منو
X

تصویر
مریم آرمین
روانشناس بالینی و فردی
(4)
آمار این متخصص
(4) رای
0%

دقت

80%

مفید بودن

80%

دانش و مهارت

80%

رفتار بالینی

0%

وقت شناسی

40%

هزینه اقتصادی

توضیحات پروفایل
  

مریم آرمین هستم، فارغ التحصیل روانشناسی تربیتی در مقطع کارشناسی ارشد از دانشکده علوم تربیتی و روانشناسی دانشگاه آزاد اسلامی واحد مرودشت در سال ۱۳۹۰، پایان نامه ی اینجانب تحت عنوان “رابطه ابعاد کال گرایی والدین با عزت نفس و خودکار آمدی فرزندان” می باشد که در ادامه بخشی از آن را مطالعه می کنید:

دانشگاه آزاد اسلامی

واحد مرودشت

دانشکده روان شناسی و علوم تربیتی

پایان نامه کارشناسی ارشد در رشته روان شناسی تربیتی

عنوان:

رابطه ابعاد کال گرایی والدین با عزت نفس و خودکار آمدی فرزندان

استاد راهنما:

دکتر نادره سهرابی

استاد مشاور:

دکتر سلطانعلی کاظمی

نگارش:

مریم آرمین

تابستان ۱۳۹۰

فهرست مطالب

عنوان

فصل اول: کلیات پژوهش

مقدمه

بیان مسأله

اهمیت و ضرورت مسأله

اهداف پژوهش

سئوالات پژوهش

تعاریف متغیرها

تعاریف نظری متغیرها

تعاریف عملیاتی متغیرها

فصل دوم: ادبیات و پیشینه ی پژوهش

عزت نفس

اهمیت عزت نفس

علل پیدایش عزت نفس

خودکارآمدی

مؤلفه های خودکارآمدی

منابع خودکارآمدی

کمال گرایی

نظریه کمال گرایی

نظریه فروید

نظریه هورنای

نظریه پرلز

کمال گرایی از دیدگاه اسلام

انواع کمال گرایی

ابعاد کمال گرایی

ویژگی افراد کمال گرا

کمال گرایی والدین

مروری بر پژوهش های انجام شده

پژوهش های انجام شده در خارج از کشور

پژوهش های انجام شده در داخل کشور

جمع بندی

فصل سوم: روش شناسی پژوهش

روش پژوهش

طرح پژوهش

جامعه آماری، روش نمونه گیری و نمونه آماری

روش نمونه گیری

نمونه آماری

ابزارهای اندازه گری

١-مقیاس کمال گرایی فراست

پایایی مقیاس کمال گرایی فراست

اعتبار مقیاس کمال گرایی فراست

شیوه نمره گذاری مقیاس کمال گرایی فراست

۲- آزمون عزت نفس کوپر اسمیت

پایایی آزمون عزت نفس کوپر اسمیت

اعتبار آزمون عزت نفس کوپر اسمیت

شیوه نمره گذاری آزمون عزت نفس کوپر اسمیت

۳- مقیاس خودکارآمدی عمومی

پایایی مقیاس خودکارآمدی عمومی

اعتبار مقیاس خودکارآمدی عمومی

شیوه نمره گذاری مقیاس خودکارآمدی عمومی

شیوه جمع آوری اطلاعات

روش آماری در تحلیل داده ها

ملاحظات اخلاقی

فصل چهارم: تحلیل یافته های پژوهش

یافته های پژوهش

یافته های توصیفی

یافته های استنباطی

فصل پنجم: بحث و نتیجه گیری

خلاصه یافته های پژوهش

بحث و جمع بندی

تبیین و تفسیر سئوال اول

تببین و تفسیر سئوال دوم

تبیین و تفسیر سئوال سوم

تبیین و تفسیر سئوال چهارم

محدودیت های تحقیق

محدودیت های خارج از کنترل محقق

محدودیت های تحت کنترل محقق

پیشنهادها

پیشنهادهای پژوهش

پیشنهادهای کاربردی

فهرست منابع و مأخذ

فهرست منابع فارسی

فهرست منابع خارجی

پیوست ها

چکیده:

هدف از این تحقیق بررسی رابطه کمال گرایی والدین با عزت نفس و خودکارآمدی فرزندان در بین دانش آموزان دختر و پسر دبیرستان های نواحی چهارگانه آموزش و پرورش شهر شیراز در سال تحصیلی ۸۸-۸۹ است. بدین منظور تعداد ۱۲۰ نفر از دانش آموزان دختر و ۱۲۰ نفر از دانش آموزان پسر در دوره متوسطه از طریق روش نمونه گیری خوشهای چند مرحله ای انتخاب شدند. برای تجزیه و تحلیل داده ها از روش آماری همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون استفاده شده است. ابزار مورد استفاده در این پژوهش شامل مقیاس کمال گرایی فراست، آزمون عزت نفس کوپر اسمیت و آزمون خودکارآمدی شرر می باشد. نتایج نشان داد که بین ابعاد کمال گرایی والدین با متغیر عزت نفس در بعد نظم و ترتیب مادر رابطه مثبت و معنادار و با انتقادات مادر، نگرانی از اشتباهات پدر، تردید نسبت به اعمال پدر و انتقادات پدر رابطه منفی و معنی داری وجود دارد و متغیر خودکارآمدی ب ابعاد کمال گرایی والدین در استانداردهای فردی مادر، نظم و ترتیب مادر و نظم و ترتیب پدر رابطه مثبت و معنی داری و با نگرانی از اشتباهات مادر، تردید نسبت به اعمال مادر، انتقادات مادر، نگرانی از اشتباهات بدر و تردید نسبت به اعمال پدر رابطه منفی و معنی داری وجود دارد. همچنین نتایج نشان داد که مؤلفه تردید نسبت به اعمال پدر از ابعاد متغیر کمال گرایی می تواند پیش بینی کننده خودکارآمدی و مؤلفه انتظارات پدر از ابعاد متغیر کمال گرایی می تواند پیش بینی کننده عزت نفس باشد.

