سارا صلواتی
مشاور خانواده
آمار این متخصص
دقت
مفید بودن
دانش و مهارت
رفتار بالینی
وقت شناسی
هزینه اقتصادی
من سارا صلواتی هستم، فارغ التحصیل روانشناسی خانواده درمانی در مقطع کارشناسی ارشد از پژوهشکده خانواده دانشگاه شهید بهشتی در سال ۱۳۹۴، پایان نامه ی اینجانب تحت عنوان “بررسی واکنش به خیانت و نقش سبک دلبستگی در آن” می باشد که در ادامه بخشی از کلیات پژوهشی آن را مطالعه می کنید:
بیان مسئله: تمامی افراد درکی منحصر به خود از مفهوم خیانت زناشویی دارند. خیانت زناشویی رفتارهای متنوعی را شامل میگرد. برای بخی افراد خیانت به معنی داشتن رابطه جنسی خارج از حیطه ازدواج است برای افراد دیگر رفتارهایی مثل سکس مجازی، دیدن پورنوگرافی، درجات متفاوت صمیمت جسمانی، و صمیمیت عاطفی را هم شامل میگردد تا حدی به دلیل همین تفاوت در مفهومسازی خیانت، یافتهها در مورد میزان شیوع این پدیده متفاوت است. با مرور پژوهشهای انجام گرفته در ایران، به نظر میرسد تحقیق که میزان شیوع خیانت و یا طلاق ناشی از آن را در بین زوجین ایرانی مشخص کند انجام نشده است. در آمریکا، مطالعات پیمایشی، شیوع خیانت جنسی در طول عمر را تقریبا ۲۱ درصد در بین مردان، و ۱۱ درصد در بین زنان برآورد کرده اند. ). با گنجاندن خیانت عاطفی در دامنه مفهوم خیانت، این آمار تا ۴۴ درصد برای من و ۲۵ درصد برای زنان افزایش مییابد. همچنین نمونههای نماینده جامعه، نشان دادهاند که در هر سال بین ۶/۰ تا ۵/۱ درصد از افراد متاهل درگیر رابطه فرازناشویی جنسی میشوند. خیانت میتواند اثرات مخربی بر فرد درگیر خیانت، فرد خیانت دیده، خانواده آنها و خانواده گسترده داشته باشد. به دنبال افشای خیانت، زوج آشفتگیهای عاطفی فراوانی را تجربه میکنند. همسران عهدشکن اغلب با احساساتی نظیر شرم، احساس گناه، تردید، عصبانیت، ناامیدی و احساسات منفی درمورد خود دست به گریبان هستند. در حالیکه همسرانی که به آنها خیانت شده است، اغلب احساساتی مانند خشم، عزت نفس پایین، افسردگی، ناامیدی، درماندگی، شوکه شدن، سردرگمی، حس قربانی شدن و حسادت را تجربه میکنند. در واقع مطالعات زیادی نشان دادهاند که واکنش فرد نسبت به خیانت همسر، شبیه علائم اختلال استرس پس از سانحه (PTSD) میباشد ). احتمال ابتلا به افسردگی بالینی در زنانی که به تازگی در معرض خیانت همسر قرار گرفتهاند، شش برابر جمعیت عادی است. همچنین این افراد به طور معناداری نشانه های بیشتری از اختلالات افسردگی و اضطراب نامشخص را گزارش میکنند. در فرد خیانتدیده چندین فرض اساسی در مورد ازدواج زیر سوال میرود؛ مثل این فرض که همسرم قابل اعتماد، رابطه ام ایمن و قابل اطمینان است، و یا این فرض که همسران میتوانند به قضاوتشان در مورد یکدیگر اعتماد کنند. پیشینه پژوهش درباره تروما نشان میدهد هنگامی که چنین فرضهای اساسی زیر سوال میروند، فرد سانحه دیده پیشبینی آینده را غیرممکن میبیند و به دنبال آن حس نداشتن کنترل و افزایش اضطراب و افسردگی را تجربه میکند. در پی به خطر افتادن احساس اعتماد و ایمنی در فرد خیانتدیده، وی تلاش میکند تمهیداتی را برای محافظت از خود ایجاد کند. این راهبرد میتواند شامل پاسخهایی مانند خوابیدن در اتاقی جداگانه، جدا سپری کردن اوقاتی از روز که پیش از این اوقاتِ مشترک به حساب میآمده و داشتن حداقل تماس فیزیکی باشد، به علاوه، فرد آسیبدیده برای بازسازی مجدد درک خود از همسر و رابطه، و درنهایت ترمیم احساس امنیت خویش، فرد خیانتکننده را درمورد خیانتش به شکلی وسواسگونه مورد سوال قرار میدهد. هرچند