منو
X

تصویر
حمیده صادقی
روانشناس بالینی و فردی
(16)
آمار این متخصص
(16) رای
60%

دقت

50%

مفید بودن

46%

دانش و مهارت

40%

رفتار بالینی

40%

وقت شناسی

30%

هزینه اقتصادی

توضیحات پروفایل
  

حمیده صادقی هستم، فارغ التحصیل روانشناسی عمومی در مقطع کارشناسی ارشد از دانشکده علوم تربیتی و روانشناسی دانشگاه الزهرا در سال ۱۳۹۰، پایان نامه ی اینجانب تحت عنوان “بررسی تاثیر آموزش تحلیل رفتار متقابل بر تغییر نیم رخ روانی افراد” می باشد که در ادامه بخشی از آن را مطالعه می کنید:

دانشگاه الزهرا

دانشکده علوم تربیتی و روان شناسی

پایان نامه کارشناسی ارشد در رشته روان شناسی عمومی

عنوان:

بررسی تاثیر آموزش تحلیل رفتار متقابل بر تغییر نیم رخ روانی افراد

استاد راهنما:

مه سیما پور شهریاری

نگارش:

حمیده صادقی

۱۳۹۰

مقدمه:

عصر حاضر دوران روابط پیچیده انسانی است که در آن تمام پدیده های مربوط به کنشها و واکنش ها در مسیر فشارزای خاص خود در جریان است. این روابط پر پیچ و خم در هم آمیخته اگر در روندهای علمی خود قرار نگیرند مشکلات بسیاری بوجود می آورند که نه تنها این مشکلات اثرات مخربی بر خود شخص دارد بلکه اثرات مهلکی بر سازمان ها، نهادها، خانواده ها و مدارس و مؤسسات خواهد داشت. (جونز و استوارت ترجمه دادگستر ۱۳۷۶).تحلیل رفتار متقابل نظر به ای است مربوط به شخصیت و اقدام اجتماعی و روش بالینی در زمینه روان درمانی که مبتنی بر تحلیل همه تبادل های میان دو یا چند شخص بر اساس حالات به طور مشخص تعریف شده من در تعداد محدود می باشد. (برن – ترجمه قراچه داغی ۱۳۷۰).تحلیل رفتار متقابل همچنین نظریه ای برای ارتباطات فراهم می آورد که می تواند برای تجزیه و تحلیل سازمان ها و مدیریت نیز بکار رود (جونز و استوارت ترجمه داد گستر ۱۳۷۶).پیشگامان تحلیل رفتار متقابل ضبط شده های مردم را تقسیم بندی کرده اند با مشاهده طرز استفاده ما از این ضبط شده ها زبان ساده و جدیدی برای توصیف آنها ابداع کرده اند به نظر این متخصصان شخصیت ما از ۳ بخش مجزا تشکیل شده است و این ۳ بخش کل رفتارهای ما را پوشش می دهند این ۳ بخش با ۳ حالت ایگویی طیف اصطلاحات تحلیل رفتار متقابل والد – بالغ و کودک هستند (فیسینگر – فیروزبخت ۱۳۸۳).اکثر ما رابطه های پر تشویش و ناراحت کننده ای با دیگران داریم در حالیکه میدانیم این روابط می تواند بهتر از اینها باشد چیزی در درون ماست که واقعا می خواهد با مردم و مشکلاتی که ما را آزرده می کنند آشتی کند. برای ایجاد روابط مثبت باید نخست به خودمان بپردازیم. عقاید، باورها و تجارب ما مستقیما با افکاری که در ذهمن مان داریم بستگی دارد در نتیجه برای آنکه روابطمان را بهبود بخشیم ابتدا باید از ویژگی های عقاید، تفکرات و باورهای خوداگاهی و شناخت پیدا کنیم (سیاسی ۱۳۷۹).هرگاه عقاید فرد به بایدهای خشک و انعطاف ناپذیر تبدیل شوند بطور قطع وی را به افسردگی شدید تهدید خود و حالات شدید روان ترنداته دچار خواهند کرد لذا باور هایی که به آنها اشاره کردیم تا زمانی که با اجبار توام نباشند به خودی خود بیماری زا نیستند و احساس اضطراب و نگرانی هم که در نتیجه داشتن آنها ایجاد می شود در واقع احساسات ناکامی و اضطراب از نوع پشت آن هستند ( کوری، ۲۰۰۴).فرد ایده آل و باثبات کسی است که بر حسب شرایط خاص به راحتی از یک حالت فرد به حالت دیگر آن جابه جا شود. آدم باثبات از نظر بالغ آدمی واقع بین، منطقی و مسئول است و از بازی هایی که برای انداختن مسئولیت و مشکلات زندگی بر دوش دیگری ترتیب یافته اند پرهیز می کند. فرد باثبات از نظر والد فردی دلسوز و با فرهنگ است که سنت های با ارزش گذشته را حفظ می کند. فرد باثبات از نظر کودک خودانگیخته شاد و شوخ طبع است (پرو چسکا۔ محمدی ۱۳۸۶).هرکس می تواند فنون TA را بیاموزد و از آنها استفاده کند. مردم با آموختن این فنون گویی بینش جادویی پیدا می کنند آنها به قلب مشکلات می زنند و با یکی دو عبارت ساده مشکلات پیچیده خود را حل می کنند. (فیسینگر- فیروبخت ۱۳۸۳)هدف نهایی TA رسیدن به خودمختاری از طرح آگاهی – سلامت فکر و خودانگیخنگی می باشد (شیلینگ ترجمه آرین ۱۳۷۲).اریک برن برای تشخیص حالت نفسانی چهار روش را ارائه کرده است که به قرار زیرند:

۱- تشخیص رفتاری ۲- تشخیص رفتارهای اجتماعی ۲- تشخیص بر مبنای سابقه و شرح حال ۴- تشخیص پدیدار شناسی، در تشخیص رفتاری با مشاهده رفتار شخص قضاوت می شود که او در کدام یک از حالات نفسانی قرار دارد که در این راستا کلمات، لحن صدا، ژستها و حرکات بدن طرز قرار گرفتن، ایستادن و راه رفتن و حالات چهره باید مدنظر قرار گیرد. تشخیص اجتماعی بر این عقیده استوار است که دیگران اغلب اوقات با یکی از حالات نفسانی فرد ارتباط برقرار می کنند که تکمیل کننده آن حالت تقسانی است که فرد از آن استفاده می کند. بنابراین با توجه به آن حالت نفسانی که آنها به او پاسخ می دهند می تواند فهمید که با کلام حالت نفسانی ارتباط را شروع کرده است (جونز و استوارت، ترجمه دادگستر، ۱۳۷۶)تشخیص تاریخی حالات نفسانی از طریق انطباق با گذشته انجام می گیرد و به خاطر آوردن این که در گذشته شما درست در وضعیتی و با احساساتی کاملا مشابه با آنچه اکنون تجربه می کنید قرار داشته اید موجب می شوند که پی ببرید در حالت نفسانی کودک خود هسنید.اگر ژست و طرز محبت پدر یا مادر شما درست شبیه به رفتار شما در حال حاضر بوده است به احتمال زیاد در حالت نفسانی والد خود هستید. تشخیص پدیدار شناختی حالت نفسانی زمانی انجام می گیرد که شخص احساسات خود را بیازماید او می تواند با نگاهی به درون خود تجزیه کند که آیا در حالت د کودک که « بالغ» با « والده خود می باشد. آنچه که او را در این راه یاری می کند به کار بردن روشهای مختلف می باشد از جمله روش گشتالت و پا بازگشت به گذشته و تجدید یک صحنه قدیمی که به این ترتیب می تواند مستقیما حالت نفسانی موجود را تجربه کند (وولمر و براون و هیوج ، ترجمه عظیمی ۱۳۸۴). نظریه تحلیل رفتار متقابل اکنون به وسیله درمانگران و متخصصین گروه درمانی در بسیاری از انستیتوها و مراکز روان درمانی برای انواع مختلف اختلالات روانی هیجانی و شخصیتی استفاده می شود. هدف تحلیل رفتار متقابل آن است که حالت من بالغ را از خواستها و تأثیرات مخرب و نامطلوب حالات من والدینی و من کودکی آزاد کنند و بدان وسیله تغییرات رفتاری مطلوب در فرد به وجود آورد این شیوه در صدد است که فرد را به خودشناسی ناپل کند تا بداند در مواجهه با محیط چگونه عمل کند رسیدن به خودمختاری هدف نهایی شیوه ارتباط محاورهای است، خودمختاری پعنی آنکه فرد بر خویشتن کنترل داشته باشد و سرنوشتش را خودش تعیین کند و مسئولیت اعمال و احساساتش را بپذیرد. دکتر اریک برن از حدود سی کشور اروپایی و آسیایی و آفریقایی و جزایر متعددی در اقیانوس کبیر و اقیانوس اطلس دیدار کرده و این فرصت را داشته است که اصول تحلیل ساختاری را در محیط های گوناگون نژادی مورد آزمایش و بررسی قرار دهد و نتایج تا حدود زیادی رضایت بخش بوده است (زمانی ۱۳۸۶) اگرچه در مطالعات زیادی در باره این دیدگاه صورت گرفته اما امواج این نظریه در مراکز مشاوره ای و روانشناسی مطالعه و بررسی هرچه بیشتر در مورد این شیوه را می طلبد تا درایت مناسب تر بکار رود.هدف در این پژوهش این است که شرایط اثربخشی شیوه درمانی TA را بررسی کرده نیمرخ روانی افراد تحت آموزش را مقایسه کرده و تغییرات نیمرخ را مورد مطالعه قرار دهیم. با توجه به مطالب ارائه شده این پرسشها مطرح می شود که : ۱- آیا آموزش تحلیل رفتار متقابل در تغییر نیمرخ روانی افراد مؤتر است؟

۲-آیا سلامت روانی افراد تحت آموزش تحلیل رفتار متقابل تغییر معناداری کرده است؟

متغیر ها:

متغیر مستقل: آموزش تحلیل رفتار متقابل

متغیر وابسته تغییرات نیم رخ روانی

متغیر کنترل شهر تهران، سن، تحصیلات

تعاریف نظری

روش تحلیل رفتار متقابل

تحلیل رفتار متقابل نظربه ای است در مورد شخصیت و روش منظمی است برای روان درمانی به منظور رشد و تغییرات شخصی انجمن بین المللی تحلیل رفتار متقابل آمریکا ) بهداشت روانیبهداشت روانی فایلیت ارتباط هماهنگ با دیگران، تغییر و اصلاح محیط فردی و اجتماعی و حل تضادها و تمایلات شخصی به طور منطقی و مناسب است سازمان سلامت جهاتی؟)

تعاریف عملیاتی

در این پژوهش منظور از آموزش تحلیل رفتار متقابل مجموعه ی مقاهیم، روشها و تکنیک های بر گرفته از نظریه ی تحلیل رفتار متقابل – مندرج در بسته آموزشی می باشد که توسط پرسش نامه سطوح خود آوالری سنجیده می شودمنظور از بهداشت روانی تصرات حاصل از چک لیست بهداشت روانی (MHC) پرادما کومار می باشد.

فصل دوم:

مبتکر اولیه نظریه روانشناسی مبانی تحلیل ارتباط محاوره ای، فردی است به نام گرتیکر و اریک برن که نامش بیشتر با این نظریه عنداعی و همراه است در واقع تعقیب کننده و توسعه دهنده افکار گرینگر است. او کسی است که به دلیل استفاده های عملی و درمانی از این نظریه شهرت یافته است (شفیع آبادی و ناصری ۱۳۸۰)اولین بار که نظریه تحلیل تبادلی ارائه و به عموم عرضه گردید در سال ۱۹۷۵ در یک کنفرانس حرفه ای در شهر لوس آنجلس بود. برن در سال ۱۹۶۱ کتاب «تحلیل تبادل در روان در مانی» را مشترک دو در آن روس اصلی فلسفه مفاهیم اصلی دیدگاه خود را شرح داد. کتابهای دیگر او نیز به دنبال این سخنرانی منتشر گردید. مشارکت برن در نظر به تحلیل رفتار متقابل از نظر فلسفی و نظری بود. پیروان او مطالب دیگر بدان اضافه کردند و کنش عملی آن را تصحیح نمودند (شیلینگ ، ترجمه آرین، ۱۳۸۴).در واقع شبوه برن سازشی است بین روانکاوی، تحلیل روابط متقابل، بدین معنی که روانکاوی به منزله هسته و روش تحلیل ارتباط متقابل به منزله سیب است. این تعبیر بدان معنی است که هسته ساده تر و راحت تر در داخل سبب می گنجد تا سیب در درون هسته (شفیع آبادی و ناصری، ۱۳۸۰)دوسی و دوسی (۱۹۷۹) ریشه نظریه تحلیل رفتار متقابل را در چهار مرحله خلاصه کرده اند. مرحله اول (۱۹۶۲- ۱۹۵۵) با کشف حالتهای من به وسیله برن آغاز می شود. این کشف بر اساس آن دسته از آزمایشات عصب شناختی صورت گرفته که طی آن گفته می شود وقتی مغز شخص به طور مستقیم تحریک می شود مجددا حالت های گوناگون من را تجربه می کند. بر اهمیت این کشق را تشخیص داد و بر اساس آن سه حالت مشخص من یعنی والد بالغ و کودک را مشخص ساخت در دومین مرحله از رشد و تحول تحلیلی تبادلی (۱۹۶۶-۱۹۶۲) درمانگران بیشتر به تحلیل تبادل ها و بازی ها تأکید کردند. علاقه برن به نظر به ارتباط او را در فهم و درک این نکته باد میداد که در بسیاری از موارد دو نوع پیام (اجتماعی و روانی) همزمان با هم از یک منبع ارتباطی سرچشمه می گیرند. این یافته به او کمک کرد تا متوجه مفهوم بازیها شود. تحلیل تبادل در این دوره از رشد خود در اصل به عنوان یک رویکرد فکری یا روشنفکری که در آن نسبت به مفهوم بیتش تأکید می شود مطرح بود. اما در سومین دوره از رشد تحلیل تبادلی (۱۹۶۶ – ۱۹۶۲) درمانگران بیشتر به تحلیل تبادلها و بازی ها تاکید کردند. علاقه برن به نظر به ارتباط او را در فهم و درک این نکته باد می داد که در بسیاری از موارد دو نوع پیام (اجتماعی و روانی) همزمان با هم از یک منبع ارتباطی سرچشمه می گیرند. این یافته به او کمک کرد تا متوجه مفهوم بازیها شود. تحلیل تبادلی در این دوره از رشد خود در اصل به عنوان یک رویکرد فکری یا روشنفکری که در آن نسبت به مفهوم بینش تاکید می شود مطرح بود. اما در سومین دوره از رشد تحلیل تبادلی ۱۹۷۰- ۱۹۶۶ نیروی مسلط در این رویکرد عبارت بود از تحلیل قصه زندگی مفهوم قصه زندگی در کوشش برن برای پاسخ به این سؤال بود که چرا افراد مختلف درمانگران نوآور نظیر گلدینگ و گلدینگ شروع به اقتباس بعضی متون از نظریه های دیگر مثل گشتالت درمانی کردند و این قنون را در تحلیل تبادلی به کار گرفتند. شیف در سال ۱۹۷۰ به معرفی نوعی رویکرد درمانی تحت عنوان خانواده شیف پرداخت که با کمک آن افراد شدید پریشان می توانستند در یک محیط خانوادگی امن به حالت کودکی خود برگردند و با دریافت پیام های والای جدید و سالم تر رفتار والدین جدید را در رابطه با خود تجربه کنند یا اصطلاحا باز والدینی شوند. از این رو تحلیل تبادلی از نوعی رویکرد روشنفکری و خردمندانه به رویکردی درمانی تغییر جهت داد و این تغییر جهت نیز به همین ترتیب ادامه یافت. در طی چهارمین مرحله از