منو
X

تصویر
اسدالله صادق خانی
روانشناس بالینی و فردی
(5)
آمار این متخصص
(5) رای
90%

دقت

80%

مفید بودن

0%

دانش و مهارت

0%

رفتار بالینی

60%

وقت شناسی

40%

هزینه اقتصادی

توضیحات پروفایل
  

اسدالله صادق خانی هستم، فارغ التحصیل روانشناسی عمومی در مقطع کارشناسی ارشد از دانشگاه پیام نور تهران در سال ۱۳۹۰، پایان نامه ی اینجانب تحت عنوان “مقایسه شیوه های فرزندپروری و سبک های دلبستگی مادران کودکان پسر مبتلا به اختلال لجبازی- نافرمانی و مادران کودکان عادی، دوره ابتدایی شهرستان ایلام” می باشد که در ادامه بخشی از آن را مطالعه می کنید:

دانشگاه پیام نور تهران

گروه روان شناسی

پایان نامه کارشناسی ارشد در رشته روان شناسی عمومی

عنوان:

مقایسه شیوه های فرزندپروری و سبک های دلبستگی مادران کودکان پسر مبتلا به اختلال لجبازی- نافرمانی و مادران کودکان عادی، دوره ابتدایی شهرستان ایلام

استاد راهنما:

دکتر مهناز علی اکبری دهکردی

استاد مشاور:

دکتر اصغر کاکو جویباری

نگارش:

اسدالله صادق خانی

پاییز ۱۳۹۰

فهرست مطالب

عنوان

مقدمه

بیان مسئله

ضرورت و اهمیت مسئله

هدف تحفیق

سوال پژوهش

فرضیه تحقیق

متغیرهای پژوهش

تعریف نظری متغیرها

تعاریف عملیاتی متغیرها

فصل دوم: ادبیات و پیشینه پژوهش

اختلال نافرمانی مقابله ای

معنای کلی اختلالات کودکی

اختلالات برونی سازی شده

تعریف اختلال نافرمانی مقابله ای( ODD ): تمایزها و تشابهات

شیوع اختلال بی اعتنایی مقابله ای

اختلالات همایند با اختلال بی اعتنایی مقابله ای

سیر و پیش آگاهی اختلال بی اعتنایی مقابله ای

سبب شناسی اختلال بی اعتنایی مقابله ای

اختلال بی اعتنایی مقابله ای و شیوه های فرزندپروری

فرایند شکل گیری رفتار های ایذایی

عوامل حفاظتی در اختلالات ایذایی

روش های درمانگری اختلال های برونی سازی شده

شیوه های فرزند پروری

تاریخچه

تغییرات تاریخی در مفهوم سبک فرززند پروری

عمده ترین دیدگاه های نظری در مورد شیوه های فرزند پروری

الگوی وینتر باتوم

نظریه آدلر

نظریه اریکسون

الگوی شیفر

الگوی زیگلمن

نظرریه بامریند

ابعاد شیوه های فرزند پروری

الگوهای فرزند پروری بامریند

والدین مقتدر

والدین مستبد

والدین سهل گیر

پیامد های الگوهای فرزند پروری

پیامدهای سبک مقتدرانه

پیامد های سبک مستبداتنه

پیامدهای سبک سهل گیرانه

طبقه اجتماعی و سبک فرزند پروری

فرهنگ و سبک فرزند پروری

سن والدین و کیفیت فرزند پروری

سبک های دلبستگی تعریف

رویکردهای مختلف در مورد دلبستگی مادر – کودک

رویکردهای روان تحلیلگری

فروید

آنا فروید

ماهلر

وینی کات

اریکسن

رویکرد یادگیری

رویکرد رفتار شناسی طبیعی

مفاهیم اساسی در رویکرد رفتار شناسی طبیعی

رفتار غریزی

دوره حساس و نقش بندان

دلبستگی مادر- کودک

نظریه بالبی

مفاهیم اساسی نظام بالبی

رفتار غریزی

سیستم های کنترل

سیستم های رفتاری

سیستم های تصحیح شونده توسط هدف

الگوهای عملی درونی از چهره دلبستگی

الگو های درونی از خود

دلبستگی در نظام بالبی

فعال سازی و اختتام سیستم های رفتار دلبستگی

مرحله اول : جهت یابی و علائم بدون افتراق

مرحله دوم: جهت یابی و علائم جهت داده شده به یک الگوی افتراقی

مرحله سوم: حفظ مجاورت به یک چهره متمایز شده به وسیله جابه جایی و علائم

مرحله چهارم: شکل گیری یک مشارکت تصحیح شونده توسط هدف

سبک های دلبستگی در بزرگسالی

بزرگسالان خودمختار

بزرگسالان انکار کننده (فاصله جو)

