منو
X

تصویر
سهیلا شفیعی
روانشناس بالینی و فردی
(5)
آمار این متخصص
(5) رای
80%

دقت

0%

مفید بودن

80%

دانش و مهارت

100%

رفتار بالینی

60%

وقت شناسی

100%

هزینه اقتصادی

توضیحات پروفایل
  

سهیلا شفیعی هستم، فارغ التحصیل روانشناسی عمومی در مقطع کارشناسی ارشد از دانشکده علوم تربیتی و روانشناسی دانشگاه خوارزمی در سال ۱۳۹۵، پایان نامه ی اینجانب تحت عنوان “مقایسه تعامل والد-کودک، پردازش حسی و بازشناسی هیجان در کودکان با مشکلات درونی سازی و برونی سازی” می باشد که در ادامه بخشی از آن را مطالعه می کنید:

دانشگاه خوارزمی

دانشکده علوم تربیتی و روان شناسی

پایان نامه کارشناسی ارشد در رشته روان شناسی عمومی

عنوان:

مقایسه تعامل والد- کودک، پردازش حسی و بازشناسی هیجان در کودکان با مشکلات درونی سازی و برونی سازی

استاد راهنما:

دکتر هادی هاشمی رزینی

استاد مشاور:

دکتر مهناز شاهقلیان

دانشجو:

سهیلا شفیعی

بهمن ۱۳۹۵

فهرست مطالب

عنوان

فصل اول: کلیات پژوهش

بیان مسئله

اهمیت و ضرورت پژوهش

اهداف پژوهش

هدف کلی

فرضیه های پژوهش

سؤالات پژوهش

تعریف نظری و عملیاتی متغیرهای پژوهش

مشکلات درونی سازی و برونی سازی شده

تعامل و الد- کودک

پردازش حسی

بازشناسی هیجان

فصل دوم: پیشینه پژوهش

الف – پیشینه نظری

مشکلات درونی سازی و برونی سازی شده

اختلال های درونی سازی شده

اختلال های برونی سازی شده

تعامل والد- کودک

تعامل والد- کودک و مشکلات درونی سازی و برونی سازی شده

پردازش حسی

مدل پردازش حسی دان

ثبت پایین

جستجوی حسی

حساسیت حسی

اجتناب حسی

باز شناسی هیجان

بازشناسی هیجان و مشکلات درونی سازی و برونی سازی شده

پیشینه تجربی

پیشینه پژوهش در داخل

پیشینه پژوهش در خارج

جمع بندی

فصل سوم: روش پژوهش

طرح پژوهش

جامعه و نمونه پژوهش

املاک های ورود به تحقیق

دلایل انتخاب ملاک های ورود در تحقیق حاضر

فرآیند اجرا

ابزار پژوهش

سیاهه رفتاری کودک (CBCL

مقیاس تعامل والد- کودک

نیمرخ حسی نوجوان – بزرگسال (ASP / A)

آزمون باز شناسی هیجان چهره ای

روش و ابزار تجزیه و تحلیل داده ها

فصل چهارم: یافته های آماری پژوهش

یافته های توصیفی و استنباطی

نتایج تحلیل تشخیصی

فصل پنجم: بحث و نتیجه گیری

فرضیه های پژوهش

تعارض در رابطه و الد- کودک در کودکان با مشکلات برونی سازی بیشتر است

صمیمیت رابطه والد- کودک و رابطه مشت کلی در کودکان با مشکلات برونی سازی کمتر است

حساسیت حسی در کودکان با مشکلات درونی سازی بیشتر است

کودکانی که مشکلات پروئی ساتری دارند در بازشناسی هیجان های منفی مانند ترس و غم و خشم ضعیف تر عمل می کنند

سوال پژوهش : کدام یک از عامل های ثبت حسی، جستجوی حسی و اجتناب حسی در پردازش حسی، تشخیص و تمیز دهنده مشکلات درونی سازی و پرونی سازی شده در کودکان هستند؟

جمع بندی کلی

محدودیت های پژوهش

پیشنهادهای پژوهش

پیشنهادهای کاربردی

فهرست منابع و مآخذ

پیوست

چکیده

هدف پژوهش حاضر تعیین نقش تعامل والد کودک، پردازش حسی و بازشناسی هیجان در تشخیص مشکلات درونی سازی و برونی سازی شده کودکان بود. در قالب یک طرح همبستگی، ۱۲۰ دانش آموز ابتدایی ۱۱ و ۱۲ ساله (۶۷ دانش آموز پسر و ۵۳ دانش آموز دختر) از طریق روش نمونه گیری خوشه ای از ۹ مدرسه مناطق ۱، ۹ و ۱۸ شهر تهران انتخاب شدند. سپس بوسیله سیاهه رفتاری کودک (CBCL) ۶۹ کودک با مشکلات درونی سازی و برونی سازی شناسایی شده و در تحلیل نهایی در دو گروه خالص درونی سازی (۲۰نفر) و برونی سازی (۲۰نفر) قرار گرفتند. همچنین پرسشنامه تعامل والد- کودک و نیمرخ پردازش حسی تکمیل و تست بازشناسی هیجان نیز انجام شد. برای تحلیل نتایج از تابع تشخیص استفاده – شد. نتایج تحلیل تشخیصی نشان داد که جستجوی حسی قوی ترین رابطه را با تابع حاضر داشت و توانست گروه برونی سازی را از گروه درونی سازی متمایز کند. اما قدرت تمیز گری چهار متغیر دیگر (به ترتیب شامل حساسیت حسی، اجتناب حسی، بازشناسی هیجان ترس و تعارض در رابطه والد-کودک) ضعیف تر بود. طبق نتایج می توان گفت جستجوی حسی سبک غالب پردازش حسی در کودکان با مشکلات برونی سازی است. سبک غالب پردازش حسی در کودکان با مشکلات درونی سازی نیز به ترتیب حساسیت حسی و اجتناب حسی است. همچنین کودکان با مشکلات برونی سازی در بازشناسی هیجان ترس ضعیف تر و تعارض بیشتری در رابطه با والد داشتند.

