منو
X

تصویر
زهرا کرمانی
روانشناس بالینی و فردی
(5)
آمار این متخصص
(5) رای
80%

دقت

80%

مفید بودن

80%

دانش و مهارت

100%

رفتار بالینی

0%

وقت شناسی

0%

هزینه اقتصادی

توضیحات پروفایل
  

من زهرا کرمانی هستم، فارغ التحصیل روانشناسی عمومی در مقطع کارشناسی ارشد از دانشکده روانشناسی و علوم تربیتی دانشگاه شهید بهشتی در سال ۱۳۸۸، پایان نامه ی اینجانب تحت عنوان “بررسی نقش امید در رابطه بین حمایت اجتماعی ادراک شده و معنا در زندگی با افکار خودکشی” می باشد که در ادامه بخشی از کلیات پژوهشی آن را مطالعه می کنید:

مقدمه: روانشناسان درگذشته، سلامت روان ر ا به عنو ان نبود اختلال روانی تعریف می کردند و توجه به متغیرهای منفی بیش از متغیرهای مثبت بود . اما امروزه سعی بر آن است که با پرداختن به موضوعاتی از قبیل امید، عقل، خلاقیت، مسئولیت و معنا در زندگی، برجنبه های مثبت زندگی افراد تمرکز بیشتری شود (سلیگمن و سیکزنت میهالی،۲۰۰۰ به نقل از چراغی، عریضی و فراهانی، ۱۳۸۷). از جمله این موضوعات امید است که در مطالعات اوّلیه روانپزشکی و روانشناسی ، امید به عنوان یک مفهوم تک بعدی است که برداشت کلی از آن نیل به هدف را در بر دارد. امید به عنوان آرزویی مثبت جهت دستیابی به اهداف توصیف شده است که در ساز گاری و سلامت روانی و جسمی از اهمیت خاصی برخوردار است. برخی مطالعات امید را به عنوان سازه ای انگیزشی و برخی آن را به عنوان پدیده ای شناختی مورد توجه قرار داده اند. مطالعات اخیر با تأکید بر اهمیت اهداف ، درک ما را از مفهوم امید وسیع تر کرده است . اسنایدر (۲۰۰۰) برخلاف مطالعات اوّلیه که امید را ساختاری تک بعدی معرفی کردند ، برای آن پیچیدگی بیشتری در نظر گرفت . او امید را پدیده ای دو بعدی توصیف کر د. نوعی روند فکری که دارای دو جزء هدفمند اساسی روشها و فعالیت است و هر دو بعد از طریق رفتارها ی هدفمند در تشکیل و تعیین میزان امید ضروری است. در ساده ترین شکل روشها، طرحهای هدفمند و فعالیتها، اراده های هدفمند را شامل می شود. به عقیده اسنایدر این دو بعد امید مترادف نیستند . اما دو جانبه، افزایشی و به هم مرتبط هستند و جهت ادامه حرکت به سوی اهداف، فعالیت و روشها می­بایست مؤثر باشند. همچنین لوپز ، اسنایدر و ترامتوپدرتری (۲۰۰۳)،  اسنایدر، ایلاردی، چیونس، میشل، یامور بیان می کنند که اهداف هسته نظریه امید را تشکیل می دهند و در سطوح مختلف سیمپسون متفاوتند. یک هدف می تواند عینی یا کلامی باشد . برخی اهداف کوتاه مدت و برخی بلند مدت هستند . ممکن است اهداف از نظر اهمیت نیز متفاوت باشند. هدف لزوماً مطلوب نیست. اما عدم قطعیت یک عامل کلیدی است. زمانی که اهداف به طور قطع دست یافتنی است و یا فرد مطمئن است که بدان دست نخواهد یافت، امید بی معنی است (همان منبع). به عقیده اسنایدر (۲۰۰۰)، لوپز و همکاران (۲۰۰۰) تفکر راهیاب که جزء شناختی امید و مرتبط با روشهاست، نشان دهنده توان فرد در خلق راههای معقول برای دست یابی به اهداف است. هرچه که فرد امید بالاتری داشته باشد ، به مسیرهای بیشتری جهت رسیدن به هدف می اندیشد. تفکر عامل که جزء انگیزشی امید و مرتبط با فعالیت است ، نشان دهنده برداشت شخص در مورد توانایی رسیدن به اهداف گذشته، حال و آینده است . تفکر عامل ، اعتقاد به این مطلب است که فرد می تواند از طریق راههای فرضی به سوی هدفی مشخص حرکت کند، آن را ادامه دهد و بدان دست یابد . به خصوص در زمان رویارویی با