منو
X

تصویر
منیره کمالیان مهریزی
مشاور کودک
(4)
آمار این متخصص
(4) رای
60%

دقت

80%

مفید بودن

0%

دانش و مهارت

80%

رفتار بالینی

0%

وقت شناسی

40%

هزینه اقتصادی

توضیحات پروفایل
  

منیره کمالیان مهریزی هستم، فارغ التحصیل روانشناسی و آموزش کودکان استثنایی در مقطع کارشناسی ارشد از دانشگاه علوم بهزیستی و توانبخشی در سال ۱۳۹۱، پایان نامه ی اینجانب تحت عنوان “تعیین تأثیر تحریکات حسی بر مهارت های حرکتی درشت دانش آموزان کم توان ذهنی آموزش پذیر مقطع ابتدایی” می باشد که در ادامه بخشی از آن را مطالعه می کنید:

دانشگاه علوم بهزیستی و توانبخشی

گروه آموزشی روان شناسی و آموزش کودکان استثنایی

پایان نامه کارشناسی ارشد

عنوان:

تعیین تأثیر تحریکات حسی بر مهارت های حرکتی درشت دانش آموزان کم توان ذهنی آموزش پذیر مقطع ابتدایی

نگارش:

منیره کمالیان مهریزی

استاد راهنما:

دکتر حجت الله حقگو

استاد مشاور:

دکتر گیتا موللی

تابستان ۱۳۹۰

فهرست مطالب

عنوان

فصل اول: کلیات پژوهش

مقدمه

بیان مسأله

اهمیت و ضرورت پژوهش

اهداف پژوهش

هدف کلی

اهداف اختصاصی

اهداف کاربردی ها سوالات و فرضیه پژوهش

متغیرهای پژوهش

تعریف مفهومی متغیر ها

تعریف عملیاتی متغیر ها

فصل دوم: پیشینه پژوهش

کم توان ذهنی

طبقه بندی کم توان ذهنی

طبقه بندی انجمن روانپزشکی آمریکا

طبقه بندی سازمان بهداشت جهانی

طبقه بندی انجمن کم توان ذهنی آمریکا

طبقه بندی کم توان ذهنی از دیدگاه متخصصان آموزش و پرورش

کم توان ذهنی حمایت پذیر

کم توان ذهنی تربیت پذیر

کم توان ذهنی آموزش پذیر

شیوع

علل و عوامل زمینه ساز کم توان ذهنی

عوامل مربوط به قبل از تولد

عوامل مربوط به هنگام تولد

عوامل مربوط به دوران بعد از تولد

فرایند و رشد حرکتی

مشخصات عمده رشد حرکتی

کنترل حرکتی

مهارت های حرکتی درشت

مهارت های حرکتی ظریف

رابطه هوش با مهارت های حرکتی

ادراک و فرایند ادراکی حرکتی

عوامل موثر در رشد حرکتی

تکرار و تقویت

واکنش عاطفی

تقسیم بندی جلسات درمانی

پس خوراندهای مضاعف

تجزیه کردن یک عملکرد

خستگی و یادگیری حرکتی

تصویر سازی ذهنی چارچوب های نظری رشد حرکتی

نظریه پردازان رشدی

نظریه پردازان رفتار و یادگیری

نظریه پردازان نوروفیزیولوژیک

نظریه پردازان ادراکی – حرکتی

تحریک حسی

نظریه و درمان یکپارچگی حسی

فرض های بنیادی نظریه یکپارچگی حسی

پاسخ تطابقی

انعطاف پذیری در سامانه عصبی مرکزی

سازمان دهی سامانه عصبی مرکزی

فرایند پردازش حسی

کنش سازی

رشد یکپارچگی حسی

مداخله یکپارچگی حسی

انواع مداخلات در یکپارچگی حسی

درمان انفرادی

درمان گروهی

مشاوره

فصل سوم: روش شناسی پژوهش

نوع مطالعه

جامعه، نمونه آماری و روش نمونه گیری

معیارهای ورود به مطالعه

معیارهای خروج از مطالعه

روش جمع آوری داده ها

ابزار اندازه گیری

نمره گذاری آزمون

روایی و پایایی آزمون

مراحل اجرا

محتوای جلسات آموزشی

روش تجزیه و تحلیل داده ها

ملاحظات اخلاقی

فصل چهارم: توصیف و تحلیل داده ها

توصیف بافته ها

بررسی سوالات و فرضیه پژوهش

فصل پنجم: بحث و نتیجه گیری

بحث و تبیین یافته ها

نتیجه گیری نهایی

محدودیت های پژوهش

پیشنهادهای پژوهشی

فهرست منابع

پیوست

چکیده:

مقدمه: کودکان کم توان ذهنی آموزش پذیر علاوه بر مشکلات حسی، درکی و رفتاری به مشکلات حرکتی نیز مبتلا هستند. با توجه به اهمیت مهارت های حرکتی در توسعه ی مهارت ها از جمله مهارت های شناختی، بازی، اجتماعی و تحصیلی توسعه مهارت های حرکتی درشت در این کودکان مساله مهم و قابل توجهی در رشد و عملکرد به شمار می رود. از آن جا که ضعف در مهارت های حرکتی کودکان کم توان ذهنی ناشی از اختلال در یکپارچگی حس ها و کنترل ضعیف مراکز عالی عصبی بر فعالیت های حرکتی می باشد لذا به منظور شناخت و رفع مشکلات حرکتی در کودکان کم توان ذهنی پژوهش حاضر با هدف تعیین تاثیر بخشی تحریکات حسی بر مهارت های حرکتی درشت کودکان کم توان ذهنی آموزش پذیر مقطع ابتدایی آموزش داده شد. روش تحقیق: پژوهش حاضر، از نوع مطالعات آزمایشی است و از طرح پیش آزمون و پس آزمون با گروه کنترل استفاده شده است. بدین منظور از دو مدرسه استثنایی ۳۰ نفر انتخاب و به شکل تصادفی در دو گروه ۱۵ نفره گروه کنترل و آزمایش جایگزین شدند. سپس با استفاده از آزمون لینکلن اورتسکی مهارت های حرکتی درشت آنان اندازه گیری شد. گروه آزمایش ۲۲ جلسه آموزش گروهی (با پیش آزمون و پس آزمون) تحریکات حسی را در مدت ۲ ماه از فرار هر هفته ۳ جلسه و هر جلسه ۴۵ دقیقه آموزش گروهی دریافت کردند و گروه کنترل نیز در روند برنامه عادی مدرسه فرار گرفتند. در نهایت پس از اتمام جلسات درمانی آزمون لینکلن اورتسکی برای هر دو گروه آزمایش و کنترل اجرا شد. سپس نتایج در هر دو گروه با استفاده از تحلیل کوواریانس مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.

یافته ها: تجزیه و تحلیل اطلاعات مربوط به مهارت پریدن حاکی از این بود که میانگین نمرات گروه آزمایش در پس آزمون از گروه کنترل با اختلاف معناداری بیشتر شده است ( ۰۰۱/ ۰>p)، در مقایسه میانگین نمرات مهارت های مربوط به هماهنگی دست و یا در آزمودنی های دو گروه نیز نمرات گروه آزمایش در پس آزمون بیشتر شده است ( ۰۰۱/ ۰>p). مقایسه میانگین نمرات مهارت تعادل نیز نشانگر افزایش معنادار نمرات گروه آزمایش در پس آزمون از گروه کنترل بود ( ۰۰۱/ ۰>p). در نمرات مهارت های مربوط به گرفتن و پرتاب کردن نیز میانگین نمرات گروه آزمایش در پس آزمون اختلاف معناداری  ۰۰۱/ ۰>p بیشتر شد. در پایان تجزیه و تحلیل میانگین نمرات مهارت های حرکتی درشت گروه کنترل و آزمایش، پیش آزمون اختلاف معناداری بر مهارت های حرکتی درشت در پس آزمون داشته است ( ۰۰۱/ ۰>p)، پس از کنترل آماری اثر پیش آزمون، متغیر مستقل ( یا گروه) اثر معناداری بر مهارت های حرکتی درشت در پس آزمون داشته است ( ۰۰۱/ ۰>p).

نتیجه: آموزش تحریکات حسی بر این چهار مهارت حرکتی درشت موثر بوده است و آموزش تحریکات حسی باعث بهبود مهارت های حرکتی درشت دانش آموزان دختر کم توان ذهنی آموزش پذیر مقطع ابتدایی شده است.

کلید واژه ها: تحریکات حسی، مهارت های حرکتی درشت، کم توان ذهنی آموزش پذیر، مقطع ابتدایی.