بزرگسالان ذهن مشغول و مجذوب

بزرگسالان غیر مصمم (حل نشده)

آسیب شناسی در نظام دلبستگی

سبک های دلبستگی و مشکلات رفتاری کودکان

سبک دلبستگی و شیوه های فرزند پروری

روش های اندازه گیری سبکهای دلبستگی بزرگسالان

پیشینه مطالعاتی

مطالعات انجام شده در خارج از کشور

مطالعات انجام شده در داخل کشور

خلاصه فصل دوم

فصل سوم

روش شناسی پژوهش

مقدمه

طرح پژوهش

جامعه آماری

نمونه پژوهش

روش نمونه گیری

شرایط ورود به نمونه

خصوصیات نمونه

ابزار پژوهش

فهرست رفتاری کودک (CBCL) و فرم گزارش معلم ( TRF)

پرسشنامه شیوه های فرزند پروری دیاناباوم ریند (۱۹۷۲)

پرسشنامه سبک های دلبستگی بزرگسالان RAAS

شیوه اجرا روش تجزیه و تحلیل داده ها

فصل چهارم

تجزیه و تحلیل آماری داده ها

مقدمه

تجزیه و تحلیل توصیفی یافته های پژوهش

تجزیه و تحلیل استنباطی یافته های پژوهش

یافته های جانبی

فصل پنجم

بحث و نتیجه گیری

مقدمه

بحث در باره یافته های پژوهش

نتیجه گیری

محدودیت های پژوهش

پیشنهادات

منابع

پیوست

چکیده:

هدف این پژوهش به منظور مقایسه شیوه های فرزند پروری و سبکهای دلبستگی مادران کودکان پسر مبتلا به اختلال لجبازی – نافرمانی و مادران کودکان عادی صورت گرفته است. مواد و روشها : این پژوهش یک مطالعه پس رویدادی از نوع على مقایسه ای است که جامعه آماری آن را کلیه مادران دانش آموزان پسر دوره ابتدایی شهر ایلام در سال تحصیلی ۹۰ – ۱۳۸۹ تشکیل می دادند. حجم نمونه پژوهش ۶۰ نفر است که شامل ۳۰ نفر از مادران دانش آموزان عادی و ۳۰ نفر از مادران دانش آموزان با اختلال لجبازی نافرمانی بود که با استفاده از روش نمونه گیری طبقه ای تصادفی در دو مرحله انتخاب شدند. از فهرست رفتاری کودک (فرم گزارش والدین و فرم معلم) به عنوان ابزار غربالگری و پرسشنامه شیوه های فرزندپروری دیاناباوم ریند و پرسشنامه سبکهای دلبستگی بزرگسالان کولینز و رید، استفاده گردید. یافته ها: نتایج نشان داد که تفاوت شیوه های فرزند پروری و سبکهای دلبستگی در سطح ۰۵ / ۰ >P بین مادران کودکان با اختلال لجبازی نافرمانی و مادران کودکان عادی معنادار بوده است. نتیجه گیری: با توجه به اهمیت عوامل خانوادگی در ابتلای کودکان به اختلال لجبازی نافرمانی ، پیشنهاد می شود، این عوامل بصورت گسترده تر و همراه با عوامل دیگری بررسی شود.

واژگان کلیدی: شیوه های فرزند پروری سبک های دلبستگی؛ اختلال لجبازی نافرمانی؛ مادران

فصل اول:

مقدمه

طی چند دهه گذشته علاقه و توجه به تحول عاطفی – اجتماعی کودکان افزایش یافته است. پیش از این پژوهشگران بر این باور بودند که مشکلات کودکان ناشی از نارساییهای تحولی آن ها است و این گروه کودکان مشکلات را پشت سر خواهند گذاشت. واقعیت این است که اگر چه به فرایند تحول همراه با تغییرات سریع نمی تواند فاقد ناپایداری رفتاری باشد، اما کاملا روشن است که بسیاری از کودکان در سال های نخستین کودکی واجد مشکلات عاطفی و رفتاری ای هستند که در طی زمان و شاید تا دوران بلوغ و حتی بزرگسالی نیز تداوم یابد ( گیمپل و هالند . ۲۰۰۲). در یک پژوهش میزان شیوع اختلال های دوران کودکی بین ۱۴ % تا ۲۲ % گزارش شده و در پژوهشی دیگر میزان شوع این اختلالات بین  %۶ تا ۲۵% برآورد شده است ( فلوری و بوچانان ، ۲۰۰۰ به نقل از  بار کلی ،۲۰۰۲).در الگوی جدید طبقه بندی اختلال های دوران کودکی ، دو طبقه کلی از اختلال های درونی سازی شده و اختلالات برونی سازی شده مشخص شده اند ( گیمپل و هالند، ۲۰۰۲), گروه اختلالات برونی سازی شده شامل رفتارهایی هستند که به سمت بیرون از کودک جهت دارند و بیشتر افرادی را که با کودک رابطه متقابل دارند و مانند والدین ، معلمان و همسالان را تحت تأثیر قرار می دهند. رفتارهایی چون بحث و جدل ، شکستن قوانین و عدم اطاعت که باعث می شوند افراد دیگری غیر از خود کودک مورد آزار قرار بگیرند( آخنباخ و رسکولا ،۲۰۰۱). یکی از اختلال هایی که در گروه اختلالات برونی سازی شده جای می گیرد، اختلال لجبازی نافرمانی است ( استینر ، رمسینگ ۲۰۰۷). کودکان مبتلا به این اختلال معمولا با بزرگترها جرو بحث می کنند، غالبا از کوره در می روند، فحش و ناسزا می گویند، و غالبا خشمگین، بیزار و زودرنج هستند. غالبا فعالانه به خواست های بزرگان بی اعتنایی کرده و عمدا موجب ناراحتی دیگران می گردند، برای مسایل و اشتباهات خود دیگران را سرزنش می کنند. در باب علت شناسی این اختلال عوامل بسیاری مطرح شده است که از جمله آنها می توان به سبک دلبستگی والد کودک و شیوه فرزندپروری ناکارامد والدین اشاره کرد(بینا ، ۲۰۰۲ و برادلی ، ۲۰۰۲ و بارت و همکاران ،۲۰۰۳ ؛ هالنستین ،۲۰۰ ؛ کاپلان و سادوک، ۱۳۸۲ ؛ بلوم کویست، ۱۳۸۶).پژوهش های وسیعی که در زمینه چگونگی برخورد والدین با کودکانشان و روشهای تربیتی انجام شده است نشان می دهد که روشهای تربیتی والدین اثرات طولانی بر رفتار، عملکرد، انتظارات و در نهایت شخصیت افراد در آینده دارند. مثلا تحقیقات نشان داده است که اگر والدین بسیار سخت گیر و دیکتاتور باشند، مانع پیشرفت و توسعه کنجکاوی و خلاقیت کودک می شوند ، والدینی که اجازه نمی دهند کودک ابراز وجود یا اظهار نظر کند مانع بروز استعدادهای بالقوه کودک می شوند و در نتیجه این کودکان در آینده افرادی روان آزرده و پرخاشگر خواهند شد (رینالدى ، هاو ،۲۰۱۱). سیکهای فرزند پروری تا حد زیادی بر رشد کودک تأثیر می گذارد. دیانا بامریند ، الأنور مکوبی و جان مارتین در شناسایی چهار نوع اصلی از سبکهای فرزند پروری جدایی ناپذیر بودند : مقتدرانه ، مستبدانه، مسامحه و بی تفاوت (بورن استبن زلوتینک , ۲۰۰۸). کار کرد خانواده معمولا در خانواده هایی که شیوه فرزند پروری مقتدرانه را در پرورش فرزندان به کار می گیرند نیرومند تر است. خانواده هایی که در شیوه فرزند پروری خود از اصل همکاری و دموکراسی در روابط پیروی می کنند ، توانایی بیشتری برای انطباق با تغییرات دارند و شرایط مناسبی برای رشد کودکان فراهم می کنند (برک ,۱۳۸۳). در روش فرزند پروری مستیادانه، باورهای