منو
X

تصویر
بهناز بهزادی
روانشناس بالینی و فردی
(3)
آمار این متخصص
(3) رای
0%

دقت

60%

مفید بودن

0%

دانش و مهارت

80%

رفتار بالینی

60%

وقت شناسی

0%

هزینه اقتصادی

توضیحات پروفایل
  

بهناز بهزادی هستم، فارغ التحصیل روانشناسی عمومی در مقطع کارشناسی ارشد از دانشکده روانشناسی و علوم تربیتی دانشگاه آزاد اسلامی واحد مرودشت در سال ۱۳۹۰، پایان نامه ی اینجانب تحت عنوان “بررسی کفایت روانسنجی نسخه فارسی پرسشنامه پیوند والدینی پارکر در جمعیت دانش آموزی” می باشد که در ادامه بخشی از آن را مطالعه می کنید:

دانشگاه آزاد اسلامی

واحد مرودشت

دانشکده علوم تربیتی و روانشناسی- گروه روانشناسی

پایان نامه برای دریافت درجه کارشناسی ارشد

گرایش: روانشناسی عمومی

عنوان:

بررسی کفایت روانسنجی نسخه فارسی پرسشنامه پیوند والدینی پارکر در جمعیت دانش آموزی

استاد راهنما:

دکتر سیروس سروقد

استاد مشاور:

دکتر سیامک سامانی

نگارش:

بهناز بهزادی

زمستان ۱۳۹۰

فهرست مطالب

عنوان

چکیده

فصل اول: بیان موضوع پژوهش

مقدمه

بیان مسئله

اهمیت و ضرورت پژوهش

هدف پژوهش

سوال های پژوهش

تعارف نظری و عملیاتی پژوهش

مراقبت

کنترل

فصل دوم: ادبیات و پیشینه پژوهش

مقدمه

مبانی نظری

مقایسه پرسشنامه پیوند والدینی پارکر یا سایر ابزارهای سنجش خانواده

نظریه دلبستگی بالبی

پژوهش های انجام شده

پیوند والدینی و مطالعات اضطرابی

پیوند والدینی و مطالعات افسردگی

پیوند والدینی و مطالعات آگروفوبیا

پیوند والدینی و مطالعات اختلال وسواس

پیوند والدینی و مطالعات اسکیزوفرنی

پیوند والدینی و مطالعات اختلال شخصیت

پیوند والدینی و مطالعات صفات نابهنجار جنسی

پیوند والدینی و مطالعات اقدام به خودکشی

پیوند والدینی و مطالعات روان بی اشتهایی

پیوند والدینی و مطالعات اختلال خوردن

پیوند والدینی و مطالعات وابستگی به دارو و الکل

پیوند والدینی و مطالعاتی در نوجوانان

پیوند والدینی و مطالعات سوء استفاده جنسی در کودکان

پیوند والدینی و سایر مطالعات انجام شده

جمع بندی

فصل سوم: روش شناسی پژوهش

مقدمه

روش پژوهش

جامعه آماری

نمونه و روش نمونه گیری

ویژگی های جمعیت شناسی

ابزار پژوهش

روش انجام پژوهش

ملاحظات اخلاقی

روش آماری پژوهش

فصل چهارم: یافته های پژوهش

مقدمه

یافته های توصیفی

یافته های استنباطی

فصل پنجم: بحث و نتیجه گیری

مقدمه

بحث و نتیجه گیری

محدودیت های پژوهش

پیشنهادات پژوهش

منابع و مأخذ

پیوست الف: پرسشنامه فارسییوند والدینی پارکر

پیوست ب: پرسشنامه لاتین پیوند والدینی پارکر

 

 

چکیده:

به منظور بررسی ویژگی های روانسنجی نسخه فارسی پرسشنامه پیوند والدینی پارکر (PBI)، ۳۴۰ دانش آموز (۱۷۰ دختر و ۱۷۰ پسر) پایه سوم دبیرستان و پیش دانشگاهی شهر شیراز به روش نمونه گیری خوشهای چند مرحله ای انتخاب شدند. ابزار مورد استفاده در این مطالعه، نسخه فارسی پرسشنامه پیوند والدینی پارکر (PBI) بوده است. داده ها از طریق تحلیل عامل به شیوه مؤلفه های اصلی و ضریب آلفای کرونباخ و ضریب اعتبار بازآزمایی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته است. نتایج حاصل از تحلیل عامل از وضعیت محتوایی چهار عاملی حمایت کرده و پس از انجام اعتبار همگرا، ضرایب آلفا و اعتبار، بررسی ها نشان می دهد که پرسشنامه پیوند والدینی پارکر از پایایی و اعتبار مطلوبی جهت انجام پژوهش های روانشناختی برخوردار است و از آن می توان در پژوهش ها، خانواده درمانی و بهبود روابط در خانواده استفاده نمود.

واژه های کلیدی:

اعتباریابی، پیوند والدینی، خانواده، روانسنجی

مقدمه

بی شک خانواده، نخستین و مهم ترین آموزشگاه و پرورشگاه انسان محسوب می شود و یکی از نهادهای اصلی و مقدس هر جامعه ای به شمار می آید، از این رو می توان گفت که هر گونه شناخت و دانشی درباره خانواده و پیرامون خانواده مانند روان شناسی خانواده، روان سنجی خانواده، مشاوره خانواده و آموزش خانواده و علوم وابسته به آن از تقدس و اهمیت خاصی برخوردار است. امروزه در میان انواع شتاختها و دانشهابی که باید درباره خانواده و اعضای آن وجود داشته باشد مباحث مربوط به سنجش خانواده از نقش و اهمیت بسیار مهمی برخوردار است (اسپری، ۲۰۰۴؛ ترجمه به پژوه و خانزاده، ۱۳۸۸).عزم بشر در ایجاد و حفظ زندگی خانوادگی را باید نشانه ای از مهم ترین ویژگی منحصر به فرد حبات اجتماعی انسان دانست. همانطور که “کمیسیون عدالت اجتماعی اخیرأ منذکر شده است: “خانواده نخستین نهاد اجتماعی است که کودک با آن آشنا و از آن طریق به دیگران معرفی می شود. همین اهمیت و مرکزیت زندگی خانوادگی در حیات اجتماعی انسان به روشنی حاکی از لزوم مقدم داشتن خانواده در حدی است که توانمان اجازه می دهد. از آنجا که جامعه ما اهمیت بسیار زیادی برای زندگی خانوادگی قائل است، پژوهشگر زندگی خانوادگی، قطعا موظف است به بررسی راههای حمایت و تقوبت خانواده بپردازد. اکثریت وسیعی از مردم، وقتی از آنها درباره جایگاه زندگی خانوادگی سؤال می شود، زندگی خانوادگی را در راس برنامه های مهم زندگی خود قرار میدهند (برناردز”، ۱۹۹۷، ترجمه قاضیان، ۱۳۸۴). خانواده مهم ترین نهاد اجتماعی در جوامع انسانی است که تکوین و پرورش شخصیت افراد در آن شکل می گیرد (فرجاد، ۱۳۷۷؛ به نقل از عنایت و آقایور، ۱۳۸۹). برای اینکه خانواده بتواند کار کردهای اصلی خود را به خوبی ایفا نماید، لازم است امنیت و آرامش در کانون آن رخنه کند. واقعیت این است که در فرآیند چرخه زندگی خانواده مسائل و مشکلاتی به وجود می آید که آرامش آن را هرچند برای مدت کوتاهی سلب می کند. این مسائل در سطح خرد مربوط به ساختارها و کارکردهای نهاد خانواده و در سطح کلان مربوط به ساختارهای اجتماعی است (ریتزر، ۲۰۰۴؛ به نقل از عنایت و آقاپور، ۱۳۸۹). نهاد خانواده یکی از مهم ترین و پر اهمیت ترین نهادهای اجتماعی است، چرا که سلامت و یا عدم سلامت جامعه را در دست دارد و در بنای جامعه و حفظ سنت ها، ارزش ها، روابط خویشاوندی و پرورش کودک و تعادل روانی و عاطفی نقشی مهم دارد. خانواده زمانی مشکل زا می شود که نتواند به اهدافش جامه عمل بپوشاند. به ویژه زمانی که از هدف اصلی آن گروه اولیه بودن دور شود. شکل طبیعی خانواده آن است که هر یک از اعضا از لحاظ عاطفی حمایت شوند. این حالت یک حالت ایده آل خانواده است. زمانی که وضعیت عینی از این الگو تبعیت نکند، کیفیت رواتی پائین می آید (لأنور، ۱۹۹۸؛ به نقل از عنایت و آقاپور، ۱۳۸۹).خانواده نخستین و مهم ترین بستر رشد همه جانبه انسان به شمار می رود و از دیر باز مورد توجه انسان شناسان، جامعه شناسان و کارشناسان تعلیم و تربیت بوده است و در طول تاریخ تحت تأثیر تحولات گوناگون اقتصادی و اجتماعی دگرگون شده است (عنایت و موحد، ۱۳۸۳ به نقل از عنایت و آفاپور، ۱۳۸۹). |

