منو
X

تصویر
مریم مولازاده اسکوئی
روانشناس بالینی و فردی
(3)
آمار این متخصص
(3) رای
0%

دقت

60%

مفید بودن

80%

دانش و مهارت

80%

رفتار بالینی

0%

وقت شناسی

0%

هزینه اقتصادی

توضیحات پروفایل
  

مریم مولازاده اسکوئی هستم، فارغ التحصیل روانشناسی تربیتی در مقطع کارشناسی ارشد از دانشکده علوم تربیتی و روانشناسی دانشگاه تبریز در سال ۱۳۹۶، پایان نامه ی اینجانب تحت عنوان “تأثیر اموزش مهارت های اجتماعی بر کاهش علائم اختلال نا فرمانی و بی اعتنایی مقابله ای در کوکان پیش دبستانی” می باشد که در ادامه بخشی از آن را مطالعه می کنید:

دانشگاه تبریز

دانشکده علوم تربیتی و روان شناسی

پایان نامه کارشناسی ارشد در رشته روان شناسی تربیتی

عنوان:

تأثیر اموزش مهارت های اجتماعی بر کاهش علائم اختلال نا فرمانی و بی اعتنایی مقابله ای در کوکان پیش دبستانی

استاد راهنما:

دکتر شهرام واحدی

استاد مشاور:

دکتر رحیم بدری

پژوهشگر:

مریم مولازاده اسکوئی

بهمن ماه ۱۳۹۶

فهرست مطالب

عنوان

مقدمه

بیان مسأله

اهمیت و ضرورت

هدف پژوهش

فرضیه پژوهش

متغیرهای پژوهش

مروری بر ادبیات تحقیق

مقدمه

اختلال بی اعتنایی (نافرمانی) مقابله ای

ویژگی ها و اختلال های توام

ملاکهای تشخیصی اختلال نافرمانی مقابله ای

شیوع

تشخیص افترقی اختلال نافرمانی مقابله ای

الگوی خانوادگی

پیشینه نظری

درمان های اجتماع نگر و برنامه آموزش مهارت های اجتماعی

مفهوم وتعاریف مهارت های اجتماعی

علل نقص مهارتهای اجتماعی

فواید آموزش مهارتهای اجتماعی

انواع مهارتها از دیدگاه سازمان بهداشت جهانی

انواع مهارتها از دستگاه کارتلج ومیلبرن

انواع مهارت ها از دستگاه هارجی و همکاران

عوامل تعیین کننده مهارت های اجتماعی

دیدگاه های مربوط به رویکرد مهارت های اجتماعی

فن های آموزشی مهارت های اجتماعی

عوامل موثر در رشد مهارتها

اهداف کاربردی مهارتهای اجتماعی

پیشینه تجربی

خلاصه فصل دوم

روش شناسی تحقیق

مقدمه

طرح پژوهش

روش انتخاب آزمودنی ها

ابزارهای پژوهش

کنترل روایی درونی

ازمودنیها

شیوه اجرا

بسته برنامه آموزشی مهارت های اجتماعی طی پانزده جلسه

روش تجزیه و تحلیل

مقدمه  ۷۹

پاسخ به سوال پژوهش

تحلیل آماری

روایی اجتماعی

خلاصه فصل چهارم

مقدمه

منابع و مآخذ

الف – منابع فارسی

ب- منابع انگلیسی

الف – فرم سیاهه ی رفتاری کودک CBCL

ب- فرم گزارش معلم TRF

ج- اختلال نافرمانی مقابله ای

د- رضایت نامه والدین

چکیده:

هدف: کودکانی که دارای اختلال نافرمانی و بی اعتنایی مقابله ای هستند، زمانی که از محیط خانه وارد محیط مدرسه می شوند به دلیل نقص در مهارتهای ارتباطی و میان فردی دچار مشکلات زیادی می شوند لذا هدف این پژوهش بررسی تأثیر آموزش مهارتهای اجتماعی بر کاهش علائم اختلال نافرمانی کودکان پیش دبستانی مبتلابه این اختلال است که بر روی ۳کودک انجام شده است.

