منو
X

تصویر
حنانه کریمی
مشاور کودک
(3)
آمار این متخصص
(3) رای
80%

دقت

80%

مفید بودن

0%

دانش و مهارت

100%

رفتار بالینی

0%

وقت شناسی

0%

هزینه اقتصادی

توضیحات پروفایل
  

حنانه کریمی هستم، فارغ التحصیل روانشناسی بالینی کودک و نوجوان در مقطع کارشناسی ارشد از دانشکده علوم تربیتی و روانشناسی دانشگاه تبریز در سال ۱۳۹۱، پایان نامه ی اینجانب تحت عنوان “اثر بازی درمانی و قصه درمانی بر مهرات حل مسئله، خود پنداره و رفتار پرخاشگرایانه در کودکان مبتلا به اختلال سلوک” می باشد که در ادامه بخشی از آن را مطالعه می کنید:

دانشگاه تبریز

دانشکده علوم تربیتی و روان شناسی

پایان نامه کارشناسی ارشد در رشته روان شناسی بالینی کودک و نوجوان

عنوان:

اثر بازی درمانی و قصه درمانی بر مهرات حل مسئله، خود پنداره و رفتار پرخاشگرایانه در کودکان مبتلا به اختلال سلوک

پژوهشگر:

حنانه کریمی

استاد راهنما:

دکتر حمید پور شریفی

استاد مشاور:

دکتر تورج هاشمی

۱۳۹۱

چکیده:

پژوهش حاضر به منظور بررسی اثربخشی بازی درمانی، قصه درمانی و تلفیق این دو درمان بر بهبود مهارت حل مسئله، خودپنداره و رفتار پرخاشگرایانه در کودکان مبتلا به اختلال سلوک انجام گرفت. به همین منظور از میان دانش آموزان مقطع دبستان منطقه ۵ تهران، ۶۰ کودک با استفاده از مصاحبه تشخیصی بر اساس ملاکهای -IV – TR DSM و پرسشنامه رفتاری راتر کودکان (فرم معلم) انتخاب شدند. این کودکان به صورت تصادفی در ۴ گروه ۱۵ نفره بازی درمانی، قصه درمانی، تلفیق بازی درمانی و قصه درمانی و گروه کنترل جای گرفتند. طرح پژوهش حاضر پیش آزمون و پس آزمون با گروه کنترل است. برای هر کدام از مداخله ها، بر اساس راهنمای آن مداخله، ۸ جلسه گروهی به مدت ۴۵ دقیقه برگزار شد. یافته ها نشان داد که بازی درمانی، قصه درمانی و تلفیق این دو درمان به طور اثربخش مهارت حل مسئله و خودپنداره را بهبود و پرخاشگری را کاهش می دهد. در نهایت، مقایسه این سه مداخله تفاوت قابل توجهی را در میزان اثربخشی بر این شاخص ها نشان نداد.بر اساس یافته های پژوهش به نظر می رسد در کودکان مبتلا به اختلال سلوک، بازی درمانی، قصه درمانی و تلفیق این دو درمان می تواند به عنوان یک مداخله مؤثر، خودپنداره، مهارت حل مسئله و پرخاشگری را بهبود ببخشند.

واژگان کلیدی: اختلال سلوک، بازی درمانی، قصه درمانی، مهارت حل مسئله، خودپنداره، پرخاشگری

فصل اول:

مقدمه

کودکی را دورهای از زندگی دانسته اند که تأثیر آن در تمام عمر به خوبی مشهود است. بسیاری از صفات و ویژگی هایی که در کودکی شکل می گیرند، اغلب در طول عصر پایدار باقی می مانند و یا این که می توان تأثیر آن را در سنین بعدی با بزرگسالی مشخص کرد. در واقع، مشکلات دوره کودکی علاوه پر مختل کردن عملکرد و توانایی های کودک، او را برای مشکلات دیگری در آینده مستعد می سازند.در این میان، یکی از اختلالات مربوط به دوره کودکی اختلال سلوک است که از مدتها پیش شناخته شده است و این امر تا حدی به دلیل تأثیر اجتماعی رفتارهای تشکیل دهنده آن است. هر پرتز و همکاران (۲۰۰۵) به این مسئله اذعان دارند که در حدود ۵۰ درصد از پسران مبتلا به اختلال سلوک، رفتارهای ضداجتماعی را در بزرگ سالی نشان می دهند و به میزان بالایی در معرض خطر ابتلا به اختلال شخصیت ضداجتماعی هستند.مشکلات سلوگ به آن دسته از رفتارهای ضداجتماعی اشاره دارد که نشان می دهد فرد در انطباق با انتظارات اشخاص صاحب قدرت در زندگی (مثل والد یا معلم) و یا هنجارهای اجتماعی با احترام به حقوق دیگران ناتوان است، این رفتارها می تواند کشمکش های خفیف با منابع قدرت (تقابل، عدم اطاعت و مجادله)، انحراف عمده از هنجارهای اجتماعی (فرار از مدرسه و منزل) تا دست درازی جدی به حقوق دیگران (تهاجم، تجاوز جنسی، تخریب، آتش افروزی، دزدی را در بر گیرد (فریک ، ۱۳۸۲).خصیصه های محوری اختلال سلوک شامل رفتارهای ضداجتماعی، پرخاشگرانه، و خودسرانه است. همبسته های گوناگون با خصیصه های همراه نیز برای این اختلال وجود دارند. در میان خصیصه های همراه، نشانه های مربوط به بیش فعالی فراوان تر بوده است. کودکان مبتلا به اختلال سلوک احتمالا از کمبودهای تحصیلی هم رنج می برند. کودکان دارای رفتارهای بسیار پرخاشگرانه با دیگر رفتارهای ضداجتماعی از سوی همسالان خود طرد می شوند و دارای مهارت های اجتماعی ضعیف هستند. همبسته های رفتار ضداجتماعی نه فقط شامل رفتارهای آشکار است بلکه انواعی از فرایندهای شناختی و استادی را در بر می گیرد (کراتوچویل و موریس ، ۱۳۸۱). برای رهایی از اثرات مخرب اختلال سلوک باید فرد، خانواده، مدرسه و در نهایت جامعه برنامه ها و راهکارهای موثر درمانی را مدنظر قرار دهند. همچنان که در پژوهشی پیشنهاد می شود، بهتر است اختلالات سلوک را یک بیماری مزمن در نظر گرفت که مداخله، بازنگری و ارزیابی مستمر در طول زندگی فرد نیاز دارد (کازدین . ۱۹۹۷؛ به نقل از فریک، ۱۳۸۲).