رشد و تحول تحلیل تبادلی که در سال ۱۹۷۰ و بعد از مرگ برن آغاز شد فنون جدیدی مثل فنون مربوط به نهضت انسانی که تازه پا گرفته بود به رویکردهای درمانی مربوط به تحلیل تبادلی افزوده شد. در همین راستا دوسی (۱۹۷۷-۱۹۷۲) مدل جدیدی را ارائه کرد و طی آن نسبت به توزیع نیرو و عمل تأکید کرد. در نظریه دوسی از آنچه اصطلاحا به آن ترسیم خود با نمودار فن گفته می شود به عنوان ابزار ارزیابی استفاده شد. امروزه تحلیل رفتار متقابل به عنوان یک نظریه و رویکرد در حال تغییر و تحول است و روند تحول آن همچنان ادامه دارد (ساعتچی، ۱۳۷۴)نظریه کامل تفکرات برن مفاهیم تکنیک زیادی را در بر دارد و اصطلاحات مخصوصی را پوشش می دهد که در بعضی موارد پیچیده اند. قابل فهم ترین مفاهیم نظریه برن به حالت های من به رفتار و روابط متقابل است. ( کلایتون، ۲۰۰۷)برن در آخرین کتاب خود بعد از سلام چه می گویید؟” ( ۱۹۷۲) به طور واضح مطرح می سازد که تحلیل تعاملات در بین سطوح خود فعالیت اساسی این دیدگاه است و تمثال این سطوح که سه دایره ی مماس بر هم است را نشانه و سنبل تحلیل رفتار متقابل فرار داد.(استینر، ۲۰۰۵).برن (۱۹۶۱) به سه نوع حالت نفسانی اعتقاد دارد. روان بیرونی ، روان نوو روان باستانی که هر یک در سه صفحه شخصیت والد، بالغ، کودک آشکار می شود.( لوفرد و ۲۰۰۸۰)|هنگامی که رابطه برقرار می کنیم پیامها از طریق این حالتها فرستاده می شود به وسیله یکی از همین حالنهای نفسانی به شخص دیگر می رسد. تأثیر رفتار متقابل بستگی به حالت نفسانی دارد که در آن رابطه درگیر است. (کلایتون، ۲۰۰۷). حالت امن کودکی مجموعه ای از احساسات، نگرش ها و طرح های رفتاری است که بقایایی از دروان کودکی خود فرد هستند. حوادت درونی یعنی پاسخ های کودک به آنچه که می بینند و می شنوند و نیز تأثیرات کودک از والدینش در حالت امن کودکی» او ثبت و ضبط می شوند. حالت «من والدینی» مجموعه ای از احساسات، نگرش ها و طرح های رفتاری است که ویژگی های مشابه همین در والدین هم وجود دارد. حالت من والدین شامل مجموعه انبوهی از وقابع خارجی و تحمیل غیر قابل سؤال در مغز است که توسط فرد در خلال سالهای اولیه زندگی اش حاصل شده است (شفیع آبادی و ناصری، ۱۳۸۰)مشخصه حالت «من بالغه واقعیت آزمایی مناسب و نتیجه گیری عقلانی یعنی فرایند ثانو په می باشد. این حالت، شیوه کار معمولی افراد بالغ و مسئول را دارد. اساسا در گیر تبدیل انگیزه ها به صورت جزئیات اطلاعات مختلف و پردازش و بایگانی آنها بر اساس تجربیات گذشته است (آی لاد ۱۹۹۲ : به نقل از ترکان، ۱۳۸۵).وضعیت بالغ زمانی بروز می کند که عقل بر رفتار، حاکم باشد. بر مبنای این حالت، ما به طور منطقی و با درک و فهم عمل می کنیم. ما با دیگران صادقانه و آشکارا مشارکت می کنیم بزرگسالان سعی می کنند تا موقعیت ها را به طور منصفانه ارزیابی کنند و نتایج مطلوب و رضایت بخش را بدست آورند (کلایتون ، ۲۰۰۷)همه از جمله کودکان، از پتانسیل عمل کردن به هر کدام از این سه شیوه برخورداریم. به این ترتیب می توانیم بگوییم که هر فردی یک حالت من والده یک حالت «من بالغ» و یک حالت «امن کودک» دارد. برای بحث در مورد هر کدام از این حالات من اغلب ترسیم یک نمودار که در آن هر دایره نشان دهنده یکی از حالات من است مفید واقع می شود. در شکل زیر چنین نموداری را می بینیم. ( “هاروتیس، ترجمه تبریزی، ۱۳۸۸ ، صفحه ۹)هر یک از حالت های من دارای مرزی است که آن را از حالتهای دیگر من جدا می کند. همه این سه جنبه شخصیت ارزش زیادی برای زندگی و بقا دارند و تجزیه و تحلیل و سازماندهی مجدد زمانی صورت می یابد که یکی از آنها تعادل سالم را به هم می زند و هر یک در یک زندگی کامل و ثمر بخش جای معقول و مناسب خود را دارد. این سه جنبه شخصیت دارای قدرت اجرایی، قابلیت توافق و سازش، تعدیل و تغییر و تمایز است. در تحلیل رفتار متقابل فرض بر این است که اگر انسان از حالات من خود، آگاهی باید می تواند بین منابع متعدد افکارش افترافی قائل شود، انواع احساساتش را تشخیص دهد، الگوهای موفقیت آمیز رفتار را بشناسد و به تضاد و تشابهات درونی خود پی ببرد و در برابر مسائل و مواردی که در زندگی به آنها بر می خورد آزادی انتخاب بیشتری بدست آورد. (شفیع آبادی و ناصری، ۱۳۸۰). همه این سه جنبه شخصیت ارزش زیادی برای زندگی و بقا دارند و تجزیه و تحلیل و سازماندهی مجدد زمانی صورت می یابد که یکی از آنها تعادل سالم را به هم می زند. در غیر اینصورت به هر یک از آنها یکسان توجه و احترام می شود و هر یک در یک زندگی کامل و ثمر بخش جای معقول و مناسب خویش را دارد. خصوصیات مهم این سه جنبه شخصیت عبارتند از :

