منو
X

تصویر
مائده نخکوب
روانشناس بالینی و فردی
(4)
آمار این متخصص
(4) رای
60%

دقت

80%

مفید بودن

0%

دانش و مهارت

80%

رفتار بالینی

0%

وقت شناسی

40%

هزینه اقتصادی

توضیحات پروفایل
  

مائده نخکوب هستم، فارغ التحصیل روانشناسی بالینی در مقطع کارشناسی ارشد از دانشکده علوم تربیتی و روان شناسی دانشگاه اصفهان در سال ۱۳۹۲، پایان نامه ی اینجانب تحت عنوان “مقایسه اثر بخشی آموزش مهارت های اجتماعی و آموزش مسئله گشایی شناختی بر میزان پرخاشگری دانش آموزان دارای اختلال سلوک در دبستان های شهر قم” می باشد که در ادامه بخشی از آن را مطالعه می کنید:

دانشگاه اصفهان

دانشکده علوم تربیتی و روان شناسی

پایان نامه کارشناسی ارشد در رشته روان شناسی بالینی

عنوان:

مقایسه اثر بخشی آموزش مهارت های اجتماعی و آموزش مسئله گشایی شناختی بر میزان پرخاشگری دانش آموزان دارای اختلال سلوک در دبستان های شهر قم

استاد راهنما:

دکتر محمد باقر کجباف

استاد مشاور:

دکتر حسین علی مهرابی

پژوهشگر:

مائده نخکوب

مهر ماه ۱۳۹۲

فهرست مطالب

عنوان

فصل اول: کلیات پژوهش

مقدمه

بیان مساله

اهمیت و ضرورت پژوهش

اهداف پژوهش سه

اهدف کلی

اهداف اصلی

اهداف فرعی

فرضیه های پژوهش

فرضیه کلی

فرضیه اصلی

فرضیه فرعی

تعریف متغیرهای پژوهش

تعریف اصطلاحات و مفاهیم

تعاریف نظری (مفهومی)

تعاریف عملیاتی

فصل دوم: پیشینه تحقیق

پیشینه نظری پژوهش: مروری بر مبنای نظری موضوع پژوهش

اختلال سلوک

توصیف و نشانه شناسی

افکار و فانتزی ها

احالت تشی

تشخیص اختلال سلوک

همه گیر شناسی اختلال سلوک

تشخیص افتراقی اختلال سلوک

مسیرهای تکاملی اختلال سلوک

مسیر اختلال سلوک یا شروع در کودکی

مسیر اختلال سلوک با شروع در نوجوانی

مسیر با شروع تاخیر

ضوابط تشخیصی برای اختلال سلوک

ضوابط تشخیص اختلال سلوک بر اساس DSM- IV – TR

پرخاشکری نسبت به مردم و حیوانات

تخریب اموال

حقه بازی با دزدی

نقض جدی مقررات

ضوابط تشخیص اختلال سلوک بر اساس ۱۰-ICD

اسیب شناسی اختلال سلوک

عوامل فردی

ژنتیک یا وراثت و عوامل عصبی زیستی

عوامل مربوط به والدین

نقش روابط خانوادگی

طلاق، اختلافات زناشویی و خشونت

تعامل های والد-کودک

عوامل روانشناختی

عوامل مرتبط با مدرسه سیر اختلال و پیش آگهی پرخاشگری

تعریف پرخاشگری

روی آورد فیزیولوژیکی (عصب زیست شناختی) پرخاشگری

چهارچوب نظری پرخاشگری

نظریه فروید

نظریه گر دارشتاسی (لورنز، ۱۹۶۶، تین برگن، ۱۹۶۸)

فرضیه ناکامی پرخاشگری

دیدگاه اطلاعات اجتماعی داج

نظریه مکانیسم یازداری خشونت(VIM)

چهارچوب نظری اختلال سلوک

دیدگاه روان پویشی

دیدگاه رفتارگرایی

دیدگاه رفتار ضداجتماعی پایدار در سراسر عمر

دیدگاه علوم طبیعی

دیدگاه فیزیولوزیکی

درمان اختلال سلوک و پرخاشگری

درمان های مبتنی بر مداخلات خانواده و والدین

آموزش مدیریت والد

برنامه ی تربیت سازنده

نمونه هایی از برنامه های آموزش رفتاری والدین

آموزش مدیریت رفتار به والدین

برنامه فرزند پروری مثبت

آموزش مهارت های اجتماعی

آموزش مهارت مساله گشایی شناختی

احل مساله در کودکان اختلال سلوک و پرخاشگر

پیشینه پژوهش تمروری بر مطالعات انجام شده در زمینه موضوع پژوهش

اختلال سلوکز مطالعات انجام شده در داخل و خارج از کشور)

