منو
X

تصویر
فاطمه سندی
روانشناس بالینی و فردی
(4)
آمار این متخصص
(4) رای
80%

دقت

0%

مفید بودن

80%

دانش و مهارت

0%

رفتار بالینی

60%

وقت شناسی

40%

هزینه اقتصادی

توضیحات پروفایل
  

فاطمه سندی هستم، فارغ التحصیل روانشناسی عمومی در مقطع کارشناسی ارشد از دانشکده ادبیات و علوم انسانی در سال ۱۳۸۹، پایان نامه ی اینجانب تحت عنوان “رابطه ی شیوه های فرزندپروری با عزت نفس و هویت در دانش آموزان دختر دبیرستانی” می باشد که در ادامه بخشی از آن را مطالعه می کنید:

دانشکده ادبیات و علوم انسانی

پایان نامه کارشناسی ارشد در رشته روان شناسی عمومی

عنوان:

رابطه ی شیوه های فرزندپروری با عزت نفس و هویت در دانش آموزان دختر دبیرستانی

استاد راهنما:

دکتر ایرج صالحی

استاد مشاور:

دکتر موسی کافی

نگارش:

فاطمه سندی

اسفند ۱۳۸۹

فهرست مطالب

عنوان

چکیده فارسی

چکیده انگلیسی

فصل اول: طرح پژوهش

مقدمه

بیان مسئله

اهمیت و ضرورت پژوهش

هدف های پژوهش

پرسش های پژوهش

تعریف های مفهومی و عملیاتی متغیرها

فصل دوم: ادبیات پژوهش

والدین و تربیت فرزندان

انواع سبک های فرزندپروری

رابطه والدین و فرزندان از دیدگاه نظریه های روان شناختی

نوجوانی

نوجوان و خانواده عزت نفس

خود

عزت نفس از دیدگاه نظریه های روان شناختی

ریشه های عزت نفس

والدین و عزت نفس فرزندان

تفاوت عزت نفس در پسران و دختران

هویت هویت در نظریه های روانشناختی

اریکسون

مارسیا

برزونسکی

والدین و هویت نوجوان

دیدگاه های نظری در مورد ناتیر والدین بر شکل گیری هویت

جنسیت و هویت .

مروری بر پژوهش های انجام شده در گستره موضوع

فصل سوم: روش پژوهش

طرح پژوهش

جامعه آماری، گروه نمونه و روش نمونه گیری

جامعه آماری پژوهش

گروه نمونه و ویژگی های آن

روش نمونه گیری

ابزار اندازه گیری: معرفی ابزارها و ویژگی های فنی آن ها

پرسشنامه شیوه فرزند پروازی دیانا بامریند

پرسشنامه عزت نفس کوپر اسمیت

پرسشنامه سبک های هویت بررونسکی( ISI)

روش اجرای پژوهش (داده یابی)

فنون و روش های آماری تحلیل داده ها

فصل چهارم: تحلیل داده ها

آمار توصیفی

تحلیل های تاییدی برای پاسخگویی به سوال های پژوهش

فصل پنجم: بحث و نتیجه گیری

گذاری کوتاه بر مسئله و هدف اصلی پژوهش

تبیین یافته ها به ترتیب سوال ها

نتیجه گیری نهایی از بحث

محدودیت ها

پیشنهادات

منابع

پیوست

چکیده:

مقدمه: خانواده و شیوه های فرزند پروری والدین نقش موتری در شکل گیری شخصیت فرزندان دارد و تاثیر شیوه های فرزند پروری بر عزت نفس و شکل گیری هویت نوجوانان انکار ناپذیر است.

هدف: بررسی رابطه شیوه های فرزند پروری و عزت نفس و هویت در دانش آموزان دختر دبیرستانی مواد و روش ها: این پژوهش یک مطالعه توصیفی- مقطعی از نوع همبستگی است و ۳۷۵ نفر از دانش آموزان دختر دبیرستانی از دو ناحیه آموزش و پرورش شهر رشت در سال تحصیلی ۱۳۸۹- ۱۳۸۸ به روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای انتخاب شدند این دانش آموزان به پرسشنامه های شیوه فرزند پروری بامریندر سبک های هویت برزوشسکی و عزت نفس کو پر اسمیت پاسخ دادند. برای تجزیه و تحلیل داده ها از نرم افزار آماری SPSS نسخه ۱۶ استفاده شد.