بیان مسئله

با نگاهی به سپر و پیش آگهی و نیز شیوع این اختلال لزوم مداخلات روان شناختی در این اختلال روشن می شود. برای کودکان دارای اختلال سلوک که مورد توجه بالینی قرار می گیرند، سپر و پیش آگهی نسبتا روشن است. مطالعات طولی به طور مستمر نشان داده اند که رفتار ضد اجتماعی شناسایی شده در کودکی با نوجوانی سپر مداومی از بدکاری اجتماعی، رفتار مشکل زا، ناسازگاری تحصیلی را پیش بینی می کند (کازدین، ۱۹۸۷) نتایج مطالعات رابینز (۱۹۶۶) نشان داد که رفتار ضد اجتماعی در کودکی، پیش آگهی نشانه های روان پزشکی رفتار جنابی، بد کار کردی جسمانی و ناسازگاری اجتماعی در بزرگسالی هستند. رابینز (۱۹۷۸) متذکر شد که کمتر از ۵۰ درصد کودکان به شدت ضد اجتماعی، در بزرگسالی ضد اجتماعی می شوند. به علاوه، در میان آنهایی که رفتار ضد اجتماعی شان ادامه می یابد، ناسازگاری اجتماعی مانند بیکاری مکرر، طلاق، درگیری با قانون و بدگاری بالینی که انعکاس آسیب دیگری به جز رفتار ضد اجتماعی است مشاهده می شود.با توجه به تعاریف بسیار متفاوتی که برای اختلال سلوک استفاده شده و آمارهای متفاوت مربوط به سنین مختلف، جنس، طبقه اقتصادی و اجتماعی و وضعیت جغرافیایی برآورد شیوع این اختلال دشوار است. برآوردها از میزان شیوع اختلال سلوک بین کودکان با دامنه تقریبا ۲ تا ۶ درصد ذکر شده است (آنگولد و کاستلو ۲۰۰۱، هینشا و لی، ۲۰۰۳). در مورد اختلال های سلوک که از اوایل کودکی تا نوجوانی مزمن است، نسبت پسر به دختر، در حدود ۱۰ به ۱ است. در مقابل، در مشکل های گذراتر رفتارهای جامعه ستیزانه در نوجوانی نسبت پسر به دختر، در حدود ۲ به ۱ است (فریک و همکاران، ۲۰۰۳). طبق پژوهشی که در کرمان انجام شد، شیوع اختلال سلوک در پسران ۲/۱۳ % و در دختران ۳/۷ % گزارش گردید (ضیاء الدینی، میر کافی و نخعی، ۱۳۸۶). با توجه به میزان شیوع و هزینه تحمیلی به جامعه لزوم درمان این کودکان قابل درک است.بنا بر هر دیدگاه دلایل مختلفی برای بروز اختلال سلوک برشمرده شده است. در برخی پژوهش های انجام شده علت بروز رفتار پرخاشگرانه در این اختلال، تفاسیر اشتباه این کودکان نسبت به موقعیت و دیگران مطرح شده است (گراتوچویل و موریس، ۱۹۸۱) از سویی در پژوهشی تقص در مهارت های حل مسئله اجتماعی را عامل بروز این اختلال می داند. این گونه که نقص در این مهارت منجر به کشف راه حل های جانشین کمتر می شود و پیامد آن سطح موفقیت پایین تر است و به سبب آن ایجاد حس ناکامی و سرخوردگی در کودک ایجاد می شود که این خود عاملی برای سوء رفتار می باشد (وستر، استراتون و دامل، ۱۹۹۵) همچنین خودپنداره فرد نقش مهمی در اختلال سلوک دارد. اختلال روانی و سبک فرزند پروری والدین از طریق اثرگذاری بر خودپنداره، در نوجوان پیش آمادگی اختلال سلوک را افزایش می دهد (رضاییان و همکاران، ۱۳۷۵) رفتار ضد اجتماعی ممکن است از خودپنداره کادب، بی ثبات و پا محتاطانه تاشی شود. هر تهدیدی که کودک نسبت به خودپنداره اش احساس کند می تواند به خشونت منجر شود که مکانیزمی را فراهم می سازد که مانع از اصلاح روند نزولی خودپنداره می شود، با این که عوامل خطرساز مطرح شده در بروز اختلال سلوک شرکت دارند، ولی باید خاطر نشان کرد همه کودکانی که در معرض این عوامل هستند به اختلال سلوک ممثلا نمی شوند. ناتوانی در درک عقاید و نظرات، افکار و احساسات و عواطف دیگران، سوگیری در توجه انتخابی، یادآوری و خشم تکانشی از دیگر تقص های رایج در حوزه شناختی این کودکان است، به طوری که موجب می شود این کودکان به جای توجه و یادآوری نشانه های اجتماعی مثبت در تعامل های بین شخصی، به علایم اجتماعی خصومت آمیز توجه