محمد خیرالهی هستم، فارغ التحصیل مشاوره خانواده در مقطع کارشناسی ارشد از دانشکده علوم تربیتی و روانشناسی دانشگاه علامه طباطبائی، پایان نامه ی اینجانب تحت عنوان “مقایسه رابطه سطوح تنیدگی و رضایت زناشویی در والدین کودکان عقب مانده ی ذهنی با والدین کودکان عادی در شهرستان بناب” می باشد که در ادامه بخشی از آن را مطالعه می کنید:

دانشگاه علامه طباطبایی

دانکده علوم تربیتی و روان شناسی

پایان نامه کارشناسی ارشد در رشته مشاوره خانواده

عنوان:

مقایسه رابطه سطوح تنیدگی و رضایت زناشویی در والدین کودکان عقب مانده ی ذهنی با والدین کودکان عادی در شهرستان بناب

استاد راهنما:

دکتر فرنگیس کاظمی

استاد مشاور:

دکتر معصومه اسماعیلی

دانشجو:

محمد خیر الهی

فهرست مطالب

عنوان

فصل اول: کلیات پژوهش

مقدمه

بیان مساله

اهمیت و ضرورت پژوهش

هدف های پژوهش

فرضیه های پژوهش

متغیرهای پژوهش

تعریف واژه ها و اصطلاحات پژوهش

فصل دوم : ادبیات و پیشینه پژوهش

مقدمه

تنیدگی

منابع تنیدگی

دیدگاه های نظری تبیین تنیدگی

تنیدگی والدینی

الگوی تنیدگی والدینی

عوامل اثرگذار بر تنیدگی

شیوه های سنتی و جدید در پیشگیری از تنیدگی

عوامل درون خانوادگی تنیدگی

عوامل برون خانوادگی تنیدگی

رضایت زناشویی

عوامل موثر بر رضایت زناشویی

نظریه های مربوط به رضایت زناشویی

واکنش های مربوط به نارضایتی زناشویی

تنیدگی و رضایت زناشویی

عقب ماندگی ذهنی کودک

تعریف

طبقه بندی

پیشگیری

والدین و کودک عقب مانده ذهنی

مروری بر پژوهش های داخلی

مروری بر پژوهش های خارجی

فصل سوم: روش شناسی

مقدمه

نوع و روش پژوهش

جامعه آماری

نمونه پژوهش و روش نمونه گیری

روش جمع آوری اطلاعات

روش تجزیه و تحلیل داده ها

فصل چهارم : تجزیه و تحلیل اطلاعات

مقدمه

توصیف داده ها

تحلیل داده ها

فصل پنجم : بحث و نتیجه گیری

مقدمه

بحث و نتیجه گیری

محدودیت های پژوهش

پیشنهادات

فهرست منابع

منابع فارسی

منابع خارجی

چکیده

خانواده هایی که از کودک عقب مانده اشان مراقبت می کنند با مسایل و مشکلات بسیاری روبرو هستند. این مسایل با میزان عقب ماندگی کودک ، معلولیت جسمی و هیجانی همراه با آن ، ارزش ها ، علایق و شرایط محبعلی دیگر اعضای خانواده متفاوت است . نظر به اهمیت این موضوع، این مطالعه به منظور مقایسه ی رابطه کی سطوح تنیدگی والدینی و رضایت زناشویی در والدین کودکان عقب مانده ی ذهنی و عادی انجام گرفت .در این پژوهش ۳۰ نفر از والدین دارای کودک عقب مانده ذهنی با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس و۳۰ نفر از والدین دارای کودک عادی به صورت تصادفی انتخاب شده و با استفاده از پرسشنامه های رضایت زناشویی و شاخص میزان تنیدگی مورد مطالعه قرار گرفتند. برای تحلیل فرضیه اصلی از آزمون رگرسیون چند متغیری و برای تحلیل فرضیه های فرعی از آزمون t گروه های مستقل و همبستگی پیرسون استفاده شد. نتایج پژوهش نشان می دهد، بین سطوح تنیدگی و رضایت زناشویی در بین والدین هر دو گروه رابطه وجود دارد و والدین کودکان عقب مانده ی ذهنی سطوح تنیدگی بیشتری را تجربه می کنند. با توجه به نتایج پژوهش تنها ٪۴ / ۱۱ از تغییرات متغیر ملاک (رضایت زناشویی) به وسیله متغیر سطوح تنیدگی تبیین می شود و بین مقیاس های تنیدگی و رضایت زناشویی همبستگی منفی وجود دارد.

