منو
X

تصویر
زینب افتخاری نسب
مشاور خانواده
(4)
آمار این متخصص
(4) رای
0%

دقت

80%

مفید بودن

0%

دانش و مهارت

80%

رفتار بالینی

40%

وقت شناسی

40%

هزینه اقتصادی

توضیحات پروفایل
  

زینب افتخاری نسب هستم، فارغ التحصیل مشاوره خانواده در مقطع کارشناسی ارشد از دانشگاه علوم بهزیستی و توانبخشی در سال ۱۳۹۰، پایان نامه ی اینجانب تحت عنوان “اثر بخشی فرزند پروری کارآمد بر مشکلات درون سو و برون سو کودکان و اضطراب و افسردگی مادران آن ها” می باشد که در ادامه بخشی از آن را مطالعه می کنید:

دانشگاه علوم بهزیستی و توانبخشی

گروه آموزشی مشاوره

پایان نامه جهت دریافت مدرک کارشناسی ارشد در رشته مشاوره خانواده

عنوان:

اثر بخشی فرزند پروری کارآمد بر مشکلات درون سو و برون سو کودکان و اضطراب و افسردگی مادران آن ها

نگارش:

زینب افتخاری نسب

استاد راهنما:

دکتر اصغر دادخواه

اساتید مشاور:

دکتر بهروز دولت شاهی

دکتر مرجان پشت مشهدی

اسفند ۱۳۹۰

فهرست مطالب

عنوان

فصل اول

کلیات تحقیق

بیان مسئله

اهمیت و ضرورت

اهداف پژوهش

اهداف کاربردی

فرضیه ها

فرضیه های اصلی

تعاریف واژه ها و اصطلاحات

فرزند پروری کارآمد

مشکلات دوران کودکی

تعاریف مشکلات دوران کودکی

شیوع مشکلات عاطفی و رفتاری

طبقه بندی مشکلات دوران کودکی

طبقه بندی مشکلات کودکان براساس نظام مبتنی بر تجربه آخنباخ

سبب شناسی شده

اضطراب

دیدگاههای نظری و درمانی اضطراب

افسردگی

سبب شناسی

درمان

افسردگی، اضطراب و فرزند پروری

روان درمانی کودک

آموزش مهارت های اجتماعی

خانواده درمانی

آموزش مهارت های فرزندپروری

برنامه فرزند پروری کارآمد

اصول فرزندپروری کار آمدن

سطوح برنامه فرزند پروری کار آمد

پیشینه پژوهش

نوع مطالعه

جامعه و نمونه آماری و روش نمونه گیری

روش اجرای پژوهش

ابزار سنجش

سیاهه رفتاری کودک

برنامه فرزند پروری کار آمد

جلسه اول:

جلسه دوم:

جلسه سوم

روش جمع آوری داده ها

روش تجزیه و تحلیل داده ها

ملاحظات اخلاقی

مقایسه سن کودکان در دو گروه آزمایش و کنترل

مقایسه سن مادران در دو گروه آزمایش و کنترل

مقایسه جنسیت کودکان در دو گروه آزمایش و کنترل

مقایسه تحصیلات مادران در دو گروه

مقایسه شغل مادران در دو گروه

آزمون فرضیه ها

شاخص های آماری گروه کنترل کودکان

شاخص های آماری گروه کنترل مادران

جدول شاخص های آماری گروه آزمایش کودکان

جدول شاخص های آماری گروه آزمایش مادران

فرضیه اول

نتایج تحلیل کوواریانس متغیر درون سو

آزمون مقایسه درون گروه ها منقیر درون سو

جدول آزمون بین گروهی متغیر درون سو

فرضیه دوم

آزمون های درون گروهی متغیر برون سو

جدول ۴-۱۵ آزمون های بین گروهی متغیر برون سو

فرضیه سوم

نتایج تحلیل کوواریانس متغیر اضطراب

آزمون های درون گروهی متقیر اضطراب

آزمون های بین گروهی متغیر اضطراب

فرضیه چهارم

نتایج تحلیل کوواریانس متغیر افسردگی

نتایج آزمون های درون گروهی منغیر افسردگی

نتایج آزمون های بین گروهی متغیر افسردگی

خلاصه طرح و یافته ها

تبیین و نتیجه گیری

محدودیت های پژوهش

پیشنهادات

منابع

چکیده:

مطالعه ی حاضر با هدف بررسی تأثیر برنامه فرزند پروری بر مشکلات درون سو و برون سو کودکان و اضطراب و افسردگی مادران آنها طرح ریزی شده است. بدین منظور ۱۵۰ نفر از مادرانی که اظهار می داشتند فرزندانشان دارای مشکلات درون سو و برون سو است و تمایل به شرکت در پژوهش داشتند به روش نمونه گیری فضاونی انتخاب شدند و سیاهه رفتاری کودک اختباخ و مقیاس افسردگی و اضطراب و استرس را کامل نمودند ، سپس ۳۸ نفر از آنها که داراری دیگر ملاکهای پژوهش بودند انتخاب شدند و به صورت تصادفی به دو گروه آزمایش و کنترل تقسیم شدند. در طی ریزش نمونه ۲۵ نفر به عنوان گروه نمونه باقی ماندند (۱۳ نفر گروه آزمایش، ۱۲ نفر گروه کنترل).گروه آزمایش ، برنامه فرزند پروری را دریافت کرد. و گروه کنترل همچنان در شرایط بدون مداخله قرار گرفت. در تجزیه و تحلیل داده ها از تحلیل کوواریانس و آزمون اندازه گیری های مکرر استفاده شد. نتایج نشان داد که هیچگونه تفاوت معنی داری بین آزمودنی ها در قبل و بعد از مداخله در هر یک از متغییرها وجود ندارد. این عدم معنی داری تا دو ماه در مرحله پیگیری، مشاهده گشت.( ۰۵/ ۰>p).نتیجه آنکه برنامه فرزند پروری کارآمد بر کاهش مشکلات درون سو و برون سو کودکان و اضطراب و افسردگی مادران آنها مؤثر نبوده است.

کلید واژه ها: فرزند پروری کارآمد، مشکلات درون سو، مشکلات برون سو، اضطراب، افسردگی

فصل اول: کلیات تحقیق

مقدمه:

فرایندهای خانوادگی تأثیر زیادی بر رفاه اقتصادی اجتماعی، جسمی و روان شناختی کودکان دارند. بسیاری از مشکلات اقتصادی اجتماعی و سلامت روان به اختلال در عملکرد خانواده مربوط می شود(دی گراف ، اپیتچنز، ۲۰۰۸).بنابراین ممکن است اکثر کودکان در جریان رشد مشکلات هیجانی و رفتاری خاصی پیدا کنند که معلول فشار های رشد و انطباق با انتظارات خانواده باشد( شرودر، گوردن، ۱۳۸۴). پیش از این والدین، متخصصان و پژوهشگران بر این باور بودند که مشکلات گودگی ناشی از نارسایی های رشدی آنهاست که با گذشت زمان، پشت سر گذاشته خواهند شد. واقعیت این است که اگر چه تغییر و تحولات در دوران کودکی نمی نواند فاقد ناپایدار بهایی در رفتار آنها باشد، اما بسیاری از کودکانی که در سالهای اول کودکی مشکلات عاطفی و رفتاری دارند، در طی زمان و شاید تا دوران بلوغ و حتی در بزرگسالی نیز مشکلاتشان ادامه پیدا کند (گیمپل و هالند، ۱۳۸۳).افزون بر این افسردگی مادر به همراه سایر مشکلات می تواند بر رشد عاطفی و اجتماعی کودک مؤثر باشد همچنین بایر و همکاران (۲۰۰۶) در مطالعه ای نشان دادند که اضطراب و افسردگی مادران پیش بین مشکلات درون سو در کودکان است ( خانجانی-۱۳۸۹)فشارهای روانی والدین، مخصوصا فشار های مرتبط با تقش فرزند پروری، احساس عدم کفایت در زمینه فرزند پروری به عنوان عوامل پیشگوی مشکلات رفتاری در سال های کودکی شناخته شده است(گیمل و هالند ۱۳۸۳). تحقیقات پیش بینی کرده است که فرزند پروری ضعیف تأثیرات تیرومندی بر چگونگی رشد کودکان دارد همچنین کمبود یک رابطه گرم و مثبت با والدین، دلبستگی تایمن استفاده از دیسیپلین بی ثبات، غیر قابل انعطاف و نظارت ناکافی، خطر اینکه بچه ها مشکلات رفتاری را رشد دهند افزایش می دهد( دی گراف ، اسپیتجنز ۲۰۰۸) متخصصان برای پیشگیری از مشکلات شایع دوران کودکی با پیشگیری از تشدید آنها سعی کرده اند والدین را با رشد کودک و فنون مدیریت رفتار آشنا کنند( شرودر و گوردون ۱۳۸۵). در واقع از میان رویکردهای درمانی مختلف برای کودکان نابهنجار برنامه های آموزش والدین بهترین تحقیقات را دریافت کرده اند ( مار کی ددز ، ساندرز ۲۰۰۶) که از این میان بافته های تحقیقی نشان داده است که آموزش مهارت های فرزند پروری با استفاده از فرزند پروری کارآمد triple p) کاهش قابل پیش بینی در مشکلات کودکان و بهبودی هایی در رفتار کودکان و سازگاری والدین داشته است (ساندرز ۲۰۰۳)برنامه فرزند پروری کار آمد، علاوه بر درمان و پیشگیری مشکلات رفتاری عاطفی و رشدی کودکان بر شایستگی والدین نیز مؤثر است دارای پشتوانه ی تجربی خوبی در زمینه درمان شیوه های فرزند پروری ناکارآمد، افسردگی، اضطراب، استرس، خشم والدین و تعارضات زناشویی است (ساندرز ،۲۰۰۸)بنابراین با به کار گیری این برنامه می توان شاهد تغییرات مطلوبی در درمان مشکلات عاطفی و رفتاری کودکان، اضطراب و افسردگی والدین و افزایش شایستگی والدین بود.