آموزش مهارت حل مساله (پژوهش های داخلی و خارجی)

آموزش مهارت اجتماعی (پژوهش های داخلی و خارجی)

جمع بندی دس فصل سوم: روش تحقیق

روش پژوهش

جامعه آماری و حجم نمونه

ابزار پژوهش

پرسشنامه علائم مرضی کودکان

پرسش نامه مخصوص والدین

پرسش نامه مخصوص معلمان

نمره گذاری

فهرست پرخاشگری سیتی (۱۳۷۹)

مصاحبه بالینی

روش اجرای پژوهش

اشرح جلات آموزش مهارت های اجتماعی به کودکان

محتوای جلسات آموزش مهارت حل مساله

روش های آماری و تحلیل داده ها

فصل چهارم : یافته های تحقیق

یافته های توصیفی

ارزیابی پیش فرض های آماری

ارزیابی فرضیه های پژوهش

فرضیه ی اصلی اول

فرضیه فرعی اول

فرضیه فرعی دوم

فرضیه اصلی دوم

فرضیه فرعی سوم

فرضیه فرعی چهارم

یافته های کیفی

فصل پنجم : بحث و نتیجه گیری

مقدمه

اثربخشی آموزش مهارت اجتماعی و آموزش مساله گشایی شناختی بر پرخاشگری

بررسی اثربخشی آموزش مهارت اجتماعی و ماله گشایی بر علائم اختلال سلوک

جمع بندی و نتیجه گیری که محدودیت های پژوهش

پیشنهادات پژوهی

پیشنهادات کاربردی

منابع و ماخذ

پیوست

چکیده

هدف از این پژوهش مقایسه اثربخشی آموزش مهارت اجتماعی و آموزش مساله گشایی شناختی بر میزان پرخاشگری دانش آموزان دارای اختلال سلوک دوره دبستان شهر قم در سال تحصیلی ۹۱-۹۰ بود. طرح پژوهش یک مطالعه نیمه آزمایشی بود که با طرح پیش آزمون- پس آزمون با پیگیری دو ماهه با گروه کنترل اجرا شد. نمونه این پژوهش ۶ نفر از دانش آموزان (۱۰ تا ۱۱ سال) مبتلا به اختلال سلوک بوده اند که به روش نمونه گیری هدفمند انتخاب و به شکل تصادفی در دو گروه آزمایشی و یک گروه کنترل گمارده شده اند (n3= n2= n1=2). پرسشنامه علائم مرضی کودکان ( CSI – IV ) و فهرست پرخاشگری سیدی و مصاحبه بالینی به عنوان ابزار پژوهش مورد استفاده قرار گرفت. آموزش مهارت اجتماعی و آموزش مهارت مساله گشایی شناختی به عنوان روش های مداخله به کار برده شد. داده ها با تحلیل کوواریانس تحلیل گردید. مداخله آموزش مهارت اجتماعی طی ۸ جلسه ۶۰-۴۵ دقیقه ای با تواتر سه روز در هفته و مداخله شناختی رفتاری آموزش مساله گشایی شناختی طی ۶ جلسه ۶۰-۴۵ دقیقه ای با تواتر سه روز در هفته انجام شد. نتایج حاکی از آن بود که ارائه ی مداخله می آموزش مهارت اجتماعی و مساله گشایی شناختی تاثیری بر کاهش علائم سلوک پسران مبتلا به اختلال سلوک شهر قم نداشته است اما آموزش مساله گشایی نسبت به آموزش مهارت های اجتماعی بر کاهش علائم پرخاشگری پسران مبتلا به اختلال سلوک در مرحله پس آزمون موثر بوده است. ( ۰۵/ ۰=p).

