منو
X

تصویر
سارا صلواتی
مشاور خانواده
(5)
آمار این متخصص
(5) رای
80%

دقت

60%

مفید بودن

80%

دانش و مهارت

0%

رفتار بالینی

0%

وقت شناسی

40%

هزینه اقتصادی

توضیحات پروفایل
  

من سارا صلواتی هستم، فارغ التحصیل روانشناسی خانواده درمانی در مقطع کارشناسی ارشد از پژوهشکده خانواده دانشگاه شهید بهشتی در سال ۱۳۹۴، پایان نامه ی اینجانب تحت عنوان “بررسی واکنش به خیانت و نقش سبک دلبستگی در آن” می باشد که در ادامه بخشی از کلیات پژوهشی آن را مطالعه می کنید:

بیان مسئله: تمامی افراد درکی منحصر به خود از مفهوم خیانت زناشویی دارند. خیانت زناشویی رفتارهای متنوعی را شامل می­گرد. برای بخی افراد خیانت به معنی داشتن رابطه جنسی خارج از حیطه ازدواج است برای افراد دیگر رفتارهایی مثل سکس مجازی، دیدن پورنوگرافی، درجات متفاوت صمیمت جسمانی، و صمیمیت عاطفی را هم شامل می­گردد تا حدی به دلیل همین تفاوت در مفهوم­سازی خیانت، یافته­ها در مورد میزان شیوع این پدیده متفاوت است. با مرور پژوهش­های انجام گرفته در ایران، به نظر می­رسد تحقیق که میزان شیوع خیانت و یا طلاق ناشی از آن را در بین زوجین ایرانی مشخص کند انجام نشده است. در آمریکا، مطالعات پیمایشی، شیوع خیانت جنسی در طول عمر را تقریبا ۲۱ درصد در بین مردان، و ۱۱ درصد در بین زنان برآورد کرده ­اند. ). با گنجاندن خیانت عاطفی در دامنه مفهوم خیانت، این آمار تا ۴۴ درصد برای من و ۲۵ درصد برای زنان افزایش می­یابد. همچنین نمونه­های نماینده جامعه، نشان داده­اند که در هر سال بین ۶/۰ تا ۵/۱ درصد از افراد متاهل درگیر رابطه فرازناشویی جنسی می­شوند. خیانت می­تواند اثرات مخربی بر فرد درگیر خیانت، فرد خیانت دیده، خانواده آنها و خانواده گسترده داشته باشد. به دنبال افشای خیانت، زوج آشفتگی­های عاطفی فراوانی را تجربه می­کنند. همسران عهدشکن اغلب با احساساتی نظیر شرم، احساس گناه، تردید، عصبانیت، ناامیدی و احساسات منفی درمورد خود دست به گریبان هستند. در حالیکه همسرانی که به آنها خیانت شده است، اغلب احساساتی مانند خشم، عزت نفس پایین، افسردگی، ناامیدی، درماندگی، شوکه شدن، سردرگمی، حس قربانی شدن و حسادت را تجربه می­کنند. در واقع مطالعات زیادی نشان داده­اند که واکنش فرد نسبت به خیانت همسر، شبیه علائم اختلال استرس پس از سانحه (PTSD) می­باشد ). احتمال ابتلا به افسردگی بالینی در زنانی که به تازگی در معرض خیانت همسر قرار گرفته­اند، شش برابر جمعیت عادی است. همچنین این افراد به طور معناداری نشانه­ های بیشتری از اختلالات افسردگی و اضطراب نامشخص را گزارش می­کنند. در فرد خیانت­دیده چندین فرض اساسی در مورد ازدواج زیر سوال می­رود؛ مثل این فرض که همسرم قابل اعتماد، رابطه ­ام ایمن و قابل اطمینان است، و یا این فرض که همسران می­توانند به قضاوتشان در مورد یکدیگر اعتماد کنند. پیشینه پژوهش درباره تروما نشان می­دهد هنگامی که چنین فرض­های اساسی زیر سوال می­روند، فرد سانحه­ دیده پیش­بینی آینده را غیرممکن می­بیند و به دنبال آن حس نداشتن کنترل و افزایش اضطراب و افسردگی را تجربه می­کند. در پی به خطر افتادن احساس اعتماد و ایمنی در فرد خیانت­دیده، وی تلاش می­کند تمهیداتی را برای محافظت از خود ایجاد کند. این راهبرد می­تواند شامل پاسخ­هایی مانند خوابیدن در اتاقی جداگانه، جدا سپری کردن اوقاتی از روز که پیش از این اوقاتِ مشترک به حساب می­آمده و داشتن حداقل تماس فیزیکی باشد، به علاوه، فرد آسیب­دیده برای بازسازی مجدد درک خود از همسر و رابطه، و درنهایت ترمیم احساس امنیت خویش، فرد خیانت­کننده را درمورد خیانتش به شکلی