موانع، وجود تفکر عامل در راه اندازی انگیزه لازم برای قدم گذاشتن در مسیرهای دیگر حائز اهمیت است (همان منبع). داشتن امید زندگی هدفمندی را برای فرد رقم می زند. جستجوی هدف نقش مهمی را در نظریه های مطرح در امید بازی می کند. نظریه پردازان مختلف به ویژه ویکتور فرانکل معتقدند نداشتن هدف در زندگی منجر به افسردگی و اضطراب خواهد شد، درحالی که وجود هدف به از بین بردن افسردگی و اضطراب کمک خواهد کرد. نظریه امید همچنین ساختار مفیدی برای شناخت خودکشی است. این نظریه به افزایش تمایل کافی برای ارتکاب به خودکشی در افراد کم امید اشاره می کند. اسنایدر (۲۰۰) معتقد است، زمانی که افراد در راه دست یابی به اهداف خود به بن بست میرسند، اهداف معمول زندگی خود را رها می کنند و خودکشی را که یک هدف نامناسب تلقی می شود برمی گزینند. فیسک ، گاتز و هاتل (۲۰۰۵) خودکشی را پدیده­ای شگفت انگیز و در عین حال دلخراش معرفی می­کنند که هر سال جان ۰۰۰/۳۰ هزار آمریکایی را می­گیرد. مرکز بهداشت کانادا اعلام کرده است که خودکشی هنوز به عنوان مسئله­ای تابو نگریسته می­شود وآمربوط به آن به طور قابل توجهی از این هم بالاتر است (همان منبع). درساده ترین شکل، خودکشی تلا شی آگاهانه برای پایان دادن به زندگی است . با توجه به چنین تعریفی خودکشی از مسائل مهم و ا وّلیه بهداشت روانی است. البته این بدان معنی نیست که این مسئله تنها موضوعی مربوط به روان باشد، بلکه عوامل مختلفی از جمله عوامل زیستی  روانی و اجتماعی در ظهور آن تأثیرگذارند. تصور ما انسان­ها بر این است که زندگی باید بدون درد و رنج باشد تا احساس خوشبختی کنیم. در حالی که درد و رنج زمینه تعالی روح آدمی و رسیدن به خویشتن آرمانی را فراهم می­سازد. افراد متمایل به خودکشی، این درد و رنج را غیر قابل تحمل می­دانند و ذهنشان چنان غیر منعطف است که نمی توانند به راههای مختلف و مناسب حل مشکل خود بیاندیشند . بنابراین مشکلشان را غیرقابل حل می­یابند و چون امیدی به آینده ندارند، نهایتاً به این نتیجه می­رسند که خودکشی تنها راه حل مشکل فعلی است . زندگی ما مسیری هموار، با موفقیت­های همیشگی و بی پایان، بدون شکست و ناکامی نیست . تنها کسانی که تلاش نمی­کنند، شکست نمی­خورند. اما جای شگفتی است در عصری که هر روز اختراعی تازه اتفاق می­افتد و آدمی هر روز به چیزی تازه برای بهتر زیستن دست می­یابد و موفقیت­های بی شمار می­آفریند ، انسان­های بیشتری دچار ناامیدی و افسردگی می شوند، تا جایی که نبودن خویش را به بودنشان ترجیح میدهند. تعیین عوامل مؤثر در خودکشی جهت پیشگیری و مداخله در آن از اهمیت برخوردار است. اگرچه نظریه هایی در توضیح افکار و رفتار خودکشی مطرح شده است، بدلیل کمبود مطالعات در موضوعات مرتبط با خودکشی شناخت این پدیده دشوار است. پژوهشگران چنین بیان می­کنند که بیشتر نظریه­ها به عوامل خطرساز مرتبط با خودکشی اشاره می­کنند و سایر مطالعات به بررسی عوامل جمعیت­شناختی آن می­پردازند. با این حال تعداد کمی از بررسی ها چگونگی رویدادهای منجر به خودکشی را بیان می کنند. مطالعات مختلف به عوامل متفاوتی اشاره دارند. افسردگی، سن یا جوان بودن، وضعیت اقتصادی- اجتماعی پایین، سوء مصرف مواد، سابقه اقدام به خودکشی، زندگی در مناطق محروم روستایی ، مجاز شمردن خودکشی از نظر مذهبی، زندگی در انزوا ، داشتن اختلال روانی، رویدادهای استرس آور اخیر و در دسترس بودن وسایل اقدام به خودکشی ، برخی از مهم ترین علل