کنند. کودکان مبتلا به اختلال سلوک از لحاظ اجتماعی در تعاملشان با بزرگ سالان نیز شایستگی لازم را ندارند و کمتر احتمال دارد به نمادهای قدرت در بین بزرگ سالان احترام گذاشته، مؤدبانه عمل کنند و به طریقی پاسخ دهند که تعاملات مثبت آنها ارتقا یابد (گراتوچویل و مور پس، ۱۳۸۱). کودکان مبتلا به اختلال سلوک در مهارتهای حل مسئله که زیر بنای تعاملات اجتماعی است، کمبود دارند، نقایصی در توانایی تفکر برای برداشتن گامهای لازم در رسیدن به یک هدف دارند (محمد اسماعیل، ۱۳۸۴)هیچ روش درمانی برای تمام طیف رفتارهایی که در اختلال سلوک سهیمند درمان بخش شمرده نمی شود، انواعی از درمان ها ممکن است برای اجزاء خاصی از اختلال مزمن مفید باشند (کاپلان و سادوک، ۱۳۸۲). برای رفتار ضد اجتماعی از درمان های گوناگونی استفاده شده است که از طریق تغییر جنبه خاصی از کار کرد یا فرایندهای درونی کودک به فرد توجه دارند. این درمان ها شامل اشکال مختلف درمان فردی و گروهی، رفتار درمانی، درمان آسایشگاهی، دارو درمانی، جراحی روانی و انواعی از درمان های ابتکاری اجتماعی است (کاز دین ۱۹۸۵، مک کورد ، ۱۹۸۲، ادائل ، ۱۹۸۵). تعدادی از درمان های دیگر نیز هستند که معطوف به خانواده اند.در این موارد هدف درمان تغییر الگوهای تعامل با دیگر فرایندهای خانوادگی در خانه است. تکنیکهایی همچون خانواده درمانی و آموزش تدبیر والدین از این نوع اند. تکنیکهای اجتماع نگر اغلب بر درمان های دیگر نظیر روان درمانی و رفتار درمانی متکی هستند.تغییر دادن افکار انسان به مثابه نمونه هایی از پسط قصه های تلویح های گسترده ای را برای بسیاری از قلمروهای روان شناسی هم در سطح نظری و هم سطح پژوهشی در بر داشته است (هوارد ،۱۹۹۹). در خصوص کارایی و اثربخشی فصه درمانی در مشکلات روان شناختی کودکان پژوهش های متعددی انجام شده است، که از آن جمله می توان به استفاده از قصه درمانی برای کاهش اضطراب و افزایش احساس مسلط بودن و شایستگی و امیدواری کودکان (هنی و کوزلوفسکا ، ۲۰۰۲) درمان اختلال سلوک (آراد، ۲۰۰۴)، کار با کودکان ناشنوا و نیمه شنوا (فارلانگر ، ۱۹۹۹)، پژوهش های فریدبرگ (۱۹۹۴) برای درمان دو مورد اضطراب جدایی و ترس، وب و برث (۱۹۹۵) در مراقبت از خردسالان دارای اختلال رفتاری و هیجانی، هرمن (۱۹۹۷) در کمک به کودکانی که مورد آزار و اذیت جنسی قرار گرفته اند، اشاره کرد. سرانجام اینکه مونترو و رنی (۲۰۰۲) نیز به این نتیجه رسیدند که فن قصه درمانی و کتاب درمانی برای اصلاح اعمال کودکان و ترغیب آنها به انجام کارهای صحیح در خصوص کارایی و اثربخشی بازی درمانی در مشکلات روان شناختی کودکان نیز می توان به تلاش های در پیچاک (۲۰۰۶) در درمان کودکان درگیر تروما، گلوور (۱۹۹۹) در ارتباط با کودکانی که مورد تجاوز جنسی قرار گرفته اند، زارع پور (۱۳۸۸) در کاهش میزان افسردگی و علائم آن و ایجاد پیامد مثبت در وضعیت سلامت کودکان سرطانی، اشاره کرد. بر روی تأثیر شن درمانی در زیر شاخه بازی درمانی بر روی منبر پرخاشگری در کودکان مبتلا به اختلال سلوک (ذوالمجد، برج علی و آرین، ۱۳۸۶)، تأثیر آموزش مهارت های اجتماعی مبتنی بر قصه در کاهش نشانه های اختلال سلوک (تویسرکانی، پونسی و پوسفی، ۱۳۸۷)، اثر قصه درمانی در کاهش پرخاشگری (نصیرزاده، ۱۳۸۹)، پژوهش انجام شده است ولی از تلفیق بازی درمانی و قصه درمانی تا آنجا که بررسی شده پژوهشی یافت تگردیده است. از این رو این پژوهش به دنبال پاسخ این سؤال است که آیا بازی درمانی و قصه درمانی و تلفیق این دو بر بهبود مهارت حل مسئله، خودپنداره و کاهش رفتار پرخاشگرانه در کودکان مبتلا به اختلال سلوک تأثیر گذار است؟

