منو
X

تصویر
رعنا جهانی ملکی
روانشناس بالینی و فردی
(4)
آمار این متخصص
(4) رای
80%

دقت

0%

مفید بودن

0%

دانش و مهارت

80%

رفتار بالینی

60%

وقت شناسی

40%

هزینه اقتصادی

توضیحات پروفایل
  

رعنا جهانی ملکی هستم، فارغ التحصیل روانشناسی تربیتی در مقطع کارشناسی ارشد از دانشکده روانشناسی و علوم تربیتی دانشگاه تربیت معلم تهران در سال ۱۳۸۷، پایان نامه ی اینجانب تحت عنوان “بررسی نقش باورهای معرفت شناختی در هدف گزینی و انتخاب راهبردهای مطالعه در دانشجویان کارشناسی رشته روانشناسی دانشگاه های دولتی” می باشد که در ادامه بخشی از آن را مطالعه می کنید:

دانشگاه تربیت معلم تهران

دانشکده روانشناسی و علوم تربیتی

رشته روانشناسی تربیتی

عنوان:

بررسی نقش باورهای معرفت شناختی در هدف گزینی و انتخاب راهبردهای مطالعه در دانشجویان کارشناسی رشته روانشناسی دانشگاه های دولتی

استاد راهنما:

دکتر کدیور

استاد مشاور:

دکتر مرادی

پژوهشگر:

رعنا جهانی ملکی

زمستان ۱۳۸۷

فهرست مطالب

عنوان

مقدمه

۱ – ۱- بیان مسأله

۲ – ۱- اهمیت و ضرورت پژوهش

۳ – ۱- اهداف پژوهش

۴ – ۱-فرضیه های پژوهش

۴ – ۱-تعاریف نظری و عملیاتی

۲- (بخش اول) مبانی نظری پژوهش

۱ – ۲ – مرور مبانی نظری باورهای معرفت شناختی

۱ – ۱ – ۲ مرور پژوهشهای معرفت شناختی

۱ – ۱ – ۱ – ۲ – طرح رشد هوشی و اخلاقی پری

۲ – ۱ – ۱ – ۲ مدل معرفت شناختی باکستر و مندولا

۳ – ۱ – ۱ – ۲ مدل قضاوت تاملی کینگ و کیچنر

۴ – ۱ – ۱ – ۲ -تفکر استدلالی کوهن

۵ – ۱ – ۱ – ۲ -باورهای معرفت شناختی شومر

۳ – ۲- رشد باورهای معرفت شناختی

۲ – ۲ – هدفی گزینی

۱ – ۲ – ۲ تعریف جهت گیری هدف

۲ – ۲ – ۲ تقسیم بندی جهت گیری هدف

۳ – ۲ – ۲ -تنوع جهت گیری های هدف

۴ – ۲ – ۲ – انواع مدل های جهت گیری هدف

۱ – ۴ – ۲ – ۲ – مدل نیکولز

۲ – ۴ – ۲ – ۲ – مدل میس و همکاران

۳ – ۴ – ۲ – ۲ – مدل دوک

۴ – ۴ – ۲ – ۲ – مدل اسکالویک

۵ – ۴ – ۲ – ۲ مدل البوت و همکاران

۶ – ۲ – ۲ -روند تحول مدل های جهت گیری هدف

۱ – ۶ – ۲ – ۲ – جهت گیری یادگیری

۲ – ۶ – ۲ – ۲ – جهت گیری عملکردی

۳ – ۶ – ۲ – ۲ جهت گیری عملکرد گرایشی

۴ – ۶ – ۲ – ۲ -جهت گیری عملکرد گریزی

۵ – ۶ – ۲ – ۲ – بلاتکلیفی

۳ – ۲ – راهبردهای مطالعه

رویکردهای دانشجویان به یادگیری

انواع مدل های رویکردهای مطالعه

مدل انتویزتل

مدل بیگز

مدل ورمونت

۳ – ۲ – ۳۰۲ – مدل شیک

۳ – ۳ – ۲ – راهبردهای شناختی یادگیری

۴ – ۳ – ۲ – تعارف رویکردهای یادگیری در مدل مفروض پژوهش

۱ – ۴ – ۳ – ۲ – رویکرد پردازش سطحی

۲ – ۴ – ۳ – ۲ -رویکرد پردازش عمیق

۳ – ۴ – ۳ – ۲ -نابسامانی در مطالعه

بخش دوم (پژوهشهای انجام شده مرتبط با پژوهش حاضر

پژوهش هایی که در خارج از کشور انجام شده است)

