منو
X

تصویر
مجید امیدی
مشاور کودک
(4)
آمار این متخصص
(4) رای
80%

دقت

0%

مفید بودن

0%

دانش و مهارت

80%

رفتار بالینی

60%

وقت شناسی

60%

هزینه اقتصادی

توضیحات پروفایل
  

مجید امیدی هستم، فارغ التحصیل روانشناسی کودکان استثنایی در مقطع کارشناسی ارشد از دانشکده علوم تربیتی و روانشناسی دانشگاه شیراز در سال ۱۳۸۷، پایان نامه ی اینجانب تحت عنوان “بررسی رابطه محتوای خانواده و کیفیت زندگی والدین دانش آموزان ناتوان ذهنی خفیف” می باشد که در ادامه بخشی از آن را مطالعه می کنید:

دانشگاه شیراز

دانشکده علوم تربیتی و روان شناسی

پایان نامه کارشناسی ارشد در رشته روان شناسی و آموزش کودکان کودکان استثنایی

عنوان:

بررسی رابطه محتوای خانواده و کیفیت زندگی والدین دانش آموزان ناتوان ذهنی خفیف

استاد راهنما:

مجید امیدی

استاد راهنما:

دکتر شهلا البرزی

بهمن ۱۳۸۷

فهرست مطالب

عنوان

فصل اول

کلیات

مقدمه

بیان مسأله

اهداف پژوهش

ضرورت و اهمیت تحقیق

تعاریف عملیاتی متغیرهای تحقیق

کیفیت زندگی

محتوای خانواده

ناتوانی ذهنی

مروری بر تحقیقات پیشین

کیفیت زندگی

نظریات کیفیت زندگی

نظریه نیازهای انسانی

نظریه شاخصهای عینی

نظریه شاخص های ذهنی

مدل های روانشناختی

مدل های سلامت اجتماعی

همبستگی اجتماعی و سرمایه اجتماعی

مدلهای ایدئوگرافیک یا فرد نگر

نظریه کیفیت زندگی ژان

نظریه ونهون

نظریه کلی کیفیت زندگی

نظریه ادراکی فرانس

مدل اسکالاک

نظریه کامینز

جمع بندی نظریات و مدل های کیفیت زندگی

خانواده

مدل مدور ترکیبی السون

مدل محتوا و فرایندهای خانوادگی

ناتوانی ذهنی

تحقیقات پیشین

کیفیت زندگی و متغیرهای دموگرافیک

جمع بندی و نتیجه گیری

کیفیت زندگی مراقبان افراد با نیازهای خاص

کیفیت زندگی مراقیان افراد ناتوان ذهنی

جمع بندی

سئوالات تحقیق

روش تحقیق

جامعه آماری

نمونه و روش نمونه گیری

ابزار تحقیق

شاخص بهزیستی فردی – فرم بزرگسالان

مقیاس محتوای خانواده

نحوه اجرای تحقیق

روش آماری

نتایج و یافته های تحقیق

گزارش توصیفی محتوای خانواده

کیفیت زندگی

آمار استنباطی

بحث و نتیجه گیری

نتیجه گیری و کاربرد نتایج

محدودیت های تحقیق

پیشنهادات

منابع

چکیده:

در دو دهه اخیر مفهوم کیفیت زندگی موضوعی با اهمیت در زمینه های روانی- تربیتی، آموزش ویژه، مراقبت فیزیکی و رفتاری، خدمات اجتماعی (ناتوانی ها و سالمندان و خانواده ها شناخته شده است. هدف از پژوهش حاضر بررسی رابطه میان محتوای خانواده و کیفیت زندگی والدین دانش آموزان ناتوان ذهنی خفیف بود. افراد شرکت کننده در این پژوهش مشتمل بر ۲۹۰ نفر از والدین دانش آموزان ناتوان ذهنی خفیف بودند که از طریق نمونه گیری خوشه ای از بین والدین دانش آموزان ناتوان ذهنی مدارس آموزش پذیر مقطع ابتدایی شهر شیراز انتخاب گردیدند، والدین شرکت کننده دو پرسشنامه محتوای خانواده (سامانی، ۲۰۰۵) و مقیاس بهزیستی ذهنی فرم بزرگسال (تیم بین المللی کیفیت زندگی، ۲۰۰۶) را تکمیل نمودند. پرسشنامه محتوای خانواده شامل رضایت از درآمد، تحصیلات، شغل، همسایگی و سلامت پود و کیفیت زندگی نیز شامل ابعاد استاندارد زندگی، سلامت شخصی، موفقیت در زندگی، روابط شخسی، امنیت شخصی، ارتباط با جامعه، تامین آینده (آسایش آینده) و معلویت مذهب بود، روایی فر در مقیاس از طریق همسانی درونی و پایایی آنها از طریق آلفای کرونباخ و بازآزمایی احراز گردیده، شتابی ضریب همبستگی نشان ثاد که رابطه مثبت و معنی داری میان محتوای خانواده و کیفیت زندگی والدین ناتوان تجلی خفیف وجود دارد ( ۵۲/۰ =r 01 / ۰>P). همچنین نتایج رگرسیون گام به گام نشان داد که متغیرهای رضایت از شغل، رضایت از همسایگی، رضایت از درآمد و رضایت از تحصیلات به ترتیب بیشترین میزان پیش بینی کنندگی کیفیت زندگی والدین را داشتند. با استفاده از تحلیل واریانس یکطرفه مشخص شد که بین سطوح شغلی والدین و کیفیت زندگی نیز تفاوت معناداری به نفع گروه شغلی بالا وجود دارد. در زمینه سطوح تحصیلی والدین نتایج تحلیل واریانس یکطرفه تفاوت معناداری بین سطوح تحصیلی و کیفیت زندگی والدین نشان نداد. نتایج تحقیق مورد بحث و بررسی قرار گرفت و محدودیت های پژوهش و پیشنهادات برای تحقیقات آئی نیز ارائه گردید.

کلید واژه ها: کیفیت زندگی، محتوای خانواده، ناتوانی ذهنی، والدین

فصل اول:

مقدمه:

مفهوم کیفیت زندگی از دیر باز مورد توجه دانشمندان بوده است. ارسطو خوشحالی و خوشی را نوع خاصی از فعالیت حقیقی روح آدمی می دانست. به نظر ارسطو خوشحالی رحمتی است که خداوند به انسان عطا می کند. بنابراین یک فرد خوشحال و خوش، هم خوب زندگی می کند و هم کارهایش را به خوبی و درستی انجام می دهد (کئون ، ۱۹۴۷ به نقل از ژان ، ۱۹۹۲)، در فرهنگ دور و دراز چین این مفهوم به خوبی در هنر، ادبیات، فلسفه و پزشکی سنتی این دیار به چشم می خورد، مفهوم کیفیت زندگی در چین به دو اصل بر می گردد که آنها را اصطلاحا یین و یانگ مینامند، که، امکان زندگی سالم و متنوع را به خوبی فراهم می آورند. تمایز این دو مفهوم درست همان تمایزی است که می توان بین معانی تندرستی و بیماری قائل شد. بر اساس روش های اندیشیدن در چین، زمانی می توان یک زندگی با کیفیت داشت که بتوان بین بین و پانگ تعادل برقرار کرد. به علاوہ انسان باید بین مادیات و معنویات تعادل برقرار کند یعنی در همان حال که با پای خود بر روی زمین گام بر می دارد ذهن او باید بتواند در عالم معنا سیر کند و در صورت تعادل و هماهنگی این دو اصل است که فرد می تواند از یک زندگی طولانی و مالی برخوردار شود (ژان، ۱۹۹۲). در دو دهه اخیر مفهوم کیفیت زندگی موضوعی با اهمیت در تحقیقات روائی- تربیتی، آموزشی، آموزش وبژه، مراقبت (فیزیکی و رفتاری، خدمات اجتماعی (ناتوانی ها و سالمندان و خانواده ها تردیده است (اسکالاک ۲۰۰۴).امروزه مفهوم کیفیت زندگی شامل سه شاخه اصلی اقتصادی، پزشکی و علوم اجتماعی می باشد.. که هر کدام از این شاخه ها نظم خاص خود را دارد (کامینز ، ۲۰۰۵). گرایش ناتوانی ذهنی جزئی از شاخه علوم اجتماعی می باشد که مدل پزشکی را در برابر چارچوب فلسفی مراقبت و سازگاری مانند: تفکرات بشر دوستانه ای همچون عادی سازی، ارزش گذاری نقش های اجتماعی و توانمند سازی کنار گذاشته است. در واقع می توان اینگونه بیان کرد که شاخه علوم اجتماعی که در برابر مدل پزشکی قرار دارد مشکلات و موانع موجود را تغیر ناپذیر و پایا نمی بینند بلکه به تفاوت ها توجه کرده و انعطاف بیشتری دارند. (ولفنزبرگر ، ۱۹۷۲، به نقل از کامینز ۲۰۰۵)، کیفیت زندگی در شاخه اجتماعی در حال جدا شدن از شاخه پزشکی می باشد که این جدا سازی در حال رشد، عامل مهمی است که اجازه پیشرفت در پایه های نظری کیفیت زندگی، را فراهم می کند زولفنزبرگر ، ۱۹۷۲ به نقل از کامینز ۲۰۰۵). همچنین با استفاده از جهت گیری علوم اجتماعی، نظریه ها در زمینه ناتوانی ذهنی قادراند هم پیشرفت ثابتی در فهم سازه کیفیت زندگی به وجود آورند و هم برای متخصصان این زمینه ایجاد آگاهی کنند، در واقع طبق نظر کامینز (۲۰۰۵) می توان اینگونه بیان کرد که جدا سازی مفاهیم کیفیت زندگی از پزشکی شرایط رشد و پیشرفت را در این زمینه فراهم می کند.مفهوم کیفیت زندگی برای افراد ناتوان از زمانی مورد توجه قرار گرفت که جریان عادی سازی ، موسسه زدایی و ورود افراد ناتوان به جامعه، به صورت هدف بیان گردید (اسکالاک، ۱۹۹۶). تغییرات حاصل، این بیلش را به وجود آورد که افراد قادرند از زندگی شان لذت ببرند و کیفیت زندگی شان را افزایش دهند. بنابراین مفهوم کیفیت زندگی در زمینه ناتوانی با افزایش خدمات انسانی به افراد ناتوان رشدی ارتباط داشته است (بیات، ۲۰۰۵). .تاریخچه کیفیت زندگی در بخش ناتوانی های ذهنی نیز به اواخر دهه ۱۹۷۰ بر می گردد ( براون و براون، ۲۰۰۵ اسکالاک، ۲۰۰۴). امروزه نقش حساس مراقبان افراد ناتوان در خصوص حمایت و نگهداری این افراد به صورت مشخصی معلوم شده است (پتی، آماتو، باتاگلیا، پیتارو، راسو، سولارو، تروجانو ، ۲۰۰۷)، مطالعات کیفیت زندگی خانواده این افراد ریشه در توجه به کیفیت زندگی فرزندان آن ها دارد. (پارک و همکاران، ۲۰۰۳ برون و برون، ۲۰۰۵). مخصوصا خانواده های افراد ناتوان همیشه در مورد محل نگهداری افراد ناتوان ذهنی نگران بوده و هستند (سلتزر ، ۱۹۹۲).