بیان مسئله

دانش روانشناسی برای مطالعه انسان، الزاما باید عامل های پیرامونی مرتبط با وجود او را مورد توجه قرار دهد و نقش آنها را در فرایندهای رفتاری و روانی مشخص نماید. در این زمینه توجه به خانواده به عنوان بستری مناسب برای پرورش ابعاد وجودی انسان و رفع نیازهای روانی او از اهمیتی ویژه برخوردار است (لی، ۱۹۸۳؛ ترجمه ثنایی، ۱۳۷۰؛ به نقل از کرمی و همکاران، ۱۳۸۸). زیرا هنجارها، ارزش ها و رفتارهای خانواده در فرد تأثیر حتمی دارد (علوی، ۱۳۷۴، به نقل از کرمی و همکاران، ۱۳۸۸). بیشتر روانشناسان صرفنظر از مکتبی که به آن معتقدند، کنش های متقابل بین والدین و فرزندان را اساس تحول عاطفی تلقی می کنند مهرابی زاده و همکاران، ۱۳۷۹؛ به نقل از کرمی و همکاران، ۱۳۸۸)کودکان در خلأ رشد نمی کنند. رشد آنها در بافت خانواده، محله، جامعه، کشور و جهان صورت می گیرد. در این بافت، أنها تحت تأثیر والدین، خواهران و برادران، سایر منسوبین، دوستان، همتایان و سایر بزرگسالانی که در تماس با آنان قرار می گیرند، هستند. در میان تمام عوامل اجتماعی – اقتصادی اثرگذار در رشد کودک، هنوز هم خانواده انتقال دهنده اصلی ارزش ها، اصول اخلاقی، آرمان ها، عادتها و شیوه های تفکر و عمل به شمار می آید (رایس ، ۲۰۰۱، ترجمه فروغان، ۱۳۸۷) خانواده از طریق گفتگو و سرمشق دهی به شخصیت کودک شکل می دهد و شیوه های فکری و روش های عملی ای را که به عادت تبدیل می شوند در او القا می کند (کوچاہسکا، ۱۹۹۰، به نقل از رایس، ۲۰۰۱، ترجمه فروغان، ۱۳۸۷). همه کودکان به یک اندازه تحت تاثیر خانواده فرار نمی گیرند. میزان تأثیر والدین تا حدودی به کثرت، مدت، شدت و اولویت تماس های اجتماعی والدین با فرزندانشان بستگی دارد. والدینی که از لحاظ عاطفی به فرزندان خود نزدیک اند و رابطه محبت آمیزشان را با آنان تا مدت ها حفظ می کنند، بیشتر از والدینی که به فرزندانشان نزدیک نیستند و با آنها روابط چندانی ندارند بر فرزندان خود تأثیر می گذارند (راسل، ۱۹۸۷، به نقل از رایس، ۲۰۰۱، ترجمه فروغان، ۱۳۸۷)تقریبا همه والدین قطعا با تلویحا می دانند که فرزندانشان را چگونه می خواهند تربیت کنند، یعنی می دانند کدام دانش، ارزش های اخلاقی و الگوهای رفتاری برای رشد فرزندشان مناسب است. والدین به هنگام تلاش برای رسیدن به آرمان های خود از روش های مختلفی استفاده می کنند، زیرا روش های مختلف برای مقاصد مختلف سودمند است (ماسن، ترجمه یاسایی، ۱۳۸۵). همه والدین تأثیر مثبت بر فرزندان خود ندارند، و همه والدین نیز