بیان مسأله:

کودکان به عنوان یک گروه آسیب پذیر ممکن است در معرض انواع مشکلات و اختلالات روان شناختی قرار گیرند(ساجدی، ۱۳۸۹). بر اساس یکی از گسترده ترین و پر کاربرد ترین پژوهشها در زمینه ی طبقه بندی مشکلات دوران کودکی، یعنی نظام ارزشیابی مبتنی بر تجربه آختباخ (ASEBA) مشکلات عاطفی و رفتاری کودکان در اصل به دو گروه کلی یعنی مشکلات درون سو و برون سو تقسیم می شوند. مشکلات برون سو معطوف به خارج و مشتمل بر رفتارهایی مانند برون ریزی و ستیزه جوبی و نافرمانی و مشکلات درون سو بیشتر معطوف به درون و مشتمل بر گوشه گیری، افسردگی و اضطراب می باشند (گیمل، هالند ۱۳۸۳).طی چند دهه گذشته علاقه و توجه به تحول عاطفی- اجتماعی کودکان افزایش یافته است ( گیمل و هالند ۱۳۸۶) و پژوهشهای متعددی در زمینه شیوع انواع مشکلات رفتاری و عاطفی کودکان صورت گرفته است در مطالعه ای که توسط کبنان و همکاران (۱۹۹۷) با استفاده از مقیاس فهرست رفتاری کودکان (CBCL) بر روی کودکان ۵-۴ ساله انجام گرفت، ۲/۱۸ درصد از کودکان دارای مشکلات برون سوی عمده و ۶ / ۹ درصد از آنها دارای مشکلات درون سوی قابل ملاحظه ای بوده اند. وقتی از نمرات CBCL برای پیش بینی وضعیت IR – DSM II استفاده شد، پیش از ۸۰ درصد از اختلال های برون سو و تنها ۶۲ درصد از اختلال های درون سو به درستی طبقه بندی شده اند( گیمل و هالند ۱۳۸۶).در مطالعه ای که بر روی ۱۴۰۷ نفر از کودکان دبستانی در زمینه شیوع مشکلات رفتاری صورت گرفت. نتایج نشان داد که شیوع اختلالات رفتاری بر اساس نظام مبتنی بر تجربه ۳/۲۰ درصد در طبقه بالینی و ۸ / ۵ درصد در طبقه مرزی است. در طبقه بندی بالینی بیشترین فراوانی به اختلالات درون سو و کمترین فراوانی به اختلالات اضطرابی اختصاصی دارد. در طبقه مرزی بیشترین فراوانی به افسردگی و کمترین آنها مربوط به مشکلات تفکر می شود. (غیاری بناب ۱۳۸۸).با این که شواهد فراوانی در دست است که نشان می دهد بسیاری از مشکلات رفتاری کودکان ادامه پیدا خواهد کرد، پژوهشگران اخیرا توجه خود را به بررسی عواملی که به حل و فصل پیامدهای دراز مدت این مشکلات می پردازند معطوف کرده اند در صورتی که با شناخت عواملی که موجب پیدایش مشکلات و استمرار و کاهش مشکلات بعدی می شود، می توان تدابیر درمانی مفید و آسانتری را اتخاذ کرد(گیمل، هالند ۱۳۸۳) عوامل آسیب پذیری و پیدایش مشکلات در سنین کودکی به فرایند رشد و مقتضیات آن از یک سو و کنترل شرایط محیطی و موقعیتی کودک توسط بزرگسالان، از سوی دیگر بستگی دارد (ساجدی ۱۳۸۹). همچنین بسیاری از عواملی که موجب پیدایش و پایایی مشکلات رفتاری در کودکان می شود با ویژگیهای خانوادگی کودک پیوند دارد (گیمل و هالند ۱۳۸۶)یکی از عوامل مؤثر خانوادگی در بروز مشکلات رفتاری کودکان عدم تعامل صحیح کودک والد است از فاکتورهای مهم در تعامل صحیح کودک – والد سلامت روانی والدین است. عدم سلامت روانی والدین کودک را تحت فشار روحی و روانی قرار می دهد (عطاردی ۱۳۸۹). .