منو
X

تصویر
دکتر کامران کامیار
روانپزشک
(3)
آمار این متخصص
(3) رای
0%

دقت

0%

مفید بودن

0%

دانش و مهارت

80%

رفتار بالینی

60%

وقت شناسی

40%

هزینه اقتصادی

توضیحات پروفایل
  

دکتر کامران کامیار هستم، فارغ التحصیل پزشکی عمومی از دانشگاه علوم پزشکی و خدمات بهداشتی-درمانی تهران در سال ۱۳۷۸، پایان نامه ی اینجانب تحت عنوان “سنجش میزان واکنش پذیری هیجانی بیماران افسردۀ High-anhedonic و Low-anhedonic با استفاده از محرک های بویایی” می باشد که در ادامه بخشی از آن را مطالعه می کنید:

دانشگاه علوم پزشکی

و خدمات بهداشتی-درمانی تهران

دانشکده پزشکی

پایان نامه

جهت دریافت درجه دکترای پزشکی

موضوع:

سنجش میزان واکنش پذیری هیجانی بیماران افسردۀ High-anhedonic و Low-anhedonic با استفاده از محرک های بویایی

استاد راهنما:

دکتر حسین کاویانی

استاد مشاور:

دکتر غلامرضا میرسپاسی

نگارش:

کامران کامیار

۷۸

چکیده

فرضیه زیر ساز این مطالعه آن بود که سطح ناخوشکامی بر پاسخ هیجانی افراد افسرده نسبت به محرکهای بویایی مؤثر است. برای این مطالعه از ۴۰ بیمار دچار اختلال افسردگی اساسی M. D. D که دارای علائم سایکوتیک نبودند استفاده گردید.ابزار کار شامل این موارد بود: پرسشنامه افسردگی بک جهت اندازه گیری میزان افسردگی، پرسشنامه ناامیدی یک جهت اندازه گیری میزان ناامیدی، پرسشنامه اسنیت – هامیلتون جهت اندازه گیری میزان ناخوشکامی، ۳ بوی (گلاب، آب، آشغال متعفن) که با اعتباریابی از نظر خوشایندی، خنثی بودن و ناخوشایندی در میان ۵۰ نفر فرد سالم، از میان ۵ بو انتخاب گردیدند و یک ابزار درجه بندی، میزان پاسخدهی هیجانی به محرکهای بویایی با درجه بندی کمی از ۵۔ الی ۴۵ که ۵- نشاندهنده ناخوشایند ترین و ۵+ نشان دهنده خوشایندترین احساس بوده و نمرات بینابین درجاتی از ناخوشایندی تا خوشایندی را تعیین می کنند. ۴۰ بیمار افسرده براساس نمره پرسشنامه اسنیت – هامیلتون و با استفاده از روش Median split به دو گروه بیش ناخوشکام و کم خوشکام تقسیم گشتند که اعضای این دو گروه دو به دور از نظر سن و جنس و میزان تحصیلات همتاسازی شده بودند.نتایج نشان داد که سطح ناخوشکامی بر روی پاسخ هیجانی به محرکهای بویایی خوشایند و : ناخوشایند مؤثر است بگونه ای که افراد بیش ناخوشکام در مقایسه با افراد کم ناخوشکام بوهای خوشایند را کمتر خوشایند و بوهای ناخوشایند را کمتر ناخوشایند برآورد می کردند. اما اثر معنی داری برای سطح ناخوشکامی بر روی میزان پاسخ هیجانی به بوی خنثی یافت نشد.همچنین نتایج نشان داد که عامل جنسیت اثر معنی داری بر میزان پاسخ هیجانی به محرکهای بویایی ندارد. نتایج فرعی این مطالعه نشان دادند که میزان افسردگی و میزان ناامیدی بدون در نظر گرفتن سطح ناخوشکامی دارای همبستگی معنی داری با میزان پاسخ هیجانی به محرک بویایی خوشایند می باشد. همچنین میزان ناامیدی، میزان افسردگی و میزان ناخوشکامی به طور دو به دو با یکدیگر دارای همبستگی معنی دار می باشند.

