منو
X

تصویر
رومینا منانی
مشاور خانواده
(3)
آمار این متخصص
(3) رای
0%

دقت

100%

مفید بودن

0%

دانش و مهارت

0%

رفتار بالینی

60%

وقت شناسی

40%

هزینه اقتصادی

توضیحات پروفایل
  

رومینا منانی هستم، فارغ التحصیل مشاوره گرایش خانواده در مقطع کارشناسی ارشد از دانشکده علوم تربیتی و روانشناسی دانشگاه اصفهان در سال ۱۳۸۹، پایان نامه ی اینجانب تحت عنوان “اثر بخشی درمان مبتنی بر دلبستگی کودک محور بر کاهش نشانه های افسردگی دانش آموزان دختر مقطع دبستان شهر اصفهان” می باشد که در ادامه بخشی از آن را مطالعه می کنید:

دانشگاه اصفهان

دانشکده علوم تربیتی و روانشناسی

گروه مشاوره

پایان نامه کارشناسی ارشد رشته مشاوره گرایش خانواده

عنوان:

اثر بخشی درمان مبتنی بر دلبستگی کودک محور بر کاهش نشانه های افسردگی دانش آموزان دختر مقطع دبستان شهر اصفهان

استاد راهنما:

دکتر فاطمه بهرامی

استاد مشاور:

دکتر احمد عابدی

پزوهشگر:

رومینا منانی

بهمن ماه ۱۳۸۹

فهرست مطالب

عنوان

فصل اول: کلیات پژوهش

مقدمه

بیان مسئله

اهداف پژوهش

اهمیت و ارزش پژوهش

فرضیه های پژوهش

کاربرد نتایج

تعریف متغیرهای پژوهش

افسردگی کودکان

درمان کودک محور مبتنی بر دلبستگی

کیفیت دلبستگی عزت نفس کودکان

یادگیری اجتماعی – هیجانی کودکان

فصل دوم پیشینه پژوهش

مقدمه

پیشینه نظری

افسردگی کودکان

نگاه کلی به افسردگی

ملاک های تشخیصی و طبقه بندی افسردگی در کودکان و نوجوانان

زمینه تاریخی افسردگی در کودکان و نوجوانان

همه گیر شناسی افسردگی

میزان بروز و میزان شیوع

سیر رشدی و خصوصیات مختص به سن

سن بروز افسردگی

افسردگی و جنسیت

اختلالات همراه افسردگی

تاثیر وضعیت اجتماعی و اقتصادی

سبب شناسی افسردگی

عوامل زیست شناختی

عوامل روان شناختی

عوامل محیطی

افسردگی در بافت خانواده

نشانه های رفتاری افسردگی در مدرسه

نشانه های درونی شده

نشانه های بیرونی شده

مشکلات تحصیلی

پیشگیری افسردگی در دوران کودکی

درمان افسردگی

درمان شناختی رفتاری

روان درمانی بین فردی برای نوجوانان

رویکرد مبتنی بر خانواده

مداخله محیطی

دلبستگی در کودکان

نگاه کلی به دلبستگی

اصول نظریه دلبستگی

الگوهای فعال درونی

ثبات و تداوم دلیستگی

مراحل شکل گیری دلبستگی

کیفیت دلبستگی و انواع سبک های دلبستگی

عواملی که بر ایمنی دلبستگی تاثیر می گذارند

دلبستگی و رشد بعدی

دلبستگی های چندگانه

عملکردهای دلبستگی

فراهم کردن احساسات امنیت

تنظیم عاطفه و بر انگیختگی

افزایش بیان احساسات و ارتباطات

دلبستگی مبنایی برای اکتشاف

مفهوم دلبستگی در کودکی میانه

ارزیابی دلبستگی در کودکی میانه

دلبستگی و مشکلات سلامت روان

دلبستگی و افسردگی

مداخلات در دلبستگی

پیشینه پژوهش

تحقیقات انجام گرفته پیرامون افسردگی کودکان

تحقیقات داخلی

تحقیقات خارجی

تحقیقات انجام گرفته پیرامون دلبستگی کودکان

تحقیقات داخلی

تحقیقات خارجی

تحقیقات انجام گرفته پیرامون افسردگی و دلبستگی در کودکان

تحقیقات انجام گرفته پیرامون درمان مبتنی بر دلبستگی در کودکان

خلاصه فصل

فصل سوم روش پژوهش مقدمه

روش پژوهش

جامعه آماری نمونه و روش نمونه گیری

ملاک های ورود

ملاک های خروج

ابزارهای پژوهش

پرسشنامه افسردگی کودکان

مقیاس دلبستگی به والدین و همسالان فرم تجدید نظر شده کودکان

پرسشنامه عزت تفسی روزنبرگ

پرسشنامه یادگیری اجتماعی هیجانی

متغیرهای پژوهش

متغیر مستقل

متغیرهای وابسته

متغیر کنترل

روش اجرای پژوهش

محتوای جلسات آموزشی – درمانی

روش آماری تجزیه و تحلیل داده ها

فصل چهارم بافته های پژوهش

مقدمه

آزمون فرضیه های پژوهش

فرضیه اول

فرضیه دوم

فرضیه سوم

فرضیه چهارم

فصل پنجم بحث و نتیجه گیری

مروری بر پژوهش

بحث در یافته های پژوهش

فرضیه اول

فرضیه دوم

فرضیه سوهم

فرضیه چهارم اعتبار پژوهش

محدودیت های پژوهش

پیشنهادات پژوهش

پیشنهادات کاربردی

نتیجه گیری

پیوست ۱ پرسشنامه افسردگی کودکان

پیوست ۲ پرسشنامه دلبستگی به والدین – فرم تجدید نظر شده برای کودکان

پیوست ۳ پرسشنامه عزت نفس روزنبرگ

پیوست ۴ پرسشنامه یادگیری اجتماعی – هیجانی

پیوست ۵ فرصت جلسات کودکان

پیوست ۶ فرمت جلسات والدین

پیوست ۷ جواب نامه ارسالی به پروفسور گیلیان اسکافیلید

منابع و مأخذ

چکیده

هدف این پژوهش بررسی تأثیر رویکرد مبتنی بر دلبستگی کودک محور بر کاهش نشانه های افسردگی دانش آموزان دختر مقطع دبستان شهر اصفهان بود. این تحقیق نیمه تجربی بوده و نمونه می پژوهش شامل ۳۰ دانش آموز کلاس چهارم دبستان بود که به صورت روش انتخاب تصادفی چند مرحله ای در دو گروه آزمایش (۱۵ نفر) و کنترل (۱۵ نفر) جایگزین شدند. ابزارهای مورد استفاده در پژوهش پرسشنامه کی اقسردگی کودکان، پرسشنامه کیفیت دلبستگی، پرسشنامه عزت نفس روزنبرگ و مقیاس یادگیری اجتماعی هیجانی بود، متغیر مستقل درمان مبتنی بر دلبستگی کودک محور بود که در شش جلسه گروهی برای دانش آموزان به همراه یک جلسه آموزشی برای والدین در گروه آزمایش اعمال شد. داده ها با روش تحلیل کوواریانس چند متغیره تحلیل گردید. نتایج نشان داد که درمان مبتنی بر رویکرد دلبستگی کودک محور بر کاهش نشانه های افسردگی موثر بوده است. همچنین این رویکرد بر افزایش کیفیت دلبستگی والدینی، عزت نفس و یادگیری اجتماعی – هیجانی تاثیر داشته است.

کلید واژه ها: افسردگی، درمان مبتنی بر رویکرد دلبستگی کودک محور، کیفیت دلبستگی والدینی، عزت نفس، یادگیری اجتماعی – هیجانی.