۱-قدرت اجرایی که بدان وسیله هر یک طرح های سازمان یافته مربوط به طبیعت و پژه خودش را به اجرا در می آورد

۲- قابلیت توافق و سازش: بدین معنی که هر یک قادر به سازگار کردن پاسخ ها و عکس العمل های رفتاری خود با موقعیت اجتماعی بلا فصلی است که فرد خود را در درون آن میابد.

۳- سیالیت بیولوژیکی: بدین معنا که پاسخ ها و عکس العمل ها در نتیجه رشد طبیعی و تجارب پیشین تعدیل می بایستند و تغییر می کنند.

۴- ذهنیت: به این معنی که آنها میان پدیده های مورد تجربه نقش واسطه را بر عهده دارند. هر” حالت من” یک نوع از وجود است که به طریقی از بقیه محتویات روانی متمایز شده است، مناسبترین و احتمالا صحیح ترین شیوه ی گفتن این مطلب آن است که هر “حالت من” را به این نحو تعریف کنیم که دارای مرزی است که آن را از حالتهای دیگر من جدا می کند. بدین لحاظ است که سه حالت من” به صورت دو ایری مماس بر یکدیگر نشان داده شده است. شفیع آبادی و ناصری، ۱۳۸۰).

ویلیام و ویلیامز (۱۹۸۰) بیان کردند که ساختار شخصیت در تحلیل رفتار متقابل از پنج سطح شخصیت تشکیل شده است. والد سرزنش کننده ، والد حمایت کننده ، بالغ، کودک طبیعی و کودک مطیع”. او سعی کرد این شیوه را با بررسی و ارزیابی قدرت آن بر مبنای واکنش های افرادی که آشنا با این تئوری نبودند رشد دهد( آواری، ۲۰۰۳)وقتی فرد در حالت «کودکه خود قرار دارد درست مانند دوران کودکی رفتار، احساس و فکر می کند. گاهی فرد خود را با قوانین و انتظارات و فرامین دیگران منطبق میسازد، قانون گراست، خود را راضی نشان می دهد و از خواسته های واقعی خود چشم پوشی می کند در چنین شرایط فرد از «کودک مطبع و سازگار» خود استفاده می کنند. واکنش و نگرش ” کودک ” سازگار و مطبع به موقعیت ها بر اساس آموزشها و آسیب های پیشین اوست. «کودک طبیعی» رفتارش بر اساس نیازهای درونی و علایق خودش است به فعالیت هایی دست می زند که آنها را دوست دارد و از آنها لذت می برد احساسات واقعی خود را نشان میدهد. وقتی ناراحت است بیان می کنند و وقتی خوشحال است از ته دل می خندد. کودک” آزاد و طبیعی موجودی است خلاق و پر تحرک که با موقعیت ها و وضعیت های مختلف برخوردی ساده و روشن دارد و واکنش هایش بر اساس خواستن لذتها و اجتناب از درد است ( جیمز و ساوری، ترجمه دادگستر، ۱۳۸۲)برای اینکه درمانگر بتواند با «کودک طبیعی زوجها و مراجعین آشنا شود، لازم است که با کودک خود به آنها گوش دهد. با ادامه ی این گوش دادن، درمانگر به تدریج از خواسته کودک طبیعی این زوجها یا مراجعین آگاه می شود. البته، درمانگر می تواند با کودک طبیعی، خود وارد سفری خیالی شود و برای اجتناب از آن ایده «کودک خود را با استفاده از بالغ » خود با خانواده چک کند. وقتی که یک زوج فکر خود را باز کرده و صحبت در مورد سناریوهای زندگی شان را شروع می کنند، آگاهی هوشیارانه بیشتری هم از نیاز های «کودک طبیعی» خود پیدا می کنند. وقتی که بازی ها کنار گذاشته شده و بحران ها فروکش می کنند زوجها، از در هم آمیختگی مبهم این حالات من، آگاه می شوند (هاروتیس، ترجمه تبریزی، ۱۳۸۸).