منو
X

تصویر
حمیدرضا دهقان
روانشناس بالینی و فردی
(4)
آمار این متخصص
(4) رای
100%

دقت

0%

مفید بودن

80%

دانش و مهارت

0%

رفتار بالینی

60%

وقت شناسی

40%

هزینه اقتصادی

توضیحات پروفایل
  

حمیدرضا دهقان هستم، فارغ التحصیل روانشناسی عمومی در مقطع کارشناسی ارشد از دانشکده علوم تربیتی و روانشناسی دانشگاه محقق اردبیلی در سال ۱۳۹۲، پایان نامه ی اینجانب تحت عنوان “مقایسه سبک سادگیری و تسلط ربع های مغزی دانش آموزان عادی و ناتوان یادگیری” می باشد که در ادامه بخشی از آن را مطالعه می کنید:

دانشگاه محقق اردبیلی

دانشکده علوم تربیتی و روان شناسی

گروه آموزشی روان شناسی

پایان نامه برای دریافت درجه کارشناسی ارشد در رشته روان شناسی گرایش عمومی

عنوان:

مقایسه سبک سادگیری و تسلط ربع های مغزی دانش آموزان عادی و ناتوان یادگیری

استاد راهنما:

دکتر ناصر صبحی قراملکی

استاد مشاور:

دکتر عباس ابوالقاسمی

پژوهشگر:

حمید رضا دهقان

شهریور ۱۳۹۲

فهرست مطالب

عنوان

فصل اول: عنوان فصل اول

مقدمه و بیان مسأله

سوالات اصلی پژوهش

فرضیات پژوهش

تعاریف مفهومی و عملیاتی متغیرها

فصل دوم: مبانی نظری پژوهش

مقدمه

چرا درک ناتوانی های یادگیری مهم است؟

تعریف ناتوانی های یادگیری دشواراست

چه تعدادی از افراد ناتوانی های یادگیری دارند؟

انواع ناتوانی های یادگیری

نارساخوانی

اختلال ریاضی

نارسانویسی

سیب شناسی

سبک های یادگیری

تسلط ربع های مغزی

فصل سوم: مواد و روش پژوهش

مقدمه روش شناسی

فصل چهارم: نتایج و یافته های پژوهش

مقدمه

یافته های جمعیت شناسی

یافته های توصیفی

یافته های استنباطی

فصل پنجم: نتیجه گیری و بحث

فهرست منابع

چکیده:

هدف پژوهش حاضر، مقایسه سبک های یادگیری و تسلط ربع های مغزی دانش آموزان عادی و ناتوان یادگیری بود. روش تحقیق از نوع علی- مقایسه ای است. جامعه آماری پژوهش حاضر شامل کلیه دانش آموزان دختر و پسر عادی و ناتوان یادگیری دوره راهنمایی شهر اردبیل بود. نمونه پژوهش ۸۰ نفر شامل ۴۰ دانش آموز عادی و ۴۰ دانش آموز ناتوان یادگیری) بود که به صورت نمونه گیری تصادفی چند مرحله ای انتخاب شدند، برای جمع آوری داده ها از آزمون هوش ریون، پرسشنامه سبک های یادگیری و پرسشنامه تسلط ربع های مغزی هرمن استفاده شده است و برای تجزیه و تحلیل داده ها از تحلیل واریانس چند متغیری (مائوا) استفاده شده است. نتایج این مطالعه نشان داد که بین دانش آموزان | عادی و ناتوان یادگیری در سبک های یادگیری و همچنین تسلط ربع های مغزی تفاوت معنی داری وجود دارد. در ادبیات آموزشی این مطلب اثبات شده، یادگیری زمانی مؤثر است که کل مغز در فرایند یادگیری در گیر باشد به همین دلیل فعالیت های آموزشی باید به نحوی تنظیم شوند که از قابلیت های هر چهار سبک تفکر استفاده کنند.