ضرورت انجام پژوهش

کودکان دارای اختلال سلوک بیشتر درگیر مبارزات همراه با خشونت فیزیکی می شوند و ممکن است دزدی کنند با بدون وجود هر گونه احساس پشیمانی با گناه دروغ بگویند. این گونه کودکان معمولا از پیروی از قوانین امتناع می کنند و یا به تدریج اقدام به شکستن قوانین می کنند. گاهی شب ها را بیرون از منزل سپری می کنند و در طول روز نیز از مدرسه فرار می کنند. نوجوانان مبتلا به اختلال سلوک نیز به دلیل سوء مصرف مواد و با مقاربت جنسی ممکن است سلامتی و ایمنی خود را در معرض خطر قرار دهند. از مهم ترین آثار مربوط به اختلال سلوک می توان پرخاشگری، عدم سازگاری اجتماعی، روابط ضعیف میان فردی، طرد شدن از گروه همسالان، کمبودهای تحصیلی، کمبود مهارت های حل مسئله و نقایصی در توجه و تفکر را می توان نام برد.پرخاشگری به عنوان یکی از خصوصیات اصلی این کودکان در مشکلات مربوط به خانه، مدرسه، ارتباط با دوستان و … دارای نقش اساسی می باشد. روایط ضعیف میان فردی با اختلال سلوک همبستگی دارد. کودکان مبتلا به اختلال سلوک به سرعت از گروه همنایشان طرد میشوند و این رانده شدن، کودک را از کسب تجربیات اجتماعی حاصل از تعامل با همسالان محروم می سازد و مانع باد گیری شیوه های تعامل مناسب در موقعیت های اجتماعی می شود، از طرف دیگر طرد شدن از گروه همسالان به هنجار وضعیتی مساعد برای گرفتار شدن در گروه همناهای غیر اجتماعی فراهم می کند (فریک، ۱۳۸۲)کودکان مبتلا به اختلال سلوک در مهارت های حل مسئله که زیربنای تعاملات اجتماعی است، کمبود دارند، آنها در توانایی تفکر برای برداشتن گام های لازم در رسیدن به یک هدف دارای نقص هستند (محمد اسماعیل،(۱۳۸۴).این نوع رفتارها فشار عظیمی بر خانواده و فرد وارد می کند. کودکانی که به این ترتیب رفتار می کنند اغلب در دوست یابی مشکل دارند. علیرغم هوش طبیعی، عملکردشان در مدرسه اصلا خوب نیست و اغلب در پایین ترین سطح کلاس هستند. از نظر احساس درونی، افراد جوان ممکن است احساس بی ارزشی کنند و تصور نمایند که نمی توانند هیچ کاری را درست انجام دهند. اگر ندانند و یا نتوانند تغییری در وضعیت خود بدهنده سابرین را به خاطر مشکلاتشان سرزنش می کنند. با توجه به این ویژگی ها این افراد هزینه زیادی را به خانواده پرستل مدرسه و در مراحل بعدی به اطرافیان و جامعه تحمیل می کتتد.از آنجا که هیچ روش درمانی برای تمام طیف رفتارهایی که در اختلال سلوک سهممتد درمان بخش شمرده نمی شود، انواعی از درمان ها ممکن است برای اجراء خاصی از اختلال مزمن مفید باشند (کاپلان و سادوک۱۳۸۳) برنامه های درمانی در کاهش علایم أشکار اختلال سلوک موفق تر از علایم پنهانی بوده اند. به نظر می رسد طرح ریزی برنامه درمانی موثر برای علایم پنهانی اختلال سلوک دشوارتر از چنین طرحی برای پرخاشگری آشکار است. برای رفتار ضداجتماعی از درمان های گوناگون استفاده شده است که شامل اشکال مختلف درمان فردی و گروهی، رفتار درمانی، درمان آسایشگاهی، دارو درمانی، جراحی روانی و انواعی از درمان های ابتکاری اجتماعی است (کازدین، به نقل از گراتوچو پل و موریس، ۱۳۸۱).نگاهی به گذشته و بررسی مطالعات انجام شده در جهت شناسایی و درمان مشکلات کودکان مبتلا به اختلال سلوک حاکی از آن است که این تلاش ها هنوز نتوانسته اند، اطمینان قابل اتکا در خصوص امکان رفع مشکلات این کودکان به وجود آورند. از این رو روش های درمانی و آموزشی ارایه شده، هر کدام برای بخشی از طیف رفتارهایی که در اختلال سلوک سهیمند، مفید واقع شده اند، بنابراین راه برای مطالعات جدید باز مانده است. با توجه به نگاه منفی که در بین اقشار مختلف جامعه ایران نسبت به دارو درمانی در شاخه روانپزشکی وجود دارد و نیز به دلیل اهمیت و شیوع این اختلال و وجود پژوهش های محدود در این زمینه در ایران و در راستای همکاری با پژوهشگرانی که در صدد تنظیم روش درمانی ساختمند برای این اختلال هستند، تلاش برای بافتن درمان موثر از سوی روان شناسان بالینی کودک، امری ضروری به نظر می رسد. از آنجا که قصه و بازی جز لاینفک زندگی کودکان است، به نظر می رسد آن ها راحت تر به قصه و بازی اعتماد کنند و تلفیق این دو درمان با هزینه کمتر برای خانواده ها بتواند علاوه بر همراه کردن این کودکان با سیر درمان، نتایج مؤثرتری نیز از درمان به دست آورد.

اهداف پژوهش

هدف کلی

١. تعیین تفاوت اثربخشی بازی درمانی، قصه درمانی و تلفیق این دو درمان بر بهبود مهارت حل مسئله خودپنداره و کاهش رفتار پرخاشگرایانه در کودکان مبتلا به اختلال سلوک

اهداف اختصاصی

١. تعیین اثربخشی بازی درمانی بر بهبود مهارت حل مسئله، خودپنداره و رفتار پرخاشگرایانه در کودکان مبتلا به اختلال سلوک

٢. تعیین اثربخشی قصه درمانی بر بهبود مهارت حل مسئله، خودپنداره و رفتار پرخاشگرایانه در کودکان مبتلا به اختلال سلوک

٣. تعیین اثربخشی تلفیق بازی درمانی و قصه درمانی بر بهبود مهارت حل مسئله، خودپنداره و رفتار پرخاشگرایانه در کودکان مبتلا به اختلال سلوک

۴، تعیین تفاوت اثربخشی بازی درمانی و قصه درمانی در بهبود مهارت حل مسئله در کودکان مبتلا به اختلال سلوک

۵- تعیین تفاوت اثربخشی بازی درمانی و قصه درمانی در بهبود خودپنداره در کودکان مبتلا به اختلال

سلوک

-۶ تعیین تفاوت اثربخشی بازی درمانی و قصه درمانی در کاهش رفتار پرخاشگرانه در کودکان مبتلا به

اختلال سلوک

  1. تعیین تفاوت بازی درمانی و تلفیق بازی درمان و قصه درمانی در بهبود مهارت حل مسئله در کودکان مبتلا به اختلال سلوک

