منو
X

تصویر
شیبا رحیمی
روانشناس بالینی و فردی
(4)
آمار این متخصص
(4) رای
0%

دقت

60%

مفید بودن

0%

دانش و مهارت

80%

رفتار بالینی

60%

وقت شناسی

40%

هزینه اقتصادی

توضیحات پروفایل
  

شیبا رحیمی هستم، فارغ التحصیل روانشناسی عمومی در مقطع کارشناسی ارشد از دانشکده علوم تربیتی و روان شناسی دانشگاه فردوسی مشهد در سال ۱۳۹۳، پایان نامه ی اینجانب تحت عنوان “مقایسه ی نشانه های بالینی کودکان دارای والدین سو مصرف کننده مواد با کودکان دارای والدین بدون سابقه سو مصرف مواد” می باشد که در ادامه بخشی از آن را مطالعه می کنید:

دانشگاه فردوسی مشهد

دانشکده علوم تربیتی و روان شناسی

پایان نامه کارشناسی ارشد در رشته روان شناسی عمومی

عنوان:

مقایسه ی نشانه های بالینی کودکان دارای والدین سو مصرف کننده مواد با کودکان دارای والدین بدون سابقه سو مصرف مواد

استاد راهنما:

دکتر زهرا طبیبی

استاد مشاور:

دکتر علی مشهدی

پژوهشگر:

شیبا رحیمی

بهار ۱۳۹۳

فهرست مطالب

عنوان

فصل اول: مقدمه

بیان مساله

ضرورت و اهمیت پژوهش

هدف پژوهش

فرضیه پژوهش

تعریف عملیاتی متغیر ها

فصل دوم: پیشینه ی پژوهش

مقدمه

تعریف مشکلات رفتاری

تعریف مشکلات رفتاری از دیدگاه های گوناگون

شیوع شناسی

انواع مشکلات رفتاری کودکان

کودک از دیدگاه روان پزشکی بر مبنایIV-RT – DSM

علل مشکلات رفتاری در کودکان

ویژگی های دوران کودکی و نوجوانی

۱-کودکی اولیه

۲- کودک میانی

٣- کودکی پایانی

دوران نوجوانی

مرحله پیش نوجوانی

مرحله در خود فرو رفتن

مرحله از خود بیرون آمدن

ادبیات نظری

کودک از دیدگاه روانشناختی

الف) نظریه پردازان شخصیت

ب-ظریه شناختی – اجتماعی

نظریه دلبستگی

خانواده معتاد

تعریف اعتیاد

انواع اعتیاد

مراحل شکل گیری اعتیاد

شیوع اعتیاد

پیشینه ی تجربی

تحقیقات خارجی

تحقیقات داخلی

جمع بندی

فصل سوم: روش پژوهش

روش

جامعه آماری، نمونه و روش نمونه گیری

معرفی ابزار پژوهش

CBCL سیاهه رفتاری کودک

فرم مشخصات فردی

شیوه گردآوری اطلاعات و داده ها

روش تجزیه و تحلیل داده ها

فصل چهارم: یافته های پژوهش

بررسی جمعیت شناختی

ویژگی های جمعیت شناختی سه گروه والدین سوء مصرف مواد و والدین ترک کرده

مشخصات جمعیت شناختی کودکان در سه گروه

توصیف یافته ها

یافته های استنباطی مربوط به فرضیه پژوهش

فصل پنجم: بحث و نتیجه گیری

فرضیه اصلی تحقیق

بررسی نشانه های بالینی با استفاده از مقیاس های مبتنی بر تجربه

پیشنهاد برای تحقیقات آتی

محدودیت ها و مشکلات تحقیق

منابع

چکیده:

پژوهش حاضر به منظور مقایسه نشانه های بالینی کودکان دارای والدین سوء مصرف کننده مواد با کودکان دارای والدین بدون سابقه سوء مصرف مواد و والدین ترک کرده انجام شد. این پژوهش یک مطالعه على – مقایسه ای بود. در این پژوهش ۳۰ نفر از والدین سوء مصرف مواد مراجعه کننده به مرکز ترک اعتیاد مشهد با ۳۰ نفر والدین بدون سابقه سوء مصرف مواد و ۲۵ نفر والدین بهبود یافته از مرکز TC مشهد انتخاب شدند. پرسشنامه CBCL فرم پدر مادر و فرم مشخصات فردی، توسط والدین تکمیل شد. نتایج نشان داد که در هر دو مقیاس های مبتنی بر تجربه و مقیاس های مبتنی بر DSM نمرات کودکان دارای والدین سوء مصرف مواد در مقایسه با گروه کودکان والدین بهبود یافته و والدین  سالم بطور معناداری بیشتر است. کودکان گروه سوء مصرف کننده مواد در خرده مقیاس های افسردگی، نشانه های اضطراب و مشکلات رفتاری نمرات بیشتری بدست آورده اند ۰۰۱/ ۰ >p. در نتیجه می توان گفت که مصرف مواد در والدین، مشکلات جسمی، عاطفی و رفتاری در کودکان را تشدید و از طرف دیگر ترک والدین میزان نشانه ها در کودکان را بطور معناداری کاهش می دهد.

