منو
X

تصویر
سمانه قنبرزاده
روانشناس بالینی و فردی
(4)
آمار این متخصص
(4) رای
60%

دقت

0%

مفید بودن

80%

دانش و مهارت

80%

رفتار بالینی

0%

وقت شناسی

60%

هزینه اقتصادی

توضیحات پروفایل
  

سمانه قنبرزاده هستم، فارغ التحصیل روانشناسی تربیتی در مقطع کارشناسی ارشد از دانشکده علوم تربیتی و روان شناسی دانشگاه الزهرا در سال ۱۳۹۴، پایان نامه ی اینجانب تحت عنوان “رابطه بین نگرش مادران دارای فرزند با نارسایی های یادگیری با سبک های مقابله ای آنان و توصیف مشکلات آن ها” می باشد که در ادامه بخشی از آن را مطالعه می کنید:

دانشگاه الزهرا

دانشکده علوم تربیتی و روان شناسی

پایان نامه کارشناسی ارشد در رشته روان شناسی تربیتی

عنوان:

رابطه بین نگرش مادران دارای فرزند با نارسایی های یادگیری با سبک های مقابله ای آنان و توصیف مشکلات آن ها

استاد راهنما:

دکتر مهناز اخوان تفتی

استاد مشاور:

دکتر زهرا نقش

دانشجو:

سمانه قنبرزاده

دی ۱۳۹۴

فهرست مطالب

عنوان

فصل اول

مقدمه

بیان مسئله

اهمیت و ضرورت پژوهش

اهداف پژوهش

پرسش های پژوهش

تعریف متغیرها

تعریف نظری

تعریف عملیائی

مقدمه

مفهوم شناسی و تعریف نارسایی های ویژه در پادگیری

تعاریف اختلالات یادگیری –

جنبه های مشترک تمام تعاریف ارائه شده

ویژگی های عمده کودکان دارای نارسایی های ویژه در پادگیری

تاریخچه نارسایی ویژه در یادگیری –

دوره بنیادی (سالهای ۱۸۰۰ تا ۱۹۳۰)

دوره انتقالی (۱۹۴۰ تا ۱۹۶۳)

دوره هماهنگی (۱۹۶۳ تا ۱۹۸۰)

دوره معاصر (۱۹۸۰ به بعد)

میزان شیوع اختلالات یادگیری

سبب شناسی اختلال یادگیری

نظریه های اختلال یادگیری

نظریه کژ کاری شناختی- مغزی

نظریه ی برتری نیمکره ای (غلیه طرقی مغز )

نظریه کژکاری خفیف مغزی

نظریه کوتاهی دامنه توجه

نظریه ی پردازش اطلاعات و نظریه تأخیر در رشد

نظریه روان کاوی به نظریه شناختی

انواع ناتوانی های یادگیری

اختلال زبان (نارسا گویی)۔

عناصر زبان

مشکلات زبانی

زبان پریشی دریافتی (حسی)

زبان پریشی بیائی ا تأخیرهای زبان گفتاری (بیاتی)

تاخیر ساده زبان

نارسا گویی

ویژگی های کودکان مبتلا به نارسایی زبان کلامی

اختلال نوشتن (نارسا نویسی)

مشخصات بالینی یک نارسانویس

ویژگی های اختصاصی دانش آموزان با اختلال نوشتن

علل مهم نارسانویسی

اختلال خواندن (نارسا خوانی)

تعاریف نارسا خوانی

عوامل نارسا خوانی

ویژگی های کودکان با اختلال خواندن

انواع اختلال خواندن

مشکلات اختصاصی خواندن ناتوانی در ریاضیات

انواع حساب نارسایی

مشکلات ناتوانی یادگیری ریاضی

نارسایی ادراکی – حرکتی (کنش پریشی)