روش: در این پژوهش سه کودک بر اساس سیاهه رفتاری والدین CBCL، فرم گزارش معلم TRFو مصاحبه بالینی انتخاب شدند. این کودکان با استفاده از طرح چند خط پایه از رفتارهای متعدد مورد مشاهده قرار گرفتند، پس حدود دو ماه در طی پانزده جلسه تحت آموزش مهارتهای اجتماعی قرار گرفتند و در نهایت به مدت دو هفته بعد از مداخله نیز پیگیری شدند و داده های به دست آمده بر اساس تحلیل بصری (سطح، روند و تغییر پذیری)، درصد داده های غیر همپوش با استفاده از شاخص PAND و ضریب اثر مقایسه گردید.

یافته ها: نتایج نشان داد که آموزش مهارتهای اجتماعی به طور چشم گیری علائم مربوط به اختلال نافرمانی را در کودکان مورد آزمون کاهش داد.

نتیجه گیری: نتایج نشان داد که به دنبال مداخله آموزش مهارت های اجتماعی و تکرار اثرات دوره های پیگیری حاکی از کار های مداخله در ارتباط با کاهش علائم نافرمانی کودکان بود. نمرات میانگین علائم نافرمانی مقابله ای به دنبال اجرای آموزش مهارتهای اجتماعی برای سه آزمودنی و تحلیل بصری داده های نمودار از کارهای مداخله حمایت کردند. علاوه بر این روند قابل مشاهده داده ها نشانگر تغییر در فراوانی استفاده از مهارت های اجتماعی شرکت کنندگان بود.

فصل اول: کلیات پژوهش

مقدمه:

کودکان بخش عمده ای از جمعیت جهان را تشکیل میدهند. شناخت صحیح این بخش از جمیعت دنیا و کوشش در راه تأمین شرایط مادی و معنوی لازم برای رشد جسمی، روانی و شناختی آنان واضح تر از آن است که نیاز به تأکید داشته باشد. در ۲۵ سال اخیر، مسائل رفتاری و روانی کودکان به عنوان یکی از موضوع های عمده ی روان پزشکی و روان شناسی در آمده است (ماش و بارکلی، ۲۰۰۲). نگرانی در مورد سلامت روان کودکان و تأثیر آن بر رشد و عملکرد کودک، همزمان با افزایش میزان شیوع اختلالات روانی قابل تشخیص، در سال های اخیر به طور چشمگیری افزایش یافته است و بر همین اساس متخصصان بر اهمیت ارزیابی و درمان به موقع اختلالات روان شناختی تأکید می کنند. از آنجا که الگوهای هیجانی و رفتاری در بزرگسالی دشوارتر تغییر می کنند، تشخیص هر چه زودتر مشکلات سلامت روان در کودکی یکی از مسائل پیشگیرانه بهداشت همگانی است. از جمله رایج ترین تشخیص های اختلالات سلامت روان در دوران کودکی، اختلال نافرمانی مقابله ای است (ماش و بارکلی، ۲۰۰۲).بیان مسأله اختلال نافرمانی مقابله ای یکی از رایج ترین اختلالات دوران کودکی و از عمده ترین دلایل ارجاع به مراکز درمانی است (بارا، بیلگان ،تیلور، گان ، اسمالکافسکی وهمکاران ،۲۰۰۳). نیمی از مراجعان کلینیکهای روان درمانی کودکان و نوجوانان ، مربوط به کودکانی است که دارای تشخیص بی اعتنایی مقابله ای و اختلال سلوک می باشند (کازدین ، ۱۹۸۵). برآوردهای شیوع یکساله در جمعیت از ۲ درصد تا بیش از ۱۰ درصد با میانگین ۴ درصد ، گسترش دارند و کودکان معدودی که به اختلال نافرمانی مقابلهای شدید مبتلا هستند تحت درمان قرار می گیرند . در ش کل گیری اختلال نافرمانی مقابله ای چندین عامل خلق و خوبی محیطی مژنتیکی و فیزیولوژیکی نقش دارند (انجمن روان پزشکی آمریکا، ۲۰۱۳) که در منابع مختلف نیز تأثیرات خلق و خو و رشد عصبی اولیه، مشکل در کنترل هیجان ها، تعاملات والد-کودک، پردازش اطلاعات اجتماعی، تأثیر همسالان و منطقه زندگی نیز به طور کامل ذکر شده اند (ویس ،۱۳۸۵) بر طبق راهنمای تشخیصی و آماری اختلالات روانی (V- DSM) اختلال لجبازی و نافرمانی اختلالی است که مشکلاتی را در زمینه هیجانات و رفتارها شامل میشود . این مشکلات در رفتارهابی آشکار می شود که فرد را در تعارض مهم با هنجارهای اجتماعی با صاحبان قدرت قرار می دهد . اختلال نافرمانی مقابله ای مشکلاتی را برای فرد در زمینه تنظیم هیجان و رفتار ایجاد می کنند که به موجب آن ملاکها به طور مساوی بین هیجانات (خشم و تحریک) و رفتارها (جنجالی و سرپیچی) توزیع می شود. اختلال نافرمانی مقابله ای برای اولین بار در کودکی و یا نوجوانی بروز می کند و در واقع پدیدار ش دن این اختلال برای اولین بار در بزرگسالی بسیار نادر است به اختلال لجبازی و نافرمانی مقابله ای با سه ملاک تشخیص زیر مشخص می شود ؛

