منو
X

تصویر
فریبا مفرد
روانشناس بالینی و فردی
(3)
آمار این متخصص
(3) رای
80%

دقت

0%

مفید بودن

80%

دانش و مهارت

80%

رفتار بالینی

0%

وقت شناسی

0%

هزینه اقتصادی

توضیحات پروفایل
  

فریبا مفرد هستم، فارغ التحصیل روانشناسی تربیتی در مقطع کارشناسی ارشد از دانشکده علوم تربیتی و روانشناسی دانشگاه فردوسی مشهد در سال ۱۳۹۰، پایان نامه ی اینجانب تحت عنوان “بررسی ارتباط بین رابطه مادر-کودک با رشد هیجانی کارکردی و رشد کاربردی زبان در کودکان پیش دبستانی ناحیه ۷ مشهد” می باشد که در ادامه بخشی از آن را مطالعه می کنید:

دانشگاه فردوسی مشهد

دانشکده روانشناسی و علوم تربیتی

پایان نامه کارشناسی ارشد رشته روانشناسی تربیتی

عنوان:

بررسی ارتباط بین رابطه مادر- کودک با رشد هیجانی کارکردی و رشد کاربردی زبان در کودکان پیش دبستانی ناحیه ۷ مشهد

استاد راهنما:

دکتر سید امیر امین یزدی

اساتید مشاور:

دکتر حسین کارشکی

محقق:

فریبا مفرد

بهمن ۱۳۹۰

فهرست مطالب

عنوان

چکیده

فصل اول: مقدمه

بیان مسئله

اهداف و ضرورت پژوهش

هدف اصلی

اهداف فرعی

فرضیه های پژوهش

تعاریف مفهومی و عملیاتی متغیرها

تعریف مفهومی

فصل دوم: پیشینه پژوهش

مقدمه

عوامل موثر بر رشد کودک

عوامل ترییتی

محیط

بخش اول: رابطه ی مادر و کودک

اجرای رابطه مادر و کودک

دلبستگی

دلبسته ی ایمن

دلبسته ی نا ایمن، اجتنابی

دلبستگی مقاوم

دلبستگی آشفته/ سردر گم

پژوهش های انجام شده دربارهی دلبستگی

وابستگی

تعارض

عوامل تاثیر گذار بر رابطه ی مادر و کودک

شرایط اقتصادی اجتماعی

خصوصیات کودک

خصوصیات مراقب

هیجان

هیجان و رویکرد DIR

سطح تحولی رشد هیجانی (D) و تفاوت های فردی در حس (I)

مراحل رشد هیجانی

مرحله ی اول: توجه و تنظیم اشتراکی (۳-۰ ماهگی)

مرحله ی دوم: جذب و علاقه مند شدن (۷-۲ ماهگی)

مرحله ی سوم: تعامل هیجانی هدفمند( ۱۰-۶ ماهگی)

مرحله ی چهارم: حل مسئله ی اجتماعی ( ۱۸-۹ ماهگی)

مرحله ی پنجم: ساختن باز نمایی ها با ایده ها (۳۰-۱۸ ماهگی)

مرحله ی ششم: ارتباط برقرار کردن پین ایده ها : تفکر منطقی (۴۸-۳۰ ماهگی)

روابط و تعاملات (R)

نقش هیجانات در رشد مهارت های اجتماعی

بخش سوم: رشد کاربردی زبان (مهارت گفتگو )