کلید واژه ها: افسردگی، مشکلات رفتاری، مشکلات جسمانی، والدین، کودکان، سوء مصرف مواد

فصل اول: کلیات پژوهش

بیان مسئله:

امروزه سوء مصرف مواد و بیماری های روانی متعاقب آن به عنوان یک واقعیت تلخ و عامل تنش زای مهم، زندگی میلیون ها انسان را تحت تأثیر قرار داده و باعث بروز مشکلاتی در افراد خانواده به خصوص کودکان و نوجوانان می شود. فرزندان والدین سوء مصرف مواد یک گروه پرخطر و در عین حال پنهان هستند. اگر چه بزرگسالان تصور می کنند که دوران کودکی بدون فشار و تتش است اما انسان ها در این دوران با طیف وسیعی از عوامل تنش زا روبرو هستند که سوء مصرف مواد والدین یکی از این موقعیت هاست. واکنش های کودکان در برابر چنین تنشی تحت تأثیر مراحل تکاملی، توانایی سازگاری آن ها، مدت زمان بروز تنش و شدت آن ها بوده و به طور کلی به صورت مشکلات جسمی، افسردگی، اضطراب، ترس، مشکلات رفتاری و ارتباطی، کاهش اعتماد به نفس و تعامل های اجتماعی و رفتاری دیده می شود.خانواده، کوچکترین و مهم ترین واحد اجتماعی است. این واحد اجتماعی کوچک ولی مهم نقش اساسی و حیاتی در شکل گیری شخصیت فرزندان و همچنین تامین بسیاری از نیاز های بنیادی فرد و جامعه و به طور کلی، نیاز های جسمی و روحی نقش ایفا می کند. شخصیت فرزند، به طور مستقیم تحت تاثیر رفتار های واقعی والدین و در جریان تعامل با آن ها شکل می گیرد (دیلوان ، ۲۰۰۵). فرایند ها واکنش های خانواده، مانند کیفیت ارتباط والد – فرزند، تأثیر زیادی بر رشد احساسی خود ارزشمندی و کفایت اجتماعی در دوران کودکی دارد (هریسون ، ۲۰۰۲). والدین اولین کسانی هستند که شخصیت فرزندان خود را فرم می بخشند و وضع و موقعیت اطفال در خانواده یکی از عوامل مهم و موثر در رشد شخصیت آنان است.کودکان نگرش های اجتماعی را از خانواده می آموزد و چنانچه یکی از والدین آلودگی داشته باشد فرزندان آن ها بیش از هر کسی در معرض خطر آلودگی قرار خواهند گرفت (امیر ناجی، ۱۳۹۱).مهم ترین بخش زندگی یعنی کودکی، در خانواده می گذرد. کودک با والدین و خواهران و بردارانش نخستین تجربه های سازگاری و تطابق را به انجام می رساند و نیز با آنان به کشمکش بر می خیزد. زمانی که کشمکش و تعارض ایجاد می شود، مشکلات در جو عاطفی و خرد کودک بروز می کند. اعتیاد والدین تاثیرات بلند مدتی بر فرزندان دارد. کودکان والدین معتاد، تجربیات هیجانی، شناختی، اجتماعی و مشکلات رفتاری را نشان می دهند، پژوهش ها نشان داده اند که طبقه بزرگی از مشکلات خاص از جمله پرخاشگری، افسردگی و اعتماد به نفس پایین در این کودکان مشاهده شده است (اورن، ۲۰۰۲). در عصر حاضر، کودکان قربانیان مستقیم تزلزل در بنیاد خانواده ها، طلاق، اعتیاد، فقر و بیکاری هستند که نمونه های آن به صورت کودک آزاری، کودکان خیابانی، کودکان فراری، بروز کرده است (آبروشن، ۱۳۸۴). اساسا کودکانی که با والدین معتاد زندگی می کنند ممکن است که در معرض انواع و اقسام مختلف فشار های اقتصادی و روانی باشند. با توجه به وجود رابطه بین اعتیاد و سایر رفتار های بزهکارانه از قبیل خرید و فروش مواد مخدر، همچنین گسترش سریع بیماری ایدز در بین معتادان به مواد مخدر و در نتیجه در معرض آسیب بودن خانواده هایشان، ضرورت رسیدگی به این کودکان بیش از پیش آشکارتر می شود (دوست قرین، ۱۳۷۹)تجربیات بالینی کودکان نشان میدهد که بسیاری از اختلالات عاطفی و مشکلات رفتاری آنان ارتباط نزدیکی با خانواده دارد که در آن زندگی می کنند، این امر از جهاتی مربوط به ساخت و نظام خانواده و از جهات دیگر مربوط به برداشت ویژه هر کودک از خانواده خود بر می گردد (اورن، ۲۰۰۲). نقش اعتیاد پدر و مادر و تأثیر آن در معناد شدن فرزندان، همچنین معتاد بودن یکی از نزدیکان بر روی گرایش به اعتیاد نوجوانان موثر است. بویژه اعتیاد والدین و همانند سازی با والدین معتاد در مراحل گوناگون سبب اعتماد نوجوان یک خانواده می شود (مدنی، ۱۳۸۱).