واژگان کلیدی: آموزش مساله گشایی شناختی آموزش مهارت اجتماعی-پرخاشگری اختلال سلوک

فصل اول کلیات پژوهش

مقدمه

در بین اختلالات روان پزشکی کودکان و نوجوانان، اختلال سلوک از وخیم ترین اختلالات و نیز از عمده ترین دلایل ارجاع به مراکز درمانی است (هنگلر و شیدو ، ۲۰۰۳). مشخصه اصلی این اختلال، طبق منن تجدید نظر شده چهارم راهنمای تشخیص و آماری اختلالات روانی (IV – TR- (DSM الگوی پایداری از رفتار تکراری است که در آن حقوق اساسی دیگران و با هنجارها و قواعد عمده اجتماعی متناسب با سن نادیده گرفنه می شود. این الگوهای رفتاری معمولا در طول زمان پایدار هستند هستند کودکان مبتلابه آن به شدت در معرض طرد همسالان، عملکرد ضعیف تحصیلی و افزایش تدریجی رفتار پرخاشگرانه ( پترسون و همکاران، ۱۹۹۲ نفل از باررا وبیگلن و تایلور و گون و اسملکوالسکی بلک ، آری و فلاور ،۲۰۰۲) و هم چنین آماده ابتلا به اختلال های خلفی، مصرف مواد و بزهکاری و اختلال شخصیت ضداجتماعی در بزرگسالی هستند (سادوک و سادوک، ۱۳۸۲ / ۲۰۰۳ ). علائم این اختلال اغلب با گذشت زمان شدت یافته و در سنین نوجوانی منجر به درگیری با مراجع قانونی می گردد(هنگلر و شیدو، ۲۰۰۳). در نتیجه بسیاری از مبتلایان به این اختلال فرصت شرکت در درمان به موقع را از دست می دهند. به عبارت دیگر، علاوه بر دشواری های خاص درمان این اختلال به دلیل ماهیت ویژه آن، بزهکاری و درگیر شدن با مراجع قانونی بر مشکلات موجود بر سر راه درمان این اختلال می افزاید. از طرفی به نظر می رسد افزایش مهارت های اجتماعی و رشد توانایی های مربوط به مدیریت خشم (باررا و همکاران، ۲۰۰۲) و هم چنین تغییر و اصلاح طرحواره های ناسازگاری که این کودکان از جهان پیرامونی خود دارند، مولفه های اساسی در مداخلات پیشگیرانه و درمانی برای کودکان مبتلا باشند. گرچه تاثیر نسبی آموزش مهارت های شناختی و اجتماعی در چند مطالعه گزارش شده است (کازدین، ۱۳۸۱). به طور کلی پژوهشگران عدم تعمیم پذیری مهارت های آموخته شده به محیط طبیعی را بزرگترین مشکل آموزش سنتی مهارتهای اجتماعی (آموزش، ارائه الگو، تمرین، بازخورد و تقویت می دانند زیرا در این شیوه، آموزش یک مهارت تنها دستورالعملی مستقیم درباره یک نحوه عمل مشخص در یک موقعیت خاص است و انعطاف پذیری لازم را برای تطبیق با موقعیت های جدید ندارد (راحیل ، ۲۰۰۲) از طرفی مداخلات درمانی دیگری موفقیتهایی نسبی را در راستای کاهش علائم و مشکلات ناشی از این اختلال کسب نموده اند. عمده ترین درمان های متداول برای این اختلال با مشکلاتی از قبیل وجود اثرات جانبی در درمان های دارویی (لاوین و ریفکین ، ۱۹۹۳)، اثر بخشی کوتاه مدت و عدم تعمیم پذیری آموخته ها در درمان شناختی رفتاری مواجه هستند. از سوی دیگر مداخلات مثمر گز بر خانواده و درمان های چند سیستمی که از موفق ترین درمان های موجود در این حوزه به شمار می روند، مستلزم صرف هزینه های بسیار و مساعدت خانواده و سایر سیستم های درگیر در فرآیند درمان می باشند، این محدودیت ها لزوم طراحی و به کار بستن مداخلات جدیدی را نمایان می سازد. در طراحی این مداخلات و اجرای آن در جامعه بزهکاران مبتلا به این