وسواس­گونه مورد سوال قرار می­دهد. هرچند به دلیل اثرات تحریف­کننده احساسات منفی بر فرآیند پردازش اطلاعات، احساسات قوی حاکم بر این مرحله اغلب  پردازش اطلاعات و تلاش برای فهم علت وقوع خیانت را بسیار دشوار می­سازند. به علاوه دانستن اطلاعاتی که نقشی در درک عوامل موثر در وقوع خیانت ندارند، مانند جزییات رابطه جنسی همسر با فرد سوم، نه تنها کمکی به کسب مجدد احساس امنیت در فرد نمی­کند، بلکه با ایجاد تصویر ذهنی، واکنش­های آسیب­زای فرد از قبیل فلش بک­ها را افزایش داده، و آشفتگی و رنج فرد را زیاد می­کنند. همچنین، ممکن است فرد خیانت­دیده تصور کند که تعادل قدرت در رابطه از بین رفته و فرد خیانت­کننده قدرت بیشتری دارد. برای اصلاح این عدم توازن، ممکن است فرد آسیب­دیده راه­های مخربی را برگزیند. بیشترین میزان آسیب رسانی پس از وقوع خیانت، در زمانی اتفاق می­افتد که زوج به طور مستقیم با یکدیگر تعامل می­کنند. اگر چه هر دو طرف ممکن است این تعاملات را آغاز یا حداقل در آن مشارکت کنند، اما اغلب تعاملات مخرب از جانب فر خیانت دیده آغاز می­گردد. گاهی تنها حضور فرد خیانت کننده کافی است تا احساسات شدید خشم و میل به انتقام را در همسر ایجاد کند. برخی رفتارهای آسیب رسان، به مرزهای فراتر از سطح کلامی می­روند. برای افرادی که در گذشته تجربه خشونت فیزیکی نسبت به همسر را داشته­اند، کشف خیانت همسر احتمال وقع خشونت­های بیشتر را فراهم می­آورد. حتی در میان زوج­هایی که هیچگاه تجربه خشونت فیزیکی را در گذشته نداشته­اند، کشف خیانت می­تواند با به اوج رساندن تعارضات، منجر به کتک زدن یا آسیب رساندن فیزیکی به همس شود. البته رفتارهای آسیب رسان به منظور گرفتن انتقال از سوی فرد خیانت دیده، لزوما در زمان حضور همسر و به صورت رو در رو صورت نمی­گیرند. آسیب رسانن به متعلقات همسر در غیاب وی یا نوشتن نامه­ای تخریب کننده در مورد همسر به همکاران او، نمونه­ای از رفتارهای آسیب رسان از طرف فرد خیانت دیده، در زمان عدم حضور همسر است. اگر چه بیشترین الگوی رایج اینست که زوج به طور متناوب و به شکلی کنترل نشده احساسات منفی شدید ابراز کنند، برخی افراد به روشنی اجتنابی­تر، منطقی­تر و با حداقل پاسخ هیجانی واکنش نشان می­دهند؛ مشابه کرختی احساسی و اجتنابی که در PTSD مشاهده می­شود. تعدادی از درمانگران در قالب کتاب­ها و مقالاتی دستورالعمل­هایی برای درمان زوج­های درگیر خیانت پیشنهاد داده ­اند. اما غالب رویکردهایی که درمان رابطه زناشویی پس از خیانت را هدف قرارداده­اند، بر یافته­های پژوهش­های تجربی استوار نیستند. بلکه عمدتا این درمانگران، بینش­های برخواسته از تجارب بالینی خود را به اشتراک گذاشته­اند. تعداد مطالعاتی که عواقبِ بعد از وقوع خیانت را مور بررسی قرارداده­اند، معدود است. یافته­های تجربی اندکی در مورد فرآیند افشا شدن خیانت، واکنش­ها به افشا، فرآیند  تعاملی زوج­های درگیر خیانت و روند بهبودی در زوج­هایی که خیانت را پشت سر گذاشته­اند در دسترس است. واکنش به خیانت حیطه مهمی در تحقیقات به نظر می­رسد، مسأله ­ای که در سایه حجم بالای تحقیقاتی که به عوامل پیش­بینی کننده خیانت می­پردازند، مبهم و نامعلوم باقی مانده. بنابراین نیاز به مطالعاتی خصوصا از نوع کیفی وجود دارد تا به بررسی منظم و عیق این حوزه بپردازد. بلو و هارتنت (۲۰۰۵) در مقاله مروری خد بر روی مطالعات انجام گرفته در حوزه خیانت، با اشاره به کمک شایانی که معدود مطالعات کیفی انجام  گرفته در این حوزه به فهم بهتر فرآیندهای خیانت کرده­اند لزوم پرداختن بیشتر به مطالعات کیفی در بررسی پدیده خیانت را خاطرنشان می­سازد.