والدین موجب می شود که آنان سعی کنند رفتار و نگرش های کودکان خود را مطابق معیارهای مطلق شکل بلدهناد و کنترل و ارزیابی نمایند ، به اولیای امور و مراجع قدرت ، وظیفه و کار ، سنت ها و حفظ نظم ، احترام بگذارند. در روش فرزندپروری آزاد گذار، والدین چشم پوشی می کنند و رفتارهای کودک را به هر شکلی می پذیرند تا آنجایی که ممکن است از تنبیه، به هر عنوانی، استفاده نکرده و توقع و انتظار آنان برای رفتار های رشد یافته در کودک، اندک است (بامریند ، ۱۹۹۱ ؛ هارت و همکاران ، ۱۹۹۷ و به نقل از دیاز ،۲۰۰۵ ).از سوی دیگر محققان دریافتند که دلبستگی نا ایمن در بزرگسالان به خصوص با رفتارهای فرزند پروری همراه است که ویژگی های آن عبارتند از : درگیر شدن کم ، منفی گرایی ، فقدان پاسخگویی به علائم فرستاده شده از سوی کودک، و وارد شدن به حریم کودک . (میکولینسر و همکاران ، ۲۰۰۷). از نظر بالبی بین تجارب دوران کودکی فرد از والدین خود و رفتار والدینی بعدی او رابطه و پیوستگی وجود دارد. محققان اخیر توجه شان را کاملا بر روی به کار گیری نظریه دلبستگی کاربردی بالیی برای فهم و درمان اختلالاتی که در آنها عوامل نسبی خانوادگی یک علت احتمالی هستند متمرکز کرده اند روابط اولیه، احتمالا هماهنگ با دیگر عوامل خطر در اکولوژی یک کودک منجر به الگوهایی از رفتارهای مرتبط می شوند که می توانند تشخیص یک اختلال تکوینی و نیازمند درمان را مطرح کنند . در این روابط اولیه، رابطه مادر و کودک مهمترین نقش را در تحول گودی ایفا می کند. بالطبع این رابطه متاثر از ویژگیهای شخصیتی و خلفی مادر و خلق و مزاج کودک است. بر این اساس کیفیت رابطه مادر و کودک رقم می خورد( ماسن ،۱۳۸۳).بیان مسأله خانواده نخستین و بادوام ترین عاملی است که اگر نه در تمام جوامع، حداقل در اکثر آن ها، به عنوان سازنده و زیربنای شخصیت و رفتار های بعدی کودک شناخته شده و حتی به عقیده ی بسیاری از روانشناسان باید ریشه می بسیاری از اختلالات شخصیت و بیماری های روانی را در پرورش اولیه ی خانواده جستجو کرد. از میان اعضای خانواده مادر، اولین کسی است که نوزاد با او رابطه برقرار می کند، لذا مهمترین نقش را در پرورش ویژگی های روانی و عاطفی کودک به عهده دارد و کانون سلامتی با بیماری محسوب می شود ( هولن استین ،۲۰۰۴).هر خانواده ای شیوه های خاصی را در تربیت فردی و اجتماعی فرزندان خویش به کار می گیرد و این شیوه ها که شیوه های فرزند پروری نامیده می شوند متاثر از عوامل مختلف از جمله عوامل فرهنگی، اجتماعی سیاسی، اقتصادی و غیره می باشد (هاردی و همکاران ،۱۹۹۳).تاثیر محیط خانواده بر رشد کودک بوسیله مشاهده تعامل والد فرزند مورد بررسی قرار گرفته است. در این مشاهدات معمولا ویژگیهای رفتاری والدین به وسیله ی دو بعد ارزیابی شده است : الف) پذیرش (گرمی)، شامل حمایت و پرورش عاطفه ی مثبت بین والدین و کودک می باشد. ب) کنترل، شامل آن دسته از رفتارهای والدین است که رفتار کودک خود را هدایت می کنند مانند: راهنمایی و کنترل بازدارنده با تسهیل کننده ( پل کنین و همکاران ، به نقل محرابی، ۱۳۸۳).تحقیقات معاصر در شیوه های فرزند پروری از مطالعات ایام رینده روی کودکان و خانواده های آنان نشأت گرفته است. استنباط بامریند از شیوه های فرزند پروری بر روی یک تیپ شناسی بنا شده است که بر روی ترکیب أعمال فرزند پروری متفاوت، متمرکز است. تفاوت در ترکیب عناصر اصلی فرزند پروری (مانند گرم بودن، در گیر بودن، درخواستهای بالغانه ، نظارت و سرپرستی) تغییراتی در چگونگی پاسخ های کودک به تأثیر والدین ایجاد می کند، بر اساس نظریه اقتدار والدین بام ریند” از ترکیب دو بعد مهم یعنی پذیرش در برابر طرد شدن» و «سختگیری در برابر آسانگیری، الگوهای (قاطع و اطمینان بخش ) ( خودکامه و مستبد) و (مساوات طلب، سهل گیر و بی بند و بار) شکل می گیرد.