اختلال، توجه به این امر ضروری است که این مداخلات باید تا حد امکان بر منابع موجود متکی باشند، چرا که این گروه از مبتلایان امکان دسترسی به بسیاری از منابع حمایتی از قبیل خانواده و مدرسه را دارا می باشند. لذا حضور بزهکاران در مراکز نگهداری و کانون اصلاح و تربیت فرصت مناسبی است که امکان شرکت آنها در برنامه های درمانی را فراهم می نماید. با توجه به آنکه عدم شرکت منظم در جلسات درمان همواره از موانع موجود در درمان مبتلایان به اختلال سلوک بوده است (مک لشن و دایس ، ۱۹۹۲) اخیرا بررسی گسترده ای در نیوزیلند نشان داد که ۴۰ درصد افراد ۲۶ ساله مبتلا به اختلالات اسکیزوفرنیفرم در ۱۵ سالگی، اختلال سلوک داشته اند (هودگینز ، تیهونن و رز ،۲۰۰۵). با انجام این مداخلات در محل زندگی این افراد، احتمال حضور در درمان افزایش خواهد یافت. مطالعه تاریخچه زندگی مبتلایان به اختلال سلوک نشان میدهد که این گروه از کودکان و نوجوانان با تجارب آسیب زای متعدد، فقدان ها و نابسامانی های عمده در روابط خانوادگی مواجه بوده اند. توجه به این عوامل در انجام مداخلات درمانی نیز ضروری است چرا که به نظر می رسد این عوامل سهم زیادی را در شکل گیری و پایداری علائم اختلال به خود اختصاص داده اند. اختلال سلوک همواره توجه صاحب نظران رشته های مختلف را به خود جلب کرده است. علت این امر شاید پیچیدگی و تنوع علل ایجاد کننده اختلال سلوک از یک سو و تنوع مسائل رفتاری و پی آمدهای آن در زمینه های مختلف از سوی دیگر باشد. (انجمن روانپزشکان آمریکا، ۱۹۹۴). اختلال رفتاری در کودکان، طیف وسیع و گسترده ای دارد. بر اساس گزارش های اکنباخ و ادلبروک (۱۹۸۱) یک سوم تا نیمی از تمامی مراجعان برای خدمات روان شناختی را کودکان پرخاشگر و مبتلا به اختلال سلوک تشکیل می دهند. نتایج تحقیقات نشان داده است که گونه های خاصی از اختلالات رفتاری مانند اختلال سلوک و اختلال نافرمانی مقابله ای در بین دیگر اختلالات روانی دوران مدرسه از فراوانی بالایی برخوردار است. این گونه رفتارهای اغتشاش گر در موقعیت های مدرسه به صورت درگیری های مکرر و تعارض آمیز با همسالان، معلمان و دیگران خود را نشان می دهد (هاوس ، ۱۹۹۹) ناهنجاری های رفتاری و روانی و اجتماعی یکی از مهمترین مسائل و مشکلات اجتماعی امروز در جوامع کنونی است. تردیدی نیست که مسئله بهداشت روانی، پیشگیری و شناسایی خصوصیات روانشناختی ناهنجاری های رفتاری، روز به روز اهمیت بیشتری در جهان کنونی پیدا می کند. در این میان برای مسئولان پرورشی و آموزشی کشور، شناخت توانمندی ها، نیازها، سازگاری ها و ویژگی های روانشناختی و رفتاری نوجوانان از اهمیت ویژهای برخوردار است، این شناخت نه تنها باعث درک عمیق تر نوجوانان می شود بلکه زمینه هایی فراهم می آورد تا در طرح و برنامه ریزی ها و به کار بردن امکانات پرورشی و آموزشی، ویژگی ها و تفاوتهای آنان مورد توجه قرار گیرد و رفتارهای بهنجار از رفتارهای نابهنجار تشخیص داده شود و در نتیجه انتظاراتی مطابق و متناسب با سنه ویژگی ها و خصوصیات روانشناختی در نظر گرفته شود. با توجه به جوان بودن کشور ما و همچنین با توجه به خصوصیات شخصیتی