تشخیص و ارزیابی تاتوانی های ویژه یادگیری

منشا نگرش

تعاریف نگرش

ویژگی های نگرش

شکل گیری نگرش ها

کاربردهای نگرش

رابطه متقابل نگرش و رفتار

تغییر نگرش به رفتار

خلاصه نظریه های تغییر نگرش ها

راهبردهای مقابله ای

تاریخچه راهبردهای مقابله ای

تعاریف مقابله

دیدگاه های نظری درباره ی شیوه های مقابله ای

نظریه ی تکاملی و سازگاری رفتاری

مفاهیم روان تحلیل گری و رشد شخصی

نظریه ی تحولی چرخه ی زندگی

الگوی تعالی

نظریه های راهبرد های مقابله ای

دیدگاه لازاروس

دیدگاه موس

دیدگاه فیلیپس و جارویس

دیدگاه فرادنبرگ و لوبیس

نظریه ی لانگ واسکانز

نظریه ی پاول وائرایت

انواع راهبردهای مقابله ای

مقابله مسئله مدار

مقابلهی هیجان مدار

مقابله اجتنابی

پیشینه پژوهش

پژوهش های داخل کشور

پژوهش های خارج از کشور

فصل سوم

مقدمه

روش اجرا

جامعه پزوهش

روش نمونه گیری و حجم نمونه

روش گرآوری داده ها

ابزارهای پژوهش

روایی و پایایی ابزار های پژوهش

روش تجزیه و تحلیل داده ها

فصل چهارم

مقدمه

ویژگیهای جمعیت شناختی پاسخگویان

یافته های توصیفی

بافته های استنباطی

پرسش ۱

پرسش ۲

پرسش ۳

پرسش ۴

پرسش ۵.

پرسش ۶

پرسش ۷

فصل پنجم

مقدمه

خلاصه یافته ها

بحث و نتیجه گیری

محدودیت

پیشنهادها

پیشنهادهای کاربردی

منابع

چکیده:

هدف این پژوهش بررسی رابطه بین نگرش مادران دارای فرزند با نارسایی های یادگیری با سبک های مقابله ای و توصیف چالش های پیش روی آنها بود. جامعه پژوهش شامل تمامی مادران دارای کودکان دبستانی دریافت کننده خدمات آموزشی با نارسایی های یادگیری شهر تهران بود. ۲۸ مادر به روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند و از بین آنها تقر برای مصاحبه انتخاب شدند. در این پژوهش از دو نوع پرسشنامه پژوهشگر ساخته سنجش نگرش مادران کودکان با ناتوانی های یادگیری و پرسشنامه استاندارد لازاروس استفاده شد. برای تعیین روایی پرسشنامه ها از روایی صوری و برای سنجش پایایی از آزمون کراتیان شده است؛ پایابی پرسشنامه سنجش نگرش ۸۷ % و پرسشنامه سبک های مقابلهای ۸۴ % به دست آمد.نتایج نشان داد که مادران کودکان با نارسایی یادگیری نگرش شناختی و رفتاری منفی نسبت به مشکلات فرزندانشان دارند ولی نگرش عاطفی آنان مثبت است. همچنین بین بعد شناختی نگرش با ابعاد سبکهای مقابله ایی فاصله گرفتن و بعد گریز – اجتناب رابطه منفی ولی با ابعاد درخواست حمایت اجتماعی، پذیرش مسئولیت، حل مدبرانه مسئله و ارزیابی مجدد رابطه مثبت و معناداری وجود دارد. بین بعد رفتاری نگرش با ابعاد سبکهای مقابله ایی فاصله گرفتن و بعد گریز – اجتناب رابطه منفی ولی با ابعاد درخواست حمایت اجتماعی، پذیرش مسئولیت، حل مدبرانه مسئله، خویشتن داری و ارزیابی مجدد رابطه مثبت و معناداری وجود دارد. بین بعد عاطفی نگرش با ابعاد سبکهای مقابله ایی فاصله گرفتن رابطه منفی ولی با ابعاد درخواست حمایت اجتماعی و حل مدبرانه مسئله رابطه مثبت و معناداری وجود دارد. همچنین از مهمترین چالشهای پیش روی مادران می توان به عدم هماهنگی بین مدارس مربوطه و کلینیکهای ناتوانیهای یادگیری، کمبود امکانات آموزشی و عدم آگاهی مادارن نسبت به ویژگی۔ های این گروه کودکان اشاره کرد.

