منو
X

تصویر
دکتر محمود برجعلی
روانشناس بالینی و فردی
(3)
آمار این متخصص
(3) رای
0%

دقت

80%

مفید بودن

0%

دانش و مهارت

100%

رفتار بالینی

0%

وقت شناسی

40%

هزینه اقتصادی

توضیحات پروفایل
  

دکتر محمود برجعلی هستم، فارغ التحصیل روانشناسی در مقطع دکترا از دانشکده علوم تربیتی و روانشناسی دانشگاه علامه طباطبائی در سال ۱۳۸۹، پایان نامه ی اینجانب تحت عنوان “بررسی و مقایسه ی تاثیر روش های آموزش دلگرم سازی، روش رفتاری والدین و دارودرمانی بر مهارت های خود کنترلی در کودکان با اختلال نارسایی توجه/بیش فعالی” می باشد که در ادامه بخشی از آن را مطالعه می کنید:

دانشگاه علامه طباطبایی

دانشکده روانشناسی و علوم تربیتی

پایان نامه جهت دریافت درجه دکترای روانشناسی

عنوان:

بررسی و مقایسه ی تاثیر روش های آموزش دلگرم سازی، روش رفتاری والدین و دارودرمانی بر مهارت های خود کنترلی در کودکان با اختلال نارسایی توجه/بیش فعالی

استاد راهنما:

دکتر حمید علیزاده- دکتر حسن احدی

اساتید مشاور:

دکتر فرامرز سهرابی- دکتر نور علی فرخی

دانشجو:

محمود برجعلی

۱۳۸۹

فهرست مطالب

عنوان

فصل اول) چارچوب پژوهش

مقدمه

بیان مساله

اهمیت و ضرورت پژوهش

اهداف پژوهش

فرضیه های پژوهش

تعاریف نظری و عملی متغیرهای پژوهش

فصل دوم) مبانی نظری و پیشینه ی پژوهش

اختلال های دوران کودکی

ملاک های رفتار نابهنجار در کودکان

طبقه بندی اختلال هایی کودکان

زمینه ی تاریخی اختلال نارسایی توجه بیش فعالی

نگاه یکپارچه به اختلال

تعاریف اختلال نارسایی توجه/ بیش فعالی

نگاه یکپارچه به اختلال

تعاریف اختلال نارسایی توجه/ بیش فعالی

سیر، پیش آگهی و پیامد

خودگردانی، تکانش گری و بیش فعالی

اختلال نارسایی توجه / بیش فعالی و سایر ناتوانی های همراه

روابط اجتماعی کودکان دارای اختلال

ویژگی های تحصیلی کودکان دارای اختلال

سیب شناسی و مداخله ها

مداخله ها

مداخلهی پزشکی

اثرات جانبی داروها

اثرات دارو درمانی بر اساس سن کودکان (دورهی دیستان)

اثرات دارو درمانی بر اساس سن نوجوانی و بزرگسالی)

مداخلات روانی اجتماعی

اهمیت محیط خانواده در بروز و شیوع اختلالات رفتاری کودکان

برنامه های آموزش والدین

تاریخچه ی آموزش والدین

انواع آموزش والدین

اهمیت فراگیری مهارت خودکنترلی در کودکان

مسائل رفتاری که می توان با خود کنترلی رفتاری آنها را اصلاح نمود

رفتارهای مربوط به انجام تکالیف درسی

رفتارهای مخل و آزاردهندهی دیگران

رفتارهای مربوط به پیشرفت تحصیلی

اصول و فنون خود کنترلی رفتاری

رویکرد آدلری

شاخص اصلی سلامت روان در نظریه ی آدلر

منظومه ی خانوادگی و روابط خواهران و برادران

اهمیت خانواده از نظر أدلر

نظریه ی آسیب شناسی روانی در نظریه ی آدلر

برنامه های رایج در زمینه

آموزش والدین

آموزش گام به گام فرزندپروری کارآمد (استپ

شناخت سبک فرزندپروری والدین

آشنایی با اهداف نادرست رفتار و شیوهی تشخیص آنها

دلگرمی چیست؟

دلگرمی از طریق ایجاد تعلق

ابزارهای دلگرمی

راه کارهای دلگرم سازی

تفاوت دلگرمی با تشویق

مهارتهای ارتباطی مؤثر

دلسردی چیست؟

محبت و دلگرم سازی کودکان در تعالیم اسلامی

هدیهی ابزاری سودمند برای دلگرم سازی در کودکان

اعتدال در محبت

آموزش رفتاری والدین به روش راسل بار کلی

علل بدرفتاری کودکان از دیدگاه رفتاری

تعمیم دادن مهارتهای کنترل رفتار به سایر موقعیتها

آموزش والدین در مورد رفتار پرخاشگری، نافرمانی و تخلف از قوانین در کودکان

آموزش مهارت های رفتار اجتماعی به کودکان

آموزش کودکان در رابطه با رفتار تکانشی بیش فعالی

آموزش کودکان در رابطه با رفتار بی توجهی / کم کاری

مروری بر پژوهش های انجام شده

پیشینه پژوهش برنامه های آموزش والدین بر اساس نظریه ی آدلر در داخل و خارج

پیشینه

پژوهش برنامه های آموزش والدین بر اساس نظریه

بار کلی در داخل و خارج

مقایسه دو روش آموزش رفتاری و آموزش آدلری والدین

فصل سوم) روش پژوهش

طرح پژوهش

جامعه اماری

روش نمونه گیری

روش جمع آوری اطلاعات

روش تجزیه و تحلیل دادهها

ابزار پژوهش

خلاصه جلسات آموزشی روش اداری، روش رفتاری)

