منو
X

تصویر
جواد دری پارسا
روانشناس بالینی و فردی
(26)
آمار این متخصص
(26) رای
93%

دقت

97%

مفید بودن

100%

دانش و مهارت

100%

رفتار بالینی

96%

وقت شناسی

86%

هزینه اقتصادی

توضیحات پروفایل
  

جواد دری پارسا هستم، فارغ التحصیل روانشناسی عمومی در مقطع کارشناسی ارشد از دانشکده علوم تربیتی و روانشناسی دانشگاه محقق اردبیلی در سال ۱۳۹۲، پایان نامه ی اینجانب تحت عنوان “عنوان تاثیر پیام های زیر استانه ای بر بازشناسی حالات هیجانی چهره در بین دانش آموزان با و بدون ناتوانی یادگیری” می باشد که در ادامه بخشی از آن را مطالعه می کنید:

دانشگاه محقق اردبیلی

دانشکده علوم تربیتی و روان شناسی

گروه آموزشی روان شناسی

پایان نامه برای دریافت درجه کارشناسی ارشد در رشته روان شناسی عمومی

عنوان تاثیر پیام های زیر استانه ای بر بازشناسی حالات هیجانی چهره در بین دانش آموزان با و بدون ناتوانی یادگیری

اساتید راهنما:

دکتر محمد نریمانی و دکتر عادل زاهد بابلان

پژوهشگر:

تابستان ۱۳۹۲

فهرست مطالب

عنوان

فصل اول: کلیات پژوهش

مقدمه

بیان مساله

اهداف طرح

اهمیت و ضرورت پژوهش

فرضیات پژوهش

تعاریف عملیاتی و نظری متغیرها

سوالات طرح

فصل دوم: مبانی نظری و پیشینه پژوهش

ناتوانی های یادگیری

سیب شناسی ناتوانی یادگیری

پیشرفت تحصیلی دانش آموزان با ناتوانی یادگیری

تفاوت ها در بهره هوشی دانش آموزان با ناتوانی های یادگیری

شناخت و پردازش اطلاعات در دانش آموزان با ناتوانی های یادگیری

ویژگی های اجتماعی و هیجانی دانش آموزان با ناتوانی یادگیری

شایستگی اجتماعی در افراد با ناتوانی یادگیری

تظاهر الگوهای اصلی رفتار در جانوران عالی

بعد ترس

تضاد ترس و خشم

بعد خشم

بعد شادی

بعد اندوه

بعد تنفر

بعد تعجب

ادراک کودکان از هیجان های اولیه

ماهیت روان درمانی با نظر پر هیجان ها

سلامت روانی و هیجان ها

بازشناسی تظاهرات هیجانی چهره

بازشناسی هیجان در کودکان با ناتوانی یادگیری

پیام های زیر آستانه ای

پردازش ناهشیار محرک های عاطفی

فصل سوم: مواد و روش پژوهش

روش

جامعه، نمونه و روش نمونه گیری

آزمون بازشناسی تظاهرات هیجانی چهره

آزمون تصاویر زیر آستانه ای از تظاهرات هیجانی چهره

آزمون پیام زیر آستانه ای لغات یا یار هیجانی مثبت، منفی و خنثی

آزمون پیام زیر آستانه ای صوتی با عبارات برگردان یا یار هیجائی مثبت و منفی

روش اجرا

فصل چهارم: نتایج و یافته های پژوهش

مقدمه

یافته های توصیفی

یافته های استنباطی

فصل پنجم: بحث و نتیجه گیری

بحث و نتیجه گیری

محدودیت های پژوهش

پیشنهادات پژوهش

فهرست منابع

پیوست ها

چکیده:

پژوهش حاضر با هدف بررسی تاثیر تحریک های زیر آستانه ای بر بازشناسی تظاهرات هیجانی چهره و همچنین مقایسه ی دو گروه کودکان با ناتوانی یادگیری و عادی در بازشناسی تظاهرات هیجانی چهره صورت گرفت. دویست و هفتاد آزمودنی در پژوهش حاضر شرکت کردند: نمونه ی پژوهش شامل ۱۳۵ دانش آموز عادی و ۱۳۵ دانش آموز با ناتوانی یادگیری می شد. آزمودنی ها برای مقایسه تأثیرات پیام های زیر آستانه ای صوتی، تصویری و لفت در ته گروه قرار گرفتند. در این پژوهش آزمودنی ها در گروه های مجزا، با سه دسته از تحریکات زیر آستانه ای تصویری، صوتی و لغت مواجه شدند .برای هر کدام یک از آزمودنی ها زمان واکنش مربوطه در پاسخ به هر یک از شش ابراز هیجانی محاسبه شد . همچنین، دانش آموزان عادی و با ناتوانی یادگیری در بازشناسی تظاهرات هیجانی چهره مقایسه شدند. الگوی تحریک زیراستانه ای تصویری به همراه تحریک های مختلفی از تظاهرات هیجانی چهره به کار گرفته شد: هیجان مثبت (شادی) و هیجان منفی غمگینی)، که هر کدام به مدت حدود سی هزارم ثانیه مکررا نمایش داده می شدند. برای نشان دادن تاثیر تحریک های زیر آستانه ای لغت نیز، آزمودنی ها در هنگام بازشناسی تظاهرات هیجانی چهره، با لغات با بار هیجانی مثبت، منفی و خنثی مواجهه شدند. همچنین در این پژوهش ، تاثیرات تحریک های زیر آستانه ای صوتی با عبارات پرگردان با بار هیجانی مثبت و منفی نیز مورد آزمایش قرار گرفت. نتایج، تأثیر قوی تحریک زیر آستانه ای با تصویری از ابراز هیجان مثبت را بر پاسخ دهی بیشتر به تظاهرات چهره ای شادی را نشان داد. با این وجود، تأثیر تحریک زیر آستانه ای تصویری از ابراز هیجان هیجان منفی برای بازشناسی تظاهرات چهره ای غم، تنها در گروه دانش آموزان با ناتوانی یادگیری بدست آمد. در مجموع نتایج پژوهش نشان داد که واکنش های هیجانی مثبت و منفی می توانند به صورت ناخودآگاه فراخوانده شوند. البته نتایج نتوانستند برای تحریکات زیر آستانه ای صوتی شواهد قابل توجهی را بیابند. همچنین در بین آزمودنی هایی که به بازشناسی تظاهرات هیجانی به همراه لغات با بار هیجانی پرداختند. دانش آموزانی که با پیام زیر آستانه ای لفت با بار هبجلی مثبت مواجهه شده بودند بیشتر از دو گروه دیگر در تشخیص هیجان ترس موفق عمل کردند. این بدین معناست که آنها بیشتر از سایرین کلید مربوط به هیجان ترس را فشردند. علاوه بر این، پژوهش اخیر نشان داد که دانش آموزان بدون ناتوانی یادگیری در بازشناسی ایران هیجانی غم بهتر از سایر همتایان با ناتوانی یادگیری شان عمل کردند، این در حالی است که دو گروه تفاوت معناداری در بازشناسی سایر هیجان ها نداشتند. در مجموع، نتایج نشان دادند که که تصاویر زیر آستانه ای از ابرازات هیجانی چهره می تواند واکنش های هیجانی مثبت و منفی را به طور ناخوداگاه فراخواند.

کلید واژه ها: بازشناسی ایرارات هیجانی چهره تحریک زیر آستانه ای هیجانی، ناتوانی یادگیری