کیفیت روابط کودکان با والدین شان می تواند رشد هیجانی آن ها را به شیوه های مختلفی تحت تأثیر قرار دهد (سیلگر، دلوج و ایزنبرگ ، ۲۰۰۶). وظایف والدین شامل نگهداری بنبانی، مرافبت ایمن، عاطفی، انگیزشی، راهنمایی و ثبات است (کلیور، اتل و آدگاتا ، ۲۰۱۱).وقتی پدری به عنوان عنصر اصلی ارتباطات اجتماعی خانواده معتاد می شود، معمولا نوعی مخفی کاری و اضطراب بر رفتارش حاکم می شود و نوعی نگرانی توجیه گرایی در گفتارش دیده میشود. به دنبال غیبت های مکرر وی، محیط داخلی خانواده محل مشاجره و اختلاف بین اعضای خانواده شده و فضای نامنی در میان اعضا حاکم می شود. همین مسایل احساس عزت نفس و خود ارزشمندی در فرزندان را از بین می برد و باعث می شود به جای مهر عطوفت، خشونت در روابط میان اعضا جایگزین شود و اعضا کمتر سعی می کنند که با هم ارتباط صمیمانه برقرار کنند (توکلی اندبیل، ۱۳۸۹) دعوا ها و تشنج های خانوادگی، سوء استفاده از کودک، وضعیت های نا متعادل روانی والدین، اختلالات رفتاری و عادات مانند اعتیاد، بیماری، همگی از عوامل است که روی سلامت کودک اثر مستقیم دارد (فرنودی، ۱۳۸۲). پژوهش ها نشان می دهند، نه تنها مصرف مواد توسط والدین، بلکه نگرش های آن ها نسبت به مصرف مواد نیز در این زمینه نقش با اهمیتی ایفا می کند. والدینی که در مقابل مصرف مواد از خود تحمل نشان میدهنده بیشتر احتمال دارد، فرزندانی داشته باشند که مصرف کننده مواد باشند (بارنزولتی ، ۱۹۸۶). محسنی (۱۳۷۵) نشان داد، فقر، بیکاری و تشنج در محیط خانواده بر اثر اعتیاد والدین، فرزندان را به سوی آسیب های اجتماعی از جمله اعتیاد و رفتار های نابهنجار سوق می دهد.با افزایش روز افزون شیوع اعتیاد، متاسفانه سن شروع آن نیز در حال کاهش است؛ به طوری که در مطالعه برجاس و همکاران (۲۰۱۱ به نقل از حیدری ، ۱۳۹۱). کمترین سن شروع اعتیاد ۹ سالگی بود و از میان عوامل متعدد فردی، خانوادگی و اجتماعی به ترتیب “تقلید از بزرگسالان با ۴۶/۵ درصد، “اعتماد والدین ” با ۵۳ /۵ درصد و “معاشرت با دوستان معناد” با ۷۸ درصد، بیشترین نقش را در گرایش به استفاده از مواد مخدر داشت.در جامعه ی ما اکثر پژوهش های مربوط به خانواده، درباره طلاق و عوارض آن بوده است، لیکن در خصوص خانواده هایی که والدین سوء مصرف دارند و از دید پژوهشگران و نهاد های تامین اجتماعی مخفی مانده است زیرا برخلاف کودکان خیابانی، به ظاهر در خانواده به سر می برند. اینک که تمرکز پژوهشگران بر کودکان بی سر پرست با خانواده های نک والدی معطوف گردیده است این پژوهش بر فرزندان فراموش شده ی خانواده هایی که دارای والدین سوء مصرف مواد تمرکز دارد تا نشان دهد که وضعیت کودکان دارای والدین سوء مصرف مواد به مراتب بحرانی تر است. این کودکان حضور فیزیکی والدین را در کنار خود احساس می کنند، اما والدینی که دارای نقش مخرب و آزار دهنده هستند.متأسفانه مطالعاتی که آثار سوء اعتیاد را بر اعضای خانواده به ویژه فرزندان مبتلا به تصویر کشیده باشند نادر است و نوشته ها بیشتر مرتبط با مصرف الکل و خشونت خانوادگی هستند. این در حالی است که بررسی مشکلات ناشی از سوء مصرف مواد به شکل عجیبی با یافته های مرتبط با خشونت خانوادگی در هم آمیخته و مشکلات روحی و روانی فرزندان این افراد کمتر مورد مطالعه قرار گرفته است. در ایران مطالعات مربوط به سوء مصرف مواد عمدتا متمرکز بر برآورد های پراکنده از شیوع، نوع مواد مصرفی، بازخورد به مصرف مواد و عوامل پیش بینی، عوامل خطرساز با محافظت کننده و ضعف مهارت های زندگی در افراد در معرض خطر اعتیاد و بعضا با درمان دارویی بوده است (جزایری، رفیعی، نظری، ارشدی ۱۳۷۸: پورشهباز دهقان پور، ۱۳۸۳؛ محمدی، ۱۳۸۴) و تقریبا هیچ مطالعه تاکنون به بررسی وضعیت روحی و روانی و مشکلات رفتاری کودکان و نوجوانان دارای والدین سوء مصرف مواد که بار مسؤولیت زندگی با افراد معتاد را به دوش می کشند، و والدینی که بهبود یافته اند (ترک کرده اند) انجام نشده است. پژوهش حاضر با هدف بررسی مقایسه نشانه های بالینی مشکلات رفتاری فرزندان در سه گروه از والدین سوء مصرف مواد، والدین ترک کرده و والدین بدون سابقه سوء مصرف مواد می پردازد.