به دلیل اثرات تحریفکننده احساسات منفی بر فرآیند پردازش اطلاعات، احساسات قوی حاکم بر این مرحله اغلب پردازش اطلاعات و تلاش برای فهم علت وقوع خیانت را بسیار دشوار میسازند. به علاوه دانستن اطلاعاتی که نقشی در درک عوامل موثر در وقوع خیانت ندارند، مانند جزییات رابطه جنسی همسر با فرد سوم، نه تنها کمکی به کسب مجدد احساس امنیت در فرد نمیکند، بلکه با ایجاد تصویر ذهنی، واکنشهای آسیبزای فرد از قبیل فلش بکها را افزایش داده، و آشفتگی و رنج فرد را زیاد میکنند. همچنین، ممکن است فرد خیانتدیده تصور کند که تعادل قدرت در رابطه از بین رفته و فرد خیانتکننده قدرت بیشتری دارد. برای اصلاح این عدم توازن، ممکن است فرد آسیبدیده راههای مخربی را برگزیند. بیشترین میزان آسیب رسانی پس از وقوع خیانت، در زمانی اتفاق میافتد که زوج به طور مستقیم با یکدیگر تعامل میکنند. اگر چه هر دو طرف ممکن است این تعاملات را آغاز یا حداقل در آن مشارکت کنند، اما اغلب تعاملات مخرب از جانب فر خیانت دیده آغاز میگردد. گاهی تنها حضور فرد خیانت کننده کافی است تا احساسات شدید خشم و میل به انتقام را در همسر ایجاد کند. برخی رفتارهای آسیب رسان، به مرزهای فراتر از سطح کلامی میروند. برای افرادی که در گذشته تجربه خشونت فیزیکی نسبت به همسر را داشتهاند، کشف خیانت همسر احتمال وقع خشونتهای بیشتر را فراهم میآورد. حتی در میان زوجهایی که هیچگاه تجربه خشونت فیزیکی را در گذشته نداشتهاند، کشف خیانت میتواند با به اوج رساندن تعارضات، منجر به کتک زدن یا آسیب رساندن فیزیکی به همس شود. البته رفتارهای آسیب رسان به منظور گرفتن انتقال از سوی فرد خیانت دیده، لزوما در زمان حضور همسر و به صورت رو در رو صورت نمیگیرند. آسیب رسانن به متعلقات همسر در غیاب وی یا نوشتن نامهای تخریب کننده در مورد همسر به همکاران او، نمونهای از رفتارهای آسیب رسان از طرف فرد خیانت دیده، در زمان عدم حضور همسر است. اگر چه بیشترین الگوی رایج اینست که زوج به طور متناوب و به شکلی کنترل نشده احساسات منفی شدید ابراز کنند، برخی افراد به روشنی اجتنابیتر، منطقیتر و با حداقل پاسخ هیجانی واکنش نشان میدهند؛ مشابه کرختی احساسی و اجتنابی که در PTSD مشاهده میشود. تعدادی از درمانگران در قالب کتابها و مقالاتی دستورالعملهایی برای درمان زوجهای درگیر خیانت پیشنهاد داده اند. اما غالب رویکردهایی که درمان رابطه زناشویی پس از خیانت را هدف قراردادهاند، بر یافتههای پژوهشهای تجربی استوار نیستند. بلکه عمدتا این درمانگران، بینشهای برخواسته از تجارب بالینی خود را به اشتراک گذاشتهاند. تعداد مطالعاتی که عواقبِ بعد از وقوع خیانت را مور بررسی قراردادهاند، معدود است. یافتههای تجربی اندکی در مورد فرآیند افشا شدن خیانت، واکنشها به افشا، فرآیند تعاملی زوجهای درگیر خیانت و روند بهبودی در زوجهایی که خیانت را پشت سر گذاشتهاند در دسترس است. واکنش به خیانت حیطه مهمی در تحقیقات به نظر میرسد، مسأله ای که در سایه حجم بالای تحقیقاتی که به عوامل پیشبینی کننده خیانت میپردازند، مبهم و نامعلوم باقی مانده. بنابراین نیاز به مطالعاتی خصوصا از نوع کیفی وجود دارد تا به بررسی منظم و عیق این حوزه بپردازد. بلو و هارتنت (۲۰۰۵) در مقاله مروری خد بر روی مطالعات انجام گرفته در حوزه خیانت، با اشاره به کمک شایانی که معدود مطالعات کیفی انجام گرفته در این حوزه به فهم بهتر فرآیندهای خیانت کردهاند لزوم پرداختن بیشتر به مطالعات کیفی در بررسی پدیده خیانت را خاطرنشان میسازد.
