منو
X

تصویر
محبوبه آقا بابایی
روانشناس بالینی و فردی
(3)
آمار این متخصص
(3) رای
0%

دقت

80%

مفید بودن

100%

دانش و مهارت

80%

رفتار بالینی

0%

وقت شناسی

0%

هزینه اقتصادی

توضیحات پروفایل
  

محبوبه آقا بابایی هستم، فارغ التحصیل روانشناسی تربیتی در مقطع کارشناسی ارشد از دانشکده علوم تربیتی و روانشناسی دانشگاه الزهرا در سال ۱۳۸۸، پایان نامه ی اینجانب تحت عنوان “مقایسه ی سبک های یادگیری دانش آموزان دختر با نیازهای ویژه و عادی” می باشد که در ادامه بخشی از آن را مطالعه می کنید:

دانشگاه الزهرا

دانشکده علوم تربیتی و روان شناسی

پایان نامه جهت اخذ درجه کارشناسی ارشد در رشته روان شناسی تربیتی

عنوان:

مقایسه ی سبک های یادگیری دانش آموزان دختر با نیازهای ویژه و عادی

استاد راهنما:

دکتر مهناز اخوان تفتی

استاد مشاور:

دکتر افسانه نراقی زاده

دانشجو:

محبوبه آقا بابایی

دی ماه ۱۳۸۸

فهرست مطالب

عنوان

فصل اول: مقدمه و بیان مسئله

مقدمه

بیان مسئله

پرسش های پژوهش

ضرورت پژوهش

هدف پژوهش

تعاریف نظری متغیرها

تعاریف عملیاتی متغیر ها

فصل دوم: پیشینه ی پژوهش

مقدمه

سبک های یادگیری

خاستگاه سبک های یادگیری

تعاریف سبک های یادگیری

مدل های سبک های یادگیری

سیک فیزیولوژیکی

سبک عاطفی

سبک شناختی

ویژگی های سبک های یادگیری_

سبک های یادگیری کلب

سبک وابسته به زمینه و نابسته به زمینه

مدال پیاز کوری

سبک های یادگیری گراشا – ریچمن

سبک تکانشی- تأملی

سبک های دیداری شنیداری و جنبشی

نظریه ی خود حکومتی ذهنی استرنبرگ

سبک های یادگیری دان و دان

مدل مایرز – بریگز

سبک های عمیق و سطحی

دانش آموزان با نیاز های ویژه

دانش آموزان دیر آموز (مرزی)

دانش آموزان کم بینا

دانش آموزان کم شنوا

دانش آموزان با اختلال جسمی – حرکتی

آموزش و پرورش فراگیر

تفاوت آموزش و پرورش فراگیر و تلفیقی

فواید آموزش و پرورش فراگیر

پژوهش های انجام شده در داخل کشور

پژوهش های انجام شده در مورد دانش آموزان با نیاز های ویژه

فرضیه های پژوهش

فصل سوم: روش پژوهش

مقدمه

روش پژوهش جامعه ی آماری

نمونه ی پژوهش

روش نمونه گیری

ابزار پژوهش

پرسشنامه سبک یادگیری کلب

روایی و پایایی

پرسشنامه سبک یادگیری گراشا۔ ریچمن

روایی و پایایی

پرسشنامه سبک یادگیری (VAK)

روایی و پایایی

شیوه ی اجرا

شیوه ی تجزیه و تحلیل داده ها

فصل چهارم: یافته ها

فصل چهارم: یافته ها

مقدمه

داده های توصیفی و استنباطی دانش آموزان با نیاز های ویژه و عادی

داده های توصیفی و استنباطی دانش آموزان با نیاز های ویژه

تحلیل سؤال پژوهشی فصل اول

فصل پنجم: بحث و نتیجه گیری

مقدمه

بحث و نتیجه گیری فرضیه ی اول

بحث و نتیجه گیری فرضیه ی دوم

بحث و نتیجه گیری فرضیه ی سوم

بحث و نتیجه گیری فرضیه ی چهارم

بحث و نتیجه گیری

سوال پژوهشی

پیشنهادات پژوهشی

پیشنهادات کاربردی

محدودیت ها

فهرست منابع

به زبان فارسی

به زبان انگلیسی

پیوست ها

چکیده:

هدف پژوهش حاضر مقایسه ی سبک های یادگیری دانش آموزان دختر با نیاز های ویژه و عادی بوده است. جامعه ی مورد پژوهش شامل کلیه ی دانش آموزان پایه ی اول دبیرستان مناطق نوزده گانه آموزش و پرورش تهران که در سال تحصیلی ۸۷-۸۸ به تحصیل اشتغال داشته اند بوده و گروه نمونه شامل ۶۰ نفر (۳۰ دانش آموز کم بینا، کم شنوا و بامعلولیت جسمی حرکتی و ۳۰ دانش آموز عادی بوده است ، دانش آموزان با نیاز های ویژه به صورت نمونه ی در دسترس بوده و دانش آموزان عادی به روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای انتخاب شدند. روش پژوهش از نوع پس رویدادی بوده و ابزار پژوهش جهت تعیین سبک های یادگیری دانش آموزان در سه زمینه فیزیولوژیکی، عاطفی و شناختی، به ترتیب عبارتند از:۱- پرسشنامه سبک یادگیری دیداری، شنیداری و جنبشی ۲- پرسشنامه سبک یادگیری گراشا ریچمن ۳- پرسشنامه سبک یادگیری کلب. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از آمار توصیفی (میانگین؛ توزیع فراوانی و انحراف معیار)، تحلیل واریانس (ANOVA) یک و چند متغیره، آزمون تعقیب توکی و فرید من صورت گرفته است. نتایج نشان دادند که از لحاظ فیزیولوژیکی الگوی استفاده از سبک جنبشی در میان دانش آموزان با نیاز های ویژه بیشتر از دانش آموزان عادی بوده است. در زمینه عاطفی نیز الگوی استفاده از سبک همکاری خواه در دانش آموزان با نیاز های ویژه بیشتر از دانش آموزان عادی بوده است. در زمینه شناختی تفاوت میان دو گروه معنا دار نبوده است. در مقایسه ی سه گروه دانش آموزان کم بینا، کم شنوا وجسمی- حرکتی با یکدیگر در سه زمینه فیزیولوژیکی، عاطفی و شناختی، نتایج نشان دادند که از لحاظ شناختی میانگین گروه جسمی حرکتی در زمینه سبک همگرا از دو گروه دیگر بالاتر بوده و میانگین دانش آموزان کم بینا در استفاده از سبک انطباق پابنده بالاتر از گروه جسمی حرکتی بوده است، در زمینه فیزیولوژیکی میانگین سبک شنیداری در گروه کم بینا بالاتر از دو گروه دیگر بوده و میانگین گروه کم شنوا در استفاده از سبک جنبشی بالاتر از دو گروه دیگر بوده است. در زمینه عاطفی میانگین سبک همکاری خواه در میان دانش آموزان جسمی حرکتی نسبت به گروه کم بینا بالاتر بوده و دانش آموزان کم بینا در سبک یادگیری مشارکتی بالاتر از گروه کم شنوایوده اند. به طور کلی بررسی های آماری نشان دادند تفاوت های برون گروهی و درون گروهی در استفاده از انواع سبک های یادگیری فیزیولوژیکی، عاطفی و شناختی در گروه با نیاز های ویژه در مقایسه با همتایان عادی آنها وجود داشته است که تفاوت های درون گروهی بیشتر از تفاوت های برون گروهی در میان آنها دیده می شود .

واژه های کلیدی: سبک های یادگیری، فیزیولوژیکی، عاطفی، شناختی، دانش آموزان با نیاز های ویژه و عادی

مقدمه:

بدون شک همه ی پیشرفت های شگفت انگیز دنیای کنونی زاده ی یادگیری انسان است. محیط و آنچه در آن است پیوسته در معرض تغییر قرار دارد و انسان نیز برای هماهنگ شدن با این تغییرات و یا برای مقابله و مبارزه با آنها، برای درک چگونگی تغییرات و ارائه ی راه حل های مناسب، برای سازگاری و برای ادامه ی زندگی، پیوسته در کوشش و تلاش برای یادگیری و افزودن بر دانش خویش است. باید گفت که اهمیت یادگیری در رشد آدمی بسی فراتر از چشم انداز اندیشه های اوست. به اعتقاد روان شناسان هر رفتاری که از انسان سر می زند معلول یادگیری است، بدین معنی که یک رشنه از یادگیری های ساده تر موجب یادگیری های پیچیده تر می شوند. به علاوه چون محیط زندگی افراد همواره در معرض تغییر است، انسان برای غلبه بر این دگرگونی ها ناچار از یادگیری است (پارسا، ۱۳۷۲).علاقه و تمایل به مطالعه تفاوت های فردی در زمینه یادگیری به دهه ۰ باز می گردد. تفاوت های فردی را در اواخر قرن نوزدهم از طریق اندازه گیری ویژگی های بدنی می سنجیدند. سپس این باور به وجود آمد که تنها تفاوت های موجود در ویژگی های بدنی تعیین کننده ی تفاوت میان افراد نیست بنابراین سعی شد تا تفاوت در ویژگی های ادراکی سنجیده شود. از نظر تاریخی کسانی که روی تفاوت های فردی کار کرده اند ابتدا ستاره شناسان ، زیست شناسان و فیزیکدانان و سپس پزشکان و روانشناسان بودند ، موضوع های مرد بررسی ابتدا تفاوت های میان انواع. سپس اشتراکات میان انسانها و پس از آن تفاوت های میان انسانها بوده است بر لاینر، ۱۹۸۰، ترجمه ی طهوریان،۱۳۷۴)، توجه به تفاوت میان انسان ها از شکل ظاهری بدن شروع شد (اندازه گیری قد، وزن ، دور جمجمه) و به سمت نسبت دادن ویژگی های شخصیتی به ویژگی های ظاهری پیش رفت. سپس پرداختن به حواس ، از حواس به ادراک ، از ادراک به شناخت و از شناخت به اجزای فرایند شناخت توجه و ادراک و پردازش ، حافظه) ، و بررسی نحوه ی یادگیری ، و ترجیح در یادگیری مورد توجه قرار گرفت. از سال ۱۹۶۰ تا سال ۱۹۷۰ با رشد این واقعیت که افراد در فرایند یادگیری منفعل نیستند بلکه همواره فعال هستند، روان شناسان تربیتی را بر آن داشت که در این زمینه به پژوهش بپردازند، نتایج بیانگر این مطلب بود که افراد در چگونگی برخورد با یک تکلبف با یکدیگر متفاوت می باشند و این تفاوت ها نشانگر سطح هوشی، یا الگوی توانایی ویژه ی آنها نیست و بدین شکل بحث در مورد سبک های یادگیری رونق پیدا کرد. اگر چه سبک های یادگیری به طرق مختلف تعریف می شوند ولی عمدتا بر این نکته تأکید می ورزند که سیک ها ترجیحائی می باشند که افراد به کار می برند تا در شرایط یادگیری هر چه بیشتر بیاموزند( سنتراک ۲۰۰۱، ترجمه ی امیدیان. ۱۳۸۵). پس به اعتقاد وول فولک (۱۹۹۵) سبک یادگیری را می توان توجیه کننده بسیاری از تفاوت های فردی در کلاس درس دانست.با این دیدگاه ضرورت می یاید که برای درک تفاوت های فردی به دنبال چگونگی سبک های یادگیری بود چرا که مطالعه چگونگی یادگیری بر چگونگی آموزش و تدریس مقدم است. یعنی پیش از اینکه بدانیم چگونه باید موضوعی را تدریس کرد، باید بدانیم یادگیرنده آن موضوع را چگونه یاد می گیرد دانستن این مطلب که دانش آموزان و دانشجویان با بهره گیری از چه سبک هایی به فراگیری مطالب می پردازند در پژوهش های آموزشی بسیاری مورد توجه خاص قرار گرفته است وینکین (۱۹۷۶)، معتقد است که این تفاوت در سبک ها به کاربردهای مهمی در موقعیت های آموزشی و شغلی می انجامد. چنانچه به دانش آموزان اجازه داده شود تا در یک محیط آموزشی که با سبک یادگیری آنها همخوانی دارد کار کنند، بسیار بیشتر از زمانی پیشرفت خواهند کرد که در محیط ناهمخوان با سبک یادگیری خود به کار بپردازند. توجه به این امر تا به اندازه ای مؤثر است که حتی دانش آموزان با نیازهای ویژه توانسته اند در پاره ای از موارد از همتایان عادی خود نیز پیشی بگیرند (برونر و مجویسگی ، ۱۹۹۰). با توجه به این نکات سبک های یادگیری دانش آموزان مورد بررسی پژوهش حاضر می باشد.