الگوی خلق خشمگین و تحریک پذیر

الگوی رفتاری جنجالی و نافرمان

الگوی رفتاری کینه جویانه

که به مدت ۶ ماه تداوم باید شناسایی می شود.

شواهد پژوهشی حاکی از آن است که کودکان دارای اختلال نافرمانی مقابله ای نقص هایی را در زمینه مهارتهای اجتماعی نشان می دهند که این نقایص اغلب در حوزه های کارکردهای اجرای ، تنظیم هیجان، پردازش زبانی، پردازش اطلاعات اجتماعی، حل مسأله و سازگاری دیده میشود. کودکان مبتلا به این اختلال اساسأ در روابط اجتماعی با والدین، معلمان و هم سالان دارای مشکل هستند و بسیاری از آنها فاقد مهارت های اجتماعی مناسب بوده و بسیار کم از سوی همسالانشان پذیرفته می شوند به علاوه این کودکان در شناخت مشکلات و به کار گیری راهبردهای حل مساله برای برطرف کردن آنها دارای نقص هستند و در مقایسه با همسالان خود راه حل های مثبت کمتری را به کار می برند. این نقایص می تواند باعث ایجاد مشکلاتی در مدرسه جهت ایجاد و حفظ روابط مثبت با همسالان و جلب محبوبیت کودکان دیگر شده و پیش بینی کننده رفتار های ضداجتماعی در نوجوانی و بزرگسالی باشد. (کلیف، کیمبرلی:۲۰۰۷)| کودکانی که اختلال نافرمانی مقابله ای دارند همواره با رفتارهای ضداجتماعی شان برای والدین، معلمان، و متخصصان سلامت روانی یک چالش ایجاد کرده اند که در نتیجه ، شناسایی مداخلات درمانی را برای این کودکان دشوار کرده است (ایبرگ، تلسون و بوگز، ۲۰۰۸)، به دلیل این ناتوانی در کودکان در پردازش واقع بینانه اطلاعات، کمبود مهارت های اجتماعی یکی از مهم ترین عوامل بروز رفتارهای ناسازگارانه نافرمانی مقابله ای شده است (چین کارسیا و یانگ پارک ۲۰۰۶). تعدادی از درمان ها نیز به آموزش مهارت های اجتماعی معطوف هستند. سنجش مهارت های اجتماعی و اقدامات مربوط به آن از دهه ۱۹۷۰ یکی از فعال ترینش عرصه های تحقیقات روان شناسان بوده است. بسیاری از پژوهشگران، آموزش مهارتهای اجتماعی را برای کودکان دچار اختلال برونی سازی شده مفید دانسته اند. زیرا بررسی های متعدد نشان می دهد نارسایی در مهارتهای اجتماعی تأثیر منفی بر عملکرد تحصیلی دانش آموزان داشته، مشکلات یادگیری را تشدید نموده و غالبا به بروز مشکلات سازگاری منجر می شود پار کر و آشر، ۱۹۹۲). در باب علت شناسی این اختلال عوامل زیادی مطرح شده است که از مهم ترین آنها می توان به ناتوانی والدین در اداره صحیح مشروط کودک، نقص در کنترل خشم به وسیله کودکان و مهم تر از همه نقص در مهارتهای اجتماعی و به طور کل مهارتهای زندگی آنان اشاره کرد (بالیس ودیو بس، ۱۹۹۷). نقش الگوی نادرست رفتارهای اجتماعی در شکل گیری رفتارهای مقابله ای در نتایج بسیاری از پژوهشها برجسته است (تگلاسی ورا سمن، ۲۰۰۱) بسیاری از پژوهش گران نداشتن مهارت های لازم در شرایط بحرانی از جمله مهارتهای اجتماعی را از اساسی ترین مشکلات کودکان نافرمان میدانند. فراوانی این مسئله در کودکان مبتلا به اختلال نافرمانی مقابلهای ۷۲% گزارش شده است (گلدستین و کراشر، ۱۹۸۷ بالیس ودیویس، (۱۹۹۷).شاید بتوان رشد اجتماعی را مهم ترین جنبه رشد هر شخص تلقی نمود. رشد اجتماعی نه تنها در سازگاری با اطرافیانی که هم اکنون فرد با آنان سرو کار دارد، مؤثر است بلکه بعدها در میزان موفقیت شغلی و پیشرفت اجنماعی وی نیز تأثیر دارد یکی از هدفهای مهم پدر و مادرها در فرزند پروری ، اجتماعی کردن فرزندان است . آنها باید به فرزندان خود راه و رسم کنار آمدن با استرس های زندگی را بیاموزند آن هم به شکلی که مقبولیت اجتماعی داشته باشد (شرودر و گوردون، ۱۳۸۹). مسأله اجتماعی شدن و توانایی تعامل با دیگران به شیوه ای شایسته و ثمربخش در همه مراحل زندگی اهمیت بسیار دارد. اجتماعی شدن جریانی است که در آن هنجارها، مهارتها ، انگیزه ها، طرز تلقیها و رفتارهای فرد شکل می گیرد تا ایفای نقش کنونی با آتی او در جامعه مناسب و مطلوب