منو
X

تصویر
سید محمد باقر محسنیان
مشاور کودک
(3)
آمار این متخصص
(3) رای
0%

دقت

80%

مفید بودن

0%

دانش و مهارت

0%

رفتار بالینی

60%

وقت شناسی

40%

هزینه اقتصادی

توضیحات پروفایل
  

سید محمد باقر محسنیان هستم، فارغ التحصیل روانشناسی بالینی کودک و نوجوان در مقطع کارشناسی ارشد از دانشکده روانشناسی و علوم تربیتی دانشگاه شهید بهشتی در سال ۱۳۸۷، پایان نامه ی اینجانب تحت عنوان “مقایسه هوش هیجانی، سلامت روانی و کارکرد خانواده دانش آموزان دبیرستانی فرزند جانباز با معلول و عادی” می باشد که در ادامه بخشی از آن را مطالعه می کنید:

دانشگاه شهید بهشتی

دانشکده روانشناسی و علوم تربیتی

پایان نامه:

جهت دریافت درجه کارشناسی ارشد در رشته روانشناسی بالینی کودک و نوجوان

موضوع:

مقایسه هوش هیجانی، سلامت روانی و کارکرد خانواده دانش آموزان دبیرستانی فرزند جانباز با معلول و عادی

استاد راهنما:

دکتر علیرضا عابدین

استاد مشاور:

دکتر محمود حیدری

اساتید داور:

رکتر رسول روشن و دکتر جلیل فتح آبادی

پژوهشگر :

سید محمد باقر محسنیان

۱۳۸۷

فهرست مطالب:

عنوان

فصل اول:

مقدمه

تعریف و بیان مسئله

اهداف تحقیق

فرضیه ها

تعریف متغیرها

جانباز

معلول

کارکرد خانواده

سلامت روانی

هوش هیجانی

فصل دوم

خانواده و اهمیت آن

مفهوم و تعاریف خانواده

ویژگی های خانواده

ساختار خانواده

انواع خانواده

تحول خانواده، تداوم و تغییر

نقش پدر در خانواده

جو عاطفی خانواده

کارکرد خانواده

ارزیابی خانواده و کارکرد آن

مدل مک مستر در مورد کارکرد خانواده

تعارف و مدل های هوش هیجانی

مدل هوش هیجانی مایرو سالووی

مدل هوش هیجانی گلمن

مؤلفه های درون فردی

مؤلفه های بین فردی

مؤلفه های سازش پذیری

مؤلفه های مدیریت استرس

مؤلفه های خلق عمومی

سلامت روانی

مفهوم سلامت روانی بر اساس رویکردهای مختلف روانشناسی

خصوصیات افراد دارای سلامت روانی

اصول بهداشت روان

مطالعات مربوط به سلامت روانی و خانواده

مطالعات مربوط به سلامت روانی و هوش هیجانی

نگرش کلی بر معلولیت و جانبازی

تاریخچه معلولیت در جهان

اقدامات اصلاحی انجام شده در رابطه با معلولین

ارتباط معلول با خانواده

بررسی معلولیت های مختلف

مطالعات مربوط به اثرات جنگ بر خانواده های رزمنده ها در خارج از ایران

مطالعات مربوط به اثرات جنگ بر خانواده های رزمنده ها در ایران

فصل سوم:

جامعه و نمونه تحقیق

روش نمونه گیری

ابزارهای اندازه گیری

آزمون SCL-90R

آزمون سنجش خانواده FAD

پرسشنامه هوش هیجانی بار- آن

مراحل اجرا

روش تجزیه و تحلیل داده ها

فصل چهارم

داده ها و نتایج توصیفی

نتایج تحلیلی

یافته های مربوط به تحلیل و مقایسه در گروه های مورد مطالعه

یافته های مربوط به همبستگی سه مولفه مورد مطالعه

فصل پنجم

خلاصه تحقیق

بحث و نتیجه گیری

پیشنهادات

محدودیت ها

منابع

منابع فارسی

منابع انگلیسی

پیوست ها

چکیده:

هدف: پژوهش حاضر با هدف مقایسه کار کرد خانواده، هوش هیجانی و سلامت روانی دانش آموزان دبیرستانی فرزند جانباز با | افراد عادی و معلول و نیز بررسی رابطه شدت معلولیت پدر با سلامت روانی، هوش هیجانی و کار کرد خانواده انجام پذیرفته است.