قادر به خلق محیط خانوادگی مثبت و سالم نیستند، یعنی محیطی که در آن کودکان بتوانند به خوبی رشد کنند (رایس، ۲۰۰۱، ترجمه فروعات، ۱۳۸۷) بعضی از مادران در صورت شاغل بودن در بیرون از خانه مادر بهتری هستند، بعضی دیگر اگر تمام وقت خانه بمانند و کار خانه کنند راضی تر و شادترند. آنچه اهمیت دارد ثبات عقیده مادر در مورد اشتغال و مادر بودن است و این ثبات عقیده از اشتغال یا عدم اشتغال او مهم تر است (هاک، ۱۹۸۰؛ به نقل از ماست، ترجمه پاسایی، ۱۳۸۵).با افزایش تعداد زنان متاهل شاغل در خارج از خانه، عدالت حکم می کند که شوهران در کارهای خانه و مراقبت از کودک مسئولیت بیشتری را به عهده گیرند ( اتکینسون و بلاکولدر”، ۱۹۹۳، به نقل از رایس، ۲۰۰۱، ترجمه فروغان، ۱۳۸۷). مشارکت پدران، نه تنها عادلانه است، بلکه فواید دیگری نیز دارد. وقتی هر دو والد مشترکا قبول مسئولیت می کنند، رابطه زن و شوهر بهتر می شود، سلامت و رفاه زن افزایش مییابد، و فرزندان نیز از بهبود کیفیت رابطه والد- کودک منتفع می شوند. مردان ، وقتی می توانند تأثیر بر رشد فرزندان خود بگذارند که فعالانه در فعالیتهای مستقیم پرورش کودک شرکت کنند (مک براید و رینه ۱۹۹۸، به نقل از رایس، ۲۰۰۱، ترجمه فروغان، ۱۳۸۷).به دلیل اهمیت روز افزون خانواده که تحقیقات گسترده اخیر در این زمینه، صحت مهمی بر این مدعاست، ابزار های متعددی برای سنجش جوانب مختلف طراحی شده که هر کدام از این ابزارها ابعاد متفاوتی را مورد بررسی قرار می دهد، تهیه مقیاس معتبری برای سنجش رفتار والدین، مسئله مهمی است که سعی شده در این پژوهش به آن پرداخته شود. از آنجائیکه ابزار واحدی برای سنجش تمام ابعاد خانواده وجود ندارد، این پژوهش درصدد بررسی ویژگی های روانسنجی پرسشنامه پیوند والدینی پار کر روی دانش آموزان شیرازی، به منظور استفاده در پژوهش ها، خانواده درمانی و بهبود روابط در خانواده ها می باشد.پرسشنامه پیوند والدینی پارکر به منظور ارزیابی ادراک خود از رفتار والدین با دو زیر مقیاس مراقبت و کنترل، با ۲۵ ماده، در گروه سنی ۱۶ سال به بالا طراحی شده است. این پرسشنامه گزارش های گذشته نگر افراد را در مورد کیفیت روابط عاطفی آن ها در دوران کودکی با هر یک از والدین در طول ۱۶ سال اول زندگی می سنجد. در شرایط فعلی و فراوان تر شدن خانواده هایی که پدر و مادر هر دو شاغل هستند، نقش پدر در ارتباط با فرزندان باید بیشتر مورد توجه قرار گیرد و بهتر است که پدر و مادر تقریبا در یک جایگاه از سوی فرزندان مورد ارزیابی قرار گیرند.