واژه های کلیدی: کمال گرایی، عزت نفس، خودکارآمدی

مقدمه

عزت نفس درجه تصویب، تأیید، پذیرش و ارزشمندی است که شخص نسبت به خود با خویشتن احساس می کند، این احساس ممکن است در مقایسه با دیگران باشد یا مستقل از آن، عزت نفس به عنوان یک نیاز شامل احساساتی است که انسان به داشتن آن در یک سیستم متقابل اجتماعی محتاج است، بدین معنا که نیاز داریم تا مشترکات احساسی خود را با دیگران رد و بدل نماییم و در درون خود احساس می کنیم که با ارزش هستیم همچنین احساس می کنیم که دیگران ما را با ارزش می پندارند و معتقد باشیم که آنان هم با ارزشند.افرادی که عزت نفس پایین دارند، این نگرش کلی در آنها پرورش یافته که خودشان را از یک دیدگاه منفی و انتقاد آمیز بنگرند، واقعیت ها را به طریق منفی سوء تعبیر کنند و روی جنبه های منفی و انتقادآمیز هر موقعیت تمرکز یابند و احساس کنند آینده امیدوار کننده تر از گذشته نیست و در مورد آینده نظری بدبینانه و ناامیدانه داشته باشند.خودکارآمدی مهارتی ادراک شده نیست. خودکارآمدی عبارت است از باور فرد در باره اینکه با مهارت های خودم می توانم در شرایط معین کاری را انجام دهم، این ویژگی با باورهای فرد درباره توانایی هماهنگی و منسجم کردن مهارت ها و توانایی ها در موقعیت های متغیر و چالش انگیز سروکار دارد. خودکارآمدی انگیزه، کشاننده نیست. فرد می تواند نیاز قوی به کنترل در یک موقعیت ویژه داشته باشد در حالیکه باورهای ناکارآمدی درباره همان موقعیت دروی مسلط باشد.باورهای خودکارآمدی انتظارات پیامد نیست. انتظار پیامد رفتار، عبارت است از باور فرد درباره این که رفتاری خاص ممکن است منجر به پیامد ویژه در یک موقعیت خاص گردد. خودکارآمدی داوری فرد در مورد صلاحیت خودش می باشد. سؤالاتی که در مورد باورهای خودکارآمدی مطرح است. درباره «توانستنه می باشد. آیا می توانم خوب بنویسم؟ آیا می توانم رانندگی کنم؟ اما سوالاتی که در مورد خود پنداشت مطرح است درباره «بودن» است. من کیستم؟ آیا خودم را دوست دارم (پاجاریس ۱۹۹۶) خودکارآمدی یک سازه محوری در نظر به شناختی – اجتماعی آلبرت بندورا است. منظور از خودکارآمدی، باورهای شخص درباره قابلیتهایش برای سازماندهی و اجراء دوره های عمل موردنیاز برای مدیریت و موقعیت هایی که در آینده پیش خواهد آمد می باشد (بندورا ، ۱۹۹۷)، پژوهش ها حاکی از این است که گرایش شدید کمال گرایانه باسعلوج پایین خودکارآمدی در ارتباط است (هیویت و فلت ، ۱۹۹۱).بی شک کمال گرایی یکی از ویژگی هایی است که در همه افراد وجود دارد و هر فرد نیاز دارد که توانائیهای بالقوه خود را تا بالاترین اندازه ممکن تقویت کرده و روند رشد خود را افزایش دهد. هر چند در این راه ممکن است با موانع محیطی و اجتماعی روبه رو شوند. ولی رسیدن به کمال و شکوفا کردن استعدادهای بالقوه فرد به خودی خود بسیار ارزشمند است.یکی از متغیرهایی که الگوهای شخصیتی ناکارآمد را تحت تأثیر قرار میدهد کمال گرایی است کمال گرایی تمایل پایدار فرد به وضع معیارهایی کامل و دست نیافتنی و تلاش برای تحقق آنهاست و با خود ارزشیابی های انتقادی از عملکرد شخص همراه می باشد (فروست، مارتن، لهارت و رزنبلت، ۱۹۹۰). هاماچک (۱۹۷۸) کمال گرایی را به دو بعد کمال گرایی بهنجار و کمال گرایی ناهنجار تقسیم می کند. وی معتقد است کمال گرایی نابهنجار عبارت است از نگرانی زیاد دربارهی ارتکاب اشتباهات و ترس از داوریهای دیگران، دگرگونی های سریع در جوامع انسانی به مرور زمان به شیوه های فرزندپروری بر روی انسانها اثر گذاشته و خانواده ها سعی می کنند که بچه های خود را از همان اوایل کودکی برای بردن گوی سیفت از همسالانشان آماده کنند و فرزندان زمانی خود را با ارزش می دانند که مورد تأیید والدین خود قرار گیرند و تلاش خود را دو برابر می کند که به انتظارات آنها پاسخ مثبت دهند و گاهی همین انتظارات بیش از حد والدین به برخی عوامل شخصیتی و روان شناختی فرزندانشان اثر می گذارد. والدین کمال گرا, پاداش دادن به کودکان را دشوار می پندارند و به جای تأیید آنها، آنها را به انجام کارهای بهتر وا می دارند و کودکانشان هیچ گاه احساس خرسندی نمی کنند زیرا نمی توانند نظر والدین خود را جلب کنند، بنابراین با توجه به آن چه گفته شد در این پژوهش به بررسی رابطه کمال گرایی والدین با عزت نفس و خودکارآمدی فرزندانشان پرداخته شده است. فصول مختلف این گزارش، ضمن طرح گستره نظری و ارائه پژوهشهای قبلی، شکل گیری مسئله، فرضیه ها و روش های آزمون را مشخص کرده و نتایج حاصل از داده های جمع آوری شده را توصیف و تجزیه و تحلیل می کند.