مقدمه

نقش اصلی برای نظام شناختی انسان، تشخیه اطلاعات اجتماعی معنادار و رفتار سازشی در تطابق با این تفسیر هاست ( گرو سمن و جانسون ،۲۰۰۷). چهره انسان یک ابزار ارتباطی مهم برای نشان – دادن ابرازات هیجانی مختلف در انسان ها است. هیجان های مشخص، از قبیل ترس، خشم و شادی از طریق ابرازات چهره ای متفاوتی بیان می شوند (اکمن ، ۱۹۹۳). یکی از عناصر اساسی کار کرد هیجانی و یکی از حساس ترین مولفه های رفتار اجتماعی، بازشناسی حالات هیجانی دیگران است ( دار و بن(۱۸۷۲/۱۹۹۵معمولا در تحقیقات تجربی انجام گرفته درباره باز شناسی حالات هیجانی چهره از زمان چارلز دارو بن تاکنون، به شش نوع هیجان اشاره شده است. هیجاناتی که بر اساس تحقیقات بسیاری که در جوامع مختلف و فرهنگ های متفاوت انجام گرفته است، مشابه تشخیص داده می شوند (اکمن و فرایزن، ۱۹۷۹)، این شش هیجان که به هیجان های پایه نیز شهرت یافته اند شامل خشم و انزجار ، ترس ، شادی ، غم و تعجب می باشند (داروین، ۱۸۷۲). توانایی تفسیر درست از ابرازات هیجانی چهرهای دیگران یک مهارت اساسی برای تعاملات موفقیت آمیز انسانی است و شاخص تأثیر گذاری است که با سلامت روانی ارتباط قوی و تنگاتنگی دارد (راسل، استوک، جونز، سزوگالیک و روهلدر ،۱۹۹۳ء المبک و کتر ۲۰۰۲). افراد می توانند با خواندن، تفسیر و فهم ابرازات چهره ای، فعالیت های مناسب را بر اساس حالات ذهنی دیگران صورت دهند (بارون – کوهن، ویل رایت و جولیف، ۱۹۹۷، باکر اپر و مبجل ،۲۰۰۷). همچنین ابرازات چهره ای، در رشد اجتماعی افراد و توانایی تعامل با دیگران نقش دارند (بارون – کوهن، ویل رایت و جولیفه ،۱۹۹۷ و باک ، راپر و مینجل، ۲۰۰۷). بازشناسی هیجانی صحیح، تنظیم هیجان را پی ریزی می کند، و در شایستگی اجتماعی سهم به سزایی دارد(گرین و باکر ،۲۰۱۱؛ ایزارد، فین، شولتز، ماستو، آکرمن و بانگستروم ۲۰۱۱). برای مثال بازشناسی و تنظیم ضعبف هیجان در سنین مدرسه ، کودکان را با مشکلاتی در تعامل با همسالانشان رو به رو می کند، و این احتمال را به همراه دارد که زمینه ی گم شدن دامنه ی روابط اجتماعی و حتی شرکت در فعالیت های اجتماعی را به همراه آورد( ایزارد و همکاران، ۲۰۰۱؛ تار گسترا، و بلیامز، توتکس و فرامپتون ۲۰۰۸۰؛ گود قبلو، نو یکی ،۲۰۰۹ استپچر، هرزوگ، ویزوفسکی، اسجمیدث، راندولف، شولتز، ۲۰۱۰). تشخبص ابرازات هیجانی ممکن است دشوار باشد به این دلیل که توجه به کوچکترین تناقضات در ویژگی های صورت، از قبیل مقدار ناچیز بالا یا پایین رفتن دهان را می طلبد (جمل، موترون و داوسون ,۲۰۰۶)مفهوم نقص در پردازش هیجانی چهره اغلب از طریق ارتباطش با دامنه ای از مشکلات شدید روانپزشکی و رشدی استنباط می شود. در بزرگسالان تقص در پردازش هیجانی چهره به طور مشخص در اسکیزوفرئی (فینبرگ، ریفکین، اسکافر و والکر ۱۹۸۶ ؛ هبمیرک، کور، اروین، شنسل و گور ،۱۹۹۲)، افسردگی اساسی (گیلبواء اسکر کمن، ین آر تیز، ججمین ،ماروم و هرمش ،۲۰۰۶ گورء اسکرودر، ترشی، مک گراف، چان و تور سنگی ۲۰۰۲)، قوبی اجتماعی ( گیلبوا۔ اسککتمن، فوا و امیر ،۱۹۹۹) الکسی تایمیا (لین، سکر ست، زیلدال، ولدون و همکاران ۱۹۹۹ مک دونالد و پر اکچین ،۱۹۹۰) ، اختلالات سایکوسوماتیک (گرهاردز ،۱۹۹۸)، اوتیسم (کلارک، وینکیلمن و مکینتاش ، ۲۰۰۸) بیماری هانتینگتون (اسپرتگال میر، بیانگ، اسپرنگل میر، کالدر، رولند و پرت و همکاران (۱۹۹۷)، و زوال عقل کهنسالی (بروسگول کوروچ، بلا هویناک، اسپرات و هاونیوالا .۱۹۸۳)، برجسته است.