نوجوانان در این برهه از مراحل رشد، مراقبتهای مربوط به بهداشت روانی و تعلیم و تربیت نوجوانان در خانه و مدرسه از اهمیت خاصی برخوردار خواهد بود و نتایجی که از چنین پژوهش هایی بدست می آید، بسیار ارزشمند و حیات بخش خواهد بود. کار و رفتار آدمی اساسا جلوه ای از شخصیت و ساختمان روانی و شناختی و اجتماعی اوست، هرچه شخصیت و ساختمان روانی آدمی سالمتر و رشد یافته تر باشد، هم از لحاظ رضایت درونی و تعادل رفتاری بیشتری برخوردار خواهد بود و هم وجود او منشا خیر و برکت بیشتر برای سایر افرادی است که مستقیم و غیر مستقیم در رابطه با آنهاست. مسلم است که شخصیت سالم و رشد یافته فقط در جریان تربیت صحیح و پرورش عواطف و افکار و رفتار سالم بوجود می آید بنابراین جا دارد که تا آنجا که ممکن است، انرژی مادی و معنوی خود را برای بهبود رشد ویژگی های روانشناختی نوجوانان که فشر عظیم و آینده ساز کشور اسلامی مان می باشند، صرف نمائیم در کشور ما ضرورت انجام تحقیقات گسترده در زمینه اختلالات رفتاری نوجوانان از دو منبع تغذیه می شود. از یکسو نیاز به پژوهش در این زمینه بسیار مهم اجتماعی روانی کاملا مشهود است؛ زیرا بدیهی است که لازمه برخورد صحیح با مسئله دار بودن، شناخت کافی و تصویری روشن از آن است و قراهم نمودن زمینه چنین شناختی بر عهده پژوهشگران قلمروهای مختلف است از سوی دیگر تحقیقی در مورد ۹۶ نوجوان بزهکار کانون اصلاح و تربیت تهران نشان میدهد که بیشترین افراد در سنین ۱۵ تا ۱۷ سال بوده اند(احمدی، ۱۳۷۱) پس با توجه به موارد مذکور، پرداختن به مسائل گوناگون و پیچیده نوجوانان از موارد مهم و ضروری جامعه می باشد و با شناخت خصوصیات روان شناختی، اجتماعی و رفتاری نوجوانان؛ می توان آنان را با آموزش های لازم به سمت و سوی مناسب و مطلوب هدایت کرد و از بروز اختلالات رفتاری که پیامد های نا مناسبی به دنبال خواهد داشت؛ پیشگیری به عمل آورد. لذا به دلیل تاثیر مشکل بر دیگران و جامعه و در سطح وسیع و انتقال به نسل های بعدی، اختلالات سلوکی و رفتاری دارای اهمیت بالینی و اجتماعی است و با توجه به اینکه نوجوانان بدلیل ویژگی های خاص دوران نوجوانی از مهم ترین سرمایه های فرهنگی و علمی جوامع محسوب می شوند، در چنین وضعیتی جا دارد که مسئولین محترم سازمان ها و نهادهای مسئول با تمام نیرو و هر آنچه که در توان دارنده نسبت به شناخت خصوصیات روانشناختی و شخصیتی، اجتماعی و رفتاری نوجوانان اتمام ورزند و با همکاری و همیاری و همفکری دیگر سازمان ها، کمک نمایند تا رشد شخصیت سالم و متعادل نوجوانان را فراهم نمایند. (أحمدى، ۱۳۷۱). علاوه بر این کودکان و نوجوانان دارای اختلال سلوک به علت رفتارهای پرخاشگرانه خود از سوی همنایان طرد می شوند (راتر ، ۱۹۹۸). این کودکان در مقایسه با سایر کودکان از مهارت های اجتماعی کمتری در ارتباط با خود، خانواده، همتایان و معلمان برخوردارند(والکر فورنس ، کافمن و استرن ، ۱۹۹۸). صاحب نظران بر این باورند که پرخاشگری با حملات آزار دهنده و مضر برای قربانی بروز پیدا می کند و بر اساس شواهد موجود کودکان پرخاشگر تمایل به ادامه پرخاشگری در بزرگسالی دارند( کوی و داج ، ۱۹۹۸).