بیان مسأله

کوپر اسمیت (۱۹۶۷) معتقد است که عزت نفس عبارت است از قضاوت شخصی در مورد با ارزش بودن با بی ارزش بودن، قبولی یا عدم قبولی که در نگرش او متظاهر می شود. اغلب نظریه ها بر این باورند که عزت نفس ویژگی دیر پای شخصیت است و به برخی سطوح کلی و فرضی خود ارزیابی و حرمت نفس اشاره دارد. به بیان دیگر درگی است که فرد از خود دارد ولی این درک با داوری های ارزشی همراه است و در بر گیرنده میزانی از حرمت نفس و خویش پذیری می باشد. برخی از محققین رابطه عزت نفس و خویشتن را ناشی از مقایسه های اجتماعی می دانند، به این معنا که جنبه هایی از خویشتن از راه مقایسه خود با اشخاص مهم دیگر برای شخص شکل می گیرد. به اعتقاد این پژوهشگران، خود آرمانی که رابطه نزدیکی با کمال گرایی دارد می تواند نتیجه مقایسه اجتماعی با افراد باشد. خودکارآمدی یک سازه محوری در نظریه شناختی – اجتماعی ألبرت بندورا است. منظور از خودکارآمدی، باورهای شخصی درباره قابلیت هایش برای سازماندهی و اجرای دوره های عمل مورد نیاز برای مدیریت و موقعیت هایی که در آینده پیش خواهد آمد می باشد( بندورا، ۱۹۹۵).کمال گرایی به عنوان یک سازه شخصیتی با خودکارآمدی نیز همبستگی دارد. بی تردید کمال گرایی یکی از ویژگی های شخصیتی می باشد که می تواند هم سازنده، مفید و مثبت باشد و هم نورونیک و کز کنشی نیروی انگیزشی هر فرد به سوی رشد و خودشکوفایی است. همه افراد نیاز دارند که توانایی های بالقوه خود را تا بالاترین اندازه ممکن شکوفا کنند و به رشد فراتر از رشد کنونی خود دست یابند. گرایش طبیعی افراد حرکت از مسیر تحقق توانایی های بالقوه خودش است، هر چند ممکن است در این راه با برخی موانع محیطی و اجتماعی روبرو شوند. البته رسیدن به کمال و شکوفا ساختن استعدادها و توانایی های نهفته و بالقوه فرد به خودی خود بسیار ارزشمند است و در این وادی کمال گرایی امرى مثبت و پسندیده است ولی آنچه که به آن اشاره شده است جنبه افراطی یا منفی کمال گرایی است.بر اساس مشاهده فروید (۱۹۵۹) درباره تئوری فراخود» به این ترتیب است که برخی روان رنجورها پایبند قوانین اخلاقی و دینی شدید هستند، بدین معنی که محرک اصلی در زندگی آنها خوشبختی نیست بلکه تکامل و برتری یافتن است.طبق نظر هورنای فرد کمال گرا راه حل همه مشکلاتش را که تا کنون برای او بوجود آمده در تخبل و تصور جستجو می کند، یعنی به این شیوه موفق می شود که نخست خود را برجسته تر و برتر از دیگران بپندارد و احساس کوچگی و حقارت خود را آرامش بخشد و در تخیل تضادهای خود را حل کند. دگرگونی های سریع و پیچیده جوامع انسانی به مرور زمان بر شیوه های فرزندپروری انسانها اثری اساسی بر جای گذاشته است و خانواده ها اکنون تلاش می کنند فرزند خود را از همان اوان کودکی برای بردن گوی سیفت از همسالانشان آماده کنند.این شیوه تربیتی سبب شده است که فرزندان زمانی خود را با ارزش بدانند که مورد تأیید والدین خود قرار گیرند و چون تأیید والدین و دیگران نقشی اساسی در ساختار شخصیتی افراد دارد می کوشند تلاش خود را دو چندان کنند تا به انتظارات آنان پاسخ مثبت دهند. گاهی اوقات همین حساسیت و توجه بیش از حد والدین و توقعات بیش از اندازه والدین بر برخی عوامل شخصیتی و روان شناختی فرزندان اثر می گذارد. والدین کمال گرا نه تنها به تحقیر موفقیت های خود می پردازند بلکه پذیرفتن و پاداش دادن به تلاش های کودکانه را نیز دشوار می پندارند. آنها به جای تأیید رفتار کودکانشان پیوسته آنها را به انجام کارهای بهتر وا می دارند و به آنها هشدار می دهند. این کودکان هیچ گاه احساس خرسندی نمی کنند زیرا رفتار آنها به اندازه کافی خوب نیست تا نظر والدین را جلب کنند، بنابراین این کودکان مانند والدینشان موفقیت های خود را کوچک می شمارند و احساس می کنند هیچ گاه انتظارات والدینشان را برآورده نخواهند ساخت.