به شمار می­رود. محققان بسیاری در جهت شناخت، پی ش بینی و جلوگیری از افکار خودکشی تلاش می کنند . با این وجود بخش عمده­ای از مطالعات در زمینه عوامل خطرساز منجر به خودکشی است، و عوامل حفاظتی در برابر خودکشی توجه چندانی را به خود اختصاص نداده است . اما از آنجا که سلامت روان برای زندگی انسان امروز ضروری است، این توجه در سالهای اخیر رو به افزایش بوده است. به نظر می رسد یکی از عوامل بسیار مهم و تأثیرگذار در جهت پیشگیری از این معضل، امید و مداخلات مبتنی بر امید باشد. می توان گفت که امید با ایجاد اطمینانی درونی مبنی بر قابل کنترل بودن محیط، تمایل به تجارب خاص زندگی، حفظ خویشتن داری در رویارویی با مشکلات و فراهم آوردن دلایلی برای ادامه زندگی، نگرشی مثبت نسبت به خود و جهان اطراف به وجود می آورد و به این ترتیب به عنوان مانعی بزرگ در برابر خودکشی عمل می کند. هستی انسان در گرو تعاملات اجتماعی اوست و محیط اجتماعی در اشتیاق انسان به ادامه زندگی تا آن اندازه با اهمیت است که به غیر عوامل فردی خطرساز برای خودکشی مانند ناام یدی و افسردگی ، عوامل محیطی و اجتماعی متعددی نیز به عنوان عوامل مؤثر در خودکشی مورد توجه قرار گرفته است. انزوای اجتماعی، استرس و رویدادهای منفی زندگی (مشکلات شغلی، مالی، حقوقی و افت وضعیت اجتماعی) و عوامل مربوط به محیط زندگی (طلاق یا مرگ یکی از اعضاء، ناساز گاری، خشونت، اختلافات زناشویی، عدم حمایت اجتماعی، تعارضات میان فردی، ساختار و عملکرد ضعیف خانواده) از جمله عواملی است که می توان به آن اشاره کرد. بنابراین از عوامل محیطی محافظت کننده مرتبط با خودکشی می­توان حمایت اجتماعی را نام برد که با امید نیز در ارتباط است. حمایت اجتماعی نقش مهمی را در افزایش انطباق با شرایط استرس زا و کاهش آسیب پذیری ایفا می کند. گزل (۱۹۷۶) بیان می کند که چنین حمایتی چه در سطح فردی و چه اجتماعی موجب افزایش سلامت روان می­گردد. تحقیقات نشان داده است که افراد آمریکایی  آفریقایی خواهان خودکشی در مقایسه با سایرین انسجام و سازگاری خانوادگی و حمایت اجتماعی کمتری را گزارش کرده­اند . تامپسون (۲۰۰۲) در مطالعات خود نشان داده است که میزان خودکارآمدی و تلاش برای مقابله با افکار خودکشی به میزان حمایت اجتماعی از سوی خانواده و دوستان بستگی دارد . شربرن (۱۹۹۸) معتقد است که وجود فردی در جهت کمک به انسان و تأمین حمایت احساسی، در رویارویی با پیامدهای منفی مشکلات و ناملایمات زندگی، منبع مهمی از حمایت قلمداد می شود. البته ادراک حمایت اجتماعی که عاملی فردی و درونی است به ا ندازه حمایت دریافتی واقعی حائز اهمیت می­باشد (همان مبنع). حمایت اجتماعی ادراک شده احساسی ذهنی از تعلق داشتن، مورد عشق و احترام بودن و پذیرفته شدن است. چنین احساسی جایگاهی امن را برای فرد فراهم می کند که در آن با ایجاد روابط صمیمانه و نزدیک، به احساس ارزشمند بودن و درنتیجه خود پنداره ای مثبت دست می یابد و این همان سپر محافظ در برابر وقایع استرس­زا و فرصتی برای رشد و خودشکوفایی است. سطوح متوسط شبکه اجتماعی و حمایت اجتماعی به طور دائمی در حال تغییر است و در رهبری و میزان این تغییرات تفاوتهای فردی وجود دارد. با این حال تحقیقات نشان می دهد افرادی که روابط اجتماعی بیشتری دارند، سلامتی بهتر و نرخ مرگ و میر کمتری در برابر بسیاری از بیماریها از جمله اختلال های قلبی -عروقی، ایدز و سرطان نشان می دهند. بیان می کنند که حمایت