کلیدواژه ها : سطوح تنیدگی، رضایت زناشویی، عقب ماندگی ذهنی

مقدمه:

سیستم خانواده در زمره ی مهمترین سیستم های اجتماعی است که بر اساس ازدواج بین دو جنس مخالف شکل می گیرد. حفظ و تداوم خانواده از اهمیت زیادی برخوردار است. خانواده به عنوان واحد اجتماعی کانون رشد و تکامل، التیام و شفادهندگی و تغییر و تحول آسیب ها و عوارض است که هم بستر شکوفایی و هم بستر فروپاشی روابط میان اعضایش می باشد. اهمیت خانواده سالم در اینجاست که از طرفی برای زن و مرد موجبات تبادل فکر و اندیشه در آن فراهم می شود و از سویی دیگر این امکان فراهم است که افراد خانواده با توجه به کارایی و توانمندی های خود در مورد مسائل مشترک تصمیم بگیرند(شعاع کاظمی، سیف، ۱۳۸۹).رضایت زناشویی یکی از مهمترین ملاک های عملکرد سالم خانواده می باشد(گریف، ۲۰۰۰ ، به نقل از ایماننژاد ، ۱۳۸۸)، رضایت زناشویی احساس عبنی خشنودی، رضایت و لذت زن و شوهر از تمامی روابط خود می باشد (الیس “، ۱۹۸۹، به نقل از ایمان نژاد، ۱۳۸۸) رضایت زناشویی به عنوان مساله حباتی حاصل خشنودی و به عبارت دیگر سازگاری و هماهنگی زن و شوهر در ابعاد مختلف زندگی مشترک است. با این وجود شواهد فراوانی گویای این مساله اند که زوجین در جامعه کنونی در برقراری و حفظ روابط صمیمانه و نزدیک با مشکلات و ناهماهنگی هایی مواجه هستند (گوگل، ۱۳۸۵). عوامل متعددی بر رضایت زناشویی دخیل است که می توان به سوابق تربیتی و خانوادگی (خانواده نخست ای سلامت جسمانی، سلامت هیجانی، سن ازدواج، ویژگی های شخصیتی، مسائل مالی، خانواده و دوستان، مهارتهای ارتباطی، نقش های مساوات طلبی، جهت گیری های مذهبی و نگرش های مشترک، روابط جنسی، احساس تنهایی، عواطف متقی و تنیدگی اشاره کرد (صداقت، ۱۳۸۲).درباره رضایت از زندگی زناشویی و عوامل موثر در آن دو جنه وجود دارد. یکی عقل درون فردی موثر بر زندگی زناشویی است که مورد توجه و پذیرش روان تحلیل گران می باشد و دیگری مسائل بین فردی موثر بر رضایت از زندگی زناشویی است که مورد توجه روان درمانگران رفتاری می باشد. رضایت از زندگی زناشویی برای تامین سلامت و بهداشت روانی ضروری می باشد و پشتوانه تیرومندی برای مقابله با مشکلات پیشرو در زندگی می باشد (نجاتی، ۱۳۸۹).با توجه به موارد مطرح شده ، تنیدگی یکی از عوامل موثر بر رضایت زناشویی است که هم بر والدین تاثیر می گذارد و هم بر فرزندان کازدین و ویتلی (۲۰۰۳) دریافتند که تنیدگی والدینی روش های تشبیهی آنها را تحت تاثیر قرار می دهد بطوریکه مستقیما رفتار مقابله ای و پرخاشگرانه کودک را افزایش می دهد. اغلب در اثر گذر زمان این احساس ناکافی بودن در مورد والدگری به سایر بخش های خصوصی زندگی و روابط زناشویی نیز گسترش می یابد. بسیاری از مادران که تمام وقت خود را با کودک سپری می کنند علائم بالینی افسردگی از خود نشان می دهند و گاهی هم در نشان دادن احساسات خود دچار شرم و گناه می شوند( کازدین و وینلی۲۰۰۳، به نقل از روشن بین، ۱۳۸۶).