روش: حجم نمونه شامل ۹۹ دانش آموز دبیرستانی بود، که ۳۷ نفر آنان فرزند جانباز، ۳۲ نفر فرزند افراد عادی و ۳۰ نفر نیز فرزند افراد معلول بودند. گروه فرزندان جانباز به صورت خوشهای تصادفی از میان دبیرستانهای شاهد و دو گروه دیگر به صورت هدفمند انتخاب گردیدند. ابزارهای پژوهش شامل پرسشنامه کارکرد خانواده (FAD)، پرسشنامه هوش هیجانی | بار آن (EQi)، سیاهه علائم روانی (R -90- SCL) و پرسشنامه جمعیت شناسی محقق ساخته بود. تجزیه و تحلیل دادهها با استفاده از روش های آمار توصیفی، تحلیل واریانس یک راهه، آزمون تعقیبی شفه، ضریب همبستگی پیرسون و ضریب همبستگی اسپیرمن انجام گرفت.

یافته ها: نتایج نشان داد که تفاوت معناداری از نظر سلامت روانی و خرده مقیاس های شکایات جسمانی، وسواس ” چیری،  اضطراب، حساسیت بین فردی، پرخاشگری، روان پریشی در بین سه گروه مورد مطالعه وجود دارد. سه گروه مورد مطالعه از نظر هوش هیجانی و خرده مقیاس های احترام به خود، همدلی، روابط بین فردی، تحمل فشار روانی و شادکامی نیز با یکدیگر تفاوت معناداری نشان دادند. همچنین از نظر کار کرد خانواده و سه خرده مقیاس ارتباط، پاسخ گویی هارلنی و نقش نیز در بین سه گروه تفاوت معناداری مشاهده شد. به طور کلی سلامت روانی و هوش هیجانی فرزندان جانباز کمتر از فرزندان معلول و | عادی بود، همچنین کار کرد خانواده فرزندان معلول بیشتر از افراد عادی بود، به علاوه نتایج حاکی از آن بود که بین شدت معلولیت پدر و سه متغیر هوش هیجانی، سلامت روانی فرزندان و کارکرد خانواده رابطه معنادار و مثبتی وجود دارد. همچنین این سه متغیر هوش هیجانی، کارکرد خانواده و سلامت روانی نیز رابطه معناداری مشاهده شد.

نتیجه: یافته های به دست آمده به طور کلی حاکی از آن بود که در خانواده جانبازان کناره گیری عاطفی و هیجانی پدر و به همراه معلولیت وی با کاهش تعاملات و ارتباطات درون خانواده و تغییر الگوهای ارتباطی اعضاء با یکدیگر رابطه دارد. این تغییرات نیز به نوبه خود سبب کاهش هوش هیجانی فرزندان جانیاز به ویژه در مؤلفه بین فردی و نیز ملامت روانی آنان و  افزایش مشکلات اضطرابی و پرخاشگری آنان می گردد.