ملاحظه های اخلاقی

فصل چهارم) تحلیل دادهها

شاخص های توصیفی داده ها

بررسی مفروضه های تحلیل کوواریانس

بررسی فرضیه های پژوهش

بررسی اطلاعات مربوط به مرحلهی پیگیری

فصل پنجم) بحث و نتیجه گیری

محدودیت های پژوهش پیشنهادهای پژوهش

منابع فارسی

منابع انگلیسی

پیوست

چکیده:

پژوهش حاضر با هدف بررسی و مقایسه ی اثر روش های آموزش دلگرم سازی مبتنی بر نظریه ی آدلر، آموزش رفتاری مبتنی بر نظریهی بارکلی و دارو درمانی بر مهارت های خود کنترلی در کودکان با اختلال نارسایی توجه/ بیش فعالی انجام گرفت. روش طرح آزمایشی به صورت طرح پیش آزمون- پس آزمون چند گروهی با گروه کنترل بود. به این منظور از میان والدین (پدران و مادران دانش آموزان دبستانی مراجعه کننده به درمانگاه کودک و نوجوان بیمارستان روان پزشکی روزبه شهر تهران که فرزندان آنها بر اساس تشخیص روان پزشک و بر اساس پرسش نامه تشخیصی علائم اختلال نارسایی توجه بیش فعالی کاترز این اختلال را دارا بودند، نمونه ای به تعداد ۹۰ نفر از والدین به صورت گروه در دسترس انتخاب، سپس آنها به طور تصادفی در سه گروه ۳۰ نفری مخصوص گروه آموزش آدلری، گروه آموزش رفتاری و گروه گواه جایگزین شدند. والدین هفته ای یک بار به مدت ۵/ ۱ ساعت در ۱۰ جلسه برای گروه آدلری و ۱۰ جلسه ۵ / ۱ ساعته برای گروه رفتاری مورد آموزش قرار گرفتند. جهت ارزیابی و جمع آوری داده ها، از پرسشنامه خود کنترلی کودکان کندال و ویلکاکس توسط معلم های کودکان دارای اختلال نارسایی توجه/ بیش فعالی در مدرسه استفاده شد. به منظور تجزیه و تحلیل داده ها ، از دو روش تحلیل کوواریانس و نمرات F استفاده شد. برای مقایسه دو به دو میانگین ها نیز از آزمون تعقیبی پن فرونی استفاده گردید. نتایج تحلیل و تجربه داده های پژوهش نشان داد که در پایان دوره آموزشی، در هر دو گروه آموزش آدلری و آموزش رفتاری نسبت به گروه کنترل، مهارت خود کنترلی در کودکان دارای اختلال نارسایی توجه بیش فعالی افزایش یافته بود، اما بین مقایسه اثر بخشی دو روش آموزش دلگرم سازی والدین و روش آموزش رفتاری والدین در افزایش خود کنترلی تفاوت معنا داری مشاهده نگردید. بر این اساس می توان نتیجه گرفت که روش های آموزش دلگرم سازی والدین بر اساس نظریات القرد أدلر و روش آموزش رفتاری والدین پر اساس نظریات راسل بار کلی بر افزایش مهارت خود کنترلی کودکان دارای اختلال نارسایی توجه/ بیش فعالی تأثیر دارد و در کنار درمان رایج دارو درمانی میتواند بعنوان درمان های مکمل برای افزایش مهارت خود کنترلی در کودکان دارای اختلال نارسایی توجه بیش فعالی توسط متخصصان و روان شناسان بکار گرفته شوند.

واژه های کلیدی: اختلال نارسایی توجه/ بیش فعالی، دلگرم سازی، آموزش رفتاری، خود کنترلی، دارو درمانی.

مقدمه:

مطالعه و پژوهش در زمینه اختلال های رفتاری و عاطفی کودکان و نوجوانان، یکی از حوزه های مهم، پیشرو و نافذ در روان شناسی مرضی و بالینی است و از میان انواع اختلال های دوره ی کودکی، اختلال نارسایی توجه بیش فعالی، شایع ترین اختلال عصبی- رفتاری است که در دوره ی کودکی (قبل از ۷ سالگی) تشخیص داده می شود. در بین تمام مشکلات رفتاری شایع در کودکان دارای اختلال نارسایی توجه بیش فعالی به عنوان اختلالی است که بیشترین تعداد پژوهشهای علمی در خصوص آن صورت گرفته است، به طوری که هر سال حدود ۱۰۰ مقاله ی علمی در مورد آن منتشر می شود (ریف، ۲۰۰۰) پیچیدگی ماهیت اختلال که لزوم توصیف و شناساندن بیشتر آن را می طلید، تنوع راهبردهای تشخیص، مشکلات توام با این اختلال و سطوح مداخلات درمانگری طرح ریزی شده، این گستردگی پژوهش ها را توصیه می کند (کیت، کانرز، ۱۹۹۹ ترجمه علیزاده، همتی و رضایی، ۱۳۸۷). در طی دهه ی ۱۹۹۰، اختلال نارسایی توجه/ بیش فعالی به صورت نوعی ناتوانی خاص مرکز توجه قرار گرفت.ویژگی های معماگونه مرتبط با این اختلال، توصیف افراد مبتلا و مجموعه علایم آن، با تاریخی به قدمت ۱۰۰ سال در نوشته ها موجود است (بار کلی، ۱۹۹۸). در یکی دو دهه ی اخیر، اختلال نارسایی توجه بیش فعالی همراه مجموعه ای از علایم در نظر گرفته شد که همراه سایر اختلال هایی نظیر ناتوانی های یادگیری و اختلالات هیجانی رفتاری هستند. سال های بعد، با این اختلال به طور روزافزونی به صورت یک ناتوانی مجزا و متمایز برخورد شده است. اگرچه هنوز در قانون آموزش افراد با ناتوانی ها چنین نگاهی به مساله وجود ندارد (وزارت آموزش و پرورش ایالات متحده، ۲۰۰۰، به نقل از هاردمن ، ۲۰۰۲، افراد با اختلال نارسایی توجه بیش فعالی ممکن است ویژگی هایی از قبیل رفتار تکانشی غیر عادی، بی قراری با بیش فعالی ناتوانی در تمرکز توجه، با ترکیبی از این گونه رفتارها را نشان دهند. در بسیاری از موارد این اختلال را با آنچه که مشاهده می کنیم تعریف می کنیم، مانند بیش فعالی، رفتار آزارشی و حتی رفتار، در حقیقت اختلال نارسایی توجه گونه ای از فرآیندهای جسمی نظیر اختلال عصبی یا شیمیایی است که با عوامل اجتماعی، روان شناختی با محیطی (مانند سرخوردگی، انزوای اجتماعی و ضعف آموزش در تعامل است.پژوهشگران ضمن مطالعه ی چنین رفتارهایی، شروع به نگریستن به ورای این ویژگی ها و مفهوم سازی این ناتوانی به صورت اختلال شدید خود-نگرانی، کنترل تکانش ها، دامنه ی توجه و سطح فعالیت کرده اند. سوابق پژوهش در مورد اختلال نارسایی توجه/ بیش فعالی با مطاله بر روی مفاهیمی همچون کارکردهای اجرایی یعنی توانایی، بازبینی و اداری رفتار فرد، توجه به کنترل تکانش ها و فکر کردن در مورد پیامد اعمال خود را منعکس می سازد (بار کلی ۱۹۹۸، فلک ۱۹۹۸، اسپیلتز و همکاران، ۱۹۹۹، به نقل ازهاردمن، ۲۰۰۲).افراد با اختلال نارسایی توجه بیش فعالی اغلب علایمی دارند که به قدر کافی شدید است و هم چنین به نحوی است که با عملکرد و فعالیتهای زندگی فرد تداخل می کند. کودکان دارای این اختلال اغلب در مدرسه با مشکلات قابل توجهی روبه رو هستند و هم به لحاظ آموزش و هم از نظر اداره کلاس، همواره چالش قابل ملاحظهای را در مقابل معلمان قرار می دهند. چنین کودکانی ممکن است داخل یا بیرون از صندلی شان باشند، ممکن است دیگران را اذیت کنند یا حتی رفتارهای پرخاشگرانه ای نظیر زدن با کشیدن مو انجام دهند (هاردمن، ۲۰۰۲).