در کودکان و نوجوانان نقص بازشناسی هیجانی در شرایط بالینی متفاوتی نیز ، مثل تخریب هیجانی (زابل ،۱۹۷۹ و الکر ،۱۹۸۱)، اختلال بیش فعالی و نقص توجه بویتلار ،وندر ویز، مواب برنولد و وندر گاج ،۱۹۹۹)، ناتوانی های یادگیری (هولدر و کیر کپاتریک ،۱۹۹۱)، و اختلال دو قطبی (بر و تمن، گوبر، لانوسون، هورسی، ربچ و دیکستاین ۲۰۰۸) گزارش شده استاگرچه اکثریت پژوهش ها در حیطه هیجانات، بر روی محرکهای قابل دسترس آگاهی هشیارانه انجام شده ، اما هم اکنون شواهد قابل ملاحظه ای از این نظر به که پردازش محرکهای عاطفی به طور معناداری بیرون از آگاهی هشیارانه اتفاق می افتد، حمایت می کنند ( کونتو بلسون و زاجونگ ،۱۹۸۰ لی دوکس ،۱۹۸۹؛ فاکس ،۱۹۹۱؛ ایزارد ۱۹۹۳؛ وونگ و همکاران ۱۹۹۷ ۱۹۹۴؛ استیو پارا، دیمبرگ و او همان”، ۱۹۹۴ بونس، برتات، بونگ و شورین ,۱۹۹۹).در واقع پاسخ خود کار به محرک های عاطفی ، از نظر تکاملی ویژهی خطرات و ابراز هیجان های چهره می باشد، زیرا این محرکها ممکن است به نوعی بر بقا یک فرد در محیط طبیعی یا اجتماعی تأثیر بگذارند، از همین رو انتظار می رود که به منظور کمک به بقا افراد چنین محرکهایی سریعا و بدون هشیاری آگاهانه مخابره شود (کیرستین روبرز و دیریک استاپل ۲۰۱۲).در اغلب پژوهش ها، برای اثبات اینکه پردازش تا هشیار می تواند به گونه ای پیچیده بر پردازش هشیار تاثیر بگذارد و می تواند به طور مجزایی از فرایندهای هشیاری راه اندازی شود، از محرک های زیر آستانه سود جسته شده است (شورین و فریتزر ۱۹۶۸ شورین و دیکمن ،۱۹۸۰ با استود گراس، شورین و کوپکا ۱۹۹۳، ۱۹۹۲). در تعریف پدیده الدراک زیر آستانه ای لازم است با در اصطلاح آشنا شویم : آستانه ی عینی و آستانه ی ذهنی. در واقع می توان گفت ادراک زیر آستانه ای، ادراکی است که از آستانه ی عینی می گذرد( یعنی توسط حواس تمیز داده می شود ) اما از آستانه ی ذهنی نمی گذرد( یعنی به هشیاری نمی رسد و نمی توان آن را به زبان آورد. اگر یک محرک از آستانه ی عینی فرد عبور کند اما به آستانه ی ذهنی نرسد، آنگاه ادراک زیر آستانه ای رخ می دهد ( ژاکوفسکی ،۲۰۰۸ به نقل از دوستکام ، پور حیدری، حیدری و شهیدی، ۱۳۸۹).ارائه ی محرک های زیر استانهای به کار گرفته می شوند برای اثبات اینکه پردازش ناهشیار می تواند به گونه ای پیچیده بر پردازش هشیار تأثیر بگذارد و می تواند به طور متمایزی از فرایندهای هشیاری راه اندازی شود( هورین و فریزلر ،۱۹۶۸: شورین و دیکمن ،۱۹۸۰ء استود گراس، شورین و کوپکا ،۱۹۹۳، ۱۹۹۲)، کونسث – ویلسون و زاجونگ (۱۹۸۰)، نشان دادند که چگونه محرک های عاطفی تا هشدار می تواند بر ارزیابی محرکهای هشبار تأثیر بگذارد. شواهدی همچنین در دسترس است که مطرح می کنند که شرطی آزارنده می تواند بدون آگاهی هشیارانه اتفاق ببافند این موضوع توسط پاسخ – های مغزی وونگ، شورین و ویلیامز ،۱۹۹۷)، ماهیچه نگاری برقی ( EMG) (بونس و همکاران ،۱۹۹۹)، و گرمای پوست ( او همان، استیو و سوارز و ۱۹۹۵) نشان داده شده است. بر همین اساس چنادین پژوهش نشان داده اند که ایران ات چهر های هیجان از قبیل خشم، ترس و شادی که به صورت زیر آستانه ای ارائه می شوتال می توانتقاد بر پاسخ هیجانی افراد بدون آگاهی هشیارانه تأثیر بگذارند( استیوز و همکاران ، ۱۹۹۴، موناهان ،۱۹۹۸؛ موشاهان و زاکرمن ۱۹۹۹، چانوف ،۲۰۰۰ء دیمبرگ، تونبرگ و المد ، ۲۰۰۰).بر پایه چنین پژوهش هایی، پژوهش حاضر به دنبال آن است که به بررسی تاثیر ادراکات زیر آستانه – ای بر بازشناسی ابرازات هیجانی چهره بپردازد.