مقدمه:

مهارت حرکتی فرایندی است که قبل از تولد شروع شده و در سرتاسر زندگی ادامه دارد و در طول تمامی دوره های تکاملی ، کودک به نحو اعجاب انگیز تغییراتی سریع را پشت سر می گذارد (بارنت و همکاران، ۲۰۱۰). کودک در طی دوره های اولیه رشد خود دارای حرکاتی خام و نامنظم بوده و همگام با پدیده رشد و پختگی سیستم های حسی و حرکتی به سمت حرکات روان تر، مقید تر و هماهنگ تر پیش می رود. این پیشرفت علاوه بر این که ناشی از پختگی سیستم های زیست شناختی و روان شناختی وی است به علت پدیده یاد گیری نیز می باشد که در نهایت منجر به مهارت های حرکتی می شود. چنین تغییرات تکاملی در رفتارهای حرکتی کودک طی یک نظام سلسله مراتبی و از حرکات ساده به سمت حرکات پیچیده پیش می رود. این تغییرات تکاملی که از پاسخ های رفلکسی و غیر قابل کنترل ارادی به طرف سطوح بالایی از مهارت حرکت می کند، بستگی به عوامل کنترل کننده یادگیری حرکتی دارد. سلسله مراتب مهارت حرکتی در نهایت باعث ایجاد بسیاری از ساختارهای پیچیده و عالی تر می شود و به نظر می رسد توقف و نقص در هر یک از مراحل پایه ای باعث توقف و نقص در مراحل پیچیده تر می شود که مهارت هایی چون مهارت های حرکتی درشت (دویدن ، لی لی کردن و …) از جمله آن ها می باشد (کارتز ، ۲۰۰۸). بروز چنین تغییرات تکاملی طبیعی خود تا حد زیادی بستگی به یکپارچگی و تفسیر تحریکات و درون دادهای حسی و تجارب حسی اولیه کودک دارد. هر چه کودک در پردازش اطلاعات حسی دریافت شده از محیط و از بدن خود بهتر عمل کند، به همان اندازه در پیمودن مراحل بعدی حرکت و پیشرفت به سمت مهارت های حرکتی عالی تر، انتزاعی تر و تیز اتوماتیک شدن آن مهارت ها موفق تر خواهد بود (فولر ، ۲۰۰۷).شمار بسیاری از مراجعان مدارس استثنایی شامل کودکانی می شوند که عمدتا از مشکلات حرکتی رنج می برند که از آن جمله می توان به کودکان کم توان ذهنی آموزش پذیر اشاره کرد (رهبانفرد، ۱۳۷۷). رشد حرکتی کودکان کم توان ذهنی آموزش پذیر مانند رشد شناختی شان کند و نامنظم است و محرومیت های حرکتی به دلایل مختلف نیز به بهانه کم توانی، کودک را وارد دوره محرومیت رشد می کند که به عدم تحرک مزمن منجر می شود. دوری از فعالیت حرکتی علاوه براثرات سوء جسمانی از رشد، از قدرت و مهارت حرکتی آن ها جلوگیری کرده و این گونه افراد را گوشه گیر و منزوی می کند. فقدان یا کاهش مهارت و در نتیجه کاهش مستمر توانائی های حرکتی، مهارتی و آموزشی کودکان کم توان ذهنی موجب فاصله هر چه بیشتر آنان از کودکان هم سن و سال خود می شود و در نتیجه در زمینه های شناختی ، نماد پردازی ، آموزشی و سازگاری از همسالان خود عقب تر می مانند (وانگ ، ۲۰۰۴). از سوی دیگر کسب مهارت حرکتی طلیعه رشد ذهنی و افزایش مشارکت فرد در فعالیت های اجتماعی است (کانولی و میکائیل ، ۱۹۹۵). از این رو شناخت ضعف های کودکان به ویژه کودکان کودکان کم توان ذهنی در انجام فعالیت های حرکتی در سنین پیش از دبستان و دادن فرصت جهت تمرین این مهارت ها و فعالیت های حرکتی ضروری می باشد (گلیدن ،۲۰۰۲). از آن جا که ضعف در مهارت های حرکتی ناشی از اختلال در یکپارچگی حس ها و کنترل ضعیف مراکز عالی عصبی بر فعالیت های حرکتی می باشد (کیو ، ۲۰۰۵)، لذا به منظور شناخت این ضعف ها و دنبال آن درمان و رفع مشکلات حرکتی در کودکان کم توان ذهنی، در این تحقیق از روش تحریکات حسی استفاده شد. این درمان پر فرضیه یکپارچگی حسی بنا نهاده شده و بر اساس نیاز ذاتی فرد به تحریک حسی به او ارائه می شود (هایسون ،۲۰۰۹). تحریک حسی عبارت است از مودالیتی ها و کیفیت های مختلف انرژی که باعث ایجاد پتانسیل عمل عمل در گیرنده های مربوط به حواس مختلف مثل شنوایی ، بینایی ، لامسه ، عمقی و دهلیزی می دهلیزی می گردد و در نهایت فرد با مغز از تحریک شدن آن عضو گیرنده آگاه شده و نسبت آن واکنش نشان می دهد (خواه واکنش درونی و خواه واکنش های بیرونی و قابل رویت) (فولر، ۲۰۰۷). یکپارچه شدن اطلاعات حسی مختلف امکان رشد کودکان در عملکردهای حسی- حرکتی وادراکی – حرکتی جهت توانمندی در انجام کارهای روزمره ، فعالیت های مربوط به مدرسه، فعالیت های اوقات فراغت و بازی را فراهم می سازد (الیس ، ۱۹۸۱). در این رویکرد درمانی از یکسری تکنیک هایی استفاده می شود که طی آن بیمار محرکات حسی کنترل شده را در قالب مجموعه ای از فعالیت های درمانی هدفمند دریافت می کند تا در نهایت باعث ایجاد پاسخ های تطابقی در زمینه های رفتارهای حرکتی و غیر حرکتی شود (فولر، ۲۰۰۷). از آن جا که رفتارهای حرکتی هر فرد بیان گر نیاز وی به تحریکات حسی خاصی می باشد، و به طور طبیعی رژیم تحریک حسی که هر فرد به طور طبیعی بر می گزیند، مبتنی بر نیاز های حسی وی می باشد (حقگو، ۱۳۷۶)، به علاوه از آن جا که سیستم دهلیزی و عمقی غالبا در افراد کم توان ذهنی به نحو مناسبی عمل نمی کند (ماهونی ، رابینسون و فیوول ، ۲۰۰۱) لذا در این رویکرد تاکید اصلی بر دو دسته محرکات حسی می باشد که عبارتند از: ۱- حس عمقی و حس دهلیزی که بیشترین تأثیر یکپارچه کنندگی را بر رفتار فرد دارند (فولر، ۲۰۰۷)، در این رویکرد فرض شده است که نقایص موجود در سازماندهی و یکپارچگی حسهای عمقی و دهلیزی را می توان با این رویکرد درمانی در کودکان کم توان ذهنی جبران کرد (سورتچی، ۱۳۸۵). اهداف عمده و مورد توجه در این رویکرد درماتی عبارتند: درمان ناهنجاری های تون عضلانی ، بهبود الگوهای هماهنگی حرکتی ، بهبود واکنش های وضعیتی و تعادلی، توسعه مهارت های حرکتی درشت و (فولر، ۲۰۰۷).