کلیدی واژگان: نگرش، سبکهای مقابله ای، کودکان با نارسایی های یادگیری

فصل اول:

مقدمه:

اختلالات یادگیری که در فارسی با وازه های ناتوانی های یادگیری با تارسایی های یادگیری نیز به یک معنی به کار برده می شود، در دهه ۱۹۶۰ به عنوان جدیدترین حوزه علمی در قلمرو کودکان استثنایی وارد شد و در جلسه تشست والدین در شهر نیویورک، کرک برای اولین بار اصطلاح اختلالات یادگیری را پیشنهاد کرد. به اعتقاد مایکل باست (۱۹۶۴) این اختلال را می توان به عنوان اختلالات یادگیری عصبی- روانی» نامید. اختلالات یادگیری با علائمی چون هماهنگی ضعیف در حرکات ظریف، اختلالات رفتاری، اختلال در خواندن، نوشتن، ریاضی و صحبت کردن شناخته می شود که ناشی از بد کاری سیستم عصبی است. مایکل پاست معتقد بود که اختلالات یادگیری تنها شامل بخش های کلامی نیست بلکه جنبه های غیر کلامی مانند درک فضایی، جهت یابی و تصویر از بدن را نیز در بر می گیرند (گرشام، ۱۹۸۶ به نقل از احدی و کاکاوند، ۱۳۹۰).با وجود تمام مشکلاتی که دانش آموزان با اختلالات یادگیری دارند، آنها دارای ظاهری طبیعی و هوشبهری متوسط با بالاتر از متوسط هستند. شاید اولین مشخصه ای که در این دانش آموزان بارز می شود، عملکرد تحصیلی ضعیفشان در برابر هوش عادی آنها است. دانش آموزان با اختلالات یادگیری در پادگیری دروس خود ضعیفتر و کندتر از همسالانشان عمل می کنند. البته این عامل به تنهایی نمی تواند، سبب شود که به دانش آموز برچسب اختلالات یادگیری زده شود. تشخیص و شناسایی اختلالات یادگیری مستلزم بررسی ها و مطالعات دقیق است (شهیم، ۱۳۸۲ء نریماتی ورجی، ۱۳۸۶). دانش آموزان با اختلالات یادگیری در یک یا چند زمینه تحصیلی با مشکلاتی مواجه میشوند (شهیم، ۱۳۸۲) اما علاوه بر مشکلات تحصیلی بررسی ها نشان می دهند که دانش آموزان با اختلالات یادگیری در معرض بروز سطوح بالای مشکلات رفتاری قرار دارند. هرچند تمام دانش آموزان با اختلالات یادگیری دارای مشکلات رفتاری نیستند (موریس راشه، وودروف و موری، ۲۰۰۳): أما بروز مشکلاتی مانند خود پنداردی ضعیف، افسردگی، اضطراب و اختلال در مهارتهای اجتماعی، آسیب زدن به اموال در دانش آموزان با اختلالات یادگیری بیش از دانش آموزان عادی رخ می دهد. همچنین دانش آموزان با اختلالات یادگیری، احتمال بیشتری دارد که از سوی همتایان خود طرد شوند (احدی و کاکاوند، ۱۳۹۰). با توجه به مشکلات این دانش آموزان در زمینه های کلامی و غیر کلامی در برخی مطالعات دانش آموزان با اختلالات یادگیری به دو زیرگروه اختلالات یادگیری کلامی و غیر کلامی تقسیم می شوند. اختلالات یادگیری کلامی، شامل اختلال ربانی، اختلال زبان بیاتی (اختلال در بیان افکار، احساسات و تمایلات خود با کمک کلمات و اختلال زبان دریافتی (اختلال در درک و فهم گفتار دیگری می شود). اختلالات یادگیری غیر کلامی شامل ضعف در زمینه ی دیداریفضایی، ضعف در فعالیت های حرکتی ظریف، ضعف در مهارتهای سازمان دهی و مشکلات هیجانی و اجتماعی که حاصل پردازش تادرست اطلاعات جدید و پیچیده است می شود (آمرونجم و میشنا، ۲۰۰۴؛ به نقل از کریمی، ۱۳۸۷)