کلید واژگان: تعامل والد- کودک، پردازش حسی، بازشناسی هیجان، مشکلات درونی سازی، مشکلات برونی سازی، کودکان.

مقدمه:

طی چند دهه گذشته علاقه و توجه به تحول عاطفی- اجتماعی کودکان افزایش یافته است. پیش از این پژوهشگران بر این باور بودند که مشکلات کودکان ناشی از نارسایی های تحولی آنهاست و این گروه از کودکان مشکلات را پشت سر خواهد گذاشت واقعیت این است که اگرچه، فرایند تحول همراه با تغییرات سریع نمی تواند فاقد ناپایداری رفتاری باشد، اما کاملا روشن است که بسیاری از کودکان در سال های نخستین کودکی واحد مشکلات عاطفی و رفتاری هستند که در طی زمان و شاید تا دوران بلوغ و حتی بزرگسالی نیز تداوم یابد (گیمپل و هالند، ۲۰۰۲) گروه بندی اختلال های دوران کودکی در قالب طبقه بندی ابعادی با توجه به پیوستگی پدیده های بالینی در دوران کودکی، وجود موارد مرزی فراوان و رگه های بالینی در حد زیر استانهای مناسب تر از طبقه بندی مقولهای تلقی می شود (چور پیتا و همکاران، ۱۹۹۶، کندال ، ۲۰۰۰)، در نظام ابعادی، طبقه بندی بر مبنای کمیت یا فراوانی رگه صورت می گیرد، در حالی که در یک نظام مقوله ای، طبقه بندی بر اساس حضور یا عدم حضور یک رگه انجام می گیرد (دادستان، ۱۳۷۶) طبقه بندی اختلال های دوران کودکی در قالب مشکلات درونی سازی شده در برابر مشکلات پرونی سازی شده از گسترده ترین و پرکاربردترین پژوهش ها در زمینه طبقه بندی اختلال های دوران کودکی محسوب می شود که از روی آورد ابعادی پیروی می کند (آشنباخ و رسکورلا ، ۲۰۰۱). اما در رابطه با سیب شناسی این اختلال ها مدل های مختلفی مطرح شده اند که اکثر آنها به فرد می پردازند نه مجموعه های سیال انسانی، اما مدل های سیستمی که اثر سیستم اجتماعی اولیه بر کودک و اختلالات روانشناختی بعدی او را مطرح کرده اند، ادعا می کنند که کانون آسیب ، فرد یعنی کسی که به عنوان بیمار » معرفی شده، نیست بلکه در ارتباط های درونی اعضای خانواده است. در واقع، این مدل ها، کانون اختلال را در نظام خانواده می جویند. فرد، دچار اختلال نیست بلکه با الگوهای تعامل درون نظام اجتماعی مشکل دارد. از آنجا که خانواده شبکه اصلی ارتباط اجتماعی کودکان را تشکیل می دهد، پس در واقع الگوی تعامل درون خانواده ناکارآمد است و اغلب همان الگوی تعاملی است که در خانواده درمانی هدف تغییر قرار می گیرد (کندال، ترجمه نجاریان و داودی، ۱۳۸۹) در آسیب شناسی روانی رشد نیز بر اهمیت تعامل میان کودک و بافت اجتماعی تأکید میشود. سبک های مختلف رفتاری و همچنین باورهای مختلفی در مورد رفتار مقبول وجود دارد و اگر میان شخص و بافت اجتماعی هماهنگی و انطباق نباشد (برای مثال حضور کودکی پرانرژی در موقعیتی که حتی فعالیت طبیعی را نمی پذیرد). این امر احتمالا در نظر بزرگسالان به عنوان ناسازگاری کودک جلوه می کند «لرنر و همکاران، ۱۹۹۰) در این رابطه ویژگی های کودک که با آنها به دنیا می آید اهمیت پیدا می کند و نحوه برخورد با آن می تواند نقش تعیین کننده ای در سازگاری کودک ایفا کند یا برعکس مشکلات هیجانی رفتاری ایجاد کند. از جمله ویژگی های کودک الگوی پردازش اطلاعات حسی است، از آنجا که نحوه پردازش ورودی های حسی اساس چگونگی ادراک و واکنش افراد نسبت به محرکهای محیطی را تشکیل می دهد، پردازش حسی را می توان اساسی ترین عنصر روان شناختی محسوب کرد. شواهد نشان داده اند که افراد اطلاعات حسی را به طرق مختلفی پردازش کرده به این معنی که برخی افراد در مقایسه با دیگران حساسیت