یافته ها: نتایج تحلیل واریانس یک راهه نشان داد بین شیوه فرزند پروری و میزان عزت نفس و همینطور پین سبک های هویت و میزان عزت نفس در دانش آموزان رابطه معنی دار وجود دارد. ماتریس همبستگی نیز نشانگر رابطه معنی دار میان شیوه های سه گانه فرزند پروری و سبک های سه گانه هویت بود. یافته های حاصل از تحلیل رگرسیون چندگانه گام به گام نشان دهنده توانایی پیش بینی کشندگی بیشتر متغیر شیوه فرزند پروری قاطعانه در میان تمامی متغیرهای مستقل می باشد و در واقع می تواند ۵ / ۲۳ درصد از عزت نفس را در بین دانش آموزان دختر پیش بینی کند.

نتیجه گیری: دانش آموزانی که تحت شیوه فرزند پروازی قاطعانه پرورش یافته اند دارای میزان عزت نفس بالاتری هستند اغلب این دانش آموزان دارای سگ های هویت اطلاعاتی و یا هنجاری هستند اما دانش آموزان تحت شیوه فرزند پروری مستبدانه و سهل گیرانه دارای عزت نفس پایین تر و سبک هویت سر در گم/ اجتنایی هستند.

کلید واژگان: شیوه های فرزند پروری، عزت نفس، سبک های هویت، دختران دانش آموز.

فصل اول:

مقدمه:

خانواده مهمترین بخش از محیط کودک است، به همین دلیل خانواده قوی ترین عامل اجتماعی کردن کودکان تلقی می شود که در شکل دادن به شخصیت، خصوصیات و انگیزه ها نقش کلیدی دارند. روشهای منضبط کردن کودک و قدرت همانند سازی کودک در الگوهای تعامل بین فرزند – والد یا شیوه های فرزند پروری ریشه دارد. این الگوها را می توان در ابعاد مختلفی توضیح داد. مانند پذیرش، محبت، کنترل، مهربانی، انعطاف پذیر بودن، محدود کردن و پرتوقع بودن. اینکه چه روشی برای فرزندپروری مؤثر ترین قلمداد می شود از فرهنگی به فرهنگ دیگر فرفی می کند و در درون هر فرهنگی نیز خانواه های مختلف روش های مختلفی دارند. به علاوه، دیدگاهها در مورد روشهای فرزند پروری در طول زمان تغییر می کنند (ماسن و همکاران، ۱۳۸۰).روابط الضباطی والدین و کودکان یک بافت اصلی تشکیل می دهند که در آن کودکان راهبردهای مربوط به خود و دیگران را یاد می گیرند. بنابراین والدینی که راهبردهای مؤثری به کار می برند، نسبت به دیگران، بیشتر شانس خواهند داشت که کودکانشان از نظر اجتماعی شایستگی نشان دهند (وندر زندن، ۱۳۸۴). بر اساس پژوهش های مختلف، مشخص شده است که سبک های تربیتی متفاوت تاثیر مختلفی بر عزت نفس، پیشرفت تحصیلی، سازگاری اجتماعی، شایستگی، انگیزه پیشرفت، سلامت هیجانی و سبک های هویتی افراد دارد. ( بامریند، ۱۹۹۱ : اسمیت .۲۰۰۷ء باردولوم ،۱۹۹۰ ؛ مک کوبی و مارتین، ۱۹۸۳و کنی ، ۱۹۸۷؛ پیرس و گوسنز ، ۲۰۰۸). در خلال نیم قرن گذشته، عزت نفس به مثابه یکی از سازه های اصلی شخصیت، همواره مورد توجه روان شناسان بوده است.(روزنبرگ ، (۱۹۷۹) براین عقیده بود که عزت نفس به مفهوم یک سازه گلی. نشان دهنده ارزشیابی فرد از خود به منزله موجود انسانی شایسته و با ارزش است. عزت نفس از تعیین کننده های اصلی در شکل دهی الگوهای رفتاری عاطفی به ویژه در دانش آموزان به شمار می آید. زیرا از دیدگاه تحولی، عزت نفس همچون دیگر ویژگی های کودکان در خلال کودکی و نوجوانی، دچار تغییراتی می شود. طبق نظریه تعالی خود ، نوجوان دارای ارزش گذاری منفی از خود، ارزش گذاری مشابهی را نزد همسالان دار است. به عبارت دیگر، گروه همگنان موجب نگرش منفی به خود در فرد می شود و همین ارزش گذاری متقی موجب بی ارزشی خود می شود که در حیطه های متفاوت عزت نفس تجلی می یابد. هرچه نوجوان احساس بی ارزشی در خود را بیشتر تجربه کند، به همان نسبت احتمال درگیر شدن او در رفتارهای انحرافی افزایش می باید (شریفی درآمدی، ۱۳۸۳)، کوپر اسمیت ، عزت نفس را به منزله متغیری آستانه ای در نظر می گیرد که پایین بودن آن تاثیری بازدارنده بر پشتکار، اعتماد و کارکرد تحصیلی می گذارد و فرد را وا می دارد که در جهت تغییر موقعیت خود با سازش بافتگی با آن گام بر دارد. سازش یافتگی که می تواند مؤثر یا نا مؤثر باشد (صدرالسادات و شمس، ۱۳۸۰).