منو
X

تصویر
عاطفه زارعی
مشاور کودک
(4)
آمار این متخصص
(4) رای
0%

دقت

80%

مفید بودن

0%

دانش و مهارت

80%

رفتار بالینی

40%

وقت شناسی

60%

هزینه اقتصادی

توضیحات پروفایل
  

عاطفه زارعی هستم، فارغ التحصیل روانشناسی بالینی کودک و نوجوان در مقطع کارشناسی ارشد از دانشکده علوم تربیتی و روانشناسی دانشگاه تبریز، پایان نامه ی اینجانب تحت عنوان “مقایسه سلامت عمومی، دلبستگی پس از تولد و تنیدگی مادران در زایمان های آسان، دشوار و زودرس” می باشد که در ادامه بخشی از آن را مطالعه می کنید:

دانشگاه تبریز

دانشکده علوم تربیتی و روان شناسی

پایان نامه برای دریافت درجه کارشناسی ارشد در رشته روان شناسی بالینی کودک و نوجوان

عنوان:

مقایسه سلامت عمومی، دلبستگی پس از تولد و تنیدگی مادران در زایمان های آسان، دشوار و زودرس

استاد راهنما:

دکتر منصور بیرامی

استاد مشاور:

دکتر مجید محمود علیلو

دانشجو:

عاطفه زارعی

فهرست مطالب

عنوان

فصل اول: گستره ی مسأله مورد بررسی

مقدمه و بیان مسئله

ضرورت موضوع

اهداف پژوهش

فرضیه های پژوهش

متغیرها و تعاریف نظری و عملی آن ها

متغیرها و تعاریف نظری و عملی آن ها

فصل دوم: پیشینه ی پژوهشی

مراحل زایمان

اقدامات لازم جهت زایمان بی خطر

اقدامات لازم جهت کنترل سلامت نوزاد پس از تولد

مقیاس آپگار

هم اتاقی کردن مادر و نوزاد

روش های زایمان

زایمان طبیعی

زایمان سزارین

زایمان زودرس

زایمان دشوار

عفونت حین زایمان

حلقه ى انقباضی پاتولوژی

مولدینگ سر جنین

دلبستگی

رویکرد های مختلف

رویکرد های روان تحلیل گری

الف فروید

ب) آنا فروید

ج) ماهلر

رویکرد یادگیری

رویکرد کردار شناختی

الف) الگوی عملی درونی از چهره دلبستگی

ب) مراحل بوجود آمدن دلبستگی

چه عواملی بر دلبستگی تاثیر می گذارد

تنیدگی

تنیدگی والدینی

مشکلات روانی پس از زایمان

افسردگی پس از زایمان

استرس پس از حادثه

بررسی تحقیقات انجام شده

فصل سوم: روش پژوهش

طرح پژوهش

جامعه آماری

نمونه و روش نمونه گیری

ابزارهای پژوهش

دلبستگی پس از تولد

سلامت عمومی

مقیاس تنیدگی والدینی

پرسشنامه اطلاعات جمعیت شناختی

روش انجام پژوهش

روش تجزیه و تحلیل اطلاعات

فصل چهارم: یافته های پژوهش (نتایج)

مقدمه

بخش یکم: ۴-۲ بافته های توصیفی

بخش دوم: ۴-۳ یافته های استتباطی

فصل پنجم: بحث و نتیجه گیری

بحث و نتیجه گیری

محدودیت ها

پیشنهادات

منابع

چکیده:

زایمان، یکی از مراحل زندگی مادران می باشد که در برخی زنان توام با مشکل و مخاطرات می باشد از جمله ی این | مخاطرات زایمان زودرس و زایمان دشوار می باشد که بر سلامت روان مادر، کودک، رابطهی مادر کودک و نقش های والدگری تاثیر  منفی می گذارد. به همین دلیل این پژوهش در نظر دارد تا تغییرات رفتاری و روانی مادران پس از تجربه ی یک زایمان غیر طبیعی را  مورد بررسی قرار دهد. هدف مطالعه حاضر، مقایسه سلامت عمومی، دلبستگی پس از تولد و تنیدگی مادران در  زایمان های آسان، دشوار و زودرس می باشد. روش پژوهش حاضر توصیفی – تحلیلی مقطعی و از نوع على -۱ مقایسه ای با پس رویدادی می باشد و جامعه آماری پژوهش حاضر کلیه مادران مراجعه کننده به مراکز بهداشتی و درمانی دولتی شهر تبریز می باشد که جهت دریافت و کنترلهای پس از زایمان و واکسیناسیون کودکان تا یکسالگی در نیمه دوم سال ۱۳۸۹ مراجعه می کنند. روش نمونه گیری این پژوهش نمونه گیری غیر احتمالی در دسترس  می باشد. از مادران مراجعه کننده بر اساس پژوهش های پیشین ۳۰۰ مادر (۱۰۰ مادر دارای زایمان آسان، ۱۰۰ مادر  دارای زایمان دشوار و ۱۰۰ مادر دارای زایمان زودرس) به صورت در دسترس انتخاب شده و پرسشنامه های سلامت عمومی (GHQ)، دلبستگی پس از تولد و تنیدگی والدینی را تکمیل نمودند. داده های جمع آوری شده با استفاده – از روش تحلیل واریانس چندراهه تجزیه و تحلیل شدند. نتایج نشان داد بافته های این پژوهش نشان داد که بین سه گروه زایمان آسان، دشوار و زودرس در سلامت عمومی، دلبستگی پس از تولد و تنیدگی تفاوت معنی دار وجود دارد، همچنین نتایج آزمون تعقیبی نیز نشان داد که سلامت عمومی و دلبستگی پس از تولد مادران زایمان آسان بیشتر از مادران زایمان دشوار و زودرس می باشد. همچنین تنیدگی مادران زایمان دشوار و زودرس بیشتر از مادران زایمان آسان می باشد. لازم به ذکر است نتایج بدست آمده نشان داد که تنیدگی مادران زایمان زودرس بیشتر از زایمان دشوار می باشد، اما بین دو گروه زایمان دشوار و زودرس در سلامت عمومی و دلبستگی پس از تولد تفاوت معناداری مشاهده نگردید. با توجه به یافته های مطالعه حاضر و نیز در نظر گرفتن پژوهش های قبلی می توان چنین نتیجه گرفت که تجربهی زایمان زودرس و دشوار بر سلامت روان شناختی مادر، کودک و رابطه ی بین مادر کودک تاثیر منفی می گذارد.

کلید واژه ها زایمان زودرس، زایمان دشوار، سلامت روان، دلبستگی و تنیدگی والدینی

فصل اول:

مقدمه:

بدون تردید می توان گفت تولد، خارق العاده ترین رویداد طبیعت است (ایوان بقا و ملکوتی، ۱۳۸۲). از آنجایی که تولد آغازگر پرورش یک انسان یا عضوی از یک جامعه است، اولین پایه های پرورش توسط مادران بنا نهاده می شود؛ مادرانی می توانتاد گامهای موثرتر در پرورش کودک سالم بردارند که خود از سلامت جسمی و روانی برخوردار باشند. بنابر این توجه به وضعیت روحی و روانی مادران و شناخت عوامل موثر بر آن اهمیت وافری دارد (خدادادی، محمودی، میرحق جو.(۱۳۸۲)تولد نوزاد واقعه مهمی در زندگی هر زن محسوب می شود. گروه پزشکی و اعضای خانواده انتظار دارند که این رخداد با شادی و نشاط همراه باشد ولی این دوره می تواند با پیامدهای ناخوشایندی برای مادر و نوزاد همراه باشد (عشرائی، حیدرزاده، زهیری و سیانی ، ۱۳۸۴). دوره ی پس از زایمان گاهی به حدی پر تنش است که موجب بوجود آمدن مشکلاتی در سلامت روان مادر و تخریب رابطهی مادر و کودک می شود. دوره پس از زایمان به عنوان یک دورهی آسیب پذیر و تنش زا در زنان فرهنگ های متفاوت متصور شده است و با تغییرات اجتماعی و فردی چشم گیری برای مادر توام می باشد. مادران در این دوران با بسیاری از مشکلات و نگرانی های جدید روبرو می شوند (کاتینگهام ، ۲۰۰۱) – بررسی بیمار ها و مشکلات روانی پس از زایمان از سه نظر دارای اهمیت است: نخست آنکه آغاز آن قابل پیش بینی است و در زمان تولد کودک رخ می دهد. دوم اینکه این اختلال ها سبب فشار روانی شادیال در این دوره از زندگی زن می شوند و بر انجام وظایف مادری و سازگاری وی اثرات نامطلوب می گذارد و سوم، ناتوانی مادر در ارتباط با کودک، پیامدهای ناگواری برای رشد توانمندی های شناختی، اجتماعی، هیجانی وی به دنبال دارد (کاکس و هولدن ، ۱۹۹۶). مشکلات روانی پس از زایمان اثرات ناگواری بر مادر، کودک و خانواده می گذارد. اثرات فوری این اختلال، ناتوانی مادر در انجام مراقبت مادرانه، خطر خودکشی و نوزاد کشی می باشد. اثرات بعدی و بلند مدت آن، افسردگی دائمی در زن، مشکلات و کشمکش های زناشویی، اختلال در روابط مادر – کودک و اختلال در جنبه های گوناگون رشد و تکامل می باشد ( گالر، هاریسون، رامسی، فورد و باتلر، ۲۰۰۰؛ مارتنیز و گافن ، ۲۰۰۰ کرستینگ، کرو کر، هورینگ – فرانز، ولسمن و لودروف ، ۲۰۰۹).به زعم وید او سون (۱۹۵۱، به نقل از ایوان بقا، ۱۳۸۳) کیفیت هیجانات مراقبین کودک پر روند رشد وی تاثیر گذار می باشد. رفتارهایی که مادران پس از تولد در جهت مراقبت کودک انجام می دهند، موجب برانگیختن رفتارهای کودک و در نتیجه ی آن تقویت دیدگاههای مثبت مادر نسبت به کودک می گردد. همانطور که می دانیم نوزاد در هفته های اول بعد از تولد، در تعامل میان خود و مادرش، کاملا منفعل و کنش پذیر نیست. در طول سه ماهه اول زندگی و شاید هم قبل از آن، نوزاد فعالانه با مادر خود در تماس است و با حرکتها و ژست های خاص، از قبیل تعقیب حرکت های مادر با چشم، لبخند زدن، گریه کردن و نظایر آن، توجه مادر را به خود جلب می کند. در برخی ادبیات پژوهشی از مجموعه این دیدگاه های مثبت، با عنوان دلبستگی یاد می شود (کاندون و کورگیندل ، ۱۹۹۸). در ماههای نخست پس از تولد، دلبستگی برای نوزاد شامل تعامل های ساده و بازشناسی ادراکی نشانه هاست (خانجانی، ۱۳۸۴). بالیی معتقد است که پیوند دلبستگی بین مادر و کودک تازه متولد شده، مفهومی اساسی برای زنده ماندن کودک می باشد (بالبی ،۱۹۶۹). وبنی کات در این رفتار مادرانه سه نقش مجزای دلبستگی را در نظر می گیرد. در بغل نگه داشتن کودک، که با نگهداری و حمایت از کودک از لحاظ جسمانی و روانی مطابقت دارد، در مهار خود داشتن» که با دستکاری های بدن مانند مراقبت در زمینه ی تطافت و غیره مطابقت دارد و ارائه ی شی، که با توانایی مادر در ارائه شی به نوزاد به هنگام نیاز وی مطابقت می کند (خانجانی، ۱۳۸۴).