فصل اول کلیات پژوهش

مقدمه

در مقابل فرض رایج مبنی بر اینکه کودکان در مستین مدرسه علایم معمول افسردگی را نشان نمی دهند بلکه به احتمال زیاد نشانه های پوشیده مانند شکایات جسمی به عنوان مثال، دل درد) و با رفتار مخرب را نشان می دهند، مطالعات نشان داده اند که کودکان اغلب نشانه های معمول افسردگی مانند غمگینی، فقدان احساس لذت و احساس گناه بیش از حد را ابراز می کنند. به دنبال آن، تعداد بسیار زیادی از داده های تجربی که بروز و خط سیر افسردگی را در کودکان سنین مدرسه توصیف می کردند منتشر شده است. این مطالعات رو به سلامت روان کودک را در کلینیک های سلامت روانی در سراسر جهان، در نتیجه شناسایی گسترده افسردگی و درمان آن در کودکان سنین مدرسه و نوجوانان تغییر دادند (لابی، ۲۰۱۰).افسردگی به طور قابل توجهی بر حوزه های متعددی از عملکرد کودکان، از جمله موفقیت تحصیلی، عملکرد اجتماعی و روابط خانوادگی تاثیر می گذارد؛ علاوه بر این، شروع زود هنگام افسردگی معمولا پایدارتر است و با پیامدهای منفی مهمی در بزرگسالی از جمله احتمال افزایش دوره های افسردگی پی در پی، چالش در روابط میان فردی، ناسازگاری زناشویی، سیگار کشیدن، رفتار منحرف و ناخشنودی از زندگی در ارتباط است (آرورا ،۲۰۰۹)برخی از رویکردهای نظری اصلی پیرامون سیب شناسی افسردگی شامل مدل های زیستی (ژنیک و شیمی اعصاب)، مدل های شناختی، مدل های رفتاری میان فردی، مدال های خانواده و مدل های استرس زندگی می باشند (هامن و رادولف، ۲۰۰۳). در مدل های خانواده تحقیقات به روشنی نقش اساسی والدین را در آسیب پذیری کودکان با افسردگی اثبات کرده اند. وقتی افسردگی کودکان مفهوم سازی می شود، ضروری است که به تاثیر محیط خانواده توجه کنیم. بنابراین، تعجب آور نیست که به روابط و متغیرهای خانواده به عنوان عوامل مهم در درمان افسردگی اشاره شود. متغیرهای والدینی بر ماهیت و شدت افسردگی دوران کودکی اثر می گذارند. از این رو، برای افزایش اثرات درمان، در گیر کردن موضوعات والدینی و خانواده در طول درمان لازم می باشد (گریوز، ۲۰۰۷)نظر به های رشدی گوناگون، در رابطه با مدل های ارائه شده بر اساس تعامل کودک با مراقبانشی و تاثیر این تعامل بر رفتار در زمینه های مختلف، توافق دارند (توث و سیکچیتی ، ۱۹۹۶). به ویژه، نظر به دلبستگی عمیقا در در کی تاثیر والدین بر رشد کودکان کمک کرده است (گریوز، ۲۰۰۷). بنا به نظریه های روان کاوی و کردار شناسی، احساس درونی محبت و ایمنی که از رابطه ی دلبستگی سالم حاصل می شود، به تمام جنبه های رشد روانی کمک می کند (برک، ۲۰۰۷ / ۱۳۸۸ ). کودکانی با یک رابطه دلبستگی ایمن با خانواده شان و کسانیکه از طرف خانواده شان گرمی و حمایت دریافت می کنند، به احتمال بیشتر قادرند این منابع را برای غلبه بر رویدادهای استرس زای زندگی به کار گیرند و در نتیجه از سلامت جسمی و روانی بهتری برخوردار خواهند بود (وو، کاو، ین و لی ۲۰۰۷)بر طبق نکات ذکر شده، اهمیت پیشگیری و درمان نشانه های افسردگی کودکان ضروری به نظر می رسد. علی رغم تلاش برای درمان افسردگی دوران کودکی توجه کمی به رویکردهای رشدی به ویژه رویکرد دلبستگی شده است. از این رو در این پژوهش ضمن معرفی رویکردی نوین در زمینه مداخله در افسردگی دوران کودکی میزان اثربخشی این رویکرد در ارتقای سلامت روانی کودکان سنین دبستان مورد بررسی قرار می گیرد.

