پروانه خنجری
روانشناس بالینی و فردی
آمار این متخصص
دقت
مفید بودن
دانش و مهارت
رفتار بالینی
وقت شناسی
هزینه اقتصادی
من پروانه خنجری هستم، فارغ التحصیل روانشناسی در مقطع کارشناسی ارشد از دانشکده علوم تربیتی و روانشناسی دانشگاه شهید بهشتی در سال ۱۳۹۰، پایان نامه ی اینجانب تحت عنوان “رابطه بین هوش معنوی و هوش اجتماعی و ارتباط این دو متغیر با احقاق جنسی در معلمان زن متاهل مدارس دخترانه شهر تهران” می باشد که در ادامه بخشی از کلیات پژوهشی آن را مطالعه می کنید:
مقدمه: هوش مفهومی است که از دیرباز، آدمی به تفحص و پژوهش در مورد ابعاد، ویژگیها و انواع آن علاقمند بوده است و تعاریف متعددی از هوش ارائه داده است. وکسلر هوش را اینگونه تعریف میکند: توانایی عمومی فرد برای اینکه بتواند بطور هدفمندی عمل کرده، به طور منطقی فکر کند، به طور مؤثری با محیط پیرامون خود ارتباط برقرار کند. مفهوم هوش به دلیل انتزاعی بودن در طول سالها دستخوش تغییر بوده است. اکثر پژوهشگران هوش را مجموعه ویژگیها و استعدادهایی میدانند که بهطور مستقیم قابل مشاهده نیستند، برخی آنرا یک استعداد کلی میدانند و برخی معتقد به انواع هوش هستند. در تعریف هوش از راهکارهایی برای انطباق و سازگاری صحبت می شود که می توان گفت معنویت علاوه بر متعالی کردن کردار انسان، یکی از متغیرهای مهم در تسهیل فرایند آرام بخشی و نیز از راهبردهای انطباقیاساسی در دستیابی به هدف است و آن را آسانتر می کند. این هدف به نوعی آماده سازی درونی انسان برای توسعه عملکرد عناصر شناختی و حتی فراشناختی است (امونز، ۲۰۰۰ ). لذا به لحاظ ارزشی که هوش معنوی داراست، کارکرد آن مورد ارزیابی بیشتر قرار می گیرد. مفهوم هوش معنوی در ادبیات آکادمیک روانشناسی برای اولین بار در سال ۱۹۹۶ توسط استیونس مطرح شد. گاردنر در سال ۲۰۰۳ هوش معنوی را در کنار هوش هستیگرا و هوش وجودی زیر مجموعه هوش طبیعت گرا بیان کرد. هر چند او هنوز وجود هوش معنوی را به لحاظ کمی دقیقاً تصدیق نکرده ولی بیان داشته است که هوش معنوی یک سازه معقول میباشد (سهرابی، ۱۳۸۸). تعاریف بسیار متعددی از هوش معنوی بیان شده است که میتوان گفت بیانگر مجموعهای از تواناییها، ظرفیتها و منابع معنوی میباشد که کاربست آنها در زندگی روزانه میتواند موجب افزایش انواع ظرفیتها و انطباق پذیری فرد شود. در تعریفهای موجود از هوش معنوی، به ویژه بر نقش آن در حل مسائل وجودی و یافتن معنا و هدف در اعمال و رویدادهای زندگی روزمره تأکید شده است (زوهر و مارشال، ۲۰۰۰ ؛ به نقل از سهرابی، ۱۳۸۷). پس هوش معنوی کاربرد انطباقی اطلاعات معنوی در جهت حل مساله در زندگی روزانه و فرایند دست یابی به هدف میباشد. هوش معنوی در برگیرنده ویژگیهایی چون صداقت، گذشت و روشی روشن بینانه و به دور از تعصب در برخورد با مشکلات و حوادث زندگی است. مؤلفه های تشکیل دهنده هوش معنوی را روانشناسان به گونه های متفاوتی تقسیم بندی کرده اند؛ از بین میتوان به کارهای زوهر و مارشال (۲۰۰۰)، سیسک (۲۰۰۰۱)، اسمیت (۲۰۰۵) آمرام (۲۰۰۷) اشاره کرد. سیسک (۲۰۰۱) سازه های هوش معنوی عبارتند از: الف، دانش درونی ؛ ب، شهود عمیق ؛ ج، یکی شدن با طبیعت و جهان ؛ د، حل مسئله. به طور کلی میتوان گفت انعطاف پذیری، خودآگاهی، حل مسئله و درک عمیق جزء عوامل اصلی تشکیل دهنده هوش معنوی به شمار میروند. اما هوش معنوی از دیدگاه مارشال و زوهر (۲۰۰۲) علاوه بر سازه های فوق با واسطه گری، حرکت اجتماعی و تقابل و تعامل با دیگران، برای خود تعیین مسیر مینماید و به عنوان زمینه ای برای فعالیت، نیاز به هوش اجتماعی دارد تا