بیشتری نسبت به اطلاعات حسی دارند (آرون و آرون، ۱۹۹۷: دان، ۲۰۰۱). در این رابطه مدل چهار عاملی پردازش حسی دان (۲۰۰۱)، سبک پردازش حسی را در قالب چهار مقوله ثبت پایین ، حساسیت حسی ، اجتناب حسی و جستجوی حسی قرار داده است. دان فرض کرد که پردازش حسی به دو عامل اصلی وابسته است: ۱- أسنانه حسی شخص که می تواند بالا یا پایین باشد (چه میزانی از تحریک لازم است تا شخص به محرک واکنش نشان دهد)، ۲- راهبرد پاسخ فرد که می تواند به صورت فعال یا انفعالی باشد. داشتن أسنانه حسی بالا و شیوه پاسخدهی انفعالی به عنوان ثبت پایین طبقه بندی می گردد (برای مثال افراد گزارش می دهند به اطلاعات حسی پاسخ نمی دهند. در حالیکه داشتن آستانه حسی بالا و پاسخدهی فعال تحت عنوان جستجوی حسی طبقه بندی می گردد (برای مثال افرادی که گزارش می کنند به دنبال اطلاعات حسی هستند)، داشتن آستانه پایین و شیوه پاسخ دهی انفعالی تحت عنوان حساسیت حسی طبقه بندی می شود (برای مثال این افراد گزارش می کنند که شدیدا تحت تأثیر محرکهای حسی قرار می گیرند). در حالیکه داشتن یک آستانه حسی پایین و پاسخدهی فعالانه تحت عنوان اجتناب حسی طبقه بندی می شود (برای مثال افرادی که گزارش می کنند شدیدأ از تجارب حسی که بالقوه قوی هستند، اجتناب می کنند)(دان، ۲۰۰۱). مطالعات، مشکلات پردازش حسی را مبتنی بر مشکلات ناشی از ناتوانی مغز در ساماندهی ورودی حسی و سپس واکنش مؤثر نشان دادن میدانند. توانایی ساماندهی به اطلاعات حسی شیوه ارتباط برقرار کردن با دنیای خارج را تحت تأثیر قرار می دهد (میلر و همکاران، ۲۰۰۲). این می تواند توانایی سازگاری مناسب کودکان با محیط خارج، نظم بخشی توجه و هیجان، و در نهایت تعاملات کودک را تحت تأثیر قرار می دهد (فرناندز- آندرس و همکاران، ۲۰۱۵) به همین خاطر در بررسی کودکانی که مشکلات رفتاری و هیجانی دارند علاوه بر محیط و بافت خانواده و تعاملات والد- کودک میبایست به ویژگی های خود کودک که می تواند این تعاملات را تحت تأثیر قرار دهد توجه کرد. ویژگی دیگری که در تعاملات بین فردی این کودکان مهم است و در برقراری ارتباط کمک می کند توانایی شناخت هیجان های خود و دیگران است که موجب ارتباط مؤثرتری می شود. مبنای این توانایی بازشناسی هیجان است. بازشناسی هیجان جنبه ای از شناخت اجتماعی است که به صورت تشخیص عواطف و هیجان های دیگران از طریق ابرازات چهره ای و دیگر حرکات بدن و آهنگ صدا تعریف می شود (اکمن و فرایسن ، ۲۰۰۳ ، ۱۹۷۱ ). هدف بازشناسی هیجان چهره ای تعیین حالت های هیجان چهره است. ابراز چهرهای هیجان های خاص (نفرت، غم، شادی، ترس، خشم و تعجب)، فارغ از هویت چهره، بطور جهانی و هیجان های اجتماعی (گناه، شرم و غرور) در تعاملات خاص فرهنگی بازشناسی می شوند (کوهلر و همکاران، ۲۰۰۴). ابراز چهره ای یک سازوکار کلیدی در فهم و انتقال هیجان است. تفسیر ابراز چهره ای می تواند جریان مکالمه را تغییر داده و کنترل کند. توانایی تفسیر هیجان در برقراری ارتباط مؤثر بسیار مهم است ابراز هیجانهای خود به طوری که برای دیگران قابل درک باشد تأثیر نیرومندی بر آنها می گذارد و در ک صحیح پاسخ های هیجانی دیگران به پاسخ دهی مناسب می انجامد (هارمس و همکاران، ۲۰۱۰).لذا توجه به این مهارت پایه و همچنین ویژگی های فردی کودک مانند الگوی پردازش اطلاعات حسی در کنار توجه به بافت و تعاملات فرد در خانواده، بخصوص نحوه ارتباط با والد کمک بسزایی در پیش بینی و تشخیص مشکلات رفتاری و هیجانی کودک می کند.