تسلط زیاد «کودک مطیع و سازگار» مستلزم تادیده گرفتن نیازهای اساسی خود و توجه به خواسته های دیگران است که همواره با نارضایتی درونی است که به صورت ناراحتیهای جسمانی یا روانی خود را نشان خواهند داد مانند افسردگی، تنش های جسمی (جونز و استوارت، ترجمه دادگستر، ۱۳۷۶)کودک مطیع و ساز گار» را «کودک انطباق بافته» هم می نامند. همان طور که «والد انتقاد گر» می تواند خشن و منفی باشد. «کودک انطباق یافته» هم می تواند خشن و منفی باشد.کودک انطباق بافنه» هم می تواند غمگین و ترسیده باشد اما این کودک سازش بافنه» را خبر خوب» می نامیم. اما این خوب نبودن به یک ارزیابی پپرونیست بلکه بیشتر یک احساس درونی است، «کودک انطبافی بافته» واقعا پاسخی به تمامی دستورات والدین واقعی و دیگر افراد مهم زندگی در جریان رشد کودک است. به این ترتیب این «کودک تطابق یافته» است که می گوید «لطفا متشکرم» کارهای روزمره بی شمار و ریز و درشتی که ما آنها را درست به همان روشی انجام می دهیم که والدین یا دیگر افراد زندگی مان به ما گفته اند، همگی فعالیتهای این حالت من هستند (هاروتپس، ترجمه تبریزی، ۱۳۸۸).حداقل ۳ نوع نیاز قابل شناسایی کودک انطباق یافته غیر خوب» وجود دارد. این ۳ شخصیت احتمالی «کودک انطباق یافته را می توان وسواسی ، افسرده و اسکیزوفرنیک نامید. جالب است اشاره کنیم زمانی که نوع «کودک انطباق بافته» یکی از همسران به آسانی قابل شناسایی است معمولا در کودک انطباق یافته، دیگری هم از همین نوع است. شاید رفتار یکی آشکارتر باشد. ممکن است اشفنگی یکی از آنها بیشتر از دیگری باشد اما با وجود این یک حالت من بسیار مشابه در هر دو وجود دارد به شکل ۴ . ۳۰۲ مراجعه کنید.( همان منبع، صفحه ۲۲۱)۔«کودک طبیعی» بر طبق خواسته های درونی خود رفتار می کند و توجهی به محدودیت های والدین ندارد و احساسات خود را به راحتی نشان میدهد. این رفتار باعث میشود تا فرد ناراحتی های خود را بیان کنند و در آینده دچار مشکلات جسمانی و روانی نشود «کودک طبیعی» در بزرگسالی می تواند قوانین بیهوده و رسوم کهنه را کنار بگذارد و روش های جدیدی را ابداع نماید. اما این رفتارها فرانگیخته و ریسک پذیر هم هستند و پیامدهای غیرقابل پیش بینی و آسیب زا هم می توانند داشته باشند. عدم رعایت آداب و رسوم می تواند شخص را مطرود سازد و باعث پایمال شدن حقوق دیگران شود. بنابراین رفتارهای «کودک طبیعی» نیز دارای جنبه های مثبت و منفی می باشد. (جونز و استوارت، ترجمه دادگستر، ۱۳۷۶). کار کردهای حالت خود والد»: «والد کنترل کننده و مستبده و «والدین مهربان و پرورش دهنده»حالت خود «والد» شامل ضبطهایی از رفتارهای والدین و افراد مهم زندگی می باشد که در موقعیت های مشابه شخص آنها را به صورت تقلید و بدون تغییر تکرار می کند «والد کنترل کننده و مستبد» در رفتار و کلمات خود دیگران را تحقیر و سرزنش می کند به آنها دستور می دهد، خواستار برقراری نظم و انضباط می باشد، اگر اشتباهی از دیگران ببیند آن را تنبیه می نماید. وقتی فرد چنین رفتارهایی از خود نشان میدهد از محتویات دوالد» خود به صورت موالد کنترل کننده و مستبد» استفاده می نماید. در اوقاتی نیز ممکن است اقدام به مراقبت و ابراز توجه به دیگران کنند از آنها دلجویی کرده و سعی می کنند نیازهایشان را برآورده سازند. رفتارهایی که نشان دهنده توجه و محبت هستند قسمت دیگری از کار کردهای «والد» هستند