ضرورت و اهمیت پژوهش

یکی از ضروریات زندگی اجتماعی، پدیده ای به نام جامعه پذیری است، جامعه پذیری فرایندی است که انسان را برای پیوستن به دیگران و ادامهی حیات اجتماعی آماده می سازد. خانواده های سوء مصرف کننده مواد، معمولا دارای فرزندانی هستند که در پدیده ی جامعه پذیری دچار مشکل می شوند. این کودکان و نوجوانان با همسالان خود سازگاری ندارند و ارتباط آنان با والدین توأم با احترام نیست آنان به طور معمول ترک تحصیل با افت تحصیلی دارند (بخشی، ۱۳۷۸). – نحوه نامناسب گذراندن اوقات فراغت در خانواده های مصرف کننده مواد عاملی است برای سوق دادن اعضا به مصرف مواد مخدر، وجود والدین معتاد در خانواده باعث گرایش بیشتر فرزندان به اعتیاد و دیگر مشکلات روحی و روانی می شود، عدم حضور یکی از والدین (طلاق، متارکه، جدایی در خانواده مصرف کننده مواد امکان گرایش اعضا را به اعتیاد و مشکلات جسمی، روحی و روانی را افزایش می دهد.- رابطه عاطفی ضعیف بین فرزندان و والدین به خصوص فرزند پسر در یک خانواده مصرف کننده مواد امکان گرایش فرزندان به سوء مصرف مواد را بیشتر و از لحاظ مشکلات روحی و روانی در سطح بالاتری قرار می گیرند. پایین بودن سطح تحصیلات والدین در یک خانواده مصرف کننده مواد امکان گرایش اعضا را به اعتماد بیشتر می کند، وضعیت نا مناسب اقتصادی در یک خانواده مصرف کننده مواد و امکان گرایش اعضا را به سوء مصرف مواد افزایش داده است. وجود اختلافات و نزاع دائمی بین اعضاء خانواده در یک خانواده مصرف کنند مواد گرایش اعضاء را به سوء مصرف مواد بیشتر می کند.