۸ تعیین تفاوت بازی درمانی و تلفیق بازی درمان و قصه درمانی در بهبود خودپنداره در کودکان مبتلا به اختلال سلوک

۹- تعیین تفاوت بازی درمانی و تلفیق بازی درمان و قصه درمانی در کاهش رفتار پرخاشگرانه در کودکان مبتلا به اختلال سلوک

۱۰، تعبین تفاوت قصه درمانی و تلفیق بازی درمان و قصه درمانی در بهبود مهارت حل مسئله در کودکان مبتلا به اختلال سلوک

۱۱. تعیین تفاوت قصه درمانی و تلفیق بازی درمان و قصه درمانی در بهبود خودپنداره در کودکان مبتلا به اختلال سلوک

۱۲. تعیین تفاوت قصه درمانی و تلفیق بازی درمان و قصه درمانی در کاهش رفتار پرخاشگرانه در کودکان مبتلا به اختلال سلوک

سؤال های پژوهش

۱ آیا بازی درمانی بر بهبود مهارت حل مسئله، خودپنداره و رفتار پرخاشگرایانه در کودکان مبتلا به اختلال سلوک اثربخش است؟

۲. آیا قصه درمانی بر بهبود مهارت حل مسئله، خودپنداره و رفتار پرخاشگرایانه در کودکان مبتلا به اختلال سلوک اثربخش است؟

  1. آیا تلفیق بازی درمان و قصه درمانی بر بهبود مهارت حل مسئله، خودپنداره و رفتار پرخاشگرایانه در کودکان مبتلا به اختلال سلوک اثربخش است؟

۴. آیا بین بازی درمانی و قصه درمانی در بهبود مهارت حل مسئله در کودکان مبتلا به اختلال سلوک تفاوت وجود دارد؟

۵- آیا بین بازی درمانی و قصه درمانی در بهبود خودپنداره در کودکان مبتلا به اختلال سلوک تفاوت وجود دارد؟

۶ -آیا بین بازی درمانی و قصه درمانی در کاهش رفتار پرخاشگرانه در کودکان مبتلا به اختلال سلوک تفاوت وجود دارد؟

۷- آیا بین بازی درمانی و تلفیق بازی درمان و قصه درمانی در بهبود مهارت حل مسئله در کودکان مبتلا به اختلال سلوک تفاوت وجود دارد؟

۸- آیا بین بازی درمانی و تلفیق بازی درمان و قصه درمانی در بهبود خودپنداره در کودکان مبتلا به اختلال سلوک تفاوت وجود دارد؟

۹. آیا بین بازی درمانی و تلفیق بازی درمان و قصه درمانی در کاهش رفتار پرخاشگرانه در کودکان مبتلا به اختلال سلوک تفاوت وجود دارد؟

۱۰، آیا بین قصه درمانی و تلفیق بازی درمان و قصه درمانی در بهبود مهارت حل مسئله در کودکان مبتلا به اختلال سلوک تفاوت وجود دارد؟

۱۱. آیا بین قصه درمانی و تلفیق بازی درمان و قصه درمانی در بهبود خودپنداره در کودکان مبتلا به اختلال سلوک تفاوت وجود دارد؟

۱۲. آیا بین قصه درمانی و تلفیق بازی درمان و قصه درمانی در کاهش رفتار پرخاشگرشانه در کودکان مبتلا به اختلال سلوک تفاوت وجود دارد؟

تعاریف نظری و عملیاتی متغیرها

در این پژوهش مداخله به عنوان متغیر مستقل به سه شیوه تلفیق بازی درمانی و قصه درمانی و بازی درمانی و قصه درمانی و همچنین پرخاشگری ، مهارت حل مسئله و خودپنداره ، به عنوان متغیرهای وابسته و نیز جنسیت و پایه تحصیلی به عنوان متغیر کنترل در نظر گرفته شده است.

بازی درمانی

تعریف مفهومی استفاده نظامدار از یک مدل تظری برای ایجاد فرآیند فردی که در آن درمانگران آموزش دیده بازی، با استفاده از قدرت های درمانی از بازی برای کمک به مراجعان در پیشگیری پا حل و فصل مشکلات روانی و دستیابی به رشد مطلوب، بهره می گیرند. (انجمن بازی درمانی ، ۲۰۰۱).

تعریف عملیاتی در این پژوهش، بازی درمانی در قالب یک برنامه آموزشی ۸ جلسه ای به شکل گروهی، به شرکت کنندگان ارائه شده است. توضیحات بیشتر در پیوست یک ارائه شده است.

قصه درمانی

تعریف مفهومی، قصه درمانی یک روش درمانی است که طی آن درمانگر با استفاده از روش های مختلف و انجام دادن فعالیت های مکمل به کودک کمک می کند تا افکار، احساسات و تخیلات خود را ابراز کند و رابطه بین احساسات و هیجان های ناخودآگاه و عملکردهایش را در یابد. ترغیب کودک به شرح دادن قصه خودش به هر طریقی که می تواند، بسیار درمان کننده است و می تواند در تسکین بخشیدن به نشانه های اختلالات رفتاری موثر واقع شود (فاسلر و دو مس ، ۱۳۸۴).

تعریف عملیاتی در این پژوهش، فصه درمانی در قالب یک برنامه آموزشی ۸ جلسه ای به شکل گروهی، به شرکت کنندگان ارائه شده است. توضیحات بیشتر در پیوست یک ارائه شده است.

مهارت حل مسئله

تعریف مفهومی: یک فرایند شناختی رفتاری عاطفی است که در آن فرد یا گروه تلاش می کند راه حل با شیوه مقابله موثری برای یک مسئله خاص شناسایی با کشف نماید (تزو ، دزوربلا،۲۰۰۱).