از طرفی داشتن کودکی با عقب ماندگی ذهنی باعث بحران و کمتر ظاهر شدن در فامیل می شود و اغلب باعث جدایی والدین می گردد . تئوری عمومی سیستم ها به این موضوع توجه دارد که خانواده یک گروه به هم پیوسته است ، هنگامی که بحران تعادل این سیستم را به هم بزند ، این گروه ضعیف می شود . اثرات کودکان بیمار یا ناتوان و عقب مانده در سیستم خانواده می تواند زیاد باشد. مسئولیت های مالی ، اختلال در زندگی زناشویی ، ایزوله اجتماعی و کاهش زمانی که والدین می توانند با کودکان سالم خود باشند. به عنوان تنش زا در خانواده ها شناخته شده است( ایلالی ، اسماعیلی، ۱۳۷۶). تحقیقات مختلف نشان می دهد که میزان سلامت روانی و کیفیت زندگی والدین با شدت معلولیت حرکتی و رفتارهای ناسازگارانه کودکانشان رابطه دارد که خود معلولیت از جمله عوامل تنش زا در زندگی زناشوییاست (شریفی، ۱۳۸۶).آمار طلاق که معتبر ترین شاخص آشفتگی زناشویی است تشانگر آن است که رضایت زناشویی به آسانی قابل دست یابی نیست (یوسفی و همکاران، ۱۳۸۹). افزایش روز افزون متقاضیان طلاق و مراجعه به مراکز مشاوره حاکی از اهمیت و لزوم بررسی علل زیر بنایی فقدان رضایت زناشویی بروز تعارض و مشکلات می باشد. از طرفی مطالعات انجام شده حاکی از استرس فزاینده ای است که خانواده های دارای کودک عقب مانده ذهنی را درگیر می کند، که از آن جمله می توان به عدم سلامت، کندی رشد نیاز به امکانات ویژه اعم از مراقبت جسمی و درمانی و آموزشی با مشکلات خانوادگی شامل سرخوردگی ها، آرزوها و رویاهای بر باد رفته، تحمل صحبت های دیگران، احساس خجالت و پنهان کردن کودک ، محدودیت فعالیت های خانواده ، مسائل مالی و … اشاره کرد که همگی موجب وارد آمدن فشار و استرس روی خانواده خصوصا مادر شده است. بعلاوه خانواده یک نظام اجتماعی است که اختلال در هر یک از اعضا آن می تواند کل نظام خانواده را مختل کند و منتج به بروز مشکلات جدید در خانواده شود و یا موجب تشدید عقب ماندگی و مشکلات گوناگون کودک شده و او را از داشتن یک محیط سالم برای رشد بهینه محروم و در واقع یک چرخه معیوب را ایجاد کند . بنابر این آگاهی از علل اساسی فقدان رضایت زناشویی و بررسی میزان تاثیر گذاری این علل و شناخت تنیدگی والدینی و تعیین میزان اثر سطوح مختلف آن می تواند راه کارهای مناسب و مفیدی برای خانواده های مشکل دار و افرادی که قصد ازدواج دارند فراهم سازد. با ارتقای سطح رضایت زناشویی، افراد جامعه با آرامش خاطر بیشتر به رشد و تعالی و خدمات اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی و … خواهند پرداخت و خانواده ها نیز از این پیشرفت سود خواهند برد. از این رو ضروری است عوامل موثر بر رضایت زناشویی و میزان تاثیر این عوامل از جمله تنیدگی مورد بررسی قرار گیرد.