فهرست مطالب

بیان مسأله

اهداف

فرضیات

فصل دوم: بررسی متون

بخش اول: افسردگی در ایران

بخش دوم: ناخوشکامی

الف: تعریف و تاریخچه

ب: جایگاه «ناخوشکامی» در DSM IV

ج: پرسشنامه هایی که جهت سنجش ناخوشکامی مورد استفاده قرار گرفته است:

د: تحقیقات انجام گرفته در زمینه ناخوشکامی و ارتباطات آن با سایر جنبه های روانشناختی:

بخش سوم: هیجان

الف: تعریف هیجان:

ب: هیجان و مغز:

ج: واکنش هیجانی:

د: کاربرد واکنشهای هیجانی در روانپزشکی:

و: تحقیقات انجام گرفته بر روی پاسخهای هیجانی و ارتباطات آن با سایر جنبه های روانشناختی: جمع بندی فصل دوم

فصل سوم- روش بررسی

متغیرها

الف: مستقل

ب: وابسته

نوع مطالعه:

جمعیت مورد مطالعه:

معیارهای ورود

معیارهای حذف

نحوه محاسبه حجم نمونه:

مکان و زمان انجام مطالعه:

ابزار کار . ابزار کار

روش کار

روش تجزیه و تحلیل داده ها

مشکلات و محدودیت ها

فصل ۴- نتایج نتایج توصیفی

واکنش هیجانی نسبت به بوها:

همبستگی های موجود در هر یک از دو گروه

بررسی همبستگی ها در مجموع بافته ها صرفنظر از تقسیم بندی به دو گروه

فصل ۵- بحث و نتیجه گیری کلی

بحث

منابع

مقاله

بیان مسئله

براساس تعریف، ناخوشکامی(۱) به عنوان فقدان توانایی تجربه لذت شناخته میشود که در حال حاضر به عنوان یکی از خصوصیات شاخص بیماران افسرده مورد توجه قرار دارد و براساس معیار DSM IV یکی از دو علامت اصلی در تشخیص افسردگی (۲) اساسی می باشد.با توجه به اهمیت عامل ناخوشکامی در میزان عملکردهای مختلف شخص افسرده و تشابهات ظاهری که بین این علامت و تعدادی از علائم دیگر روانی همچون از دست دادن علاقه (۳)، بی احساسی (۴) و فقدان انرژی (۵) وجود دارد، ضرورت مطالعات بیشتر در جهت تعیین دقیق تر ماهیت این خصوصیت و شدت تأثیر آن در جنبه های مختلف خلفی – عاطفی فرد افسرده احساس می شود. از طرف دیگر همانطور که در فصل دوم نیز خواهیم دید ناخوشکامی در بین چند بیماری روانی یک علامت مشترک است (خصوصأ افسردگی واسیکزوفرنی با علائم منفی) در نتیجه توجه به آن احتمالأ ما را در کشف ارتباطات زیربنایی موجود بین این بیماریها که تاکنون ناپیدا مانده اند یاری خواهد نمود. متأسفانه تاکنون در کشور ما گزارشی درباره تحقیق بر روی ناخوشکامی و بررسی امکان اندازه گیری شدت آن در افراد افسرده صورت نگرفته است.طرح حاضر یک مدل تجربی است و تلاش خواهد کرد که در جهت تعیین وجود و میزان ارتباط بین ناخوشکامی در بیماران افسرده و میزان واکنش پذیری هیجانی آنان به محرکهای بویایی حرکت کند. به عبارت دیگر میخواهیم بررسی کنیم که آیا سطح ناخوشکامی در بیماران افسرده تأثیری در میزان پاسخ هیجانی آنان نسبت به محرکهای بویایی دارد یا خیر؟ البته تأکید بر این موضوع لازم است که این مطالعه یک تحقیق تجربی است که در شرایط کنترل شده به سنجش عوامل مختلف می پردازد و از عوامل ناخواسته تا حد امکان می کاهد.انتخاب علامت ناخوشکامی از میان دیگر علائم بیماری افسردگی جهت این مطالعه به این دلیل است که چون از ناخوشکامی به عنوان احساس عدم لذت و خوشی و هیجانات مثبت نام برده می شود به نظر شاخص ترین علامت از میان علائم افسردگی است که در ارتباط با هیجان و واکنش پذیری هیجانی قرار میگیرد که این موضوع در مطالعات قبلی انجام گرفته به خوبی نشان داده شده است (برای مثال: برلین (۱) و همکاران، ۱۹۹۸؛ کاویانی (۲) و همکاران فرستاده شده برای چاپ)اما انتخاب محرک بویایی به عنوان محرک هیجانی از میان دیگر محرکات هیجانی جهت این مطالعه به دلیل وجود ارتباطات ارگانیک مغزی بین سیستم بویایی و سیستم لیمبیک که از آن به عنوان مرکز کنترل هیجانات و احساسات در مغز نام برده می شود، بوده است. سیستم لیمبیک و اجزاء مختلف آن و نقش آن در کنترل هیجان و پاسخهای هیجانی در فصل دوم شرح داده خواهد شد. در اینجا تنها به ذکر مختصری درباره ارتباط سیستم بویایی و سیستم لیمبیک پرداخته می شود.محرکات بویایی شامل مواد فراری هستند که دارای وزن ملکولی ۳۰۰-۱۵ دالتون می باشند. تقریبا تمامی مواد بودار ارگانیک (آلی) می باشند و درک آنها توسط سیستم بویایی صورت می گیرد. دستگاه بویایی در انسان شامل ۵۰ میلیون گیرنده بویایی است که در مخاط بویایی (۳) واقع می شوند. این مخاط در دو بخش و در یک سطح یک اینچ مربعی در قسمت بالایی هر یک از حفرت بینی واقع شده است. ملکولهای بودار با نفوذ از میان مژکهای مخاطی خود را به گیرنده های بویایی رسانده و آنها را تحریک می کنند. آکسونهای گیرنده های بویایی از طریق روزنه های ریز موجود در استخوان قاعده جمجمه وارد محیط مغز می شوند، در داخل جمجمه این آکسونها به پیازهای بویایی) که بر سطح قاعده جمجمه در قسمت جلویی قرار داردند وارد می شوند و در آنجا با دندریتهای سلولهای میترال (۲) سیناپس ایجاد می کنند. آکسون سلولهای میترال از طریق مسیرهای بویایی به کورتکس اولیه بویایی واقع در کورتکس گلابی شکل می رسند که در حقیقت بخشی از لب لیمبیک می باشد از این کورتکس اطلاعات بویایی به هیپوتالاموس و سایر قسمتهای سیستم لیمبیک (آمیگدال (۴)، هیپوکامپ (۵) فرافکن می شوند بگونه ای که فقط دوسیناپس عصب بویایی را از آمیگدال جدا می سازد که این قسمت برای بیان و تجربه هیجان (احساس) (آگلتون(۶)، میشکین (۷) ۱۹۸۶) و حافظه هیجانی انسان (کاهیل ، بابینسکی (۹) ۱۹۹۵) لازم و حیاتی است و تنها سه سیناپس عصب بویایی را از هیپوکامپ جدا می سازد که این قسمت در گزینش و انتقال اطلاعات و در حافظه فعال جاری (۱۰)، انتقال حافظه کوتاه مدت و عملکردهای مختلف حافظه اخباری (۱۱) مؤثر است (ایشن بائوم(۱۲) ۱۹۹۶، شووردفگر (۱۳)، ۱۹۹۰): به طور کلی بو دارای چند ویژگی است که آن را مناسب به بکارگیری در موقعیت القاء هیجانات می کند:

۱- محرکات بویائی از محرکات دیگر (نظیر بصری) از پیچیدگی کمتری برخوردار هستند.

۲- تجربه بویایی را به راحتی می توان در بعد خوشایند / ناخوشایند تقسیم کرد.

٣- محرکات بویایی چه از حیث تکاملی و چه از حیث فیزیولوژیک به نظر می رسد که مستقیما با سیستم های پایه ای انگیزشی اجتناب / رویکرد پیوند دارد.

مشخصات
  • جنسیت مرد
  • وابسته به کلینیک
  • تجارب / مهارت ها
  • دانشگاه دانشگاه علوم پزشکی و خدمات بهداشتی-درمانی تهران
  • رشته تحصیلی پزشکی عمومی
  • گواهینامه ها
  • پست های مدیریتی
  • مقطع تحصیلی دکترا
  • کلمات کلیدی دکتر کامران کامیار روانپزشک، دکتر کامران کامیار روانشناس، دکتر کامران کامیار مشاور، دکتر کامران کامیار روان درمانگر، دکتر کامران کامیار متخصص اعصاب و روان
تخصص ها
  • روانپزشکی
تصویر
دکتر کامران کامیار
روانپزشک
(3)

E-Teb.com © Copyright 2016 روانشناس یا روانپزشک. تمامی حقوق محفوظ است.

دکتر - مشاوره خانواده - پزشک - مشاوره آنلاین - شماره دکتر