تعریف عملیاتی در این پژوهش، برای مهارت حل مسئله، از پرسشنامه میزان مهارت حل مشکلات اجتماعی (۱۹۹۰) استفاده شده است

خود پنداره

تعریف مفهومی: مفهوم خویشتن، مهم ترین پدیده و عنصر اساسی در نظریه راجرز است. به نظر راجرز (۱۹۴۳)، انسان رویدادها و عوامل محیط خود را درک کرده و در ذهن خود به آنها معنی میدهد. مجموعه این سیستم ادراکی و معنایی، میدان پدیداری فرد را به وجود می آورد. قسمتی از این میدان که از بقیه تجربیات فرد متمایز است به وسیله واژه هایی چون من، مرا و خودم تعریف می شود. این بخش همان خود با خودپنداره است. خودپنداره تصویر با برداشت شخص است از آن چیزی که هست. به اعتقاد راجرز، خودپنداره فرد بر ادراکش از جهان و رفتارش تاثیر می گذارد. مفهوم ساختاری دیگر در این مورد، خود آرمانی است. خود آرماتی، خودپندارهای است که انسان آرزو می کند داشته باشد و شامل معانی و ادراکاتی است که فرد برای آنها ارزش زیادی قائل است (راجرز، ۱۹۴۳)

تعریف عملیاتی در پژوهش حاضر، برای اندازه گیری خودپنداره، از پرسشنامه خودپنداره کودکان پیرز – هریس (۱۹۶۵) استفاده شده است.

رفتار پرخاشگرایانه

تعریف مفهومی؛ پرخاشگری با حملات آزاردهنده و مضر برای قربانی بروز می کند. پرخاشگری یعنی تهدید کردن دیگران را نادیده گرفتن حقوق دیگران که به شکل پرخاشگری فیزیکی (جسمانی نظیر کتک زدن، لگد زدن، گاز گرفتن با دعوا کردن یا به شکل غیر کلامی و تصادین نظیر ژست تهدید آمیز، تعقیب با شکلک در آوردن یا به شکل پرخاشگری رابطه ای با آسیب زدن به روابط نظیر به کار گیری محرومیت اجتماعی، پخش شایعه به عنوان رابطه بروز می کنند. به طور کلی به هرگونه رفتار معطوف به هدف آسیب رساندن پا مجروح ساختن موجود دیگر که به منظور اجتناب از رفتاری مشابه برانگیخته می شود اطلاق می گردد. پرخاشگری تلویحا به قصد آسیب رساندن نیز دلالت می کند. این قصد را باید از رویداد های پیش و پس از عمل پرخاشگری استنباط نمود (کاپلان، ۱۳۸۵).

تعریف عملیاتی: در این پژوهش، برای اندازه گیری پرخاشگری، از پرسشنامه پرخاشگری کودکان و نوجوانان (۲۰۰۰) استفاده شده است.

فصل دوم:

مقدمه:

در این فصل، نخست به توصیف نشانه شناسی اختلال سلوک، صبر و صیب شناسی این اختلال و تقش پرخاشگری از دیدگاه مکاتب گوناگون و مهارت حل مسئله و خودپنداره پرداخته میشود. در ادامه، مداخلات درمانی مورد استفاده، میزان اثربخشی و محدودیت هر یک از آنها ارائه می گردد. در پایان، با مرور پژوهش های انجام شده، به تبیین چرایی استفاده از تلفیق بازی درمانی و قصه درمانی در طراحی مداخله درمانی برای این اختلال پرداخته می شود.توصیف و نشانه شناسی اختلال اصطلاح اختلال سلوکه معمولا به الگوی رفتار ضد اجتماعی غیر قابل کنترل کودک یا نوجوان اطلاق می شود که با آسیب رساندن قابل ملاحظه در کار کرد روزمره در خانه یا مدرسه و نگرانی زیاد سایر افراد همراه است در راهنمای تشخیصی روان پویشی (PDM) نیز این اختلال در بخش اختلالات رفتار ایذایی قرار می گیرد. طبق این راهنما، اختلال سلوک اصطلاحی است که در برگیرنده گروهی پیچیده از مشکلات رفتاری و هیجانی در کودکان می باشد، نشانه های این اختلال عبارتند از بی تفاوتی نسبت به دیگران، تکانش گری و بی ثباتی عاطفی کودکان و نوجوانان مبتلا به اختلال سلوک، مشکلات زیادی در تبعیت از قوانین و رفتار به شیوه قابل قبول اجتماعی دارند. عوامل متعددی می توانند در شکل گیری این اختلال سهیم باشند، همچون آسیب های مغزی، سوء استفاده از کودک، آسیب پذیری ژنتیکی، شکست تحصیلی، روابط نابسنده و مشکل دار و تجارب آسیب زای زندگی، بسیاری از کودکان مبتلا به اختلال سلوک، علائمی از سایر اختلالات همراه را نیز با خود دارند مشکلاتی از قبیل اختلالات خلقی، اضطراب، سندرم پس از تروما، سوء مصرف مواد، مشکلات توجه و بیش فعالی مشکلات یادگیری و اختلالات تفکر (PDM۲۰۰۵)کودکان و نوجوانان مبتلا به اختلال سلوک به شکل قابل ملاحظه ای نسبت به حالت های عاطفی خود ناگاه بوده و نسبت به احساسات دیگران بی مسئولیت به نظر می رسند. به دلیل فقدان درک هیجانی، برخی از متخصصان، اختلال سلوک را این گونه توصیف می کنند که این افراد از آسیب به دیگران هیجان و لذت به دست می آورند، احساس پشیمانی ندارند و حریص و فرصت طلب هستند. برخی کودکان مبتلا به این اختلال، این احساسات را تجربه می کنند اما بسیاری از آنها فاقد این احساسات هستند. در کودکان و نوجوانان دارای این _تشخیص، عواطف ناپایدار بوده و به خوبی تنظیم نشده است. آنها معمولا قادر به تحمل حتی کوچکترین ناکامی و یا به تأخیر انداختن ارضای نیازهایشان نیستند. هنگامی که نمی توانند به خواسته هایشان برسند، خشم خود را ابراز می نمایند. همچنین ممکن است احساسات عمیق تر درد و رنجش به دلیل مورد بی اهمیتی با سوه رفتار واقع شدن توسط دیگران در آنها دیده شود (همان منبع)