کلید واژه: سلامت روانی، هوش هیجانی، کار کرد خانواده جانباز، معلولیت

مقدمه

جوامع انسانی از ادوار دور با مشکلات عدیده جنگ و پیامدهای آن روبرو بودهاند. جنگ نه در تنها در زمان خودش آثار منفی و ویرانگری بر جامعه تحمیل می کند. بعد از پایان یافتن جنگ نیز تا مدتهای طولانی و حتی تا چند نسل آینده، جامعه به واسطه اثرات غیر مستقیم جنگ دچار آسیب های مختلفی می شود.به بیان دیگر هر چند ممکن است جنگ در جامعه ای پایان یافته باشد اما نمی توان پیامدهای مستقیم وغیر مستقیم جنگ را بر جامعه نادیده گرفت. تاریخ زندگی بشر شاهد جنگهای بسیار بوده است؛ از نزاع هابیل و قابیل گرفته تا جنگ های جهانی اول و دوم، امروز هم بشر شاهد وقوع جنگ در بسیاری از نقاط زمین همچون عراق و افغانستان و غیره می باشد. انگیزه ها و اهداف این جنگ ها ممکن است با هم متفاوت باشند. عده ای برای بدست آوردن قدرت و منافع بیشتر و عده ای دیگر برای دفاع از سرزمین خود میجنگند. آنچه در تمام این جنگ ها مشترک است کشته شدن مردم و به جا ماندن افراد زخمی و معلول، آتش سوزی و از بین رفتن منابع اقتصادی، آوارگی مردم و یتیم شدن کودکان، دردها و رنجهای جسمانی و غصه ها و استرس های روحی و روانی است، که گاهی اوقات آثار سوء آن تا نسل های بعد باقی می ماند. کشور ایران هم در طول تاریخ دیرینه اش از این بلای خانمان سوز بی نصیب نمانده است و نمونه بارز و نزدیک به ذهنش جنگ تحمیلی هشت ساله عراق علیه ایران در طی سالهای ۱۳۵۹ تا ۱۳۶۷ است.جنگ تحمیلی موجب وارد آمدن صدمات بسیار گسترده بر ساختارهای کشور شد. علاوه بر آن منجر به بروز آسیب های جدی اجتماعی مانند از دست دادن بسیاری از مردان سرپرست خانواده، بر جای ماندن تعداد زیادی فرزند شهید و نیز بر جای ماندن تعداد قابل توجهی معلول و جانباز نیز گردیده است. بیشک خانواده های شهدا و جانبازان جنگ تحمیلی نیز چه در زمان جنگ و چه بعد از اتمام جنگ از پیامدها و آثار جنگ لطمه خورده اند. چه بسیار کودکانی که در سالهای اولیه زندگیشان، سالهایی که به اعتقاد روانشناسان در شکل گیری شخصیت انسان نقش تعیین کننده ای دارند، به واسطه جنگ، پدران خود را از دست دادند و یا به واسطه جانبازی پدر در سال های کودکی و نوجوانی متحمل رنجهای بی شماری گردیده اند.تحقیقات گذشته نشان از آن دارد که کودکان افرادی که در جنگ شرکت داشته و یا به واسطه شرکت در جنگ دچار معلولیت و یا اختلال استرس پس از سانحه شده اند، مشکلات رفتاری و تحصیلی، پرخاشگری، افسردگی، اضطراب، روابط اجتماعی ضعیف، بیش فعالی و بزهکاری از خود بروز می دهند ( بکهام و همکاران، ۱۹۹۶؛ هار کنس، ۱۹۹۱؛ قهاری، ۱۳۷۵).هنگامی که کهنه سربازان با خشونت نبرد مواجه می شوند، این امر می تواند از راههای گوناگون به افراد مورد علاقه آنان صدمه بزند. بی حسی عاطفی و کناره گیری رفتاری / عاطفی که به واسطه تجربه جنگ در این افراد شکل می گیرد، به طور مشخص به ارتباطات و تعاملات بین جانبازان و کودکان آنها آسیب می رساند (راشیو، و همکاران، ۲۰۰۲).از سوی دیگر نیز فرد جانباز به واسطهی معلولیتی که به آن دچار گردیده است، قادر نیست همچون گذشته از عهده ی ایفای نقش پدر بر آید. این مساله منجر به ایجاد تغییراتی در نقش های بین اعضای خانواده می گردد. این تغییر نقش به همراه بی حسی عاطفی و کناره گیری رفتاری / عاطفی جانبازان منجر به ایجاد فضایی پرتنش و بی ثبات در خانواده می گردد (کرامتی، ۱۳۸۳).در سالهای پس از جنگ، تحقیقاتی در رابطه با بررسی تاثیر فقدان پدر یا جانبازی پدر بر کار کرد خانواده و اثر آن بر فرزندان شهدا و جانبازان صورت گرفت اما با گذشت زمان و کم شدن تعداد این افراد در جامعه تحقیق در این زمینه نیز کاهش یافت. هر چند جنگ مدتها است که تمام شده است اما هنوز هستند جوانان و نوجوانانی که به واسطه شرکت پدرانشان در جنگ هر روز زندگی خود را با سرفه های مکرر پدر، فریادهای گاه و بی گاه پدری موج گرفته، صندلی چرخدار و رفت و آمد در بین تخت های بیمارستان کوثری ساسان و آسایشگاه مجروحین جنگی، رنگ و بوی دوران پر از استرس و نگرانی جنگ را به خود می گیرد.