اسباورهای معرفت شناختی

۲-جهت گیری هدف

۳- راهبردهای مطالعه

رابطه بین باورهای معرفت شناختی با جهت گیری هدف

رابطه بین باورهای معرفت شناختی با راهبردهای مطالعه

رابطه بین جهت گیری هدف با راهبردهای مطالعه

رابطه بین جهت گیری یادگیری با راهبردهای مطالعه

رابطه بین جهت گیری عملکردی با راهبردهای مطالعه

رابطه بین جهت گیری عملکردی گریزی با راهبردهای مطالعه

رابطه بین جهت گیری عملکردی گرایشی با راهبردهای مطالعه

رابطه بین بلاتکلیفی با راهبردهای مطالعه

ب) پژوهشهای داخلی

رابطه بین باورهای معرفت شناختی با هدف گزینی و راهبردهای مطالعه

، جمع بندی

۳- طرح پژوهش

۱ – ۳ – مقدمه

روش انجام تحقیق

جامعه آماری

تعیین حجم جمعیت نمونه

شیوه نمونه گیری

ابزار جمع اوری اطلاعات

پرسش نامه باورهای معرفت شناختی

۲ – ۵ – ۳ -پایایی پرسشنامه باورهای معرفت شناختی

۳ – ۵ – ۳ -روایی پرسشنامه باورهای معرفت شناختی

۴ – ۵ – ۳ – پرسشنامه جهت گیری هدف

۵ – ۵ – ۳ -پایایی پرسشنامه جهت گیری هدف ۳- روایی پرسشنامه جهت گیری هدف

۷ – ۵ – ۳ – پرسشنامه ارزیابی راهبردهای مطالعه

۵ – ۳-ا-پایایی پرسشنامه ارزیابی راهبردهای مطالعه

۹ – ۵ – ۳ روایی پرسشنامه ارزیابی راهبردهای مطالعه

۴ – ۳ روش تجزیه و تحلیل اطلاعات

۴- تجزیه و تحلیل اطلاعات

۱ – ۴ مقدمه

۲ – ۴-اطلاعات جمعیت شناسی پژوهش

۳ – ۴- بررسی روابط بین متغیرها

۱ – ۳ – ۴ – فرضیه ۱٫ بین باورهای معرفت شناختی و هدف گزینی رابطه وجود دارد

۲ – ۳ – ۴ – فرضیه ۲. بین راهبردهای مطالعه و هدف گزینی رابطه وجود دارد

۳ – ۳ – ۴ – فرضیه ۳. بین باور های معرفت شناختی و راهبردهای مطالعه رابطه وجود دارد.

۴ – ۳ – ۴ فرضیه ۴. سهم باورهای معرفت شناختی و هدف گزینی در راهبردهای مطالعه به چه میزان است؟

۵- نتیجه گیری و پیشنهادات

۱ – ۵- بحث و نتیجه گیری

۱ – ۱ – ۵ فرضیه ۱: بین ابعاد باورهای معرفت شناختی و ابعاد جهت گیری هدف رابطه وجود  دارد.

۲ – ۱ – ۵ – فرضیه ۲: بین ابعاد باورهای معرفت شناختی و راهبردهای مطالعه رابطه وجود دارد.

۲ – ۱ – ۵ – فرضیه ۳: بین ابعاد جهت گیری هدف و ابعاد راهبردهای مطالعه رابطه وجود دارد. ۵ -۴ – ۱-فرضیه ۴:سهم باورهای معرفت شناختی و هدف گزینی در پیش بینی راهبردهای مطالعه به چه میزان است؟

