
رویا غندالی
مشاور کودک
آمار این متخصص
دقت
مفید بودن
دانش و مهارت
رفتار بالینی
وقت شناسی
هزینه اقتصادی
رویا غندالی علوم شناختی
رویا غندالی هستم، فارغ التحصیل روانشناسی شناختی در مقطع کارشناسی ارشد از پژوهشکده علوم شناختی ، پایان نامه اینجانب تحت عنوان “تاثیر فیلمهای خشونتآمیز و ملودرام بر تصمیمگیری مخاطرهآمیز و بازداری رفتاری نوجوانان ” است که در ادامه بخشی از آن را مطالعه میکنید:
پژوهشکده علوم شناختی
پایان نامه کارشناسی ارشد در رشته روان شناسی شناختی
عنوان:
تاثیر فیلمهای خشونتآمیز و ملودرام بر تصمیمگیری مخاطرهآمیز و بازداری رفتاری نوجوانان
استاد راهنما:
دکتر پیمان حسنی ابهریان
استاد مشاور:
دکتر وحید صادقی فیروزآبادی
نگارش:
رویا غندالی
۱۳۹۶
مقدمه پایان نامه رویا غندالی
عملکرد اجرایی مغز مجموعهای از عملیات پردازش عالی ذهن است که بر اساس رفتارهای هدفمند، چارچوبی برای رسیدن به هدف فراهم میکند. افراد با استفاده از عملکرد اجرایی قادر به برنامهریزی، سازماندهی، توجه و تمرکز و به یاد آوردن جزییات و مدیریت جنبههای مختلف زندگی هستند. نقص در کارکردهای اجرایی، مشکلات متعددی به وجود میآورد. نقص در سازماندهی، ناتوانی در تصمیمگیری، عدم توانایی کنترل هیجانات و برنامهریزی برای آینده از جمله این مشکلات هستند. اختلال در کارکردهای اجرایی مغز، فرد را با اختلال در انجام عملکردهای روزانه مواجه میسازد. تصمیمگیری و بازداری رفتاری دو کارکرد اجرایی مهم هستند که نقش تعیینکنندهای در زندگی افراد دارند. اختلال در تصمیمگیری و بازداری نیز موجب بروز مشکلات در زندگی و عملکرد روزانه افراد میشود. اختلال در این دو ویژگی شناختی، تصمیمگیری معقول و بازداری منطقی فرد را به تصمیمگیری مخاطرهآمیز و بازداری نامناسب تبدیل خواهد کرد. عوامل مختلفی در بروز تصمیمگیری مخاطرهآمیز و نقص در بازداری دخالت دارند از جمله میتوان به بیثباتی در خانواده، عدم روابط مناسب و پایدار خانوادگی و اجتماعی و ابتلا به رفتارهای پر خطر اشاره کرد. در جوامع امروزی به دلیل افزایش رسانههای مختلف و تاثیرگذاری آنها بر ابعاد مختلف زندگی میتوان آنها را به عنوان یکی دیگر از عوامل موثر در ناتوانی در تصمیمگیری و بازداری بر شمرد. یکی از پدیدههایی که در رسانههای مختلف مورد توجه قرار گرفته، پدیده خشونت است که به دلیل استقبال مخاطبان بهویژه نوجوانان، محصولات مختلفی از جمله فیلمها و بازیهای رایانهای خشن تولید و روانه بازار شده است. استفاده از اینگونه فیلمها موجب تاثیرات مختلف روانی و اجتماعی میشود. در کنار این تاثیرات نمیتوان از تاثیرات شناختی خشونت در فیلمها چشم پوشید. بنابراین هدف پژوهش حاضر، بررسی تاثیر فیلم خشونتآمیز بر تصمیمگیری مخاطرهآمیز و بازداری رفتاری نوجوانان و مقایسه آن با فیلم ملودرام است.
روش: این پژوهش به صورت شبه آزمایشی از نوع پیشآزمون – پسآزمون با گروه کنترل در بین ۶۰ نفر از نوجوانان شهر تهران (۳۰ دختر و ۳۰ پسر) با روش نمونهگیری در دسترس اجرا شد. برای این منظور از آزمونهای عصب شناختی قمار آیوا و برو – نرو استفاده شد.
یافتهها: نتایج نشان داد فیلم خشونتآمیز کاهش معناداری را در برد خالص و افزایش تصمیمگیری مخاطرهآمیز موجب شد (P< 0/05). همچنین این نوع فیلم کاهش معناداری در بازداری رفتاری نوجوانان ایجاد کرد (P<0/05).
نتیجهگیری: فیلمهایی که دارای داستان و محتوای خشن هستند و خشونت را به افراد بهویژه به نوجوانان القاء میکنند بر تصمیمگیری و بازداری نوجوانان تاثیر نامطلوب دارند و آنان را سمت تصمیمگیری مخاطرهآمیز و نقص در بازداری سوق میدهند.
کلیدواژه: فیلم خشونتآمیز، فیلم ملودرام، تصمیمگیری مخاطرهآمیز، بازداری رفتاری، نوجوانان.