بیان مسئله:

بر اساس مطالعات انجام شده حداقل ۱۰ تا ۲۰ درصد کودکان و نوجوانان در سنین مدرسه، مشکلات جدی و مستمر هیجانی با رفتاری دارند (ماناسیس ، ۲۰۰۰؛ کاستلو و همکاران، ۲۰۰۳؛ کسلر و همکاران، ۲۰۰۵)، که در حد قابل توجهی از این مشکلات ممکن است تا سال های بعد هم ادامه یابد (موگان و همکاران، ۲۰۰۴ء کلمن و همکاران، ۲۰۰۷) طبقه بندی مشکلات دوران کودکی در قالب مشکلات درونی سازی شده و مشکلات برونی سازی شده ، از گسترده ترین و پرکاربردترین طبقه بندی اختلال های دوران کودکی است که رویکردی ابعادی دارد (آشنباخ و رسکورلا، ۲۰۰۱؛ مادوکس و وینستد ، ۲۰۰۸). در تعریف این مشکلات، آن دسته رفتارهایی ناهنجار تلقی می شوند که ضمن عدم تناسب با سن، شدید، مزمن یا مداوم هستند. مشکلات درونی سازی شده از نظر ماهیت، درون فردی هستند و به شکل کناره گیری از تعامل های اجتماعی، بازدارندگی، اضطراب و افسردگی متجلی می شوند. این مشکلات، شامل یک آشفتگی هسته ای در هیجان ها و خلقیات هستند و بیشتر از آنکه اطرافیان را آزار دهند، موجب آزار خود کودک می شوند (کمپیل و همکاران، ۲۰۰۰ آشنباخ و رسکورلا. ۲۰۰۱؛ استریکر و ویدیگر ، ۲۰۰۳). بعلاوه، شواهدی وجود دارند حاکی از اینکه کودکان و نوجوانان با سطوح افزایش یافته علائم افسردگی و اضطراب، ناتوانی قابل ملاحظه ای تجربه می کنند، حتی وقتی که علائمشان ملاک های تشخیصی را برآورده نکند (آنگولد” و همکاران، ۱۹۹۹) مشکلات برونی سازی شده، الگوهای رفتاری سازش نایافته ای هستند که به سمت بیرون از کودک جهت دارند. این دسته از مشکلات، بیش از آنکه بر خود فرد اثر بگذارند برای دیگران که با کودک رابطه متفایل دارند مانند والدین، معلمان و همسالان مشکل را خواهند بود، رفتارهایی چون شکستن قوانین، عدم اطاعت و بحث و جدل که باعث می شوند افراد دیگری غیر از خود کودک مورد آزار قرار بگیرند. به عبارت دیگر، می توان گفت که مشکلات برونی سازی شده دارای ماهیت میان فردی و مشکلات درونی سازی شده دارای ماهیت درون فردی هستند (آشنباخ و رسکورلا. ۲۰۰۱: جنسون و همکاران، ۲۰۰۴ دادستان و همکاران، ۱۳۸۸)، اختلال های برونی سازی شده در بر گیرنده دو گروه رفتارهای قانون شکنانه و پرخاشگرانه بوده و شامل اختلال نارسایی توجه بیش فعالی، اختلال سلوک و اختلال نافرمانی مقابله ای است (مادوکس و وینسند، ۲۰۰۸). اختلال های درونی سازی شده شامل اختلالاتی است که نشانه های بیماری بیشتر بر خود فرد تأثیر دارند، مانند افسردگی، اضطراب و شکایات جسمانی (کراوفورد و همکاران، ۲۰۱۱) اختلالات درونی سازی شده غالبا مدت ها نادیده گرفته می شوند، چرا که معمولا بزرگسالان آنها را به اندازه اختلالات برونی سازی شده جدی نمی گیرند. معمولا مشکلات درونی سازی شده پنهان هستند، بدین معنی که این اختلالات بیشتر با نگرانی ها و افکار مزاحم همراهند و نه با رفتارهای آشکار (ساراسون، ۲۰۰۵). با توجه به میزان شیوع این مشکلات در دوران کودکی و آسیب زا بودن آن، سبب شناسی، پیشگیری و تشخیص این مشکلات اهمیت بسیاری دارد در باب سبب شناسی این مشکلات، به عوامل متعددی از جمله عوامل فردی و محیطی می توان اشاره کرد. ادبیات پژوهشی مربوط به عوامل خطرساز محیطی مشکلات رفتاری کودکان، عمدتا روی همبسته های خانواده به عنوان پیش بینی کننده مشکلات رفتاری تمرکز کرده و نشان داده است که تعامل والد کودکی که همراه با خصومت متقابل، بدبینی، کنترل بیش از حد و خشونت باشد یک عامل پیش بینی کننده است و در بسیاری از آسیب های دوران کودکی دخالت دارد (سینگ و همکاران، ۲۰۱۱ گودمن و همکاران، ۲۰۱۱) از آنجا که افراد مبتلا به مشکلات درونی سازی شده سعی می کنند سطح بالایی از کنترل و مهارگری افراطی و سازش نایافته را درباره فرایندهای فکری، رفتاری و هیجانی خود اعمال کنند، و در مقابل، افرادی که مشکلات برونی سازی شده دارند، فاقد راهبردهای لازم برای خود نظم دهی و مهار رفتارهای عواطف و شناختهایشان هستند (باگنر و همکاران، ۲۰۱۰؛ موریس و همکاران، ۲۰۰۷)، لذا عوامل زیربنایی خودتنظیمی اهمیت می یابد. یک عامل فردی که تا حد زیادی به خود تنظیمی کودکان کمک می کند توانایی در نظم بخشی احساس (فرایند توجه، سازماندهی و یکپارچه کردن اطلاعات از محیط و بدن و سپس پردازش و پاسخ دهی بطور مناسب است (گرین اسپان و وایدر ، ۱۹۹۷). دشواری در نظم دهی