بیان مسئله

رضایت زناشویی نشانگر استحکام و کارایی خانواده است. خانواده و جامعه سالم از پیوند های آگاهانه و ارتباطات سالم و بالنده ی زوجین شکل می گیرد. چنانچه پا به خانوده از استحکام لازم برخوردار نباشد تبعات منفی آن نه تنها برای خانواده بلکه برای کل جامعه خواهد بود. والدگری به عنوان یکی از مهمترین وظایف انسان ، فرایندی است که با همه وسعتش به یکباره از را می رسد در حالیکه افراد برای آن کوچکترین آموزشی ندیده اند. در گذار به وضعیت والدینی، والدین در وضعیت روانی خاصی قرار می گیرند و اغلب آنها کم و بیش دچار استرس با تنیدگی می شوند ( علیزاده، ۱۳۸۰).پژوهش های زیادی نشان داده اند که تنیدگی خود را در رفتارهای نامناسب و ناشیانه نشان می دهد. والدین با سطوح بالای تنیدگی ممکن است توانایی خود را به منظور مراقبت از بچه ها به شیوه ای گرم و پاسخگو و کار آمد از دست بدهند که این به نوبه ی خود بر سلامت و بهزیستی کودکان اثر می گذارد( پوما ،۲۰۰۷).تحقیقات متعددی نشان می دهد که رضایت از زندگی زناشویی بر سلامت روانی افراد تاثیر مهمی دارد.در تحقیقات اولسون و همکاران (۱۹۸۹) رابطه بین رضایت از زندگی زناشویی و استرس بین ۴۰ % تا ۳۰ % بود. خانواده هایی که از نظر رضایت از زندگی زناشویی تمرات بالایی دارند از نظر منابع و توانمندی خانواده ها نیز نمرات بالایی بدست آورده اند و خانواده هایی هستند که تحت استرس قرار ندارند. براساس این تحقیق خانواده های تحت استرس از زندگی خانوادگی شان رضایت نداشته و تمرات پایینی را گزازش کرده اند. آنها نتیجه گرفتند که رضایت از ازدواج و کیفیت زندگی با هم آمیخته است ( اولسون و همکاران ،۱۹۸۹، به نقل از پوما ۲۰۰۷).در واقع سطوح بالای تنیدگی والدین منجر به از دست رفتن پایداری روابط گرم والد فرزندی، سواستفاده از بچه ها و بی توجهی به آنها می شود. والدین که سطوح بالایی از تنیدگی را تجربه می کنند بعید است که توجه لازم را از لحاظ کمی و کیفی به منظور ارتقای رشد شناختی رفتاری و عاطفی فرزندانشان فراهم کنند( کریزی و جارویس ، ۱۹۹۴). از طرف دیگر، وجود فرد عقب مانده ذهنی همچنین از نظر تاثیری که بر والدین و برادر و خواهرانش میگذارد دارای اهمیت است. چرا که وجود فرد عقب مانده ی ذهنی بر روی تمام جنبه های زندگی افراد خانواده تاثیر دارد و آثار شدیدی را بر رویروابط خانواده با یکدیگر و تعادل هر یک از افراد با کودک معلول می گذارد، چنانچه این آثار به طور منطقی حل نشوند، مشکلات جبران ناپذیری را بر تمامی افراد خانواده خواهد گذاشت و مشکلات جسمی ، تغذیه ای ، کنترل ادرار و مدفوع ، مشکلات رفتاری ( پرخاشگری ، پر تحرکی ، خود آزاری و … و بهداشت فردی از جمله مسایل کودک عقب مانده ذهنی است که خانوده های آنان با آن مواجهند ، علاوه بر مشکلات یاد شده معمولا عقب ماندگی ذهنی با اختلالات و ناتوانایی های دیگری همراه است که می تواند به نوبه خود خانواده و فرد ناتوان را به شدت متاثر تماید ( کرمانشاهی ، ۱۳۸۶).