در دوره نوجوانی، پیشرفت های شناختی، دیدگاه نوجوان را نسبت به خود تغییر می دهد و آن را به صورت تصویردهی پیچیده تر، سازمان یافته تر و با ثبات تر در می آورد. تغییرات خودپنداره و عزت نفس، زمینه را برای پرورش هویت شخصی یکپارچه آماده می سازد. در این دوره، سطح عزت نفس تیر تغییر می کند. عزت نفس فقط هنگام انتقال از یک مقطع تحصیلی به مقطع دیگر به طور موقتی کاهش می یابد و غیر از این مورد در اغلب توجوانان افزایش می یابد. این افزایش مستمر در عزت نفس، دلیل دیگری است که پژوهشگران جدید آیت قرض را که نوجوانی دوره آشوب هیجانی است زیر سوال می برند. بر خلاف آنچه تصور می شود. در اغلب افراد، توجوان شدن، به احساس غرور و اعتماد به نفس می انجامد. (پاورز، هاسر، کیلنر، ۱۳۸۹؛ نقل از برک، ۱۳۸۱). نوجوانان از لحاظ عزت نفس بسیار تفاوت دارند. آنهایی که رشد و بلوغ جنسی بی موقع داشته اند. کسانی که زیاد مواد مخدر مصرف می کنند یا آنهایی که در مدرسه مردود می شوند احساس خوبی نسبت به خودشان ندارند. از بین کسانی که عزت نفسشان در نوجوانی افت می کند دخترها بیشترین تعداد را تشکیل می دهند. دخترها در مورد ظاهر جسمانی شان بیشتر نگران هستند و در مورد توانایی خود احساس عدم اطمینان بیشتری می کنند (بلاک و رابینز ۱۹۹۴: سیمون و همکاران، ۱۹۹۷ نقل از برک، ۱۳۸۱). و بالاخره نوجوانانی که به مدارسی می روند یا در محله هایی زندگی می کنند که گروه قومی با مقام اجتماعی – اقتصادی آنها محترم شمرده می شوند، مشکلات عزت نفس کمتری دارند (روزنبرگ، ۱۹۸۸: نقل از برک. ۱۳۸۱ ) عزت نفس به ویژه برای نوجوانان به عنوان عامل اصلی در سازگاری عاطفی و اجتماعی به حساب می آید. بین سلامت روانی و کاهش اختلالات عاطفی رابطه وجود دارد و آن شیوه هایی که موجب سلامت روانی و کاهش اختلالات عاطفی می شوند در افزایش عزت نفس شیئ نقش بسزایی دارند (تیلور ۲۰۰۷).اریکسون اولین کسی بود که هویت را به عنوان دستاورد مهم شخصیت نوجوانی و گامی مهم به سوی تبدیل شدن به فردی ثمر بخش وخشنود تشخیص داد. تشکیل هویت عبارت است از مشخص کردن اینکه چه کسی هستید، برای چه چیزی ارزش فایل هستید و چه مسیری را می خواهید در زندگی دنبال کنید. این جستجو برای آنچه در مورد خود درست و واقعی است نیروی پیش برنده در پس خیلی از تعهدات جدید است، از جمله احساس تعهد نسبت به جهت گیری جنسی، شغلی، روابط میان فردی و در آمیختگی با جامعه، عضویت در گروه قومی و آرمان های اخلاقی، سیاسی، مذهبی و فرهنگی ( وندر زندن، ۱۳۸۴ ).پس از اریکسون روانشناسانی از جمله مارسیا و پر روکی الگوهایی از شکل گیری هویت را ارائه دادند. برزونکی در الگوی فرآیندی از شکل گیری هویت بر اساس پاسخهای شناختی و رفتاری افراد در زندگی، مه سبک هویت را ارائه داد. این سبک ها عبارتند از سبک هویت اطلاعاتی ، سیک هویت هنجاری ، سبک هویت سردرگم / اجتنابی ( برزونسکی، ۱۹۹۲). در زندگی اکثر نوجوانان خانواده یک لنگرگاه به حساب می آیشه با این همه معمولا در ساخت خانواده دگر گوتی بوجود می آید، سلسله مراتبی که روابط را تعیین می کرد قدرت خود را از دست می دهد. والدین، کمتر نظر خود را تحمیل می کنند و بیش از پیش، راهبردهایی ارائه می دهند که بتوانند قدرت را با نوجوان تقسیم کنند. در مجموع اثر خانواده بر هویت نوجوان بر حسب موقعیت، تغییر می کند. در مورد مسائل مالی، تعلیم و تربیت و شغل، اکثر نوجوانان از بزرگترها، مخصوصا از والدین خود، راهنمایی می خواهند. به نظر نمی رسد که نوجوانان، استقلال و هویت خود را از طریق قطع روابط با والدین کسب کنند (وندر زندن ، ۱۳۸۴). در پژوهش حاضر با توجه به تاثیر پذیری افراد از خانواده، تأثیر سبک های تربیتی خانواده بر عزت نفس و هویت نوجوانان مورد بررسی قرار می گیرد.