بیان مسئله

بیماری های روانی در کودکان به قدری پیچیده هستند که متخصصان سلامت روانی همیشه قادر به تشخص آنها نیستند (کالب و رایموند ۳، ۲۰). بیشتر ارقام در دسترس اخیر نشان می دهند که در بین کودکان ۵ تا ۱۰ ساله ٪۲ / ۲ از پسران و ۵ / ۲ از دختران مبتلا به اختلالات هیجانی، ترس، اضطراب، فوبیا أهراس) و افسردگی هستند، حال آنکه همین اختلالات مبان نوجوانان ۱۶-۱۱ ساله در ۴ % از پسران و ۱/۶ % از دختران دیده می شود.(سائون ۲۰۰۶).افسردگی دوران کودکی خطر تجربه رخداد افسردگی بعدی را در طول دوره های زندگی افزایش می دهد. به علاوه، افسردگی در دوران کودکی و نوجوانی با بسیاری از پیامدهای منفی بزرگسالی نظیر مشکلات تحصیلی، رفتارهای جنسی پر خطر و روابط اجتماعی ضعیف ارتباط دارد (هورویتز و گاربر : ۲۰۰۶)؛ علاوه بر این، کودکان افسرده بالینی بیشتر به خودکشی تمایل دارند (استلبرگ، کلارک و بنگار ، ۲۰۰۲). بنابراین به دلیل چنین خطرها و پیامدهایی مطالعه علل و قرائن افسردگی و نشانه های آن در کودکان و نوجوانان از اهمیت بسزایی دارد، کودکان با اختلالات افسردگی علاقه شان را برای فعالیت هایی که قبلا از آنها لذت می بردند از دست می دهند، خودشان را مورد انتقاد و تکوهش قرار می دهند و نسبت به آینده باد بین و نا امید هستند. آنها به فقدان انرژی، داشتن مشکلات در مدرسه، اشکال در خواب و احتمال داشتن دل درد و سردرد گرایش دارند (هازل ،۲۰۰۲). کودکان افسرده شبیه نوجوانان افسرده نیستند؛ آنها اغلب تحریک پذیر هستند تا اینکه غمگین و کناره گیر باشند. کودکان افسرده علاقه کمتری برای بازی نشان می دهند و برخی، موضوعات مربوط به مرگ را کاوش می کنند (کالب و رایموند، ۲۰۰۳).در سال های اخیر، بیشتر تحقیقات، بررسی سیب شناسی، درمان و پیشگیری از افسردگی را با استفاده از نمونه بزرگسالان انجام داده اند. متاسفانه، نتایج به دست آمده از مطالعات آزمون مدل های افسردگی در بزرگسالان را نمی توان به دوران کودکی بسط داد. ترجیحا، تفاوت های مرتبط با سن در رشد شناختی، هیجانی، رفتاری و جسمانی باید مورد توجه قرار گیرند، و نظریه های سی شناختی و همچنین اثربخشی مداخلات درمانی و پیشگیرانه باید در نمونه های کودکان، نوجوانان و بزرگسالان به صورت مستقل بررسی شوند. به طور خلاصه می توان گفت در تلاش برای درک بروز افسردگی در کودکان در رویکرد شناختی و بین فردی مورد استفاده قرار گرفته است. هر رویکرد به طور جداگانه در درک ما از بروز افسردگی نقش داشته است. نظریه های شناختی (به عنوان مثال، نظریه شناختی افسردگی یک) شواهدی برای تاثیر شناخت منفی در بروز افسردگی ارائه کرده است، در حالی که نظریه های میان فردی (به عنوان مثال، تئوری تعامل افسردگی کوین ) پر نقش فرآیندهای میان فردی (به عنوان مثال، روابط با خانواده و همسالان در افسردگی تاکید می کند. استفاده از رویکرد یکپارچه شناختی – میان فردی به بررسی تعامل بین هر دو عامل درون فردی و میان فردی توجه می کند. نظر به دلبستگی یکی از این نظریه های یکپارچه است که می تواند به عنوان یک چهار چوب شناختی – میان فردی برای درک بروز افسردگی در کودکان استفاده شود (لی و هاتکین ، ۲۰۰۹).در پیشینه پژوهش ارتباط بین جدایی از مظهر دلبستگی اولیه و افسردگی توسط کار اسپیئر و دیگران در دهه های ۱۹۴۰ و ۵۰ پیشنهاد شد که نشان می داد کودکان در جاهایی طولانی مدت از والدین خود در بیمارستانها و با سایر محیط های رسمی اغلب رفتاری مانند افسردگی را ابراز می کنند. جدایی از مادر زود هنگام و سایر شکست ها در روابط دلبستگی به عنوان عوامل خطر برای شروع بیماری افسردگی بعدی در افراد آسیب پذیر شناخته شده اند (هنسی دیک و اسچیمل وب، ۲۰۱۰). به طور کلی ثابت شده است که الگوهای دلبستگی نا ایمن به عنوان عوامل خطر برای مشکلات روانی گوناگون، از جمله افسردگی محسوب می شوند. مطالعات