خانواده نخستین کانون زندگی جمعی، جلوه گاه عشق آفرینی و نهاد تربیتی است. بنابراین تمدن انسانی، از دل «خانواده» به عنوان هسته اولیه تعلیم و تربیت سر بر آورده است، انتقال سنت های فرهنگی ارزشیابی و نقد میراث فرهنگی و حق گسترش فرهنگی، نخست به وسیله خانواده انجام پذیرفته است، به همین دلیل نهاد خانواده به عنوان کانون قدیمی، فرهنگ ساز و مبتنی بر نظرات انسانها از گذشته های دور همواره مرکز ثقل تحولات اجتماعی و سرچشمه پیدایش تغییرات انسانی بوده است. این نقش با گذشت هزاران سال از عمر آن، نه تنها اهمیت خویش را از دست نداده است بلکه روز به روز پر آگاهی و شناخت بشری در کشف میزان و ابعاد اهمیت نهاد خانواده افزوده شده است.خانه و خانواده آسایشگاهی است که کودک در آنجا همه افتخارات و موفقیت هایش را به نمایش می گذارد. در آنجا او به دنبال درمان و مرهمی برای دردها و شکست و زخمهای وارد بر خود می گردد تا دردهای خود را آرامش بخشد. به بیان دیگر خانه برای کودک جایگاهی است که او تجربه های اجتماعی روزانه خود را به درون آن می آورد تا آن تجربه را ارزیابی کند. به خاطر آن ستایش و تحسین و تشویق می گردد با آن را به بوته فراموشی می سپارد تا به عنوان یک تجربه از آن درس پیاموزد و در این وادی نقش والدین از اهمیت بسزایی برخوردار است (نوابی نژاد، ۱۳۷۳)هورنای (۱۹۳۴) اظهار می دارد. تاریخچه رشد بیمارانی که دچار گرایش شدید به کامل بودن هستند نشان می دهد که این بیماران والدینی داشته اند کمال طلب، سخت گیر و به ظاهر مقدس مآب که در منزل با قدرت مطلق حکم فرمایی می کردند و اغلب اوقات والدین میان فرزندان تبعیض قایل می شده اند و رفتارشان با کودکان خود رفتاری غیر عادلانه بوده است. این رفتارهای غیر منصفانه سبب نمودار شدن سبزه و خشم در کودکان می شود. در نتیجه این شرایط نامساعد فرد در شخصیت خود مرکز ثقلی نخواهند داشت که به آن تکیه کند، بلکه این مرکز را در وجود دیگران بویژه پدر و مادر جست و جو می کند. به عبارت دیگر فرد به این نتیجه می رسد که همیشه حق به جانب والدین می باشد. خود او همیشه در اشتباه است.عزت نفس در آنها از بین می رود، حس عمیق شکست و خشم و عصبانیت در آنها به وجود می آید. والدینی که فراموش می کنند که از زحمات فرزندانشان تمجید کنند و فقط نتایج را از آنها بخواهند مهمترین عامل ایجاد کمال طلبی بچه ها می باشند. ایشان همچنین بیان می کنند که آن دسته از والدین کمال طلب که همواره به کلیشه ها چسبیده اند در القاء فکر کمال طلبی در کودکان تأثیر می گذارند، این والدین به ندرت می گویند «پسرم با دخترها «متأسفم یا معذرت میخواهم». باتوجه به آنچه که گفته شد مسأله مورد بررسی در این پژوهش عبارت است از «بررسی رابطه کمال گرایی والدین با عزت نفس و خودکارآمدی فرزندان در بین دانش آموزان دختر و پسر شهر شیراز» می باشد. به عبارت دیگر در این پژوهش می خواهیم این مطلب را مورد بررسی قرار دهیم که آیا بین کمال گرایی والدین با عزت نفس و خودکارآمدی فرزندان رابطه وجود دارد و بر آن هستیم که با به دست آوردن نتایج، فهم درستی از این روابط حاصل نموده تا خانواده ها در تعاملات خود با فرزندان و برنامه های تربیتی خود اصلاحات مناسب را به عمل آورند.