بیان مسئله :
یکی از مسائلی که در جامعه امروزی به عنوان یک آسیب فردی و اجتماعی مورد توجه روانشناسان و جامعه شناسان قرار گرفته است، افزایش خشونت و پرخاشگری در بین افراد مختلف جامعه است. تحقیقات نشان میدهد آنچه که موجب بروز خشم و پرخاشگری میشود کاهش آستانه تحمل مردم نسبت به مسائل اجتماعی است. برای مثال، در سال ۱۳۹۲ بیش از نیم میلیون نزاع در بین مردم به وقوع پیوسته است که بر اساس این آمار، شهر تهران در رتبه اول نزاع و درگیری قرار داشته است (غندالی،۱۳۹۶).
خشونت جز مسایل اجتماعی حاد است که در تمام مناطق جغرافیایی و در میان تمام گروههای نژادی و در تمام سطوح تحصیلی، شغلی، اقتصادی و اجتماعی مشاهده میشود. گزارشهای رسانهها و نتایج پژوهشهای مختلف در اکثر کشورهای دنیا از جمله نتایج پژوهشهای اسمیت و شارپ[۱] (۱۹۹۴) و اولوئوس[۲] (۱۹۹۹) نشان میدهد که خشونت در سالهای اخیر افزایش یافته و جدیتر شده است و شامل طیفی از اعمال عمدی خشن جسمی، روانی، عاطفی و کلامی میباشد که تاثیر منفی بر سلامت جسم و روان فرد و درک از خود بر جای میگذارد.
با توجه به کاهش الگوی سنی خشونت در جامعه امروزی، نوجوانان به دلیل نداشتن ﻣﻬﺎرﺗﻬـﺎی ﻻزم ﺷـﻨﺎختی، ذهنی و اﺟﺘﻤﺎعی بیشتر از بزرگسالان رفتار خشونت آمیز و پرخاشگرانه دارند. در گرایش نوجوانان به خشونت، عملکرد خانواده تاثیرگذار است. به این معنی که هرچه عملکرد خانواده بهتر و مطلوبتر باشد، تمایل به پرخاشگری و خشونت در نوجوان کمتر مشاهده میشود. مطالعه گریفین و دیگران وجود روابط مطلوب والدین و خانواده را در بروز خشونت تایید میکند (گریفین،۲۰۰۰). مارگولین و باکوم (۲۰۱۴) نیز به شیوع خشونت در بین نوجوانان اشاره و شکل دیگری از خشونت را “خشونت فرزندان علیه والدین[۳]” معرفی میکنند که در بستر خانواده رو به افزایش است. در این پژوهش عمدتا خشونت کلامی و فیزیکی نوجوانان مورد مطالعه قرار گرفته است که در مواجهه با خانواده به کار میگیرند که ناشی از افزایش رفتارهای پرخاشگرانه در نوجوانان است.
علاوه بر عوامل خانوادگی، عوامل محیطی نیز در بروز خشونت نقش دارند. یکی از عوامل محیطی، رسانهها هستند. مطالعه کندی تاثیر تلویزیون را به ویژه در رفتارهای پرخاشگری و خشونت تایید میکند (کندی، ۲۰۰۰). چونگ عبدالله و همکاران (۲۰۱۰) طی تحقیقی اظهار داشتند با ظهور عصر دیجیتال و افزایش رسانهها، خشونت به عنوان یک عنصر مهم در تولید نمایشها و آثار رسانهای به کار گرفته شد و در بین بسیاری از کودکان و نوجوان مورد توجه قرار گرفت. بر اساس این تحقیق، کودکان و نوجوانان روزانه به طور میانگین ۲ ساعت صرف تماشای تلویزیون میکنند( چانگ عبدالله و همکاران، ۲۰۱۰) و با توجه به مطالعات ملی خشونت تلویزیونی[۴] که توسط بنیاد خانواده کایس[۵] در سال ۲۰۰۳ انجام شد، کودکانی که به طور میانگین ۲ ساعت کارتون در روز تماشا میکنند، ممکن است حدود ده هزار حادثه خشونتآمیز را در طول سال مشاهده کنند و به صورت قابل توجهی در معرض خطر یادگیری خشونت و رفتار پرخاشگرانه تلویزیونی و تقلید از آن باشند (کوین و آرشر، ۲۰۰۵). اگرچه این پژوهشها بر نشر و افزایش خشونت در جامعه به نقش مهم رسانهها اشاره کردند و یکی از عوامل مهم یادگیری خشونت را رسانهها میدانند اما درباره تاثیرات مختلفی که برنامههای خشونتآمیز رسانهها میتوانند برجا بگذارند، اشارهای نکردهاند.
تماشای خشونت از سوی این گروه سنی شامل تاثیرات کوتاه مدت و بلند مدت است. تاثیرات کوتاه مدت در نوجوانان به صورت افزایش رفتارهای تهاجمی در تعامل با دیگران و تاثیرات بلند مدت با رفتارهایی همچون تجاوز و ارتکاب به جنایت در بزرگسالی بروز میکنند (بوشمن و هاوسمن، ۲۰۰۶). همچنین مطالعه بوشمن و اندرسون (۲۰۰۲) درباره خشونت رسانهای نشان میدهد که عادت به تماشای خشونت از طریق برنامههای تلویزیونی در دوران کودکی، موجب بروز پرخاشگری و رفتارهای تهاجمی در بزرگسالی میشود. آنها با استناد به تحقیقات طولی جانسون و همکارانش (۲۰۰۲) نشان دادند ارتباط معناداری بین خشونت رسانهای و پرخاشگری در افراد بویژه در بزرگسالی وجود دارد. رفتار پرخاشگرانه ممکن است به صورت سرقت و حمله مسلحانه و رفتارهای ضد اجتماعی بروز کند. نکته دیگری که در مطالعه بوشمن و اندرسون (۲۰۰۲) حائز اهمیت است میزان ساعاتی است که صرف تماشای خشونت تلویزیونی میشود. به عبارت دیگر هرچه زمان تماشای خشونت رسانهای افزایش یابد، بروز خشونت در زندگی واقعی و بستر جامعه بیشتر خواهد بود.