مسأله مهم دیگر در مورد مطالعات انجام گرفته در حوزه واکنش به خیانت، بررسی این موقله در زندگی واقعی افراد است. بلو و هارتن (۲۰۰۵) اذعان می­کنند که با مرور پژوهش­های حوزه خیانت مشخص می­شود پژوهشگران عمدتا با استفاده از موقعیت­های فرضی، واکنش­های شرکت­کنندگان را به خیانت­های خیالی جستجو می­کنند. این مسأله رسیدن به نتیجه را دچار مشکل می­کند، چرا که در این موقعیت­ها خیانت واقعا اتفاق نیافتاده است. به علاوه عمده شرکت­کنندگان این پژوهش­ها را دانشجویان مقطع لیسانسه رشته روانشانسی تشکیل می­دهند؛ این موضوع حتی مرتبط ساختن نتایج را با خیانت در زندگی واقعی دشوارتر می­سازد. هریس (۲۰۰۲) در مطالعه­ای، حسادت در برابر خیانت واقعی و فرضی را مورد مقایسه قرار می­دهد و نشان می­دهد که واکنش­ها به خیانت فرضی ارتباطی با واکنش­ها به خیانت واقعی ندارند. به علاوه در ایران نیز تعداد پژوهش­هایی که به بررسی مسأله حایز اهمیتِ خیانت پرداخته­اند، بسیار اندک است. به نظر می­رسد نگرش افراد به خیانت به دلیل تعامل گسترده آن با متغیرهای مختلف، متفاوت است. ارزش­های برخواسته از جامعه­ای که فرد در آن زندگی می­کند را می­توان به عنوان یکی از اساسی­ترین این متغیرها معرفی کرد. در همین رابطه ویدمر، تریس و نیوکمب (۱۹۹۸) نگرش به رابطه فرازناشویی را در نمونه­ای شامل ۳۳۵۹۰ نفر از ۲۴ کشور مختلف مورد بررسی قرار دادند. تقبیح رابطه فرازناشویی در تمام این کشورها مشاهده شد؛ اگر چه افراد نمونه از چند کشور (مانند روسیه، جمهوری چک و بلغارستان) این پدیده را تحمل­پذیرتر ارزیابی کردند. در یک نمونه از افراد عمدتا متاهل یا هم­خانه در هلند، هردوی زنان و مردان خیانت زناشویی را به دلایل اخلاقی ناپسند معرفی کردند. در دانمارکف سولستاد و موچیک (۱۹۹۹) به این یافته دست پیدا کردند که افراد نسبت به رابطه فرازناشویی پذیراتر هستند و خصوصا افرادی که قبلا درگیر چنین رابطه­ای شده­اند، آن را بیشتر می­پذیرند. نویسندگان این یافته­ها را به ارزش­های جامعه دانمارک نسبت داده­اند. می­توان پیش­بینی کرد تفاوت در نگرش نسبت به ارتباط فرازناشویی، تاثیرهای احتمالی بر نحوه واکنش افراد به این اتفاق خواهد گذاشت. با توجه به فقدان مطالعاتی که به بررسی واکنش به خیانت زناشویی در ایران بپرداز، مشخص نبود آیا واکنش­هایی که مختص جامعه ایران باشد، بروز و ظهور پیدا خواهد کرد یا خیر. به همین دلیل انجام پژوهشی با رویکرد کیفی که به اکتشاف عمیق این مساله بپردازد، ضروری می­نمود. علاوه بر شناخت انواع واکنش­ها به خیانت، درک بهتر عواملی که در این واکنش­ها تاثیر گذارند نیز می­تواند در پیشگیری، مواجهه و درمان مؤثرتر آسیب­های ناشی از خیانت کمک کننده باشد. عوامل متنوعی در نحوه واکنش افراد به خیانت موثر است. آلن و اتکینز، باکوم، اشنایدر، گوردون و گلس (۲۰۰۵) در بخشی از مقاله خود به مرور ادبیات پژوهشی درمورد عوامل موثر در واکنش به خیانت می­پردازند. آنها این عوامل را به ۴ دسته عمده تقسیم می­کنند: عوامل مربوط به فرد خیات کننده، عوامل مربوط به فرد خیانت دیده، عوامل مربوط به ازدواج و عوامل زمینه ­ای از جمله عوامل مربوط به فرد خیانت دیده که می­تواند در