مقدمه

نظریه های یادگیری و رشد زبان

نظریه شرطی سازی عامل

نظریه یادگیری فطری چامسکی

نظریه یادگیری شناختی زبان

نظریه شناختی اجتماعی ویگوتسکی

ساخت های زبان

معنی شناسی

نحو

واج شناسی

کاربرد شناسی

مراحل رشد کاربرد زبان

اوایل تا اواسط نوزادی

اواخر دوره نوزادی

فراگیری اولین لغات و استفاده از آن

گفتار چند کلمه ای

گفتگوهای طولانی

رشد محاوره ای

اصل همکاری

کمیت

کیفیت

ارتباط

روش

پژوهش های انجام شده در باره ی رشد زبان

چکیده ی فصل

فصل سوم: روش شناسی

طرح پژوهش

ابزار های پژوهش

مقیاس رابطه ی والد و کودک

مقیاس سنجش رشد هیجانی کار کردی گرینسپن

آزمون درک خطای گفتگو

نحوه ی اجرای پژوهش

شیوه ی تجزیه تحلیل داده ها

فصل چهارم: یافته های پژوهش

مقدمه

یافته های توصیفی

یافته های ارتباطی

یافته های مربوط به فرضیه اول پژوهش

یافته های مربوط به فرضیه دوم پژوهش

یافته های مربوط به فرضیه سوم پژوهش

یافته های مربوط به فرضیه چهارم پژوهش

یافته های مربوط به فرضیه پنجم پژوهش

فصل پنجم: بحث و نتیجه گیری

مقدمه

رشد کاربردی زبان در کودکان پیش دبستانی

رشد هیجانی کار کردی به علت با میانجی؟

بحث و نتیجه گیری پیرامون فرضیه های تحقق

فرضیه اول؛ رابطه مثبت مادر و کودک به طور مستقیم و با میانجی گری متقبر رشد هیجاتی کار کردی، رشد کاربردی زبان کودک را پیش بینی می کند

فرضیه دوم: بین رابطه مثبت مادر کودک با رشد هیجانی کار کردی کودک رابطه مثبت وجود دارد

فرضیه سوم: بین رابطه نت مادر و کودک با رشد کاربردی زبان کودکان رابطه مثبت معنی داری وجود دارد.

محدودیت ها

پیشنهادات

فهرست منابع

چکیده

کودکی به عنوان دورانی که سنگ بنای شخصیت فرد در آن بنا نهاده میشود، تحت تأثیر عوامل متعددی است که رابطه ی مادر – کودک چه مهم ترین این عوامل تلقی می شود. رشد هیجانی کار کردی، به عنوان فرآیندی که یکپارچگی سیستم حسی- حرکتی، شناختی و هیجانی را در بر دارد و رشد کاربردی زبان که معرق بعد ارتباطی زیان است جزء مقوله های برجسته ی رشد در دوران کودکی قلمداد می شوند. پژوهش حاضر با هدف بررسی ارتباط بین رابطه ی مادر کودک بر رشد هیجانی کار کردی و رشد کاربردی زبان، انجام شد. در این پژوهش تعداد ۱۴۰ کودک پیش دبستانی (۴-۶ ساله) به همراه مادرانشان شرکت کردند. دو تست رابطه مادر کودک و رشد هیجانی کار کردی کودک توسط مادر تکمیل شد. برای ارزیابی رشد کاربردی زبان کودکان نیز از آزمون درک خطای گفتگو استفاده شد. این ابزار بوسیله ی نمایش فیلمی که توسط محقق ضبط گشته و در ک کودک را در تخطی از اصول مکالمه می سنجد اجرا شد. برای تحلیل داده ها از الگوی تحلیل مسیر (معادلات ساختاری )، ضریب همبستگی رگرسیون ساده و چند گانه استفاده شد. نتایج بیانگر آن بود که رابطه مادر – کودک بوسیله متغیر میانجی رشد هیجانی کار کردی قادر به پیش بینی رشد کاربردی زبان در کودکان پیش دبستانی است، اما بین رابطه مادر کودک و رشد کاربردی زبان ارتباط مستقیم معناداری بدست نیامد. علاوه بر این رابطه مادر کودک قادر به پیش بینی رشد هیجانی کار کردی کودک است، و رشد هیجانی وضعیت کنونی)، قادر به پیش بینی رشد کاربردی زبان در کودکان است. بین رشد هیجانی وضعیت قبلی) و رشد کاربردی زبان ارتباط معناداری مشاهده نشد.رشد هیجانی کودکان متاثر از روابط مادر و کودک، رشد کاربردی زبان آنها را تحت تاثیر قرار می دهد. در تبیین عدم رابطه مستقیم معنادار بین رابطه مادر و کودک و رشد کاربردی زبان باید گفت در سن ۴-۶ سالگی و با ورود کودکان به محیط های آموزشی، رشد کاربردی زبان در آنها از متغیرهای دیگری چون روابط با همسالان، مربیان و – تاثیر می پذیرد. تفاوت عمده بین موقعیت های آزمایشگاهی و طبیعی روزمره نیز عملکرد کودکان را در آزمون تحت تاثیر قرار می دهد. عدم ارتباط بین رشد هیجانی کار کردیا وضعیت فیلی) و رشد کاربردی زبان را می توان به فاصلهی زمانی این دو متغیر و وجود رابطه معنادار سین رشد هیجانی کوئی و رشد کاربردی زبان، به عدم تاخر و تقدم زمانی نسبت داد که تاثیر متغیرهای دیگر را به حداقل رسانده، ارتباط معنی داری را به دست می دهند.