۳ – ۵- محدودیت های پژوهش

۴ – ۵- پیشنهادات

منابع و ماخذ

چکیده به زبان انگلیسی

چکیده

هدف از انجام پژوهش حاضر بررسی نقش باور های معرفت شناختی در هدف گزینی و انتخاب راهبرد های مطالعه در دانشجویان کارشناسی رشته روانشناسی دانشگاههای تهران است برای انجام این تحقیق از بین دانشجویان کارشناسی روانشناسی دانشگاههای دولتی تهران دانشگاه تربیت معلم، شهید بهشتی، الزهرا)، تعداد ۳۰۰ دانشجو به صورت تصادفی با استفاده از نمونه گیری خوشه ای انتخاب گردیدند و به پرسشنامه های معرفت شناختی شومر (۱۹۹۲)، پرسشنامه جهت گیری هدف وندی ویل (۱۹۹۷)، الیوت و مک گریگور (۲۰۰۱) و پرسشنامه ارزیابی راهبردهای مطالعه البیوت مک گریگور و گیبل،۱۹۹۹)، پاسخ دادند. نتایج همبستگی و رگرسیون نشان داد که باورهای معرفت شناختی تاثیر مستقیمی بر هدف گزینی و انتخاب راهبردهای مطالعه داشت. به این ترتیب یادگیرندگانی که باور داشتند، علم قطعی است، به دنبال یک پاسخ بودند و از وجود ابهام اجتناب می کردند، و همچنین به مراجع متکی بودند، دارای جهت گیری هدف معطوف به عملکرد با بلاتکلیفی بودند و رویکردشان به مطالعه پردازش سطحی و نابسامانی در مطالعه بود. بالعکس افرادی که باور به یادگیری داشتند، دارای جهت گیری هدف معطوف به یادگیری بودند و رویکردشان به مطالعه پردازش عمیق خواهد بود. این بافته ها با مبانی نظری پژوهش و بسیاری از پژوهشهای انجام گرفته در این زمینه همخوانی و همسویی دارد.