شناخته شود. در جریان انطباق و اجتماعی شدن، پاره ای از محدودیت ها بر ارگانیسم آدمی تحمیل می شود. اگر این تحمیلات زندگی اجتماعی شدید یا ناگهانی باشد، بیم آن می رود که ارگانیسم آدمی از روال طبیعی خود خارج گشته و دستخوش اختلال رفتاری گردد. بر اساس گزارش انجمن ملی سلامت روان در سال ۲۰۰۷، از میان ۲۰ درصد کودکانی که دارای اختلال های روانی، هیجانی و رفتاری تشخیص داده شده بودند شدت مشکلات نیمی از آنها در حدی بود که کنش وری و تحول بهنجار آنان را متأثر می ساخت. کودکان با مشکلات رفتاری در زمینه کاربرد مهارت های اجتماعی بسیار ضعیف عمل می کنند و در مشکلات بین فردی نمی توانند شیوههای مختلفی را برای رفع مشکل خود پیدا کنند (گلیمور، آلبرت، اسکوز و امیری به نقل از تویسرکانی، راوری، یوسفی لوی، ۱۳۸۷). یک طبقه از این اختلال ها، مشکلات پرونی سازی کودکان است که طبق تعریف جنسون، ویلیام، اولمپیا، فارلی و کلارک (۲۰۰۴) به سمت بیرون از کودک جهت یافته و باعث آزار دیگران می شود و اختلال نافرمانی مقابله ای نمونه ای از اختلال برونی سازی در دوران کودکی بوده که ممکن است در بزرگسالی به اختلال شخصیت ضداجتماعی تبدیل شود. مبنای برنامه های آموزشی مهارت های اجتماعی این است که فرد رفتارهای ضداجتماعی را یاد می گیرد و این رفتارهای نادرست، مهارتهای اجتماعی لازم برای تعامل مؤثر و مناسب با دیگران را تحت الشعاع قرار میدهند (تیلور، ادی و بیگلان، ۱۹۹۵؛ به نقل از شرودر و گوردن، ۱۳۸۹)، منطق زیربنایی آموزش مهارتهای اجتماعی از این عقیده سرچشمه گرفته است که مسائل رفتاری کودکان اساسأ مسائل مبان فردی هستند. کودکان اغلب به این دلیل که رفتار شان دارای اثرات مخرب برای دیگران است و به صورت پرخاشگری، تخریب اموال نافرمانی، منفی کاری و کج خلقی ها ظاهر میشود نیازمند به درمان تشخیص داده می شوند عامل بد کاری بالینی بین کودکان، الگوهای غیر انطبافی متعدد تعامل اجتماعی است مثلا رفتار غیراجنماعی انزوای اجتماعی و عدم محبوبیت بین کودکان از عوامل خطر آفرین برای آسیب شناسی روانی، بزهکاری و مشکلات سلوک، اخراج از مدرسه و رفتارهای ضداجتماعی در بزرگسالی هستند (کوون و دیگران، هارتوپ، روف، سلز و گلدن به نقل از کراتوچویل و موریس، ۱۳۹۱). کودکانی که نقص مهارتی دارند غالبا بر واکنش های نامناسب خود اصرار می ورزند زیرا از درک این که چنین رفتارهایی پیامدهای ناگوار دارند عاجزند. با نمی توانند رفتارهایی را که نتایج مطلوب تری به بار می آورند بشناسند و به اجرا درآورند؛ بنابراین در این موردف مبنای آموزش باید بر شناسایی مبتنی بر شناسایی رفتار مبتنی بر پیامد های بالقوه وسودمند آن به کودک باشد (راحیل ۲۰۰۲). نظریه یادگیری اجتماعی چهار چوب رایج ترین روش های پرورش مهارتهای اجتماعی را تشکیل میدهد. کار آیی الگوسازی اجتماعی در تغییر رفتار و جانشین کردن رفتارهای جدید تحت شرایط آزمایشگاهی به طور کامل به ثبوت رسیده است (زیمرمن و پایک، ۱۹۷۲ به نقل از نظری نژاد، ۱۳۶۹). بر اساس نظریه یادگیری اجتماعی، کودک می تواند از طریق الگوسازی اجتماعی ،رفتار شخص دیگری را مشاهده کند و با اجرای مشابه در موقعیتی مشابه، تقلید آن رفتار را نمایش میدهد. الگوسازی اجتماعی روشی است که به کمک آن ، به ویژه در سال های رشد ، که کودکان در زندگی روزمره رفتار افراد مشخصی از فیبل والدین ، معلم و همسالان را تقلید می کنند، غالب رفتارهای اجتماعی آموخته می شود (بندورا، ۱۹۷۳ به نقل از نظری نژاد، ۱۳۶۹) لذا هدف اصلی مطالعه حاضر، ضمن بسط تحقیقات پیشین در مورد اثربخشی مهارتهای اجتماعی در کاهش مشکلات رفتاری، به دنبال پاسخ به این سؤال است که آیا با آموزش مهارتهای اجتماعی به کودکان نافرمان مقابله ای می توان علائم این اختلال را در رفتارهای این کودکان کاهش داد و در نتیجه رفتارهای آن ها را بهبود بخشید؟