که با عنوان «والد مهربان و پرورش دهنده مشخص می شود. افراد بر اساس محتویات والد» خود کنش های هوالد کنترل کننده و والد مهربان را از خود نشان می دهند و چگونگی ظهور این رفتارها بستگی به آموخته های قبلی و محتوای والد قرار دارد. البته ممکن است این محتوی توسط بالغ مورد بازنگری قرار گیرد و محتوای آن دچار تغییراتی شود. (جونز و استوارت، ترجمه دادگستر، ۱۳۷۶)کنش های ناشی از «والد کنترل کننده و مستید در جاهایی که نیاز به رهبری، نظم و کنترل وجود دارد بسیار مفید هستند و باعث می شود امورات به دقت و به درستی انجام گیرند حالت افراطی «والد کنترل کننده و مستبد قدرت انتقاد، تفکر و خلاقیت دیگران را محدود می سازد و به فرد اجازه می دهد به راحتی دیگران را تحقیر و سرزنش کند (ساعتچی، ۱۳۷۴).والد مهربان و پرورش دهنده» مثیت رفتار های مراقبت و توجه خالص به دیگران را در خود دارد و به افراد در جهت رشد و دفع نیازها کمک می کند. «والد مهربان و پرورش دهنده منفی توجه و مراقبت بیش از اندازه نسبت به دیگران دارد و فرصت رشد و حل مسأله را از دیگران می گیرد و از طرفی خود را از دیگران بالاتر و برتر دانسته و با فرض عدم توانایی دیگران در برخورد با مسائل زندگی اش سعی می کنند و مشکلات او را حل نماید و به نوعی فرد را تحقیر کرده تحت سلطه نگه دارد (جیمز و ساواوی، دادگستر، ۱۳۸۲)هدف ما عمدتا رفتار متقابل بالغ – بالغ است. این رفتار به وسیله اهداف مثبت تقویت می شوند و به واسطه ی فرایندی کار آمد عمل می کنند. به عنوان یک مربی و تعلیم دهنده، فهم محدودهای وسیع از روابط متقابل و چگونگی آشکار شدن این روابط به ما کمک می کند تا تشخیص دهیم که چه اتفاقی می افتند و برای دیگران حق انتخاب قائلیم. برای مثال در روابط بالغ – بالغ محول کردن کاری به یکی از همکاران خود می تواند احساس بهتری را به وجود آورد (کلایتون، ۲۰۰۷)سلامت روان به عنوان یکی از موضوعات مهم پیچیده در شکل تاریخ می باشد که توجه بشر را به خود جلب کرده است. بشر به فراخور دانش و آگاهی خود این موضوع را بررسی قرار داده است. سلامت روان دامنه وسیعی از مفاهیم را شامل می شود که می تواند از فقدان بیماری تا احساس رضایتمندی از خود، لذت از زندگی و تلاش برای خودشکوفایی را در بر بگیرد. گینزبرگ سلامت روان را تسلط و ارتباط صحیح با محیط اطراف بخصوص در زمینه های عشق، کار و تفریح می داند و معتقد است که استعداد یافتن و ادامه کار، داشتن خانواده و ایجاد محیط خانوادگی خرسند، فرار از مسائلی که با قانون درگیری دارد. لذت بردن از زندگی و استفاده صحیح از فرصتها ملاک تعادل و سلامت روان است (میلاتی، ۱۳۷۳).برخی از صاحبنظران در تعریف سلامت روان بر زندگی مؤثر تأکید دارند، همچنانکه ” کیکر (۱۹۶۸) سلامت روان را نداشتن علائم تاتوان کننده، یکپارچگی کار کرد روان شناختی، سلوک مؤثر در زندگی شخصی و اجتماعی، احساسات مرتبط با بهزیستی اخلاقی و معنوی تعریف می کند. کورسینی (۱۹۹۹) نیز سلامت و بهبود هیجانی (عاطفی) و نداشتن اضطراب و نشانگان مختل کننده زندگی و ظرفیت ایجاد رابطه حسنه و رضایت بخش با دیگران و مقابله مناسب با تنیدگی و تناقض های زندگی را به عنوان شاخص های سلامت روان بیان می کند. (شاملو، ۱۳۷۳).