بیان مساله :

رشد و تکامل کودک از بدو تولد با حرکت معنا می یابد و با افزایش توانایی های ذهنی و شناختی کودک پیچیده تر می شود. با ادامه رشد و تکامل، رفتارهای حرکتی کودک موجب برقراری ارتباط با همنوعان گردیده و رفتارها و هیجانات وی را نیز تحت تاثیر قرار می دهد (کاپ و گیلبرگ ، ۲۰۰۹). ۲۰۰۹). وقتی انسان به انجام یک فعالیت حرکتی مبادرت می ورزد، در واقع از تمامی جنبه های موجود در کالبد خود مانند پارامتر های جسمانی ، احساسی ، عاطفی و روانی به صورت هماهنگ با هم استفاده استفاده می نماید. به این ترتیب یک فرد برای اجرای حرکت بایستی از نظر عضلانی، فیزیولوژیکی ، روان شناختی و عصبی آمادگی درک و فهم آن حرکت را داشته باشد و نارسایی در هر یک از موارد موارد ذکر شده تاثیراتی را بر روند حرکتی ایجاد خواهد کرد (نیکولیس و استوسویس ،۲۰۰۹). رشد حرکتی عمدتا متاثر از وراثت و رسش و تحت کنترل میزان میلین دار شدن دستگاه اعصاب مرکزی است. از این روی، همه کودکان بدون توجه به شرایط اجتماعی، از رشد حرکتی کمابیش مشابهی برخوردارند. اما گاهی عواملی باعث می شوند که در این فرایند مشکلاتی ایجاد شود، و در نتیجه مهارت های حرکتی درشت با ظریف، هماهنگی حرکتی و حتی زبان جریان طبیعی رشد را طی نمی کند و فرد دچار مشکل می شود (فلیرس ، روملس و آلتینک ، ۲۰۰۸). کودکان کم توان ذهنی نیاز بیشتری به فعالیت های ادراکی حرکتی دارند. زیرا پژوهش ها نشان می دهند که این کودکان در یادگیری و اجرای بسیاری از مهارت های حرکتی پایه با مشکل مواجه اند و از نظر سطح اجرا در مقایسه با کودکان طبیعی و هنجار به نوعی کم توانی حرکتی نیز دچار هستند (آزونوف ، هفورن و مکاری ، ۲۰۰۸). مروری بر کتب، مقالات و پژوهش ها در زمینه کودکان کم توان ذهنی آموزش پذیر نشان می دهد که آن ها علاوه بر مشکلات حسی، درکی و رفتاری به مشکلات حرکتی نیز مبتلا هستند (گلیدن، ۲۰۰۲). این کودکان تقریبا دو سال از کودکان هم سن طبیعی خود از نظر حرکتی عقب هستند و با فرصت و تصرین کافی می توانند توانایی حرکتی خود را رشد دهند (رهیانفرد، ۱۳۷۷).علل متنوعی از جمله مسائل ژنتیکی، عفونت ، ضایعه ناشی از ضربه، مسمومیت ، کمبود اکسیژن و محرومیت حسی – هیجانی باعث اختلالات رشدی همچون فلج مغزی ، تاخیر حرکتی و عضلانی در کودک می شوند (رینی ،۱۳۸۰). فرنچ و جانسما (۱۹۸۲) براین باورند که نیاز به برنامه رشدی حرکتی برای کودکان کم توان ذهنی از اولویت خاصی برخوردار است. چرا که وضعیت به گونه ای است که این گونه کودکان قادر نیستند به صورت مستقل الگو های حرکتی و مهارت های یکپارچگی درکی – حرکتی را به دست بیاورند و لذا نیازمند یک برنامه ریزی دقیق آموزشی می باشند که تاثیر گذار بوده و علت تاخیر با آسیب حرکتی را در آنها مشخص کند و از آن جا که نقایص اساسی و پایه در دریافت، ثبت و سازماندهی حواس دهلیزی – عمقی و لامسه و یکپارچگی این حواس در سامانه عصبی مرکزی و نیز رسش و پیوند این حواس یا حواس ویژه مانند بینایی منجر به ایجاد نقایصی در انجام مهارت های حرکتی درشت از جمله هماهنگی حرکتی درشت، طرح ریزی حرکتی درشت و ادراک پیتایی – فضایی درشت می گردد و این نقایص موجب می شود که کودک در زمین بازی، تکمیل فعالیت ها، استفاده از بارفیکس، شنا کردن، خم شدن، رساندن انگشتان دست به پا و نشستن از حالت دراز کش که نیاز به قدرت عضلانی دارد، کارایی لازم را نداشته باشد در این تحقیق از رویکرد درمانی تحریکات حسی استفاده در این رویکرد درمانی تحریک چند حس مختلف به منظور ایجاد بازخوردهای حسی جهت بالا بردن آگاهی بیمار و یکپارچه سازی حواس جهت کسب توانایی های ذهنی و عملکردی می باشد (علیزاده زارعی، ۱۳۸۱).