اجتماعی زمانی که به اندازه کافی ادراک شود، در دسترس باشد و فرد از دریافت آن خشنود شود، می تواند با ایجاد احساس کنترل بیشتر، افزایش اعتماد به نفس، کاهش تأثیر رویدادهای منفی زندگی ، بهبودی پریشانی­های عاطفی و افزایش کیفیت زندگی، در ارتقای سلامت روان افراد مؤثر باشد. همچنین نتایج تحقیقات یارنل (۱۹۷۱) رابطه معنا در زندگی با اضطراب کمتر و اعتماد به نفس ، تحقیقات ماهولیک و کرنباخ (۱۹۶۹) رابطه معنا و خو دباوری و تحقیقا ت پیرسون و شفیلد (۱۹۷۵) رابطه معنا در زندگی با رفتارهای اجتماعی را نشان داده است. همچنین رضایت از زندگی، انتظارات مثبت از آینده و ثبات احساسی از ویژگی­های افراد با معنای زندگی بالاست. معنا در زندگی منجر به ایجاد شخصیت های فردی مثبت، ارزشهای قوی و رفتارهای ذهنی سالم می­گردد. هدف و معنا از موضوعات اساسی روانشناسی به شمار می آید و پاسخ دهنده به این سؤال است که ما کجا بوده ایم، کجا هستیم و کجا می رویم؟ به همین دلیل معنا در زندگی به صورت درک افراد از زندگی خود و اهمیت بخشیدن به آن تعریف می شود و شامل هدف، مسئولیت و آرمان های بزرگ آنهاست (استگر، ۲۰۰۷) از معروفترین نظریه پردازان در زمینه معنا در زندگی می توان از ویکتور فرانکل نام برد. او معتقد بود که معنا را می­شود در همه چیز دنیای درون و بیرون جستجو کرد. در زمان انجام فعالیتی مورد علاقه، دیدن آثار هنری، خواندن متون ادبی، تماشای چشم اندازی در طبیعت، دیدار یک دوست، در زمان انجام اعمال مذهبی و حس اتصال به یک منبع لایزال به معنایی دست می­یابیم. کسی که در زندگی خود را هدفمند بداند، زندگی حساب شده­ای داشته، اهداف مشخصی دارد و در مورد طرحها و برنا مه های اصلی خود احساس هیجان می کند. بنابراین برای داشتن زندگی شاد همراه با سلامت روان، معنای زندگی مانند سایر عوامل مثبت روانشناختی انکارناپذ یر و به خصوص در مقابله با ناملایمات زندگی از اهمیت خاصی برخوردار است. فرانکل بیان می کند که هر فردی برای یافتن معنا در زندگی دارای تمایلی ذاتی است که وی آن را آرزوی دست یابی به هدف می نامد و هر فردی تلاش می کند تا اهداف و ارزشهای بیشتری را فر اهم آورد . کسی که نتواند به هدفی دست یابد دچار حالتی به نام خلاء وجودی می­شود. درنتیجه بی­هدفی خود را با پرداختن به رفتاریهای خطرناک از جمله خودکشی جبران می­کند. امروزه بالا رفتن تعداد خودکشی در گروه ها و طبقات اجتماعی مختلف موجی از نگرانی در سطح وسیع بوجود آورده است که نه تنها محققین بلکه مسئولین جامعه، نهادهای مختلف و حتی خانواده­ها در پی یافتن عوامل ایجاد کننده و به دنبال آن چگونگی کاهش و پیشگیری از آن هستند. در واقع اقدام کنندگان به خودکشی دچار مشکلات پایدار و طولانی بوده­ اند که این خود وجود برنامهریزی­هایی را جهت درمان و پیشگیری لازم می سازد.

 

مشخصات
  • جنسیت زن
  • وابسته به کلینیک
  • تجارب / مهارت ها
  • دانشگاه دانشگاه شهید بهشتی
  • رشته تحصیلی روانشناسی عمومی
  • گواهینامه ها
  • پست های مدیریتی
  • مقطع تحصیلی کارشناسی ارشد
  • کلمات کلیدی زهرا کرمانی روانشناس، زهرا کرمانی مشاور، زهرا کرمانی روان درمانگر، زهرا کرمانی روانپزشک، زهرا کرمانی متخصص اعصاب و روان
تخصص ها
  • روانشناسی عمومی
تصویر
زهرا کرمانی
روانشناس بالینی و فردی
(5)

E-Teb.com © Copyright 2016 روانشناس یا روانپزشک. تمامی حقوق محفوظ است.

دکتر - مشاوره خانواده - پزشک - مشاوره آنلاین - شماره دکتر