کلید واژه ها: رابطه مادر- کودک، رشد هیجانی کار کردی، رشد کاربردی زبان.

فصل اول: کلیات

بیان مسئله:

با توجه به اینکه اختلالات تحولی کودکان رو به افزایش است، و ابتلای کودک به این اختلالات زندگی و آینده ی وی و به دنبال آن آیندهی جامعه را تحت الشعاع قرار می دهد، شناسایی علل و انجام اقدامات لازم برای پیشگیری از تأثیر منفی این عوامل گامی مثبت در کاهش این اختلالات است. در باب بررسی عوامل موثر در بروز اختلال و تابهنجاری در رشد، باید گفت که رشد کودک خود محصول عوامل متعددی از قبیل تبادلات پیوسته و پویای بین ساختار زیست شناختی، ژنتیک و ویژگی های محیطی است. یکی از مهم ترین عوامل موثر بر رشد روانی و اجتماعی روابط والدین و کودکان می باشد که از اهمیت حیاتی در زندگی کودک در حال رشد برخوردار است، به طوری که کیفیت این روابط در سال های اولیه کودکی، اساس رشد شناختی، زبانی، اجتماعی و هیجانی آینده را پایه گذاری می کند (مانتیما، ۲۰۰۶، به نقل از ابارشی و همکاران). بحث قدیمی در روان شناسی تحولی، رابطهی وراثت و محیط است، به این معنی که آنچه ما هستیم و می شویم، محصول محیط است یا وراثت و با هر دو فرمول های زیادی برای جواب به این پرسش تعیین شده است. در این خصوص دیدگاه جدیدی وجود دارد که فرمولی متفاوت از نوع ارتباط وراثت و محیط ارائه می دهد، رویکرد DIR که واضع آن گریشسپن است، درباره رابطهی وراثت و محبط، معتقد است هر کودکی با ویژگی های منحصر به فرد خود (ویژگی های زیستی) وارد تعاملات اجتماعی با دیگران می شوند تعامل وراثت با محبط – و با تاثیر گذاری و تأثیر پذیری از کیفیت تعاملات اجتماعی با افراد مهم زندگی است که سرنوشت رشد و بهداشت روانی کودک تعیین می گردد (گرینسپن ، ۲۰۰۶). در این فرایند هیجانات به عنوان محور تحول انسان، نقشی محوری در فرایند رشد یکپارچه ایفا می کند (گرینسپن ۲۰۰۳). به گونه ای که در این مدل اعتقاد بر این است که تعاملات هیجانی بیٹی کودک و مراقبین بستری را فراهم می کنند که از طریق آن رشد سالم و با ناسالم به وقوع می پیوندد. لذا این دیدگاه می تواند به عنوان رویکردی برای بررسی رشد روان شناختی (شناختی، هیجانی، اجتماعی) در کودکان مورد استفاده قرار گیرد.یکی از ابعاد روان شناختی وجود آدمی تکوین و رشد زبان است. رشد زبانی یکی از مهارت های شناختی و اجتماعی مهم است که در سلامت روان تأثیر بسزایی دارد. پژوهش ها نشان داده اند که آموزش مهارت های اجتماعی به افزایش سلامت روان در کودکان دبستانی منجر می شود و در پیشگیری از بیماری های روانی و مشکلات رفتاری نقشی موثر دارد. به گونه ای که مشکلات دانش آموزان دارای اختلالات رفتاری، تحت آموزش