امروزه مادران در جوامع شرقی نقش مراقبت گری در قبال نیازهای جسمانی، عاطفی و اجتماعی کودکان را به دوش می کشند و بیشتر در معرض تنیدگی و مشکلات سلامت روان، قرار دارند در حالی که پدران کمتر با کودکان درگیر شده و عمدتا درگیر نقش های انضباطی هستند(آجیل چی ۱۳۸۹). بنابراین مادران در طی فرایند تربیت کودک بیشتر از همسران خود در معرض فشارهای ناشی از تربیت کودک و مشکلات ناشی از آن هستند (عطاردی ۱۳۸۹).مادرانی که در معرض استرس های والدینی و چالش های آن هستند پیش از والدین کودکان دیگر به اختلالات خلقی و اضطرابی، احساس عدم کفایت فرزندپروری و عدم رضایت از نقش والدینی خود، دچار می شوند اغلب در اثر گذر زمان، این احساس بی کفایتی به سایر بخشهای زندگی خصوصی و روابط زناشویی نیز گسترش پیدا می کند.بسیاری از مادرانی که تمام وقت خود را با کودکانشان سپری می کنند علائم بالینی افسردگی نشان می دهند که با احساس درماندگی نمایان می شود.احساس افسردگی و عدم صلاحیت که مبین احساس بی لبافتی و ناتوانی در انجام وظایف والدینی است، بیشترین تأثیر را بر تنیدگی والدین دارد.اگر والدین احساس بی لیاقتی کنند ناتوان شده و دچار استرس شدید اعتماد به نفس پایین می شوند و به تدریج به افسردگی و سایر مشکلات روحی مبتلا می شوند و توانایی شان برای تربیت مؤثر تحت تأثیر قرار می گیرد. پور اعتماد و خوشایی ۲۰۰۹)لیم  و همکاران (۲۰۰۸) در مطالعه ای مشاهده کردند که افسردگی مادر با مشکلات روان شناختی کودک به طور مستقیم و غیر مستقیم از طریق فرزند پروری منفی ارتباط دارد. مک کارتی و مک ماهون (۲۰۰۳) مشاهده کردند که افسردگی مادر، به واسطه حمایت اجتماعی کمتر مادرانه منجر به مشکلات درون سوی فرزندان آنها در دوره نوجوانی می شود. از طرف دیگر اضطراب مادر ممکن است منجر به آسیب هایی در فرزندان شود. یکی از رفتارهای مادران مضطرب، پیش کنترل گری است. الندیک و هورش ۲۰۰۷) مشاهده کردند که رفتار بیش کنترلی مادر پیش بینی کننده سطح ترس در دختران است (خانجانی، ۱۳۸۹).بنابراین با قبول این مطلب که مشکلات دوران کودکی مشکلاتی واقعی است و پیامدهای بالقوه زیان باری دارد. گیمل و هالند ۱۳۸۳) و فشارهای روانی مادران همچون افسردگی و اضطراب می تواند در پیدایش و تشدید مشکلات دوران کودکی، مؤثر باشد نیاز به مداخلاتی است که علاوه بر کاهش مشکلات کودکان بر سلامت روان مادران تأثیر مطلوبی گذارد.