کلید واژه ها: سبک های یادگیری، ربع های مغزی، ناتوانی یادگیری

مقدمه

به جرأت می توان یادگیری را بنیادی ترین فرایندی دانست که در نتیجه آن، موجودی ناتوان و در مانده در طی زمان و در تعامل و رشد جسمی، به فردی تحول یافته می رسد که توانایی های شناختی و قدرت اندیشه او حد و مرزی نمی شناسد. تنوع بسیار زیاد و گسترش زمانی یادگیری انسان که به وسعت طول عمر اوست باعث شده است علی رغم تفاوتهای زیادی که در یادگیری با هم دارند، برخی افراد در روند عادی بادگیری و آموزش دچار مشکل شوند. یک گروه از این افراد دانش آموزان مبتلا به ناتوانی – های بادگیری هستند. ناتوانی یادگیری نوعی اختلال عصبی است که یک یا چند فرآیند روانی اصلی در یادگیری با حرف زدن با نوشتن را تحت تأثیر قرار می دهد. ناتوانی ممکن است خودش را در یک توانایی ناقص در شنیدن، اندیشیدن، حرف زدن، خواندن، نوشتن، هجی کردن با محاسبات ریاضی بروز دهد (خدایاری، ۱۳۸۷). این دانش آموزان علیرغم داشتن هوش عادی قادر به تحصیل با ادامه آن بدون بهره گیری از آموزش های ویژه نمی باشند (میلانی فر، ۱۳۸۴). بسیاری از نظریه پردازان یادگیری معتقدند که سبک یادگیری باید با سبک آموزش منطبق باشد تا حداکثر موفقیت در بادگیرندگان بدست آید (یاستابل ، ۲۰۰۶). علاوه بر سبک های یادگیری عامل دیگری نیز در ترجیح شیوهی افراد برای پردازش اطلاعات و چگونگی درک آنها و جریان یادگیری تأثیر داشته باشد، سبک تفکر است، سبک تفکر بک رفتار عادتی و متمایز برای کسب دانش، مهارت ها با نگرش ها از طریق مطالعه با تجربه می باشد و یا به عنوان شیوه ای است که فراگیران در یادگیری مطالب درسی خود به سایر شیوه ها ترجیح می دهند (اسمیت ، ۲۰۰۵ء سیف، ۱۳۸۴). در این پژوهش به دنبال مقایسه تسلط ربع های مغزی و سبکهای یادگیری دانش آموزان عادی و ناتوانی یادگیری هستیم.