اطلاعات حسی مانند لمس، بو، مزه، صدا، حرکت بدن، با موقعیت بدن منجر به انواع الگوهای پاسخ دهی حسی می شود که می تواند روی بهره وری از توانایی فرد برای سازگاری با موقعیت های روزانه، تعامل با محیط، مشارکت در مهارت های اجتماعی و فعالیت های مدرسه تأثیر منفی بگذارد (انجلیگار و زیوآن ، ۱۲۰۱۱ داو و دان ،۲۰۰۸) و دشواری هایی در توجه، هیجان ها و پادگیری ایجاد کند (یاکمن و همکاران، ۲۰۰۴ می- بنسون و کومار ،۲۰۱۰) از جمله الگوهای مختلف پاسخدهی حسی، حساسیت شدید به محرک حسی یا اجتناب حسی (پرهیز کردن با به شدت واکنش دادن به صداهای بلند، تورهای در حشان ، محکم لمس شدن و غیره)، حساسیت کم به محرک حسی نیاز به سطوح بالای درون داد حسی مانند لمس محکم با یک صدای بلند به منظور ثبت احساس)، رفتار های جستجوی حسی جستجوی در ونداد حسی شدید و مداوم مانند کوبیدن مکرر به دیوارها یا به هم کوبیدن اسباب بازی ها)، با یک الگوی ترکیبی از پاسخ دهی کم ، جستجوی حسی و یا اجتناب حسی هستند (دان، ۲۰۰۷). تحقیقات نشان داده اند که مشکلات پردازش حسی به لحاظ عصب شناختی مبتنی بر مشکلات ناشی از ناتوانی مغز در یکپارچه کردن درون داد حسی و تبدیل آن به پاسخ های مؤثر است. سامان بخشی حسی ، توانایی تنظیم درجه، شدت و نوع پاسخ به درون داد حسی است و بطور قابل توجهی بر روش ارتباط کودک با جهان خارج تأثیر می گذارد (میلر و همکاران، ۲۰۰۲). در واقع، کودکان با مشکلات پردازش حسی بطور نامناسبی به درون داد حسی خاص پاسخ می دهند و نمی توانند یک پاسخ را به طریقی خودکار و سیال سازماندهی کنند، که این می تواند بر توانایی سازگاری مناسب با موقعیت های روزمره، تنظیم توجه و خلقیات، و کار کرد مناسب در عرصه گسترده ای از تعاملات اجتماعی و یادگیری تأثیر بگذارد (فرناندز – آندرس و همکاران،۲۰۱۵). یکی از چالش های معلمان و مراقبان کودکانی که مشکلات پردازش حسی دارند این است که این کودکان اغلب هوش متوسط رو به بالا دارند و بنابراین انتظار بالایی هم برای پیشرفت و هم رفتار از آنها می رود (کریتز و همکاران، ۲۰۱۵). به همین خاطر، کودکانی که این مشکلات را دارند سردرگم کننده هستند زیرا تناقض هایی بین توانایی ذهنی و توانایی نظم بخشی نشان می دهند. مراقبان این کودکان اغلب اوقات احساس می کنند که والدین بی کفایتی هستند و استرس زیادی را نسبت به والدین کودکانی که مشکلات حسی ندارند تجربه می کنند (گورلی و همکاران، ۲۰۱۳). بنابراین، شناسایی مشکلات پردازش حسی در کودکان مهم است چرا که این مشکلات می تواند رفتار آنها، یادگیری و طریقی که با محیط خارج تعامل می کنند را تحت تأثیر قرار دهد (کریتز و همکاران، ۲۰۱۵).همانطور که پیش تر گفته شد آشفتگی هیجانی، ناتوانی در خود تنظیمی و نظم جویی هیجانی رفتاری در مرکز مشکلات درونی سازی شده و برونی سازی شده هستند. آنچه که در رشد کفایت اجتماعی هیجانی اساسی و ضروری است، رشد دانش هیجانی است که شامل توانایی بازشناسی و فهم هیجان های منعکس شده در ابراز های چهره ای و نشانه های غیر کلامی است (ایزارد، ۲۰۰۱). نشان داده شده که دانش هیجانی ضعیف در کودکی و نوجوانی با تعدادی از پیامدهای مشکل ساز مرتبط است از جمله کار کرد اجتماعی ضعیف، مشکلات توجه در مدرسه، عملکرد تحصیلی ضعیف و علائم درونی سازی و همچنین پرونی سازی (دنهام و همکاران، ۲۰۰۳ اینسور و همکاران، ۲۰۱۱، ترنتا کوستا و فاین ، ۲۰۱۰) بنابراین، دقت پردازش ابراز های چهره ای هیجان در عملکرد روزمره مهم و حیاتی است، چرا که این توانایی اساسی ارتباط بین فردی مناسب است (مارش و بلیر ، ۲۰۰۸). بلیر ( ۲۰۰۱، ۲۰۰۵ ) اشاره می کند که پردازش درست نشانه های مرتبط با پریشانی دیگران (مانند ترس و غم) می تواند رفتار ضداجتماعی را بازداری کند و ناتوانی در تشخیص این نشانه ها در کارهای آسیب زا نقش دارد با توجه به مطالب فوق و اهمیت متغیرهای فردی الگوی پردازش حسی و توانایی بازشناسی هیجان که پیش بینی کننده مشکلات درونی سازی و درونی سازی شده در کودکان هستند و با توجه به کمبود پژوهش در این زمینه در کشور ما، و همچنین اهمیت نقش تعامل والند-کودک به عنوان یک عامل محیطی که تأثیر بسزایی در ایجاد و تداوم مشکلات هیجانی رفتاری کودکان دارد. پژوهش حاضر در پی تعیین چگونگی نقش هر یک از این متغیرها در تشخیص مشکلات درونی سازی و درونی سازی است.