به طور کلی محیط مدرسه برای این کودکان شرایطی فراهم می آورد که بیشترین کمبودها را در زمینه حفظ توجه، کنترل تکانه و فرمانبرداری بروز دهند. با توجه به این که این کودکان رفتارهای ناسازگارانه خود را در محیط های مختلف نشان می دهند، کمترین عناصر درمان می تواند شامل آموزش و مشاوره والدین در مورد ماهیت، علل، پیش آگهی در روند درمان باشد که باعث بالا بردن آگاهی والدین از اختلال و نوع موقعیتهای عملی زندگی شود. البته آگاهی والدین و آموزش آنها زمانی می تواند موجب کاهش رفتار ناسازگارانه ی کودک شود که معلمین به جای طرد کودک با استفاده از انواع مختلف شیوه های اصلاح رفتار، شامل برنامه های تقویت ژئوئی، قرارداد مشروط و شیوه های تقویت و خاموش، به افزایش عملکردهای کلاس کود که کسب تجربه خوشایند و افزایش عزت نفس کمک کنند. به عبارت دیگر به کار گیری ترکیبی از روش های درمانی توسط والدین، معلمان و متخصصان به طور هماهنگ و پذیرش کودک از طرف آن ها به عنوان فردی که نیازمند کمک است، باعث پیشرفت های قابل ملاحظه در رفتار کودکی می شود (محمداسماعیل، ۱۳۸۵).اگر چه درمان های مختلفی برای اختلال کمبود توجه بیش فعالی ابداع شده است (ایکوف و مکمن، ۱۹۹۹) ولی تعداد کمی از آنها به قدر کافی یا در حد مقدماتی پشتوانه ی تجربی دارند این درمان ها عبارتند از: دارودرمانی، آموزش والدین و مشاوره با والدین، مدیریت وابستگی ویژه والدین و کلاس درس، درمان شناختی رفتاری (بلهام، ویلر و کروسیس، ۱۹۹۸) آناستوپولوس و شامز (۲۰۰۱) معتقدند که هیچ یک از این رویکردهای درمانی، اثر بخش و علاج قطعی نیستند. این درمان ها، نشانه های اختلال نارسایی توجه بیش فعالی را کم می کنند و مشکلات هیجانی و رفتاری کودکان مبتلا به این اختلال را بهبود می بخشد. طی طرح تحقیقاتی که موسسه ملی سلامتی روانی با همکاری شش مرکز دانشگاهی در مورد درمان چندوجهی کودکان مبتلا به اختلال نارسایی توجه بیش فعالی ارائه دادند گزارش آنها بیانگر این است که کودکانی که درمان روانی اجتماعی فشرده دریافت می کردند کارایی بیشتری داشتند و توانستند مقادیر کمتری دارو مصرف کنند (کارولین، ۲۰۰۰، ترجمه فیروزبخت، ۱۳۸۷).بنابراین در پژوهش مورد نظر قرار است، با توجه به میزان شیوع ویروز بالای اختلال نارسایی توجه بیش فعالی در کودکان و ماندگاری این اختلال در صورت عدم شناسایی در کودکان تا دوران نوجوانی و بزرگسالی و تأثیرات مخربی که این اختلال می تواند بر روابط اعضای خانواده بزند، تأکید افراطی و غالبی بر درمان های زیستی عصبی از سوی متخصصین که باعث تجویز سریع دارو می شود و بالأخره عوارض و پیامدهای جانبی تجویز دارو مانند اختلال در عملکرد شناختی، هیجانی و اجتماعی کودکان باعث می شود که به سایر علل بوجود آورنده ی این اختلال مخصوصا، زمینه های روانی، اجتماعی و رفتاری شخصیتی این کودکان و همچنین ارتباطات و تعاملات این کودکان با اطرافیان مخصوصا سبک های ارتباطی و تعاملات با والدین در آنها مورد ارزیابی و شناسایی و سیب شناسی قرار نگیرد، التاء در طرح پژوهش مورد نظر، محقق قصد دارد که با استفاده از ترکیب روش های غیر دارویی که بیشتر بر نظریات آدلو، درایکورس، دیتک صایر، شوتار و بار کلی مبتنی است اقدام به تدوین برنامه ی درمانی در ذیل حوزه ی روان شناختی در درمان اختلال نارسایی توجه بیش فعالی اقدام کنند.