از طرفی سلامت روان مادر، عامل مهمی در بوجود آمدن این سبک دلبستگی است. ویژگی های آسیب شناختی مادر مانند افسردگی، اضطراب و تیاگی و ناسازگاریها از جمله مسائلی هستند که می تواند به شدت به رابطهی مادر و کودک صادمه بزند (خانجانی، ۱۳۸۴). افسردگی و چهره ی خاموش مادر افسرده حتی از همان ماههای اولیه زندگی به نوزاد تاثیر منفی می گذارند (فوگل ۱۹۹۷؛ به نقل از خانجانی، ۱۳۸۴).مشکلات روانی پس از زایمان، در میان مادران شایع می باشد. بطور کلی شیوع اختلال افسردگی خفیف و شاد باد پس از زایمان بین ۵ تا ۲۵ درصد تخمین زده می شود (پانکراس”،۲۰۰۱). هانگ” بیان می کند که بسیاری از زنان طی روزهای اول پس از زایمان درجاتی از تغییرات روحی را تجربه می کنند. این تغییرات روحی، حساسیت و پاسخگو بودن مادر را به نیاز های کودک کاهش می دهد. هانگ (۲۰۰۴) معتقد است حدود یک سوم مادران دوره گذرایی از غم، اضطراب و تحریک پذیری را می گذرانند که اصطلاحا غم مادری نامیده می شود. این عوارض در صورت عدم توجه، می تواند برای مادر و کودک خطر آفرین باشند. بسیاری از مادران، در روزهای اول بعد از زایمان دچار افت سطحی عاطفه می شوند. از طرفی، مشکلات روانی درمان نشده، تاثیرات بدی در تکامل روانی، شناختی و اجتماعی فرزند داشته و سبب اختلال در ارتباط مادر و شیر خوار می گردد (آیومن و سوداک ، ۲۰۰۳ء لندو و هوول ۲۰۰۸).کانینگهام (۲۰۰۱) معتقد است چون در برخی موارد زنان مبتلا ممکن است ماه ها و سال ها علائم روانی را با خود داشته باشند، لذا این مشکلات روانی می تواند کیفیت ارتباط مادر با کودک را تحت تاثیر قرار دهد. به عنوان نمونه مادران افسرده تعاملات کمتری داشته و کمتر با کودکان خود بازی می کنند، همچنین نوزادان زنان افسرده ارتباط غیر ایمنی با کودکانشان نشان می دهند، و در آزمون های رشدی ضعیف تر عمل می کنند. این کودکان اغلب تحریک پذیرند و فعالیت کمتر از حد معمول و چهرهی غمگین تری نسبت به کودکانی که مادر ایشان مشکل روانی ندارند، نشان میدهند (بروکینگتن ، ۲۰۰۴).از طرفی، زایمان یک واقعه مهم و بالقوه تروماتیک در زندگی زنان می باشد، زایمان موجب برانگیختن قدرتمند احساسات و هیجانات به گونه ای می شود که ممکن است در بعضی از زنان علائم روانی ناشی از یک زایمان سخت ایجاد نماید (گمبل، کریدی، وبستر، میل ,۲۰۰۲ محسن ، ۲۰۱۰)زایمان سخت و حوادث ترومای آن ممکن است بر زندگی و روابط مادر و کودک تاثیر بگذارد (ری تور و اوتوس ، ۲۰۰۳). زایمان سخت و تنیدگی ناشی از آن می تواند بر عملکرد روائی مادر و تطابق وی در دوران پس از زایمان تاثیر منفی بگذارد (سوات، براک و دلریو، ۲۰۰۲). _آسیب دیدگی ناشی از زایمان می تواند موجب تنیدگی شده و این تنیدگی در ایفای نقش پدری و مادری ضعف و سستی بوجود می آورد (استورا، ۱۳۷۷: گلین، شتر، هابل و سندمن ، ۲۰۱۰).مطالعات روی انواع موجودات زنده نیز نشان می دهد که قرار گرفتن مادر در دوران بارداری و حین زایمان در معرض محیط تنیدگی آور، می تواند با نتایج ضعیف زایمان همراه باشد (پارلبرگ، وینگرهوتس، پس چیر، دکان، ون گین ، ۱۹۹۵؛ به نقل از شاه حسینی، ۱۳۸۷). اوتس (۲۰۰۲) بیان می نماید رویداد های تنیدگی زا در دوران قبل و حین زایمان که منجر به زایمان سخت میگردد، نه تنها سلامت روانی کودک را در دوران کودکی تحت تاثیر قرار می دهد، بلکه با مشکلات سلامت روان وی در بزرگسالی همراه خواهد بود. علت این مسئله، تجربه ی منفی ناشی از زایمان سخت بر احساس مادر نسبت به کودک و تداخل این احساس در روابط مادر و کودک می باشد.