در میان گستره وسیعی از مداخلات درمانی، والدین به عنوان عامل کلیدی تغییر رفتار کودک در نظر گرفته می شوند، بنابراین حل و فصل مشکلات تنیدگی والدینی، به خصوص مادر منجر به ارتقاء بهداشت روانی وی و عملکرد بهتر او در ایفای وظایف فرزندپروری می شود. برنامه فرزند پروری کار آمد یکی از مداخلات درمانی خانواده برای والدین کودکانی است که هم اکنون دچار یا در معرض خطر ابتلا به اختلالات رفتاری و عاطفی هستند. اهداف این برنامه بالا بردن خود کفایی و خود کارآمدی در والدین از طریق آموزشهای والدینی به منظور ارتقای تحول کودک است. از دیگر اهداف برنامه فرزند پروری کار آمد، کاهش استرس، اضطراب و افسردگی والدین است ( پور اعتماد ، خوشابی ۲۰۰۹)برنامه فرزند پروری کار آمد علاوه بر کاهش سطوح رفتار مخرب در کودکان شایستگی والدین را افزایش داده و منجر به کاهش سطوح افسردگی و اضطراب و استرس والدین می شود پیرل ۲۰۰۹)تجزیه تحلیل طولانی مدت از افسردگی مادران و مشکلات رفتاری فرزندانشان نشان می دهد، که کامل نمودن آموزش های والدینی به طور کلی در بهبود فرزندپروری و کاهش مشکلات سلوک مؤثر است. فرزند پروری کارآمد در کاهش افسردگی والدینی مؤثر است و بالاخره استفاده از آن به طرز قابل ملاحظه ای کاهش استرس والدینی و مشکلات عاطفی و رفتاری پایین در کودکان را نتیجه می دهد (برث ۲۰۰۹)این برنامه در گروه انجام میشود و میتوان در مدت کوتاهی تعداد زیادی از والدین را آموزش داد.شماری از آزمایش های تصادفی بالینی نشان داده است که برنامه فرزند پروری کارآمد، مشکلات عاطفی و رفتاری را در کودکان کاهش، و خودکارآمدی والدین را افزایش می دهد. همچنین موجب کاهش انضباط های غیر عملی و نامناسب ، فشارها و مشکلات والدین مانند افسردگی، استرس و عصبانیت می شود. این برنامه تعارضات والدین را در طی برنامه فرزندپروری، کاهش می دهد و عملکردهای والدینی را که در حال کار با این برنامه هستند بهبود می بخشد. فرزند پروری کار آمد (Triple p)، که براساس نظریه یادگیری اجتماعی قرار دارد. یکی از روشهای مداخله مؤثر است که در آن والدین می آموزند چگونه با فرزند خود رفتار نمایند تا بتوانند والدین مؤثری باشند و از ایجاد و رشد مشکلات رفتاری در کودکانشان جلوگیری کنند (مارکی ددز، ساندرز ۲۰۰۳) همچنین فرزند پروری کارآمد دارای پشتوانه تجربی و تحقیقی مناسبی در زمینه اثر بخشی بر مشکلات رفتاری و عاطفی کودکان و همچنین فشارهای روانی مادران مانند افسردگی، اضطراب و استرس می باشد(ساندرز ۲۰۰۳)بر اساس بررسی های پژوهشگر، در ایران، مطالعات چندانی در زمینه اثر بخشی فرزند پروری کارآمد بر مشکلات درون سو و برون سو کودکان و اضطراب و افسردگی مادران صورت نگرفته است.بنابراین این پژوهش به بررسی این مسئله می پردازد که آیا برنامه فرزندپروری کارآمد، منجر به کاهش مشکلات درون سو و برون سو در کودکان می شود؟ و به دنبال آن اضطراب و افسردگی در مادران کاهش می دهد؟