بیان مساله:

هیجان ها بر تمامی زندگی ما تاثیر گذارند. آنها می توانند روابط ما را شکل دهند و فعالیت های ما را برانگیزانند. انسان ها در زندگی روزمره خود با انواع هیجان ها رو درو هستند. بازشناسی هیجان ها به دوره نوزادی بر می گردد. نوزادان از بدو تولد برخی از هیجان ها را با خود دارند. هیجان ها کار کردهای مختلفی دارند که یکی از آنها کار کرد اجتماعی و ارتباطی است. به منظور داشتن ارتباط اجتماعی مناسب، افراد باید بتوانند عواطف دیگران را از رفتار کلامی و غیر کلامی آنها تشخیص دهند و آن را به در ستی مورد ارزیابی قرار دهند تا بتوانند به انتظارات طرف مقابل خود پاسخ درستی دهند. جلوه های هیجانی چهره، بیانگر حالت های درونی افراد، خلق، نیازها و قصد و غرض آنها ست.هیجان های منعکس شده در چهره دیگران، علایم مهمی در هدایت رفتار ما در زندگی روزانه است. شکست با نقص در پردازش دقیق ابرازات چهره پیامدهای اجتماعی منفی در پی دارد. توانایی باز شناسی هیجان های دیگران، اصلی مهم در تعاملات اجتماعی موفق است. تا آنجا که یادگیری شناسایی آنها و این که مردم چگونه آنها را پنهان می کنند نه فقط برای پلیس، روان درمانی، سلامتی و با حفاظت فرودگاه بلکه برای مردم عادی نیز مفید است . بنابراین بازشناسی ایرارات چهره ای دیگران یک مهارت اجتماعی مهم تلقی می شود (اکمن ۱۹۸۲).بازشناسی نادرست هیجان زمینه را برای عملکرد نادرست اجتماعی فراهم می کند( پرساد و پولیوی ، ۱۹۹۳؛ سورگولادز ، بانگ، گیلداز، تراویس و فلیپس ،۲۰۰۴). پر واضح است که نقص در انتقال و با در بافت اطلاعات بدنی شکل ، باعث بروز مشکلات عدیده در روابط فرد با خود و دیگران می گردد و روابط هیجانی – ارتباطی وی را در معرض خطر قرار می دهد. به هر صورت، بر اساس مطالعات عصب شناختی، نقص در بازشناسی هیجانی چهره یک اختلال شناختی ویژه محسوب می شود و موضوع تحقیقات و پژوهش های بسیار بوده است.در تعاریف مختلفی که از ناتوانی های یادگیری ارائه شده به بد کاری های اجتماعی و هیجانی این افراد اشاره ای نشده است. در حالی که دانش آموزان دارای اختلال یادگیری سطح بالایی از مشکلات اجتماعی هیجانی را در مقایسه با دانش آموزان بهنجار از خود نشان می دهند(سیدر پدیس ،۲۰۰۷ء کلاسن و لینچ ،۲۰۰۷ء آوریچ، کراس تیسر اماتور و شالوو ،۲۰۰۸). تحقیقات نشان می دهد بین ۳۸ الی ۷۸ درصد کودکان دارای نارسایی های هیجانی، دارای اختلالات یادگیری نیز می باشند (فسلر،روزنبرگ و روزنبرگ ،۱۹۹۱ بفرستاد ، توپولوسکی مولر ،۱۹۹۲). بنابراین یکی از مشکلات احتمالی در افراد دارای اختلال یادگیری، نارسایی هیجانی است که به ناتوانی در پردازش شناختی