مهارت های اجتماعی کاهش می یابد. مهارت اجتماعی مهارتی ارتباطی است و انسان برای برقراری ارتباط با انسان ها نیازمند ظرفیت ها و توانمندی های ویژه ای است. از بین این توانمندی ها زبان جایگاه ویژه ای دارد (کریمی، ۱۳۸۲؛ کارل، ۲۰۰۸). در تعریف زبان باید زبان نظامی منسجم از قواعد و نشانه های قراردادی آوایی است که ساخت درونی زبان از این قواعد و نظام منسجم تبعیت می کند. زبان چهار جنبه دارد، واج شناسی، معنی شناسی ، نحو و کاربرد شناسی ساخت درونی زبان شامل واج شناسی، معنی شناسی و تحو می باشد و کاربرد شناسی ساخت بیرونی تریان قلمداد می شود. کا بردشناسی زبان شاخه ای از روان شناسی زبانست، که هدف آن بهره گیری از زبان در روابط بین فردی است (هترینگتون و همکاران، ۱۳۷۳). درارتباط با کاربرد شناسی زبان قانون معروف گرایس” ملاکی برای تبیین و ارزیابی این بعد از زبان محسوب می شود. گرایس (۱۹۷۵) معتقد است در ارتباط موثر طرفین قوانینی را که شامل یک اصل همگانی به نام اصل همکاری است رعایت می کنند و بر اساس هدف و جهت پذیرفته شده و در ضمن موقعیتی که مکالمه در جریان است به مکالمه مبادرت می ورزند. قانون های مکالمه عبارتند از: «کمیت، به اندازه کفایت نه بیشتر و نه کمتر صحبت کن) ، کیفیت، از چیزی که درست است صحبت کن و از صحبت در مورد چیزهای غلط پرهیز کن) اربط (به گونه ای مرتبط صحبت کن که اطلاعات مفیدی عرضه گردد) روش، از صحبت در مورد مبهم و غیر شفاف پرهیز کن). بر این اساس در مکالمه متفائله هر فرد با این فرض به مکالمه می پردازد که دیگری بر اساس اصل همکاری مکالمه می کند. (سیگل و سورن؛ ۲۰۰۴ به نقل از امین یزدی). محدودیت در درک گفتار بر ماهیت دانش شناختی و مفهومی کودکی به شپوههای مختلف تاثیر می گذارد، کودکان کم سن و سالی که در فهم قوانین مکالمه چرا، چه موقع و چه طور مشکل دارند. اغلب در تعبیر معنا و ثبت گوینده دچار خطا می شوند (سیگل و سورن؛ ۲۰۰۴). ضعف کودک در درک گفتار علل متعددی دارد که نوع تعاملات اجتماعی با اطرافیان جالب توجه ترین و مهم ترین علت است. در واقع کودکان قبل از اینکه سخن گفتن به شکل جامع را آغاز کنند، به وسیلهی مرافین خود به ویژه والدین در معرض کاربرد اجتماعی زبان قرار می گیرند (بلوم به نقل از او. دائل ، ۲۰۰۷ کارل، ۲۰۰۸). در بناب بررسی اهمیت محیط و تعاملات اولیه در رشد زبان و درک گفتار، لازم است به نظریه ویگوتسکی نگاهی بیافکنیم. از نظر ویگوتسکی زبان که یک ابزار روان شناختی مهم است، تنها در اثر تعاملات اجتماعی میان افراد شکل می گیرد. بنا بر عقیدتی وی اهمیت حضور افراد اجتماع در زندگی کودک به حدی است که یادگیری در تعامل بین فرد پادگیرنده با یک