بیان مسئله

هر کودکی به نوع خود برای والدینش، ویژه به حساب می آید؛ اما والدین کودکان با نیازهای ویژه برای یافتن راهی جهت آماده کردن فرزندانشان برای مواجهه و غلبه بر مشکلاتی که ممکن است در آینده برایشان پیش آید، با چالش روبرو هستند (راویندراندان و راجو، ۲۰۰۷). به طور معمول والدین کودکان با نیازهای ویژه فشار زیادی را تجربه کرده و با استرس زیادی روبرو می شوند. شیوه ای که آنها را قادر می سازد تا با اتفاقات و فشارهای پیش آمده ساز گار شوند، می تواند به اشکال گوناگونی بر سلامت خود، کودک و دیگر اعضای خانواده شان تأثیر بگذارد (مک کوناچی، ۱۹۹۴، به نقل از پال و چندوری، ۱۹۹۸).کودک با نیازهای ویژه و والدینشان نه تنها بر یکدیگر تأثیر متقابل دارند بلکه سایر اعضای نظام خانواده یعنی دیگر فرزندان را تحت تأثیر قرار می دهند. بر اساس دیدگاه سیستمی به خانواده، اعضای خانواده از هم اثر می پذیرند و بر هم اثر می گذارند؛ بنابراین وجود هر گونه مسئله ای برای یک عضو باعث بروز مسائل ویژه و ایجاد چالش و تغییر در نظام خانواده می گردد؛ بنابراین، خانواده دارای یک کودک با نیازهای ویژه را می بایست به عنوان «خانواده دارای نیازهای ویژه» برشمرد. به سخن دیگر همچنان که کودک دارای نیازهای ویژه بر خانواده اثر می گذارد نگرش های خانواده نیز می تواند به عنوان عامل تسهیل کننده با بازدارنده بر عملکرد کودک اثر بگذارد (اصغری نکاح و سعیدی رضوانی، ۱۳۸۳). وجود کودک با نیاز های ویژه اغلب ضایعات جبران ناپذیری را بر پیکر خانواده وارد می کند. میزان آسیب پذیری خانواده در مقابل این ضایعه، گاه به حدی است که وضعیت سلامت روانی خانواده دچار آسیب شدیدی می شود (نریمانی و همکاران، ۱۳۸۶). والدین وقتی از مشکل فرزند خود اطلاع می یابند، واکنش هایی از خود نشان می دهند که به طور معمول در یک پیوستار قرار دارد. ترتیب این پیوستار عبارت است از: ضربه روحی، انکار، خشم، تأسف و ناامیدی، پوچی، واقع نگری و سرانجام سازگاری (هورن بی، ۱۹۸۲).بیشتر مسائل و دشواری هایی که برای والدین ایجاد می گردد، اغلب ریشه در نوع نگرش آنان به مشکلات فرزندشان دارد. نگرش را می توان به گرایش فرد به نشان دادن واکنش منفی با مثبت نسبت به شخص، شیعه وضعیت و یا اتفاق ویژه ای تعریف کرد (آیکن، ۱۹۸۵؛ توماس، ۱۹۸۲) نحوه ی رفتار، احساس، ادراک، واکنش و ارزش گذاری والدین نسبت به فرزندشان، نگرش آن ها را به فرزندشان مشخص می نماید (گوندر، ۲۰۰۲). در مطالعه گوندر (۲۰۰۲) عنوان «نگرش » به معنای پوشش دادن به نحوه ی رفتار ها، ارزش ها، ادراک ها، تعامل ها و احساس های والدین به فرزندشان به کار برده شده است. پژوهش ها نشان میدهد که نگرش والدین برای موفقیت در مراقبت از کودکان با نیازهای ویژه بسیار مهم است. آتکینسون و گویا (۱۹۹۵) معتقدند که شیوه هایی که والدین برای تعامل با کودک دارای نیاز های ویژه خویش بر می گزینند تا حدی به نحوهی ادراک والدین از نیازهای کودک و تأثیر عملی این نیاز ها بر روی آن ها بستگی دارد. هر چند از نظر گوندر (۲۰۰۲) کودکان دارای نیاز های ویژه نسبت منفی بیشتری دریافت کرده و ذهن افراد نسبت به آنها منفی تر است، اما به طور کلی در مورد مشکلاتی که والدین به خاطر داشتن یک کودک با نیاز های ویژه دارند، نباید این طور قضاوت کرد که والدین دارای کودک با نیازهای ویژه از والدین دارای کودک سالم نگرانی ها و مشکلات بیشتری دارند، بلکه این نگرش والدین به مشکل و نحوهی برخورد و مقابلهی والدین با مشکلات است که نگرانی های والدین را تحت تأثیر قرار می دهد. در همین راستا، در این پژوهش نگرش تعدادی از والدینی که دارای کودک با اختلالات یادگیری هستند، بررسی شد.