بیان مسئله

در چرخه ی یادگیری آموزشگاهی که در آن آموزش به عنوان عامل بیرونی است و دانش آموزان که هر کدام دارای ویژگی ها و توانایی های منحصر به فرد و اختصاصی هستند و به عنوان عامل درونی مطرح می باشند ، بهینه سازی و پیشرفت در زمینه ی یادگیری مستلزم تمهیدانی در جهت هماهنگی این عوامل است تا این چرخه ی فرضی در جهت پیشرونده حرکت کند از سوی دیگر، در عصر حاضر که یادگیری آموزشگاهی به عنوان هدف نهایی آموزش تلقی می شود پیشرفت و ترقی در این زمینه مستلزم داشتن سیستم تعلیم و تربیت غنی است . یکی از عواملی که در جریان ممکن است گستره ای از متغیرها را از تجارب یادگیری گرفته تا تفاوت های شخصیتی فردی تفاوت های گونه های روانشناختی و تفاوت های ادراکی افراد را در بر گیرد(سنتراک، ۲۰۰۱ء ترجمه ی امیدیان ، ۱۳۸۵)نتایج مربوط به تفاوت های فردی در زمینه ی یادگیری، نشانگر تفاوت افراد در برخورد با یک تکلیف می باشد. یکی از این رویکردها که از آن به عنوان «سبک های یادگیری» نام برده می شود، در تلاش است تا روش های متفاوتی را که افراد می آموزند را مشخص ساخته و این دانش را در محیط بادگیری به کار ببرد. سبک های یادگیری به توانمندی یک فرد اشاره نمی کنند، بلکه به ترجیحانی اشاره دارند که افراد در چگونگی استفاده از توانمندی خود به کار می برند. همه ما به این امر آگاه هستیم که افراد دارای توانایی ها و آمادگی های متفاوتی هستند و در اثر رشد در محیط های گوناگون، سبک های منحصر به فردی در یادگیری پیدا می کنند که به عنوان سبک های یادگیری تلقی می شوند(سیف، ۱۳۸۰). بنت در این زمینه می گوید: «سبک یادگیری الگوی ئاینی در رفتار و عملکرد است که به وسیله آن فرد به تجارب آموزشی لازم دست می یابد»(خزایی،۱۳۸۵)، به طور کلی سبک به روشی اشاره دارد که فرد برای استفاده از توانمندی خود ترجیح می دهد(سنتراک، ۲۰۰۱، ترجمه ی امیدیان ،۱۳۸۵)، سبک های یادگیری دارای انواع مختلفی هستند.و علی رغم اختلاف نظرهای فراوان می توان آنها را به سه دسته کلی تقسیم بندی کرد:

– سبک عاطفی ۲- سبک فیزیولوژیکی ۲- سیک شناختی۔

سبک های یادگیری عاطفی در بر گیرنده شخصیت و ویژگی های عاطفی یادگیرنده، مانند پشتکار، تنها کار کردن با با دیگران کار کردن، پذیرش یا رد تقویت کننده های بیرونی است. آنتونی. اف. گراشا’ و شریل اچ. ریچمن ، معتقدند می توان از طریق ابعاد اجتماعی و عاطفی افراد را شناسایی کرد. بنابر این مدلی از سبک ها را ارائه می دهند که بر اساس پاسخ های دانش آموزان به فعالیت های واقعی کلاس است نه ارزیابی کلی شخصیت با ویژگی های شناختی آنها(امامی پور و اسفند آباد، ۱۳۸۶)، گراشا – ریچمن برای تعامل کلاسی سه بعد دو قطبی تعریف کرده اند