هم سن و سال با تجربه تر و یا با یک بزرگسال رخ می دهد. یادگیری زبان نیز به همین ترتیب است. ایشدا تنها کار کرد زبان، برقراری ارتباط است. بعدها کودک زبان را درونی کرده و می آموزد تا از آن به عنوان ابزاری برای تفکر استفاده کنند. بنا بر باور ویگوتسکی، کودکان هرگز نمیتوانند بدون کمک دیگران به فراگیری زبان و به فراخور آن به تفکر صوری دست پیدا کنند (جرویس، ۲۰۰۸). با توجه به این که به شرایط محیطی و خانوادگی کودک وابسته و نسبت به آن حساس است، پژوهش هایی که به منظور بررسی تأثیر آسیب های محیط بر رشد زیائی و شناختی کودکان نوپا انجام شد نشان داد که تعامل دو جانبه بین مادر و کودک، میانجی گر مهمی بین عوامل آسیب رسان محیطی و توانش یعنی کودک در رشد زبانی و شناختی است. به گونه ای که دلبستگی ایمن به عنوان عاملی حمایشی در رشد زبانی و شناختی عمل می کند (موریست و همکاران؛ ۱۹۹۰، وان آی جی زندرون، دیجکسترا و باس ؛ ۱۹۹۵، به نقل از آکسفورد و اسپایکر ۲۰۰۶). مامی و گامز به نقل از لاکاسا و همکاران (۱۹۹۸) نشان دادند که توجه اشتراکی کودک و مراقب پیش بینی کنندهی معناداری برای زبان بیانی است. توجه اشتراکی در یک سلسله رفتارهای تعاملی اجتماعی، شامل درگیر شدن با پدیده ها، درهم تنیده است (کورکوم و موور؛ ۱۹۹۸ به نقل از لاکاسا). لذا هر چه رفتارهای تعاملی کودک با اطرافیان بیشتر باشد، توجه اشتراکی و به فراخور آن زبان رشد چشمگیرتری خواهد داشت. در حالی که کودکان بر مهارتهای اجتماعی تعاملی اولیه تسلط می یابند، مثل اشاره کردن، نشان دادن و در خواست کردن، آن ها اغلب این رفتارها را با بزرگسالانی اجرا می کنند که مهارت های پیچیده تری در برقراری ارتباط با کودک به کار می برند( آدامسون ، به نقل از لاساکا و همکاران). حال اگر این بزرگسال زبردست، مادر باشد، مادری که در مادری کردن، نیازها و توجه کودک را مد نظر قرار داده و برای تعامل با و شیوه های متعددی را به کار گیرد، به کودک فرصت و تمایل بیشتری برای درگیر شدن در روابط می دهد. این یافته ها به نقش برجسته ی تعامل مادر و کودک در رشد مهارت های پیش زبانی کودک اشاره دارد. از طرفی شیوه مادرانه باز دستوری برای یادگیری اثربخش زبان ایستاده است و با هیچ یک از مقیاس های زبان ارتباطی ندارد (اختر و دیگران؛ ۱۹۹۱، به نقل از لاکاسا). در عوض در مطالعه ی مذکور، مادر بجای تلاش برای کنترل کردن تعامل و تغییر جریان رفتار، از کودک و علائق او تبعیت کرده و تمرکز و توجه کودک را فعال نگه می داشت (لاکاسا؛ ۲۰۰۰). لذا مادر به خصوص نوع تعامل وی با کودک از اهمیت بسزایی در رشد زبانی کودک برخوردار است. در پژوهشی که به منظور بررسی تأثیر عوامل