اطلاعات هیجانی و تنظیم هیجان ها گفته می شود. نارسایی هیجانی سازمانی است چندوجهی متشکل از دشواری در شناسایی احساسات، دشواری در توصیف احساسات برای دیگران و جهت گیری فکری بیرونی (تیلور ، بگبی ،۲۰۰۰). ویژگی های اصلی نارسایی هیجانی عبارتند از : ناتوانی در بازشناسی و توصیف کلامی هیجان های شخصی، فقر شدید تفکر نمادین که آشکار سازی بازخوردها، احساسات، تمایلات و سائق ها را محدود می کند، ناتوانی در به کار گیری احساسات به عنوان علایم مشکلات هیجانی، تفکر انتزاعی در مورد واقعیت های کم اهمیت بیرونی، کاهش یاداوری رو باها، دشواری در تمایز بین حالت – های هیجانی و حس های بدنی، فقدان جلوه های عاطفی چهره، ظرفیت برای همدلی و خودآگاهی (تول، میداگلیا و رویمر ، ۲۰۰۵)پژوهش های صورت گرفته بر روی حیوانات مطرح می کنند که پاسخ وابسته به ترس توسط گذرگاه زیر فشری که از تالاموس مستقیما به آمیگدال هدایت می شود فراخوانده می شود، این فرایند به هیجان (و به طور خاص تهدید) اجازه می دهد که به طور خودکار و خارج از هشداری پردازش شود. در انسان شواهدی برای ادراک ناهشیار وجود دارد شواهدی که در اثر مواجهه با هیجان چهر های پنهان شده ( پیام زیر آستانه ای از ابراز هیجانی چهره)، از گزارشات آزمودنی های واکنش های خودکار، اندازه گیری های تصاویر مغزی از جمله موج تمای الکتریکی مغز (‘EEG و پتانسیل وابسته به رویداد (ERPs ) به دست آمده است (موریس و دولان ،۲۰۰۱). همچنین مشخص شده که محرکهای تا هشیار، به محتوای هیجانی تحریک ها حساسستند، این موضوع توسط مقیاس های زیست شناختی و رفتاری متفاوت، آشکار شده است (لاگر ادلی و کاتبرت ۱۹۹۷).اگرچه وجود تاثیرات ناهشیار پذیرفته شده است اما این سوال که رمزگشایی هیجانی نیز ناهشیار صورت می پذیرد، همچنان سوالی است که مسیر پاسخ به آن باز نگه داشته شده و پژوهش های هرچه بیشتری را در این حوزه می طلیا۔ تنها شمار محدودی از پژوهش ها اثرات معناداری را برای تفسیر و تعبیر هشیارانه با ناهشیارانه هیجانات چهره ای بر پایه ی تاثیر القا یا تحریک زیر آستانه ای به دست آورده اند (بتی و تایلور ،۲۰۰۳ و هولمز، و ویلومیر و ایمر ۲۰۰۳).مطالعات نشان داده است که واکنش های هیجانی با دیدن چهره می تواند خیلی سریع رخ دهند و به نوبه ی خود برای قضاوت درباره ی هیجان چهره مورد استفاده قرار گیرند. پژوهش های اخیر نیز نشان داده اند که انسان به طور فعال جلوه های چهره ای را به منظور درک و بازشناسی هیجان جستجو می کند( آدلفز،۲۰۰۶). این گفتهی اگمن (۲۰۰۳) که انسان ها پیام های هیجانی را از طریق جلوه های هیجانی تفسیر می کنند، نقش جلوه های چهره ای را در زندگی روزمره آشکار می سازد.