اگرچه هر تغییری اعم از عمده یا جزیی، خوشایند یا ناخوشایند استرس زا تلقی شده و مقابله را فرا می خواند، اما با وجود این استرس همیشه بد و ناخوشایند نیست. در واقع شاید بتوان گفت که استرس و حتی شدت آن فی نفسه بد و سازش نایافته نیستند، بلکه مهم چگونگی مقابله با این شرایط است. لذا راهبرد هایی که فرد برای مقابله استفاده می کند، چربی از نیمرخ آسیب پذیری وی محسوب می شوند. اتخاذ خط مشی و راهبرد های نامناسب در مقابله با عوامل استرس زا می تواند موجب تشدید استرس شود. در حالی که به کار گیری راهبرد درست مقابله می تواند پیامد های مثبتی در پی داشته باشد (توکلی، ۱۳۷۷). لازمه ی مقابله در برخورد با چالش های زندگی، حفظ کردن آرامش با یاقتن یک روش مناسب است. چون هیچ پاسخ تضمین شده ای که بتوان در تمام موقعیت ها به کار برد وجود ندارد. هر فرد باید مهارت های مقایله ای با استرس را دارا باشد چرا که این مهارت ها به فرد کمک می کند تا راهبردهای مفیدی را در دسترس داشته باشد تا در هنگام مواجه با مشکلات بتواند آنها را تحمل کند و احساس خوبی نسبت به خود داشته باشد و همچنین مشکلات را به عنوان بخشی از تجارب رشد دهنده ی زندگی تلقی کند (مزارعی، ۱۳۹۰).افراد در موقعیت های فشار زا راهبرد های مقابله ای متفاوتی استفاده می کنند ولی ممکن است نوع خاصی از مقابله را بیشتر از انواع دیگر بکار ببرند (تبلور، ۱۹۹۱؛ به نقل از یکتا خواه ۱۳۸۲)، مادران به ویژه مادران دارای کودک با نارسایی های یادگیری) نیز از این قاعده جدا نبوده و در معرض تنیدگی های مختلف قرار دارند که بنا بر تفاوت های فردی هر کدام از شبوهی مفابلهای خاص خود برای رویارویی با این عوامل تنش زا استفاده می کنند. این که آیا فردی در مقابله با تنیدگی به رفتار مستفیم مبادرت می کند یا مکانیزم های دفاعی را ترجیح می دهد تا حد زیادی بستگی به این کار در تاریخچه ی زندگی و ابعاد شخصیتی او (رویکرد خاص دارد. به علاوه سیستم تقویت های ایجاد کننده ی ترس نیز به تفاوت های فردی در سبک های مقابله ای منجر می شود (یکتا خواه، ۱۳۸۲). علیرغم ایجاد تغییرات عمیق فرهنگی و تغییر در شیوه های زندگی، بسیاری از افراد در مواجهه با مسایل و مشکلات روزمره، آسیب پذیر هستند، در جریان مسایل و مشکلات زندگی، داشتن منابع و مهارت های که به افراد کمک کنند تا به بهترین شکل ممکن از عهدهی مشکلات خود بر آینده تسلی بخش است. مطالعات نشان می دهد کسانی که به طور موفقیت آمیز با مشکلات مقابله می کنند، افرادی هستند که خود را به مجموعه ای از مهارت های مقابله ای مجهز کردهاند (کلینکه، ترجمهی محمدخانی، ۱۳۸۲). با توجه به آنچه گفته شد در این پژوهش نگرش مادران دارای فرزند با نارسایی های یادگیری را نسبت به مشکل فرزندشان و چالش هایی که در ارتباط با این مشکلات دارند و همچنین رابطه بین نگرش مادران و سبک های مقایله ای آنان مورد بررسی قرار گرفته است.