محیطی بر رشد زبان در کودکان آسیب پذیر و نرمال انجام شد، این نتیجه حاصل شد که علی رغم وضعیت اجتماعی اقتصادی پایین کودکان آسیب پذیر در گروه نمونه، نوع یک تعاملی مراقی در سال های اولیه رابطهی معناداری با رشد مهارت های کودکان داشت. کودکانی که رشد ژیانی سریع تری داشتند صادراتی داشتند که بیشتر به علائق کودکانشان توجه کرده و کمتر رفتار تحکم آمیز و سلطه جویانه داشتند (لندری و همکاران؛ ۲۰۰۲). با توجه به مطالب مذکور، از آنجا که والدین و به ویژه مادر اولین تعاملات اجتماعی را با کودک آغاز می کنند، مادر اولین و اثرگذارترین فرد در تربیت کودک است. اهمیت جایگاه مادر و نقش وی در برخی از جنبه های رشد در کودک، نظیر رشد هیجائی مثل دلبستگی و رشد زبانی قابل تامل است. اینکه چرا نوع خاصی از رفتار مادرانه کودک را به تحرک وا می دارد و انگیزه و علاقه اش را می افزاید و نوع دیگری از رفتار این انگیزه را از وی می گیرد، سوالی اساسی است. در رویکرد DIR چنین تعبیر می شود که نوع هیجانی که کودک در اثر روابط اجتماعی با مراقبین تجربه می کند، باعث رشد یکپارچه ی وی می شود. با توجه به رویکرد DIR، هیجانات تقش برجسته ای در شکل گیری و تثبیت روابط اجتماعی کودک و به دنبال آن رشد ژبائی و شناختی وی ایفا می کنتاد ارتباط در این رویکرد مسئله ای کلیدی است که به تحریک و تحرک هیجانات منجر می شود. لذا ممکن است تأخیر در رشد زبان برخی کودکان ناشی از عدم وجود ارتباطات بجائی مثبت بین مادر و کودک باشد. علی رغم اهمیت رشد زبان و هیجان و تأثیر ارتباط مادر و کودک بر رشد یکپارچه، کیفیت ارتباط مادر و کودک و تأثیر آن بر رشاد کاربرد زبان و رشد هیجانی کمتر مورد بررسی قرار گرفته است. علاوه بر این در حمله کیفیت تعاملات کودکان و مادران ایرانی و تفاوت های اجتماعی فرهنگی در سبک تعامل آنان، پژوهش های بسیار اندکی انجام شده است که پژوهش در این زمینه در بین مادران و کودکان ایرانی ضروری به نظر می رسد. با توجه به اینکه رویکرد DIR بیش از هر نظر بهی دیگری به این مفهوم پرداخته و کیفیت ارتباطات هیجانی در این رویکرد جایگاه ویژه ای دارد در پژوهش حاضر از این رویکرد استفاده خواهد شد. در واقع این پژوهش در صدد بررسی کیفیت ارتباط مادران و کودکان ایرانی می باشد تا با بررسی سبکهای ارتباط مختلف مادر کودک ارتباط آن را با رشد هیجانی و رشد کاربرد زبان در یابد. به این ترتیب مسئلهی پژوهش حاضر این است که به راستی مادر و نوع تعامل وی با کودک چه جایگاهی در رشد در مکالمه در کودک دارد. از طرفی چه ارتباطی بین رشد هیجانی کار کردی و رشد کاربردی زبان در کودک است، و ارتباط این دو متغیر با سبک تعاملی مادر چیست؟