۱- اجتناب کننده (دوری گزین) – مشارکت طلب

۲- رقابت مطلب به همکاری خواه

٣- وابسته به مستقل،

سبک های یادگیری فیزیولوژیکی جنبه زیست شناختی دارند و در بر گیرنده نوع واکنش فرد به محیط فیزیکی مؤثر بر یادگیری او هستند، مدل سبک های یادگیری دیداری، شنیداری و جنبشی که به طور خلاصه VAK نامیده می شود توسط اورتن و گیلیهام و مونتسوری ارائه شده است (امامی پور و اسفند آباد، ۱۳۸۴). این مدل برای روش ترجیحی افراد در یادگیری، فهم و توضیح مسائل دیدگاهی جدید ارائه می دهد. سبک های یادگیری شناختی فراوان تر از همه مورد بحث قرار گرفته اند، و به شیوه ای که شخص موضوع ها را ادراک می کند، اطلاعات را به خاطر می سپارد، درباره ی مطالب می اندیشد و مسائل را حل می کند دلالت دارند. در زمینه سبک های شناختی نیز دسته بندی های گوناگونی صورت گرفته است. از این میان کلب دسته بندی را در زمینه سبک های یادگیری مطرح می کند. او سبک یادگیری را روش فرد در تأکید بر برخی از توانایی های یادگیری نسبت به دیگر توانایی های یادگیری می داند امامی پور و اسفندآباد، ۱۳۸۶). در این نظریه سیک ها عبارتند از:سبک واگرا ، سبک همگرا سبک جذب کننده و سبک انطباق پاینده.سبک های یادگیری ترکیبی از ویژگی های رفتاری شناختی، عاطفی و فیزیولوژیکی می باشند که به عنوان شاخص نسبتا ثابت در این زمینه عمل می کنند و شیوه ای را که یادگیرنده محبط یادگیری را ادراک می کند، با آن به تعامل می پردازد و نسبت به آن واکنش نشان می دهد را مشخص می سازد، کلب معتقد است بی توجهی به امر تفاوت های فردی منجر به کاهش بازدهی آموزشی می شود، باتلر در مورد اهمیت سبک های یادگیری در امر آموزش پیان می دارد که آگاهی معلمان از نمونه یادگیری دانش آموزان خود و شناسایی یادگیری ترجیحی شان باعث هدایت برنامه آموزشی در جهت آموزشی متناسب با ویژگی های یادگیرندگان می شود. اهمیت رویکردهای جدید در آن است که بر این باور پا می فشارند که بر خلاف توانایی دانی که ارثی و غیر قابل تغییرند، سبک های یادگیری، اکتسایی نیز می توانند باشند. بنابراین فایل آموزش و یادگیری هستند. عدم توجه تصمیم گیرندگان امر آموزشی به تفاوت های فردی در امر آموزش و یادگیری سبب شکست یادگیرندگان در کسب اطلاعات ، توانایی ها و مهارت های لازم برای یادگیری ، عدم موفقیت در تحصیلات ، شغل و حتی عدم آمادگی برای یک شهروند موثر بودن می گردد، عدم توجه به چگونگی یادگیری و ترجیحات یادگیرندگان سبب ایجاد فضای آموزشی ثابت ، زمان شروع و پایان یکسان کلاسها ، طول ثابت دوره های آموزشی ، و عدم احساس نیاز در زمینه ی آموزش مهارت های تشخیص سبک های یادگیری در معلمان شده است در نتیجه دانش آموزانی که موقعیت های آموزشی مناسب آنان نیست امکانات لازم را برای کسب موفقیت در تحصیل نخواهند داشت ، و گاهی از نظام آموزشی حذف خواهند شد. این پیامد در مورد دانش آموزان با نیازهای ویژه که حدود ۱۵% از جمعیت دانش آموزان را تشکیل میدهند به شکل محسوس نری مشاهده می گردد (ساعی منش ، ۱۳۸۲) ، در واقع هدف هر نظام آموزشی این است که همه ی دانش آموزان خود را برای تبدیل شدن به