نحوه واکنشش به خیانت موثر باشد، سبک دلبستگی وی به عنوان سازه­ای بین فردی است. امروزه نظریه دلبستگی یکی از موثرترین نظریه­ها در مطالعه روابط بین فردی است. نظریه دلبستگی بزرگسالان درواقع بسط نظریه دلبستگی است که بالبی و انزورث در فاصله سال­های ۱۹۶۹ تا ۱۹۹۱ برای تبیین تفاوت­های فردی در ابعاد شناختی، هیجانی و رفتاری در بافت روابط نزدیک بزرگسالی و نوجوانی ارائه­ کرده­اند (میکالینسر و شیور، ۲۰۰۳). اینزورث و بالبی سه سبک دلبستگی ایمن، ناایمن – اجتنابی، ناایمن- دوسوگرا را در کودکان شناسایی کردند (دیویس، ۲۰۰۴). بررسی­های هازان و شیور (۱۹۸۷) همین سبک­ها را در بزرگسالی نیز شناسایی کرد آنها معتقدند که روابط عاشقانه را می­توان به عنوان یک فرایند دلبستگی مفهوم­سازی کرد. از سال ۱۹۸۷، مطالعات زیادی نشان داده­اند که نمرات سبک دلبستگی با متغیرهای مختلفی همچون فرایندهای ذهنی مرتبط با روابط نزدیک، رفتارهایی که در چنین روابطی مشاهده می­شوند و پیامدهای چنین روابطی که هم پیامدهای ذهنی (مانند خشنودی) و هم پیامدهای عینی (مانند جدایی یا طلاق) را شامل می­شوند، رابطه دارند (میکالینسر و شیور، ۲۰۰۳). از نظر بالبی (۱۹۷۳) الگوهای عملی درونی انسان تحت تأثیر تجارب مکرر روزانه کودک با نگاره­های دلبستگی ساخته می­شوند: بنابراین تجسمات چهره دلبستگی در ابتدای کودکی شکل می­گیرند. از طریق این تصورات و الگوها فردوقایع محیط اطراف خود را درک کرده و آن­ها را ارزیابی می­کن، آینده را پیش­بینی می­نماید، برنامه­ها و طرح­هایی می­سازد، و انتظارات خود را از پاسخ­ها و رفتار اطرافیان شکل می­دهد. این الگوها به فرد اجازه می­دهد تا به تفسیر و پیش­بینی رفتار چهره دلبستگی پرداخته، پاسخ­های آینده او را پیش­بینی کرده و از آن­ها در جهت یک برنامه­ریزی فوری برای واکنش نسبت به آن پاسخ­ها استفاده کند (میکالینسر و شیور، ۲۰۰۷). طبق نظریه دلبستگی، این الگوهای ذهنی زمانی که تهدیدی متوجه روابط دلبستگی می­گردد، فعال می­شوند (بالبی، ۱۹۶۹؛ فینی و کرک پاتریک، ۱۹۹۶). با در نظر گرفتن خیانت به عنوان موقعیتی تهدید کننده رابطه رمانتیک، سیستم دلبستگی در مواجهه با آن فعال می­گردد تا افکار و احساسات مرتبط با آن مثل تصمیم به جدایی یا حفظ رابطه با مدیریت کند. همین فرآیند مبنایی برای انجام پژوهش پیشِ رو قرار گرفت تا ابتدا طی تحلیل مصاحبه­هایی عمقی با افراد خیانت دیده، واکنش آنها به خیانت مشخص گردد و در مرحله بعد، نقش احتمالی سبک­های دلبستگی افراد در واکنش­ هایشان مورد بررسی قرار گیرد.

 

مشخصات
  • جنسیت زن
  • وابسته به کلینیک
  • تجارب / مهارت ها
  • دانشگاه دانشگاه شهید بهشتی
  • رشته تحصیلی روانشناسی خانواده درمانی
  • گواهینامه ها
  • پست های مدیریتی
  • مقطع تحصیلی کارشناسی ارشد
  • کلمات کلیدی سارا صلواتی روانشناس، سارا صلواتی روان درمانگر، سارا صلواتی مشاور، سارا صلواتی روانپزشک، سارا صلواتی متخصص اعصاب و روان
تخصص ها
  • روان‌شناسی خانواده
تصویر
سارا صلواتی
مشاور خانواده
(5)

E-Teb.com © Copyright 2016 روانشناس یا روانپزشک. تمامی حقوق محفوظ است.

دکتر - مشاوره خانواده - پزشک - مشاوره آنلاین - شماره دکتر