اهمیت و ضرورت پژوهش

در دنیای امروزی که بسیاری از خانواده ها به عنوان خانواده هسته ای متشکل از پدر و مادر و فرزندان هستند، روابط بین والدین و فرزندان به طور جزئی تری در میان افراد برقرار میشود. به همین دلیل ضرورت ایجاب می کند که پدر و مادر در روابط والد فرزندی به یک اندازه مورد توجه قرار گیرند.نوجوانان ذخائر گرانبهای جوامع بشری هستند و به فراخور سن و ویژگی های تکاملی خود با عوامل خطرزا روبرو هستند. نوجوانی دوره اوج سلامتی است اما نوجوانان به فراخور سن و ویژگیهای تکاملی خود با عوامل خطرزا روبرو هستند که بعضی از این عوامل خطرزا مبتنی بر شرایط خانواده است. این تغییرات تکاملی در دوره نوجوانی شرایط خانواده ها را به گونه ای تغییر می دهد که عملکرد متفاوتی داشته باشند (پر و یزی و همکاران، ۱۳۸۸).به جاست که با توجه بیشتر به نوجوانان و جوانان و کشف مسائل مهم مربوط به آنها، باعث بهتر شدن نسل بعدی شده و تجارب منیت را افزایش داده و با حذف تجارب متقی، اثرات مخرب آن را از زندگی فرد حذف کنیم.

هدف پژوهش

هدف از پژوهش حاضر، بررسی ویژگی های روانسنجی پرسشنامه پیوند والدیتی پارکر در جمعیت دانش – آموزی است. به این منظور که روابط افراد خانواده بطور جزئی تری با توجه بیشتری به نقش پدر و مادر در روابط والد- فرزندی پژوهش قرار گیرند.

سوالات پژوهش :

۱-آیا نسخه فارسی پیوند والدین پارکر از روایی سازه مناسبی برخوردار است؟

۲- آیا همبستگی بین ماده ها، اثردهی قابل قبولی دارد؟

۳-آیا نسخه فارسی پیوند والدین پارکر از اعتبار مناسبی برخوردار است؟

۴- آیا نسخه فارسی پیوند والدین پارکر از روایی همگرا و واگرای مناسبی برخوردار است؟

تعاریف نظری و عملیاتی

پرسشنامه پیوند والدینی پار کر( PBI) یکی از اولین پرسشنامه هاست که براساس نظر به دلبستگی شکل گرفته است. این پرسشنامه، ۳۲ سال پیش به عنوان یک پرسشنامه خود گزارشی طراحی و مورد پژوهش قرار گرفت.ابزار اندازه گیری پیوند والدینی برداشت نوجوان از کنترل و مراقبت والدین را اندازه گیری می کند (پار کر و همکاران، ۱۹۷۹).مراقبتنمره بالا در مقیاس مرافبت به معنی آن است که والدین افرادی همدل، گرم، فهیم و دارای برخوردی دوستانه هستند. آنها معمولا در کنار نوجوان حضور دارند، با او گفتگو می کنند و او را می فهمند. از سوی دیگر نمره پائین در این مقیاس نشان می دهد که والدین افرادی سرد و طرد کننده اند بدون آنکه اثرگذار باشند و مرافبت کافی به فرزندشان داشته باشند. گونه های ۱-۲-۴-۵-۶-۱۱-۱۲-۱۴-۱۶-۱۷-۱۸-۲۴ بیان کننده حالت های مراقبت والدین هستند که به صورت کاملا این طور بود=۳″، “تقریبا این طور بود- ۲” “تقریبا این طور نبود=۱” و “کاملا این طور نبود.” برای گونه های ۶۵۱-۱۱-۱۲-۱۷ و برای مابقی سؤالات، نمره گذاری به صورت معکوس انجام میشود. کنترلدر یک انتهای مقیاس کنترل، والدین با عباراتی نظیر حمایت کننده افراطی، عامل وابستگی و کودک ماندگی و نیز متجاوز و کنترل کننده توصیف می شوند. و در انتهای دیگر طیف، والدین به فرزند خودمختاری می دهند. نمره بالا که به معنی کنترل افراطی است، یکی از عوامل خطر آفرین عمده به شمار می آید. برخی از یافته ها نشان می دهند که نمره بسیار پائین ممکن است نشانه بی تفاوتی والدین باشد (پارکر، ۱۹۹۰؛ به نقل از رایس، ۲۰۰۱، ترجمه فروغان، ۱۳۸۷). |گویه های ۳-۷-۸-۹-۱۰-۱۳-۱۵-۱۹-۲۰-۲۱-۲۲-۲۳-۲۵ بیان کننده حالت های کنترل والدین هستند، که به صورت کاملا این طور بود-۳″، “تقریبا این طور بود= ۲”، ” تقریبا این طور نبود=۱″ و “کاملا این طور نبود.” برای سوالهای ۸-۹-۱۰-۱۳-۱۹-۲۰-۲۳ و برای مابقی سؤالات، نمره گذاری به صورت معکوس انجام می شود.