بیان مساله

از دیدگاه تعدادی از مولفان، اختلال سلوک متمایز کننده مجموعه ای از رفتارها و گرایش های پرخاشگرانه مانند سرقت، خرابکاری، آتش سوزی عمدی، دروغگویی، ولگردی و قرار است که مستلزم شکستن سنتهاء ارزش ها و قوانین اجتماعی است. رفتارهایی که کنش های روانی و اجتماعی فرد را در منزل، مدرسه و گروههای اجتماعی دچار مشکل می سازد(به نقل از حمیدی، ۱۳۸۲). بی گمان این اختلال زمینه ابتلا به مشکلات جدی، همانند اختلال شخصیت ضد اجتماعی ، مصرف مواد و ترک تحصیل را فراهم می سازد. اختلال سلوک، به طور قابل ملاحظه ای به کار کرد روانی و اجتماعی کودک و نوجوان در منزل، مدرسه و اجتماع آسیب می رساند. این الگوی رفتاری با آشفتگی های عاطفی جدی و سازش نایافتگی اجتماعی (هاوس ، ۱۹۹۹). رفتارهای پرخاشگرانه (کاز دین، ۱۹۸۷ )ضعف در عملکرد تحصیلی (میدوز و همکاران، ۱۹۹۴) عزت نفس پایین (اینگلاندر ، و همکاران، ۱۹۸۹)، نارسایی در مهارت اجتماعی کلامی و غیر کلامی (مائر و همکاران، ۱۹۹۸)، ناتوانی حل مساله (کازدین و همکاران، ۱۹۹۲) همراه گردیده و تصویر پیچیده ای از اختلال سلوک نمایان می سازد. اختلال سلوک یکی از اختلالات مهم و قابل توجه در دوران کودکی و نوجوانی است و یکی از فراوان ترین اختلالات روان پزشکی قابل تشخیص در کودکان می باشد(کازدین، ۱۹۸۷) میزان شیوع در نمونه های بدست آمده در پسرهای زیر ۱۸ سال ۸ / ۱ تا ۱۶ درصد و در دخترها ۸ / ۰ تا ۲/۹ درصد گزارش شده است(لوبر ، بورک ولاهی ، ویتنر و زرا، ۲۰۰۰) ۶۰ درصد نوجوانان ۱۳ تا ۱۸ ساله اظهار می کنند که بیش از یک نوع رفتار ضد اجتماعی انجام داده اند، رفتارهایی مانند سوء مصرف مواد، آتش افروزی، تخریب اموال عمومی با پرخاشگری (کارولین، ۱۹۹۵). در یک تقسیم بندی، متخصصان بالینی انواع اختلال سلوک یا دونوع شروع کودکی (قبل از ۱۰ سالگی) و نوع شروع نوجوانی متمایز می کنند (انجمن روان پزشکی آمریکا ۲۰۰۲ اختلال سلوک درجات مختلفی دارد، به طوری که موارد جدی تر، دستگیری و رفتار بزهکارانه پایدار را شامل می شوند و موارد خفیف اختلال، شیطنش، دروغ گویی جزیی، با شرارت گروهی را شامل می گردد تداوم این اختلال در اوایل تا اواسط نوجوانی، بسیار بالاست (لاهی ، لوبر، کوئی، اپل گیت ، شافر ، وادمن ، هارت ، مک برنت ، کانینو و برد ، ۱۹۹۸) ۶۰ درصد نوجوانان ۱۳ تا ۱۸ ساله اظهار می کنند که بیش از یک نوع رفتار ضد اجتماعی انجام داده اند، رفتارهایی مانند: سوء مصرف مواد، آتش افروزی، تخریب اموال عمومی با پرخاشگری. این آمار حاکی از شیوع نسبتا بالای این اختلال بویژه در پسران است با توجه به علائم این اختلال، بروز آن چالش های فراوانی را پیش روی والدین مدارس و متخصصان بهداشت روانی قرار داده و هزینه های گزافی را برای مبتلایان خانواده های آنان و نیز جامعه به همراه دارد(گورج و همکاران، ۱۹۹۴) دیدگاه ها و نظریه های مربوط به سیب شناسی این اختلال طیف وسیعی را در بر می گیرد، که در یک قطب آن نظریه های زیستی است و در قطب دیگر آن نظریه های روان شناختی می باشد. در رابطه با رویکرد زیستی می توان به میزان فعالیت ژن منو آمین اکسیداز ، دوپامین بتا هیدروکسیلاز و سطح اپی نفرین اشاره کرد (جافی ، کاسپای ، مافیت ، دوج ، راتر ، تیلور و تولی ، ۲۰۰۵). در مورد این رویکرد می توان به درمان دارویی اشاره کرد. از جمله این داروها می توان به محرک ها ، ضدافسردگی ها، ضداضطراب ها، ضدجنون ها و تثبیت کننده های خلق اشاره نمود(گری _دانوس ، کالز و پاتل ، ۲۰۰۸) اختلال سلوک بر اساسIV-IR – DSM عبارت است از الگوی تکراری و پایدار رفتاری که طی آن حقوق اساسی دیگران، موازین