بیان مسئله

ناتوانی های یادگیری را اولین بار ساموئل کرک در سال ۱۹۶۳، برای توصیف گروهی از کودکان که در تحول زبان، گفتار، خواندن مهارت های ارتباطی دچار اختلال بودند پیشنهاد کرد و با این تعریف، کودکان معلول و از نظر حواس (مانتاد نابینایی و عقب ماندگی عمومی) را از کودکان ناتوان یادگیری گروه جدا کرد (مک شین و ذاکرال، ۱۳۸۰)ناتوانی های باد گیری این گونه هم تعریف شده انان اختلال در یک یا چند فرآیند روان شناختی پایه که در فهم با به کار گیری زبان، صحبت کردن و نوشتن دخالت دارند. این اختلال ممکن است خود را به صورت نقص در توانایی گوش کردن، فکر کردن، صحبت کردن، خواندن، نوشتن، هجی کردن با عملیات ریاضی نشان دهد. این اصطلاح وضعیت هایی چون ضعف های ادراکی، آسیب مغزی، نارسا کنشی جزئی مغز، نارساخوانی و زبان پر بشی تحولی را شامل می شود، ولی مشکلات یادگیری ناشی از ضعف بینایی، شنوایی، حرکتی، عقب ماندگی ذهنی، اختلال هیجانی با شرایط نامساعد محبعلی، فرهنگی و اقتصادی را در بر نمی گیرد (لرنر، ۱۹۹۲)عوامل متعددی از جمله سبک یادگیری می تواند بر جریان پادگیری تأثیر داشته باشد، سبک یاد گیری یک رفتار عادتی و متمایز برای کسب دانش، مهارت ها با نگرش ها از طریق مطالعه با تجربه می باشد و یا به عنوان شیوه ای است که فراگیران در یادگیری مطالب درسی خود به سایر شیوهها ترجیح می دهند (اسمیت، ۲۰۰۵؛ سیف، ۱۳۸۴). دنیای کنونی چنان در حال پیشرفت و توسعه است که پژوهشگران و متخصصان آموزشی آن را بر آن داشته تا راه هایی بیایند که به وسیله آن بتوانند سرعت یادگیری را با سرعت پیشرفت هم گام کنند. انسان از راه یادگیری رشد می یابد و به توانایی های خود فعالیت می بخشد. در عصر حاضر که عصر سرعت و توسعه است برای اینکه بتوان اطلاعات را بهتر آموزش داد و از صرف وقت و هزینه جلوگیری کرد نیاز مندیم که در امر آموزش به نحوه یادگیری دانش آموزان توجه شود (خنک جان، ۱۳۸۱). بسیاری از نظریه پردازان یادگیری معتقدند که سیک یادگیری باید با سبک آموزش منطبق باشد تا حداکثر موفقیت در یادگیرندگان بدست آید (باستابل ، ۲۰۰۶). به اعتقاد کلب، در شیوهی تجربه ی عینی، یادگیرنده بر احساسات خود متکی است و بیشتر از راه شهود یاد می گیرد و نسبت به امور انعطاف پذیری ندارد. افراد برخوردار از شیوه مشاهدهی تأملی اطلاعات را از زوایای مختلف بررسی کرده، و از طریق ادراک باد می گیرند. در شیوه مفهوم سازی انتزاعی یادگیری از طریق تفکر منطقی صورت می گیرد و در شبوهی از نمایشگری فعال، فرد از طریق انجام دادن کارها موفق به کسب یادگیری می شود از ترکیب دو به دوی این چهار شیوه ی یادگیری چهار سبک یادگیری ایجاد می شود که عبارتند از سبک باد گیری واگرا (از ترکیب تجریدی عینی و مشاهدهی تأملی بدست می آید)، سبک یادگیری جذب کننده از ترکیب مشاهدهی تأملی و مفهوم سازی انتزاعی بدست می آید)، سبک یادگیری همگرا (از ترکیب مفهوم سازی انتزاعی و آزمایشگری فعال بدست می آید)، و نهایتا سبک یادگیری انطباق با بنده (از ترکیب آزمایشگری فعال و تجربه ی عبئی بدست می آید).علاوه بر سبک های یادگیری عامل دیگری نیز در ترجیح شبوهی افراد برای پردازش اطلاعات و چگونگی درک آنها و جریان یاد گیری تأثیر داشته باشد، سبک تفکر است، سبک تفکر دیک رفتار عادتی و متمایز برای کسب دانش، مهارت ها با نگرش ها از طریق مطالعه با تجربه می باشد و یا به عنوان شیوه ای است که فراگیران در یادگیری مطالب درسی خود به سایر شیوهها ترجیح می دهند (اسمیت ، ۲۰۰۵؛ سیف، ۱۳۸۴).راجر والکات اسپری و همکاران (۱۹۸۱)، موضوع تفاوت های عملکردی در تیمهای مغز را عنوان نمودند (اسپری و همکاران، ۱۹۶۶). در پی آنها پژوهشگران بسیاری از توانمندی های متفاوت تیمکرهها در درک و پردازش اطلاعات خبر دادند (کاپلان، ۱۹۸۱؛ لوی، ۱۹۸۳؛ رستاک، ۱۹۸۴ کانی و کانی، ۱۹۹۰ و دین ورینولدز ، ۱۹۹۷)، تحقیقات نشان می دهند که هشت خصوصیت کلیدی تفکر شخصیتی مغزی وجود دارد که طرز تفکر و یادگیری ما را تحت تأثیر قرار می دهد. ما این قدرت و توانایی را داریم که قسمتی از مغزمان را که در شرایط خاصی نیاز داریم، روشن کنیم و به کار بگیریم. قسمت هایی از مغز ما ہر قسمت های دیگر تسلط پیدا می کنند. مغز ما آنچنان انعطاف پذیر است که هیچ محدودیت ذاتی ندارد. تمام این خصوصیات به مغز کامل تأکید می کنند که همه به آن دسترسی دارند اما قسمت های خاصی از مغز بر قسمت های دیگر در تمایلات فکری و یادگیری تسلط پیدا می کنند (کالج مبفلین هگتون و ۲۰۰۸). تدهر من از ترکیب تئوری نیمکره راست و چپ راجر اسپری، رابرت آرنستین (۱۹۹۷)، هنری مینتزبرگ و میچائل گارائیکا (۱۹۹۸) با تئوری تثلیث مغز مک لین (مغز منطقی، مغز مبانی و مغز اولیه) و ارتباطات فیزیکی بین نیمکره راست و چپ و رابطه بین قسمت های سربرال و لیمبیک مغز استفاده کرد تا مدل چهار ربعی از مغز را ارائه دهد زند هر من، ۲۰۰۸). ندهرمان پدر تکنولوژی تسلط مغز با تحقیق و تجارب خود به این نتیجه رسید که مغز نه فقط از جنبه فیزیکی بلکه از جنبه عملکردی نیز تخصصی شده است. وی معتقد است که افراد از نیم کرههای مغز به یک شبوه و با فراوانی برابری استفاده نمی۔ کنند. در واقع افرادی برای حل مسئله از حالت مسلط مغز خود استفاده می کنند؛ برای مثال فردی که مسئله ای را به صورت تحلیلی و یا با نگاه به آمار و ارقام حل می کند و آن را در داخل فرمول منطقی با فرایندی متوالی قرار می دهد در حال استفاده از نیم کره چپ خود است؛ برعکس اگر فرد به دنبال الگوها و تصاویری باشد که تاثیرات حسی دربردارند و ادراکی شهودی از کل یک پدیده به دست می هند از نیم کره راست مغز خود استفاده می کند (به نقل از حائری زاده، ۱۳۸۰)، چرا که تناسب تدریس معلمان با سبک یادگیری دانش آموزان باعث تقویت انگیزه یادگیری و نیز پیشرفت تحصیلی می گردد (رسولی نژاد، ۱۳۸۵). ون وایتن معتقد است که اگر معلمین روش پردازش اطلاعات فراگیر آن را بدانند و روش های آموزش خود را متناسب با آن تغییر دهنتاد، یادگیری فراگیران افزایش می یابد (ون واینن ، ۱۹۹۷). حجم عظیمی از تحقیقات نشان از آن دارد که یکی از دلایل عمده ی افت تحصیلی عدم همخوانی سبک های یادگیری همچنین سبک تفکر ترجیحی یادگیرندگان با شیوه های تدریس و روش های ارائهی محتوای آموزشی توسط باد دهندگان و برنامه ریزان آموزشی می باشد (انتویسل، ۱۹۸۱؛ هانت، ایگل و کیچن، ۲۰۰۴؛ فلدر و اسپورلین، ۲۰۰۵ مور، ۲۰۰۷).