بیان مساله

مطالعه رابطه والدین و کودک یکی از بحثهای مهم روان شناسی را تشکیل می دهد با توجه به ابعاد رفتاری گرمی و کنترل، بامریند (۱۹۹۱) سه نوع الگوی رفتاری والدین را ارائه نمود: ۱- الگوی رفتاری قاطع و اطمینان بخش ۲ الگوی رفتاری مستبد ۳- الگوی رفتاری سهل گیر . والدین دارای الگوی رفتاری قاطع و اطمینان بخش در امر تربیت کودک خود گرمی و کنترل زیاد، والدین هستید کنترل زیاد و گرمی گم، والدین سهل گیر کنترل گم و گرمی زیاد اعمال می نمایند. هر کدام از شیوه های فرزند پروری پیامدهای متفاوت دارد. شیوه فرزند پیروزی قاطع و اطمینان بخش در دوران کودکی باعث می شود که در دوران نوجوانی، نوجوان از سطح بالای جرأت و موفقیت برخوردار باشد. شیوه فرزند پروری مستبدانه در دوران کودکی باعث می شود که کودک مضطرب، ناشاد، ناسازگار بار بیاید. شیوه فرزند پروازی سهل گیر در کودکی باعث می شود که کودک تکانشی، نافرمان. سرگش، متوقع و وایسته یار بیاید. (سوگانو، شیر ایوری ۲۰۰۱ نقل از باقر پور، ۱۳۸۶). در پژوهشی بر روی ۲۳۸ نوجوان ۱۱ تا ۱۴ ساله ملاحظه شدہ والدینی که با یک تربیتی حمایت بالا با سطح پایین پذیرش بودند تأثیرات منفی بر اعتماد به نفس نوجوانان خود داشتند. (تیل و فریک .۲۰۰۱ نقل از باقرپور، ۱۳۸۶). مک کوبی و مارتین۱۹۸۳) معتقدند، استفاده بی حد و حصر از قدرت با سهل گیری افراطی برای اکثر کودکان مخرب است.اطاعت بی چون وچرا یا رها کردن کودکان به حال خودشان، موجب استقلال با پختگی کودکان نمی شود. فرزندان پدر و مادرهای مستبد، قابلیت اجتماعی لازم برای ارتباط با همسالانشان را ندارند، این کار به خرج می دهند، خودانگیختگی ندارند و گرایش اخلاقی آنها به درست و نادرست بیرونی است تا در وئی، کودکان خانواده های سهل گیر، تکانشی و پرخاشگرند و استقلال و حس مسئولیت ندارند اما فرزندان پدر و مادرهای مقندر، استقلال دارند. در زمینه های شناختی و اجتماعی زندگی ابتکار به خرج می دهند مسئولیت پذیرند، تمایلات پرخاشگرانه خود را مهار می کشند و اعتماد به نفس و عزت نفس بالایی دارند (کاپلان ۱۳۸۱۰ ).والدینی که در ارتباطات خود متزلزل، فاقد اطمینان خاطر و بی ثبات هستند. در نحوه تربیت فرزند با یکدیگر توافق ندارند، از الگوی فرزند پروری میشنی بر مطرد، حمایت افراطی، اغماض، تسلط، کمال جوبی های غیر منطقی و بی ثباتی عاطفی استفاده می کنند. رفتارهای نورونیک را در کودکان تثبیت می کنند و سبب می شوند که کودکان از نظر هیجانی نیازمند تر شده و در چنین شرایطی از حس اعتماد و امنیت که اساس تحول هیجانی سالم محسوب می شود ناکام بدانند (مک کارتی (۲۰۰۴).عزت نفس یعلى عقیده ای که فرد درباره مجموعه توانایی ها، شایستگی ها و ویژگی ها خود دارد. عزت نفس هسته مرکزی ساختارهای روان شناختی فرد است که وی را در برابر اضطراب محافظت نموده و آسایش خاطر وی را فراهم می آورد. عزت نفس سپر محافظ در مقابله با فشارهای روانی است که از فرد در مقابل وقایع فشار آور منفی زندگی حمایت می کند. فردی که از ارزشمندی بالایی برخوردار است به راحتی قادر است با تهدیدها و وقایع فشار آور بیرونی بدون تجربه ی برانگیختگی منفی و از هم پاشیدگی سازمات روانی مواجه شود (کوهن ۲۰۰۴). به طور کلی میزان عزت نفس در طول دوره نوجوانی به استثنای مواقعی که در محیط دگرگونیهای مهم رخ می دهد، به همراه سن، افزایش می یابد. البته بین دختر و پسر از نظر تحول عزت نفس تفاوتهایی وجود دارد. دختران نوجوان در مقایسه با پسران نوجوان، عزت نفس ضعیف تر و انتظار های زندگی پایین تری دارند و از نظر اعتماد به نفس و اعتماد به توانایی های خود نیز در سطح پایین تری قرار دارند. به نظر می رسد که برخی نگرش ها و اعمال والدین