شهروندانی کار آمد و و آگاه برای جامعه ی در حال تغییر و گذرا آمادهکند. در این راستا نظام آموزشی می بایست اطمینان دهد که هر دانش آموز در کلاس امکان دستیابی به فرصت های لازم برای بروز استعدادها و توانایی های خود را دارد . آشکار است که برنامه های آموزشی کنونی نتوانسته اند به نیازهای گروه وسیعی از دانش آموزان با نیازهای ویژه پاسخ دهند (خوئین ، ۱۳۸۳)، دستیابی به چنین سطحی از اطمینان، اهمیت توجه به رویکرد سبک یادگیری را که قابلیت پوشت طیف وسیعی از تفاوت ها در نظام آموزشی دارد را بارز تر میسازد . رویکرد سبک یادگیری نشانگر این نکته است که ترجیح در استفاده از توانمندی ها عملکرد هر دو گروه دانش آموزان با نیازهای ویژه و عادی را تحت تأثیر قرار می دهد و یادگیرندگان با نیازهای ویژه نیز مانند همتایان عادی تحت تاثیر شرایط مختلف محیط قرار می گیرند. مطالعات بسیاری نشان داده است که دانش آموزان با نیازهای ویژه مانند دانش آموزان عادی می توانند در مهارت های شناختی، اجتماعی و زمینه های وابسته پیشرفت قابل ملاحظه ای به دست آورده و عملکرد بهتری داشته باشند ،اگر کلیه ی شرایط آموزشی با نیازهای آنها مناسب سازی شده باشد (رمضانی، .(۱۳۸۲)آگاهی معلمان از سبک های یادگیری دانش آموزان و توجه به تفاوت های آنها در زمینه یادگیری امری ضروری است. این عامل نه تنها باعث افزایش کیفیت تدریس و پیشرفت تحصیلی دانش آموزان می شود، بلکه می توان با آشناسازی معلمان و سایر دست اندر کاران آموزش و پرورش با سبک های یادگیری از مینه افزایش مهارت های تدریس و برنامه ریزی درسی چند سالحی و اهمیت به سزای آن در یادگیری دانش آموزان را برای آنان فراهم ساخت تا نسبت به متناسب سازی و در صورت لزوم تغییر روشهای تدریس از جانب آنان گام های موثری برداشته شود (بروئر و میجویسکی ، ۱۹۹۰)، سالها پیش کرانباخ (۱۹۶۷ به نقل از سانتراک، ۲۰۰۱) گفته است : ” زمان آن رسیده است که به دنبال روش خاصی باشیم که برای یادگیرنده خاص بهترین نتیجه را داشته باشند و لزوم شناخت و توجه معلمان به تفاوت های فردی دانش آموزان در چگونگی یادگیری و نفش بارزی که دانش آموزان در یادگیری خود دارند، به ویژه در انتخاب روش تدریس متناسب با نیاز همه ی دانش آموزان امر مهمی است که رویکرد سبک های یادگیری آن را امکان پذیر می سازد تا گامی مؤثر در جهت همخوان کردن روش های تدریس و آموزش با سبک یادگیری دانش آموزان

مشخصات
  • جنسیت زن
  • وابسته به کلینیک
  • تجارب / مهارت ها
  • دانشگاه دانشگاه الزهرا
  • رشته تحصیلی روانشناسی تربیتی
  • گواهینامه ها
  • پست های مدیریتی
  • مقطع تحصیلی کارشناسی ارشد
  • کلمات کلیدی محبوبه آقا بابایی روانشناس، محبوبه آقا بابایی مشاور، محبوبه آقا بابایی روان درمانگر، محبوبه آقا بابایی روانپزشک، محبوبه آقا بابایی متخصص اعصاب و روان، محبوبه آقا بابایی روانسنج
تخصص ها
  • روان‌شناسی تربیتی
تصویر
محبوبه آقا بابایی
روانشناس بالینی و فردی
(3)

E-Teb.com © Copyright 2016 روانشناس یا روانپزشک. تمامی حقوق محفوظ است.

دکتر - مشاوره خانواده - پزشک - مشاوره آنلاین - شماره دکتر