لذا ما در این پژوهش در صدد پاسخ به این سوال کلی مقایسه تسلط ربع های مغزی و سبکهای یادگیری دانش آموزان عادی و ناتوانی یادگیری هستیم

سؤالات پژوهشی

سؤال اصلی: آیا بین نسلط ربع های مغزی و سبک های یادگیری دانش آموزان عادی و ناتوان باد گیری تفاوت وجود دارد؟

سؤالات فرعی:|

۱- آیا دانش آموزان عادی و ناتوان یادگیری در تسلط ربع مغزی A تفاوت دارند؟

۲- آیا دانش آموزان عادی و ناتوان یادگیری در تسلط ربع مغزی B تفاوت دارند؟

۳- آیا دانش آموزان عادی و ناتوان یادگیری در تسلط ربع مغزی C تفاوت دارند؟

۴- آیا دانش آموزان عادی و ناتوان یادگیری در تسلط ربع مغزی D تفاوت دارند؟

۵- آیا بین سبک همگرا یادگیری دانش آموزان عادی و ناتوان یادگیری تفاوت وجود دارد؟

۶-آیا بین سبک واگرا یادگیری دانش آموزان عادی و ناتوان یادگیری تفاوت وجود دارد؟

۷-آیا بین سبک جذب کننده یادگیری دانش آموزان عادی و ناتوان تفاوت وجود دارد؟

۸-آیا بین سبک انطباق دهنده یادگیری دانش آموزان عادی و ناتوان یادگیری تفاوت وجود دارد؟

اهداف پژوهش

هدف اصلی: مقایسه ی تسلط ربع های مغزی و سبک های یادگیری دانش آموزان عادی و ناتوان یادگیری۔