مقدمه

پرسشنامه پیوند والدین از جمله اولین پرسشنامه هایی است که بر مبنای نظریه دلبستگی جان بالبی توسط پارکر (۱۹۷۹) ساخته شده است. این پرسشنامه از زمان ساخت آن (پارکر، ۱۹۷۹) تاکنون بوسیله بسیاری از افراد مورد پژوهش قرار گرفته و نتایج قابل قبولی از آن گزارش شده است.

مبانی نظری

مقایسه مقیاس پیوند والدینی با سایر ابزار سنجش خانواده دو مشکل عمده در ارزیابی و سنجش خانواده وجود دارد: اول چاچوبهای مفهومی متعددی که برای توصیف خانواده ارائه می شود، دوم تفاوت ابزارهایی که برای اندازه گیری کار کرد خانواده به کار می رود. بعنی ابزار واحدی که مورد توافق همگان باشد، برای ارزیابی آن وجود ندارد (کبتترا و همکاران، ۱۹۹۶؛ به نقل از زاده محمدی و ملگ خسروی، ۱۳۸۵).اگرچه ابزار واحدی وجود ندارد که همه ابعاد خانواده را پوشش دهد اما تاکنون پرسشنامه های متعددی برای سنجش خانواده طراحی و مورد استفاده قرار گرفته است که هر کدام به جنبه هایی از خانواده توجه کرده اند، مقیاس پیوند والدیشی، پرسشنامه ای است که بر اساس گزارش افراد، والدین مورد ارزیابی قرار می گیرند و در واقع الگوهای تعاملی والدین با فرزندان به وسیله عواملی مشخص می شود. به چند دلیل می توان این مقیاس را پرسشنامه ای مطلوب برای پژوهش ها دانست. اول اینکه پژوهش های معتبر زیادی در فرهنگ ها و کشورهای مختلف (که در ادامه به آنها اشاره میشود) ارتباط این مقیاس را با اختلالات افسردگی، اضطرابی، اسکیزوفرنی و … و همچنین مشکلات خانوادگی و زناشویی و اجتماعی تائید کردهاند. لذا استفاده از این پرسشنامه در جامعه ما و اتخاذ تصمیمات مناسب در جهت رفع آنها، نتایج قابل توجهی به بار خواهد آورد. دلیل دیگر انتخاب این پرسشنامه این است که تعداد سوال های این پرسشنامه (۲۵ سوال برای فرم مادر و ۲۵ سؤال برای فرم پدر) نسبت به سایر پرسشنامه ها مانند: پرسشنامه سبک فرزندپروری شیفر خواجه پور و عطار، ۱۳۸۶) یک مقیاس ۷۷ سوالی، پرسشنامه کار کرد خانواده (FAD) یک پرسشنامه ۶۰ سؤالی (اپشتاین و همکاران، ۱۹۸۳؛ به نقل از زاده محمدی و ملک خسروی، ۱۳۸۵)، پرسشنامه عملکرد یک مقیاس ۷۵ گویهای (برنارد بلوم، ۱۹۸۵؛ به نقل از کرمی، ۱۳۸۸) و پرسشنامه محیط خانواده، پرسشنامهای ۹۷ سؤالی (نقاشیان، ۱۳۵۸؛ به نقل از گودرزی و همکاران؛ ۱۳۸۳) کمتر است. در شرایط فعلی که بسیاری از تحقیقات روانشناسی با استفاده از پرسشنامه ها انجام می شود، برای جلوگیری از اشباع این روش و هم – چنین دستیابی به اطلاعات قابل اعتماد، بهتر است از مقیاسی استفاده شود که تعداد سؤالات کمتری دارد و در عین حال از کیفیت محتوایی خوبی برخوردار باشد که مقیاس پیوند والدینی این ویژگی ها را داراست. از طرف دیگر بسیاری از پرسشنامه های با زمینه خانواده که به نمونه هایی از آنها اشاره شد، محدوده سنی بزرگسالان را شامل می شود. از آنجا که اکثر مقیاس های مورد استفاده به صورت گذشته نگر و خود گزارشی هستند، با بالاتر رفتن سن افراد، امکان تعریف خاطرات وجود دارد اما مقیاس پیوند والدینی مقباسی است که محدوده سنی خاصی نداشته و حداقل سن در آزمودنیها ۱۶ سال است. از این رو وقتی این پرسشنامه در طیف نوجوانان انجام می شود، اطلاعات قابل قبول تری با تحریف کمتری به دست می آید. دلیل دیگر ارجحیت داشتن مقیاس پیوند والدینی این است که بسیاری از پرسشنامه ها برای ارزیابی پدر و مادر فرم مجزایی نداشته و از این رو قابل تفکیک نیستند. به همین علت نمی توان در پژوهش هایی با محوریت پدر یا مادر، به عطور جداگانه ای از آنها استفاده کرد. اما مقیاس پیوند والدینی به صورت دو فرم مجزا (۲۵ سوال برای فرم مادر و ۲۵ سوال برای فرم پدر ) طراحی شده که می توان از آن به طور جداگانه در پژوهش ها استفاده کرد.