خانواده از دیر باز در بر گیرنده ساختار اجتماعی اساسی برای همه افراد انسانی بوده است. دانش ما در مورد خانواده و ارتباط بین اعضای خانواده و دیگر افراد جامعه و ساختار محیط زندگی از میان چندین رشته مانند فلسفه، تاریخ، زیست شناسی، و اخیرا بیشتر جامعه شناسی، مردم شناسی، فلسفه حقوق و روانشناسی گسترش پیدا کرده است (ترنبال، برون و ترنبال، ۲۰۰۴).مطالعات اولیه در زمینه خانواده افراد را به عنوان عضوی از خانواده مورد بررسی قرار می دادند. بدین معنا که فرد را به تنهایی مد نظر قرار می دادند (کوت و والاندر ،۲۰۰۱). سپس نظریه ها در مورد خانواده گسترش پیدا کردند و ارتباط متقابل بین والد- فرزند را نیز شامل شدند (کریتر و لرنر ، ۱۹۸۹؛ اسکنی وایند ، ۱۹۸۹: به نقل از کوت و والاندر، ۲۰۰۱). در ابتدا چنین تصور می شد که رابطه بین والد. فرزند به صورت خطی است و به این صورت که والدین بر فرزندان تأثیر گذار هستند) سپس دیدگاه به سمت ارتباط متقابل تغییر کرد، ارتباط متقابل بر این بنا شده است که هر یک از اعضای خانواده می تواند بر سایر اعضای خانواده تأثیر بگذارد که در این دیدگاه خانواده به صورت یک نظام جامع نگریسته می شود (کوت و والاندر، ۲۰۰۱). خانواده کودک ناتوان به عنوان یک نهاد اجتماعی مهم که کودک عضوی از آن است در تحول ساخت های شناختی، اجتماعی و عاطفی کودک نقش بسزایی را ایفا می کند. خانواده به عنوان محیطی که کودک ناتوان ذهنی بیشتر وقت خود را در آن می گذراند پایگاه مهمی از سوی متخصصان تلقی می شود ( ابراهیمی و سامانی ۱۳۷۷) مطالعه کیفیت زندگی خانواده افراد ناتوان امری پیچیده می باشد، چرا که از زمانی که خانواده افراد ناتوان با مشکل ناتوانی فرزندشان روبرو می شوند مشکلات و فشارهایی متفاوت را تجربه می کنند،. که ممکن است بر بهزیستی و کیفیت زندگی خانواده آن ها تاثیر بگذارد. به عنوان مثال وقتی که کودکی با ناتوانی متولد می شود خانواده با نوعی انتقال پیچیده در رابطه با مراقبت از بچه ناتوان، برای دوره ای طولانی روبرو می گردد. اعضای خانواده باید با نیازهای جدید مانند نیاز به دارو و درمان فرد ناتوان خود را سازگار کنند و با برچسب داشتن بچه ای با ناتوانی رشدی یا فیزیکی زندگی کنند. خانواده ها مجبور هستند که نسبت به تغیرات انعطاف داشته باشند (نقش های جدیدی را تعریف کنند، و اگر لازم است ایجاد کنند). خانواده ها ممکن است با مشکلات عاطفی زیادی که همراه با ناتوانیش می آید مانند روبرو شدن با نیازهای مالی جدید در رابطه با داروه درمان، و تجارب آموزش ویژه که از جمله نیازهای کسانی است که از افراد ناتوان مراقبت می کنند روبرو گردند. این مسئله که خانواده ها چگونه به حضور یک فرد ناتوان در خانواده پاسخ می دهند به، عواملی از قبیل: ویژگی های خانواده، مانند شکل و اندازه خانواده، زمینه فرهنگی خانواده وضعیت اجتماعی اقتصادی خانواده، مکان جغرافیایی که خانواده در آن قرار دارد، ویژگی های شخصی هر یک از افراد و چالش های ویژه ای که ممکن است خانواده داشته باشد بستگی دارد (ترنبال و ترنبال، ۱۹۹۷). به علاوه ویژگی های کودک ناتوان، شامل طبیعت و شدت ناتوانی، و سن و سطح عملکرد فرزند در راه هایی که خانواده نسبت به فرزند ناتوان عکس العمل نشان دهد تاثیر گذار می باشد، چرخه مقابله خانواده و سلامت کلی همچنین بر واکنش خانواده ها نسبت به ناتوانی اثر گذار است، ممکن است خانواده از قبل نیز مسائلی مانند قفر و غیره داشته باشد که بر هم انباشته شده و بر خانواده در چگونگی برخورد با ناتوانی فرزند موثر باشد (تریال و ترنبال ،۱۹۹۷). با توجه به عوامل چندگانه مشارکت کننده و تعامل این عوامل با یکدیگر تحقیقات در زمینه کیفیت زندگی کودکان ناتوان بسیار پیچیده می شود چرا که باید اثر همه این متغیرها اندازه گیری شود (بیات ۲۰۰۵)