اهمیت و ضرورت

تعداد روز افزون نوشتارهای علمی روشن ساخته است که مشکلات رفتاری کودکان اغلب در طول زمان استوار باقی می ماند. این مشکلات نه تنها دوره ی پیش دبستانی و سالهای اول دبستان بلکه تا بزرگسالی نیز ادامه پیدا می کند. گیمل، هالند ۱۳۸۳) به عنوان مثال از نتایج منفی پرخاشگری کودکان، جرم و جنایت در دوران بزرگسالی و خشونت خانوادگی است (مارتین استوری ، تمچف ۲۰۰۹).همچنین فشارها و ناسازگاریهای عاطفی در دوران کودکی، عامل اصلی اشاعه و گسترش فشارها و ناراحتیهای در ارتباط عاطفی در دوران بزرگسالی به شمار می رود (دوگلاس ۱۳۸۴)مشکلات برون سو در کودکان با نتایج ضعیف در مدرسه و مشکلات تحصیلی همراهند. این کودکان در آزمونهای تحصیلی عملکرد ضعیفی دارند و به خوبی از عهده انجام تکالیف بر نمی آیند. مؤلفان مختلف همواره طردشدگی از سوی همسالان را یکی از مهم ترین مشکلات کودکان دارای مشکل های رفتاری دانسته اند.محققان در بررسی رفتارهای برون سو در کودکان دریافتند تعاملهای پرخاشگرانه بیش از هر متغیر دیگری عامل طرد کودکان از همسالانشان بود. این طرد شدگی، کودکان دارای نشانه های برون سورا جذب گروههای خاص همسالان پرخاشگر و بزهکار می کنند و از این طریق به حفظ و تقویت بیش از پیش مشکلات رفتاری پیشین منجر می شود (عطاردی ۱۳۸۹).همچنین کودکان دارای مشکل های درون سو با مشکلات فراوانی روبه رو هستند، که از آن میان می توان به سطح پایین حرمت خود، ضعف تحصیلی، مشکلات ارتباطی با همسالان و معلمان اشاره کرد. مطالعات متعددی حاکی از آن هستند که همچنان در صد قابل توجهی از مشکلات درون سو، در طول تحول دوران کودکی و تا سال های بزرگسالی، پایدار می ماند و پیامدهای زیانباری را برای فرد به همراه می آورد. گیمل، هالند. ۱۳۸۳) وقتی نشانه های درون سو در زیر نقاب رفتارهای برون سو قرار می گیرنده مسئله پیچیده تر می شود و موجب می شوند شناسایی و تشخیص آنچه در درون فرد می گذرد در برابر رفتارهای آشکار و اغتشاش آمیزی که از خود به نمایش می گذارند بسیار دشوار و نیازمند دقت و توجه زیادی باشد. این پدیده یعنی وقوع همزمان مشکل های درون و برون سو، یکی از موضوعهای مورد مناقشه و بحث انگیز است که همزمانی آنها اصرى نسیتا رایج است (بیات، ۱۳۸۷).از سوی دیگر می بینیم آسیب روحی مادران خصوصا افسردگی، خطر اینکه کودکان به مشکلات عاطفی و رفتاری شدید پری مبتلا شوند را افزایش می دهد. تحقیق درباره ی تأثیر آسیب های روانی والدین خصوصا تأئیر افسردگی مادر بر نحوه ی مادری کردن و سازگاری کودک نشان می دهد که بین افسردگی مادر و ساز گاری کم گودک، رابطه نزدیکی وجود دارد. افسردگی به طور غیر مستقیم بر رفتار کودک تأثیر می گذارد. مادران افسرده نگاه منفی تری نسبت به فرزندان خود دارند و او را بیشتر تنبیه می کنند. این مادران از سازمان یافتگی کمتری برخوردارند و همین امر بر رشد فرزندانشان تأثیر دارد. همچنین افسردگی آنها می تواند بر کودکان تأثیرات مستقیمی نیز داشته باشد. مادران افسرده منابع روان شناختی لازم برای درست مادری کردن را ندارند و همین قضیه باعث بروز مشکلات رفتاری در فرزندانشان می شود(شرودر، گوردون، ۱۳۸۴).