تعریف و بیان مسئله

خانواده و بهداشت روانی آن، موضوعی بسیار پیچیده ای است که می تواند در اثر عوامل مختلف مختل شود. روانشناسان معتقدند که پایه های اولیه شخصیت هر انسانی در دوران کودکی و در خانواده شکل می گیرد. کیفیت روابط فرد با افراد دیگر، بخصوص پدر یا مادر، نقش تعیین کننده ای بر شخصیت کودک دارد. کودک در خانوده می آموزد که چگونه به دنیا و مسائل آن نگاه کند و از طریق همانند سازی با والدینش می تواند مسیرهای رشد شخصی اش را طی کند، نوع رفتار والدین با کودک در دوران کودکی و همچنین نوجوانی در شکل گیری شخصیت افراد موثر است. حوادث فشارزا در طی دوران کودکی و نوجوانی می تواند اثرات مخربی بر شخصیت کودک و به دنبال آن بر روابط اجتماعی او داشته باشد. هر یک از اعضاء خانواده، با ویژگیهای خاص خود، می تواند به نوعی بهداشت روانی خانواده را تحت الشعاع قرار دهد. در قرن حاضر روانشناسان عملا معتقدند روابط کودکان با افرادی که مراقبت آنان را به عهده دارند پایه های مهمی برای رشد عاطفی و شناختی آنان محسوب میشود (باولبی ۱۹۶۹، فروید، ۱۹۶۴، واتسون، ۱۹۲۸؛ به نقل از ماسن، ۱۳۸۳).در سیستم خانواده هر یک از اعضای خانواده به عنوان عضوی فعال تلقی می شود که با شماری از سیستمهای فرعی تعامل دارد. برای درک شخصیت و رشد فردی کودک باید کل سیستم خانواده و سیستم های فرعی آن بررسی و در نظر گرفته شود (همان منبع). تعاملات درون خانواده یکی از مهم ترین عوامل تأمین کننده سلامت روانی افراد است. در بررسیهای مربوط به تعاملات درون خانواده، روابط والدین و روابط فرزندان با یکدیگر مطرح می گردد و هر یک از این روابط به نوبه خود اثرات ویژه ای بر شخصیت و سلامت روانی فرد دارد. روابط درون خانواده چنانچه به نحوی باشد که منتج به اضطراب برای اعضا گردد، امنیت روانی افراد را به خطر می اندازد و این خود می تواند سرمنشاء بسیاری از مشکلات روانی، رفتاری و شخصیتی برای آنها گردد (خیاط جدیدی، ۱۳۷۹).با تعریفی که از سیستم خانواده و رابطه آن با رشد کودک به عمل آمد، لازم است به شرح دقیق تر مفاهیمی که در درون این سیستم جای می گیرند، پرداخته شود. یکی از این مفاهیم نقش است. نقش یا وظیفه، بخشی از یک وضعیت اجتماعی است، که کم و بیش شامل هنجارهای اجتماعی ادغام شده ای است که از سایر هنجارهای اجتماعی تشکیل دهنده همان وضعیت اجتماعی، قابل تشخیص باشد. ایفای نقش نیز به عملی اطلاق می شود که یک فرد گروه یا خانواده، آن عمل را به طور واقعی در پاسخ به انتظارات آن گروه انجام دهد. در بررسی نقش در یک سیستم، مشاهده شده که هنجارهای محتوای آن نقش در طول زمان تغییرمی کند. این تغییر نقش احتمالا در اثر تغییراتی است که در خصوصیات فرد یا افرادی که انتظار می رود، آننقش را در سیستم به عهده بگیرند، رخ می دهد؛ تغییراتی که در خصوصیات سیستم پدیدار شده و یا تغییراتیکه در سطوح اجتماعی، به وجود می آید نیز در این امر موثر است (مینوچین، ۱۳۷۳). در دیدگاه سیستمیرفتار اعضاء یک خانواده تابعی از رفتار سایر اعضاء خانواده است. در نتیجه رفتار افراد به گونه ای است کهتعادل در خانواده و سیستم خانواده حفظ شود و در صورت بروز مشکل در رفتار و حالات یکی از اعضاءتعادل خانواده به هم خورده و سیستم خانواده برای حفظ تعادل مجبور است که وارد عمل شود.