موجب می شود که کودک به عزت نفس خوبی برسد. یکی از تحقیقات نشان داده است والدینی که عزت نفس خوبی داشتند. فرزندان آنها نیز عزت نفس خوبی نشان می دادند. آنها تمایل داشتند محدودیت های خود را آشکارا بر زبان آورند و این امر به کودکان اجازه می داد مستقل تر و خلاق تر باشند. همچنین این والدین به حقوق و عقاید کودکان احترام می گذاشتند و به آنها اجازه می دادند که در برخی تصمیم گیری ها شرکت کنند ( وندر زندن ۱۳۸۴). از نظر کوپر اسمیت، رشد عزت نفس، شدیدا تحت تاثیر رفتارهای احترام آمیز از سوی افراد مهم زندگی فرد و شیر تاریخچه موفقیت های وی در زندگی است (کار سون و همکاران .۲۰۰۱ , تقل از ولی زاده ، ۱۳۸۷).هارتر (۱۹۹۶) معتقد است، فرزند پروری مقتدرانه که موجب عزت نفس زیاد در کودکی می شود در نوجوانی نیز موجبات عزت نفس زیاد را فراهم می آورد، در مقابل، چنانچه حمایت بزرگسالان با همسالان مشروط باشد، یعنی تا وقتی که نوجوانان به معیارهای بیش از حد عالی ترسیده باشند غالبا رفتارهایی را انجام می دهند که غلط می پندارند. به عبارت دیگر، این رفتارها را بیانگر خود واقعی نمی دانند. نوجوانانی که برای محافظت خود از عدم تأئید دیگران، اغلب به صورت تصنعی رفتار می کنند دچار عزت نفس کم، افسردگی و بدبینی نسبت به آینده می شوند (ولی زاده، ۱۳۸۷). در سه پژوهش نشان داده شد که نوجوانانی که بیشتر تحت پرورش و حمایت والدین خود بودند در مقایسه با نوجوانانی که کمتر از پرورش والدین خود بهره مند بودند، سطح بالاتری از عزت نفس را گزارش کردند. همینطور در پژوهش های دیگر نشان داده شد که نوجوانانی که والدینشان شدیدا حمایت کننده بودند، سطح پایینی از عزت نفس را گزارش کردند ( دهارت ، پلهام . تنن ،۲۰۰۶). _مهمترین بحران دوران نوجوانی از نظر اریکسون، دستیابی به هویت است. نوجوان یا بزرگسال برای اینکه احساس هویت داشته باشد، باید در طول زمان در خود تداومی بیند. احساس هویت در نوجوانی آغاز نمی شود و در نوجوانی هم خاتمه نمی یابد، به اعتقاد اریکسون هویت نهایی از همان دوران اولیه کودکی با ایجاد احساس اعتماد با عدم اعتماد نسبت به افراد و جهان پیرامون شکل می گیرد. از نظر اریکسون رشد هویت همیشه در نوجوانی خاتمه می یابد هرچند که رشد هویت فرایندی است که در طول عمر ادامه دارد، ولی جستجو برای بدست آوردن هویت بخصوص در دوران نوجوانی بیشتر مطرح است. شاید به این دلیل که نوجوان هر روز تغییری در خود حس می کنند (ماست و همکاران ۱۳۸۴۰)اینکه نوجوان تا چه حد در بررسی احتمالات مختلف برای دست یافتن به هویت آزادی دارد به شدت تحت تاثیر روابط درون خانواده است ( یونیس واسمولار، ۱۹۸۵). در پژوهشی برزونسکی (۲۰۰۴) بیان کرد، بین سبک های هویتی و سبک های والدینی رابطه وجود دارد؛ برای مثال سن سیک هویت هنجاری با والدین مستند رابطه وجود دارد. معمولا نوجوانان این گروه از آزادی بیان محرومند (هدایتی، ۱۳۸۷). کوپر (۱۹۹۸) در مطالعه ای که در مورد کنش های خانوادگی انجام داد دریافت، نوجوانانی که در مقیاس کاوش هویت نمره بالایی آوردند بیشتر به خانواده هایی تعلق داشتند که اطمینان به خود و آزادی در مخالفت کردن (مستقل بودن و در عین حال وابستگی به خانواده، پذیرا بودن در برابر عقاید دیگران (کثرت عقاید) واحترام قائل بودن و حساس بودن در برابر عقاید دیگران، تشویق می شد، بر عکس نوجوانانی که در کاوش هویت نمره کمتر می آوردند از خانواده هایی بودند که در آن فردیت تشویق نمی شد و بر توافق و حمایت دو جانبه تاکید می شد (رایس ، ۱۳۸۷). یافته های این مطالعات با دیدگاه اریکسون مبنی بر اینکه افراد دارای حس هویت قوی خود را از افراد دیگر متمایز و مستقل می دانند، همخوانی دارد.