بیان مساله

اختلال نارسایی توجه بیش فعالی یکی از شایع ترین اختلالات رشدی است که معمولا نشانه های آن در اوایل زندگی کودک و سنین پیش از دبستان ظاهر می شوند و اغلب نشانه های آن تا پایان کودکی و نوجوانی و در هفتاد درصد از موارد تا بزرگسالی ادامه می یابد (مونتگمری و مونسن، ۲۰۰۲). اختلال نارسایی توجه بیش فعالی اختلالی است که شامل اختلال نارسایی توجه و بیش فعالی – تکانشگری می شود. هر یک از دو زیر نوع این اختلال بر حسب چند ملاک رفتاری تعیین می شود، نارسایی توجه با رفتارهایی همچون بی دقتی، فراموش کاری در فعالیت های روزمره و سایر مشکلات مربوط به توجه مشخص می شود (هالجین، ویتبورن ، ۲۰۰۳). کودکان دارای اختلال نارسایی توجه بیش فعالی، معمولا اموال و اشیاء خود را گم می کنند، به راحتی دچار حواس پرتی می شوند، اغلب از عهدهی توجه دقیق به جزییات بر نمی آیند، نمی توانند دستورالعمل ها را دنبال کنند و در سازمان دادن تکالیف خود مشکل دارند همچنین اغلب بر اثر محرکهای نا مربوط به آسانی دچار حواسپرتی می شوند و در فعالیتهای روزانه فراموشکار هستند (انجمن روانپزشکی امریکا، ۲۰۰۰).ویژگی بیش فعالی – تکانشگری به زیر نوع های زیر از قبیل تا آرامی، دویدن نامناسبه اشکال در بازی کردن آرام پرحرفی و بی قراری مشخص می شود، تکانشگری در افرادی مشاهده می شود که پاسخ ها را بدون فکر مطرح می کنند، نمی توانند منتظر نوبت بمانند و برای دیگران مزاحمت ایجاد می کنند (بار کلی، ۲۰۰۳). شیوع اختلال نارسایی توجه بیش فعالی در سنین مدرسه بین سه تا هفت درصد است که در آن نسبت پسرها به دخترها سه تا شش برابر است و یکی از رایج ترین اختلال های روان شناختی کودکان است که در ۳۰ تا ۴۰ درصد مراجعان به مراکز مشاوره کودک گزارش شده است. افزون بر این، این اختلال،  برای درصد قابل ملاحظه ای از مراجعان به مراکز درمانی بزرگسالان نیز گزارش شده است (کانرز، چت ،۱۹۹۹، ترجمهی علیزاده، همتی و رضایی، ۱۳۸۷). بررسی های انجام شده در خصوص علت های به وجود آورنده این اختلال نشان می دهد که یکی از علت های تشکیل دهنده و به وجود آورنده ی این اختلال آسیب دیدگی یا بد کار کردی مغزی و آسیب در قطعه های پیشانی مغز است دان هام و دانهام،  ۱۹۷۸) که برای درمان آن از دارودرمانی استفاده می گردد در حال حاضر والدین و پزشکان به عوارض داروها و تأثیر بلندمدت آن خوش بین نیستند و از این رو به تجویز تنهایی داروها در بهبود نشانه های این اختلال اعتقاد کمی وجود دارد (سونوگا” و همکاران، ۲۰۰۱). علاوه براین، اگر چه درمان های دارویی به بهبود عملکرد روزانه ی کودکان نارسایی توجه بیش فعالی کمک می کند ولی اگر به تنهایی به کار رود، در بهبود | دراز مدت بیماران الر کمی دارد (ناتان، ۱۹۹۹). همچنین تحقیقات جدید در درمان اختلال نارسایی توجه/ بیش فعالی نشان می دهد که درمان های دارویی به تنهایی در درمان مشکلات مرتبط با اختلال نارسایی توجه/ بیش فعالی کافی نیست.دارو درمانی رفتار مثبت اجتماعی را در کودکان افزایش نمی دهد، بدین معنا که حتی هنگامی که کودک مبتلا به اختلال نارسایی توجه / بیش فعالی به طور موفقیت آمیزی به وسیلهی دارو درمان شده است، معلوم نیست که در رابطه با کودکان دیگر رفتار ملیت سازنده تری در پیش گیرد (فریدمن و دوبال، ۲۰۰۳). بار کلی که تحقیقات زیادی راجع به اختلال نارسایی توجه و بیش فعالی انجام داده است، دریافت که ۸۱ درصد نمونه های کودکان بیش فعال، مشکلاتی با همسالان خود داشتند و در روابط اجتماعی دچار مشکلات زیادی هستند. لذا امروزه درمان های روان شناختی که بر روی اصلاح و تقویت مهارت های والدین و کودکان در زمینه ی مدیریت رفتار و آموزش تأکید می کنند در درمان این اختلال، غالبا در اولویت کاری و مفید می باشد (علی زاده ، ۱۳۸۷) بررسی و مطالعه ی تعاملات درون خانوادگی کودکان دارای اختلال نارسایی توجه بیش فعال، نشان میدهد که گاهی در خانواده های این کودکان، در روابط اعضاء یا همدیگر مشکل وجود دارد حش و چانسون، ۱۹۹۰). این کودکان معمولا در خانواده های غیر عادی متولد می شوند و مشکل روان شناختی و ارتباطی بسیاری در این خانواده ها گزارش شده است (گرگون و باندی ۱۹۹۶).