اهداف و ضرورت پژوهش:

زبان وسیله ای ارتباطی ست که به طور عمده در کودکی به ظهور می رسد. آمادگی زیستی کودک برای یادگیری زبانه در کودکی (تولد تا ۲ سالگی) بیش از هر دو ردی دیگری است و رشد مناسب در طی این دوره متضمن رشد مطلوب مراحل بعدی است (فرانک ؛۱۹۹۶). این مرحله در مراحل رشد کودک یک دوره ی حساس زبان آموزی است و در رشد عملکردهای شناختی نقشی حائز اهمیت دارد. با مروری بر مطالعات تحولی، شواهد مستحکمی وجود دارد که نشان می دهند تحول شخصیتی ارتباط تنگاتنگی با پنج سال اول زندگی دارد، به طوری که این سنین پایه ای ساختاری برای تحولات شخصیتی بعدی فراهم می کند (برگر ، به نقل از ساعدی؛ ۱۳۸۲)، محدودیت کودک در زبان و درک گفتار بر ماهیت دانش شناختی و مفهومی کودکی به شیوه های مختلف تأثیر می گذارد. در کودکان کم سن و سالی که در فهم قوانین مکالمه ی چرا، چه موقع و چه طور مشکل دارند اغلب در تعبیر معنا و ئیت گوینده دچار خطا می شوند. ناتوانی در درک معنا و تیت فرد گوینده، همچون مانعی در ایجاد ارتباط عمل می کند، در واقع چنین محدودیتی کودک را در برقراری ارتباط دچار مشکل ساخته و مانع از آن می شود که آنها منظور مخاطب را به درستی درک کنند. زمانی که کودک منظور مخاطب را به درستی درک نکند، در انتقال پیام و نیت خود به مخاطب عاجز خواهد بود و این ناتوانی، ارتباطات اجتماعی آنها را محدود می سازد و بر عزت نفس و خود باوری و رشد شناختی و هیجانی کودکان تأثیری نا مطلوب به جا می گذارد.از آنجا که پیشینه ی خانوادگی کودک پیش بینی کننده ی معنی داری برای رشد زبانی و شناختی کودک است و کیفیت مراقبت از کودک به گونه ای معنا دار بر رفتارها و عملکردهای شناختی اجتماعی کودک از جمله توانایی در ک و کاربرد زبان اثر گذار است (کنتوس: ۱۹۹۱، موریست و همکاران؛ ۱۹۹۱ )، بررسی رابطه بین کیفیت تعامل و رشد، کاربرد زبان از اهمیت بسزایی برخوردار است. علی رغم اهمیت کیفیت تعامل مادر و کودک در رشد ابعاد مختلف افراد، و تأثیر تعامل هیجانی آنها در رشد، در کشور ما پژوهش های کمی در این زمینه انجام شده است. رشد هیجانی کارکردی مفهومی نسبتا جدید و نا آشنا در ادبیات پژوهشی ما می باشد، به این منظور رشد هیجانی کار کردی و ارتباطش با سایر متغیرهای پژوهشی در خور توجه است. گذشته از این مطالعات اندک انجام شده در کشور ما در بارهی کیفیت مراقبت بیش تر بر سنین بزرگسالی و مقایسه نوع دلبستگی بوده است و هیچ پژوهشی به منظور بررسی رابطه ی بین کیفیت مراقبت – در رابطه ی مادر و کودک – و رشد کاربرد زبانی و هیجانی کودکان انجام نشده است.از این رو با توجه به اهمیت دوران کودکی در رشد و در یک کاربرد زبان و نقش کلیدی توانایی درک کاربرد زبان در ایجاد یک ارتباط مؤثر پژوهش حاضر به بررسی نقش کیفیت تعامل مادر و کودک در رشد بعد کاربردی می پردازد. به این ترتیب بافته های پژوهش حاضر با بررسی رابطه ی مادر و کودک در سنین کودکی، این امکان را می دهد تا درک بهتری از میزان و نحوهی اثر گذاری این متغیر بر رشد هیجانی و رشد کاربردی زبان حاصل آید، و به این وسیله برای پیشگیری از تاخیر و با آسیب در رشد هیجانی و رشد زبانی، به مداخله در متغیر رابطه ی مادر و کودک، اقدام شود و با آموزش به موقع به مادران و آگاه کردن آن ها از ابعاد موثر رابطه و نحوه تعامل مناسب با کودک، بر کیفیت رشد کودکان افزود.