همچنین تنیدگی ناشی از زایمان دشوار، می تواند بر سازگاری مادر با مسئولیت والدی و ارتباط مادر و نوزاد اثری جدی و نامطلوب بگذارد (هومر، جیمز، سیگل ، ۱۹۹۰). به دنبال تنیدگی و واکنش های هیجانی هنگام زایمان دشوار ممکن است مادر دچار بی علاقگی، تحریک پذیری، بی اشتهایی، بی قراری، خستگی، کم خلقی، افسردگی و غمگیتی پس از زایمان شود (والیانی، ۱۳۷۲). نتایج تحقیقات مختلف نشان داده است که وقتی برای مادران زایمان سخت، مشکل و توام با تنیدگی است، اکثر آنها در روزهای اول پس از زایمان احساس بی تفاوتی و بی مهری نسبت به نوزاد خود دارند و این بی مهری سبب اختلال در روابط گرم و صمیمانه مادر و کودک (بور و گاس، ۱۹۹۷) و رابطه ی غیر ایمن بین مادر و کودک (کانینگهام، ۲۰۰۱) می شود. در کنار زایمان دشوار و عواقب آسیب زای آن، زایمان زودرس مساله دیگری می باشد که مادر و کودک و رابطه بین این دو را تحت تاثیر قرار می دهد و این زود به دنیا آمدن نوزاد باعث می گردد که علاوه بر درد و رنج زایمان، مشکلات بسیاری بر روح و روان مادر و خانواده تحمیل شود. بارز ترین علت زود به دنیا آمدن نوزاد پارگی زودرس کیسه آب مادر می باشد و نتایج بررسی ها نشان می دهد که سطح اقتصادی اجتماعی نامطلوب خانواده، سن کمتر از هجده و بیشتر از چهل سال مادر، و نیز کشیدن سیگار، در تولد نوزاد نارس بسیار مؤثر است (کانینگهام، ۲۰۰۱ مجسن، ولف، ون بکل، گلدوین، کوک و بار : ۲۰۱۱).زایمان زودرس به ختم بارداری قبل از پایان هفته ۳۷ حاملگی اطلاق می شود. که در حدود ۵ تا ۱۰ درصد حاملگی ها رخ می دهد. زایمان زودرس شایع ترین مشکل اورژانسی در زمینهی بهداشت مادر و کودک در آمریکا می باشد (کانینگهام، ۲۰۰۱). از عوامل مهم موثر بر زایمان زودرس که مربوط به شیوه زندگی می باشند و لیکن تحقیقات کمتری در ارتباط با آن به عمل آمده است اختلالات روان تنی مادر می باشد (رودریگز و باروس ، ۱۹۹۸).شواهد اپیدمیولوژیک نشان می دهد که تنیدگی های روانی – اجتماعی، فعالیت های فیزیکی تنیدگی آور و نا آشنایی با زایمان، عوامل مستقلی برای زایمان زودرس و وزن کم موقع تولد میباشد (رودریگز و باروس، ۱۹۹۸). مادرانی که زایمان زودرس را تجربه می کنند، خود اضطراب بالایی داشته و این مسئله بر تحول گودک تاثیر می گذارد (اوت، ۲۰۰۲)ی زایمان زودرس واقعه ای است که نوزاد و خانواده را از لحاظ اجتماعی، روانی و بهداشتی تحت تاثیر قرار می دهد، چون خطرات آن بر روی ابعاد مختلف زندگی کاملا محرز می باشد (آدامز ۱۹۹۵).والدین کودکان زودرس ممکن است در مراقبت از کودکان خود کمتر حساس و پذیرا باشند. این کودکان نسبت به کودکانی که مراحل تحول را بخوبی طی کرده اند، کمتر بغل می شوند، لمس می شوند و با کمتر با مهربانی با آنها حرف زده می شود (یرک، ۱۳۸۳). در نوزادان زودرس وابستگی ناکافی بین مادر و نوزاد بیشتر مشاهده می شود (گنجی، عینی پور، حسینی، ۱۳۸۸).برخی از دیدگاه ها از نقش واسطهای تولد زودرس و مشکلات روانی مادر و کیفیت دلبستگی کودک صحبت می کنند. به عنوان نمونه توزادان زودرس که مادران آنها دچار افسردگی شدید پس از زایمان می باشند، بیش از نوزادان متولد شده به هنگام که دارای مادرانی با همین ویژگی هستند احتمال دارد دلبسته ی نا ایمن باشند ( پوهلمن و فیس، ۲۰۰۱).با توجه به مبنای نظری و پیشینه پژوهشی ذکر شده در ساختار بیان مسأله، سؤال اصلی این پژوهش این است که آیا در متغیرهای دلبستگی پس از زایمان، تنیدگی و سلامت روانی مادران در انواع سه گانه زایمان آسان، دشوار و زودرس تفاوت وجود دارد؟