اهمیت و ضرورت پژوهش

آبراهام مازلو عزت نفس را یکی از نیازهای اساسی انسان به شمار می آورد و در هرم نیازهای انسان بعد از نیازهای فیزیولوژیک، نیاز به ایمنی، نیاز به عشق و تعلق و نیاز به عزت نفس را عنوان می کند. عزت تنفس از نظر بهداشت روانی و تعادل شخصیت دارای اهمیت فراوان است. عوامل متعددی در تحول باورهای خودکارآمدی افراد در گستره زندگی مؤثرند از جمله این عوامل تأثیر بافت خانواده و والدین است، از ابتدا توباوگی، والدین و یا مراقبان نوباوگان تجاربی را فراهم می کنند که تأثیر مختلفی بر خودکارآمدی فرزندان دارند. وقتی خانواده به کودک کمک می کند تا بطور اثربخش با محیط برخورد کند که تأثیر مثبتی بر تحول باورهای خودکارآمدی آنها می گذارد. پژوهش های متعددی نشان دادند خانواده و محیط اجتماعی نقش مهمی در پرورش استعداد و سلامت ما داشته و باور به خودکارآمدی را ارتقاء می بخشد (بندورا، ۱۹۹۷). اکثر ما دوست داریم کارمان را عالی و بدون نقص و در حد تمام و کمال انجام دهیم و اگر مرتکب کوچکترین اشتباهی بشویم دچار یاس و ناامیدی شده و کار را رها می کنیم و زیان به خود سرزنشگری و خود انتقادگری و ارزیابی منفی از خود می گشاییم. امروزه موانع فراوانی در فرآیندهای روانشناختی بهنجار افراد وجود دارد که هر کدام می تواند مشکلاتی را در روند پیشرفت آن ها بوجود آورد. کمال گرایی را می توان یکی از این موانع در نظر گرفت.با نظری اجمالی و از منزلی روانشناختی مشاهده می شود که متأسفانه در جامعه ما دو وجه مثبت و منفی کمال گرایی به گونه ای در هم تنیده شده که تمایز آن دو مشکل است. در جامعه ما کمتر خانواده ای را می بینیم که به دلیل اشتباه کوچکی که فرزندش مرتکب شده، زبان به انتقاد نگشاید و یا با سپردن مسئولیت او بدون توجه به توانمندی هایش انتظار دارند که وی از عهده آن مسئولیت ها کاملا بر آید.در کشور ما آن چنان که شایسته است به کمال گرایی پرداخته نشده و شمار پژوهش ها و بررسی های انجام شده در این زمینه محدود است. برخلاف اینکه این ویژگی با تمام دشواری که برای تمام افراد موجود می آورد در جامعه کنونی روز به روز در حال رشد و گسترش است.با توجه به اهمیت نقش والدین، محفق در این پژوهش به بررسی رابطهی کمال گرایی والدین با عزت نفس و خودکارآمدی فرزندان پرداخته است