در مطالعه ی تعامل والدین و فرزند در بین خانواده های کودکان با اختلال نارسایی توجه بیش فعالی در ایران، نشان داده است که این والدین بیشتر از والدین فرزندان عادی، از شیوه های فرزندپروری، خودکامه و استبدادی استفاده می کنند (علیزاده و آندریس، ۲۰۰۳)، دارای اعتماد به نفس کمتری هستند، از شیوه های تنبیهی بیشتری استفاده می کنند و روابط گرم کمتری با فرزندانشان دارند (علیزاده، اپلکویست و کولیج، ۲۰۰۷). همچنین مطالعهی تعامل کودکان دارای اختلال شخصیت نارسایی توجه بیش فعالی با والدینشان نشان می دهد که در روابط آنها، فشار روانی (برین و بارکلی، ۱۹۸۸)، روابط تحمیلی (بورمیستر بورمیستر و همکاران، ۱۹۹۲) و افسردگی، محدودیت، تا گامی بالا و توانایی کم تر (یک و همکاران، ۱۹۹۰) وجود دارد.بنابراین، امروزه باتوجه به تحقیقات جدید و راهکارهای درمانی اثربخش، مخصوصا تبیین سیب شناسی اختلال نارسایی توجه بیش فعالی در ساح رفتار والدین مشخص شده است که تعامل بین کودکان دارای این اختلال با والدینشان، موضوع بسیار مهمی است که نباید مورد غفلت پژوهش گران و درمانگران قرار بگیرد. موضوعی که در حال حاضر باعث شده است در تشخیص و درمان این اختلال بیشتر به علل زیستی- عصبی آن توجه شود و از توجه به سایر علتهای بروز این اختلال از جمله ارتباطات آشفته بین اعضای خانواده و روابط والدین غفلت صورت گیرد (محمد اسماعیل، ۱۳۸۵). گاهی در خانواده های این کودکان، مشکل کودک نشانگر مشکلی است که در روابط اعضای خانواده وجود دارد (مش و جانستون، ۱۹۹۸). این کودکان معمولا در خانواده های غیر عادی متولد می شوند و مشکل های روان شناختی و جسمانی بسیاری در این خانواده ها گزارش شده است، برای مثال؛ أسه، افسردگی، اگزما، الکلیسی، تب یونجه جامعه ستیزی و میگرن در این خانواده ها بسیار متداول است (کولکون و باندی، ۱۹۹۶).توانایی تعامل موفقیت آمیز با همتایان در موقعیتهای اجتماعی یکی از جنبه های بسیار مهم رشد کودک است. کودکان دارای نارسایی توجه بیش فعالی از سوی همکلاسی های خود محدودیتهایی را در زمینه ی اجتماعی تجربه می نمایند و معمولا به عنوان دوستان خوب تلقی نمی شوند (ساراسون، ۱۹۹۹). به طور کلی این گونه کودکان در تعامل با همتایان خود قاقد سازمان و درمانده اند و اغلب به وسیله ی دوستان به خاطر رنجش آور بودن طرد می شوند (روز نهان و سلیگمن، ۱۹۹۷).این گونه تعاملات درون فردی در موقعیت های خانوادگی و مدرسه تیتر دیده می شوند، اغلب والدین این کودکان مشکلات خانوادگی داشته و سطح بالایی از استرس و تعارضات بین فردی را نشان می دهند و در خصوص برقراری تعامل سالم و سازنده با فرزندان خود دچار مشکل و اختلال هستند (کاکاوند ۱۳۸۵). لذا امروزه برنامه ی تربیت و آموزش والدین از موضوعات مهم و جدیدی می باشد که در حوزهی روان شناسی بالینی کودک مورد اهمیت و توجه قرار گرفته اند، به نوعی که متخصصان برای پیشگیری از مشکلات شایع دوران کودکی یا پیش گیری از تشدید آنها سعی کردهاند والدین را با رشد کودک و فنون مدیریت رفتار آشنا کنند، برنامه های تربیت یا آموزش والدین روز به روز متداول تر می شوند و روان شناسان می توانند با اجراء کردن این برنامه ها، نقش مهمی در این خصوص ایفا کنند. البته برنامهای تربیت والدین و آموزش والدین با همدیگر فرق دارند. تربیت والدین روی پیش گیری از ایجاد رفتار ناکارآمد در کودک متمرکز است و آموزش والدین روی رفع اختلالات جدی کودکان (اسکافروبر یزمایستر، ۱۹۸۹)بنابراین، تربیت والدین یک نوع پیش گیری همگانی است و آموزش والدین یک نوع پیش گیری گزینشی و نشان شده. ولی در هر دو برنامه از متون اطلاع رسانی، تعلیم اصول یادگیری و رفتاری پرورش مهارتهای پدر و مادری کردن و مهارتهای ارتباطی و پرورش مهارت های حل مساله استفاده می شود.در نگاهی کلی، برنامه های آموزش والدین عمدتا بر درمان رفتار ناسازگارانهی خردسالان متمرکز است. در این برنامه، والدین هستند که باید برنامه ی خواب یا برنامه ی معکوس کردن عادت را اجراء کنند، با رفتار خود و محیط را تغییر بدهند تا فرزندشان مهارت های جدید را بهتر یاد بگیرد و رفتار منفی خودش را راحت تر کم کند. وانگهی بسیاری از برنامه های آموزش والدین که بر تعلیم فنون مدیریت رفتار متر گزند، فنوتی به والدین یاد می دهند که رشد بهینهی فرزندشان در حوزه های مختلف را تامین می کنند، مثلا، فن اظهار نظرهای انعکاسی می تواند نشد زیباتی و عزت نفس کودک را تقویت کنند با محروم کردن کود که سبک تربیتی مقتدرانه یعنی گرم بودن همراه با محدودیت های جدی را ممکن می کنند (شولتز و وافر، ۱۹۹۹). همچنین مشخص شده است برنامه های تربیت و آموزش والدین برای آن که موثر باشند. علاوه بر اطلاعات دادن در مورد رشد کودک و فنون مدیریت رفتاری باید نیازهای شخصی اعضای خانواده را نیز در نظر بگیرند. برای مثال افسردگی و اضطراب مادر، ضعف شبکهی حمایت اجتماعی و اختلافات زناشویی، بیا بروز مشکلات رفتاری در کودکان رابطه دارند (پوش و کوکرل، ۱۹۸۷، پاناکسیون و والر، ۱۹۸۶، اسنوفمن و همکاران، ۱۹۸۹) از سوی دیگر مشخص شده است اصولا برنامه های رفتاری آموزش تعامل والد-کودک، متداول ترین و موفق ترین رویکرد درمانی در ارتباط با رفتار مخل و ناراحت کنندهی خردسالان هستند و اکثر والدین از این برنامه ها رضایت دارند (برستان و ایبرگ، ۱۹۹۸).