نظریه دلبستگی بالبی

کودکان به خاطر سرشت های متفاوت، به فرزند پروری منحصر به فردی نیاز دارند (برک، ۲۰۰۱؛ ترجمه سیدمحمدی، ۱۳۸۵). بدون شک یکی از تحولات بسیار مهم در حوزه روانشناسی معاصر، نظر به دلبستگی بالبی است که اهمیت نقش تجارب هیجانی اولیه کودک با مراقب خود را در رشد هیجانی و شناختی فرد برجسته می سازد. بالبى عمیقا معتقد بود دالیستگی هایی که در کودکی شکل می گیرند، بر بزرگسالی تأثیر می گذارد. از آنجائیکه دلبستگی های کودکی برای رشد بعدی حیاتی هستند، بالبی معتقد بود محققان باید کودکی را مستقیما بررسی کنند. نظریه دلبستگی از مشاهدات بالیی در این باره سرچشمه گرفت که بچه های انسان و نخستیها (پریماتها)، وقتی از مراقبت کننده اصلی شان جدا می شوند، یک رشته واکنش های روشنی را نشان میدهند. بالبی سه مرحله را در این اضطراب جدایی مشاهده کرد. بچه ها ابتدا زمانی را که مراقب آنها دور از دید قرار دارد، گریه می کنند، در برابر آرام شدن توسط دیگران مقاومت می کنند، و به جستجوی مراقبشان بر می آیند. این مرحله اعتراض است. در صورت ادامه یافتن جدایی، کودک ساکت، غمگین، منفعل بی حال، و بی تفاوت می شوند. این مرحله نامیدی نامیده می شود. آخرین مرحله تنها مرحلهای است که منحصر به انسان است و گسلش نام دارد. کودکان در این مرحله از لحاظ عاطفی، از سایر افراد، از جمله مراقبشان، گسلیده می شوند، وقتی مادرشان آنها را ترک می کند، دیگر ناراحت نمی شوند. زمانی که آنها بزرگتر می شوند، با دیگران با هیجان کمی تعامل می کنند، اما معاشرتی به نظر می رسند. با این حال، روابط میان فردی آنها سطحی و فاقد صمیمیت است. نظریه بالایی بر این دو فرض اساسی استوار است. اولا، مراقب پذیرا و قابل دسترس (معمولا مادر باید پایگاه امنی برای کودک به وجود آورد. کودک نیاز دارد بداند که این مراقب در دسترس و قابل اعتماد است. اگر این قابل اعتماد بودن وجود داشته باشد، کودک بهتر می تواند هنگام کاوش کردن محیط، احساس اطمینان و امنیت کند. این رابطه پیونددهنده، در دلبسته شدن مراقب به کودک نقش مهمی دارد و به بقای کودک و سرانجام، گونه، کمک شایانی می کند. فرض دوم نظریه دلبستگی این است که رابطه پیوند دهنده (یا فقدان آن) درونی میشود و به عنوان یک مدل روانی عمل می کند که روابط دوستی و روابط عاشقانه بر آن استوار می شوند. بنابراین اولین دلبستگی پیونددهنده، برای هر رابطهای اهمیت زیادی