عالیخانی و همکاران (۱۳۸۶) در تحقیقی با عنوان ” بررسی همبستگی بین تماشای تلویزیون و ویدئو با رفتارهای خشونتآمیز در دانشآموزان پسر دوره راهنمایی و متوسطه شهرستان پاکدشت ” نشان دادند که ” دانش آموزانی که بطور معنیداری ساعات بیشتری از روزهای هفته و تعطیل را به تماشای تلویزیون و ویدئو اختصاص داده بودند، همبستگی مثبت و معنیداری بین میزان ساعات تماشای این وسایل با رفتارهای خشونتآمیز آنها وجود داشت “. مظفری و محمدی صادق (۱۳۸۹) بر اساس نتایج پژوهش خود تحت عنوان ” نقش پایگاه اجتماعی-اقتصادی نوجوانان درخشونت پذیری ازسریالهای تلویزیونی (مطالعه موردی نوجوانان زاهدانی) ” بیان کردند که ” نوجوانانی که بیشتر به تماشای خشونت مینشینند، بیشتر در زندگی به خشونت متوسل میشوند “.
تحقیقات فوق تاثیرات خشونت رسانهای را در بستر جامعه و تاثیرات اجتماعی آن نشان میدهند. اگرچه این بعد از مطالعه نیز درباره تاثیرات نامطلوب رسانهها ضروری و حائز اهمیت است اما بیانگر تاثیرات روانشناختی خشونت تلویزیونی نیست.
تحقیقات روانشناختی تایید می کنند که بسیاری از رفتارها و یادگیریها از طریق تقلید و مشاهده رخ میدهد و گزارشهای عینی اکثر والدین نیز نشان دادهاند که کودکان و نوجوانان اعمال به نمایش درآمده و عبارات بیان شده در برخی از برنامههای تلویزیونی را تقلید میکنند (برجعلی و همکاران، ۱۳۸۷).
پیشرفتهای امروزین صنعت تلویزیون در نگاه اول بسیار رضایتبخش به نظر میرسد. فیلمها و برنامههای سرگرمکننده را میتوان با فشار یک دکمه از سراسر جهان در هر ساعتی از روز دریافت کرد اما در ورای این رضایت عمومی از پیشرفتهای به دست آمده در این صنعت، نگرانیهای عمیقی در مورد دسترسی بسیار آسان نوجوانان به برنامههای خشونت آمیز و هرزنگارانه نهفته است (کارلسون و فایلیتزن، ۱۳۸۰). افزایش خشونت در برنامههای تلویزیونی منجر به افزایش نگرانی والدین و محققان حوزه کودک و نوجوان شده است. خشونت فقط در حد برنامههای تلویزیونی باقی نمانده بلکه به آسانی در بازیهای رایانهای، فیلمهای سینمایی و مطالب و محتواهای اینترنتی نیز یافت میشود. بنابراین میتوان گفت با افزایش تعداد و انواع رسانهها، حجم نمایش و انتشار خشونت در رسانهها نیز افزایش یافته است (کارلسون و فایلیتزن، ۱۳۸۰). به طور کلی رسانهها دنیایی را به نمایش میگذارند که در آن رفتارهای ناسالمی مانند خشونت جسمی، رفتار جنسی بدون محافظت، استفاده از سلاح گرم و سرد، مصرف سیگار و نوشیدن مست کنندهها را بی خطر جلوه میدهد (براون و ویترسپون، ۰۰۲۲). برنامههای تلویزیونی اغلب پرخاشگری را به عنوان یک روش خوب برای حل مشکلات نشان میدهند. روشی که باعث افزایش اهمیت پرخاشگری و حتی سرگرمکنندگی آن نزد افراد بویژه نوجوانان میتواند باشد (روزن کوتر و همکاران، ۲۰۰۹).
در مطالعهای که هوپف، هوبر و ویب (۲۰۰۸) در آن به بررسی خشونت رسانهای پرداختند به این نتیجه دست یافتند که اغلب کودکانی که در دوران کودکیشان فیلمهای ترسناک خشونتآمیز مشاهده کردهاند و اکثر نوجوانانی که به بازیهای خشونتآمیز پرداخته بودند، خشونت و بزهکاری بیشتری را در سن ۱۴ سالگی نشان میدهند. همچنین در بررسیهای دیگری که بر روی ارتباط میان تماشای خشونت در تلویزیون و پرخاشگری انجام شد، بعضی یافته ها بر این امر دلالت داشتند که دیدن خشونت در موقعیتهای طبیعی، ترس و پرخاشگری بعدی را افزایش میدهد (فریدمن؛ نقل از فرجی، ۱۳۷۱).