هدف اصلی:

بررسی کیفیت مراقبت در تعامل مادر کودک کار کر دی کودکان پیش دبستانی و ارتباط آن با رشد کاربردی زبان (رشد پراگماتیک) و رشد هیجانی

 

اهداف فرعی

  1. بررسی ارتباط بین رابطه مادر کودک با رشد کاربرد زبان کودکان پیش دبستانی

۲٫بررسی ارتباط بین رابطه مادر کودک با رشد هیجانی کار کردی کودک

٣. بررسی ارتباط بین رشد هیجانی کار کردی و رشد کاربرد زبان

۴ بررسی نوع رابطه ی کیفیت تعامل مادر و کودک با رشد هیجانی و رشد زبانی

فرضیه های پژوهش

۱-رابطه مادر کودک مستقیم و از طریق متغیر میانجی رشد هیجانی کار کردی، رشد کاربردی زبان را پیش

بینی می کند

٢. رابطه مادر – کودک، رشد هیجانی کار کردی کودکان پیش دبستانی را پیش بینی می کند.

۳ رابطه مادر-کودک، رشد کاربرد زبان در کودکان پیش دبستانی را پیش بینی می کند.

۴ بین رشد هیجانی کار کردی و رشد کاربردی زبان در کودکان پیش دبستانی رابطه مثبت وجود دارد.

۵- بین رشد هیجانی کار کردی در وضعیت سی کنونی و رشد کاربردی زبان کودکی رابطه مثبت وجود دارد.

تعاریف مفهومی و عملیاتی متغیرها

تعریف مفهومی

بعد کاربردی زبان یکی از ابعاد تریان است که هدف آن بهره بردن از زبان به منظور ارتباط است. این حوزه به کاربرد زبان به عنوان ابزاری برای ارتباط می نگرد، و به بررسی استفاده از زبان دریافت و زمینه می پردازد (زندی، ۱۳۸۱).

رشد هیجانی کار کردی: رشد هیجانی کار کردی شامل ترکیب کردن همه توانایی های کودک اعم از حسی، حرکتی، شناختی و زبان برای انجام دادن اهداف معنادار هیجانی است ( گرینسپن، ۱۹۷۹ و ۱۹۸۹).

رابطه ی مادر و کودکی: مجموعه ای از هیجانات، رفتارها و انتظارات که بین مادر و کودکی به شیوه ای منحصر به فرده بر مبنای ویژگی های کودک، مادر و شرایط جریان می یابد (وب گاه دیکشنری سلامت کودکان، ۲۰۱۱).

رشد کاربرد زبان: درگ کودک از کاربرد صحیح قوانین مکالمه ی گرایس (اصل همکاری بر اساس نمره ای که کودک در آزمون خطای گفتگوی مایکل سیگل بدست می آورد.

رشد هیجانی کار کردی: نمودی کودک در آزمون رشد هیجانی کار کردی گرېنسپن، که توسط مادر تکمیل می شود، بدست می آورد.

رابطه ی مادر و کودک: نمره ای که مادر در مقیاس رابطه والد کودک بدست می آورد.

مشخصات
  • جنسیت زن
  • وابسته به کلینیک
  • تجارب / مهارت ها
  • دانشگاه دانشگاه فردوسی مشهد
  • رشته تحصیلی روانشناسی تربیتی
  • گواهینامه ها
  • پست های مدیریتی
  • مقطع تحصیلی کارشناسی ارشد
  • کلمات کلیدی فریبا مفرد روانشناس، فریبا مفرد مشاور، فریبا مفرد روان درمانگر، فریبا مفرد روانپزشک، فریبا مفرد متخصص اعصاب و روان، فریبا مفرد روانسنج
تخصص ها
  • روان‌شناسی تربیتی
تصویر
فریبا مفرد
روانشناس بالینی و فردی
(3)

E-Teb.com © Copyright 2016 روانشناس یا روانپزشک. تمامی حقوق محفوظ است.

دکتر - مشاوره خانواده - پزشک - مشاوره آنلاین - شماره دکتر