همچنین نتایج مطالعه بشارت (۲۰۰۲ نشان داد که به طور کلی اضطراب کودکان ونوجوانان رابطه نزدیکی با اضطراب و کمالگرایی مادران دارد. گرینبرگ و شلوسبرگ (۲۰۰۲) نشان دادند که سطح اضطراب مادر، می تواند منجر به رفتارهای اضطرابی در کودک شود(خانجانی، ۱۳۸۹). از میان عواملی که موجب بروز مشکلات رفتاری و عاطفی در کودکان می شود رفتارهای فرزند پروری بیش از سایر عوامل مورد مطالعه قرار گرفته اند و نشان داده است که این رفتارها همواره با مشکلات کودکان ارتباط داشته اند. گیمل و هالند، ۱۳۸۳)به نظر می رسد که جو خانوادگی تیژ بر روی سازگاری روانی اجتماعی کودک تأثیر می گذارد.شاخص های این عامل عبارتند از : کیفیت روابط زناشویی، ترکیب خانواده، شخصیت و سلامت روان شناختی والدین، این جو خانوادگی به طور مستقیم و غیر مستقیم بر روی کودکان تأثیر می گذارد و خود از طریق تأثیری که محیط بر روی میزان در دسترس بودن، حساسیت و راهبردهای فرزند پروری والدین می گذارد، تحت الشعاع قرار می گیرد. گیمل و هالند، ۱۳۸۳).مشاورانی که با کودکان و خانواده هایشان کار می کنند از اهمیت چگونگی فرزند پروری که ترکیبی از ابراز عشق و تأثیرات ساختار و نظم موجود است، آگاهی دارند. سختی کار این مشاوران در یافتن بهترین روش منتقل گردن بافته های علمی به طریقی معنی داری در زمینه فرزند پروری است به گونه ای که فرصتی برای تغییر و رشد سالم برای خانواده ها در مواقع پریشانی و مشکلات به وجود آید عطاردی، ۱۳۸۹)یکی از مؤثر ترین روشهای آموزش فرزند پروری به والدین، برنامه فرزند پروری کارآمد می باشد. این برنامه علاوه بر کاهش مشکلات رفتاری و عاطفی در کودکان موجب کاهش افسردگی و اضطراب و استرس در مادران می شود پور اعتماد ، خوشابی ،۲۰۰۹)برنامه فرزند پروری کارآمد براساس اصول یادگیری اجتماعی، تجزیه و تحلیل عملکرد و اصول شناختی و رفتاری می باشد(ساندرز، یور ۲۰۰۷) که نتایج مثبتی برای والدین و کودکان بلافاصله پس از درمان و در دراز مدت داشته است. همچنین تاثیرات درمان به همشیر ها و رفتار های آن ها که درمان نشده اند و

مشخصات
  • جنسیت زن
  • وابسته به کلینیک
  • تجارب / مهارت ها
  • دانشگاه دانشگاه علوم بهزیستی و توانبخشی
  • رشته تحصیلی مشاوره خانواده
  • گواهینامه ها
  • پست های مدیریتی
  • مقطع تحصیلی کارشناسی ارشد
  • کلمات کلیدی زینب افتخاری نسب روانشناس، زینب افتخاری نسب مشاور، زینب افتخاری نسب روان درمانگر، زینب افتخاری نسب روانپزشک، زینب افتخاری نسب متخصص اعصاب و روان، زینب افتخاری نسب روانسنج
تخصص ها
  • روان‌شناسی خانواده
تصویر
زینب افتخاری نسب
مشاور خانواده
(4)

E-Teb.com © Copyright 2016 روانشناس یا روانپزشک. تمامی حقوق محفوظ است.

دکتر - مشاوره خانواده - پزشک - مشاوره آنلاین - شماره دکتر