هدف پژوهش

پژوهش حاضر با هدف بررسی مقایسه نشانه های بالینی مشکلات رفتاری کودکان در سه گروه از والدین سوء مصرف کننده مواد، والدین ترک کرده و والدین بدون سابقه سوء مصرف مواد می پردازد.

فرضیه پژوهش

۱-میزان نشانه های بالینی مشکلات رفتاری کودکان در گروه والدین سوء مصرف کننده مواد نسبت به کودکان با والدین بدون سابقه سوء مصرف مواد بیشتر است

٢- میزان نشانه های بالینی مشکلات رفتاری کودکان در گروه والدین ترک کرده نسبت به کودکان با والدین بدون سابقه سوء مصرف مواد بیشتر است

۳- میزان نشانه های بالینی مشکلات رفتاری کودکان دارای والدین سوء مصرف کننده مواد نسبت به والدین ترک کرده بیشتر است.

تعریف عملیاتی متغیر ها

سوء مصرف مواد، سوء مصرف مواد پاسخ فیزیولوژیک بدن است به مصرف مکرر مواد مخدر. این وابستگی از طرفی باعث تسکین و آرامش موفت و گاهی تحریک و نشاط گذرا برای فرد می گردد و از طرف دیگر بعد از اتمام این اثرات سبب جستجوی فرد برای یافتن مجدد ماده و وابستگی مداوم به آن می شود. در این حالت فرد هم از لحاظ جسمی و هم از لحاظ روانی به ماده مخدر وابستگی پیدا می کند و مجبور است به تدریج مقدار ماده مصرفی را افزایش دهد.

والدین دارای سابقه سوء مصرف مواد: افرادی که کمتر از سه ماه است که به کلینیک مراجعه کرده و متادون مصرف می کنند.

والدین ترک کرده: افرادی که دارای سابقه سوء مصرف مواد هستند. اما به مدت حداقل دو سال است که مصرف مواد را ترک کرده اند و دارای پاکی هستند

والدین بدون سابقه مصرف مواد: افرادی که بدون سابقه سوء مصرف مواد و بدون اختلال عمده روانپزشکی و اقتصادی.