شواهد دیگری در مورد این که تصاویر خشونتآمیز در تلویزیون، فیلم، ویدئو و بازیهای کامپیوتری دارای اثرات کوتاه مدت قابل توجهی در برانگیختگی افکار، احساسات پرخاشگرانه و یا ترس در نوجوانان و به ویژه در پسران است، وجود دارد ( براون، همیلتون – گیاچریتیس، ۲۰۰۸).
در سال ۱۹۹۸ در اهایو تحقیقی بر روی بیش از ۲۰۰۰ نفر از دانشآموزان کلاسهای دوم تا هشتم نشان داد هرچه بر تعداد ساعات تماشای تلویزیون در شبانهروز افزوده شود، بروز علائم ناراحتیهای روانی از قبیل عصبانیت، افسردگی و فشارهای روانی بیش از حد نیز افزایش مییابد (دیویس؛ به نقل از رشکیانی،۱۳۸۷).
نتایج تحقیقات مختلف نشان میدهد که برنامههای تلویزیونی خشونتبار میتوانند بر نوجوانان تاثیرات منفی داشته باشند. از جمله این که رفتارهای پرخاشگرانه، گرایش به افکار منفی، بروز ترس و وحشت در نوجوانان مسائلی هستند که در ادامه زندگی فرد نقش نامطلوبی را برجا میگذارند اما این تاثیرات تمام تاثیراتی نیست که برنامههای خشونتآمیز میتوانند داشته باشند.
یکی از شاخصهای مهمی که در اینگونه مطالعات باید مورد توجه قرار بگیرد، تاثیر بر عملکردهای شناختی افراد است. تحقیقات مختلف که در طول نیم قرن گذشته انجام شده نشان میدهد کودکان و نوجوانانی که در معرض خشونت تلویزیونی قرار گرفتند، عملکرد شناختی[۶] ضعیفتری نسبت به کودکان و نوجوانانی که در معرض اینگونه برنامهها نبودند، داشتند (هومر و همکاران، ۲۰۱۴). از جمله عملکردهای شناختی میتوان به کارکردهای اجرایی[۷] اشاره کرد که به دلیل مواجهه زیاد با خشونت در برنامههای تلویزیونی دچار ضعف میشوند. یکی از این کارکردهای اجرایی، توجه[۸] است. نوجوانانی که بیشتر در معرض برنامههای خشن تلویزیونی قرار میگیرند با کاهش توجه، ضعف در حافظه کاری[۹] و افزایش برانگیختگی[۱۰] مواجه میشوند (لیلارد و همکاران، ۲۰۱۴).
کرانبرگر و همکاران (۲۰۰۵) با مطالعهای که بر روی نوجوانان با تشخیص اختلالات روانپزشکی و بدون تشخیص اختلالات روانپزشکی انجام دادند به این نتیجه رسیدند که ارتباط مستقیمی بین میزان قرار گرفتن در معرض خشونت رسانهای و نقص در معیارهای کنش اجرایی وجود دارد. همچنین در این مطالعه گزارش شده است که این رابطه درباره نوجوانانی که پیشینه رفتار مخرب پرخاشگرانه و بیش فعالی دارند، قویتر است، به طوری که نتایج نشان میدهد تکانشگری و حواسپرتی و کاهش توجه در نوجوانانی که دارای اختلالات روانپزشکی بودند، بیشتر است.
تصمیمگیری و بازداری از اجزای مهم کارکردهای شناختی و عملکردهای اجرایی هستند که نقش تعیینکنندهای در انتخاب سود و زیان فرد و تشخیص گزینههای مطلوب از نامطلوب دارند. به رغم آنکه پژوهشهای مورد اشاره نتایج مطلوبی داشتند اما در زمینه این دو کارکرد مهم شناختی پژوهشی به ویژه در میان تحقیقات داخلی مشاهده نشده است. از طرف دیگر، نبود پژوهش و تحقیق پیرامون فیلمهای خشن تلویزیونی یا سینمایی و تاثیرات آنها بر عملکردهای شناختی، بستر و فرصت مناسبی را برای پژوهش در این حوزه فراهم میکند. بنابراین خلاهای موجود موجب شد تا پژوهش حاضر به بررسی تاثیر برنامههای خشونتآمیز رسانهای بر تصمیمگیری مخاطرهآمیز و بازداری رفتاری نوجوانان بپردازد.
تاثیر عاملی همچون رسانهها و از جمله تلویزیون و برنامههای آن بر بروز عملکردهای شناختی از جمله مسائلی است که زمینه مطالعات گسترده و عمیقی را میتواند فراهم کند. بهویژه آنکه از جنبه ژانر خاصی برای اجرای این مطالعات هدفگذاری شود. ژانر اکشن که عمدتا دارای محتوای خشونتبار است، یکی از ژانرهایی است که در برنامههای تلویزیونی مورد توجه تهیهکنندگان و برنامهسازان است با توجه به تاثیرات اینگونه فیلمها بر عملکرد اجتماعی و روانی افراد، در این پژوهش محقق با اجرای آزمایههای برو – نرو[۱۱] و قمار آیوا[۱۲] درصدد پاسخگویی به این سوال است آیا فیلمهای خشونتآمیز بر تصمیمگیری مخاطرهآمیز و بازداری رفتاری و شناختی نوجوانان(۱۱ تا ۱۸ سال) تاثیر دارد؟ در ادامه نیز مقایسهای بین تماشای فیلم خشونتآمیز و تماشای فیلم ملودرام از سوی نوجوانان و وضعیت تصمیمگیری مخاطرهآمیز و بازداری رفتاری آنان صورت خواهد گرفت.