فقدان پدر یا معلولیت او در مواقعی باعث بروز ابهام و تضاد در ایفای نقش ها در خانواده می گردد وساختار کلی خانواده را تحت تاثیر قرار می دهد. وجود فردی معلول در خانواده، فضای روانی خانواده را تحت تاثیر قرار میدهد و بر روابط میان اعضاء نیز اثر گذار خواهد بود. عدم سلامت روانی یا جسمانی پدر، می تواند خانواده را از وضعیت طبیعی خویش خارج می سازد و به واسطه ایجاد تغییر در نقش های افراد خانواده کار کرد خانواده تحت تاثیر قرار خواهد گرفت و این مسئله می تواند آسیب پذیری اعضاء بویژه فرزندان را در برابر بیماری های روانی افزایش دهد (دیویدسون و میلر” ،۲۰۰۱). همچنین هر نوع معلولیتی می تواند به عنوان منبع فشار روانی عمل کرده و به افسردگی منجر گردد. بدیهی است که داشتن همسر یا پدر معلول آن هم با معلولیت های مزمن می تواند بر انسجام خانواده تأثیر سوء گذاشته و منجر به بروز مشکلات روانی و اجتماعی گردد (اسلامی نسب، ۱۳۷۲).نوع رفتارهای اعضاء خانواده مشخص کننده الگوهای ارتباطی هستند. پژوهش ها نشان داده اند که در خانواده هایی که یک عضو بیمار وجود دارد، الگوهای ارتباطی خشک تر و نامنعطف تر است (مینوچین و فیشمن، ۱۹۹۶). این الگوهای ارتباطی، وظیفه مهم دیگری را که برای خانواده متصور است یعنی کار کرد عاطفی خانواده را تحت تأثیر قرار می دهند. کودکان از سالهای آغازین زندگی خود، در درون خانواده تحت مراقبت های عاطفی و توجه و محبت والدین و اطرافیان خود قرار دارند. افرادی که در دوران کودکی با کمبود عاطفه و محبت مواجه بوده اند، در دوران بزرگسالی ناراحتی های روانی و رفتاری پیدا کرده اند. از سوی دیگر تغییر نقش ها در خانواده بر الگوهای ارتباطی اعضاء و فضای عاطفی و هیجانی خانواده نیز تأثیر گذار خواهد بود (همان منبع).خانواده نیز در بسیاری از جهات برای کمک به سازگاری و سلامت روانی، بافتی منحصر به فرد است و یکی از مهم ترین محیط های موثر بر سلامت جسمی و روانی افراد به شمار می رود. نحوه ارتباطات خانواده و شیوه هایی که اعضای خانواده افکار و احساسات خود را بیان می کنند یکی از مهمترین عوامل تأثیرگذار بر سلامت روان شناختی اعضای خانواده و عملکرد آنها شناخته شده است. هیجانها علاوه بر پدیده های درون فردی، واجد جلوه های بین فردی و ارتباطی نیز هستند، برای مثال هیجان هایی مانند خشم، گناه، حسادت و عشق تنها در زندگی اجتماعی تظاهر می یابند. از این رو نظریه پردازان هوش هیجانی بایستی در مورد کار کردهای انطباقی هیجان خصوصا در بافت تعاملات رفتاری در زمینه مسائل خانوادگی، داده ها و بینش های نظری بیشتری را مدنظر قرار دهند، زیرا مشکلات در برقراری ارتباط و ابراز احساسات سبب کاهش ارضای نیازهای شخصی و پاسخ مناسب به نیازها و خواسته های دیگران در زندگی خانوادگی می گردد اتکینسون و همکاران، ۲۰۰۰). سیاروجی، چان و بجگار (۲۰۰۱) در زمینه نقش هوش هیجانی در تعدیل استرس و سلامت روانی، بر این باور بودند که برخی اشکال هوش هیجانی، افراد را از استرس در امان داشته و به سازگاری بهتر می انجامد. برای نمونه توانایی کنترل هیجان ها با گرایش به حفظ خلق مثبت، ارتباط دارد و از حمایت اجتماعی بیشتر و احساس رضایتمندی بهتری برخوردارند. بررسی های هولاهان و موسه (۱۹۹۰) نیز رابطه هوش هیجانی بالا با انعطاف پذیری، و علائم جسمانی و افسردگی کمتر را نشان می دهد. همچنین پژوهش بار- آن (۱۹۹۹) رابطه هوش هیجانی با سلامت روان را با اجرای آزمون هوش هیجانی بار- آن و آزمون SCL – 90 – R ” نشان داده است. شواهد تحقیقاتی به طور کلی از ارتباط مثبت و معنادار هوش هیجانی با شاخص های مختلف سازش یافتگی اجتماعی، نظیر رفتار مناسب اجتماعی در کودکان دبستانی (روبین ۱۹۹۹)، همدلی افراد با یکدیگر و گشودگی در برابر احساسها، برقراری ارتباط مثبت با دیگران و رضایت از این ارتباط (سیاروجی، چان و کاپوتی، ۲۰۰۰)، گرم بودن و احساس همدردی با دیگران (کنستانتین و گینور”، ۲۰۰۱)، پذیرش دیدگاه همدلانه و توانایی خود نظارت گری در موقعیتهای اجتماعی (شات و دیگران، ۲۰۰۱)، خبر می