ضرورت و اهمیت پژوهش

زایمان رویدادی است که خانواده را با تغییرات مثبت مواجه می نماید، أما آمدن فرزندی جدیده به بافت خانواده تنیدگی زا می باشد. آمدن عضو جدبادی به خانواده، تعویض نقشها و اضافه شدن نقش های والدگری خود صرفا تنیدگی بسیار مهمی برای خانواده می باشد، اما اگر زایمان نیز مشکلاتی برای مادر داشته باشد و نوزاد بدنیا آمده نیز دچار مشکلاتی باشد. تنیدگی این زایمان بیشتر خواهد شد این تنیدگی می تواند از زمان بارداری شروع شده و به زایمان و مسائل بعد از آن ختم شود. زایمان و بارداری از حساس ترین و مهمترین مراحل زندگی زنان می باشد. این دوره می تواند به حدی تنیدگی زا باشد که بیماری های روانی را برانگیز اند (کانینگهام، ۲۰۰۱). زمانی که مادری زایمان دشواری داشته و دچار بیماری پس از زایمان می گردش و یا کودک دچار مشکلاتی چون زایمان زودرس گردیده و وزن کم داشته باشد، مشکلات روانی مادر شدید تر شده و مادر دچار مشکل روانی شده و حوصله و عاطفهی مناسبی برای کودک نداشته و رابطهی مادر و کودک دچار مشکل می شود.روابط تغییر یافت های عاطفی و رفتاری زن دچار مشکل روانی پس از زایمان، می تواند روی نوزاد تاثیر بگذارد. این روابط مختل به علت عدم مراقبت می تواند سبب صدمه زدن به بهداشت نوزاد، تغذیه نامناسب، عدم توانایی مادر در ایفای نقش مادری و برقراری ارتباط با فرزند، عدم تطابق با محیط، عدم شکل گیری ارتباط سازنده با کودک و در نتیجه فقدان تحریکات ذهنی لازم کودک گردد و در تکامل ذهنی و روانی نوزاد اثرات سوء بگذارند (بروکینگتن ، ۲۰۰۴).درک عمیق صدماتی که مادر در هنگام زایمان سخت و زودرس متحمل می شود، بدون شک می تواند عاملی باشد که متخصصین بهداشت روانی را به ایفای نقش خود و بررسی دقیق مسائل و مشکلات جسمی و روحی مادران برانگیز اند. در این میان نقش روان شناسان بارزتر و مشخص می باشد. برگزاری جلسات آموزشی جهت آمادگی برای زایمان و مراقبت های روانی پس از زایمان، از جمله اقداماتی است که یک روانشناس با انجام آن، احتمال افزایش سلامت روانی مادر، آمادگی وی برای پذیرش نقش های مادری و داشتن رابطه تعاملی متناسب با کودک را افزایش می دهد.از طرفی، آماده سازی مادران برای زایمان و افزایش توانایی مادر برای مقابله با خطرات و تنیدگی ناشی از زایمان دشوار و زودرس در محیط های بیمارستانی بارز و مسلم می باشد. با توجه به اینکه عوارض ناشی از زایمان موجب بوجود آمدن مشکلاتی در سلامت روان مادر می شود و این مشکلات روابط مادر و کودک را تحت تاثیر قرار می دهد، اهمیت این نقش بارزتر می شود. لازم به ذکر است که این ارتباط ضعیف، تکامل شناختی کودک را به طور ر یان باری تحت تاثیر قرار می دهد و ممکن است این عوارض جانبی تا اوایل یا حتی اواخر دوران طفولیت باقی بماند (ری نور و اوتوس، ۲۰۰۳). علاوه بر تاثیر این مشکلات در رابطه والد- کودک و رشد کودک، تاثیر این مشکلات روانی بر روابط با همسر تیر کشیده می شود. در صورتی که این مشکلات روانی بر طرف نشود، ممکن است به طلاق و جدایی منجر شود (بشر دوست، زهرایی، مهمامی و احمدی، ۱۳۸۲). با بررسی متون پژوهشی انجام شده در ایران، این مسأله جلب توجه می نماید که اکثر پژوهش های انجام شده در حوزهی مشکلات مادر – کودک پس از زایمان، توسط گروه مامایی و پرستاری انجام شده و گروه روان شناسی در این حوزه فعالیت کمتری داشته است. اگر تشخیص مشکلات پس از زایمان توسط روان شتا سان انجام پذیرد، در زمینه ی درمان این مشکلات نیز روان شناسان طرح های درمانی متناسبی را برنامه ریزی خواهند نمود.با توجه به تاثیر گستردهی عوارض زایمان که بطور مفصل مورد بررسی قرار گرفت و همچنین عدم حضور روان شناسان در بخش های زنان و زایمان، انجام مطالعه ای در زمینه ی دلبستگی مادر به کودک، سلامت عمومی روانی مادر و تنیدگی ناشی از نقش مادری پس از انجام زایمان های آسان، دشوار و زودرس لازم و ضروری است.