[۱]– Smith & Sharp
[۲]– Olweus
[۳]– child-to-parent violence(CPV)
[۴]– National Television Violence study (NTVS)
[۵]– Kaise
[۶]– cognitive functions
[۷] – Executive function
[۸] – Attention
[۹] – Working memory
[۱۰] – Arousal
[۱۱]– Go No Go Task
[۱۲]– Iowa Gambling Task (IGT)
ضرورت و اهمیت
در دو دﻫﮥ اﺧﯿﺮ، در ﺑﺴــﯿﺎری از ﮐﺸـﻮرﻫﺎ ﻣﻮاﺟﻬـﻪ ﺑـﺎ ﺧﺸـﻮﻧﺖ ﻣﻮرد ﺗﻮﺟﻪ ﻗﺮار ﮔﺮﻓﺘــﻪ و ﭘﯿﺎﻣﺪﻫـﺎی آن از اﺑﻌـﺎد ﻣﺨﺘﻠـﻒ ارزﯾـﺎﺑﯽ ﺷـﺪه اﺳـﺖ .ﻣﻄﺎﻟﻌـﺎت ﺣـﺎﮐﯽ از آن اﺳـﺖ ﮐـﻪ ﻣـﯿﺰان ﻣﻮاﺟﻬـﻪ ﺑــﺎ ﺧﺸﻮﻧﺖ و ﻋﻼﯾﻢ و ﻋــﻮارض ﻧﺎﺷـﯽ از آن در ﮐﺸـﻮرﻫﺎی ﻣﺨﺘﻠـﻒ از حد پیشبینیشده بیشتر است (وارد و همکاران، ۲۰۰۱).
ﮐﻮدﮐﺎن و ﻧﻮﺟﻮاﻧﺎن ﺑــﻪ ﻋﻠـﺖ رﺷـﺪ ﻧﯿـﺎﻓﺘﮕﯽ ﻋـﺎﻃﻔﯽ و ﻫﯿﺠـﺎﻧﯽ ﺑﯿﺸﺘﺮ در ﻣﻌــﺮض آﺳـﯿﺐﻫﺎی ﻧﺎﺷـﯽ از ﺧﺸـﻮﻧﺖ ﻫﺴـﺘﻨﺪ و ﻣﻮاﺟﻬـﻪ داﺋﻤﯽ ﺑﺎ اﯾــﻦ رﻓﺘـﺎر از ﺗﻮاﻧـﺎﯾﯽ آﻧـﻬﺎ در اﯾﺠـﺎد اﻋﺘﻤـﺎد ﺑـﻪ اﻃﺮاﻓﯿـﺎن می کاهد و اعتماد به نفسشان را پایین میآورد (گاربارینو و همکاران، ۱۹۹۱). ﻗﺪرت ﺗﻄﺎﺑﻖ و ﺳﺎزﮔﺎری ﮐﻮدﮐــﺎن و ﻧﻮﺟﻮاﻧـﺎن ﮐﻤـﺘﺮ (بل و جنکینز، ۱۹۹۱، لوریون و سالتزمن، ۱۹۹۳) و اﺣﺘﻤﺎل اﯾﻨﮑﻪ در ﺻﻮرت ﻣﻮاﺟﻬﻪ ﺑــﺎ ﺧﺸـﻮﻧﺖ، در آﯾﻨـده دست به خشونت بزنند، بیشتر است (دانلبرگ، ۱۹۹۸).
از طرفی دیگر برخی از نظریه های مرتبط با خشونت رسانهای، تاثیرات منفی این نوع از خشونت را در نوجوانان تایید میکنند.