مسأله مهم دیگر در مورد مطالعات انجام گرفته در حوزه واکنش به خیانت، بررسی این موقله در زندگی واقعی افراد است. بلو و هارتن (۲۰۰۵) اذعان میکنند که با مرور پژوهشهای حوزه خیانت مشخص میشود پژوهشگران عمدتا با استفاده از موقعیتهای فرضی، واکنشهای شرکتکنندگان را به خیانتهای خیالی جستجو میکنند. این مسأله رسیدن به نتیجه را دچار مشکل میکند، چرا که در این موقعیتها خیانت واقعا اتفاق نیافتاده است. به علاوه عمده شرکتکنندگان این پژوهشها را دانشجویان مقطع لیسانسه رشته روانشانسی تشکیل میدهند؛ این موضوع حتی مرتبط ساختن نتایج را با خیانت در زندگی واقعی دشوارتر میسازد. هریس (۲۰۰۲) در مطالعهای، حسادت در برابر خیانت واقعی و فرضی را مورد مقایسه قرار میدهد و نشان میدهد که واکنشها به خیانت فرضی ارتباطی با واکنشها به خیانت واقعی ندارند. به علاوه در ایران نیز تعداد پژوهشهایی که به بررسی مسأله حایز اهمیتِ خیانت پرداختهاند، بسیار اندک است. به نظر میرسد نگرش افراد به خیانت به دلیل تعامل گسترده آن با متغیرهای مختلف، متفاوت است. ارزشهای برخواسته از جامعهای که فرد در آن زندگی میکند را میتوان به عنوان یکی از اساسیترین این متغیرها معرفی کرد. در همین رابطه ویدمر، تریس و نیوکمب (۱۹۹۸) نگرش به رابطه فرازناشویی را در نمونهای شامل ۳۳۵۹۰ نفر از ۲۴ کشور مختلف مورد بررسی قرار دادند. تقبیح رابطه فرازناشویی در تمام این کشورها مشاهده شد؛ اگر چه افراد نمونه از چند کشور (مانند روسیه، جمهوری چک و بلغارستان) این پدیده را تحملپذیرتر ارزیابی کردند. در یک نمونه از افراد عمدتا متاهل یا همخانه در هلند، هردوی زنان و مردان خیانت زناشویی را به دلایل اخلاقی ناپسند معرفی کردند. در دانمارکف سولستاد و موچیک (۱۹۹۹) به این یافته دست پیدا کردند که افراد نسبت به رابطه فرازناشویی پذیراتر هستند و خصوصا افرادی که قبلا درگیر چنین رابطهای شدهاند، آن را بیشتر میپذیرند. نویسندگان این یافتهها را به ارزشهای جامعه دانمارک نسبت دادهاند. میتوان پیشبینی کرد تفاوت در نگرش نسبت به ارتباط فرازناشویی، تاثیرهای احتمالی بر نحوه واکنش افراد به این اتفاق خواهد گذاشت. با توجه به فقدان مطالعاتی که به بررسی واکنش به خیانت زناشویی در ایران بپرداز، مشخص نبود آیا واکنشهایی که مختص جامعه ایران باشد، بروز و ظهور پیدا خواهد کرد یا خیر. به همین دلیل انجام پژوهشی با رویکرد کیفی که به اکتشاف عمیق این مساله بپردازد، ضروری مینمود. علاوه بر شناخت انواع واکنشها به خیانت، درک بهتر عواملی که در این واکنشها تاثیر گذارند نیز میتواند در پیشگیری، مواجهه و درمان مؤثرتر آسیبهای ناشی از خیانت کمک کننده باشد. عوامل متنوعی در نحوه واکنش افراد به خیانت موثر است. آلن و اتکینز، باکوم، اشنایدر، گوردون و گلس (۲۰۰۵) در بخشی از مقاله خود به مرور ادبیات پژوهشی درمورد عوامل موثر در واکنش به خیانت میپردازند. آنها این عوامل را به ۴ دسته عمده تقسیم میکنند: عوامل مربوط به فرد خیات کننده، عوامل مربوط به فرد خیانت دیده، عوامل