منو
X

تصویر
عبدالباسط بینشی
روانشناس بالینی و فردی
(3)
آمار این متخصص
(3) رای
80%

دقت

0%

مفید بودن

80%

دانش و مهارت

60%

رفتار بالینی

0%

وقت شناسی

0%

هزینه اقتصادی

توضیحات پروفایل
  

من عبدالباسط بینشی هستم، فارغ التحصیل روانشناسی تربیتی در مقطع کارشناسی ارشد از دانشگاه شهید بهشتی در سال ۱۳۸۶، پایان نامه ی اینجانب تحت عنوان “بررسی رابطه جمع گرایی فرهنگی، خود پنداره وابسته و سازگاری اجتماعی دانشجویان دانشگاه شهید بهشتی در سال ۸۵-‎۱۳۸۴” می باشد که در ادامه بخشی از کلیات پژوهشی آن را مطالعه می کنید:

بیان مسئله: فرهنگ هر قوم مجموعه عوامل مرتبطی است که نحوه زندگی آن قوم را تعیین می نماید. به این منظور هر جامعه ای کوشش می کند تا افراد را به گونه ای خاص و متناسب با خود آموزش و پرورش دهد تا میراث اجتماعی یا فرهنگی و یا فرهنگ خود را حفظ و نگهداری کند. به نظر ژان کازنو «ثمره واقعی و قابل مشاهده کوشش انسان ها در زندگی اجتماعی بطور کلی فرهنگ نامیده می شود.» هوفشتده ۱۹۸۰ تاکید می کند بر اینکه : فرهنگ برای جامعه همان چیزی است که شخصیت برای فرد است یعنی همانگونه که شخصیت ماهیت فرد را مشخص می کند فرهنگ نیز ویژگی های گروه ها و جوامع انسانی را منعکس می کند . خلاصه اینکه فرهنگ راه و روش زندگی است که هر قومی برای خود دارد.  در رشته روانشناسی بین فرهنگی که به مقایسه واحدهای فرهنگی از نظر تشابهات و تفاوت های بین فرهنگی می پردازد و نیز در رشته هایی چون جامعه شناسی و قوم شناسی نظریه هایی به منظور تفکیک فرهنگ ها بیان شده است . نظریه ای که در حال حاضر و در پژوهش های بین فرهنگی بیش از بقیه مورد استفاده قرار می گیرد نظریه «جمع گرایی» و «فردگرایی» فرهنگی است. فردگرایی عبارت است از حاکم بودن یک چهارچوب اجتماعی نه چندان منسجم بر جامعه که در آن افراد فقط مسئول مراقبت از خودشان و بستگان درجه یک خود هستند. در این نظام اعتقادی ، جامعه مجموعه ای متشکل از افراد بی همتاست که اهداف و علائق خاص خودشان را دارند و سعی می کنند تا حدودی از زیر نفوذ دیگران بیرون بیایند. در مقابل فردگرایی، دیدگاهی بنام جمع گرایی وجود دارد که طرفدار چهارچوب اجتماعی بسیار منسجم است. در این چهارچوب ، افراد از بستگان و دیگر اعضای گروه اجتماعی خود انتظار مراقبت و وفاداری بی چون و چرا دارند. طبق این نظام اعتقادی فرهنگی، مردم فقط وقتی انسان هستند که بصورت گروهی زندگی کنند. هوفشتده (۱۹۸۰) اصطلاح فردگرایی – جمع گرایی را برای توصیف اشکال ارتباط بین افراد و گروه هایی که به آنها تعلق دارند مورد استفاده قرار داد. مدل وی چهارچوب کاملاً ویژه ای برای تئوری خود است. که چگونه خود در فرهنگ های متفاوت رشد می یابد. این مدل مطرح می کند افرادی که در فرهنگ های فردگراتر هستند خودهایی خواهند داشت که معطوف به استقلال ، احتیاط و خودمختاری است. در مقابل افرادی که در