ﻓﺮﺿﯿﻪ ﺑﺮاﻧﮕﯿﺨﺘﮕﯽ ﯾﮑﯽ از ﻧﻈﺮﯾﻪ ﻫﺎی ﺧﺸﻮﻧﺖ رﺳﺎﻧﻪای اﺳﺖ ﮐﻪ ﺗﻮﺳﻂ ﺗﺎﻧﻨﺒﻮم (۱۹۷۵) ﻣﻄﺮح ﺷﺪه اﺳﺖ .وی ﺑﺮ اﯾﻦ اﻋﺘﻘﺎد اﺳﺖ ﮐﻪ ﻣﻮاﺟﻬﻪ ﺑﺎ ﺧﺸﻮﻧﺖ رﺳﺎﻧﻪ، ﭘﺮﺧﺎﺷﮕﺮی را اﻓﺰاﯾﺶ ﻣﯽ دﻫﺪ زﯾﺮا ﺗﺤﺮﯾﮏ ﯾﺎ ﺑﺮاﻧﮕﯿﺨﺘﮕﯽ ﻣﺸﺎﻫﺪه ﮐﻨﻨﺪﮔﺎن را ﻓﺰوﻧﯽ ﻣﯽﺑﺨﺸﺪ .ﺗﺼﻮر ﻣﯽﺷﻮد ﺧﻮد ﺑﺮاﻧﮕﯿﺨﺘﮕﯽ اﺣﺴﺎﺳﯽ، ﭘﺎﺳﺦ ﻓﯿﺰﯾﻮﻟﻮژﯾﮏ ﻧﺎﻣﺸﺨّﺼﯽ ﺑﺎﺷﺪ و اﻓﺮاد ﺑﺮﺣﺴﺐ ﻧﻮع ﻣﻮﺿﻮع ﻣﻮرد ﻣﺸﺎﻫﺪه آن را ﺗﻌﺮﯾﻒ ﻣﯽﮐﻨﻨﺪ .ﺑﻨﺎﺑﺮاﯾﻦ، ﭼﻨﺎﻧﭽﻪ ﺑﯿﻨﻨﺪﮔﺎن در ﺣﺎل ﺗﻤﺎﺷﺎی ﺑﺮﻧﺎﻣﻪ ﮐﻤﺪی ﺳﺮﮔﺮمﮐﻨﻨﺪه ﺑﺎﺷﻨﺪ اﯾﻦ اﺣﺘﻤﺎل وﺟﻮد دارد ﮐﻪ ﺑﺮاﻧﮕﯿﺨﺘﮕﯽ دروﻧﯽ ﺧﻮد را ﺳﺮﮔﺮﻣﯽ و ﭼﻨﺎﻧﭽﻪ در ﺣﺎل ﺗﻤﺎﺷﺎی ﺑﺮﻧﺎﻣﻪای در ﺣﺎل ﺧﺸﻮﻧﺖ ﺑﺎﺷﻨﺪ، آن را ﺧﺸﻢ ﺗﻌﺒﯿﺮ ﮐﻨﻨﺪ (فولادی راد، ۱۳۹۱).
ﺑﺮ اﺳﺎس ﻓﺮﺿﯿﻪ حساسیت زدایی نیز ﺗﻤﺎﺷﺎی ﻣﺪاوم ﺧﺸﻮﻧﺖ از ﺗﻠﻮﯾﺰﯾﻮن، ﻣﻨﺠﺮ ﺑﻪ ﮐﻢ ﺷﺪن ﭘﺎﺳﺦ ﻋﺎﻃﻔﯽ ﺑﻪ ﺧﺸﻮﻧﺖ ﻣﻮﺟﻮد در ﺻﻔﺤﻪ ﺗﻠﻮﯾﺰﯾﻮن و ﭘﺬﯾﺮش ﺳﻄﻮح ﺑﺎﻻﺗﺮ ﺧﺸﻮﻧﺖ در زﻧﺪﮔﯽ واﻗﻌﯽ ﻣﯽﺷﻮد. ﺑﻨﺎﺑﺮاﯾﻦ ﭼﻨﺎﻧﭽﻪ ﺑﯿﻨﻨﺪﮔﺎن ﮐﻮدک و ﻧﻮﺟﻮان ﺑﺮﻧﺎﻣﻪ ﻫﺎی ﺣﺎوی ﺻﺤﻨﻪﻫﺎی ﺧﺸﻮﻧﺖآﻣﯿﺰ را ﺑﻪ ﻣﯿﺰان زﯾﺎد ﺗﻤﺎﺷﺎ ﮐﻨﻨﺪ، ﺑﻪ وﺟﻮد ﺧﺸﻮﻧﺖ واﻗﻌﯽ در زﻧﺪﮔﯽ ﻋﺎدت ﻣﯽ ﮐﻨﻨﺪ و در ﻧﺘﯿﺠﻪ ﺗﻘﺎﺿﺎ ﺑﺮای اﺷﮑﺎل ﺷﺪﯾﺪﺗﺮ ﺧﺸﻮﻧﺖ اﻓﺰاﯾﺶ ﻣﯽﯾﺎﺑﺪ. ﻧﺘﯿﺠﻪ ﺗﺤﻘﯿﻘﯽ ﮐﻪ روی ﭘﺴﺮان ﺻﻮرت ﮔﺮﻓﺖ، ﻧﺸﺎن داد اﻓﺮادی ﮐﻪ ﺑﻪ ﺻﻮرت ﻣﻨﻈﻢ ﺷﺎﻫﺪ ﺑﺮﻧﺎﻣﻪﻫﺎی ﺧﺸﻮﻧﺖآﻣﯿﺰ ﺑﻮدﻧﺪ در ﻣﻘﺎﺑﻞ ﺑﺮﻧﺎﻣﻪﻫﺎی ﺧﺸﻮﻧﺖآﻣﯿﺰ ﺟﺪﯾﺪ، ﺑﺮاﻧﮕﯿﺨﺘﮕﯽ ﻓﯿﺰﯾﻮﻟﻮژﯾﮏ ﮐﻤﺘﺮی ﻧﺸﺎن دادﻧﺪ (فولادی راد، ۱۳۹۱) .