دهد. همچنین هوش هیجانی می تواند چهار چوب مناسبی برای بررسی وضعیت اجتماعی و عاطفی افراد در تعامل های بین فردی آنان محسوب شود و در ایجاد و ادامه روابط بین فردی و کیفیت آن نقش داشته باشد (سالووی، مایر، و کارسوه، ۲۰۰۲)، تجلی (۱۳۸۷) تأثیر ابعاد الگوهای ارتباطی خانواده بر سلامت روان با واسطه هوش هیجانی را مورد بررسی قرار داد. نتایج این بررسی نشان داد که، اولا جهت گیری گفت و شنود نسبت به جهت گیری همنوایی پیش بینی کننده مثبت و قوی تر سلامت روان است. ثانیا، در مقایسه با جهت گیری همنوایی، جهت گیری گفت و شنود پیش بینی کننده مثبت و معنی دار هوش هیجانی است و ثالثا جهت گیری گفت و شنود به صورت مستقیم و غیرمستقیم با واسطه هوش هیجانی پیش بینی کننده سلامت روان است. بنابراین هوش هیجانی نقش میانجی در رابطه ابعاد الگوهای ارتباطی خانواده و سلامت روان را بر عهده دارد. یافته های این پژوهش نشان داد ارتقا جهت گیری گفت و شنود خانواده، پیش بینی کننده سلامت روان و هوش هیجانی فرزندان است. بنابراین می توان انتظار داشت داشت که عملکرد خانواده می تواند هوش هیجانی اعضاء خانواده و سلامت روانی آنان را نیز متأثر سازد.معلولیت جسمی پدر برای همسر و فرزندانش مشکلات گسترده ای ایجاد می کند. معلولیت پدر مانع ازبرقراری ارتباط مناسب فرزند با وی می شود. فرزند با مقایسه پدر معلول خود با سایر افراد عادی نگرانیبیشتری دارد و نسبت به روابط همسالان خود با پدرانشان بیشتر حساس می شود (کلانتری، ۱۳۷۱).جانبازی نیز نوعی معلولیت است که به واسطه شرکت در جنگ برای فرد جانباز ایجاد شده و زندگیشخصی و خانوادگی اش را تحت تاثیر قرار داده است. وجود نگاه ارزشی به جانبازی در جامعه می تواند اثرات متفاوتی نسبت به سایر معلولیت ها بر فرد جانباز و خانواده اش داشته باشد. علاوه بر این در خانواده ای با پدر معلول که صرفا پدر خانواده از عهده ی ایفای نقش خود به طور کامل بر نمی آید و این مسأله با کناره گیری رفتاری / عاطفی همراه نشده است کودکان فضایی آرام تر را تجربه می کنند.بر اساس گزارش سال ۱۹۸۰ مدیریت امور کهنه سربازان” (AVA) آمریکا ۴۲٪ از کل جمعیت این کشور که سربازان، همسران و فرزندان زیر ۱۸ سال را شامل می شود، به طور مستقیم و غیر مستقیم تحت فشارهای ناشی از جنگ قرار گرفته اند و حتی عده ای از خانواده های آنان نیز دچار اختلالات هیجانی گردیده اند (به نقل از فرشیدفر، ۱۳۷۲). از سوی دیگر علیزاده (۱۳۷۹) نشان داد که میان معلولین و جانبازان از نظر مشکلات روانی تفاوت معناداری وجود ندارد. به بیان دیگر مشکلات روانی هر دو قشر جانبازان و معلولین را در بر می گیرد. از این نظر مشکلات روانی را باید به عنوان یک مانع مشترک و فراگیر در این دو گروه در نظر گرفت. اگر چه تنوع مشکلات روانی در این دو قشر راه حل های متفاوتی را طلب می کند. برای مثال یکی از مشکلات روانی که روند عادی زندگی معلولین و جانبازان را می تواند تحت تأثیر خود قرار دهد، طرز تفکر اطرافیان نسبت به این پدیده یعنی معلولیت است. وی همچنین تفاوت میان معلولین و جانبازان از نظر میزان رنجی که به واسطه نگرش اطرافیان می برند را مورد مقایسه قرار داد، که نتایج حاکی از آن بود که طرز تفکر اطرافیان برای معلولین رنج آورتر از جانبازان بود. در نهایت به نظر می رسد کودکان پدران معلول و کودکان جانبازان شاهد تغییراتی در نقش های خانواده هستند، که این مساله به نوبه خود منجر به تغییر الگوهای ارتباطی حاکم بر فضای خانواده می شود. با توجه به این مساله می توان انتظار داشت که این کودکان مشکلات رفتاری، تحصیلی و هیجانی بیشتری را در مقایسه با کودکان افراد عادی از خود به نمایش بگذارند. _