فصل دوم: پیشینه پژوهش

مقدمه

دوران کودکی از مهم ترین مراحل زندگی است که در آن شخصیت فرد پایه ریزی شده و شکل می گیرد. اغلب اختلالات و ناسازگاری های رفتاری پس از دوران کودکی ناشی از کمبود توجه به دوران حساس کودکی و عدم هدایت صحیح در روند رشد و تکامل است. این بی توجهی منجر به عدم سازش و انطباق با محیط و بروز انحرافات گوناگون در ابعاد مختلف برای کودک می باشد (گیتا ، نتچا ، ۲۰۰۶).برای آنکه کودک بتواند مراحل طبیعی رشد و نمو را بگذراند و دارای شخصیت محکم و با ثباتی شود محیط مناسبی لازم است. در این نردبان رشد و نمو، محیط، خانواده، مدرسه و بلاخره اجتماع هر یک دارای نقش مشخصی می باشند، ولی از همه مهمتر نقش محیط مدرسه و خانواده یعنی چگونگی برخورد و ارتباط والدین و مربیان با کودک است (دمپاستر ، روبرت ، ویلدمن ، بیت ،۲۰۰۶).مسایل رفتاری کودکان شایع و ناتوان کننده ای هستند که برای معلمان، خانواده و خود کودکان مشکلات بسیاری را ایجاد می کنند و با درصد های بالایی از معضلات اجتماعی همراه هستند. مسایل رفتاری به طور قابل ملاحظه ای بر عملکرد تحصیلی و اجتماعی کودکان تأثیر می گذارد و احتمال ابتلا به بیماری های روانی را در بزرگسالی افزایش می دهد (پاندینا ، بیلدر ، هاروی ، کیف ، آمان و قراباوی ، ۲۰۰۷).بسیاری از کودکان که اختلالات رفتاری دارند وقتی به دوران بزرگسالی رسیدند، اختلال آن ها تا حدود زیاد و یا به طور کلی بر طرف می شود. لیکن در تعدادی از موارد اختلال در بزرگسالی نیز ادامه می یابد (گرشانگ ، بایر ، ویلسون ۲۰۰۳).اخنباخ و ادلبروک (۱۹۸۰) مشکلات رفتاری کودکان را به دو دسته رفتار درونی و رفتار بیرونی تقسیم بوده اند. کودکانی که دارای ویژگی های برونی کردن رفتار هستند، معمولا رفتار های تهاجمی و پرخاشگرانه دارند. برعکس، کودکانی که رفتار درونی دارند دارای رفتار نا پخته و اغلب گوشه گیر هستند (فیسون و یاتز، ۲۰۱۱).تحقیقاتی که در زمینه اختلال های رفتاری صورت گرفته است، اغلب این نتیجه را در بر داشته که اختلال های رفتاری بیشتر حاصل نحوه ارتباط والدین با کودک است تا عوامل ارثی و زیستی، محققان نتیجه گرفته اند که بین سوء رفتار والدین و اختلال رفتاری کودک ارتباط وجود دارد و این ارتباط بسیار با اهمیت و نشان دهنده این مطلب است که عامل خانواده و خصوصا رفتار والدین در دوران کودکی نقش مهمی در بروز اختلال های رفتاری در کودکی و بزرگسالی دارد (ظروفی، ۱۳۸۰)اغلب کودکان و نوجوانان با اختلال رفتاری، احساسات منفی دارند و با دیگران بدرفتاری می کنند در بیشتر موارد معلمان و همکلاسی ها، آنان را طرد می کنند در نتیجه فرصت های آموزشی آنان، کاهش می یابد (بروان ، پرسی ، ۲۰۰۷). از سوی دیگر انزوای اجتماعی این کودکان، موجبات پرخاشگری هر چه بیشتر آنان را فراهم می آورد. کودکان و نوجوانان با اختلال رفتاری، معمولا محبوبیت ندارند مجموعه ی این عوامل، این کودکان را در معرض خطر بروز رفتار های ضد اجتماعی قرار می دهد. روابط دوستی این کودکان معمولا با کسانی است که آنان نیز دارای مشکلات رفتاری هستند (کافمن، ۲۰۰۱).برخی از پژوهشگران بر این باور بودند که مشکلات کودکان ناشی از نارسایی هایی است که با گذشت زمان، پشت سر گذاشته خواهد شد. واقعیت این است که اگر چه فرایند تحول و تغییرات سریع همراه آن نمی تواند فاقد ناپایداری رفتاری باشد. اما باید توجه داشت که بسیاری از کودکان که در سال های نخستین کودکی واجد مشکلات عاطفی و رفتاری هستند نه تنها به سادگی از آن عبور نمی کنند، بلکه ممکن است این امر تا دوران بلوغ و حتی بزرگسالی نیز تدوام یابد (جلالی، شعیری، طهماسیان و پوراحمدی، ۱۳۸۷).نگرانی در مورد سلامت روان کودکان و تأثیر آن بر رشد و عملکرد کودک همزمان با افزایش میزان شیوع اختلالات روانی قابل تشخیص در سال های اخیر به طور چشمگیری افزایش یافته است و بر همین اساس متخصصان بر اهمیت ارزیابی و درمان به موقع اختلالات روان شناختی تأکید می کنند (صفری، فرامرزی و عابدی، ۱۳۹۱). از سوی دیگر، از آنجا که الگو های هیجانی و رفتاری در بزرگسالی سخت تر تغییر می کند، حل مشکلات کودکان، نه تنها جنبه درمانی دارد، بلکه نوعی پیشگیری محسوب میشود. در بسیاری موارد، مشکلات حل نشده آن ها در آینده به معضلات پیچیده تر تبدیل می شود و امید درمان را کم رنگ می سازد. بنابراین بررسی های متعدد، عمده ترین اختلالات دوران کودکی که باعث مراجعه به متخصصان بهداشت روانی می شود، اختلال های رفتاری است (اسماعیل نصب، علیزاده، احدى، دلاور و اسکندری، ۱۳۸۹).متأسفانه با توجه به مشکلات رفتاری، عاطفی و اجتماعی کودکان و نوجوانان اکثر والدین، پزشکان و حتی معلمان، تنها به رشد جسمانی و پیشرفت تحصیلی آنان توجه دارند و رفتار ها، واکنش ها و مشکلات روانی آنان اغلب مورد غفلت واقع می شوند.در حالی که مراقبت از حالات روانی کودکان و نوجوانان امری ضروری است و از بروز بسیاری از مشکلات جلوگیری می کند. والدین و کلیه افرادی که به نوعی با کودکان و نوجوانان سرو کار دارند باید با چگونگی رشد جسمانی، شناختی، عاطفی، اجتماعی و ویژگی های رفتاری آنان آشنایی کافی داشته باشند و آرزو ها و امبال آن ها و طرح هایی را که برای آینده پی ریزی می کنند، مورد توجه قرار دهند (میلانی فر، ۱۳۷۴).