طبق تعریف در DSM – IV اختلال سلوک به چهار طبقه اصلی تقسیم میشود :

  • رفتار پرخاشگرانه که باعث آسیب فیزیکی به افراد دیگر با حیوانات شده و با تهدیدی برای آنها محسوب می شود
  • رفتار غیر پرخاشگرانه که باعث فقدان اموال و یا صدمه به آن ها می شود
  • نیرنگ یا دزدی
  • تخلف جدی از قوانین

تشخیص اختلال سلوک

ویژگی اختلال سلوک، الگوی تکراری و پیوسته ای از تجاوز به حقوق اولبه دیگران و یا سرپیچی و عدول از معیارها و ضوابط اجتماعی متناسب با سن است. به علاوه، وجود سه پا بیشتر از سه ویژگی در ۱۲ ماه گذشته، با حداقل یک رفتار در ۶ ماه گذشته برای تشخیص ضروری است. اختلال سلوک همچنین، باید باعث آسیب جدی در عملکرد شغلی، اجتماعی و تحصیلی شود. تشخیص اختلال رفتار می تواند در مورد یک شخص بالاتر از ۱۸ سال، در صورتی که ملاکهای شخصیت ضد اجتماعی وجود نداشته باشد، نیز به کار رود (انجمن روان پزشکان آمریکا، ۱۹۹۴)کودکان و نوجوانان با این اختلال، اغلب آغاز کننده رفتارهای پرخاشگرانه به طرف حیوانات و مردم بودند و با به طور پرخاشگرانه ای نسبت به آنها واکنش نشان می دهند.اغلب قلدری کرده، تهدید می کنند و یا می ترسانند. اغلب آغازگر درگیری های جسماتی هستند، استفاده از اسلحه که می تواند منجر به آسیب جسمانی به دیگران شود، معمول است.از نظر جسمانی نسبت به مردم و حیوانات بی رحم هستند. در حضور قربانی دست به دزدی می زنند و فرد دیگر را به فعالیت جنسی وادار می کنند.

-تخریب عمدی اموال یکی دیگر از ویژگی های این اختلال است. به طوری که به طور عمدی با قصد آسیب جدی دست به آتش سوزی می زند و یا به عمد باعث تخریب اموال دیگران می شود.

– فریبکاری با تهدید دیگران، امری عادی است. بدون اجازه وارد خانه، ساختمان و با ماشین افراد دیگر می شود، اغلب برای به دست آوردن سود و توجه و یا برای اجتناب از اجرای وظایف دروغ می گوید. بدون برخورد با فربانی، قطعات با ارزشی را به سرقت می برد.

-تخلف جدی از مقررات خانه، جامعه و والدین امری متعارف است. با وجود منع والدین فبل از سن مدرسه شب ها خارج از خانه به سر می برد. با فرار مکرر از مدرسه که قبل از سن ۱۳ سالگی به وقوع می پیوندد.

فرار کردن از خانه، حداقل دو بار و عدم بازگشت برای مدت طولانی که این فرار نتیجه مستقیمی از سوء استفاده جسمی و یا جنسی نیست (همان منبع)

اختلال های زیر گروه اختلال سلوک

این اختلال چه از نظر وقوع و چه از نظر سیب شناسی اختلالی بسیار تاهمگن است. برای تاکید بر این ناهمگنی، فریک (۱۹۹۸) اصطلاح کلی اختلال سلوک را به کار برد. امروزه دو نوع فرعی این اختلال متمایز گردیده است نوع شروع در دوره کودکی  (IV – TR- DSM) یا نوع پایدار در سراسر عمر و نوع شروع در دوره نوجوانی (IV – TR- DSM) با نوع محدود به نوجوانی (کسیی و مفیت ، ۱۹۹۵). تمایز بین این دو نوع، در اتخاذ تصمیمات درمانی اهمیت بسزایی دارد (فریک، ۱۹۹۸ء کسبی و مفیت، ۱۹۹۵؛ مفیت، کسپی، هرینگتون و میلن ، ۲۰۰۲)

۱- شروع در دوران کودکی در این نوع از اختلال سلوک حداقل یک ویژگی ملاک، قبل از ۱۰ سالگی باید رخ دهد. افراد مبتلا این اختلال، معمولا مذکر هستند، بارها پرخاشگری های فیزیکی و ارتباط آشفته با همسالان دارند، ممکن است در دوران اولیه کودکی مبتلا به اختلال بی اعتنایی مقابله ای باشند. این کودکان به طور معمول تمام ملاک های اختلال رفتار را قبل از بلوغ از خود نشان میدهند. آنها با احتمال زیاد اختلال رفتار مومن خواهند داشت و معمولا اختلال آنها به اختلال شخصیت ضد اجتماعی گسترش می یابد.