تقویت رشد مهارت های حرکتی درشت و ظریف از نتایج مورد انتظار درمان تحریکات حسی است پردازش حسی در تکامل مراحل مختلف حرکتی و ایجاد عملکردهای عالی مغز نقش دارد. کودک على دو سال ابتدای زندگی، عمدتا درون دادهای حسی مختلف به ویژه حس دهلیزی، عمقی و لامسه را از محیط در بافت و یکپارچه می کند: پردازش و یکپارچگی درون دادهای حسی فوق و تعامل این حواس با حواس بینایی و شنوایی موجب ایجاد سطوح اولیه ای از مهارت حرکتی می شود. طی این دوره کودک قادر به یکپارچه کردن بازتاب های سطوح اولیه عصبی شده و ایجاد واکنش های وضعیتی، بهبود توازن و ایجاد پاره ای از مهارت های حرکتی درشت و ظریف (مطابق با من) نیز از نتایج پردازش و یکپارچگی حسی می باشند. این دوره به عنوان پایه ای در مسیر تکامل کودک در سال های پیش از دبستان باعث یکپارچگی حسی – حرکتی شده و حاصل آن کسب توانایی یکپارچگی دو طرف بدن، تعامل بهتر، ایجاد طرحواره سی و هماهنگی بیشتر حرکات است، که بعدها پایه ای برای مراحل رشد ادراکی – حرکتی و در نهایت شناختی به شمار می روند (کریپا و هابسون، ۲۰۰۹). یاتیک ، یومین و کایهان (۲۰۰۳)، طی مطالعه ای تجربی به منظور مقایسه برنامه های مختلف درمانی درمانی در کودکان کم توان ذهنی، گزارش نمودند که رویکردهای یکپارچگی حسی، تحریک دهلیزی در تلفیق با درمان یکپارچگی حسی و رشدی عصبی در تکامل کودکان کم توان ذهنی موثرند، که یکی از موارد مهم رشد یافته مهارت های حرکتی بود. در مطالعه ای فراتحلیلی که در رابطه با اثربخشی درمان یکپارچگی و تحریکات حسی توسط کاملی و ورگاس (۱۹۹۹) صورت گرفت، بیشترین میزان تأثیر درمان در حوزه حرکت گزارش شد. بر مبنای پژوهش های صورت گرفته توسط (باتیک و همکاران (۲۰۰۳)، کی ، جین کینگ و وجتا وجنا (۱۹۹۹) و مولیگان (۲۰۰۳)، حکایت از اثر بخش بودن این برنامه درمانی دارد. اما در این میان پژوهش دیگری وجود دارد که با نتایج این پژوهش ها تناقض داشته است. از جمله پژوهش میلر (۲۰۰۳) است که در نتایج پژوهش خویش اشاره می کند که اثر بخشی درمان های مبتنی بر یکپارچگی حسی به اثبات شده است و نه اثبات نشده . بدین ترتیب بر مبنای پژوهش های انجام شده در زمینه اثر اثر بخشی تحریکات حسی می توان انتظار داشت مشکلات پردازش، یکپارچگی حسی کودکان کم توان ذهنی که موجب محدودیت در تجارب حسی و اشکال در کنترل حرکت بهنجار می شود زیانیک، بومین و کایهان، ۲۰۰۳) را کاهش داد. از این رو با توجه به کمبود پژوهش های لازم در زمینه روش های مناسب، یک خلا پژوهشی در این زمینه به چشم می خورد. بدین ترتیب می توان انتظار داشت تحریکات حسی که اثر بخشی خویش را  در پژوهش های متعدد به اثبات رسانده است، در مورد کودک کم توان ذهنی آموزش پله بر اثر بخش واقع گردد. بنابراین در این پژوهش سعی بر آن است که اثر بخشی تحریکات حسی بر مهارت های حرکتی در شت در کودکان کم توان ذهنی مطالعه گردد تا بدین نحو چالش اصلی که پیدا کردن یک روش کاربردی در زمینه بهبود مهارت های حرکتی درشت برای چنین کودکانی است محقق گردد.