واژگان کلیدی: باورهای معرفت شناختی، هدف گزینی، راهبردهای مطالعه

مقدمه

موضوع یادگیری و عوامل اثر گذار بر آن ، از دیر باز مورد توجه و نظر روانشناسان و مربیان تعلیم و تربیت بوده است. عواملی نظیر هوش، انگیزش، توانایی تفکر منطقی و شناخت و سبک های شناختی و روشهای مطالعه و یادگیری و سایر متغیرهای شناختی بر فرایند یادگیری نقشی اساسی دارند.شناخت و ابعاد آن از جمله متغیرهای حیاتی در یادگیری و سایر فرایندهای روانی می باشند. فرد با آگاهی از فرایندهای شناختی و موفقیت در حل مساله به تدریج به مراتب کارآمدتر و موفق تر کار کردهای شناختی دست می یابد که در تعامل و رویارویی با جهان پیرامون، کنش او را تسهیل می کند و رسیدن به اهداف مختلف را میسر می سازد.از جمله فرایندهای عالی ذهن که در یادگیری و سایر زمینه ها نقش دارند، باورهای معرفت شناختی می باشد.باورهای معرفت شناختی در واقع مفاهیم ذهنی افراد در خصوص ماهیت دانش و شناخت و دانستن است. الکساندر و مورفی (۲۰۰۲)، باورهای معرفت شناختی را، باورهای افراد درباره ساختار و طبیعت دانش فرد تعریف می کنند. باورهای معرفت شناختی ابتدا در مباحث فلسفی مطالعه و بررسی شده است. با این حال این باورها تا اواسط دهه ۱۹۵۰ توسط روانشناسان مطالعه نگردید( هوفر و پینتریچ،۱۹۹۷). هوفر و پینتریچ (۱۹۹۷)، ادبیات پژوهشی روانشناسی را در مورد باورهای معرفت شناختی مرور کردند و سه دوره پژوهش را مشخص کردند. در دوره نخست رشد و توسعه باورهای معرفت شناختی در طول زمان بررسی گردید (برای مثال رجوع شود به پری، ۱۹۷۰)، دوره دوم به تاثیر باورهای معرفت شناختی بر تفکر و استدلال متمرکز است (برای مثال رجوع شود به کینگ و کیتچنر، ۱۹۹۴). دوره سوم به کاوش در مورد ساختار باورهای معرفت شناختی می پردازد و یک سیستم ساختاری را که از ابعاد مختلف به جای یک ساختار کلی تشکیل یافته را تبیین می کند (برای مثال رجوع شود به شومر ،۱۹۹۰). شومر (۱۹۹۰)، چهار بعد باورهای معرفت شناختی را معرفی می کند. این ابعاد شامل باور درباره ساختار دانش، ثبات دانش و منبع دانش و همچنین ماهیت اکتساب دانش و توانایی اکتساب دانش است. همچنین بررسی های سالهای اخیر نشان می دهد که این تمایل وجود دارد که علاوه بر ابعاد باورهای معرفت شناختی، حوزه های خاص و ویژه در زمینه باورهای معرفت شناختی بررسی شود (رجوع شود به هوفر ۲۰۰۰، بهل و همکاران ۲۰۰۲). برای مثال باورهای معرفت شناختی درباره ریاضی و تاریخ که بهل و همکاران (۲۰۰۲)، آن را تبیین کردند. در سالهای اخیر مطالعات بیشتری در رابطه با باورهای معرفت شناختی و ارتباط آن با سایر متغیرهای شناختی و انگیزشی بررسی شده است (داهل ۲۰۰۵، شومر ۱۹۹۸، شومر ۱۹۹۳). یکی از این متغیرها جهت گیری هدف است. فیشرو فورد (۱۹۹۸)، این متغیر را یک متغیر انگیزشی توصیف کردند که اهداف افراد را هنگام مواجهه با یک تکلیف آموختنی، تبیین می کند. استیل و جانسون و همکاران (۲۰۰)، هدف گزینی را سازه مهمی که برای درک یادگیری، آموزش و عملکرد، به کار گرفته می شود، تعریف کردند. مورفی و الکساندر (۲۰۰۰)، این متغیر را به دو مولفه کلی تقسیم می کند؛ مفهوم اهداف و جهت گیری های هدف. قبل از این تقسم بندی، دوک (۱۹۹۰)، بیان داشت که در شکل جهت گیری هدف وجود دارد: ۱) جهت گیری هدف معطوف به یادگیری و ۲) جهت گیری هدف معطوف به عملکرد. در جهت گیری هدف معطوف به یادگیری، افراد سعی می کنند تا تسلط و پیشرفت و موفقیت را در یک موضوع جدید، تجربه کنند، اما در جهت گیری معطوف به عملکرد، افراد در تلاشند تا محبوبیت و مطلوب بودن از سوی دیگران را جلب کنند و از قضاوت انتقاد آمیز نسبت به رفتار خود، اجتناب ورزند. دپی بات و اسکرایب (۲۰۰۰) در پژوهش خود نشان دادند که بین ابعاد باورهای معرفت شناختی و جهت گیری هدف رابطه وجود دارد. این نتیجه پژوهش آنها با پژوهش واینر (۱۹۹۱)، همخوان بود. واینر در رابطه با اهداف و باورها در مورد کوشش و توانمندی ها، نشان داد، یادگیرندگانی که اهداف تسلط دارند و یادگیرندگانی که اهداف عملکردی بهنجار دارند، معتقدند که رشد توانایی های آنان بطور مستقیم با کوششهایشان مرتبط است. در مقابل یادگیرندگانی که دارای اهداف عملکردی تایید اجتماعی می باشند، بر این باورند که تلاشهای آنان به رشد و توسعه توانمندی آنها، کمکی نمی کند. پس نتیجه این پژوهش نشان داد بین باورها و اهداف یادگیرندگان ارتباط تنگاتنگی وجود دارد. با این حال ممکن است که این مساله در فرهنگهای دیگر متفاوت باشد و محیط اجتماعی به عنوان یک عامل موثر، عمل کرده و سبب ایجاد یافته ها و نتایج متفاوت در فرهنگهای مختلف گردد. پژوهشگران همچنین رابطه بین باورهای معرفت شناختی و راهبردهای یادگیری را مطالعه کرده اند. راهبردهای یادگیری عبارت از طرح هایی برای تحقق اهداف یادگیری هستند (کدیور، ۱۳۸۶). یادگیرندگان در هنگام روبه رو شدن با انواع تکالف یادگیری از راهبردهای مشخصی برای یادگیری استفاده می کنند. این راهبردها شامل افکار و رفتارهای پنهان و آشکار است که با موفقیت در یادگیری مرتبط هستند و می توانند از طریق مداخلات آموزشی تغییر پابند (وینستین و همکاران، ۱۹۸۷).پینتریچ و اسکرابن (۱۹۹۲)، پیشنهاد می کنند که این باورها تاثیر مستقیم و غیر مستقیمی بر راهبردهای مطالعه و یادگیری می گذارند. شومر (۱۹۹۴)، در همین رابطه نشان می دهد که باورهای معرفت شناختی با فعالیت های فراشناختی در ارتباط است. برای مثال شومر ثابت کرد که این باورها در شیوه هایی که یادگیرندگان برای حل مسائل ریاضی به کار می برند، نقش تعیین کننده ای دارد. پژوهشهای متعددی هم نشان می دهند که بین جهت گیری هدف (هدف گزینی) و راهبردهای مطالعه و یادگیری ارتباط وجود دارد (برای مثال شانک ۲۰۰۵، پینتزیچ ۲۰۰۰). یافته های متعددی گزارش کرده اند، فراگیرانی که رفتارهای خودگردان را به کار می برند و از راهبردهای شناختی و فراشناختی استفاده می کنند، با جهت گیری هدف تسلط یابی مطالعه می کنند و در نتیجه یادگیری آنها آسانتر و موثرتر رخ می دهد.از آنجایی که باورهای معرفت شناختی، جهت گیری هدف و رویکردهای مطالعه موضوعات مهمی در حوزه یادگیری محسوب می شوند و پژوهشهای متعددی در این زمینه ها انجام گرفته است، با این وجود، اغلب این پژوهشها این متغیرها را همزمان مورد مطالعه قرار نداده اند. در پژوهش حاضز این متغیرها همزمان در یک جامعه دانشجویی گسترده مورد مطالعه و بررسی قرار می گیرد.