۲- شروع در دوران نوجوانی این زیر گروه به وسیله عدم وجود هر گونه ملاک مشخص اختلال رفتار قبل از ۱۰ سالگی تعریف می شود

مبتلایان این نوع در مقایسه با نوع اول، رفتار پرخاشگرانه کمتری نشان میدهند. این افراد تمایل دارند ارتباطات عادی تری با همسالان خود داشته باشند و کمتر احتمال دارد که اختلال رفتار مزمن و طولانی از خود نشان دهند و با اختلال رفتار آنها تبدیل به اختلال شخصیت ضد اجتماعی شود. در این نوع، نسبت شبوع پسران به دختران کمتر از نوع اول است (انجمن روان پزشکان آمریکا، ۱۹۹۴)

شدت نشانه های اختلال سلوک

اختلال سلوک، زمانی به صورت خفیف طبقه بندی می شود که وجود مشکلات رفتاری بیش از آنچه برای تشخیس مورد نیاز است، نمی باشد و این مشکلات صرف سبب آسیب جزیی به دیگران می شود. شدت اختلال زمانی متوسط محسوب می شود که تعداد مشکلات رفتاری و تأثیر آن بر دیگران بین شدید و خفیف است و اختلال سلوک زمانی به صورت شدید طبقه بندی می شود که مسایل و مشکلات رفتاری پیش از آن چیزی است که برای تشخیص ضروری بوده و با این مشکلات منجر به آسیب قابل ملاحظه به دیگران می شود (همان منبع)

شیوع اختلال سلوک

با توجه به تعاریف بسیار متفاوتی که برای اختلال سلوک استفاده شده و آمارهای متفاوت مربوط به سنین مختلف، جنسیت، طبقه اقتصادی و اجتماعی و وضعیت جغرافیایی برآورد شیوع این اختلال دشوار است. به نظر می رسد که شیوع اختلال سلوک در دهه های گذشته افزایش یافته و ممکن است در محیط های شهری بیش از روستایی باشد ، میزان شیوع با توجه به ماهیت جمعیتی که نمونه گیری از آن انجام شده و روش های پژوهش بسیار متفاوت است بررسی جمعیت معمولی، دامنه میزان شیوع آن را کمتر از ۱ درصد تا بیش از ۱۰ درصد گزارش داده اند میزان شیوع اختلال سلوک در پسران بیشتر از دختران است اختلال سلوک در ردیف اختلال هایی است که در مراکز بهداشت روانی کودکان به فراوانی زیاد تشخیص داده میشود (همان منبع).

اختلال سلوک در کودکان و نوجوانان به لحاظ کار کرد جنسیتی متفاوت است (گیلبرت، ۱۹۵۷، رابینز، ۱۹۶۶) به دلیل تنوع ملاک ها و شاخص های اختلال سلوک بین مطالعات موجود، تعیین دقیق نسبت جنسیت دشوار است در سنین مدرسه نسبت پسران مبتلا به اختلال سلوک به دختران حدود ۴ به ۱ است در نوجوانی باز هم پسران بیش از دختران مبتلا هستند، ولی این نسبت تا حدود ۲ به ۱ کاهش می یابد (کوهن، بروک و کوهن ، ۱۹۹۳). همچنین پسران نسبت به دختران به نشان دادن پرخاشگری کلامی (تهدید کردن و جسمانی زدن با هل دادن دیگران) تمایل بیشتری دارند در حالی که در دختران پرخاشگری ارتباطی (بیرون کردن بچه ها از گروه بازی بیشتر دیده می شود (کریک و گروپتر، ۱۹۹۵) دال نیک، اسمیت، برانک و پنفیلید (۲۰۰۱) میزان ابتلا پسر به دختر را ۳ به ۱و۵ به ۱ تخمین می زنند و بیان می کنند: تفاوت های جنسیتی در روش نشان دادن علایم اختلال سلوک بیشتر در دوران نوجوانی آشکار می شود و پسران احتمالا بیشتر رفتارهای پرخاشگرانه آشکار را نشان می دهند و دختران مرتکب تخلفهای نا آشکار و روسپی گری می شوند.

سیر اختلال سلوک

در اوایل دوره کودکی، یعنی حدود سن ۲ سالگی، برخی از علائم از قبیل مزاج تحریک پذیر، نافرمانی، بی توجهی و تکانش گری می تواند منجر به الگوهای رفتاری گردد که به اختلالات رفتاری در سنین بعدی منتهی می شود (تینان، ۲۰۰۶)

شروع اختلال ممکن است در سنین کودکی حتی ۵ یا ۶ سالگی باشد. اما اغلب در اوایل نوجوانی و پایان طفولیت اتفاق می افند. شروع پس از ۱۶ سالگی تادر است (انجمن روان پزشکان آمریکا، ۱۹۹۴)

نتایج پژوهش پرخاشگری در کودکان نشان داده است که مشکلات ایذایی در طول زمان نسبتا پا برجا می باشد. ریچمن و همکاران، یافتند که ۶۷ درصد از کودکانی که در سن ۳ سالگی مشکلات ایذایی را از خود نشان می دادند، همچنان در سن ۸ سالگی نیز پرخاشگر بودن (ریچمن، استونس و گراهام، ۱۹۸۲). مطالعات دیگر میزان ثبات را ۵۰ تا ۷۰ درصد گزارش کرده اند. اگر چه میزان ثبات، ممکن است به مقتضای این عقیده که مشکلات گذرا و موقعیتی بوده و احتمال تغییر در شخصیت وجود دارد، بالاتر باشد (لوبر، ۱۹۹۱).

مشخصات
  • جنسیت زن
  • وابسته به کلینیک
  • تجارب / مهارت ها
  • دانشگاه دانشگاه تبریز
  • رشته تحصیلی روانشناسی بالینی کودک و نوجوان
  • گواهینامه ها
  • پست های مدیریتی
  • مقطع تحصیلی کارشناسی ارشد
  • کلمات کلیدی حنانه کریمی روانشناس، حنانه کریمی مشاور، حنانه کریمی روان درمانگر، حنانه کریمی روانپزشک، حنانه کریمی متخصص اعصاب و روان، حنانه کریمی روانسنج
تخصص ها
  • روان‌شناسی بالینی
  • روانشناسی کودک
تصویر
حنانه کریمی
مشاور کودک
(3)

E-Teb.com © Copyright 2016 روانشناس یا روانپزشک. تمامی حقوق محفوظ است.

دکتر - مشاوره خانواده - پزشک - مشاوره آنلاین - شماره دکتر