متعددی در مورد نوجوانان و بزرگسالان ثابت کرده اند که سبک دلبستگی تا ایمن با احتمال زیاد با تجربه افسردگی در ارتباط است (آبلا” و همکاران، ۲۰۰۵). به طور مشابه، در تحقیقات انجام شده با کودکان بافته ها حاکی از آن بوده است که سطوح بالاتر دلبستگی نا ایمن به طور معناداری با سطوح نشانه های افسردگی فعلی در ارتباط است (برای مثال، موریس، مایر و میسترز ۲۰۰۰؛ گراهام و ایستربروکر، ۲۰۰۰)تامپسون (۲۰۰۸) در نتیجه گیری مرور پیشینه پژوهشی دلبستگی اولیه و رشد بعدی بیان می کند که کودکان با سابقه دلبستگی ایمن نسبت به کودکان تا ایمن قادر به توسعه و حفظ روابط نزدیک موفق تر به ویژه با والدین و همسالان خود هستند. انواع کیفیت های شخصیتی مطلوب در دوران کودکی و نوجوانی را نشان می دهنده به احتمال بیشتر اشکال سازنده تهیج پذیری و خود تنظیمی هیجانی را ابراز می کننده و عزت نفس مثبت بیشتری راه در هر دو نوع ارزیابی صریح و ضمنی از مفهوم خود، نشان می دهند. کودکان دلبسته ایمن درک احساسات بیشتر و مهارت های حل مساله اجتماعی شایسته تری را نشان می دهند؛ در وشد وجدان پیشرفته تر هستند و نسبت به کودکان نا ایمن کمتر تنها هستند.نکته دیگر اینکه، نظریه دلبستگی با یکی از وسیع ترین و عمیق ترین خطوط پژوهش در روانشناسی مدرن، به یک نظر به علمی مهم در زمینه رشد اجتماعی – هیجانی تبدیل شده است (زیو ،۲۰۰۵). در واقع، مفهوم رشد اجتماعی – هبجاتی روی رفتار های مطلوب اجتماعی و توانایی برای تنظیم و نهم مبجانات متمرکز می شود. رفتارهای مطلوب اجتماعی شامل کمک کردن، مشارکت کردن و توجه بمنظور ایجاد و حفظ رفتار های مثبت با همسالان می باشد. تنظیم و فهم هیجانات شامل توانایی در کنترل احساسات و رفتارهای آنی، شناسایی و تعدیل رفتارها و احساسات منفی و ارتقاء احساسات مثبت در راستای آسایش فرد می شود (پیتون، ۲۰۰۰). عدم توانایی برای تنظیم مناسب احساسات أغلب منجر به ایجاد مشکلات درون گرانی و برون گرایی می شود (آیزنبرگ” و همکاران، ۲۰۰۱)، و از آنجاییکه نظریه دلبستگی دید افراد نسبت به خودشان و محیط شان را در روابط توضبح می دهد، فرض اینکه سبک دلبستگی با عزت نفس در ارتباط باشد. بدیهی به نظر می رسد. عزت نفس اغلب به عنوان احساس کلی فرد نسبت به خودش بعد از خود ارزیابی تعریف می شود. بالیی (۱۹۷۳) پیشنهاد می دهد که روشی که افراد خودشان را می بینند بر دید آنها نسبت به دیگران نیز تاثیر می گذارد و بالعکس. این دید. با بافته هایی که داشتن سبک دلبستگی نا ایمن می تواند منجر به دید منفی نسبت به خود و نسبت به افراد مهم شود همخوان است (رابرتز و همکاران، ۱۹۹۶). در کل، تحقیقات زیادی به این نتیجه رسیده اند که عزت نفس متغیر میانجی بین دلبستگی و افسردگی است (هاتکین و همکاران، ۲۰۰۵ء رابرتز و همکاران، ۱۹۹۶؛ وی و کو، ۲۰۰۷).درمان مبتنی بر دلبستگی اصطلاحی است که برای مداخلات و پا رویکردهای مبتنی بر نظریه دلبستگی، تشات گرفته از نظریه جان بالیی، به کار می رود. این رویکردها در دامنه ای از روش های درمان فردی تا برنامه های بهداشت عمومی، که به طور ویژه برای خانواده هایی که کودکی را به فرزندی قبول می کنند طراحی شده است، …

مشخصات
  • جنسیت زن
  • وابسته به کلینیک
  • تجارب / مهارت ها
  • دانشگاه دانشگاه اصفهان
  • رشته تحصیلی مشاوره گرایش خانواده
  • گواهینامه ها
  • پست های مدیریتی
  • مقطع تحصیلی کارشناسی ارشد
  • کلمات کلیدی رومینا منانی روانشناس، رومینا منانی مشاور، رومینا منانی روان درمانگر، رومینا منانی روانپزشک، رومینا منانی متخصص اعصاب و روان، رومینا منانی روانسنج
تخصص ها
  • روان‌شناسی خانواده
تصویر
رومینا منانی
مشاور خانواده
(3)

E-Teb.com © Copyright 2016 روانشناس یا روانپزشک. تمامی حقوق محفوظ است.

دکتر - مشاوره خانواده - پزشک - مشاوره آنلاین - شماره دکتر