همچنین ﻃﺒﻖ ﻓﺮﺿﯿﻪ ﺑﺎزداریزداﯾﯽ، ﮐﻮدﮐﺎن و ﺳﺎﯾﺮ اﻓﺮاد ﺑﺎ آﻣﻮزش و ﺗﺠﺮﺑﻪ از اﻧﺠﺎم دادن رﻓﺘﺎر ﭘﺮﺧﺎﺷﮕﺮاﻧﻪ ﻧﻬﯽ ﻣﯽﺷﻮﻧﺪ، ﭼﻨﺎﻧﭽﻪ ﻣﻘﺪار زﯾﺎدی ﺧﺸﻮﻧﺖ در ﺗﻠﻮﯾﺰﯾﻮن ﻣﺸﺎﻫﺪه ﮐﻨﻨﺪ، ﺑﺎزداری ﺧﻮد را ﻧﺴﺒﺖ ﺑﻪ اﻋﻤﺎل ﭘﺮﺧﺎﺷﮕﺮاﻧﻪ از دﺳﺖ ﻣﯽدﻫﻨﺪ و در ﺗﻌﺎﻣﻞ ﺑﺎ دﯾﮕﺮان ﺑﻪ راﺣﺘﯽ ﺑﻪ ﺧﺸﻮﻧﺖ ﻣﺘﻮسل ﻣﯽﺷﻮﻧﺪ. ﮐﻮدﮐﺎﻧﯽ ﮐﻪ ﺷﺎﻫﺪ ﺑﺮﻧﺎﻣﻪﻫﺎی ﺧﺸﻮﻧﺖآﻣﯿﺰ ﺗﻠﻮﯾﺰﯾﻮﻧﯽ ﻫﺴﺘﻨﺪ، درﺑﺎره اﯾﻦ ﺑﺮﻧﺎﻣﻪﻫﺎ در ﻣﺪرﺳﻪ ﮔﻔﺘﮕﻮ ﻣﯽﮐﻨﻨﺪ و ﺑﻪ ﺗﺪرﯾﺞ ﺧﺸﻮﻧﺖ را ﺑﻪ ﻋﻨﻮان راﻫﯽ ﺑﺮای ﺣﻞ ﻣﺸﮑﻼت ﻣﯽﭘﺬﯾﺮﻧﺪ. ﺑﺮای ﻣﺜﺎل ﺑﻪ ﻫﻤﮑﻼﺳﯽﻫﺎی ﺧﻮد ﺻﺪﻣﻪ ﻣﯽزﻧﻨﺪ، ﺑﺤﺚ و ﺟﺪل ﻣﯽﮐﻨﻨﺪ، از ﻗﻮاﻋﺪ ﮐﻼس ﭘﯿﺮوی ﻧﻤﯽﮐﻨﻨﺪ و ﺑﺮای آﻧﭽﻪ ﮐﻪ ﻣﯽﺧﻮاﻫﻨﺪ ﺑﺮدﺑﺎری ﮐﻤﺘﺮی ﻧﺸﺎن ﻣﯽدﻫﻨﺪ (حسینی انجدانی، ۱۳۸۷).
بنابراین بر اساس نظریههای فوق و تایید تاثیرات منفی خشونت رسانهای پرداختن به مسئله خشونت تلویزیونی از لحاظ تاثیر بر گروه سنی نوجوانان حائز اهمیت است. همانطور که قبلا گفته شد نوجوانان از نظر توانمندیهای شناختی و عاطفی از رشد تکامل یافتهای برخوردار نیستند و تماشای خشونت میتواند تاثیر منفی بر مهارتهای شناختی آنان بگذارد. این تحقیق با تکیه بر تئوریهای علمی میتواند اهمیت کاهش خشونت رسانهای در زندگی نوجوانان را گوشزد کند.
علاوه بر آن، از آنجایی که فیلمها بویژه فیلمهای خشونتآمیز مورد علاقه و توجه نوجوانان است و از طرفی دیگر میتواند پاسخگوی هیجانات این گروه سنی باشد، معرفی تاثیرات مخرب اینگونه فیلمها به تولیدکنندگان آنها و خانوادهها حائز اهمیت است. بنابراین نتایج چنین تحقیقاتی میتواند تاثیرات نامطلوب فیلمهای خشونتآمیز را به جامعه هدف معرفی کند تا از یک سو تهیهکنندگان فیلمها کمتر شاخصها و مولفههای خشونتآمیز در تولید فیلمهای ویژه گروه سنی نوجوانان به کار گیرند و از سوی دیگر خانوادهها و والدین توجه و نظارت دقیقی درباره فرزندان خود در زمینه مصرف رسانهای آنها به ویژه فیلمهای خشونتآمیز داشته باشند.
علاوه بر این، پیامدهای انجام این پژوهش از دو جنبه نظری و عملی نیز قابل توجه است. از جنبه نظری، اجرای این پژوهش و نتایج حاصل از آن، از این لحاظ که میتواند به غنای علمی و توسعه تحقیقات داخلی و خارجی کمک کند و به جنبهای از تاثیرات رسانهای بر بخشی از عملکردهای شناختی (تصمیمگیریمخاطرهآمیز و بازداری رفتاری) بپردازد، دارای اهمیت است. مسئله خشونت تلویزیونی و رابطه آن با توانمندیهای شناختی افراد بویژه نوجوانان موضوعی است که کمتر مورد توجه محققین قرار گرفته است و از این لحاظ این موضوع رهیافت و رویکرد مهمی در حوزه علوم شناختی است.