دارد، با این حال، برای اینکه این پیوند برقرار شود، کودک نباید فقط گیرنده منفعل رفتار مادر (مراقب باشد، حتی اگر این رفتار از دسترس بودن و قابل اعتماد بودن خبر دهد. سبک دلبستگی، ارتباط بین دو نفر است که صفتی که مادر به کودک اعطا کرده باشد. این یک خیابان دو طرفه است، کودک و مراقب باید نسبت به هم پاسخدهنده باشند و باید بر رفتار یکدیگر تأثیر بگذارند (فیست و فیست، ۲۰۰۲، ترجمه سید محمدی، ۱۳۸۷) از نظر بالبی، دلبستگی یکی از نیازهای بنیادین انسان ها است (قربانی، ۱۳۸۲). مطابق نظریه بالبی (۱۹۸۲-۱۹۶۹، به نقل از رمضانی و همکاران، ۱۳۸۶)، انسان با یک سیستم روانی زیستی به نام سیستم رفتار دلبستگی متولد می شود. این سیستم، ارزش انطبافی داشته و فرد را به حفظ همبستگی و همجواری با افراد مهم زندگی با تصاوپر دلبستگی کسانی که کودک می تواند در موقعیت های تهدید آمیز نزدیک آنها بماند تا شانس او برای سازش بافتگی و بقا افزایش یابد – سوق می دهد. هدف این سیستم در کودک، دستیابی به یک احساس ایمنی و حمایت شدگی واقعی با ادراک شده از تعامل نزدیک و صمیمی با تصویر دلبستگی است (آینسورث، ۱۹۸۹؛ هازن وشاور، ۱۱۹۹۴ میکولینسر’ و شاور، ۲۰۰۵، به نقل از رمضانی و همکاران، ۱۳۸۶)به عقیده بالیی (۱۹۸۰، به نقل از برک، ۲۰۰۱ء ترجمه سیدمحمدی، ۱۳۸۵)، کودکان در نتیجه تجربیات خود در طول چهار مرحله، پیوند عاطفی با ثباتی با مراقبت کننده برقرار می کنند که در غیاب والدین می توانند از آن به عنوان یک پایگاه امن، استفاده کنند. این تصویر ذهنی، الگو با راهنمایی برای کلیه روابط صمیمی در آینده می شود، از کودکی و نوجوانی تا دوران بزرگسالی (پرترون و ۱۹۹۲، به نقل از برکه ۲۰۰۱؛ ترجمه سید محمدی، ۱۳۸۵).

مشخصات
  • جنسیت مرد
  • وابسته به کلینیک
  • تجارب / مهارت ها
  • دانشگاه دانشگاه آزاد اسلامی واحد مرودشت
  • رشته تحصیلی روانشناسی عمومی
  • گواهینامه ها
  • پست های مدیریتی
  • مقطع تحصیلی کارشناسی ارشد
  • کلمات کلیدی بهناز بهزادی روانشناس، بهناز بهزادی مشاور، بهناز بهزادی روان درمانگر، بهناز بهزادی روانپزشک، بهناز بهزادی متخصص اعصاب و روان، بهناز بهزادی روانسنج
تخصص ها
  • روانشناسی عمومی
تصویر
بهناز بهزادی
روانشناس بالینی و فردی
(3)

E-Teb.com © Copyright 2016 روانشناس یا روانپزشک. تمامی حقوق محفوظ است.

دکتر - مشاوره خانواده - پزشک - مشاوره آنلاین - شماره دکتر