مشکلات رفتاری

مشکلات رفتاری، کلبه رفتار های تکراری، غیر عادی و آزار دهنده تظبر مکیدن انگشت، ناخن جویدن، تیک، لکنت زبان، کتک کاری، فشقرف راه انداختن و… است که باعث اختلال در کار کرد خانواده شده است (خرام، مدانلو، ضیایی، کشتکار، ۱۳۸۸).اصطلاح «اختلالات رفتاری» که نتیجه بارز آشفتگی هیجانی است معمولا بیشتر برای کودکانی که دچار تضاد هستند به کار می رود. این اصطلاح بدون آنکه تعریف شود، تقریبا از حدود ۸۵ سال پیش در فرهنگ و ادبیات روانشناسی وارد شده است. از آن هنگام، معلمان، پزشکان، روان شناسان، پرستاران و افراد دیگری که به مشکلات هیجانی و رفتاری کودکان علاقه مند هستند از این اصطلاح برای بیان مقصود خویش استفاده کرده اند (سیف نراقی و نادری، ۱۳۷۹).مشکلات رفتاری از دیدگاه های گوناگون نظرات متعدی در تعریف مشکلات رفتاری مطرح شده است که به چند تا از آن ها می پردازیم:بیت، کودک با مشکلات رفتاری را کودکی میداند که رفتارهایش به اندازه ای نامناسب است که شرکت او در کلاس درس، باعث از هم گسیختن حواس یا آشفتگی ذهنی سایر همکلاسان باشد و نیز فشاری بیش از حد به معلم وارد کند (نراقی، نادری، ۱۳۷۹).گرگ، رفتاری را انحرافی با هنجاری می داند که ضمن نامتناسب بودن با سن فرد، شدید، مزمن با مداوم باشد و گستره آن شامل رفتار های بیش فعالی و پرخاشگرانه تا رفتار های گوشه گیرانه است. ویژگی این گونه رفتار ها این است که اولا تأثیر منفی بر فرایند رشد و انطباق مناسب کودک با محیط دارد، ثانیا مزاحمت برای زندگی دیگران و استفاده آنان از شرایط به وجود می آورد (نراقی، نادری، ۱۳۷۹).روان شناسان بالینی معتقدند که انسان ها تنها وقتی برای حل مسائل و مشکلات جسمی خویش به پزشک مراجعه می کنند که استان های از مساله و مشکل را دارا باشند. بنابراین، معیار مناسب و تعیین کننده ای برای رفتار نابهنجار با مشکلات دیگر روانی میزان آستانه کسالت و ناراحتی است که فرد را وادار به مراجعه به روان شناس کرده است» (سیف نراقی و نادری، ۱۳۷۹).اختلالات هیجانی – رفتاری به شرایطی اشاره دارد که پاسخ هیجانی و رفتاری فرد در مدرسه بهنجار های فرهنگی، ستی و قومی تفاوت داشته باشد؛ به طوری که بر عملکرد تحصیلی فرد، مراقبت از خود، راجتماعی، سازگاری فردی، رفتار در کلاس و سازگاری در محیط کار نیز تأثیر منفی بگذارد. اختلالات هیجانی – رفتاری شامل پاسخ های قابل قبول کودک یا نوجوان به عوامل تنش زای محیطی نمی شوند. این مشکلات، براساس داده های شناسایی می شوند که از منابع مختلف در مورد کارکرد اختلالات هیجانی – رفتاری گرد آوری می شوند. این مشکلات باید دست کم در دو موقعیت متفاوت که یکی از آن ها مدرسه است، تظاهر تماید اختلالات هیجانی – رفتاری می تواند به طور همزمان با سایر معلولیت ها نیز ظاهر شوند (مجمع کودکان استثنایی، ۱۹۹۱؛ به نقل از غباری بناب و همکاران، ۱۳۸۷).