فرهنگ های جمع گرا هستند وابسته تر یا هویت اجتماع گرای دارند. زیرا تعریفشان از خودشان و علائق شخصی شان با عضویت در گروه بودن شکل می گیرد. دیون و دیون (۱۹۹۶ به نقل از واتکینز و همکاران۲۰۰۰)  نیز تمایز فردگرایی / جمع گرایی روانشناختی را تائید می کنند. بنابراین در فرهنگ های فردگرا و جمع گرا ممکن  است تفاوت هایی در خودپنداره مردان و زنان دریافت شود. بدین ترتیب افراد با توجه به نوع فرهنگ فردگرا یا جمع گرا بودن دارای خودهای وابسته یا غیروابسته و( یا مستقل ) خواهند داشت. و بر همین اساس اعضای یک جامعه نیز ارتباط بین خود و دیگر افراد و گروه های جامعه خود را تنظیم خواهند کرد. و یاد خواهند گرفت که در یک فرهنگ خاص چگونه بتوانند رفتار انطباقی و سازگارانه با آن اجتماع، محیط و فرهنگ را از خود نشان دهند. فرانسیس و برون سازگاری اجتماعی را به عنوان جریانی تعریف کرده اند که به وسیله آن روابط میان افراد و گروه ها و عناصر فرهنگی در وضع رضایت بخش برقرار باشد ، به عبارت دیگر روابط میان افراد و گروه ها طوری برقرار شود که رضایت متقابل آنها را فراهم سازد. سازگاری اجتماعی در برگیرنده ارزیابی های ذهنی و ارزیابی های عینی است. به این معنا که ارزیابی های ذهنی از میزان رضایت فرد از ارتباط با دوستانش ناشی می شود و ارزیابی عینی به معنی پذیرش فرد توسط همسالان فرد می باشد. به عبارتی، برای مشخص کردن این نوع سازگاری باید هم به خود فرد و هم به گروه دوستان و همسالان  ومحیط توجه نمود تا درک بهتری از سازگاری او بدست آید. آنچه که محقق در این پژوهش به دنبال آن است نیز همین مسئله است؛ یعنی پزوهشگر می خواهد بداند که با توجه به نوع محیط فرهنگی یعنی جمع گرا یا فردگرا بودن آن و خودپنداره وابسته به فرهنگ یا مستقل از آن شاهد چه میزانی از سازگاری اجتماعی افراد خواهیم بود. سوال اصلی که در این زمینه مطرح می شود این است که اصولاً آیا بین سه متغیر جمع گرایی فرهنگی ، خودپنداره وابسته و سازگاری اجتماعی افراد در یک جامعه دانشجویی رابطه وجود دارد؟ و دیگر اینکه آیا می توان این ادعا را داشت که جنسیت دانشجویان و محل اقامت آنها عواملی تاثیرگذار در میزان تقویت یا کاهش پیوند بین متغیرهای فوق باشند؟

 

 

مشخصات
  • جنسیت مرد
  • وابسته به کلینیک
  • تجارب / مهارت ها
  • دانشگاه دانشگاه شهید بهشتی
  • رشته تحصیلی روانشناسی تربیتی
  • گواهینامه ها
  • پست های مدیریتی
  • مقطع تحصیلی کارشناسی ارشد
  • کلمات کلیدی عبدالباسط بینشی روانشناس، عبدالباسط بینشی مشاور، عبدالباسط بینشی روانپزشک، عبدالباسط بینشی متخصص اعصاب و روان، عبدالباسط بینشی روان درمانگر
تخصص ها
  • روان‌شناسی تربیتی
تصویر
عبدالباسط بینشی
روانشناس بالینی و فردی
(3)

E-Teb.com © Copyright 2016 روانشناس یا روانپزشک. تمامی حقوق محفوظ است.

دکتر - مشاوره خانواده - پزشک - مشاوره آنلاین - شماره دکتر