اهمیت و ضرورت

یکی از شایع ترین اختلالات رفتاری که در دوران کودکی بروز می کند اختلال رفتار نافرمانی مقابله ای است (فلاناگان و اسکوابول، ۲۰۰۶ موگان رو، میسر و مولتزر: ۲۰۰۴). در یک بررسی جامع که توسط بویلان وهم کارن (۲۰۰۷) صورت گرفته دریافتند که شیوع اختلال نافرمانی مقابله ای از ۶/۲ تا ۶/۱۵ در صداست. صحرابی، اسدزاده و عرب زاده کوپانی (۱۳۹۳) تیر میزان شیوع این اختلال را در کودکان پیش دبستانی ۲ تا ۱۶ درصد گزارش نموده است. این اختلال اغلب تا قبل از ۸ سالگی و حداکثر تا اوایل نوجوانی ظاهر میشود (جناآبادی ۱۳۹۰)کودکان دارای اختلال نافرمانی مقابله ای اغلب دوست و رفیقی ندارند و روابط انسانی برای آنها رضایت بخش نیست. این کودکان علیرغم هوش کافی، به دلیل عدم مشارکت و مقاومت در برابر انتظارات بیرونی و اصرار بر حل مشکلات به کمک دیگران در مدرسه پیشرفت چندانی ندارند و ممکن است مردود شوند، مشکلات یادشده موجب کاهش اعتماد به قس، تحمل کم در ناکامیها، خلق افسرده و حملات کج خلقی می شوند (انجمن روان پزشکی آمریکا۱۳۹۳). پیش آگاهی این اختلال نامطلوب بوده و کودکان مبتلا در سال های آینده در معرض خطر رشد مشکلات دیگری همچون اختلال سلوک، اختلالات خلفی، بیش اضطرابی، مصرف مواد و الکلیسم (باربارا، ریچارد، جولی، رابرت و هاوارد، ۱۲۰۰۴مار مرستین، ۱۲۰۰۶ میلن و ادواردز، ۲۰۰۱) و نیز اختلال شخصیت ضداجتماعی و رفتار های بزهکارانه در دوران بلوغ و بزرگسالی قرار می گیرند (میلن و ادواردز، ۲۰۰۱ لویر، ب ورکلی، ،وینتر زوزورا، ۲۰۰۰؛ ریچارد باربارا، اندرو، جان و آدریان، ۲۰۰۲).میزان شیوع اختلال نافرمانی و لجبازی بین ۶ تا ۱۱ درصد و به طور متوسط میزان شیوع این اختلال ۳/ ۳ در صد است. میزان اختلال لجبازی و نافرمانی ممکن است بسته به سن و جنسیت کودک فرق کند و به نظر می رسد که این اختلال قبل از بلوغ در پسرها قدری بیشتر از دخترها باشد(۱: ۴/ ۱) که البته این برتری پسر همواره در نمونه های نوجوان یا بزرگ سال یافت نشده است. در صورتی که اختلال لجبازی و نافرمانی در طول رشد ادامه باید افراد مبتلا به این اختلال تعارض های مکرری را با والدین، معلمان، سرپرستان، همسالان و همسران رمانتیک تجربه می کنند. این گونه مشکلات اغلب به اختلالات فراوان ای در سازگاری هیجانی، اجتماعی، تحصیلی و شغلی فرد منجر می شوند (لوبر، بورک و پاردیمی، ۲۰۰۹).