بیان مساله

کیفیت در لغت به معنای چگونگی ، حالت و وضعی که در چیزی حاصل باشد (دهخدا، ۱۳۷۳). سازمان بهداشت جهانی (۱۹۹۶) کیفیت زندگی را ادراک افراد از موقعیتشان در بستر فرهنگی و نظام های ارزشی که در آن زندگی می کنند و در ارتباط با اهداف، انتظارات، و نیازهایشان می داند. طبق نظر اسکالاک (۲۰۰۴) مطالعه کیفیت زندگی پیرامون چهار محور به قرار زیر تحول یافته است:

١-تغییر عقیده از اینکه تنها پیشرفتهای علمی، پزشکی و تکنولوژیکی می توانند به تنهایی موجب بهبود زندگی شود به این سمت که بهزیستی فردی، خانوادگی، اجتماعی و جامعه از ترکیب این پیشرفت ها همراه با ارزش ها، ادراکات و شرایط محیطی به وجود می آیند.

٢- محور منطقی دوم جریان عادی سازی می باشد که بر خدمات جامعه محور برای اندازه گیری نتایج زندگی فردی در جامعه تاکید می کند.

۳- افزایش توانمندی مصرف کننده خدمات به علت جنبش های حقوق مدنی و تاکید بر برنامه – های فرد محور، پیامد های شخصی و خود فرمائی

۴- تغیرات جامعه شناختی که جنبه های ذهنی یا ادراکی کیفیت زندگی و ویژگی های فردی و خصوصیات شخصیتی افراد را شامل می شود.

وردوگو، اسکالاک، کپت و استنکلیف (۲۰۰۵) کیفیت زندگی را به عنوان مفهومی که شرایط مطلوب فرد را در ارتباط با هشت بعد اصلی کیفیت زندگی بعثی بهزیستی عاطفی ، روابط بین فردی ، بهزیستی مادی ، رشد فردی ، بهزیستی فیزیکی ، خود فرمائی ، شمول اجتماعی ، و حقوق را منعکس می کنند تعریف کرده اند. فلس و پری (۱۹۹۶ به نقل از کوت و والاندره ۲۰۰۲). کیفیت زندگی را به صورت بهزیستی کلی که شامل ارزیابی عینی و ذهنی ، بهزیستی فیزیکی، مادی، اجتماعی و عاطفی همراه با میزانی از فعالیت ارادی، که همراه با ارزشهای شخصی می باشد تعریف می کنند. کیفیت زندگی مفهومی چند بعدی و غیر شفاف می باشد، و به صورت عمومی نقطه پایانی در ارائه خدمات می باشد. (برون، باولینگ و فلاین ۲۰۰۴). در گذشته کیفیت زندگی شامل در آمد، استخدام، خانه، تحصیلات. و دیگر جنبه های زندگی مانند وضعیت محیطی می شد. اما اکنون مرتبط با ادراکات، کیفیت زندگی کلی، تجارب و ارزش های فردی، می باشد، و شاخص های نزدیک به آن بهزیستی، شادی و رضایت از زندگی می باشد. (برون، باولینگ و فلاین، ۲۰۰۴) در واقع ارائه تعریفی قابل قبول به طور عام از کیفیت زندگی با تنظیم شاخص هایی برای اندازه گیری و ارزیابی آن دشوار است زیرا این مفهوم علاوه بر رساندن شرایط عینی، نمایانگر احساسات درونی و ذهنی هم است (رخشنده رو و غفاری، ۱۳۸۱). با این وجود آشنایی با عوامل تأثیر گذار بر کیفیت زندگی می تواند در شناخت بهتر این مفهوم مفید واقع شوند.گرهاردستین (۱۹۹۷) بیان می دارد که علاقه و پیشینه اجتماعی – اقتصادی و داشتن اهداف و تمایلات مشابه، سلامت روان والدین، سن و فرزندان بر کیفیت زندگی والدین اثر گذار هستند. همچنین ارت گرافتز، میلر، ورنبرگ و فوکس (۲۰۰۱) معتقدند که فقدان تحصیلات، پول، کار،

مشخصات
  • جنسیت مرد
  • وابسته به کلینیک
  • تجارب / مهارت ها
  • دانشگاه دانشگاه شیراز
  • رشته تحصیلی روانشناسی کودکان استثنایی
  • گواهینامه ها
  • پست های مدیریتی
  • مقطع تحصیلی کارشناسی ارشد
  • کلمات کلیدی مجید امیدی روانشناس، مجید امیدی مشاور، مجید امیدی روان درمانگر، مجید امیدی روانپزشک، مجید امیدی متخصص اعصاب و روان، مجید امیدی روانسنج
تخصص ها
  • روان‌شناسی کودکان استثنایی
تصویر
مجید امیدی
مشاور کودک
(4)

E-Teb.com © Copyright 2016 روانشناس یا روانپزشک. تمامی حقوق محفوظ است.

دکتر - مشاوره خانواده - پزشک - مشاوره آنلاین - شماره دکتر