بیان مساله

فهم عوامل موثر بر یادگیری و عملکرد تحصیلی فراگیران یکی از موضوعات مهم و مورد علاقه پژوهشگران حوزه تعلیم و تربیت است. در تلاش برای شناخت روش های یادگیری فراگیران ، انگیزه های یادگیری آنان و عوامل متعددی که می تواند فرایند یادگیری را متاثر سازد، در هر محیط و شرایط یادگیری، لازم است، مطالعه شود.همچنین فهم چگونگی تجارب یادگیری فردی نیز ضرورت دارد. زیرا در رابطه با هر فرد نیز عوامل متعدد، روند یادگیری او را تحت تاثیر قرار می دهد.برای فهم این فرایند، می توان به نظریه موجبیت دوگانه بندورا (۱۹۸۹)، تکیه کرد، یعنی فرایندی که عواملفردی و محیطی بر یکدیگر تاثیر متقابل دارند. این نظریه نشان دهنده اهمیت روابط میان شناخت فراگیران،رفتار آنان و محیط است. بر اساس نظر بندورا (۱۹۸۹)، هر کدام از این سه مولفه تاثیر مستقیم در شکل گیری دو مولفه دیگر و هدایت پاسخ ها و واکنش ها دارند. پژوهش حاضر کشف روابط درونی شناخت، رفتار و محیط در دانشجویان را مد نظر دارد. به همین منظور به بررسی مولفه های باورهای معرفت شناختی، جهت گیری هدف و انتخاب راهبردهای مطالعه در این دانشجویان می پردازد. قسمت دیگر این پژوهش به بررسی و مقایسه نتایج این پژوهش با پژوهشهای خارج از محیط دانشگاهی و همچنین پژوهشهایی که در خارج از کشور انجام گرفته است، می پردازد و نشان خواهد داد که محیط فرهنگی- اجتماعی دانشگاه چه تاثیری بر باورهای معرفت شناختی دانشجویان ایجاد کرده است این پژوهش رابطه بین ابعاد باورهای معرفت شناختی را با سازه های انگیزشی را نیز بررسی می کند. سازه های انگیزشی در این پژوهش جهت گیری های هدف ( برای مثال جهت گیری عملکردی و جهت گیری یادگیری) است. در همین راستا مورفی و همکاران (۲۰۰۲)، روابط معنی داری بین ابعاد باورهای معرفت شناختی و مولفه های جهت گیری هدف شامل جهت گیری عملکردی، جهت گیری یادگیری، جهت گیری عملکرد گریزی و جهت گیری تکلیف گریزی، را در دانشجویان نشان داد.در قسمتی دیگر، در این پژوهش رابطه بین ابعاد باورهای معرفت شناختی با راهبردهای مطالعه تحلیل و بررسی می کند تا مشخص شود که آیا بین ابعاد باورهای معرفت شناختی با سه روش مطالعه در بین دانشجویان رابطه مشاهده می شود یا خیر؟. بررسی پیشینه پژوهشی موید آن است که در این زمینه پژوهش های قلیلی حتی در خارج از کشور، انجام گرفته است. با این حال نتیجه برخی پژوهشها نشان می دهد که باورهای معرفت شناختی با نوع راهبردهای مطالعه مرتبط است و حتی می تواند تعیین کننده آن به شمار آید. برای مثال بیگز (۱۹۸۷) و بیگز و وانگیز (۱۹۹۳)، نشان دادند که ابعاد باورهای معرفت شناختی نه تنها گرایش های انگیزشی فراگیران را تحت تأثیر قرار می دهد، بلکه نوع راهبردهای مطالعه و یادگیری آنان را متاثر می سازد.در یک جمع بندی کلی در پایان بیان مساله اشاره می شود که این پژوهش همبستگی بین متغیرها را مطالعه می کند و برای نخستین بار یک مدل ارائه می دهد و روابط مستقیم بین این متغیرها را تبیین می کند. این مدل در واقع اثر على رابطه بین باورهای معرفت شناختی، جهت گیری هدف و رویکردهای مطالعه را که می تواند بسیار ارزشمند باشد و راه را برای انجام پژوهش های آینده هموار سازد، آشکار می کند.