پژوهش های مختلف بیان داشته اند که کودکان با نشانه های اختلال نافرمانی مقابلهای عمدتا فاقد مهارت های شناختی، اجتماعی و عاطفی موردنیاز برای انجام تقاضاهای بزرگترها هستند. آنها معمولا در مدرسه پیشرفت خوبی ندارند در روابط بین فردی ضعیف بوده و مشکلات توجهی و نقص در کارکردهای اجرایی دارند و این مشکلات ممکن است باعث عزت نفس پایین، تحمل کم برای ناکامی و خلق افسرده و حملات عصبانیت شود. به علاوه در کودکان مبتلا به این اختلال ممکن است قضاوت اخلاقی آسیب ببیند و پیش آگهی اختلال نامطلوب بوده و کودکان مبتلا در معرض خطر بالای بزهکاری نوجوانی، رفتار ضداجتماعی، سوء مصرف مواد و ترک تحصیل و اختلالاتی همچون اختلال سلوک، رفتار ضداجتماعی، اختلالات خلقی و اضطراب هستند(بورک، رو و بویلن، ۲۰۱۴). در پژوهشی صورت گرفته توسط وطن باف (۱۳۹۱) باهدف بررسی تأثیر بازی درمانی شناختی- رفتاری بر کاهش علائم اختلال نافرمانی مقابله ای و افزایش پیشرفت تحصیلی دانش آموزان نتایج نشان داد که بازی درمانی شناختی رفتاری موجب کاهش علائم اختلال نافرمانی مقابله ای می شود. و در تحقیق دیگر انجام یافته توسط ریلی شاو (۲۰۱۴) که در زمینه مطالعه مهارت های حل مساله اجتماعی در کاهش علائم اختلال نافرمانی مقابله ای، نشان داد که عوامل زمینه ساز مهارت های اجتماعی این کودکان را در جهت بهبود علائم این اختلال تحت تأثیر قرار میدهد. در تحقیق انجام شده توسط صفری، فرامرزی و عابدی (۱۳۹۱) با عنوان تأثیر بازی درمانی شناختی- رفتاری کاهش نشانه های اختلال نافرمانی مقابله ای در دانش آموزان صورت گرفت نتایج حاصل نشان داد که تفاوت معناداری در کاهش میزان نشانه های اختلال نافرمانی مقابله ای به وجود آمده است. از پژوهش های صورت گرفته چنین برمی آید که کمک کردن به رفع و درمان اختلال نافرمانی مقابله ای در دوران کودکی جهت جلوگیری از مشکلاتی که در آینده متوجه این گونه کودکان و خانواده آنها و جامعه خواهد شد استفاده از مداخلات تربیتی در ابعاد مختلف بسیار حائز اهمیت است و انجام این گونه پژوهش ها به دلیل اهمیت موضوع نباید دارای سقف و حد خاصی باشد. لذا در این تحقیق با ارائه آموزش های لازم به والدین پر آن خواهیم بود تا تاثیر آموزش مهارت های حل مسأله اجتماعی را در کاهش نافرمانی این کودکان بررسی نماییم که در صورت اخذ نتیجه مثبت می توانیم از این روش به عنوان یکی از راه حل های مفید برای درمان این اختلال بهره مند شویم.