(دارلینگ و استینبرگ به نقل از گلاسکو ،۱۹۹۷).تحقیقات نشان می دهند که روابط خانوادگی به طور کل و روابط بین والدین (بویژه مادر و فرزندان به طور خاص، تأثیر عمیقی بر سلامت روانی، فیزیکی، اجتماعی و اقتصادی کودک دارد( کاز دین و همکاران ۲۰۰۳). تعاملات خانوادگی ضعیف، شامل فرزندپروری بی ثبات و مبتنی بر تشبیه، نگرش والدى طرد کننده با سرد، قوانین انضباطی سخت و ناپایدار، دلبستگی تا ایمن ، نظارت با کنترل ناکافی والدی و اختصاص زمان اندک به کودک و فقدان ارتباط مثبت با او (لنگوا و همکاران ،۲۰۰۷) به عنوان عوامل خطر و پیش بینی کننده در نظر گرفته می شوند که به طور کلی کودکان را در معرض خطر بروز رفتارهای پرخاشگرانه قرار می دهند (وبستر، استراتون ، ۲۰۰۵)بالبی مؤلفه اساسی طبیعت انسان را وجود زمینه ای برای شکل گیری پیوندهای صمیمی با افراد دیگر می داند. به اعتقاد و نظر به دلبستگی طبق پیوندهای عاطفی بین والدین و کودکان ، بخصوص مادر و کودک رشد می کند و هدف رفتار های دلبستگی در کودکان ، دستیابی به امنیت در جوار بزرگسالان است. نظر به دلبستگی یکی از مفید ترین چهار چوبهای مفهومی برای درک روابط بین فردی و تنظیمات هیجانی است. بالبی معتقد است کودک همانطور که رشد میکند، الگوهای درونی بازنمایی ذهنی از خود، دیگران و الگوی تعامل با دیگران را در زمینه روابط شکل می دهد و سبکهای دلبستگی در حالی که تحت تأثیر رابطه با اولین مراقبین قرار دارد، اما در طول زندگی بر طبق الگوی مؤثر روانی به افراد دیگر منتقل شده و دیدگاه قرد رو نسبت به روابط نزدیک بادیگران شکل می دهد (میکولینسر و همکاران ، ۲۰۰۴)سبکهای دلبستگی، الگوهای عملیاتی هستند که از مراقبین به فرزندان منتقل شده و نوع روابط مادر-کودک تحت تأثیر این الگوها قرار دارد. بنابر این تجارب دلبستگی در کودکی تأثیر عمیقی بر تحول شخصیت و روابط دلبستگی بعدی دارد( کوندون ۱۹۹۳)، در واقع رفتار دلبستگی کودک به تدریج در خلال تحول بهنجار ، برای تضمین روابط عاطفی بین یک بزرگسال و بزرگسال دیگر بروز کرده و تجربه های فرد با چهره های دلبستگی در خلال رشد نایافتگی (دوره کودکی و نوجوانی )، مسیر رفتار و الگوهای دلبستگی وی را تعیین می کنند. بدین ترتیب روابط عاطفی فرد در سراسر زندگی، به چگونگی توسعه یافتگی رفتار دلبستگی در چارچوب شخصیت وی، وابسته است ( دادستان، ۱۳۸۳) از جمله اختلالهای رفتاری که الگوی خانوادگی از اصلی ترین عوامل سبب شناسی آن ذکر شده اختلال- نافرمانی می باشد (انجمن روانپزشکی آمریکا، ۲۰۰۰).

مشخصات
  • جنسیت مرد
  • وابسته به کلینیک
  • تجارب / مهارت ها
  • دانشگاه دانشگاه پیام نور تهران
  • رشته تحصیلی روانشناسی عمومی
  • گواهینامه ها
  • پست های مدیریتی
  • مقطع تحصیلی کارشناسی ارشد
  • کلمات کلیدی اسدالله صادق خانی روانشناس، اسدالله صادق خانی مشاور، اسدالله صادق خانی روان درمانگر، اسدالله صادق خانی روانپزشک، اسدالله صادق خانی متخصص اعصاب و روان، اسدالله صادق خانی روانسنج
تخصص ها
  • روانشناسی عمومی
تصویر
اسدالله صادق خانی
روانشناس بالینی و فردی
(5)

E-Teb.com © Copyright 2016 روانشناس یا روانپزشک. تمامی حقوق محفوظ است.

دکتر - مشاوره خانواده - پزشک - مشاوره آنلاین - شماره دکتر