اهمیت و ضرورت پژوهش

همانطور که در قسمت بیان مسئله نیز ذکر شد، اختلالات درونی سازی و پرونی سازی شده در کودکان که طیف گسترده ای از مشکلات هیجانی و رفتاری را در بر می گیرد؛ شیوع ۱۰ تا ۲۰ درصدی دارد (ماناسیس، ۲۰۰۰، کاستلو و همکاران، ۲۰۰۳؛ کسلر و همکاران، ۲۰۰۵)، علاوه بر شیوع بالای این اختلال ها و تأثیر مخرب آنها بر عملکرد کودکان، عاملی که اهمیت بررسی این اختلال ها را بیشتر می کند، این است که این مشکلات گذرا نیستند و سبر پیوسته و عود مجدد این اختلال ها آثار دراز مدتی بر سطح عملکرد رفتاری، جسمانی، شناختی و هیجانی کودکان می گذارند و ممکن است تا بزرگسالی نیز باقی بمانند (موگان و همکاران، ۲۰۰۴، کلمن و همکاران، ۲۰۰۷). لذا بررسی عوامل زمینه ساز و تداوم بخش این اختلال ها اهمیت بسزایی در پیشگیری، تشخیص و درمان آنها دارد (ریدل و دیویس ، ۲۰۰۶). در این رابطه، بررسی عوامل مربوط به کودک که مزاجی و ژنتیکی هستند و عوامل محیطی از جمله بافت خانواده که تأثیر متقابلی هم دارند اهمیت می یابد (موریس و همکاران، ۲۰۰۲؛ آرون و آرون، ۲۰۱۲ گورلی و همکاران، ۲۰۱۳). ارتباط متقابل والد- کودک می تواند علت و همچنین معلول این مشکلات باشد و به یک چرخه معیوب تبدیل شود (جنسون و همکاران، ۲۰۰۴؛ سینگ و همکاران، ۲۰۱۱؛ گودمن و همکاران، ۲۰۱۱). به همین خاطر، بررسی نحوه تعامل والد- کودک در پیش گیری، تشخیص و درمان این اختلالات بسیار کمک کننده است. به همین ترتیب، شناسایی عوامل فردی زمینه ساز مشکلات درونی سازی و پروئی سازی شده با توجه به اینکه این کودکان در خود نظم بخشی هیجان ها و رفتار هایشان مشکل دارند (باگنر و همکاران، ۲۰۱۰؛ موریس و همکاران، ۲۰۰۷): نقش عوامل زیر بنایی این بدتنظیمی هیجان و رفتار مهم است. یک متغیر فردی مهم در این رابطه، الگوی پردازش حسی کودک است، چرا که مبنای ادراک و تعامل با جهان خارج است و توانایی کودک در خود تنظیمی به آن بر می گردد (کریتز و همکاران، ۲۰۱۵). بعلاوه، از آنجا که کودکان با مشکلات درونی سازی و پروتی سازی شده اختلال در تنظیم هیجان و رشد هیجانی ناکافی دارند، و توانایی شناسایی هیجان در دیگران پیش شرط تنظیم هیجان و رشد هیجانی است (ایزارد، ۲۰۰۱) لذا، پژوهش حاضر با توجه و در نظر داشتن نحوه تعامل والد-کودک، به عوامل فردی زمینه ساز و پیش بینی کننده این اختلالات، از جمله الگوی پردازش حسی و توانایی بازشناسی هیجان و تأثیر متقابل آنها در قالب یک پژوهش از نوع تحلیل تشخیصی می پردازد. چرا که علی رغم اهمیت این عوامل در تشخیص مشکلات درونی سازی و بیرونی سازی شده کودکان در ایران مطالعات کمی در این زمینه صورت گرفته است.

اهداف پژوهش

هدف کلی

تشخیص و تمییز مشکلات درونی سازی و برونی سازی شده کودکان بر اساس تعامل والد- کودک، پردازش حسی و بازشناسی هیجان.

فرضیه های پژوهش

۱-تعارض در رابطه والد- کودک در کودکان با مشکلات برونی سازی بیشتر است.

۲- صمیمیت رابطه والد- کودک و رابطه مثبت کلی در کودکان با مشکلات برونی سازی کمتر است.

۳- حساسیت حسی در کودکان با مشکلات درونی سازی بیشتر است

۴- کودکانی که مشکلات برونی سازی دارند در بازشناسی هیجان های منفی مانند ترس ، قم وخشم ضعیف تر عمل می کشند

سؤال پژوهش :

کدام یک از عامل های ثبت حسی، جستجوی حسی و اجتناب حسی در پردازش حسی، تشخیص و تمییز دهنده مشکلات درونی سازی و پروتی سازی شده در کودکان هستند؟

تعریف نظری و عملیانی متغیرهای پژوهش

مشکلات درونی سازی و برونی سازی شده

تعریف نظری: در نظام سنجش مبتنی بر تجربه (آشنیاخ و رسکورلا، ۲۰۰۰)، به طور کلی مشکلات رفتاری به دو طبقه کلی اختلالات درونی سازی شده و برونی سازی شده تقسیم می شود (مینایی، ۱۳۸۵).مشکلات درونی سازی شامل آشفتگی در هیجان و خلق است، ماهیت درون فردی دارد و به شکل کناره گیری از تعامل های اجتماعی، باز داری، اضطراب و افسردگی متجلی میشود که عمدتا شامل احساس های حقارت، خودآگاهی زیاده ، کمرویی، ترس، دالبستگی بیش از حد، غم و اندوه مزمن است. در اختلالات درونی سازی شده جهت مشکلات متوجه خود فرد است. مشکلاتی از قبیل: اضطراب افسردگی، گوشه گیری افسردگی و شکایات جسمانی در این طبقه قرار می گیرد (آشنباخ و رسکورلا، ۲۰۰۰ استریکر و ویدیگر،۲۰۰۳).مشکلات برونی سازی منعکس کننده تعارض های کودک با محیط و افرادی است که با کودک رابطه متقابل دارند. در واقع، جهت آسیب متوجه اطرافیان یا تردیکات فرد است که خود فرد. این مشکلات شامل رفتارهایی مانند بحث و جدل، شکستن قوانین و عدم اطاعت است که اطرافیان را آزار می دهد (جنسون و همکاران، ۲۰۰۴)، اختلالات بیرونی سازی شده، مشکلات برون فردی هستند و به صورت فزون کشی، پرخاشگری، تضادورزی، نقض قواعد و قوانین اجتماعی ظاهر می شوند (آشنباخ و رسکورلا، ۲۰۰۰).