ضرورت و اهمیت تحقیق

از آنجا که الگوهای تعاملی خانواده تحت تأثیر این تغییرات پدر و نقش وی قرار گرفته است، کودکان افراد جانباز و معلول توانایی کمتری برای مدیریت هیجانات داشته و از نظر هوش هیجانی در سطح پایین تری قرار دارند. تفاوت دیگری که در بین وضعیت معلولین و جانبازان جلب توجه می کند، در مورد زمان و علت به وجود آمدن تغییر در نقش های خانواده است. در خانواده های جانباز این تغییر به واسطه ی یک عامل فشارزای بزرگ به نام جنگ شکل گرفته است، که علاوه بر معلولیت جسمی تأثیرات گسترده ای هم از نظر روانی بر پدر خانواده گذارده است. در عین حال در سطحی وسیع تر بر جامعه و نوع هنجارها و انتظارات وارزشها نیز موثر بوده است، که این مسأله به خودی خود می تواند نحوه تأثیر گذاری نقش های تغییر شکلیافته در درون خانواده بر هوش هیجانی و سلامت روان فرزندان را تحت تأثیر قرار دهد. با توجه به اثرات معلولیت و شرکت پدر در جنگ و اثرات این دو موضوع بر سلامت روانی و هوش هیجانی و تعاملات فرزندان و همچنین کار کرد خانواده، این پژوهش در صدد است تا رابطه بین جانبازی با کار کرد خانواده، هوش هیجانی و سلامت روان فرزندان جانباز را مورد بررسی قرار دهد. همچنین کار کرد خانواده، هوش هیجانی و سلامت روانی فرزندان جانباز را با افراد معلول و عادی مقایسه کند.در ایران با توجه به میزان تعداد بالای افراد جانباز که به واسطه جنگ بخشی از توانایی های خود را از دست داده اند و همین بررسی وضعیت فرزندان این افراد با گذشت تقریبا دو دهه از جنگ ضروری به نظر می رسد؛ زیرا که شناخت رابطهی بین نوع و درصد جانبازی جانبازان و میزان فشارهای روانی بر فرزندان آنها می تواند دانش متخصصان را درباره جنبه های عاطفی و روانی آنان افزایش دهد و انجام مشاوره های بهتر با فرزندان جانبازان را میسر سازد. با توجه به اینکه در این زمینه تحقیقات اندکی انجام شده است لذا انجام تحقیقاتی از این قبیل از اهمیت دو چندانی برخوردار است.