اهمیت وضرورت

پژوهش کودکان کم توان ذهنی مشکلات فراوانی در رشد مهارت های حرکتی دارند (وانگ، ۲۰۰۴). با توجه به اهمیت مهارت های حرکتی در حفظ استقلال کودک و توسعه سایر مهارت ها، از جمله مهارت های خود یاری، مهارت های باتری، مهارت های اجتماعی و مهارت های تحصیلی و به طور کلی

مشخصات
  • جنسیت زن
  • وابسته به کلینیک
  • تجارب / مهارت ها
  • دانشگاه دانشگاه علوم بهزیستی و توانبخشی
  • رشته تحصیلی روانشناسی و آموزش کودکان استثنایی
  • گواهینامه ها
  • پست های مدیریتی
  • مقطع تحصیلی کارشناسی ارشد
  • کلمات کلیدی منیره کمالیان مهریزی روانشناس، منیره کمالیان مهریزی مشاور، منیره کمالیان مهریزی روان درمانگر، منیره کمالیان مهریزی روانپزشک، منیره کمالیان مهریزی متخصص اعصاب و روان، منیره کمالیان مهریزی روانسنج
تخصص ها
  • روان‌شناسی کودکان استثنایی
تصویر
منیره کمالیان مهریزی
مشاور کودک
(4)

E-Teb.com © Copyright 2016 روانشناس یا روانپزشک. تمامی حقوق محفوظ است.

دکتر - مشاوره خانواده - پزشک - مشاوره آنلاین - شماره دکتر