اهداف فرعی

۱- مقایسه ی دانش آموزان عادی و ناتوان یادگیری در تسلط ربع مغزی A

۲- مقایسه ی دانش آموزان عادی و ناتوان یادگیری در تسلط ربع مغزی B

٣- مقایسهی دانش آموزان عادی و ناتوان یادگیری در تسلط ربع مغزی C

۴- مقایسهی دانش آموزان عادی و ناتوان یادگیری در تسلط ربع مغزى D

۵- مقایسه سبک یادگیری همگرا دانش آموزان عادی و ناتوان پادگیری

۶- مقایسه سبک یادگیری واگرا دانش آموزان عادی و ناتوان یادگیری

۷- مقایسه سبک یادگیری جذب کننده دانش آموزان عادی و ناتوان یادگیری

۸- مقایسه سبک یادگیری انطباق دهنده یادگیری دانش آموزان عادی و ناتوان پادگیری

ضرورت و اهمیت پژوهش

متأسفانه هر ساله تعداد زیادی از کودکانی که نارسایی های آموزشی دارند، به علت عدم دسترسی به کمک مناسب و اینکه مشکلات آموزشی آنها به خوبی شناخته نشده است، مورد درمان قرار نمی گیرند و محکوم هستند که بصورت نوآموز شکست خورده در آیند. تعداد زیادی از در مسائل درسی، مدرسه و آموزش دارای مشکل (‘LD) این کودکان، به دلیل اختلال یادگیری می باشند. یکی از مشکلات دانش – آموزان دچار ناتوانی های یادگیری عصب روانشناختی تحولی، کارکردهای اجرایی و توجه است (سیدمن ، ۲۰۰۶). که از جمله توانایی های مورد نیاز کودکان، در زمینه یادگیری دروس مدرسه است (کرک و همکاران، ۲۰۰۶). همچنین این دانش آموزان در کارکردهای حافظه مثلا، نقص در حافظه کوتاه مدت و حافظه کاری و نقص خفیف در رمزگردانی و راهبردهای شناختی و فراشناختی اختلال دارند و به همین دلیل نیز در مورد حافظه این کودکان تحقیقات بسیاری شده است، هرچند این تحقیقات هنوز به یک دیدگاه جامع نرسیده اند.ناتوانی یادگیری به دلایل گوناگونی مورد توجه دانشمندان و پژوهشگران قرار گرفته است. نخست آنکه این که اولین با دو مین فراوان را در دوران کودکی و نوجوانی دار است (شیوع ۲ تا ۲۰ درصد)، برای بسیاری از دانش آموزان مشکل قابل توجهی ایجاد می کند و دیگر اینکه بر عملکرد شناختی، اجتماعی، هیجانی، خانوادگی آنان و سپس در بزرگسالی بر عملکرد شغلی و زناشویی آنها تأثیر می گذارد و در نهایت به طور کلی باعث افت عملکرد تحصیلی و سطح کیفیت زندگی آنها می شود. ناتوانی یادگیری تنها به افت تحصیلی و اتلاف بودجه پایان نمی پذیرد، بلکه به سرزنش، تحقیر از جانب سایر دانش – آموزان، به وجود آمدن خود باوری ضعیف و کاهش عزت نفس آنها می انجامد و سلامت روانشان را به مخاطره می اندازد. این مشکلات از دانش آموز و مدرسه به خانه و خانواده نیز راه می یابد و اضطراب و نا خوشنودی را در هر فضای زندگی گسترش می دهد. حاصل این امر، آسیبی است که به بهداشت روائی فرد، خانواده و جامعه وارد می شود. تأثیر منفی این ناتوانی یادگیری بر جنبه های مختلف زندگی فرد اعم از وضعیت تحصیلی، شغلی، زندگی اجتماعی روابط بین فردی، و کندی پادگیری و مهارت های حل مسئله پایین می باشد (پاری و همکاران، ۲۰۰۲). شناسایی سبک یادگیری دانش آموزان ناتوانی یادگیری و همچنین تسلط ربع مغزی آنان و اینکه این دانش آموزان از چه نوع سبک پادگیری برای یادگیری مطالب استفاده می کنند و در جریان یادگیری از کاد امین ربع مغزی استفاده می کنند، خود تا حدودی می تواند معلمان را در نحوه ی تدریس صحیح این دانش آموزان یاری نمایند. با توجه به شیوع بالا و عوارض زیاد ناتوانی یادگیری در دانش آموزان لازم است که توجه ویژه ای به ناتوانی یادگیری شود. همچنین فقدان پژوهش در زمینه تسلط ربع های مغزی در دانش آموزان ناتوانی یادگیری و عادی موجب سخت تر شدن کار می شود در اختیار گذاشتن نتایج این پژوهش در محیط های مدرسه و مشاوره ای، فراهم سازی زمینه – ای برای تحقیقات بعدی از دلایل انجام این پژوهش می باشند.

