماعی است که مبتنی بر جنبه های هیجانی تعامل مادر- کودک است و با تحول هیجانی ارتباط زیادی دارد و اخیرا در مورد تحول هیجانی که مورد توجه بالایی بوده باعث بحث و تحقیقات بیشتری شده است (تامسون ،۱۹۹۹)بر اساس نتایج بدست آمده، شواهد تجربی نشان میدهند که حساسیت و پاسخدهی فرد مراقب نقشی بسیار حیاتی در فرایند دلبستگی دارد (بیکر مانز – کرانبرگ ون ایجزندورن و جافر “، ۲۰۰۳). در واقع حساسیت مادرانه قوی ترین پیش بینی کننده ی اشکال دلبستگی پیش از مدرسه محسوب می شود و این روند در سنین مدرسه ( ۱۲-۷ سالگی) ادامه می باید (سیلگمن .۱۹۹۹)کنش متقابل و رابطه هیجانی مبان مادر کودک به روابط اجتماعی کودک در آینده شکل می دهد، در واقع دلبستگی بین والد- کودک شالودهی اجتماعی شدن کودک را در سال های بعد پی ریزی می کند. چرا که کودکی که با والدین خود دلبستگی مطمئنی پیدا کرده، بیشتر به دنبال حفظ رابطه ی هیجانی با والدین و تیز جلب اعتماد آنان از طریق پذیرش رفتارهای مطلوب اجتماعی است (بالبی، ۱۹۸۹). بسیاری از مطالعات دیگر نشان داده اند که دلبستگی والد کودک با سازگاری کودک و همچنین با شایستگی عملکرد وی در موقعیتهای دیگر رابطه دارد (اسروف (۱۹۸۳)، چنانچه تعامل مادر کودک تأثیر عمیقی بر رفتار و کاهش اضطراب کودک دارد و اختلال در روابط مادر – نوزاد عامل اختلال روانی کودک در سال های بعدی میشود آینزورث(۱۹۷۸)مادر در دنیای کودک باعث می شود تا حالتها و هیجانات او نقشی بسزا در محیط درونی و برونی کودک ایفاء نماید. لذا سهم قابل توجهی از مسیر دلبستگی کودک به اشکال ارتباطی اعمال شده از سوی مادر اختصاص دارد (گاتمن ۲۰۰۴) – روان شناسان بر روابط کودکان با کسانی که مراقبت از آنها را بر عهده می گیرند تاکید نموده و این کنش های متقابل را اساس عمده ی رشد هیجانی، شناختی و اجتماعی قلمداد می کنند(بالبی،۱۹۶۹)، که هیچ چیزی جایگزین آن نیست (ریز ۲۰۰۸).

بیان مسئله:

هر کودکی که متولد می شود، اولین کسی را که در بدو تولد مشاهده می کند مادر است. در واقع کودکان در حالی دنیای بسته و اصن جنینی را وداع می گویند که امنیت از دست رفته را با آغوش پر مهر مادر جیران می کنند و این پایگاه پایه گذار نخستین روان بنههای هیجانی و ارتباطی در نوزاد است که بی شک متضمن امنیت روانی و هیجانی کودک در چندین سال اول زندگی است و چه بسا اثرات طولانی مدت هیجانات مادری گستره ی زندگی فرد را در بر می گیرد (بالبی، ۱۹۶۹).در دهه های حاضر اهمیت و نقش هیجانات در زندگی مورد بررسی قرار گرفته است. روان شناسان نشان داده اند که در طول دوره های مراقبت، مادر در رویارویی با رویدادهای مختلف محیطی از جمله، تکالیف سخت و مداوم مراقبت از فرزند، درگیر هیجانات مرتبط ناهشیاری است که می تواند از طریق حالتهای صورت، اندام و کلام به کودک منتقل شود. اشکال مگبدن کودک و رفتاری که او در حین تغذیه از خود نشان می دهد، حالت های هیجانی را در مادر بر می انگیزد، که این حالت های هیجانی باید در جهت جدا نگه داشتن کودک از بسیاری محرکهای برونی و ارضاء نیازهایی که توسط محرکهای درونی پدیدار شده اند رهبری شوند، تا مادر بتواند در تامین آرامش کودک با فرایند برونریزی وی سهیم باشد اشپیتز ،۱۹۵۸؛ به نقل از دادستان و منصور، ۱۳۸۵). از آنجا که مادر نسبت به این هیجانات ناهشیار است و به سختی می تواند بطور هشیارانه آنها را مهار نماید، شناخت، تنظیم و هدایت فرایند هیجانات مادر در جهت ایجاد هیجانات مثبت در کودک ضروری میباشد( پا پوسک، ۱۹۹۹).به این ترتیب مادر نقشی اساسی را در جسارت بخشیدن به کودک در جهت داشتن رفتاری مناسب و خودداری از رفتار نامناسب به عهده دارد. بنابراین استفاده از راهکارهای منظم و مهار مناسب هیجانات، مهیا کننده زمینه ی دلبستگی کودک به مادر و در نتیجه اعتماد وی به محبط اطراف می باشد(گاتمن، ۲۰۰۴) برای وارد شدن به چنین ارتباطی، اوج گیری و نزول …

مشخصات
  • جنسیت زن
  • وابسته به کلینیک
  • تجارب / مهارت ها
  • دانشگاه دانشگاه شیراز
  • رشته تحصیلی روانشناسی و آموزش کودکان استثنایی
  • گواهینامه ها
  • پست های مدیریتی
  • مقطع تحصیلی کارشناسی ارشد
  • کلمات کلیدی حمیده سلیمانی روانشناس، حمیده سلیمانی مشاور، حمیده سلیمانی روان درمانگر، حمیده سلیمانی روانپزشک، حمیده سلیمانی متخصص اعصاب و روان، حمیده سلیمانی روانسنج
تخصص ها
  • روان‌شناسی کودکان استثنایی
تصویر
حمیده سلیمانی
مشاور کودک
(3)

E-Teb.com © Copyright 2016 روانشناس یا روانپزشک. تمامی حقوق محفوظ است.

دکتر - مشاوره خانواده - پزشک - مشاوره آنلاین - شماره دکتر