وجود یک کودک معلول در خانواده مشکلی اساسی برای خانواده است که در ابعاد گوناگونی اثرات نامطلوببر سلامت و وضعیت اقتصادی اجتماعی آنان می گذارد وجود کودک معلول موجب اختلال در سلامت روان والدین ، افسردگی و بروز مشکل در نقش والدینی آن ها و زندگی زناشویی می گردد( آلن و همکاران ، ۲۰۰۶). خانواده با گروه هم ممکن است مثل فرد، نیاز به سازگاری با عوامل تنش زا را داشته باشد . سازگاری خانواده فرایندی است که به وسیله نگهداشتن تعادل خانواده بر آورده می شود . برای یک سازگاری موفق خانوادگی ، مهارت های خوب در برقراری ارتباط ، احترام متقابل اعضای خانواده ، منبع کافی برای سازگاری و تجربیات قبلی با عوامل تنش زا باید وجود داشته باشد (ایلالی ، اسماعیلی ، ۱۳۷۶).از میان اختلالات روانی ، عقب ماندگی ذهنی شایع ترین اختلال روان پزشکی کودکان و نوجوانان به شمار می رود ، روان پزشکی آکفورد به طور کلی میزان شیوع عقب ماندگی ذهنی را ۱٪ جمعیت عمومی می داند . کشور ایران با توجه به آمار معلولان ذهنی ، با رقمی معادل ۱۲۰۰۰۰۰ تقر رو به رو می باشد . ( تقوی لاریجانی و همکاران ، ۱۳۸۵ )، از طرفی با توجه به اینکه عقب ماندگی ذهنی یکی از عمده ترین و دشوار ترین مسایل و مشکلات در خانواده های جوامع بشری امروزی می باشد و یک اختلال نسبتا شایع است که حدود ۳٪ جمعیت را مبتلا می کند. ( مطابق با آمار دانشگاه علوم بهزیستی و توانبخشی در ایران سالانه حدود ۲۴هزار کودک با ناتوانی هوشی و عقب ماندگی ذهنی به جمعیت کشور افزوده می شود) (علیدوست، ۱۳۸۵). با توجه به تحقیفائی که در زمینه رضایت زناشویی و تنیدگی والدین صورت گرفته است تاثیر رضایت زناشویی بر تنیدگی مشخص شده است اما در مورد تاثیر سطوح شنیدگی بر رضایت زناشویی پژوهشی صورت نگرفته است و اطلاعات واضحی در این زمینه وجود ندارد.بنابراین ضرورت توجه به این خانواده ها از نظر رضایت زناشویی و مطالعات دیگر جهت بهبود رضامندی زناشویی این خانواده ها ضروری است و علاوه بر این مسائل بومی و فرهنگی نیز در تعیین میزان اثرگذاری تنیدگی بر رضایت زناشویی نادیده گرفته شده است. در واقع پژوهش های گسترده و همه جانبه در این زمینه وجود ندارد. این پژوهش به بررسی این موضوع می پردازد که آیا رابطه معناداری بین سطوح تنیدگی با رضایت زناشویی در والدین کودکان عقب مانده و عادی وجود دارد یا نه ؟