ضرورت انجام پژوهش

اینکه ما چگونه می اندیشیم ، چگونه یاد می گیریم و چگونه مسائل را حل می کنیم، فرایندهای شناختی میباشند که روانشناسان و مربیان در حوزه تعلیم و تربیت توجه زیادی به آن دارند. این فرایندهای شناختی برایمعلمان، که مسئول اصلی هدایت یادگیری فراگیران خود هستند، مهم تلقی می شود. بسیاری از متخصصان تعلیم و تربیت معتقدند که وظیفه اصلی و اساسی مربی، پرورش فرایندهای شناختی فراگیران است. فرایند تعلیم و تربیت در آخرین دهه قرن بیستم و آغاز قرن حاضر، تغییرات عظیم و برجسته ای را پشت سر گذارده و هنوز هم باید خود را برای مواجهه با دگرگونی های جدید آماده سازد. پیشرفت های تکنولوژیک، سیتمهای اطلاع رسانی، انفجار اطلاعات و حجم عظیم اطلاعات تولید شده، ما را بر آن می دارد که در پی یافتنروشهای نوین یادگیری و کارآمدتر شدن روشهای یادگیری-یاددهی باشیم تا از این طریق با پدیده روز افزون گسترش علم و انفجاز اطلاعات تعامل سازنده داشته باشیم.پژوهشهای مختلف نشان می دهد که باورهای معرفت شناختی، از جمله متغیرهایی است که بر چگونگی تفکر، حل مساله، درک مطلب، یادگیری و انگیزش تاثیر می گذارد (برای مثال شومر ۱۹۹۴، پینتزیچ ۲۰۰۲’)، و عامل تعیین کننده بالقوه استعداد یک فرد تلقی می شود(نیر و شومر ۲۰۰۲). هوفر (۲۰۰۱) بیان می کند که باورهای معرفت شناختی چگونگی شکل گیری دانش در ذهن و نحوه دانستن را تبیین می کند. این باورها روی تصمیم گیری های افراد، اطلاعاتی که جستجو می کنند و ارزیابی منابع اطلاعاتی اثر گذارند (ورتایمر ۲۰۰۳). همچنین هدفهایی را که فراگیران برای خود بر می گزیند، نشات گرفته از باورهای معرفت شناختی آنها نسبت به یادگیری است. این باورها حتى هدف گزینی افراد را هدایت می کنند و راههای رسیدن به آنها را تعیین می کنند (اسچل ۲۰۰۸). باورهای معرفت شناختی، مربیان و فراگیران را قادر می سازد تا رویکردها، انگیزه ها و راهبردهای …

مشخصات
  • جنسیت زن
  • وابسته به کلینیک
  • تجارب / مهارت ها
  • دانشگاه دانشگاه تربیت معلم تهران
  • رشته تحصیلی روانشناسی تربیتی
  • گواهینامه ها
  • پست های مدیریتی
  • مقطع تحصیلی کارشناسی ارشد
  • کلمات کلیدی رعنا جهانی ملکی روانشناس، رعنا جهانی ملکی مشاور، رعنا جهانی ملکی روان درمانگر، رعنا جهانی ملکی روانپزشک، رعنا جهانی ملکی متخصص اعصاب و روان
تخصص ها
  • روان‌شناسی تربیتی
تصویر
رعنا جهانی ملکی
روانشناس بالینی و فردی
(4)

E-Teb.com © Copyright 2016 روانشناس یا روانپزشک. تمامی حقوق محفوظ است.

دکتر - مشاوره خانواده - پزشک - مشاوره آنلاین - شماره دکتر