اهداف پژوهش

۱-تبیین رابطه بین ابعاد کمال گرایی والدین (نگرانی از اشتباهات، تردید نسبت به اعمال، انتظارات انتقادات، استانداردهای فردی و نظم و ترتیب) یا عزت نفس فرزندان

۲- تبیین رابطه بین ابعاد کمال گرایی والدین نگرانی از اشتباهات، تردید نسبت به اعمال، انتظارات انتقادات، استانداردهای فردی و نظم و ترتیب با خودکارآمدی فرزندان

۳- پیش بینی عزت نفس فرزندان بر اساس ابعاد کمال گرایی والدین

۴- پیش بینی خود کار آمدی فرزندان بر اساس ابعاد کمال گرایی والدین

سئوالات پژوهش

۱-آیا بین ابعاد کمال گرایی والدین نگرانی از اشتباهات. تردید نسبت به اعمال، انتظارات، انتقادات استانداردهای فردی و نظم و ترتیب) با عزت نفس فرزندان رابطه معنادار وجود دارد؟

۲. آیا بین ابعاد کمال گرایی والدین (نگرانی از اشتباهات، تردید نسبت به اعمال، انتظارات، انتقادات استانداردهای فردی و نظم و ترتیب با خودکارآمدی فرزندان رابطه معنادار وجود دارد؟

۳- آیا ابعاد کمال گرایی والدین قادر است عزت نفس فرزندان را پیش بینی کند؟

۴- آیا ابعاد کمال گرایی والدین قادر است خودکارآمدی فرزندان را پیش بینی کند؟

تعاریف متغیرها

تعاریف نظری

کمال گرایی؛ کمال گرایی عبارت است از گرایش فرد به داشتن مجموعه ای از معیارهای بالای افراطی و اهداف بلند پروازانه و جاه طلبانه و تلاش افراطی برای رسیدن به این اهداف و معیارهای بسیار بالا برای عملکرد همراه با خود ارزشیابی های انتقادی و افراطی و عدم اعتماد به نفس (هویت و فلت، ۱۹۹۰).

عزت نفس: عزت نفس عبارت است از ارزشیابی مداومی که شخص نسبت به ارزشمندی خویشتن خود دارد. عزت نفس نوعی قضاوت شخصی نسبت به ارزشمندی وجودی می باشد (شاملو، ۱۳۶۸).

خودکار آمدی: خودکارآمدی عبارت است از باورهای شخصی درباره قابلیت هایش برای سازماندهی و اجراء دوره های عمل مورد نیاز برای مدیریت موقعیت هایی که در آینده پیش بینی خواهند شد (بندورا ،۱۹۹۴).

تعاریف عملیاتی

کمال گرایی: در این پژوهش میزان نمره ای است که والدین دانش آموز با توجه به پاسخ هایشان به مقیاس کمال گرایی ساخته شده توسط نجاریان، عطاریان و زرگر (۱۳۸۰) کسب می کنند

مشخصات
  • جنسیت زن
  • وابسته به کلینیک
  • تجارب / مهارت ها
  • دانشگاه دانشگاه آزاد اسلامی واحد مرودشت
  • رشته تحصیلی روانشناسی تربیتی
  • گواهینامه ها
  • پست های مدیریتی
  • مقطع تحصیلی کارشناسی ارشد
  • کلمات کلیدی مریم آرمین روانشناس، مریم آرمین مشاور، مریم آرمین روان درمانگر، مریم آرمین روانپزشک، مریم آرمین متخصص اعصاب و روان، مریم آرمین روانسنج
تخصص ها
  • روان‌شناسی تربیتی
تصویر
مریم آرمین
روانشناس بالینی و فردی
(4)

E-Teb.com © Copyright 2016 روانشناس یا روانپزشک. تمامی حقوق محفوظ است.

دکتر - مشاوره خانواده - پزشک - مشاوره آنلاین - شماره دکتر