اهمیت و ضرورت پژوهش

بدیهی است که از بدیهی ترین و پر مخاطره ترین وظایف زندگی والدین پرورش مقید و مطلوب فرزندان است. رشد و شکوفایی استعدادها، توانایی ها و ویژگی های شخصیتی همه و همه به کسب تجربیات دوران کودکی طی اولین مراحل زندگی کودک بستگی دارد. از آنجا که مادر نخستین مراقب کودکی است و مراحل اولیه رشد تاثیر قطعی بر شخصیت انسان دارد و بسیاری از مشکلات روانشناختی ریشه در این تعامل دارند. لذا تعامل بین مادر و فرزند همواره مورد توجه خاص بوده است ( علیزاده، ۱۳۸۰).شناخت عواملی که تنیدگی والدینی را پیش بینی می کند از حساسیت خاصی برخوردار است چرا که تاثیر تنیدگی بالقوه هم پر والدین و هم بر کودک زیان بخش است. سطوح بالای تنیدگی والدینی از سویی با پیامدهای نامطلوب در کودکان همراه است و می تواند اثرات بلند مدت بر سلامت کودک داشته باشد و از سوی دیگر مطالعات تاثیر تنیدگی والدینی را در افزایش افسردگی و اضطراب والدین آشکار ساخته اند (دادستان و همکاران ، ۱۳۸۵).نتایج پژوهش های متعددی ، ارتباط تنیدگی والدینی و رفتارهای والدگری را برجسته کرده اند. (تامپسون (۱۹۹۵) معتقد است که تنیدگی بالای والدین ، قابلیت فرزند پروری موثر و ارائه پاسخ های مناسب به رفتارهای نامناسب کودکان را با مشکل مواجه می کند و به تاپایداری در سبک فرزند پروری و نارضایتی زناشویی منجر می شود . شواهدی وجود دارد که افزایش تحریک پذیری و خصومت را نسبت به فرزندان در مادرانی که در شرایط تنش زا به سر می برند را تایید می کند (تامپسون و همکاران، ۱۹۹۵).کرینگ و گرینبرگ (۱۹۹۵) نائیر تنیدگی والدینی را بر قلمرو های سلامت روانی و جسمانی ما در مورد تاکید قرار داده اند ( کرینگ و گرینبرگ، ۱۹۹۵، به نقل از دادستان و همکاران ، ۱۳۸۵) افزایش تنیدگی مادر بر تحول هیجانی و رفتاری کودکان تاثیر مهمی دارد . تنیدگی والدینی با نتایج منفی کودکان مشکلات رفتاری و فقدان پافشاری و استقامت در مدرسه ارتباط می یابد . نتایج بررسی هایی که اسلیکرمن و همکاران (۲۰۰۵) در قلمرو ارتباط بین تنیدگی مادر و حمایت اجتماعی و هوش کودکان پیش دبستانی انجام دادند، نشان می دهد که تنیدگی مادر و فقدان حمایت اجتماعی با عملکرد ضعیف کودک در آزمون هوش همراه است، البته حمایت اجتماعی عامل تعدیل کننده در این زمینه است (اسلیکرمن و همکاران، ۲۰۰۵، به نقل از فرزاد فرد، ۱۳۸۵).عوامل متعددی بر توانایی والدین جهت انطباق با موقعیتی که ناشی از داشتن یک کودک عقب مانده است تاثیر می گذارد . برخی از این عوامل از طبیعت خود آنها و برخی ناشی از موقعیت و شرایط خارجی است. هر چند شواهد موجود در این زمینه محدود است، اما مطالعات کلینیکی تاظرتد بر اینکه قدرت والدین ، رضامندی آنها در دیگر عرصه های زندگی ، موقعیت اقتصادی آنها و نیازهای ویژه کودک از جمله عوامل بسیار مهم به شمار می روند ( ایلالی ، اسماعیلی، ۱۳۷۶).اگر چه اسپنسر و مک لوید (۱۹۹۰) معتقدند تنیدگی والدینی الزاما به بد عملکردی در قلمرو فرزند پروری منجر نمی شود و بسیاری از والدین حتی در سخت ترین شرایط تیز صلاحیت خویش را در ایفای نقش والدینی نشان می دهند ، اما به طور کلی می توان گفت که تنیدگی والدینی تاثیر عمده ای بر بد عملکردی والدین دارد و به عبارتی والدین را مستعد بد رفتاری با کودک می کند. مطالعات نشان می دهد که بین تنیدگی والدین و نظام تربیتی اقتدار گرایانه و رفتارهای نامطلوب در کودکان از لحاظ آماری ارتباط کم اما