مربوط به ازدواج و عوامل زمینه ای از جمله عوامل مربوط به فرد خیانت دیده که میتواند در نحوه واکنشش به خیانت موثر باشد، سبک دلبستگی وی به عنوان سازهای بین فردی است. امروزه نظریه دلبستگی یکی از موثرترین نظریهها در مطالعه روابط بین فردی است. نظریه دلبستگی بزرگسالان درواقع بسط نظریه دلبستگی است که بالبی و انزورث در فاصله سالهای ۱۹۶۹ تا ۱۹۹۱ برای تبیین تفاوتهای فردی در ابعاد شناختی، هیجانی و رفتاری در بافت روابط نزدیک بزرگسالی و نوجوانی ارائه کردهاند (میکالینسر و شیور، ۲۰۰۳). اینزورث و بالبی سه سبک دلبستگی ایمن، ناایمن – اجتنابی، ناایمن- دوسوگرا را در کودکان شناسایی کردند (دیویس، ۲۰۰۴). بررسیهای هازان و شیور (۱۹۸۷) همین سبکها را در بزرگسالی نیز شناسایی کرد آنها معتقدند که روابط عاشقانه را میتوان به عنوان یک فرایند دلبستگی مفهومسازی کرد. از سال ۱۹۸۷، مطالعات زیادی نشان دادهاند که نمرات سبک دلبستگی با متغیرهای مختلفی همچون فرایندهای ذهنی مرتبط با روابط نزدیک، رفتارهایی که در چنین روابطی مشاهده میشوند و پیامدهای چنین روابطی که هم پیامدهای ذهنی (مانند خشنودی) و هم پیامدهای عینی (مانند جدایی یا طلاق) را شامل میشوند، رابطه دارند (میکالینسر و شیور، ۲۰۰۳). از نظر بالبی (۱۹۷۳) الگوهای عملی درونی انسان تحت تأثیر تجارب مکرر روزانه کودک با نگارههای دلبستگی ساخته میشوند: بنابراین تجسمات چهره دلبستگی در ابتدای کودکی شکل میگیرند. از طریق این تصورات و الگوها فردوقایع محیط اطراف خود را درک کرده و آنها را ارزیابی میکن، آینده را پیشبینی مینماید، برنامهها و طرحهایی میسازد، و انتظارات خود را از پاسخها و رفتار اطرافیان شکل میدهد. این الگوها به فرد اجازه میدهد تا به تفسیر و پیشبینی رفتار چهره دلبستگی پرداخته، پاسخهای آینده او را پیشبینی کرده و از آنها در جهت یک برنامهریزی فوری برای واکنش نسبت به آن پاسخها استفاده کند (میکالینسر و شیور، ۲۰۰۷). طبق نظریه دلبستگی، این الگوهای ذهنی زمانی که تهدیدی متوجه روابط دلبستگی میگردد، فعال میشوند (بالبی، ۱۹۶۹؛ فینی و کرک پاتریک، ۱۹۹۶). با در نظر گرفتن خیانت به عنوان موقعیتی تهدید کننده رابطه رمانتیک، سیستم دلبستگی در مواجهه با آن فعال میگردد تا افکار و احساسات مرتبط با آن مثل تصمیم به جدایی یا حفظ رابطه با مدیریت کند. همین فرآیند مبنایی برای انجام پژوهش پیشِ رو قرار گرفت تا ابتدا طی تحلیل مصاحبههایی عمقی با افراد خیانت دیده، واکنش آنها به خیانت مشخص گردد و در مرحله بعد، نقش احتمالی سبکهای دلبستگی افراد در واکنش هایشان مورد بررسی قرار گیرد.
مشخصات
- جنسیت زن
- وابسته به کلینیک
- تجارب / مهارت ها
- دانشگاه دانشگاه شهید بهشتی
- رشته تحصیلی روانشناسی خانواده درمانی
- گواهینامه ها
- پست های مدیریتی
- مقطع تحصیلی کارشناسی ارشد
- کلمات کلیدی سارا صلواتی روانشناس، سارا صلواتی روان درمانگر، سارا صلواتی مشاور، سارا صلواتی روانپزشک، سارا صلواتی متخصص اعصاب و روان
تخصص ها
- روانشناسی خانواده