شیوع شناسی

اختلالات رفتاری کودکان از آنچه در گذشته تصور می شد بسیار شایع هستند. ریجمن و گراهام ، ۱۵ درصد از کودکان ۳-۴ ساله دارای مشکلات رفتاری خفیف و ۷ درصد از آن ها دارای مشکلات متوسط تا شدید می دانند. او براین (۱۹۹۶) اعلام کرد که شیوع این اختلالات در کودکان حدود ۲۳ درصد است (نی ری وایبرگ، ۲۰۰۲).ویکس – نلسون و ایزرائیل (۲۰۰۳) طبقه بندی و میزان شیوع اختلالات رفتاری در بین کودکان و نوجوانان را به شرح زیر گزارش کرده است: اختلال بیش فعالی و کمبود توجه ۳ تا ۵ درصد، لجبازی و نا فرمانی ۵ تا ۱۰ درصد، اختلال سلوک ۱ تا ۱۶ درصد، اضطراب فراگیر ۹/۲ تا ۱۴ درصد، هراس ۵ درصد، وسواس ۹ / ۱ درصد، افسردگی ۴% تا ۵ / ۲ درصد، اوتیسم ۵ درصد و اضطراب جدایی ۳ تا ۱۲ درصد. در ایران نیز شیوع اختلالات رفتاری توسط محققین مختلف مورد بررسی قرار گرفته است. بهادر خان (۱۳۷۲) شیوع اختلالات رفتاری را در گناباد ۶/۱۶ درصد، خوشابی و همکاران (۱۳۸۶) در بوشهر ۸۴ / ۱۶ درصد، محرابی (۱۳۸۴) در اصفهان ۲/۱۳ درصد گزارش کرده اند (نجفی، فولاد چنگ، علیزاده و محمدی فر، ۱۳۸۸).در این پژوهش ها فراوانی این اختلالات در پسران بیشتر از دختران است. شیوع بیشتر اختلال های رفتاری در بین پسران، می تواند ناشی از این باشد که به طور کلی پسران نسبت به دختران از نظر زیستی، آسیب پذیر تر هستند. از همان دورهی جنینی میزان مرگ و میر در پسر ها، نسبت به دختر ها بیشتر است و به نظر می رسد بیماری های جدی، تغذیه نادرست و فقر در آنان تأثیر بیشتری می گذارد. با وجود این اختلاف هایی که در پرورش این دو گروه وجود دارد، در مورد اختلاف های مربوطه به جنسیت نیز بی تأثیر نیست. برای مثال، تردیدی نیست که پرخاشگری در پسران سهل تر پذیرفته می شود تا در دختران (افروز، ۱۳۸۴؛ به نقل از نجفی و همکاران، ۱۳۸۸).

انواع مشکلات رفتاری کودکان

انواع مختلفی از مشکلات (اختلالات در منابع مختلف ذکر شده است که مهم ترین آن ها عبارتند از:

الف – اوتیسم: یکی از شایع ترین اختلال های روانپزشکی کودکی اوتیسم می باشد. علیرغم دامنه وسیع رفتار هایی که به وسیله واژه اوتیسم پوشش داده می شود، تقریبا چهار نشانه وجود دارد که به طور غیر فایل تغییر مورد تأکید است: انزوی اجتماعی، عقب ماندگی ذهنی، نقایص زبانی و رفتار های کلیشه ای

این کودکان از هر تماس اجتماعی کناره گیری می کنند؛ وضعیتی که در تنهایی افراطی، اوتیسم نامیده می شود. از نظر اجتماعی، اوتیسم را می توان به سه طبقه فرعی تقسیم کرد:

کناره گیری: کودک، به ندرت یک ارتباط اجتماعی خود به خودی برقرار می کند.

منفعل: کودک، شروع کننده تماس نیست اما به تماس دیگران پاسخ می دهد.

مشخصات
  • جنسیت زن
  • وابسته به کلینیک
  • تجارب / مهارت ها
  • دانشگاه دانشگاه فردوسی مشهد
  • رشته تحصیلی روانشناسی عمومی
  • گواهینامه ها
  • پست های مدیریتی
  • مقطع تحصیلی کارشناسی ارشد
  • کلمات کلیدی شیبا رحیمی روانشناس، شیبا رحیمی مشاور، شیبا رحیمی روان درمانگر، شیبا رحیمی روانپزشک، شیبا رحیمی متخصص اعصاب و روان، شیبا رحیمی روانسنج
تخصص ها
  • روانشناسی عمومی
تصویر
شیبا رحیمی
روانشناس بالینی و فردی
(4)

E-Teb.com © Copyright 2016 روانشناس یا روانپزشک. تمامی حقوق محفوظ است.

دکتر - مشاوره خانواده - پزشک - مشاوره آنلاین - شماره دکتر