برنامه های آموزش والدین در هر سه صورت فردی، گروهی با والدین با والدین مؤثرند. در آموزش رفتاری والدین فرض بر این است که رفتار کودک اعم از رفتار بهنجار، انحرافی یا تاخیردار با تعاملات قبلی و فعلی کودک با اطرافیانش، به ویژه با | والدینش، رابطه دارد و اگر می خواهیم رفتار کودک عوض شود باید رفتار این آدم ها را عوض کنیم (بیجو، ۱۹۸۴).راهبردهای مورد استفاده در این برنامه عبارتند از: تعریف دقیق اهداف درمان، تعلیم اصول یادگیری اجتماعی به والدین، استفاده از فنون رفتاری برای شکل دادن رفتار کودکه بازبینی روند پیشرفت به کمک مستندات منظم و تغییر دادن تعلیمات متناسب با این مستندات و اصلاح شرایط محیطی جهت تداوم و تعمیم تغییرات ایجاد شده (بیجو، ۱۹۸۴).هم اکنون در تحقیقات جدید، آموزش والدین را با آموزش صرف مهارتهای شناختی- رفتاری و مهارتهای حل مساله ترکیب نمودهاند و نتیجه گرفتهاند که این تلفیق و ترکیب روش های مختلف درمانی رفتار ضداجتماعی را کم می کند و بیش از | آموزش صرف والدین، سازگاری اجتماعی و کلی شخص را می افزاید (ساندرز و مک فارلند ۲۰۰۰). روش آموزش والدین به منظور کنترل کودک بر اساس مدل رفتاری به این منظور طراحی شده که مشکلات مربوط به نافرمانی کودک (بار کلی، ۱۹۸۷، فور هند و مک ماهان، ۱۹۸۱) و روش های قهرآمیز خانواده را نشان دهیم (پترسون، ۱۹۸۹).این مشکلات شامل تقویت منفی، میزان کم تقویت مثبت، ایهام و دستورهای بیش از حد والدین و نظارت ضعیف بر رفتار کودک در خارج از منزل است. در آموزش کنترل کودک بر اساس مدل رفتاری، والدین مرکز مداخله هستند و کودکان فقط در موقعیت کار با والدین دیده می شوند. والدین یاد می گیرند راهبردهای کنترل رفتاری کودک را که مبتنی بر اصول رفتاری عامل هستند، اجراء کنند، در این برنامه آموزش والدین مهارت هایی را یاد می گیرند تا دستورها را بهبود بخشند، رفتارهای جامعه پسندانه و مناسب خاص را تقویت کننده رفتارهای نامناسب را نادیده بگیرند و پیامدهایی را برای رفتارهای ضداجتماعی با نامناسب در نظر بگیرند (محمداسماعیل، ۱۳۸۵)آمورش والدین بر اساس رویکردهای مختلفی انجام می گیرد. اسمیت (۱۹۹۶) انواع برنامه های آموزشی والدین را در دو طبقه ی کلی قرار می دهد که عبارتند از: آموزش های رفتاری والدین و آموزش های ارتباطی والدین، آموزش های رفتاری والدین، مداخلاتی با رویکرد رفتاری و یادگیری اجتماعی را در بر می گیرد. از سوی دیگر آموزش های ارتباطی در بر گیرندهی مداخلات با سه رویکرد أدلری، انسان گرایانه و روان پویایی است. در ایران بیشتر برنامه ها در سطح آموزش رفتاری صورت می گیرد از در رویکرد آدلری چنین فرض می شود که منظومدی خانواده از بسیاری جهات، مدل کوچکی از جامعه است. از دیدگاه آدلر، منظومه ی خانواده، اولین محیط اجتماعی را تشکیل می دهد هر کودکی می کوشد تا در این منظومه، با رقابت ورزی، مورد توجه و اهمیت قرار گیرد، ضمنا موقعیتی برای خود پیدا کند شولمن و سوزاکه ۱۹۹۷، به نقل از علیزاده، ۱۳۸۳). همچنین در رویکرد اداری، گفته می شود که قسمت اعظم بدرفتاری کودکان و نوجوانان، از محیط خانه و خانواده آغاز شده و به وسیله ی آن، محیط تداوم پیدا می کند. بدین ترتیب این نتیجه به دست می آید که مداخله در این بافت، روش ایده آلی برای پیش گیری و نیز درمان خواهد بود، افزون بر این برخی از صاحب نظران معتقدند که واقعیت زیست شناختی پدر و مادر بودن به خودی خود مهارتهای مؤثر پرورش کودک را به آنها اعطاء نمی کند (پروت و براون، به نقل از فرهی، ۱۳۸۲). گسترش روز افزون خانه های تک والدین خانواده های مخلوط و خانواده های دو شغله، وظیفه ی ایجاد یک محیط خانوادگی استوار و تربیت کودکان بهره مند از بهداشت روانی را بسیار دشوار می سازد. در ایکورس همکار آدلر، در گزارشی علت ناسازگاری کودک را در چهار زمینه مطرح می