اهمیت و ضرورت پژوهش:

خانواده، کوچک ترین نهاد اجتماعی است که اساس و زیرساخت واحد های بزرگ تر به شمار می رود. میزان موفقیت و سهمی که افراد برای ایفای نقش در واحد های بزرگ اجتماعی ایقا می کنند بستگی کامل به نحوه رشد و تربیت و شکوفایی استعدادهای آن ها در کانون خانواده دارد. خانواده در مسیر دست یابی به اهداف خود همانند سایر پدیده های هستی با عوامل و موانع گوناگونی مواجه است که برخی از آن ها باعث انحراف یا مانع دستیابی آن به اهداف عالی و مقدس می شود و به خانواده آسیب می رساند و وقتی به خانواده آسیب رساند، حضور افراد این خانواده در جامعه برای معیشت و زندگی اجتماعی به پیشرفت و آرامش جامعه آسیب وارد کرده و زندگی اجتماعی دیگران را نیز با مشکل روبرو می کنند. یکی از این موانع وجود کودکان با اختلالات یادگیری هستند. کودکان با اختلالات یادگیری هنگامی که در یک خانواده متولد می شوند جزئی از آن خانواده و موثر در سرنوشت تمام افراد آن خانواده خواهند بود. فرزندان با اختلالات یادگیری در یک خانواده که از قدرت کمتری در زندگی برخوردار هستند می توانند با آموزش و پرورش صحیح مایه سربلندی خانواده خود باشند و عکس آن نیز زمانی رخ می دهد که فرد با اختلال یادگیری با روش های نامطلوب تربیتی و تعصب های نا به جا و دلسوزی های بی مورد به سمتی سوق داده شود که بار سنگین بر دوش خانواده مخصوصا پدر و مادر خود باشد. والدین این کودکان از هنگامی که متوجه نارسایی های یادگیری فرزندشان میشوند، واکنش های متفاوتی را از خود نشان می دهند که از ناامیدی و یأس و انگار گرفته تا مواجهه منطقی با مسئله و تصمیم گرفتن بر کمک و یاری رساندن به فرزندشان در ادامه مسیر زندگی و موفقیت در آن را به دنبال دارد (مولودی، کریمی، خرم آبادی و سلیمانی: ۱۳۹۳)پژوهش ها نشان داده اند که واکنش های اولیه ی والدین به دنبال تشخیص ضعف و ناتوانی فرزندشان در طیف گسترده ای به شرح ذیل – دوست گرایی، عصبانیت، سردرگمی، انکار، ترحم به خود، شرم، احساس درماندگی، افسردگی، تأمینی، گناه، غم، سوگ، طرد، شوک، از بین بردن ناگهانی کودک و خودکشی ناگهانی می گنجد (مرى، ۱۹۹۰؛ مک کوناچی، ۱۹۹۶، به نقل از بهتر و وانک، ۲۰۰۱). در نگرش و نحوه رفتار والدین و واکنش آن ها در برخورد با فرزند با نیاز های ویژه شان عواملی اثرگذار هستند. از بین عوامل اثرگذار می توان به نگاه منفی جامعه و اطرافیان اشاره کرد (گوندر، ۲۰۰۲). از این رویکرد بررسی نگرش والدین دارای کودک با نیاز های ویژه نه تنها از نظر شناسایی عوامل اثر گذار بر کنش والدین با کودک دارای نیاز های ویژه واجد اهمیت است بلکه از منظر ارزیابی و شناسایی وضعیت نگرشی این والدین و جهت …

مشخصات
  • جنسیت زن
  • وابسته به کلینیک
  • تجارب / مهارت ها
  • دانشگاه دانشگاه الزهرا
  • رشته تحصیلی روانشناسی تربیتی
  • گواهینامه ها
  • پست های مدیریتی
  • مقطع تحصیلی کارشناسی ارشد
  • کلمات کلیدی سمانه قنبرزاده روانشناس، سمانه قنبرزاده مشاور، سمانه قنبرزاده روان درمانگر، سمانه قنبرزاده روانپزشک، سمانه قنبرزاده متخصص اعصاب و روان، سمانه قنبرزاده روانسنج
تخصص ها
  • روان‌شناسی تربیتی
تصویر
سمانه قنبرزاده
روانشناس بالینی و فردی
(4)

E-Teb.com © Copyright 2016 روانشناس یا روانپزشک. تمامی حقوق محفوظ است.

دکتر - مشاوره خانواده - پزشک - مشاوره آنلاین - شماره دکتر