پایایی در تمام نمونه های مادران و پدران وجود دارد ( اسپنسر و مک لوید، ۱۹۹۰، به نقل از فرزاد فرد، ۱۳۸۵). کودک کم توان ذهنی با حضور خود به سبب نیازهای ویژه ای که به همراه دارد ( مانند رسیدگی و مراقبت های مضاعف) روابط زناشویی والدین را تحت تاثیر قرار می دهد . این کودکان با نیازهای بیش از حد و ویژه ای که دارند، ممکن است والدین خود را به بی تفاوتی و بی اعتنایی نسبت به کشمکش ها و تنش های خانواده و زندگی زناشویی و یا کوتاهی در پذیرفتن و تحمل مشکلات و مسائل زناشویی سوق دهند و در خانواده هایی که پدران مشارکت بیشتری با مادران در امر مراقبت از کودکان کم توان ذهنی دارند، مادران افسردگی و آسیب های روانشناختی کمتری گزارش کرده اند ( رابرت ، جیمسون ، ۲۰۰۶)از آنجایی که آمار نشان می دهد طلاق در خانواده های دارای فرزند معلول سه برابر شده است خود نشان دهنده ی ضرورت توجه به مسائل زناشویی و عاطفی در روابط والدینی این خانواده هاست (ادیب سرشکی، ۱۳۸۰).والدین کودک کم توان ذهنی چون در برخورد با فرزندشان با مشکلات متعددی مواجه می باشند. ممکن است به دلیل مشغولیت و نگرانی فکری زیاد در مورد وضعیت کنونی و آینده کودک کم توان ذهنی و سایر فرزندان و همچنین نگرانی از تولد فرزند کم توان ذهنی دیگر از نیازهای خود غافل شوند که این امر به کاهش میل جنسی و یا عدم ارضای کامل و رضایتبخش نیازهای جنسی در والدین منجر می شود ( ارژنگی، ۱۳۸۲).با توجه به اهمیت تاثیر مادر بر فرزند ضروری است تا رابطه مادر پدر مورد توجه قرار گیرد زیرا مادری که از رابطه زناشویی لذت می برد تاثیر مثبتی بر فرزندش خواهد داشت و رضایت از زندگی زناشویی می تواند بر توانمندی های مادر و پدر در تربیت فرزندان بیفزاید وقتی بتوانیم عوامل دخیل در رضایت زناشویی رابطور دقیق مطالعه کنیم می توانیم به بهبود و پیشرفت رابطه زناشویی کمک کنیم که بالتبع منجر به بالندگی خانواده و جامعه خواهد شد. از جمله عواملی که در رضایت زناشویی دخیل است موضوع تنیدگی والدینی است. وقتی تاثیر سطوح تنیدگی را بر رضایت زناشویی بطور دقیق مشخص کنیم به معیاری برای تعیین تنیدگی مطلوب و نا مطلوب دست خواهیم یافت که ما را در شناسایی خانواده های نیازمند به خدمات مشاوره و راهنمایی کمک خواهد کرد و از طرفی با توجه به حضور زمینه های فرهنگی و بومی در این پژوهش زمینه های مطالعه تنیدگی با در نظر گرفتن جنبه های فرهنگی پدید خواهد آمد. والدین کودکان عقب مانده تنیدگی متفاوتی را نسبت به والدین کودکان عادی تجربه می کنند که نتایج این پژوهش می تواند به والدین هر دو گروه جهت شناخت دقیق تر وضعیت زندگی خود با توجه به شرایط موجود، از برچسب گذاری در برخی مواقع به عنوان خانواده های آشفته جلوگیری کند و همچنین نتایج این پژوهش می تواند برای مراکز آموزشی، توانبخشی و آموزش و پرورش در برنامه ریزی ها و تصمیم گیری ها مقید باشد. در ضمن این پژوهش راهکارهایی را نیز با توجه به نتایج پژوهش برای ارتقای رضامندی زناشویی و کنترل تنیدگی پیشنهاد خواهد کرد.

هدف های پژوهش

هدف کلی پژوهش: بررسی و مقایسه رابطه سطوح تنیدگی و رضایت زناشویی در والدین کودکان عقب مانده ی ذهنی با والدین کودکان عادی

اهداف فرمی پژوهش

۱٫مقایسه سطوح تنیدگی در والدین کودکان عقب مانده ذهنی و عادی

2. مقایسه رضایت زناشویی در والدین کودکان عقب مانده ذهنی و عادی

فرضیه های پژوهش

۱٫بین سطوح تنیدگی و رضایت زناشویی رابطه وجود دارد.