تعریف عملیاتی: در این پژوهش، مشکلات درونی سازی و پروتی سازی بوسیله تمره ای تعیین میشود که فرد در سیاهه رفتاری کودک (CBCL) در زیر مقیاسهای اضطراب افسردگی، گوشه گیری افسردگی و شکایات جسمانی مشکلات درونی سازی شده و مجموع سوالات مربوط به نافرمانی، پرخاشگری، قانون شکنی (مشکلات برونی سازی شده) می گیرد. اگر تصره مشکلات درونی سازی با برونی سازی بالای نقطه بوش باشد فرد در گروه مختص به آن قرار می گیرد.

تعامل والد-کودک تعریف نظری: منظور نحوه کیفیت ارتباط والد و فرزند است از جمله پاسخ گویی و حساس بودن والد به نیازهای فرزندش، چگونگی ارتباط کلامی و غیر کلامی مانند تماس فیزیکی، اعتماد و صمیمیتی که بین والد و فرزند وجود دارد، ثبات و پیش بینی پذیری رفتار و گرمی والد (ویسر و همکاران، ۲۰۱۲).

تعریف عملیاتی: در این پژوهش، تعامل والد- کودک با نمره ای که والد در مقیاس رابطه والد و کودک بیاننا بدست می آورد سنجیده می شود.

الگوی پردازش حسی

تعریف نظری:

جستجوگری حسی، نشانگر آستانه های عصبی بالا با گرایش برای فعالیت در ارتباط با این آستانه ها است اجتناب گری حسی، نشانگر آستانه های عصبی پایین با گرایش برای فعالیت در ارتباط با این آستانه هاست ثبت پایین، نشانگر آستانه های عصبی بالا و گرایش به انفعال در ارتباط با این آستانه ها است حساسیت پذیری حسی، نشانگر آستانه های عصبی پایین و گرایش به انفعال در ارتباط با این آستانه ها است (براون و دان، ۲۰۰۲).

تعریف عملی: در این پژوهش، نیمرخ و الگوی پردازش حسی با توجه به نمره ای که فرد در پرسشنامه پروفایل حسی (براون و دان، ۲۰۰۲) در انواع الگوهای پردازش حسی کسب می کنند، بدست می آید.

بازشناسی هیجان

تعریف نظری: بازشناسی هیجان به عنوان توانایی شناسایی و تمایز دادن هیجان های مختلف در تجلیات چهرهای دیگران و دیگر ابرازات غیر کلامی مانند حرکات و ژست های بدن و همچنین عبارات کلامی و آهنگ صدا در خود با دیگران و درک معنای اجتماعی – بافتی آنها تعریف میشود (اکمن و فرابسن، ۱۹۷۱، ۲۰۰۳).

تعریف عملیانی: در این پژوهش، توانایی بازشناسی هیجان نمره ای است که فرد در آزمون بازشناسی هیجانی چهرهای اگمن و فرایسن دریافت می کند.

فصل دوم:

مشکلات درونی سازی و برونی سازی شده

یکی از رایج ترین تقسیم بندی های اختلال های دوران کودکی و نوجوانی که تا حد زیادی در بر گیرنده مسائل موجود در روانشناسی تحولی است. تمایز اختلال های درونی سازی از اختلال های برونی سازی شده است. این اصطلاحات شامل گستره وسیعی از آسیب شناسی روانی است. اختلال های برونی سازی شده شامل گستره وسیعی از رفتارهای برون ریز شامل رفتارهای آزاردهنده ولی ملایم مانند عدم توافق و بدخلقی تا رفتارهای وخیم تر مانند پرخاشگری فیزیکی و دزدی می شوند (مک ماهون و استس ، ۱۹۹۷). در مقابل اختلالات درونی سازی شده، نیز طیف اختلالات خلقی و اضطرابی را دربر می گیرند که حاکی از نشانگانی همانند غم، احساس گناه، نگرانی، گوشه گیری اجتماعی و شکایات جسمانی است (وایس و همکاران، ۱۹۹۳، زان – وکسلر و همکاران، ۲۰۰۰). اختلالات درونی سازی شده شامل یک آشفتگی مرکزی در هیجان و خلق است (زان – وکسلر و همکاران، ۲۰۰۰). رفتارهای درونی سازی شده معمولا مسائل مربوط به خود فرد را شامل می شوند، ماهیت این مشکلات در مقابل مشکلات بیرونی، پنهان تر و از این رو تشخیص و ارزیابی آنها نیز اغلب مشکل تر است (ویلمزهر ست ، ۲۰۰۵). رفتارهای برونی سازی شده ماهیت آشکاری دارند و بیشتر مربوط به اطرافیان کودک می شوند تا خود او، رفتارهای پرخاشگرانه و قانون شکنانه و همچنین تکانشگری کودک اطرافیان مانند والدین، معلم و همسالان را آزار می دهد (آشنباخ و آدلبروک،(۱۹۷۸).اختلالات درونی سازی شده در دوره کودکی شامل اختلالات خلقی، اضطرابی و شکایات جسمانی است گر چه میزان شیوع اختلالات درونی سازی شده در دختران و پسران در دوران کودکی ۷ تا ۹ % است، ولی در جمعیت های نوجوان ۱۲ تا ۱۶ ساله، دختران تقریبا ۴ برابر بیشتر از پسران به اختلالات درونی سازی شده مبتلا می شوند (ساتماری و همکاران، ۱۹۸۹) اختلالات برونی سازی شده به علت نشانگان خاص خود مانند رفتار ضداجتماعی، پرخاشگری، ستیزه جویی و سطوح فعالیت بالا و همچنین بخاطر شیوه نسبتا بالای خود، ۶ تا ۱۲٪ برای رفتار مقابله ای در پسران، و ۲ تا ۹ % در دختران، مشکل زا هستند (فارمر و همکاران،۲۰۰۲).اختلال های درونی سازی شده اختلال های اضطرابی: اختلال های اضطرابی یکی از رایج ترین مشکلات بهداشت روانی در کودکان و نوجوانان تلقی می شود. از مشخصه های آن، هیجانهای منفی شدید، تنش جسمانی و پیش بینی منفی خطر یا حادثه ای ناگوار است. اختلالهای اضطرایی شیوع فراوانی دارند اما به دلیل ماهیت ناآشکارشان و همچنین وقوع فراوان ترس و اضطراب در رشد طبیعی شناسایی و در نتیجه درمان نمی شوند (وسی و دادس، ۲۰۰۱) از جمله اختلالات اضطرابی به ترتیب سن معمول بروز عبارتند از: اضطراب جدایی، قوبی خاص، اختلال اضطراب اجتماعی، اختلال وحشتزدگی، آگورا قویی یا هراس از مکان های باز و اختلال اضطراب فراگیر (ساراسون، ۲۰۰۵).اختلال های افسردگی: افسردگی به عنوان نشانگان، گروهی از نشانه ها هستند که اغلب با هم بروز می کنند و اتفاقی نیستند. این نشانه ها عبارتند از: اندوه، کاهش علاقه نسبت به فعالیتها، تغییرات شناختی، تغییراتی در انگیزه و تغییرات جسمی و روانی، افسردگی به عنوان اختلال، شامل نشانگان افسردگی است که برای لااقل دو هفته دوام داشته و با آسیب هایی در عملکرد همراه باشد. افسردگی به عنوان نوعی اختلال، معمولا با استفاده از ملاکها تعریف می شود (مش و ولف، ۲۰۰۸). در مشکلات درونی شده کودکان و نوجوانان دو نوع از اختلالات افسردگی قابل توجه هستند: اختلال افسردگی عمده یا اساسی و اختلال افسرده خوبی. اختلال افسردگی اساسی که ویژگی اصلی آن طول دوره افسردگی است که حداقل ۲ هفته طول می کشد، برای کودکان ۴ تا ۱۸ ساله، بین ۲ تا ۸ %است، که این میزان در دوران کودکی کمتر، اما در نوجوانی به شدت افزایش می یابد (پوزنانکسی و موکرز، ۱۹۹۴) کودکان و نوجوانان مبتلا به افسردگی اساسی در بزرگسالی، پیامدهای منفی طولانی مدتی را تجربه می کنند، نظیر میزان بالای خودکشی با اقدام به آن، بازگشت افسردگی، میزان بالای بستری شدن در بیمارستان های روانی و عمومی، سوء مصرف الکل با وابستگی به آن، آسیبهای روانی اجتماعی و کسب نکردن موفقیت تحصیلی (مش و ولف، ۲۰۰۸). اختلال افسردگی مداوم با همان افسرده خویی اغلب در حدود ۱۱ تا ۱۲ سالگی آغاز می شود و میتواند مقدمه ای برای ایجاد افسردگی اساسی باشد. در اختلال افسرده خوبی نشانه ها در بیشتر روزها و حداقل به مدت یک سال باید وجود داشته باشد. حدود ۵% از کودکان و نوجوانان، یک دوره اقسرده خوبی را در اواخر نوجوانی تجربه می کنند باشد (لوینسون و همکاران، ۲۰۰۳).اختلال های برونی سازی شده نشانه های برونی سازی شده منعکس کننده رفتارهایی است که جهت آن به سوی دیگران است، مانند خشمه پرخاشگری، تمایل به درگیر شدن در رفتارهای پرخطر و تکانی و رفتار مجرمانه. نادیده گرفتن اختلالات برونی سازی شده دشوار است، زیرا این رفتار ها در روابط اجتماعی اختلال ایجاد کرده و اغل دیگران را در معرض خطر قرار می دهند (زیگاردسون و همکاران، ۲۰۱۵). بعد برونی سازی شامل دو جنبه فرعی مستقل،

مشخصات
  • جنسیت زن
  • وابسته به کلینیک
  • تجارب / مهارت ها
  • دانشگاه دانشگاه خوارزمی
  • رشته تحصیلی روانشناسی عمومی
  • گواهینامه ها
  • پست های مدیریتی
  • مقطع تحصیلی کارشناسی ارشد
  • کلمات کلیدی سهیلا شفیعی روانشناس، سهیلا شفیعی مشاور، سهیلا شفیعی روان درمانگر، سهیلا شفیعی روانپزشک، سهیلا شفیعی متخصص اعصاب و روان، سهیلا شفیعی روانسنج
تخصص ها
  • روانشناسی عمومی
تصویر
سهیلا شفیعی
روانشناس بالینی و فردی
(5)

E-Teb.com © Copyright 2016 روانشناس یا روانپزشک. تمامی حقوق محفوظ است.

دکتر - مشاوره خانواده - پزشک - مشاوره آنلاین - شماره دکتر