تعاریف مفهومی و عملیائی متغیرها

تعاریف نظری

ناتوانی یادگیری: ناتوانی یادگیری نوعی اختلال عصبی است که یک یا چند فرآیند روانی اصلی در یادگیری با حرف زدن با نوشتن را تحت تأثیر قرار می دهد. ناتوانی ممکن است خودش را در یک توانایی ناقص در شنیدن، اندیشیدن، حرف زدن، خواندن، نوشتن، هجی کردن با محاسبات ریاضی بروز دهد (خدایاری، ۱۳۸۷).

دانش آموزان عادی: دانش آموزانی که از بهره هوشی عادی برخوردارند و برای ادامه تحصیل و انجام مهارت های خواندن و نوشتن و ریاضیات نیازمند به دریافت آموزش های ویژه نیستند.

دانش آموزان با ناتوانی های یادگیری: دانش آموزانی که از بهره هوشی عادی برخوردارند اما برای ادامه تحصیل و انجام مهارت های خواندن و نوشتن و ریاضیات نیازمند به دریافت آموزش های ویژه

ربع های مغزی: ندهر من از ترکیب تئوری نیمکره راست و چپ راجر اسپری، رابرٹ آرنستین (۱۹۹۷)، هنری مینتزبرگ و میچائل گازانیکا (۱۹۹۸) با تئوری تثلیث مغز مک لین (مغز منطقی، مغز میانی و مغز اولیه) و ارتباطات فیزیکی بین نیمکره راست و چپ و رابطه بین قسمت های سربرال و لیمبیک مغز استفاده کرد تا مدل چهار ربعی از مغز را ارائه دهد، مدلی که امروزه با نام ربع های مغزی هرمن شناخته می شود.

سبک های یادگیری؛ سبک یادگیری یک رفتار عادتی و متمایز برای کسب دانش، مهارت ها یا نگرش ها از طریق مطالعه با تجربه می باشد و یا به عنوان شیوه ای است که فراگیران در یادگیری مطالب درسی خود به سایر شبوهها ترجیح می دهند. سبک های یادگیری فرد به طور مستقیم انعکاسی از عوامل متعدد روائی و شناختی اند. همچنین این سبکها روی آورد فرد را برای پاسخ به محرکهای یادگیری مشخص می کنند (کرستو و دیناو ، ۲۰۱۰).

تعاریف عملیائی

دانش آموزان عادی: دانش آموزانی که در مدارس عادی مشغول به تحصیل اند.

دانش آموزان با ناتوانی های بادگیری دانش آموزانی که پس از غربالگری کارشناسان مراکز اختلال یادگیری، علاوه بر تحصیل در مدارس عادی، خدمات ویژه از این مراکز نیز دریافت می کنند.

ربع های مغزی: نمره ای که فرد در پرسشنامه سنجش تسلط مغزی هرمن بدست می آورد.

سبک یاد گیری: نمره ای که فرد در پرسشنامه سبک های یادگیری کلب بدست می آورد.

مشخصات
  • جنسیت مرد
  • وابسته به کلینیک
  • تجارب / مهارت ها
  • دانشگاه دانشگاه محقق اردبیلی
  • رشته تحصیلی روانشناسی عمومی
  • گواهینامه ها
  • پست های مدیریتی
  • مقطع تحصیلی کارشناسی ارشد
  • کلمات کلیدی حمیدرضا دهقان روانشناس، حمیدرضا دهقان مشاور، حمیدرضا دهقان روان درمانگر، حمیدرضا دهقان روانپزشک، حمیدرضا دهقان متخصص اعصاب و روان، حمیدرضا دهقان روانسنج
تخصص ها
  • روانشناسی عمومی
تصویر
حمیدرضا دهقان
روانشناس بالینی و فردی
(4)

E-Teb.com © Copyright 2016 روانشناس یا روانپزشک. تمامی حقوق محفوظ است.

دکتر - مشاوره خانواده - پزشک - مشاوره آنلاین - شماره دکتر