اثر بخش شود. هوش اجتماعی بخش عمده ای از دانش ما درباره اثر بخشی انسان را شکل میدهد، که توانایی مدارا کردن با دیگران و یا تحت تأثیر قرار دادن آنان و هر چه بهتر انجام دادن کارها را نیز در بر میگیرد (آلبرشت، ۲۰۰۴). همچنین استرنبرگ و گاردنر نیز در سال ۱۹۸۰ بیان کردد برای توصیف ویژگی های یک فرد باهوش باید مهارت های اجتماعی را بخشی از ویژگی های او در نظر گرفت. به طوری که ثرندایک در سال ۱۹۳۷ هوش اجتماعی را توانایی درفهم و کنترل دیگران تعریف کرد و به طور کلی میتوان گفت هوش اجتماعی عبارت است از توانایی در فهم احساسات و افکار و رفتار اشخاص در موقعیت های بین فردی و یا در یک کلمه دانش درونی است (مارلو، ۱۹۸۶؛ به نقل از عرب، ۱۳۸۸). علاوه بر این جاچنیو (۲۰۰۸) هوش اجتماعی را به دو بخش مهم: الف) رفتار دیگران و چیره شدن بر رفتار دیگران، ب) از پس رفتار دیگران برآمدن؛ تقسیم کرد. پس میتوان نتیجه گرفت هوش اجتماعی نه تنها موجب فهم رفتار و احساسات دیگران میشود، بلکه توانایی مدیریت و کنارآمدن با رفتار دیگران نیز میشود. گلمن (۲۰۰۶) هوش اجتماعی را دارای دو مقوله گسترده یعنی آگاهی اجتماعی و توانایی اجتماعی میداند. آگاهی اجتماعی شامل: همدلی آغازین، هماهنگی، دقت و شناخت اجتماعی میشود و توانایی اجتماعی شامل: تناسب و هماهنگی، بیان احساسات خود، نفوذ و علاقه میباشد. ازدواج و زندگی زناشویی یکی از حیطههای مهم اجتماعی و وسیلهای برای ابراز هیجان و توجه به ابراز هیجانات دیگران و مسالهای بین فردی میباشد، به همین دلیل رضایت زناشویی محور بسیاری از پژوهشهای روانشناسان و خانواده درمانگران در سالهای اخیر بوده است. ابعاد و مسائل مختلفی رضایت زناشویی را تحت تأثیر قرار میدهند؛ یکی از این متغیرها سازه روانشناختی احقاق جنسی می باشدکه بیشتر مورد توجه درمانگران و پژوهشگران روانی_جنسی بوده است. احقاق جنسی به عنوان توانایی فرد در آغاز کردن فعالیتهای جنسی در هنگام نیاز، ممانعت از فعالیت های جنسی ناخواسته، حفظ خویشتن از بارداری ناخواسته و بیماریهای جنسی مسری تعریف شده است (تراویس و وایت، ۲۰۰۰). احقاق جنسی با تمایل جنسی و رضایت جنسی و به تبع آن با رضایت زناشویی رابطه مثبت و معناداری دارد. به عبارت دیگر در صورت احقاق جنسی بالا، تمایل جنسی افزایش پیدا کرده و یا اینکه تمایل جنسی اولیه کاهش نمییابد، تمایل جنسی به نوبه خود رابطه مثبت و معناداری با رضایت جنسی دارد و میتوان تمایل جنسی بالا را معلول رضایت جنسی بیان کرد و در نهایت یکی از مولفههای رضایت زناشویی در مسائل خانواده رضایت جنسی میباشد (شفیعی، ۱۳۸۴). علیرغم اهمیت سازه احقاق جنسی این مفهوم روانشناختی در ایران کمتر مورد پژوهش و بررسی قرار گرفته است و مسائل تأثیر گذار و تأثیر پذیر از این مفهوم به خوبی مشخص نشده است و احساس میشود که جای پژوهشهایی که علت های افزایش احقاق جنسی را بررسی میکنند در بین پژوهشهای مسائل خانواده خالی است به همین دلیل در تحقیق حاضر تلاش شده است که رابطه هوش معنوی و هوش اجتماعی به عنوان متغیرهای پیش بینی احقاق جنسی مورد بررسی قرار گیرند. تا از طریق آنها بتوان عوامل افزایش و کاهش احقاق جنسی را شناسایی و تبیین کرد.
مشخصات
- جنسیت زن
- وابسته به کلینیک
- تجارب / مهارت ها
- دانشگاه دانشگاه شهید بهشتی
- رشته تحصیلی روانشناسی
- گواهینامه ها
- پست های مدیریتی
- مقطع تحصیلی کارشناسی ارشد
- کلمات کلیدی پروانه خنجری روانشناس، پروانه خنجری مشاور، پروانه خنجری روان درمانگر، پروانه خنجری متخصص اعصاب و روان، پروانه خنجری روانپزشک
تخصص ها
- روانشناسی بالینی