اهداف پژوهش:

هدف کلی: مقایسه سلامت عمومی، دلبستگی پس از تولد و تنیدگی مادران در زایمان های آسان، دشوار و زودرس

اهداف ویژه

۱-مقایسه نشانه های پالتی مادر در زایمان های آسان، دشوار و زودرس

۱- مقایسه اضطراب و بی خوابی مادر در زایمان های آسان، دشوار و زودرس_

۳- مقایسه نارساکنش وری مادر در زایمان های آسان دشوار و زودرس

۴- مقایسه افسردگی وخیم مادر در زایمان های آسان دشوار و زودرس

۵- مقایسه کیفیت دلبستگی مادر در زایمان های آسان، دشوار و زودرس

۶- مقایسه نبود خصومت مادر در زایمان های آسان دشوار و زودرس

۷- مقایسه رضایت از تعامل مادر در زایمان های آسان، دشوار و زودرس

۸- مقایسه تنیدگی والدینی در گستره مادر در زایمان های آسان، دشوار و زودرس

۹- مقابسه تنیدگی والدینی در گستره کودک در زایمان های آسان، دشوار و زو در ہی

فرضیه ها و سوال های پژوهش:

فرضیه ی اصلی: بین سلامت عمومی، دلبستگی پس تولد و تنیدگی مادران در زایمان های آسان، دشوار و زودرس تفاوت وجود دارد

فرضیه های ویژه

۱-بین نشانه های بدنی مادر در زایمان های آسان، دشوار و زودرس تفاوت وجود دارد.

۲- بین اضطراب و بی خوابی مادر در زایمان های آسان، دشوار و زودرس تفاوت وجود دارد.

۳- بین افسردگی وخیم مادر در زایمان های آسان، دشوار و زودرس تفاوت وجود دارد.

مشخصات
  • جنسیت زن
  • وابسته به کلینیک
  • تجارب / مهارت ها
  • دانشگاه دانشگاه تبریز
  • رشته تحصیلی روانشناسی بالینی کودک و نوجوان
  • گواهینامه ها
  • پست های مدیریتی
  • مقطع تحصیلی کارشناسی ارشد
  • کلمات کلیدی عاطفه زارعی روانشناس، عاطفه زارعی مشاور، عاطفه زارعی روان درمانگر، عاطفه زارعی روانپزشک، عاطفه زارعی متخصص اعصاب و روان، عاطفه زارعی روانسنج
تخصص ها
  • روان‌شناسی بالینی
  • روانشناسی کودک
تصویر
عاطفه زارعی
مشاور کودک
(4)

E-Teb.com © Copyright 2016 روانشناس یا روانپزشک. تمامی حقوق محفوظ است.

دکتر - مشاوره خانواده - پزشک - مشاوره آنلاین - شماره دکتر