آسیب شناسی روان

برن خاطر نشان کرده است که گاهی اوقات شخص یک با بیش از یکی از حالات نفسانی خود را مسدود می کند و از خود می راند. او این حالت را حذف یا بیرون راندن یا طرد مینامید. افرادی که والد را از خود بیرون می دانند بدون قواعد از پیش تعیین شده در مورد دنیا عمل می کنند و در عوض آنها در هر وضعیت قواعد تازه ای برای خود ایجاد می کنند. اگر فرد بالغ را حذف کند، در بچه توانمندی رشد خود را برای واقعیت سنجی می بندد و به جای آن فقط گفتگوی درونی بین کودک و والد درون را می شود. کسی که کودک درون را حذف کند و از خود براند در را به روی محفوظات دوران کودکی خود می بندد. چنین فردی اغلب سرد، منطقی و خشک به نظر می رسد. اگر دو تا از سه حالت نفسانی حذف شوند آن حالت نفسانی که فعال است دائمی با حذف کننده نامیده می شود (جونز و استوارث، ۱۹۴۰، ترجمه دادگستر، ۱۳۷۶) شخصی که دارای شخصیت «والده ثابت کرد که ثابت با «بالغه ثابت است نسبت به وقایع اطراف خود و انگیزه ها همیشه به صورتی ثابت، یکنواخت و پیش بینی شده پاسخ می دهد و وضع روحی او همیشه ثابت است (هریس، ۱۹۷۲؛ ترجمه فصیح، ۱۳۸۴).اشخاصی هستند که مشکلی شبیه انسداد (طرد ) حالات نفسانی دارند لیکن با شدت کمتری به نحوی ثابت قدم یک حالت نفساتی را بر دو حالت دیگر ترجیح میدهند لیکن آنها را کاملا مسدود می کنند (جیمز و چنگوارد، ترجمه قاسم زاده، ۱۳۸۴)  مشکل ساختاری دیگری آلودگی است که طی آن بخشی از حالت خود فرد وارد بخش دیگری می شود. بالغ بخشی از حالت خود است که به احتمال زیاد به تصمیمات والد یا افسانه ها خیالپردازهای کودک آلوده می شود. (پروچسکا و تور کراس ، ۱۹۹۹ ، ترجمه سید محمدی(۱۳۸۳)بر اساس نظریه برن، در درون خود، توان محدودی از انرژی روانی وجود دارد و این میزان انرژی تنها برای نیرو بخشیدن یکی از حالات در یک زمان کفایت می کند. به همین دلیل، در صورتی که حالات من والده انرژی را در اختیار گرفته و عمل می کند حالات بالغ» و «کودک» خاموش هستند. ما می توانیم این موضوع را به شکل نمودار از طریق ترسیم دایره مربوط به حالت من فعال به صورت بزرگتر از دو دایره دیگر به نمایش بگذاریم. در برخی از موارد، یکی از حالات من، تا اندازهای نیرو می گیرد، گفته می شود حالت دیگر را «آلوده» با از کار انداخته گردد. این وضعیت در شکل ۲ نشان داده شده است. (هاروینس، ترجمه تبریزی،۱۳۸۸، صفحه ۱۰)_برن گاهی از افت هذیان برای توضیح نوعی باور خاص که از آلودگی کودک سرچشمه می گیرد، استفاده می کرد. آلودگی دوطرفه زمانی اتفاق می افتد که شخص پیام های والدی را باز نوازش می کند و با باورهای کودک درون آنها را تأیید می نماید و هر دوی اینها با واقعیت اشتباه گرفته می شود (جونز و استوارت، ۱۹۴۰ ، ترجمه داد گستر، ۱۳۷۴)آسیب شناسی فرد یک حالت من را با سرسختی و لجاجت حفظ می کند. با بنا به هر موقعیت به سرعت از یک حالت من به حالت دیگر جابه جا می شود. بدین ترتیب بی مناسبت نیست که در مورد برخی از اشخاص از ناپایداری نیرو گذاری روانی بدون وجود عیب و نقص در حد و مرزهای حالت من سخن بگوییم. نوع مکمل چنین افرادی نیز با حد و مرز «حالات منه سالم و نیرو گذاری روانی کند وجود دارد. افرادی که در شروع با خاتمه بخشیدن به بازی با به تفکر بحث اخلاقی کنند هستند، افراد ضعیف النقس که دارای هویت قوی نیستند به آسانی از یک حالت من به حالت دیگر می لغزند به عبارت دیگر دارای حد و مرز «حالات من» هستند (برن، ۱۹۶۱، ترجمه فصیح، ۱۳۷۳).

مشخصات
  • جنسیت زن
  • وابسته به کلینیک
  • تجارب / مهارت ها
  • دانشگاه دانشگاه الزهرا
  • رشته تحصیلی روانشناسی عمومی
  • گواهینامه ها
  • پست های مدیریتی
  • مقطع تحصیلی کارشناسی ارشد
  • کلمات کلیدی حمیده صادقی روانشناس، حمیده صادقی مشاور، حمیده صادقی روان درمانگر، حمیده صادقی روانپزشک، حمیده صادقی متخصص اعصاب و روان، حمیده صادقی روانسنج
تخصص ها
  • روانشناسی عمومی
تصویر
حمیده صادقی
روانشناس بالینی و فردی
(16)

E-Teb.com © Copyright 2016 روانشناس یا روانپزشک. تمامی حقوق محفوظ است.

دکتر - مشاوره خانواده - پزشک - مشاوره آنلاین - شماره دکتر