اهمیت و ضرورت پژوهش

نحوه ارتباط والدین با فرزندان قوی ترین عامل مؤثر بر الگوی تعاملی خانواده محسوب می شود، خصوصا در دوره هایی از زندگی کودکان که تحولات اساسی رشد روانی طی می شود. تحقیقات پیرامون آسیب های روانی کودکان نشان می دهد که بسیاری از خانواده ها از شیوه های تربیتی نامطلوب که منشأ ترس، عدم اعتماد، احساس نارضایتی، بدبینی و اضطراب در فرزندان آنها می شود، استفاده می کنند (علیزاده ، ۲۰۰۲: تقل از صدر السادات و همکاران، ۱۳۸۴) همینطور در پژوهش هایی نشان داده شده که فرزند پروری با پیامدهای مثبت فراوان از جمله عزت نفس و اعتماد به نفس و سازگاری روانی اجتماعی ، کنترل درونی ، انگیزه پیشرفت و عملکرد تحصیلی رابطه دارد. (بامریند، ۱۹۹۱: جانگ وسیلبریزن،  اسمیت ,۲۰۰۷ ؛مسیک ،۲۰۰۷: ترنر ، چاندلر و هافر .۲۰۰۹).در دوره نوجوانی، دختر آن نسبت به پسران عزت نفس ضعیف تر و انتظار های زندگی پایین تری دارند، این می تواند متاثر از شیوه های فرزند پروری متفاوت والدین برای دختران و پسران و یا انتظارهای متفاوت جامعه از دختران و پسران باشد. عزت نفس پایین به عنوان عامل خطر برای پرخاشگری، بزهکاری، سوء مصرف مواد، افسردگی، عملکرد ضعیف تحصیلی، همسر آزاری، کودک آزاری و نظایر آن مشاهده شده است. اخیرا برخی سیاستمداران و مسئولان مدارس پیشنهاد کرده اند که مدارس و دیگر موسسات اجتماعی باید برنامه هایی برای افزایش عزت نفس افراد طراحی کنند، این پیشنهاد بر این فرص استوار است که عزت نفس علت و نه معلول مشکلات اجتماعی است، مستقل از موقعیت های خاص وجود دارد و می تواند با مداخلات خارجی ارزیابی شود (فرانکن ، ۲۰۰۶)به اعتقاد تیلور و اسپینوال (۱۹۹۶) یکی از دلایل مهم توجه پژوهشگران به مفهوم عزت تقس، تاثیر بالقوه آن بر سلامت است. پژوهشهایی که به مطالعه تاثیر عزت نفس اختصاص یافته آشکار ساخته اند که عزت نفس آسیب دیده، تحمل شرابط دشواری را که افراد خواه ناخواه در زندگی روزمره با آن مواجه می شوند غیر ممکن می سازد و برای آنها پیامدهای روانی و جسمانی زیان آور به بار می آورد (شریفی در آمدی -۱۳۸۳)بی تردید خانواده و شیوه های تربیت والدین پر نوجوان تأثیر بسزایی دارد. یکی از مهمترین بحران ها در دوره نوجوانی بحران هویت است که والدین در این زمینه بر فرزندان خود تاثیر مطلوب یا نامطلوب داشته باشند. نوع ارتباط نوجوان با والدین در چگونگی شکل گیری هویت و عزت نفس آنان موثر است. پژوهشهای مختلفی در مورد هر کدام از متغیرها با دوبه دو وجود دارد اما پژوهش هایی که هر سه متغیر را در بر گیرد محدود و قادر است بدین خاطر پژوهش حاضر می تواند زمینه ای برای پژوهش های آنتی باشد.

هدف های پژوهش

هدف اصلی پژوهش حاضر، بررسی رابطه شیوه های فرزند پروری با عزت نفس و هویت در دانش آموزان دختر دبیرستانی شهر رشت است

اهداف فرعی پژوهش عبارتند از

– بررسی رابطه شیوه های فرزندپروری و عزت نفس

– بررسی رابطه سبک های هویت و عزت نفس

– بررسی رابطه سبک های فرزندپروری و سبک های هویت

پرسشهای پژوهش

۱- آیا در میزان عزت نفس دانش آموزان در سه شیوه فرزندپروری مختلف تفاوت معنی دار وجود دارد؟

۲- آیا در میزان عزت نفس دانش آموزان در سه سبک مختلف هویت تفاوت معنی دار وجود دارد؟

۲- آیا بین شیوه های فرزند پروری و سبک های هویت دانش آموزان رابطه معنی دار وجود دارد؟