اهداف تحقیق

این پژوهش دو هدف اصلی و سه هدف ویژه دارد

اهداف اصلی

۱٫مقایسه تفاوت کار کرد خانواده دارای پدر معلول، پدر جانباز و خانواده دارای پدرسالم

۲. تعیین نیمرخ روانشناختی فرزندان جانبازان و معلولان بر اساس مولفه های هوش هیجانی و سلامتروانی

اهداف ویژه

۱- تعیین رابطه درصد جانبازی پدر با کار کرد خانواده

٢. تعیین رابطه درصد جانبازی پدر با هوش هیجانی و سلامت روانی فرزندان

٣. ارائه مدل ساختاری فرضی کار کرد خانواده، سلامت روان و هوش هیجانی فرزندان در خانوادههای جانبازان، معلولان و عادی

فرضیه های اصلی

۱- بین کار کرد خانواده، هوش هیجانی و سلامت روانی فرزندان معلولین و جانبازان و افراد عادی تفاوت

وجود دارد

۲- میزان جانبازی و معلولیت پدر با کار کرد خانواده، هوش هیجانی فرزندان و سلامت روانی فرزندان رابطه دارد.

فرضیه های اختصاصی:

  • هوش هیجانی فرزندان با سلامت روان آنان رابطه دارد.
  • ۲- کارکرد خانواده با سلامت روانی فرزندان رابطه دارد.
  • کارکرد خانواده با هوش هیجانی فرزندان رابطه دارد.

تعریف متغیرها:

جانباز جانباز شخصی است که در جریان جنگ تحمیلی (۱۳۵۹-۱۳۶۷) و در جبهه دچار اختلالات ونواقص جسمی یا روانی شده است، و در روند زندگی فردی و اجتماعی خویش با محدودیت مواجه است(عسگری ۱۳۷۰)

تعریف عملیاتی: آن دسته از افرادی که با شرکت در دفاع مقدس به مقام جانبازی نائل شده اند و در صدجانبازی آنان بر اساس معیار درجه بندی بنیاد جانبازان از ۱۰% به بالا است.خانواده جانبازان، خانواده ای که پدر آن خانواده جانباز است.

مدارس شاهد: در پژوهش حاضر شامل مدارسی می شود که تحت نظر آموزش و پرورش و بنیاد شهید و امور ایثارگران اداره می شود و دانش آموزان خانواده شهداء، جانبازان و ایثارگران در آنها مشغول به تحصیل میباشند.

معلول: معلول فردی است که سلامت جسمی یا روانی او به طور دائم یا موقت به دلیل ضایعات جسمی، روانی یا فیزیولوژیکی ناشی از بیماری، حادثه و یا به طور مادرزادی صدمه دیده باشد و توانایی انجام کارهایروزمره و فعالیتهای شغلی و اجتماعی خود را از دست داده و در نتیجه قادر نباشد به طور مستقل و بدون

مشخصات
  • جنسیت مرد
  • وابسته به کلینیک
  • تجارب / مهارت ها
  • دانشگاه دانشگاه شهید بهشتی
  • رشته تحصیلی روانشناسی بالینی کودک و نوجوان
  • گواهینامه ها
  • پست های مدیریتی
  • مقطع تحصیلی کارشناسی ارشد
  • کلمات کلیدی سید محمد باقر محسنیان روانشناس، سید محمد باقر محسنیان مشاور، سید محمد باقر محسنیان روان درمانگر، سید محمد باقر محسنیان روانپزشک، سید محمد باقر محسنیان متخصص اعصاب و روان، سید محمد باقر محسنیان روانسنج
تخصص ها
  • روانشناسی کودک
تصویر
سید محمد باقر محسنیان
مشاور کودک
(3)

E-Teb.com © Copyright 2016 روانشناس یا روانپزشک. تمامی حقوق محفوظ است.

دکتر - مشاوره خانواده - پزشک - مشاوره آنلاین - شماره دکتر