چوی (۲۰۰۹)، در پژوهش جالبی فرضیه تاثیر ویژگی های شخصیتی فرد بر ادراک و تفسیر جلوه – های چهره ای را نشان داد. در این مطالعه به ۷۴۰ دانشجو چهره هایی را که به صورت دیجیتالی محو و مبهم شده بودند نشان داده و از آنها خواسته شد، تشخیص دهند که کدام یک از این چهره ها نشان دهنده ی خشم، ترس، نفرت، تعجب با شادی است. دانشجویانی که خود را جمهوری خواه ارزیابی کرده بودند، بیشتر از دموکرات ها احتمال داشت که چهره های مهم را با هیجانی تهدید کننده تر مثل نفرت با خشم ارزیابی نمایند.همچنین پژوهش هایی که به مطالعه ی هیجان ها در آزمودنی های نابه هنجار پرداخته اند نیز نشان دهنده ی سو گیری انتخابی این افراد در پردازش هیجانی بوده اند( استرلینگ، الى و کلارک ۲۰۰۶). به عنوان مثال، در مطالعه ای که به منظور بررسی سو گیری انتخاب در پردازش چهره های هیجانی در بیماران افسردهی بهبود یافته و بهبود نیافته و گروه سالم انجام گرفت، هر دو گروه افسرده های بهبود یافته و بهبود تبافته به طور انتخابی به چهره های غمگین گرایش داشتند در حالی که گروه گواه به چهره های شاد گرایش نشان دادند (جورمان و گاتلیب ، ۲۰۰۷).اخیرا شماری از پژوهش ها نشان داده اند که آگاهی هشیارانه از تحریک محرکها ، برای این منظور که محرک ها تاثیراتی را ایجاد کنند ضروری نیست. برای نمونه برگ و پیتروموناکو (۱۹۸۲) دریافتند که شرکت کنندگانی که به طور زیر آستانه ای با محرک های خصمانه مواجه شده بودند، نسبت به شرکت کنندگانی که تحریک نشده بودند، بیشتر چهره ختی را خصمانه درجه بندی می کردند. در تعریف پدیده ادراک زیر استانهای لازم است با دو اصطلاح آشنا شویم : آستانه ی عینی و آستانه ی ذهنی. در واقع می توان گفت ادراک زیر آستانه ای، ادراکی است که از آستانه عینی می گذرد( یعنی توسط حواس تمیز داده می شود) اما از آستانه ی ذهنی نمی گذرند (یعنی به هوشیاری نمی رسد و نمی توان آن را به زبان )

مشخصات
  • جنسیت مرد
  • وابسته به کلینیک
  • تجارب / مهارت ها
  • دانشگاه دانشگاه محقق اردبیلی
  • رشته تحصیلی روانشناسی عمومی
  • گواهینامه ها
  • پست های مدیریتی
  • مقطع تحصیلی کارشناسی ارشد
  • کلمات کلیدی جواد دری پارسا روانشناس، جواد دری پارسا مشاور، جواد دری پارسا روان درمانگر، جواد دری پارسا روانپزشک، جواد دری پارسا متخصص اعصاب و روان، جواد دری پارسا روانسنج
تخصص ها
  • روانشناسی عمومی
تصویر
جواد دری پارسا
روانشناس بالینی و فردی
(26)

E-Teb.com © Copyright 2016 روانشناس یا روانپزشک. تمامی حقوق محفوظ است.

دکتر - مشاوره خانواده - پزشک - مشاوره آنلاین - شماره دکتر