کند که عبارتند از ۱، کسب توجه ۲، دست یابی به قدرت اقدرت طلبی )۳، انتقام جویی ۴ ابراز بی کفایتی (ولفگانگ، ۲۰۰۰). از طرفی از روش های مداخله ای و درمانی براساس رویکرد أدلر برای آموزش نظام فرزندپروری کارآمد می توان به نظریات دینکما پر و مک کی (۱۹۶۷) اشاره نمود که برخی از اصولی که برای درمان اختلالات رفتاری پیشنهاد می کنند عبارتند از۱٫ اجتناب از تنبیه ۲، توجه به نتایج منطقی و طبیعی رفتار، تمایز بین انضباط و تنبیه ۴. انتخاب روش های فرزندپروری ساده برای کودکانه کاربرد دلگرمی موزاک و مانیا کسی (۱۹۹۸)، ناسازگاری و رفتار آسیب زا را به عنوان عکس العمل بی انگیزگی یا دلسردی، که منجر به کمبود اطمینان به خود می شود، تلقی می کنند، عدم اطمینان به خود باعث می شود که افراد به نگرش های کهنه و بی فایده در رفتارهایی که باعث حس عدم امنیت می شود، چسبیده و برای خود مشکلات زیادی به وجود بیاورند (تامسون و رادولف ۲۰۰۰). آدلر گرایان معتقدند که فرد مبتلا به آسیب روانی بیشتر دلسرد است تا آن که بیمار باشد، به همین خاطر تکنیکهای درمانی در همین محور قرار می گیرد نشان دادن ایمان در بیمار، محکوم کردن او و اجتناب از متوقع بودن می تواند در او ایجاد انگیزه کند، احساس درک شدن موجب امیدواری در کودک می گردد (علیزاده، ۱۳۸۳).ایجاد دلگرمی کلید شکستن دور محبوب دلسردی است. دل سردی باعث میشود که مراجع به نگرش های بی فایده و رفتارهایی که باعث دلسردی بیشتر می شود پرداخته و رفتارهای ناسازگارانهی دیگری در پیش بگیرد. دلگرم سازی، کلید رشد انتظارات مثبت در کسانی است که برای مشاوره مراجعه می کنند و به مراجعان کمک می کنند که خود را با رفتارهای سازگار متنوع تر و گسترده تر و فشار روانی و ناراحتی کم تر مشغول کنند (تامسون و رادولف، ۲۰۰۰).درایکورس و سولنز ۱۹۶۲ بیان کردهاند که دلگرم سازی، گویای این باور است که باید برای کودکان احترام قایل بود، نباید آنها را با استانداردهای بالا و بلند پروازی ها دچار دلسردی کرد. رفتار سوه کودکان، فقط زمانی است که آنها بی انگیزه می شوند و باور دارند که با روش های دیگر نمی توانند موفق شوند. کودکان نیاز به دلگرمی دارند، همان گونه که گیاهان به آب و آفتاب، نیاز دارند، بازگویی این نکته به کودکان که می توانند بهتر باشند در واقع به این معنی است که به اندازه کافی خوب نبوده اند، البته بدون احساس دلسردی در آنها (تامسون و رادولف، ۲۰۰۰)از طرفی طبق نظر دان دینک مایرو گرید مکی (۲۰۰۲) از همکاران آدلر در خصوص راهنمایی تربیت اثربخش برای والدین برای برقراری رابطه ی بهتر والدین با فرزندان، اشاره نموده اند، یکی از راههای کمک به کودکان برای آن که احساس تعلق خاطر کنند، رابطهی ملیت با آنهاست، روابط مثبت و مستحکم، راه و رسم همکاری و مسئولیت پذیری را به کودکان باد می دهد. رابطهی مستحکم ۴ جزء دارد که عبارتند الزنا احترام گذاشتن ۲ تفریح و خوش گذرانی ۳. دلگرمی دادن ، محبت کردن.وقتی به فرزندتان احترام می گذارید، احساس ارزشصد توان خواهد کرد. وقتی به خودتان احترام می گذارید، برای فرزندتان الگوی عزت نفس خواهید شد و این قضیه برای او دلگرم کننده است مینای دلگرمی دادن، احترام است. شاد بودن، به طرح های بزرگ نیاز ندارد، حتی پر مشغله ترین خانواده ها نیز می توانند برخی روزها را به تفریح و خوش گذرانی اختصاص بدهند. هم چنین اگر می خواهیم کودکان به خودشان ایمان داشته باشند، باید به آنها ایمان داشته باشیم و برای آن که کودکان احساس توان مندی و محبوبیت کنند باید به آن ها دلگرمی بدهیم، چرا که کودک وقتی احساس امنیت خواهد کرد که حداقل یک بزرگسال به او محبت کند و محبوب یک نفر باشد. محبت کلامی و عملی است که دارای مصادیقی مانند گفتن و عمل کردن

مشخصات
  • جنسیت مرد
  • وابسته به کلینیک
  • تجارب / مهارت ها
  • دانشگاه دانشگاه علامه طباطبائی
  • رشته تحصیلی روانشناسی
  • گواهینامه ها
  • پست های مدیریتی
  • مقطع تحصیلی دکترا
  • کلمات کلیدی دکتر محمود برجعلی روانشناس، دکتر محمود برجعلی مشاور، دکتر محمود برجعلی روان درمانگر، دکتر محمود برجعلی روانپزشک، دکتر محمود برجعلی متخصص اعصاب و روان، دکتر محمود برجعلی روانسنج
تخصص ها
  • روان‌شناسی بالینی
تصویر
دکتر محمود برجعلی
روانشناس بالینی و فردی
(3)

E-Teb.com © Copyright 2016 روانشناس یا روانپزشک. تمامی حقوق محفوظ است.

دکتر - مشاوره خانواده - پزشک - مشاوره آنلاین - شماره دکتر