از نظر عملی نیز اجرای این پژوهش میتواند به حل مسئلهای که در ذهن محقق نقش بسته است، کمک کند. از آنجایی که محقق سابقه پژوهش در حوزه آسیبهای اجتماعی در مرکز تحقیقات صدا و سیما را دارد بنابراین مسئله خشونت بویژه خشونت رسانهای در زمان حاضر به عنوان یک مسئله و آسیب اجتماعی مطرح است که به دلیل افزایش آن در سطح جامعه باید به آن پرداخت. بهویژه آنکه همانطور که در ابتدای این بخش گفته شد این خشونت در سنین پایین تر (کودکان و نوجوانان) بیشتر قابل مشاهده است.
از آنجایی که جمعیت گروه سنی نوجوانان در حال حاضر جمعیت قابل توجهی است بنابراین ضرورت دارد تا درباره این رده سنی تحقیقات و پژوهشهایی که سیاستهای جامعه را تعیین میکند صورت بگیرد.
همچنین لزوم و ضرورت اجرای چنین تحقیقاتی با تکیه بر مستندات علمی میتواند مانع از خسارات مالی، روانی و اجتماعی شود.
فرضیات پژوهش
فرضیه ۱: تماشای فیلم خشن موجب افزایش تصمیمگیری مخاطرهآمیز نوجوانان میشود.
فرضیه ۲: تماشای فیلم خشن باعث نقص بازداری رفتاری نوجوانان می شود.
فرضیه ۳: تماشای فیلم خشن باعث افزایش فشار خون(سیستولیک و دیاستولیک) نوجوانان میشود.
فرضیه ۴: تماشای فیلم خشن باعث افزایش ضربان قلب نوجوانان میشود.
اهداف پژوهش.
هدف کلی :
تعیین تاثیر فیلم خشونتآمیز بر تصمیمگیری مخاطرهآمیز و بازداری رفتاری نوجوانان.
تعیین تاثیر فیلم ملودرام بر تصمیمگیری مخاطرهآمیز و بازداری رفتاری نوجوانان.
هدف های جزئی :
بررسی عملکرد تصمیمگیری مخاطرهآمیز نوجوانان پیش از تماشای فیلم خشونت آمیز.
بررسی عملکرد بازداری رفتاری نوجوانان پیش از تماشای فیلم خشونت آمیز.
تعیین تاثیرات ناشی از تماشای فیلم خشونتآمیز بر عملکرد تصمیمگیری مخاطرهآمیز نوجوانان.
تعیین تاثیرات ناشی از تماشای فیلم خشونتآمیز بر عملکرد بازداری رفتاری نوجوانان.
تعیین تاثیرات ناشی از تماشای فیلم ملودرام بر عملکرد تصمیمگیری مخاطرهآمیز نوجوانان.
تعیین تاثیرات ناشی از تماشای فیلم ملودرام بر عملکرد بازداری رفتاری نوجوانان.
مشخصات
- جنسیت زن
- وابسته به کلینیک کلینیک ذهن زیبا
- تجارب / مهارت ها بازی درمانگر کودک و نوجوان، روانشناسی مراقبتهای سالمندی و بیماریهای حافظه
- دانشگاه پژوهشکده علوم شناختی
- رشته تحصیلی روانشناسی شناختی
- گواهینامه ها دوره آموزشی ارزیابی، تشخیص و رویکردهای درمانی در بیماران مبتلا به انواع دمانس، آلزهایمر و سایر اختلالات شناخت و حافظه. دکتر مریم نوروزیان. 97-1396. دوره آموزشی مقدماتی نوروفیدبک. دکتر مسعود نصرتآبادی. آبان 1396 (مرکز پارند). دوره آموزشی پیشرفته نوروفیدبک. دکتر مسعود نصرتآبادی. آبان 1396 (مرکز پارند). دوره جامع تربیت درمانگر توانبخشی شناختی. آقای دکتر وحید نجاتی. تابستان 1396 (مرکز پژوهشی علوم اعصاب شناختی رفتار). دوره آموزشی مصاحبه بالینی، پرونده نویسی، نشانه شناسی و تشخیص روانپزشکی (دوره مقدماتی). دکتر رضا رستمی، دکتر حسین نادعلی و دکتر سارا کشاورز. تیر تا آبان 1397. دوره آموزشی کارورزی و سوپرویژن بالینی. دکتر شهرام محمدخانی. شهریور تا اسفند 1397. دوره آموزشی مربیگری فرزندپروری کودک و نوجوان. دکتر سیما قدرتی. مهر و آبان 1398. دوره مقدماتی تربیت درمانگر کودک و نوجوان. دکتر سیما قدرتی. در حال گذراندن دوره بهمن 1398. دوره پیشرفته تربیت درمانگر کودک و نوجوان. دکتر سیما قدرتی. تابستان 1399. دوره تربیت بازی درمانگر کودک و نوجوان. دکتر سیما قدرتی. پاییز 1399. دوره دانش زیست بهتر در شرایط بحران/ کرونا (مهارت تابآوری بر پایه شناخت عملکردهای مغزی و نحوه به کارگیری شیوههای اثربخش و سازگار در مدیریت بحران). دکتر حامد اختیاری. فروردین و اردیبهشت 1399.
- پست های مدیریتی
- مقطع تحصیلی
- کلمات کلیدی
تخصص ها
- روانشناسی شناختی
- روانشناسی کودک
- بازی درمانی
- روانشناسینوجوان