۴- عوامل پیش بینی کننده میزان عزت نفس از روی شیوه های فرزند پروری و سبک های هویت کدامند؟

۵- آیا در میزان عزت نفس دانش آموزان مدارس دولتی و غیر دولتی تفاوت معنی دار وجود دارد؟

تعریفهای مفهومی و عملیاتی متغیرها

تعریف نظری شیوه های فرزند پروری : شیوه های فرزند پروازی به رفتارهای خاص والدین اشاره دارد که

بر فرزندان تاثیر می گذارند. شیوه های فرزندپروری بر ابعاد متوقع بودن و پاسخگویی والدین تاکید دارد. از ترکیب متوقع بودن و پاسخگویی سه سبک فرزند پروری مقتدرانه، مستبدانه و آسان گیرانه حاصل می شود. فرزند پروری مقتدرانه هم متوقع است و هم پاسخگوی فرزند پروری مستبدانه مثوقع اما غیرپاسخگو است و فرزند پروری آسان گیرانه متوقع نیست اما پاسخگو است (برک، ۱۳۸۱).

تعریف عملیاتی شیوه های فرزند پروری : در این پژوهش برای سنجش شیوه های فرزندپروری سهل گیرانه

دیکتاتورانه و دموکراتیک از نمره ای که هر آزمودنی در مولفه های پرسشنامه شیوه های فرزند پروری بامریند بدست می آورد استفاده شده است

تعریف نظری عزت نفس: کوپر اسمیت معتقد است، عزت نفس عبارتست از قضاوت شخصی در مورد با ارزش با بی ارزش بودن، قبولی یا عدم قبولی خود که در نگرش فرد ظاهر می شود. در حقیقت شخص ممکن است خود را آنطور که مردم می بینند، ببیند. (کوپر اسمیت، ۱۹۸۱)

تعریف عملیاتی عزت نفس : عزت نفس در این پژوهش توسط پرسشنامه عزت نفس کوپر اسمیت اندازه گیری شده است که کسب نمره بالا نشان دهنده عزت نفس بالا و کسب نمره پایین نشان دهنده عزت نفس پایین می باشد تعریف نظری هویت و هویت یک جنبه درونی و اساسی در شخصیت انسان است که کمک آن فرد با گذشته اش مرتبط شده و احساس تداوم در زندگی دارد، به عبارت دیگر، هویت همان مفهوم ذهنی است که یک فرد از خودش دارد و دارای ابعاد هویت جنسی، هویت گروهی و هویت نژادی و … است ( ریر، ۱۹۸۵ )

تعریف عملیاتی هویت : هویت افراد توسط پرسشنامه هویت برزوتسکی (ISI) اندازه گیری شد که توسط این پرسشنامه ثمرات افراد در سه طبقه هویت اطلاعاتی، هنجاری و اجتنایی مشخص می شود

تعریف نظری دختران دانش آموز به افراد مشغول به تحصیل دارای جنسیت دختر

تعریف عملیاتی دختران دانش آموز: دانش آموزان دختر که در سال های اول، دوم و سوم دبیرستان در مدارس دولتی و یا غیر دولتی مشغول به تحصیل هستند.

مشخصات
  • جنسیت زن
  • وابسته به کلینیک
  • تجارب / مهارت ها
  • دانشگاه دانشکده ادبیات و علوم انسانی
  • رشته تحصیلی روانشناسی عمومی
  • گواهینامه ها
  • پست های مدیریتی
  • مقطع تحصیلی کارشناسی ارشد
  • کلمات کلیدی فاطمه سندی روانشناس، فاطمه سندی مشاور، فاطمه سندی روان درمانگر، فاطمه سندی روانپزشک، فاطمه سندی متخصص اعصاب و روان، فاطمه سندی روانسنج
تخصص ها
  • روانشناسی عمومی
تصویر
فاطمه سندی
روانشناس بالینی و فردی
(4)

E-Teb.com © Copyright 2016 روانشناس یا روانپزشک. تمامی حقوق محفوظ است.

دکتر - مشاوره خانواده - پزشک - مشاوره آنلاین - شماره دکتر