عمده اجتماعی اخلاقی متناسب با سن و با قوانین نقض می شوند که با بروز سه مورد یا بیشتر از ملاک های زیر ظرف ۱۲ ماه گذشته تظاهر می کند و حداقل یک ملاک ظرف ۶ ماه گذشته وجود داشته باشد، پرخاشگری نسبت به انسان ها و حیوانات قلدری، تهدید و ارعاب دیگران، مبل به درگیری فیزیکی با دیگران، استفاده از سلاح بلقوه آسیب زا مانند چماق، آجر، بطری شکسته، کارده اسلحه گرم، بی رحمی و قساوت فیزیکی نسبت به دیگران، سنگدلی فیزیکی نسبت به حیوانات، دزدی، ضمن مواجهه به دیگران، واداشتن اجباری دیگران به رابطه جنسی، تخریب اموال، ایجاد آتش سوزی از روی عمد، تخریب وسایل دیگران از روی عمد، طتقلب یا دزدی، ورود به عنف به مایملک دیگران (مثل خانه با ماشین و…)، دروغگویی عمدی برای کسب منافع با فرار از وظیقه، دزدی اشیای بی ارزش بدون مواجهه با قربانی۔ پاره ای از نشانه ها در ۶-۵ سالگی آغاز می گردند، اما آغاز واقعی آنها در اواخر دوره کودکی و یا اوایل دوره نوجوانی است که با افزایش سن و قرار گرفتن در دوره بزرگسالی به تدریج ناپدید می شوند. اما اینگونه نشانه ها در پاره ای از بزرگسالان تحول پیدا خواهد کرد و تمرخ روانی فرد را به شخصیت ضداجتماعی نزدیک می سازد (انجمن روان پزشکی آمریکا، ۱۹۹۴) اختلال سلوک در دوره کودکی و نوجوانی شایع است و یکی دیگر از اختلال های رفتار ایذائی است. تعریف DSM – IV – TR از اختلال سلوک روی رفتارهایی متمرکز است که به حقوق اساسی دیگران تجاوز و هنجارهای مهم اجتماعی را نقض می کنند، تقریبا تمام اینگونه رفتارها، غیر قانونی نیز هستند. رفتارهایی که نشانه ی اختلال سلوک به شمار می آیند باید مکرر و به اندازه کافی شدید باشند تا از آزار و اذیت و شیطنت هایی که در میان کودکان و نوجوانان شایع است فراتر برود. پرخاشگری و بی رحمی نسبت به مردم و حیوانات، صدمه زدن به امول و وسایل، دروغگویی و دزدی از جمله آن رفتارها است. سنگدلی، شرارت، و نداشتن احساس پشیمانی معمولا مشخصه این رفتارها است، و اختلال سلوک را یکی از ملاک های تاریخچه ای اختلال شخصیت ضد اجتماعی بزرگسالان می سازد. اختلال سلوک، شاید بیش از هر اختلال کودکی دیگر، براساس تائپر رفتار کودک بر مردم و محیط پیرامون تعریف می شود. مدارس، والدین، همسالان و نظام عدالت کیفری معمولا تعیین می کند که کدام رفتارهای برونی سازی سلوک غیر قابل قبول محسوب می شوند. مسئولان قانونی معمولا پیش نوجوانان و نوجوانان را دارای اختلال سلوک تشخیص می دهند، در حالیکه میشد آنها را بزهکاران نوجوان – اصطلاحی حقوقی، ته روان شناختی به شمار آورد. بسیاری از کودکان مبتلا به اختلال سلوک مشکلات دیگری هم دارند. سوء مصرف الکل نیز عموما به همراه اختلال سلوک وجود دارد. مطالعه جوانان پیتسبورگ بررسی طولی اختلال سلوک در پسران، رابطه ای قوی بین سوء مصرف مواد و اعمال بزهکارانه پیدا کرد. برای مثال، در میان کلاس هفتمی هایی که گزارش دادند ماری جوانا را امتحان کرده اند، بیش از ۳۰ درصد آن ها با سلاح به یک نفر حمله کرده بودند و ۴۳ درصد آن ها به ورود غیر قانونی به یک ساختمان اذعان کردندف کمتر از ۵ درصد کودکانی که گزارش دادند هیچ ماده ای مصرف نکرده اند، دست به این کارها زده بودند. تحقیقات نشان داده است که سبک رفتاری مستبدانه با بروز افسردگی، اضطراب، عدم کفایت اجتماعی، پیشرفت تحصیلی ضعیف، رفتار های بزهکارانه و مصرف مواد مخدر و اختلال سلوک رابطه دارد (مائیجسن، ۱۹۹۸). برخی پژوهش ها حاکی از آن است که اختلال سلوک مقدم بر مشکلات مصرف مواد است اما بافته های دیگر نشان می دهد که اختلال سلوک و مصرف مواد همزمان پدید می آیند و یکدیگر را تشدید می کنند (لوبر و همکاران، ۲۰۰۰)کایزنر ، دیشبون و پولین (۲۰۰۱) بیان می کنند که اختلالات رفتاری مخرب از تعامل ویژگی های آغازین کودکی مانند تکانشی بودن، تندخویی با ویژگی های نامطلوب کودک مانند تعارضات والدینی و مهارت۔ های ناکافی والدین ایجاد میشود. اضطراب و افسردگی در میان کودکان دچار اختلال سلوک شایع است، و برآورد همایندی آنها از ۱۵ تا ۴۵ درصد نوسان دارد(لوبر و کینان ، ۱۹۹۴، لوبر و همکاران، ۲۰۰۰).دختران مبتلا به اختلال سلوک در مقایسه با پسران دچار این اختلال، ممکن است بیشتر در معرض خطر دچار شدن به اختلال های همبودی، نظیر اضطراب، افسردگی، سوء مصرف مواد و ADHD باشند(لوبر و کینان، ۱۹۹۴). بازبینی مطالعات همه گیر شناسی نشان می دهد که اختلال سلوک نسبتا شایع است، واندازه شیوع از ۴ تا ۱۶ درصد میان پسران و ۲/ ۱ تا ۹ درصد در میان دختران متغیر است (لوبر و همکاران، ۲۰۰۰). موفیت (۱۹۹۳) این نظریه را مطرح کرده است که باید دو خط سیر متفاوت مشکلات سلوک، از هم متمایز شود.عده ای ظاهرا الگوی مداوم در مسیر زندگی رفتار ضد اجتماعی را به نمایش می گذارند، در سه سالگی شروع به نشان دادن مشکلات سلوک می کنند و تا ارتکاب تخلفات جدی در بزرگسالی پیش می روند. دیگران محدود به نوجوانی» هستند آنها در طی نوجوانی در گیر سطوح بالای رفتار ضد اجتماعی می شوند، و در بزرگسالی به سبک زندگی غیر بیمار گون باز می گردند. موفیت مطرح کرد که نوع محدود به نوجوانی رفتار ضد اجتماعی نتیجه شکاف بالندگی بین رشد جسمی نوجوان و فرصت او برای بر عهده گرفتن مسئولیتهای بزرگسالی و به دست آوردن پاداش هایی است که معمولا چنین رفتاری به دنبال دارد. شواهدی وجود دارد که این تمایز را تایید می کند. برای مثال، کودکان مبتلا به نوع مداوم در مسیر زندگی اختلال سلوک، شروع زودهنگام رفتار ضد اجتماعی را که در طی نوجوانی ادامه می یابد، به نمایش می گذارند، و این کودکان مشکلات همانند دیگری مانند پیشرفت تحصیلی پایین، نقایص عصبی- روان شناختی و ADHD دارند (موفیت و کاسپی ، ۲۰۰۵). شواهد دیگر، این عقیده را که کودکان مبتلا به نوع مداوم در مسیر زندگی نقایص عصبی۔ روان شناختی و آسیب های روانی خانوادگی شدید تری دارند تایید می کند و این یافته ها در فرهنگ های مختلف تکرار شده است (هینشاو و لی ، ۲۰۰۳).تشخیص اختلال سلوک برای افراد بالاتر از ۱۸سال فقط زمانی ارائه می شود که وضعیت رفتاری فرد در بر گیرنده ملاک های اختلال شخصیت ضد اجتماعی نباشد. این در حالی است که برای افراد زیر ۱۸ سال تشخیص اختلال شخصیت ضد اجتماعی گذاشته میشود(سادوک و سادوک، ۱۳۸۹).رفتار های این کودکان می تواند به صورت کله شقی، خشونت جسمی و رفتار بی رحمانه نسبت به همسالان تظاهر نماید. چنین کودکانی ممکن است متخاصم، بددهن، گستاخ و بی اعتنا بوده و نسبت به بزرگتر ها رفتار منفی نشان دهند. دروغ گویی متسمر، فرار مکرر از خانه، ولگردی، دزدی، خشونت فیزیکی، رفتار جنسی

مشخصات
  • جنسیت زن
  • وابسته به کلینیک
  • تجارب / مهارت ها
  • دانشگاه دانشگاه اصفهان
  • رشته تحصیلی روانشناسی بالینی
  • گواهینامه ها
  • پست های مدیریتی
  • مقطع تحصیلی کارشناسی ارشد
  • کلمات کلیدی مائده نخکوب روانشناس، مائده نخکوب مشاور، مائده نخکوب روان درمانگر، مائده نخکوب روانپزشک، مائده نخکوب متخصص اعصاب و روان، مائده نخکوب روانسنج
تخصص ها
  • روان‌شناسی بالینی
تصویر
مائده نخکوب
روانشناس بالینی و فردی
(4)

E-Teb.com © Copyright 2016 روانشناس یا روانپزشک. تمامی حقوق محفوظ است.

دکتر - مشاوره خانواده - پزشک - مشاوره آنلاین - شماره دکتر