علل نافرمانی مقایلهای مشخص نیست. برخی از نظریه ها به این قرار است:

۱٫­ممکن است مربوط به خلق کودک با خلق خانواده او باشد

٢. به ارث برده می شود.

٣. ممکن است علل عصبی وجود داشته باشند.

۴. ممکن است عدم تعاون شیمیایی در مغز وجود داشته باشند.

دوره اختلال نافرمانی مقابله ای سن کودکی و نوجوانی است که از ۸ سالگی شروع می شود. اگر قبل از آن آغاز نشده باشد، این اختلال در برخی کودکان تکامل یافته و به یک اختلال خلقی و یا اختلال سلوک در آینده تبدیل می شود و یا ممکن است به شخصیت منفعل اجتماعی با ضداجتماعی تبدیل شود که با درمان این اختلال در مراحل اولیه می توان سازگاری اجتماعی و شغلی را در کودک و با نوجوان ایجاد کرد (توماس آر. کراتوچویل، ریچارد جی. موریس، ۱۹۴۹). روش های رفتاری که معمولا در درمان های شناختی – رفتاری استفاده می شود با تغییر رفتار و روشهای شناختی با تغییر افکار سر و کار دارند. چون این گونه تصور می شود که شناختهای ناسازگارانه باعث رفتار همراه با ترس و اضطراب می شوند. فرض بر این است که تغییر رفتار و روش های شناختی با تغییر افکار سر و کار دارند، چون این گونه تصور می شود که شتاختهای ناساز کاراته باعث رفتار همراه با ترس و اضطراب.

مشخصات
  • جنسیت زن
  • وابسته به کلینیک
  • تجارب / مهارت ها
  • دانشگاه دانشگاه تبریز
  • رشته تحصیلی روانشناسی تربیتی
  • گواهینامه ها
  • پست های مدیریتی
  • مقطع تحصیلی کارشناسی ارشد
  • کلمات کلیدی مریم مولازاده اسکوئی روانشناس، مریم مولازاده اسکوئی مشاور، مریم مولازاده اسکوئی روان درمانگر، مریم مولازاده اسکوئی روانپزشک، مریم مولازاده اسکوئی متخصص اعصاب و روان، مریم مولازاده اسکوئی روانسنج
تخصص ها
  • روان‌شناسی تربیتی
تصویر
مریم مولازاده اسکوئی
روانشناس بالینی و فردی
(3)

E-Teb.com © Copyright 2016 روانشناس یا روانپزشک. تمامی حقوق محفوظ است.

دکتر - مشاوره خانواده - پزشک - مشاوره آنلاین - شماره دکتر